2-2- ثانیاً آن نیکی و به ظاهر امر اسلامی، در جامعه بیدین کفار، قبول و پذیرفته نمیشود و ارزشی ندارد. (يا أيّها الناسُ ، دِينَكُم دِينَكم!! فإنّ السيّئةَ فيهِ خيرٌ مِن الحَسَنةِ في غَيرِهِ ، و السيّئةَ فيهِ تُغفَرُ ، و الحَسَنةَ في غيرِهِ لا تُقبَلُ) روایات فراوان دیگری وجود دارد از جمله امر خیر تحت ولایت طاغوت ارزشی ندارد ... (مانند این روایت لا ادخل النار من عرفه [امیرالمؤمنین علیه السلام] و إن عصانی و لا ادخل الجنه من أنکره و إن أطاعنی)
بنابراین جریان باطل که نقطه عطف آن «سقیفه» بود و امام را از محوریت و مرجعیت جامعه کنار زد و مناسبات جوامع را در غرب و اروپا و تمدن غربی حاکم بر همه دنیا تا به امروز در پیشرفت علوم و ساختارها و تمدن و سبک زندگی و اداره جامعه و صنعت و تکنولوژی و سایر عرصهها بر مدار طاغوت و ابلیس و الحاد و کفر رقم زد (والذین کفروا اولیائهم الطاغوت) و در سیر تاریخی خود از نور به سوی ظلمات و با دستاوردهای بشری، عالم را سرشار از ظلم و جور و فساد مینماید (ملئت ظلما و جورا ...ظهر الفساد فی البحر و البر بما کسب ایدی الناس). ممکن است در مسیر و مقصد و عملکرد باطل خود، اثری التقاطی از حق و خیر و نیکی داشته باشند، لکن آنرا در جهت مقصد و اهداف باطل خود استحاله و بهرهبرداری نموده و نباید با نگاهی انتزاعی و جزءنگر فریب ظاهر اسلامی یا پسندیده آنرا خورد! بلکه روابط و مناسبات آن را با جهت و اهداف و مقاصد جریان باطل سنجید و نسبت به آن قضاوت صحیح داشت...
در واقع طاغوت و استکبار حاکم بر جهان، همه مناسبات فردی و اجتماعی اعم از سبک زندگی و حکومت جهانی و پیشرفتهای تمدنی را در جهت ظلمانی خود منحل نموده و برای رسیدن به مقاصد باطل خود بر مبنای پرستش طاغوت، انسانها را استحمار و استعمار نموده و از مهمترین حقوق که شناخت حقایق عالم و دینداری است، باز داشته و عالم را از ظلم و جور و فساد سرشار ساخته است مگر اندک مردان ولایتمدار جبهه مقاومت دارای صبر و بصیرت در جریان حق که با تمدن منحط غربی مبارزه نموده و تمدن اسلامی را رقم خواهند زد ...
@abdollahimahdi
🔸«ولایتمداری» رمز بلوغ جامعه و شرط ظهور!
تاریخ در مسیر تکامل و رشد است و نمونه کامل و قابل قبول جامعه ایمانی و اسلامی در سکانس آخر تاریخ یعنی عصر ظهور واقع می شود و مختصات حکومت مهدوی که تا حد زیادی هم در آیات و روایات توصیف شده است نمونه کامل جامعه ولایی و حکومت اسلامی بر محور ولی است، حکومت مهدوی با حکومت سلیمانی و دیگر انبیا حتی حکومت علوی در زمان کوتاه خودش قابل مقایسه نیست چون تاریخ به بلوغ خود برای درک کامل ولی نرسیده بود و «ولایتمداری» محقق نشده بود و شرط «حیات طیبه» حضور کامل امام در محور جامعه و تنظیم مناسبات بر محور اوست که در زمان ظهور اتفاق می افتد ...
یکی از مختصات حکومت مهدوی، تشکیل جامعه اسلامی است که مهمترین شاخصه آن اتحاد و یکپارچگی مؤمنان بر محور ولی است (لَوِ اِجْتَمَعَ اَلنَّاسُ عَلَى حُبِّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ لَمَا خَلَقَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَلنَّار) که این اتحاد و یکپارچگی اولاً بر پایه اتحاد قلوب واقع می شود و لذا در روایت شریفه فرمودند:«لَوْ أَنَّ أَشْیاعَنا وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ عَلَی "اجْتِماع مِنَ الْقُلُوب" فِی الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الُیمْنُ بِلِقائِنا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا»
بنابراین حکومت بر دلها و هماهنگی قلوب و حالات آن بر مدار ولی، مهمترین رکن جامعه مؤمنانه و حکومت اسلامی است و به طور کلی نیز می توان گفت فرق جامعه مؤمنانه بر مدار ولی خدا با جامعه ملحدانه بر مدار اولیای کفر و طاغوت، حکومت بر باطن یا ظاهر است، در حکومت اسلامی، نقطه اتصال و هماهنگی و وحدت، «باطن و قلوب» انسان هاست که البته باید در نظام دانشی و نظام عینی هم امتداد یابد اما در حکومت غیر اسلامی استیلا و حکومت و نظم و هماهنگی بر «ظاهر و رفتار» است و هیچگاه قدرت هماهنگی قلوب را ندارند (تحسبهم جمیعا و قلوبهم شتی) و به همین دلیل حکومت اسلامی استحکام دارد ولو به هماهنگی و نظم و پیشرفت ظاهری بخاطر وجود جریان باطل و دشمنی های آنها بطور کامل دست پیدا نکنند اما حکومت باطل استحکام و قوتش به زور و زر و تزویر است که اگر خللی در سیستم های امنیتی و پلیسی و نظارتی پیش بیاید همه نظم و انسجام ظاهری آنها درهم میشکند... فرق حکومت مهدوی با حکومت سلیمانی هم این بود که حضرت سلیمان لشگری منظم داشت که قوانین و ضوابط ظاهری و محکمی هم داشت و به طبع نظم و انضباط خوبی هم برقرار بود بطوری که چند دقیقه تأخیر هدهد منجر به جداشدن سر از پیکرش می شد اما پس از فوت او سپاهش از هم پاشید ...
