eitaa logo
اشعار عبدالمحسن
1.5هزار دنبال‌کننده
85 عکس
49 ویدیو
352 فایل
زهراقلمم داد که دستم گیرد من منتظرم تمام هستم گیرد اشعار علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) تمامی اشعار به نیت تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام ارتباط با شاعر: @abdolmohsen آدرس کانال در ایتا و تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
با موضوع شهادت حضرت رقیه علیهاالسلام شعر 15 السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف سامان قلب شیعه کجایی اِمامُنا از ما چرا همیشه جدایی امامنا در آسمان سینه ی ما شب همیشگی ست صبح ِ امید، کی تو میایی امامنا قسمت نشد که ثانیه ای من ببینمت گردد ز دیده عقده گشایی امامنا آقا بیا که برده فراقت قرار ما بی تو نمانده هیچ صفایی امامنا تازه ست زخم پلک دو چشمت ز اشک خون ابری برای خون خدایی امامنا از غُصّه ی اسیری ناموس ِ جدّ خود صاحب بکای صبح و مسایی امامنا این روزها خرابه ی شام است روضه ات تب دار داغ شام بلایی امامنا صاحب عزای حضرت ریحانة الحسین در شام یا که کرب وبلایی امامنا حتما کنار عمّه درون خرابه ای خونین جگر ز رأس جدایی امامنا سر را گرفته در بغل و محتضر شده او هم نخورده آب و غذایی امامنا گفتا: پدر نمانده به تو جای بوسه ای زخمی ز چوب و سنگ و عصایی امامنا دیدم لب تو چوب جفا خورد ای پدر دیدم به روی طشت طلایی امامنا بنگر که موی من شده از داغ تو سپید بنما مرا ز غصه رهایی، امامنا (عَجّل وَفاتی)است به لب مثل مادرت خواهم شوم سه ساله فدایی امامنا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
هیچ شعری تا به حال درحین قلم زدن به اندازه ی این شعر از من اشک نگرفته سبک1 زبان حال آقاامام حسین علیه السلام موقع کشیدن تیراز تابوت بندسوم گریز به کربلا روضه،واحد،سنگین،نوحه یکی یکی تیر از بدن،می کشم و یادم میاد بمیرم از غمای تو ، داشتی تو غصه ی زیاد یادم میاد برگشتی از ،کوچه یه روز با مادرو چشای غرق اشک تو،نشون دردوغم میداد میدونم از نفس هاموندی چادر مادرو تکوندی تا درخونه دستهاشو گرفتی،مادرو رسوندی میدونم خیلی غصه خوردی ازخون گوش پاره مُردی امونت بابا علی رو با قلبی پاره پاره بردی امون امون ازاین غریبی.... 🌸🌸🌸🌸🌸 یکی یکی تیرازبدن، میکشم ودق میکنم چشارو غرق اشک خون،تواین دقایق میکنم به یاد قلب زینبو، صورت رنگ پریده ات یاد لب وتشت وجگر،دوباره هق هق میکنم میدونم که امون نداشتی همسر مهربون نداشتی ستاره ی غریب زهرا جایی تو آسمون نداشتی میدونم که همش شکستی بین یارات،زره می بستی راحت شدی آخه داداشم ندیدی جز بدی ز هستی امون امون ازاین غریبی... (*امام حسن علیه السلام حتی بین یاران نزدیکش زره می پوشیدند زیرا حتی خیانت دربین یاران نزدیکشون هم دیده میشد)😭 🌸🌸🌸🌸🌸 بندسوم زبان حال جواب امام حسن علیه السلام به امام حسین علیه السلام: تیراز تنم کشیدی و،منو گذاشتی تو کفن دعوا دیگه اینجا نشد ، سر یه کهنه پیروهن اگه غریب عالمم،موقع مرگ تو رو دارم بعد ازبارون تیر خصم ، نشد دیگه رها بدن یه روز میشی غریب وتنها کسی نداری توی صحرا باور نمیکنم بمیری تشنه ولی کنار دریا یه روز ز دردوغصه پیری اصغرتو رودست میگیری.... نیاز نداره تیر ونیزه بالاسر اکبر می میری امون امون از این غریبی..... (*وقتی درمجلس ابن زیاد رأس مبارک علی اکبرعلیه السلام روآوردند ابن زیادملعون نگاهی به جمالش انداخت وگفت چرا حسین علیه السلام روکشتید?!