eitaa logo
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
1.1هزار دنبال‌کننده
41.3هزار عکس
37.4هزار ویدیو
166 فایل
کانال دوستداران شهید مدافع حرم شهید عباس کردانی لینک کانال @abbass_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ارتباط با خادم کانال،، @mahdi_fatem313
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘﷽⚘ ...😭 چه آرزوهای قشنگی می کردند و چقدر زیبا اجابت می شد... آرزو کرده بود،به دست شقی ترین انسانهای روی زمین یعنی اسرائیلی ها کشته بشم و حالا دست اونهاست... 😔 از خدا خواسته بود، مثل اربابم بدون سر وارد بهشت بشم ترکش خمپاره سرش رو برد... 😭 همیشه می گفت: دوست دارم مثل حضرت زهرا (س) گمنام باشم سالها پیکرش مفقود بود... 😔 می گفت : از خدا خواستم بدنم حتی یک وجب از خاک زمین رو اشغال نکنه آب دجله او را برای همیشه با خودش برد...😭 در مسیر پیاده روی مشهد می گفت آرزو دارم: در جاده عشق (مشهد) از دنیا برم تو همون مسیر خدا بردش و روز شهادت امام رضا در جوار امام رضا (ع) دفن شد... 😔 : میخواستن 👈 میشد... میخوایم 👈 نمیشه... 😔 🌷اللهم_الرزقنا_شهادة_فی_سبیلڪ🌷 ─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─ @abbass_kardani
بهش گفتیم ، نمیخوای ازدواج کنی؟! خیلی راحت گفت ، چرا نمیخوام ، فکر نمیکردیم اینقدر راحت جواب بدهد ! مادرش گفت ، ننه کیو میخوای؟ ، بگو تا برات بگیرم ، گفت ، من یه زن میخوام که بتونه پشت ماشین با من زندگی کنه !! مادرش گفت ، این دیگه چه صیغه ایه؟! گفت ، یعنی من بشینم جلو اونم بشینه عقب یعنی این !! مادرش گفت ، اخه کدوم دختری اینو قبول میکنه !؟ ، ابراهیم گفت ، اگه میخواید من ازدواج کنم شرطش اینه ! اول فک کردیم چون خانه ندارد این حرف را میزند برایش خانه ساختیم و گفتیم توی همین شهر برات زن میگیرم اینم خونه زندگیت تو هم راحت بکارت برس ، گفت ، من زنی میخام که همدمم باشه هرجا میرم اونم بیاد ! بعد از مدتی از پاوه برگشت گفت ، کسی رو که میخواستم پیدا کردم ! به او گفتیم ، به همین سادگی قبول کرد؟! گفت ، نه همچین ساده هم نبود بیچارم کرد تا بله را گفت !! دختر مورد علاقه او از دانشجویانی بود که برای خدمت به مردم در مناطق محروم شهر و دیار خود را رها کرده بود و رفته بود کردستان ! ابراهیم چند بار از او خواستگاری کرده بود ولی جواب رد داده بود در آخر او نیت چهل روز دعای توسل و روزه میکند که پس از چهل روز ، ابراهیم مجددا از او خواستگاری میکند و جواب مثبت میگیرد.... راوی: علی اکبر همت(پدر) 📚 برای خدا مخلص بود 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌺🌺🌺 @abbass_kardani 🌺🌺🌺
🌷معجزه ای از شهید همت🌷 پس از شهادت ابراهیم ما زندگی خیلی سختی داشتیم😰 فرزند کوچکم بیمار شده بود 🤕😑 شبی دلم گرفت و نشستم با روح حاجی دعوا کردن😡😡 گفتم حاجی خودت رفتی به بهشتت رسیدی منو با این سختی تنها گذاشتی، بچت داره میمیره بیا بچتو ببین مرد😔😔 دیدم حاجی اومد تو اتاق نشست و بچمو بغل کرد و بعد گذاشت زمین رفت😳😳 رفتم سمت بچه دیدم تبش قطع شده گفتم شاید داره میمیره و سردی کرده😭😱 فرداش بردم دکتر دکتر گفت خانوم این بچه که چیزیش نیس چرا اوردیش دکتر....😳😳 فهمیدم ابراهیمم اومده....💔 🦋🦋شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات 🦋🦋 🦋🦋 @abbass_kardani 🦋🦋
❉ مےخواستم برم کربلا همسرم سه ماهه باردار بود. آن قدر اصــرار کرد که به بردنش راضی شدم. سختی سفـر و دوری راه مریضش کرد. ❉ وقتی رسیدیم ڪربلا ، اول رفتیم دکتر معاینـــه که کرد. گفت: احتمالا جنیـن مرده. اگر هم زنده باشه ، امیدی نیست. ❉ برگشتیم مسـافرخانه. خانم گفت: من این داروها رو نمی خورم . بریم حرم . هر جوری که می تونی من رو برسون به ضریح آقا . زیر بغل هایش را گرفتم و بردمش کنار ضریح. حال و هوایی پیدا کرده بود. ❉ زیارت کردیم و برگشتیم صبح که برای نماز بیدارش کردم با خوش حالی بلند شد و گفت :چه خواب شیرینی بود . خانمی که نقاب به صورتش داشت یه پسر بچـــه خوشگل رو گذاشت تو بغلم. ❉ دوباره رفتیم پیش همان دکتر بیست دقیقه ای معاینه کرد. بعد با تعجب گفت : موضوع چیه دیروز این بچه مرده بود ، ولی امروز کاملا زنده و سالمه. کجا بردیش کی معالجه ش کرده. ❉ وقتی جریان را برایش تعریف کردیم ، ساکت شد و رفت توی فکر . بچه که به دنیا آمد، اسمش را گذاشتیم محمد ابراهیم ؛ 🌷 📝 راوی پدر شهید ※✫※✫※✫※✫※ : ✨مَن صَبَرَ عَلَے طاعَةِ اللهِ عَوَّضَهُ اللهِ سُبحانَهُ خَیراً مِمّا صَبَرَ عَلَیهِ. ❉ هر ڪہ بر طاعت خدا شڪیبا باشد ، خداوند سبحان بهتر از آنچہ صبر ڪردہ بہ او مےدهد .