بنابراین شرط تحقق جامعه ایده آل و حیات طیبه، ولایتمداری است بطوریکه اولاً قلوب (نظام تمایلات اجتماعی) بر محور ولی هماهنگ شود و ثانیاً افکار و عقول (نظام دانشی) و نهایتاً مترتب بر دو رکن قبلی، نظام عینی و ساختارها و روابط و مناسبات اجتماعی بر محور ارزشها و دانش های اسلامی ، بر محور ولی تنظیم و هماهنگ گردند بنابراین به عقیده ما رشد تاریخ در مراتب «ولایتمداری» است که در ظهور به اوج خود خواهد رسید و در عصر ما خیلی رشد داشته است بطوریکه نه امام بلکه نائب امام اگر امروز امر به جهاد کند میلیون ها جوان از زندگی و خانه و فرزند خود می گذرند و جان خود را فدا می کنند و این نشانه خوبی از رشد و تکامل شیعه و آمادگی برای ظهور است...
@abdollahimahdi
🔸#دینداری_جمعی
دینداری در اسلام جمعی است؛
یکی از گامهای اساسی و اولیه هدایت و سعادت «اعتصام بالله» است؛
«و من یعتصم بالله فقد هدی الی صراط مستقیم» آلعمران/101
این اعتصام نیز اساساً جمعی است؛
«واعتصموا بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا» آلعمران/103
آیا مناسبات اعتصام جمعی به حبل الله را تبیین نمودهایم؟!
دینداری اساساً جمعی است و باید پرده از مختصات آن برداشت و نه اینکه برای آن سازوکار ایجاد نمود! اگر ایمان باشد و عمل صالح مطابق با دستورات اسلام انجام شود ، دینداری جمعی محقق میشود... اما باید مختصات و مناسبات آن کشف و تبیین شود...
رکن اعتصام بالله، «ولایتمداری» است؛
نَحْنُ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِینُ الَّذِی مَنِ اعْتَصَمَ بِهِ هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیم.
اعتصام بالله و ولایتمداری دو رکن دارد :
حبل من الله (ولایت طولی) و حبل من الناس (ولایت عرضی)؛آلعمران/112
در تعریف منظومه و تشکل و مانند آن میگوییم مجموعهای منظم از اجزاء که حول یک محور به هماهنگی رسیده و در جهت اهداف محوری حرکت میکند.
تنظیم مناسبات بین هر جزء با محور، منجر به هماهنگی اجزاء با یکدیگر میشود و به عبارتی، تعبد و تمسک به ولی (حبل من الله) منجر به پیوستگی و هماهنگی اجزاء (حبل من الناس) خواهد شد.
تمسک به ولی یا ولایتمداری یعنی تنظیم همه مناسبات وجودی بر مدار ولی و هماهنگ با او :
- قلبی لکم سلم؛ تنظیم حالات روحی و قلبی (حب و بغض، رضا و سخط، حزن و فرح، سلم و حرب و...) با حالات ولی،
- رأیی لکم تبع؛ تنظیم افکار و معارف ذهنی و عقلی با علم ولی،
- نصرتی لکم مؤده؛ تنظیم افعال و رفتار با عمل ولی.
اگر هر فردی شاکله وجودی خود را با محور جامعه اینگونه تنظیم نماید، طبعاً با دیگر اجزای جامعه هماهنگ میشود و عامل هماهنگی، ولایت و قدرت مهندسی اوست و در نتیجه یک منظومه یا مجموعه منظم و هماهنگ و پیشرو در جهت اهداف خواهیم داشت که
اولاً نظام تمایلات اجتماعی و
ثانیاً نظام علوم و عقلانیت اجتماعی و
ثالثاً نظامات عینی و تمدنی یک جامعه
بر محور ولایت به هماهنگی و کمال خود میرسد...
این الگو در تنظیم همه مناسبات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و تمدنی قابل تطبیق و بهرهبرداری است و دینداری جمعی را محقق میسازد...