گفتند:امیرخودت دستوردادی ابن زیاد گفت نیازنبود حسین علیه السلام رو بکشید مرگ همین جوان زیبا کافی بودکه حسین درغمش دق کنه وبمیره)😭 امون امون ازاین غریبی.... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
سبک 2 زمزمه،نوحه..... من و دیده ای زار و محزون تو و طشتی از لخته ی خون با این هق هق روی سینه دلم را برادر مسوزون بگرفته جان تو را بغض همسر اما شدی از غم کوچه پرپر راحت شدی آخر از داغ مادر امان از غم و درد کوچه... ای کشته ی بغض همسر،حسن جان... یا ای کشته ی زهر کینه ،حسن جان... یا مسموم ومظلوم حیدر،حسن جان... 🌸🌸🌸🌸🌸 تو هم دیده ای پشت آن در شده پرپر آن یاس حیدر تو هم دیده ای که مغیره زده تازیانه به مادر بوده نگاهت همیشه به دیوار چشمت پر از اشک شد از یاد مسمار از کوچه رفتن تو بودی دل آزار امان از نگاهت به قنفذ... ای کشته ی بغض همسر،حسن جان... یا ای کشته ی زهر کینه ،حسن جان... یا مسموم ومظلوم حیدر،حسن جان... 🌸🌸🌸🌸🌸 ببین از غمت گشته ام پیر شوم بی تو از زندگی سیر چه طور زنده ام بعد از آنکه کشیدم من از پیکرت تیر با قدّ خم آمدم من به بالین قلبم ز ظلم به تو گشته غمگین دیگر نبندم حنا بر محاسن دیدم که تابوت تو گشته خونین امان از غم تو برادر.. ای کشته ی بغض همسر،حسن جان... یا ای کشته ی زهر کینه ،حسن جان... یا مسموم ومظلوم حیدر،حسن جان... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
سبک 3 نوحه،زمزمه،...... زهر بلا شدی درمون شدی به زخم دل چون مرهم راحت شدم من از درد و غم یه عمره من کشیدم ماتم قصه ی روزگار من حکایت دلی پر درده که همسرش بهش بد کرده از زندگی دیگه دلسرده امان از،این غریبی.... 🌸🌸🌸🌸🌸 شکسته قلبم از کوچه نشد پناه مادر باشم برای او یه سنگر باشم سدّ جلوی کافر باشم نقاب صورت مادر راز یه عمر اشک من بود نشون سیلی دشمن بود بهونه ای برا مردن بود امان از،این غریبی.... 🌸🌸🌸🌸🌸 دیدم که مادر زارم نشسته بین درب و دیوار به سینه داره زخم مسمار از داغ نوگلش شد بیمار چهل نفر توی کوچه به هم دیگه چرا پیوستند بازوی مادرو بشکستند چقد سقیفه ای ها پستند امان از،این غریبی.... 🌸🌸🌸🌸🌸 کاش که نمی شدم تشییع شد آسمون من شررباره تابوت گل شده پر از خاره کفن شده ز کینه ها پاره حسین اومد کنار من با قامت خمیده ای وای تیراز تنم کشیده ای وای از زندگی بریده ای وای امان از،این غریبی.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
سبک 4 زمینه وشور دارم میرم با کوله بار ماتمو یه عمره که منم غریب عالمو به کی بگم کتاب شرح دردمو آخه منم همون عزیز خاتمو خون باره، نگاهمو مث پدر، اسیر درد دل به چاهمو یاد حرف مادرم: حسن نگی عدو توکوچه بسته راهمو مرگ من،شد آرزوم همیشه خنده ی مغیره بوده روبروم چل نفر،به یک نفر یه عمره خاطرات کوچه بوده پیش روم گل اما، چه پرپرم به کی بگم که من شدم قتیل همسرم برتابوت ،نشسته تیر شده ببین به جای گل نصیب پیکرم بسّه عذاب، ز غصّه رفته تاب دارم میرم ،با سینه ای کباب(2) یامجتبی ،غریب فاطمه..... 🌸🌸🌸🌸🌸 دارم میرم دلم تو فکر نینواس همونی که به نام کرب والبلاس همون که علت تموم گریه هاس سر دوطفل من دراون زتن جداس بغضی مونده تونگام فقط به فکر غربت گلای بی پنام می میرم، ولی داداش به فکر کینه ی عدو میون قتلگام میشه دفن،جنازه ام تو غُصّه ی جسارتای نعل تازه ام سرمه،رو دامنت ولی غمین اون سرای روی نیزه ام زینب میشه قدکمان تومجلس شراب ورقص چوب خیزران مهمون خرابه ای با دیدن سرجدات،سه ساله میده جان بسّه عذاب،ز غصّه رفته تاب دارم میرم ،با سینه ای کباب یامجتبی،غریب فاطمه...... (آقام حسن، کریم فاطمه....) 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
سبک 5 در۵ بند بنداول ودوم: احساسی ومدح بندسوم وچهارم: مصیبت بند پنجم: بقیع وکربلا تو آقای کریمی که به دشمن هم عطا کردی همه دار وندارت رو سه جا وقف خدا کردی منم هستم غلام تو ز جود خود نگاهم کن اگر چه من بدم اما تو آقا رو به راهم کن الهی که دلم از هر چی غیرتوس بشه خالی بده آقا به سمت خود به این نوکر پرو بالی میدونی مولا،به تو محتاجم ز دربار ‌خود ، مکن اخراجم مدد مجتبا... 🌸🌸🌸🌸🌸 گدا اومد ، بهت رو زد ،تو دنیاتو بهش دادی کنیزی گل به دستت دادبه او گفتی تو آزادی منم آقا، گدا هستم،که بی تو بی کس وکارم حقیرم من،ولی تنها تویی آقا خریدارم حسن جانم، کریمیو،منم کلب( عبد) سرای تو بزن امضا،فداییت شم، بدم جونم، برای تو به عشقت آقا ، ببین زنجیرم یه روز میشه که،تو رات میمیرم مدد مجتبا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 آقا عمری بلا دیدی گل روتو خزون کرده بایاد اون غم کوچه دلت مولا پر از درده تو که مهرت میده عزت میشه باتو گدا آقا عدوازچه تورو خونده مذل المؤمنین مولا چرا بر تن تو می بستی زره بین همه یارات نداشتی تو وفاداری،بشه مونس توی دردات غریب زهرا برات گریونم زدردات آقا ببین دلخونم مددمجتبا( غریب مجتبا)... 🌸🌸🌸🌸🌸 غریب آقا شه تنها یه گُل بودی توی صحرا( خارا) تو خونه هم نداشتی یه انیسی که بشه مأوا تو هم مثل بابات حیدر،ز حق خود شدی محروم بمیرم که به تو همسر خیانت کرد شدی مسموم به جای گل، روی تابوت،یه بارون تیر نثارت شد بازم گریون حسین نالون ز قلب پر شرارت شد کشیده تیر از ، بدن واویلا قدش خم نزد،حسن واویلا مددمجتبا( غریب مجتبا)..... 🌸🌸🌸🌸🌸 برام سخته حسن جانم ببینم بی حرم باشی نه یه گنبد نه گلدسته چرا تو بی علم باشی نه خادم نه یه زائر که برا دردات کنه شیون نه شمعی نه چراغی که مزارت رو کنه روشن یه روز میشه میاد مهدی میسازیم ما حرم آقا میریم مشای ز مرقدت علم بر دوش تا کربلا آقاقسمت کن،صراط الیقین پیاده سوی حرم اربعین (آقا هستی تو،کریم طاها بده تذکره ، بریم کربلا) مددمجتبا... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