@abdollahimahdi
🔸مهمترین #هدف و #شاخص مطلوب در تربیت ؛
🔸مهمترین #راهبرد تربیتی؛
به استناد بسیاری معارف اسلامی، مهمترین شاخص «#جهتگیری صحیح» است،
جهتگیری از عملکرد هم مهمتر است، (حتی از اوصاف مهمی نظیر صداقت و امانت و ...)
در عالم، دو جهت خدا و دنیا (نور و ظلمت) بیشتر وجود ندارد،
#انقلاب_اسلامی استمرار جهتگیری جریان شیعه تا عصر ظهور است،
بنابراین مهمترین شاخص؛ #جهتگیری_انقلابی و ولایی است و مهمترین هدف، تربیت عالم مجاهد انقلابی ولایی.
اگر این جهتگیری انقلابی وجود نداشته باشد، علم و حتی تقوی هم بهدرد نمیخورد (مضمون فرمایش مقام معظم رهبری)
مقام معظم رهبری نیز فرمودهاند:
ما اگر طرفدار #اخلاق هستیم، باید همین #روحیه_انقلابی را تقویت کنیم، اخلاق را هم به برکت روحیه دینی و انقلابی میشود تأمین کرد.
اخلاق بدون دین، اخلاق بدون تقوا، اخلاق بدون روحیه انقلابی و حرکت جهادی و میل به جهاد در راه خدا، نه پدید میآید و نه منعقد میشود، اگر هم منعقد شود عمقی ندارد. (دیدار با مسئولان و فعالان فرهنگی 1396/5/30)
بنابراین مهمترین #راهبرد_تربیتی، ایجاد و هدایت جریان و فضای #جهتدهنده و #هویتساز است که بر #حرکت_جمعی و #هویت_گروهی طلاب و روحانیون استوار است و در ضمن این جریانات جهتدهنده و هویتساز اهداف تربیتی تأمین میشود...
توضیح اینکه؛
جهتگیری انسانها عمدتاً تابع جریانات حاکم بر جامعه است،
مانند حرکت در بستر رودخانهای که حرکت در خلاف جریان رودخانه بسیار دشوار و گاهی ناممکن است...
ریشه همه مشکلات اخلاقی و تربیتی، تعلق و حب دنیا (جهتگیری دنیایی) است (حب الدنیا رأس کل خطیئه و مفتاح کل سیئه و احباط کل حسنه، آفت امتی حب الدنیا...)
مهمترین عامل در این جهتگیری الهی یا دنیایی، فضای حاکم بر جامعه است،
اساساً فلسفه حکومت اسلامی، اولاً حاکمیت جهتگیری الهی (جهتدهی نظام تمایلات اجتماعی) و هدایت جامعه جهت خروج از ظلمات به سوی نور است (الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور)،
مدیریت تربیتی در هر مجموعهای به عنوان حاکمیت آن مجموعه، مهمترین رسالتش، ایجاد و تقویت جریانات جهتدهنده به سوی اهداف انقلاب اسلامی هویتسازی نسبت به این جریانات است،
اهداف انقلاب اسلامی که امتداد اهداف اسلام ناب محمدی است، در فرمایش مقام معظم رهبری دارای پنج مرحله و نهایتاً تحقق «تمدن اسلامی» است.
در حوزههای علمیه نیز ایجاد و تقویت جریانات انقلابی و تمدنی، به حرکت و فعالیت طلاب و روحانیون جهت میدهد و این جهتگیری مهمترین عامل انقطاع ایشان از تعلقات دنیایی و تربیت و تعالی ایشان است و در پرتوی این جهتگیری ایمانی و الهی، دیگر شاخصها اصلاح میشود. (من قصد الحق یدرکه ولو کثیر اللبس؛ کسی که جهتگیری صحیحی به سوی مقصد حق داشته باشد، به مقصد میرسد ولو در عمل اشتباه زیادی داشته باشد...، روایاتی که جهت گیری را مهمتر از عملکرد میدانند و عمل نادرست را در پرتوی جهتگیری درست، قابل عفو و جبران میدانند زیاد است...)
این جهتگیری ایمانی و آرمانی را مهمترین رکن «هویتسازی» و ایجاد هویت جمعی میدانیم که در تبیین آن نگاشتههایی وجود دارد ...
بنابراین ایجاد یا تقویت خرده جریانهای #هویتساز و هدایتکننده و جهتدهنده بهسوی اهداف اسلام و انقلاب مطابق با گفتمان انقلاب اسلامی و اندیشه امامین انقلاب را ذیل جریان حاکمیت اسلامی در فضای عمومی حوزههای علمیه یکی از مهمترین راهبردهای تربیتی میدانیم که اولاً احیا کننده سنت حسنه «استاد محوری و شاگردپروری» به عنوان میراث اساتید و علمای حوزههای علمیه است و ثانیاً دغدغه و مطالبه مقام معظم رهبری مبنی بر «حوزه انقلابی» را نیز تأمین میکند و از همه مهمتر بهترین بستر و زمینهساز تربیت انقلابی است...
باید توجه داشت که یک جریان هدایتکننده دو رکن لازم دارد؛ شخصیتِ محوری، اندیشۀ محوری. (همان دو رکن تمدن در نظر رهبری)،
اندیشه محوری حول اندیشه امامین انقلاب و گفتمان انقلاب اسلامی قابل تأمین است، اما شخصیت محوری چه ضرورتی دارد ؟
اولاً در ضرورت و اهمیت حرکت جمعی هیچ شک و شبههای نیست،
ثانیاً هیچ جمعی بدون محور نمیتواند حرکت کند، اساساً عامل اصلی در تشکیل، همانگی و راهبری یک جمع، شخصیت محوری آن است،
هماکنون در حوزه، خرده جریانات اثرگذار انقلابی حول محور شخصیتی موجه که جمعی از طلاب و روحانیون را انگیزه و شور و روحیه انقلابی و اقدام و عمل جهادی داده است، وجود دارند و اغلب ایشان الگوهای برجسته و موفق یک طلبه عالم مجاهد انقلابی ولایی هستند. تقویت ایشان و ایجاد جریانات دیگر مانند آن میتواند به تحقق اهداف تربیتی و تربیت طلاب مجاهد انقلابی ولایتمدار منجر شود ...
البته به طور طبیعی و نیز در یک روابط شبکهای مهندسی شده، خرده جریانات در یک جریان شامل و عظیم، جهتدهی و راهبری میشوند ...
و من الله التوفیق
@abdollahimahdi
🔸برجستگیهای مکتب تربیتی امامین انقلاب نسبت به دیگر مکاتب:
🔹 توجه به تربیت و تعالی انسان در ضمن اقامه دین و حاکمیت اسلام در جامعه و اصلاح و تعالی نظامات اجتماعی،
🔹 نگاه تمدنی به تربیت و تربیت در مقیاس تمدنی و امتداد خودسازی در جامعهسازی و تمدنسازی،
🔹 تربیت و سلوک فردی در ضمن تربیت و سلوک جمعی و هدایت جامعه و التفات به مناسبات و ارتباطات جمعی و اقتضائات جامعه در تربیت فرد،
🔹 تقدم و ترتب شأنی تربیت خود بر تربیت دیگران و توأمانی تکلیف تربیت خود و تربیت دیگران در عمل،
🔹 برجستگی عنصر قیام و مجاهدت در تربیت و تربیت در ضمن خدمت و سلوک در میدان مبارزه و جهاد،
🔹 تربیت به معنای سلوک با امام و هدایت بر محور ولایت و تعالی در مسیر تحقق دغدغههای ولی،
🔹 اخلاق به مثابه ارزشها و مختصات متعالی انسان در همه ساحتها،
🔹 فراتر از نگاه و مقیاس فردی؛ نگاه تاریخی به تعالی و تربیت و تکامل انسان در مراحل تاریخ ...
🔹 توجه و اهتمام به نقش تاریخی انسان و تکلیف او نسبت به تاریخ تشیع در جبهه تاریخی حق علیه جبهه باطل و نقش انسان در نقشه تاریخی خدای متعال و انبیا و اولیای الهی در تحقق و اقامه تاریخی دین اسلام،
🔹 تربیت فردی به عنوان قطعهای از پازل تحقق تمدن اسلامی و سرنوشت موعود جامعه بشری،
🔹 تربیت فردی به عنوان حلقهای از زنجیره تاریخی تکامل تاریخ از عصر انسان ۲۵۰ ساله تا عصر غیبت و ظهور امام عصر،
🔹 تمسک و تبعیت از امام محور تربیت و تعالی و معنای واقعی عبودیت،
🔹 اخلاق و معنویت محور جامعهسازی و زیربنای تمدنسازی،
🔹 تعاون و قیام جمعی و حرکت گروهی و کاروانی در مسیر تربیت و تعالی،
🔹 لازمه خودسازی؛ ایجاد مناسبات اجتماعی تعالی بخش و انسانساز (کارخانه انسانسازی)،
🔹جهتداری اخلاق و معنویت و زهد و تقوی در مسیر و مقصود و غایت اعتلای حکومت و نظام اسلامی به عنوان مهمترین عامل اقامه و اعتلا و حاکمیت اسلام،
🔹 جهتدهی رفتار و تکالیف فردی در چارچوب نظامات اجتماعی و مصالح حکومتی اسلام ،
🔹 تفسیر و تبیین رذائل و فضائل اخلاقی در مواجهه و رویارویی دو جبهه حق و باطل و مناسبات آن،
🔹 تطبیق سلوک فردی و الزامات آن بر مراحل و مراتب ولایتمداری و عدم انفکاک تربیت فردی از تربیت اجتماعی،
🔹 تطبیق مراتب بالای منکر و قبایح بر مناسبات تمدنی غرب و تطبیق مراتب بالای تربیت و تعالی بر مبارزه با استکبار جهانی و طاغوت و مناسبات باطل تمدن غربی،
🔹 عدم اصالت شهود غیبی و کرامات و مقامات ماورائی و خلوت و ازلت نسبت به جلوت و حضور اجتماعی و درگیری میدانی با هدف پیشبرد اهداف اسلام و خدمت به جامعه و مردم ،
🔹 تفسیر مراتب بالای خدمت به خلق و جامعه در ارتقای اخلاقی و معنوی مردم بر محور ولایت و حکومت و اهتمام به امور مسلمین در سایه اقتدار حکومت اسلامی،
🔹 امتداد توحید در مناسبات ولایت و امتداد و کارآمدی معرفت در حل مسائل دنیای اسلام...