سبک 6 بسم الله، لعنت به معاویه لعنت بر سه مُلحد هاویه هرکی داره بغض آقام حسن وللهه که هس پور زانیه حسن به عالم چاره س حسن به عرش گوشواره س بیادبه خونش هرکی غریبه و آواره س حسن کریم یثرب منم سگ و او صاحب با او نمازه مقبول محبتش شد واجب حسن کریم زهرا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 وضو گرفتم که بگم حسن استادرزم،تک یل صف شکن ضربت او خاتمه ی جمل یکسره کرد کار امّ الفتن حسن دلیر هاشم به قلب شیعه حاکم تو باغ او روییده دلاوری چون قاسم داره یه دنیا مجنون به وجهش عالم مفتون میاد تا توی کوچه به پامیشه راه بندون حسن کریم زهرا... 🌸🌸🌸🌸🌸 داره به ذاتش جودبی مثل حیدر صفت،یاقوت بی بدل هنگام صلح،فاتح میدون و هنگام جنگ،ناقه کُش جمل حسن چه زیبا منظر کشیده به پیغمبر امیره توی قلباس اگر چه هس بی لشکر حسن صراط الیقین کپی حبل المتین به کوری دشمناش مُعزّه بر مسلمین حسن کریم زهرا... 🌸🌸🌸🌸🌸 پرچم عشق تو به اهتزاز به درد شیعه ای تو چاره ساز ازبس کریمی ،درب خونته حتی برای دشمن تو باز حسن تو عشق نابم مسبب الاسبابم تازنده ام غلامت سگ ابوترابم آقا به حق زهرا بقیعمو کن امضا ازاونجا کن راهیم به جنت کربلا حسن کریم زهرا..... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
سبک 7 رفاقت خوبه که زیور باشه فقط با شیعه ی حیدر باشه کی گفته اینو: رفاقت ممنوع رفاقت ممنوع با کافر باشه به جنت بابم حسینه به شب مهتابم حسینم (رفاقت) محدود دنیاس بگو (اربابم) حسینه منم گدای تو ای شه عالم به نوکری تو عمری می بالم شده دم روضه احسن الحالم بحق زینب عجل لولیک الفرج 🌸🌸🌸🌸🌸 با شیعه تنها ما الفت داریم با اهل روضه رفاقت داریم فقط با عدوی ِ آل حیدر تا زنده هستیم عداوت داریم به هر سر سرور علیه امیر و حیدر علیه به ولله بعد از پیمبر امام و رهبر علیه تویی صراط حق،من مسلمانت برادرم تنها ، با محبانت بهشت من‌ گشته زیر ِ ایوانت بحق زینب عجل لولیک الفرج 🌸🌸🌸🌸🌸 دلم مجنون ِ کریم طاهاس که مهرش بهتر ز کل دنیاس به کوری ِ اون زن بدکاره حسن محبوب دل نوکرهاس صحاب رحمت حسن جان تموم نعمت حسن جان با مهرت ای عشق شیعه قبوله طاعت حسن جان تویی کریم و ما، کلب(عبد)تو هستیم به عشق تو آقا عمری سرمستیم به غیر تو درب ِ این دلو بستیم بحق زینب عجل لولیک الفرج ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) کانال اشعار: @abdolmohsen158
سبک باسم سبک 8 جواب : ای لاله ی پرپر، از کینه ی همسر رفتی برادر رفتی برادر با دیدگان تر،از غصه ی مادر رفتی برادر رفتی برادر مظلوم حسن جانم.... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 آخر تو شدی راحت از این غمها رفتی با دل خسته از این دنیا خون جگر شدی از دست یارانت بستی تو زره بین ندیمانت با داغ روی داغ،با زخم روی ساق رفتی برادر رفتی برادر نور دل حیدر، بودی تو بی یاور رفتی برادر رفتی برادر 🌸🌸🌸🌸🌸 واویلا میان تشت جگر دیدم قلبت را شکسته از گذر دیدم سینه ی تو سنگین از جسارت شد درمان غم کوچه شهادت شد با غصه ی سیلی،آن صورت نیلی رفتی برادر رفتی برادر با یاد میخ در،آن ناله ی مادر رفتی برادر رفتی برادر 🌸🌸🌸🌸🌸 از داغت کمان شد قامتم حالا چشمانم کنار تو شده دریا جای گُل به تابوتت نشسته تیر از این داغ برادر جان شدم من پیر کردی مرا محزون، با این تن گلگون رفتی برادر رفتی برادر کفن ز خون شد تر، با زخم بر پیکر رفتی برادر رفتی برادر ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