@abdollahimahdi
🔸 #حلقههای_میانی؛
چندی پیش در جلسه دیدار با فرمانده قرارگاه قرب، ایشان چنین فرمودند:
در سال 98 نامهای به آقا نوشتم و عرض کردم از تهدیدات امنیتی بخاطر قدرت بازدارندگی ایران تا حدی خیالمان راحت است اما نسبت به تهدیدات در عرصه جنگ نرم احساس خطر جدی وجود دارد ... ما سیستم بهرهبرداری از ظرفیتهای مردمی و به صحنه آوردن آنها در عرصه جنگ نرم را بلد نیستیم و قطعاً با مختصات جنگ سخت متفاوت است... چند روز بعد حضرت آقا در تاریخ 98/3/1 بیاناتی در پاسخ به این نامه داشتند که بر حرکت عمومی با محوریت نیروی جوان متعهد از طریق حلقههای میانی تأکید داشتند ...
حدود یکسال روی چیستی جریان حلقه های میانی و سازوکار به میدان آوردن مردم بحث کردیم و قرار است که نسبت به حضور میلیونی مردم کار وسیع جبههای و شبکهای صورت بگیرد ...
در جلسه ای سال 98 خدمت حضرت آقا عرض کردم با فعالیتهای گذشته خاتم، حضور شبکهای و میلیونی مردم شاید حدوداً ده درصد محقق شده باشد، ایشان لبخندی زدند و فرمودند یک درصد هم محقق نشده است! همچنین فرمودند هدایت و برنامهریزی و خطدهی نسبت به حضور میدانی مردم، کار هیچ دستگاهی حتی رهبری نیست بلکه کار حلقههای میانی است ...
ما مأموریت قرارگاه فرهنگی اجتماعی حضرت بقیه الله الاعظم را برگرفته از فرمایشات رهبری اینگونه تعریف کردیم:
«بسترسازی و تشکیل جبهه برای نقشآفرینی مؤثر مردم در جنگ نرم و انجام عملیاتهای اثربخش و ظرفیتساز با محوریت جوانان متعهد و جریانهای حلقههای میانی برای گسترش و تبیین معارف انقلاب اسلامی و تسریع حرکت عمومی جامعه در چارچوب بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی» که حضرت آقا فرمودند «گفتمان سازی» و « تمدن نوین اسلامی» را هم به این مأموریت اضافه کنید ...
در راستای این مأموریت ابتدا باید افراد مستعد در میدان را شناسایی کنیم و نخبگان را در حلقههای میانی ساماندهی کنیم و برنامههایی همچون نشستهای توانمندسازی که به انتقال تجربیات میانجامد و یا تشکیل گروههای موضوعی در کنار هم که شبکهسازی را محقق میکند و برنامههای دیگری از این قبیل را پیگیری میکنیم ...
حوزه علمیه میتواند طلاب و روحانیون را در قالب گروههای خودجوش سازماندهی کند و هر طلبه یا روحانی، مدیر یا عضوی از یک گروه باشد که با فعالیت میدانی خود در جهت تحقق بیانیه گام دوم و در موضوعی از موضوعات مورد علاقه و استعداد خود تلاش میکند، حضور و تلاش در «میدان عمل» است که یک طلبه یا روحانی را به مراتبی از توانمندیهای مدیریتی و به جایگاه راهبری یک گروه یا جریان ارتقا میدهد...
معاونت تهذیب و تربیت حوزههای علمیه درصدد است تا در اینجهت طراحی و اقدام شایستهای داشته باشد...
@abdollahimahdi
هدایت شده از تفسیر البصائر ؛ تفسیر تمدنی آیات و روایات
🔸کارآمدی در جهت صحیح
🔹يضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ؛ بقره/26
مرتبهای از کمال انسانی، بعد از واجدیت نسبت به خصائص و عناصر ارزشمند، بهکارگیری در جهت درست است؛ ممکن است علم و تقوی و عقل و قلب پاک و عمل صالح و ادب و... حاصل شود اما در جهت صحیح بهکارگیری نشود و به کارآمدی صحیح نرسد یا حتی کارآمدی باطل داشته باشد و باعث ضلالت شود مانند قرآن که فرمود یضل به کثیراً ! بنابراین «#جهتگیری»حق حاکم بر هر عمل و خصیصهای است و به آن ارزش میدهد ولو عمل ناصالح یا عنصر ناپسندی مانند ذلت یا ضرر و زیان باشد (الذُّلَّ مَعَ الْحَقِّ أَقْرَبَ إِلَى عِزِّ الْأَبَدِ مِنَ الْعِزِّ فِي الْبَاطِلِ- حَقٌّ يَضُرُّ خَيْرٌ مِنْ بَاطِلٍ يَسُر)
جهتگیری صحیح ریشه در ایمان دارد و در مقابل فسق (سرپیچی از امر الهی) منشاء ناکارآمدی صحیح است کما اینکه فرمود « يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ»؛ ضلالت توسط حرف حق (عدم کارآمدی صحیح حرف حق) ریشه در فسق دارد.
▫️مواردی از قبیل ناکارآمدی صحیح:
- اَللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن عِلمٍ لا يَنفَعُ ،
- اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي عَقْلاً كَامِلاً وَ لُبّاً رَاجِحاً وَ قَلْباً زَكِيّاً وَ عَمَلاً كَثِيراً وَ أَدَباً بَارِعاً وَ اجْعَلْ ذَلِكَ كُلَّهُ لِي وَ لاَ تَجْعَلْهُ عَلَيَّ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ،
- فَإِذَا وَجَدْتُمْ عَقْلَهُ مَتِيناً فَرُوَيْداً لَا يَغُرَّكُمْ تَنْظُرُوا أَ مَعَ هَوَاهُ يَكُونُ عَلَى عَقْلِهِ أَمْ يَكُونُ مَعَ عَقْلِهِ عَلَى هَوَاهُ (شخص دارای عقل متین است و به آن رجوع هم میکند اما بخاطر پیروی از هوای نفس، جهل را بر عقلش چیره میسازد و آنرا بیاثر میکند.)
نه علم به تنهایی ملاک است و نه تقوی! و مهمتر از آندو جهتگیری آندو است که بایستی جهتگیری صحیح و #انقلابی داشته باشد:
«امروز اگر شما عالم هم باشید و بسیار با تقوا هم باشید اما زمانتان را نشناسید آن وقت آسیب پذیر و لغزش پذیر و کم فایده خواهید بود...پس شد علم و تقوا و آگاهی سیاسی اجتماعی...مقام معظم رهبری؛ ۱۳۷۰/۱۱/۳۰»
@tafsirolbasaer
🔸ضرورت #وحدت و ائتلاف #جبهه_انقلاب؛
در نقد به لیستهای متکثر و متشتت جبهه انقلاب و در پاسخ به این سئوال که آیا وحدت یک اصل همیشگی است و لازم است همیشه وحدت داشته باشیم... در جایی عرض کردم:
قطعاً وحدت و ائتلاف و انسجام و هماهنگی، ارزشهای ذاتی دارند و مطلوب بالذات هستند...
مشکل ما نداشتن جبهه هماهنگ است و علت اصلی آنهم عدم امتداد ولایت به عنوان عامل اصلی و محوری هماهنگی و انسجام در جبهه انقلاب است... البته حضرت آقا جبهه انقلاب را با بیانات و توصیه و گفتمانسازی و ... هدایت و راهبری میکنند ولی این مقدار و اکتفا به کلیات کافی نیست بلکه بایستی ولایت ایشان امتداد و جریان پیدا کند و #شبکه_ولایت شکل بگیرد و یک جبهه و شبکه هماهنگ را در میدان آرایش دهد ... خلاء جدی جبهه انقلاب، فقدان چنین شبکه هماهنگ و منسجمی است و متأسفانه همه بصورت آتش به اختیار و خودجوش در قالبهای متکثر و متشتت و ناهماهنگ در حال نبرد با دشمن هستند و فارغ از موازیکاریها، تعاضدات و بیاثرکردن کارهای یک دیگر و ... ، یک جبهه کماثری را شکل داده است که متناسب با آرایش و تمرکز دشمن و اولویتها، آرایش و تمرکز و تدبیر ندارد، هر چند به مدد الهی و عنایت و دستگیری امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف بی اثر و بی نتیجه هم نیستند...
برای رسیدن به #نظام_امام_و_امت نیازمند نظاممند شدن روابط و مناسبات هستیم...
@abdollahimahdi
🔸لیست کاندیدای اصلح قم
🔹رویکرد و نگاه و معیار ما در انتخاب نماینده مجلس قم چیست؟
قطعاً هر کسی با یک زاویه نگاه و معیارهایی متناسب با «اهداف و مطلوبیتها»ی مورد نظرش دست به انتخاب میزند و صرفاً بررسی صلاحیت و شایستگیهای فردی بدون توجه به اهداف و مطلوبیتهای زمانی و مکانی کافی نیست.