سبک بس کن رباب سبک 9 جواب: بس کن حسن ، لطمه نزن یاد گذر بس کن حسن،شدم مث تو خون جگر مظلوم حسن روحی لک الفدا حسن... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 آتیش این سینه شد اشک نگاهت می کشی من رو داداش با سوز آهت شد جواب خوبی تو بغض همسر ای گل زهرا شدی در خونه پرپر کشته تو رو ، زهر جفا خاکم به سر کشته منو، دربین تشت دیدم جگر 🌸🌸🌸🌸🌸 عمریه گریونی از روضه ی مسمار از غم کشته ی بین درب و دیوار کوچه رفتن شد دلیل احتضارت یاد سیلی عدو برده قرارت یادت نرفت،اون ضرب دست پرشتاب یادت نرفت، کبودی زیر نقاب 🌸🌸🌸🌸🌸 مونده تابوتت میون بارون تیر دیدمت گلگون،شدم از زندگی سیر می کِشم تیر از تنت با قامت خم بعد از این شد اشک داغ تو دمادم زخمی شدی،کرده غمت مویم سپید زخمی شدی،شکر خدا زینب ندید ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا حسن بن علی یامجتبی علیه السلام از تنت بیرون کشیدم تیر ،قدّ من خمید بر کفن هم خون تو هم اشک ِ چشم من چکید یاد پشت در مرا انداختی دیدم حسن تیر از تابوت بگذشت و به پهلویت رسید هم کشیدم تیر و هم درد غریبی تو را خوب شد زینب نبود و تیرباران را ندید من جگرهای لبت را پاک کرده بودم و باز او فهمید و در داغت گریبان را درید پس چگونه گویمش تشییع خونین تو را جای گل جسمت میان تیر دشمن آرمید قامتی که شد خمیده بیشتر خم می شود در کنار عضو عضو جسم سقای رشید‌ موی من در کربلا گردد سپید و موی تو وقت سیلی خوردن مادر به کوچه شد سپید ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا حسن بن علی علیهماالسلام او خلق گردیده که الگوی کرم باشد ایمان به یُمن بودن او محترم باشد در سطر اول از ستایش های او مانده هر کس به راه مدح او صاحب قلم باشد در شرح یک خط از فضیلت های ناب او باید به تعداد خلایق محتشم باشد کردم من استنباط از حرف رسول الله: شد دشمنش ملعون اگرچه همسرم باشد ثابت نموده در جمل او می شود حیدر وقتی که یک لحظه به دوش او علم باشد دیگر دم شیران ندارد بازدم وقتی یک دم میان دست او تیغ دو دم باشد شد دشمن او دشمن ما،دوست دارش دوست فرقی ندارد از عرب یا از عجم باشد او بارگاهی هم ندارد حکمتی دارد باید برایش در دل شیعه حرم باشد آن کس که از تابوت او بیرون کشیده تیر حق داشته گر قامتش از غصه خم باشد ✍علی مهدوی نسب (عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا کریم اهل البیت یا مجتبی علیه السلام (زبان حال امام حسین با امام حسن علیهماالسلام) ای آسمان ِغُصّه ی تو بی کران حسن تو یک ستاره و غم تو کهکشان حسن چون صبر تو که حد نهایت نداشته ست اشکت برای کوچه شده جاودان حسن آن ضربه ای که مادر ما را ز ما گرفت عمری نموده است تو را نیمه جان حسن گردیده متن روضه ی پنهانی ات، غم ِ یاسی که در مقابل تو شد خزان حسن مِهر رباب قسمت تنهایی ام شد و شد همدم تو همسر نامهربان حسن تیر از تنت کشیده ام ودرد می کشم گشتم کنار قبر تو قامت کمان حسن ای کاش درکنار تو من خاک می شدم دیگر نمانده بهر حیاتم توان حسن در لحظه ای