🔹چه اهداف و مطلوبیتهایی برای نماینده مجلس قم متصور است؟
علاوه بر شاخصهای عمومی همچون «تقوی»، «علم»، «جوانی»، «انقلابی»، «روحیه جهادی» :
1- اعتقاد و اهتمام به نقش دین و نهاد حوزه و روحانیت در فرایند قانونگذاری و ارتباط و تعامل با ظرفیتهای حوزههای علمیه،
2- قدرت ارتباط و ایجاد شبکه نخبگانی و بهرهمندی از آن در پیشبرد اهداف،
3- سیاستهای توسعه شهری قم متناسب با ارزشهای دینی و هویت اسلامی و جایگاه محوری قم در دنیای اسلام،
4- توانمندی در کنشگری فعال در عرصه فضای عمومی مجلس و مسائل کلان کشور،
5- تغییر و اصلاح مناسبات مدیریتی قم خصوصاً در عرصه مداخلات عزل و نصب و...،
6- نگاه تمدنی به معماری و شهرسازی متناسب با فقه معماری و شهرسازی حوزه،
7- نگاه انتقادی به وضعیت موجود و رویکرد تحولی و قدرت ایجاد تغییر و تحول،
🔸پس از بررسی تفصیلی کاندیداهای موجود با توجه به معیارهای فوق الذکر، اشخاصی که به نسبت بیشتر از دیگران واجد معیارهای فوق الذکر بودند و توانمندیهای ایشان متناسب با این اهداف و مطلوبیتها احراز شد، عبارتند از :
[انتخابات تمام شد ، پاکش کردم😊 الحمدلله دو نفر از افراد مورد نظر رأی آوردند...]
الله أعلم، و من الله التوفیق
@abdollahimahdi
🔸لیست کاندیدای اصلح مجلس تهران
شاید شایسته بود جبهه انقلاب، به لیست واحدی میرسید و شایستهترینها با مکانیزمی روشن، معین، انتخاب و معرفی میشدند ، لیستهای متعدد و متشتت مطلوب نیست هرچند تنوع لیستها هم از جهاتی مثبت تلقی میشوند، علی ایحال ما هم با مشورت و بررسی بسیار ، بهترینها را با معیارهای انقلابی و ولایی و دیگر شاخصها در این لیست گلچین نمودیم:
1- مرتضی آقاتهرانی ۱۷۱۵
۲- حمید رسایی ۴۳۲۵
۳- محمود نبویان ۸۴۸۹
۴- امیرحسین ثابتی ۲۸۷۵
۵- مهدی کوچک زاده ۷۲۴۱
۶- مجتبی زارعی ۴۶۷۱
۷- رضا تقیپور ۲۷۹۷
۸- زهره لاجوردی ۷۳۷۲
۹- صالح اسکندری ۱۵۲۵
۱۰- اسماعیل کوثری ۷۲۳۸
۱۱- بیژن نوباوه ۸۶۵۷
۱۲- سعید کرمی ۷۱۲۵
۱۳- روح الله ایزدخواه ۱۹۷۳
۱۴- غلامحسین رضوانی ۴۴۸۷
۱۵- علیرضا سلیمی ۴۹۷۸
۱۶- مالک شریعتی ۵۲۹۲
۱۷- حسین صمصامی ۵۷۱۵
۱۸- محمود دهقانی ۴۱۳۳
۱۹- احمدعلی یوسفی ۹۲۵۲
۲۰- علی خضریان ۳۷۸۳
۲۱- کامران غضنفری ۶۳۷۷
۲۲-علی یزدیخواه ۸۹۹۱
۲۳- ابوالفضل ظهرهوند ۵۸۳۹
۲۴- ابوالقاسم جراره ۲۹۳۶
۲۵- ابراهیم عزیزی ۶۱۴۱
۲۶- مرتضی محمودی ۷۶۸۸
۲۷- پیمان فلسفی ۶۶۵۷
۲۸-محمد سراج ۴۸۶۶
۲۹- سمیه رفیعی ۴۵۱۹
۳۰- مهدی عسگری ۶۱۷۲
@abdollahimahdi
🔸تا انتخابات بعدی خداحافظ!
آی مردمی که رأی دادید!
دستتون درد نکنه و خداحافظ!
تا انتخابات بعدی خداحافظ!
دیگه فعلاً با شما کاری نداریم!
اما چند روز مانده به انتخابات دوباره شما مهم میشوید!
انگشت و رأی شما مهم و سرنوشتساز میشود!
اونموقع دوباره یادمون میفته که باید خدمتتون برسیم برای شنیدن درد دلها و گله شکایتها و دلجویی، رفع شبهه، اقناع فکری، اطلاعرسانی از دستاوردهای انقلاب و نظام و ...
اونموقع دوباره یاد حکم جهاد میفتیم و دنبال تبلیغ چهرهبهچهره و حضور در بین مردم و محبت به مردم و منتکشی برای رأی دادن و ...
چون از مردمسالاری فقط دادن حق رأی به مردم را فهمیدیم و نه دیگر حقوق فکری و اعتقادی و معرفتی و معنوی ...
فعلاً کاری به حاکمیت و تأمین حقوق شهروندی و ... ندارم،
فعلاً در مورد وظیفه خود ما بچه طلبههای دغدغهمند و جهادی صحبت میکنم...
فعلاً میریم مرخصی تا چند روز مانده به انتخابات که دوباره نگران رأی مردم بشیم ...
خداحافظ ✋
@abdollahimahdi
🔸قدری تأمل در مسائل مجلس و انتخابات!
این دوره از انتخابات هم با کلی نگرانی و زحمت به اتمام رسید ...
اما خوب است در فرصت باقیمانده تا انتخابات بعدی راجع به نکاتی تأمل و گفتگو و تدبیر کنیم:
- چرا باید یک کاندیدا یک شبه نماینده مجلس شود؟ آیا قانونگذاری یک حرفه محسوب نمیشود که نیازمند آموزش و تخصص باشد؟ به قول دوستان مجوز گاوداری هم کلی مراحل و دوره و آزمون و مصاحبه دارد! برای دریافت یک گواهینامه باید دهها جلسه آموزش و آزمون گذراند ... آیا برای یک نماینده مجلس حداقل آشنایی با قانون اساسی، قوانین داخلی مجلس و ... لازم نیست؟!
- چه فرایندی برای اثبات تخصص، گفتمان، برنامه، سوابق موفق و ... و نهایتاً گزینش بهترینها از میان کاندیداها توسط نخبگان وجود دارد؟
- چه تضمین و سازوکاری برای ارتباط و تعامل نماینده مجلس با نخبگان وجود دارد؟
- چطور میتوان نقش نخبگان را در انتخاب و تأیید کاندیداهای مجلس برجسته نمود و معیارهای انتخاب را به سوی معیارهای کیفی و گفتمانی توسط نخبگان سوق داد و نظر نخبگان را معیار اعتباردهی به گفتمان برتر دانست؟
- چه سازوکار دقیقی برای نظارت و نقد و ارزیابی و قضاوت در مورد عملکرد نماینده مجلس (غیر از آمار کلی حضور و غیاب) و اطلاعرسانی به مردم وجود دارد؟
- چه سازوکار دقیق و نخبگانی برای نقد و ارزیابی عملکرد مجلس و تبعات آن وجود دارد که وقتی مثلاً رهبر معظم انقلاب مهمترین و کلیدیترین موضوع را برای مجلس، فضای مجازی مشخص میکند، اما وقتی هیچ اقدام شایستهای صورت نمیگیرد، کسی توبیخ و بازخواست نمیشود و نمره منفی نمیگیرد و سوءسابقه محسوب نمیشود و دوره بعد هم با گردن کلفتی کاندیدا میشود؟!
- قوت یا ضعف عملکرد یک مجلس چه تأثیری در امتیاز و اعتبار و سابقه عملکرد یک نماینده میگذارد؟!
- آیا نمیتوان یک برنامه و سیستمی برای ارزیابی دقیق و رتبهبندی و امتیازدهی به نمایندگان مجلس طراحی و اجرا نمود که با محاسبه حسن انجام وظایف و نیز اقداماتی نظیر ارتباط با مردم، تعامل با نخبگان، سفرهای استانی، رسیدگی به محرومان، ارائه طرح و برنامه، حل مشکلات منطقه و ....روزانه وضعیت عملکرد و امتیاز نهایی را به نمایش بگذارد؟
- چرا باید یک فرد حق انتخاب یک یا چند نماینده و فرد دیگری بدون هیچ رجحان و امتیازی حق انتخاب 30 نماینده داشته باشد؟ آیا نحوه توزیع حق رأی نمیتواند عادلانهتر باشد؟
- چرا باید دوره نمایندگی نمایندگان با دوره مسئولیت مدیران دولتی و نیز دوره تدوین اسناد راهبردی مانند برنامه هفت ساله و پنجساله و ... همخوانی نداشته باشد و چطور میتوان بین آنها هماهنگی و توازن حداکثری ایجاد نمود؟
- با چه ایدهها و سازوکارهایی میتوان نظام اندیشه و گفتمان فکری و داشتن ایده و طرح و برنامه را به عنوان معیارهای اساسی منزلت آفرین و اعتبار بخش یک نماینده معرفی نمود و برای کسی که فاقد این معیارهاست هزینه اجتماعی و بیاعتباری ایجاد نمود و فرهنگ عمومی جامعه را در انتخاب نماینده به سوی این ارزشها سوق داد؟
- اساساً سازوکار بدیل و مؤثرتری برای انتخاب توسط مردم میتوان یافت؟
- اگر اعتقاد داریم؛ اساساً قانونگذاری شأن خدای متعال است و روی زمین، نهاد دین چنین مسئولیتی را بر اساس اجتهاد دینی و رسالت اقامه دین برعهده دارد، چه سازوکاری برای دینی شدن تصمیمسازی و تصمیمگیریها وجود دارد؟! از ساختارها و سازوکارهای موجود تعاملی بین مجلس و حوزه و نقش شورای نگهبان اطلاع دارم اما یک درصد هم وضعیت مطلوب را تأمین نمیکند!
و مسائل متعدد دیگری که الان در ذهنم حاضر نیست و به مرور به این لیست اضافه خواهم کرد ...
لطفاً بزرگواری فرموده نکات مد نظر خودتون را ارائه فرمایید.... متشکرم
@abdollahimahdi