که وارث انگشترت شدم شد ناله های روی لبت،ساربان حسن ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا حسن بن علی أیها المجتبی علیه السلام وقتی که بخواهم به حقیقت ز شباهت بنویسم باید که خدا را حسن از وجه کرامت بنویسم نزدش که عدو سبّ پدر کردفقط لطف از او دید پس نوکریش را ره پرخیر سعادت بنویسم شمشیرکِشد یا نکشد می شوداو فاتح میدان پس صلح دلیرانه او را ز شجاعت بنویسم در خانه ی خود با عدویش برسر یک سفره نشسته این عادت الاحسان سببی شد زسخاوت بنویسم الحق که کفایت کند این جمله که قاتل شده همسر تاسینه ی او را سپر ظلم ِنهایت بنویسم گر شرح دهم درد حسین و سبب موی سپیدش تیری که ز تابوت کشد حدّ کفایت بنویسم بهتر ز عسل، قاسم اگر خواست میان طف ِبی آب باید که برایش به بلا فیض ِشهادت بنویسم حالا که شده قامت قاسم به زیر نعل، کشیده باید که برای عمویش از خم قامت بنویسم 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
از زبان امام حسن علیه السلام😭😭😭 السلام علیک یا مظلومه ياشهیده یا فاطمة الزهرا علیهاالسلام ابر سیاه پرده به روی ستاره زد دشمن رسید و بر رخ مادر شراره زد از کینه های روز غدیرش توان گرفت یکجا دو قلب را به کمانش نشان گرفت‌ می خواستم که قد بکشم در برابرش باشم پناه مادر و روی مطهرش با ضرب ِدست او به زمین خورد مادرم افتاد کوه صبر پدر در برابرم از یک طرف تمامی رخسار ضربه خورد از سوی دیگر از لب دیوار ضربه خورد بد زد که حال مادر ما احتضار شد چشمی که بوسه گاه نبی بود تار شد وجهی که بود مایه ی آرامش نبی شد آسمان تیره ی پیوسته در شبی شد گریه های کوچه ی غربت همیشگی بر روی حور ، ردّ جسارت همیشگی از آن به بعد غُصّه ی من بی حساب شد رفتن به کوچه و گذر از آن عذاب شد از آن به بعد نور خدا در حجاب رفت روی کبود فاطمه پشت نقاب رفت من ماندم و گلایه و درد نگفتنی قلبم همیشه از غم سیلی شکستنی از بعد کوچه خنده ی من ناپدید شد مویم میان روضه ی کوچه سپید شد هر چند من شهید جنایات همسرم در واقع کشته از غم سیلی به مادرم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
زبان حال حضرت مجتبی بامادر علیهماالسلام(درکوچه) چادرتو تکون بده ، مادر آل طاها نشسته روبروی در ، منتظر تو بابا کبودی صورت تو،دیگه نشه مداوا پاشو که دیره......طفل تو پیره دشمن هنوزم زخمی ِروزغدیره خدا می دونه.....دلم چه خونه می برمت امونتِ بابا به خونه مظلومه مادر........‌‌ 🌸🌸🌸🌸🌸 بدون جرمی مادرم، تو کوچه راهتو بست افتادی از پا پیش من، ازضرب کینه ی دست حالا که گم کردی تو راه،حسن کنارتو هست غم بی شماره.........قحطیِ یاره قباله ی فدک ببین گردیده پاره خدامی دونه......دلم چه خونه می برمت امونت ِبابا به خونه مظلومه مادر........ 🌸🌸🌸🌸🌸 این درد سیلی عدو ، می مونه یادگاری طفلت ازاین به بعددیگه،نداره هیچ قراری شکسته گوشوارت جلوم ،گردیده زخم کاری گرچه نمرده.........‌‌‌‌‌‌...........دووم آورده آخر حسن راحت میشه با زهرجعده خدا می دونه......دلم چه خونه می برمت امونتِ بابا به خونه مظلومه مادر...... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) @abdolmohsen158