eitaa logo
اشعار عبدالمحسن
1.5هزار دنبال‌کننده
85 عکس
49 ویدیو
352 فایل
زهراقلمم داد که دستم گیرد من منتظرم تمام هستم گیرد اشعار علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) تمامی اشعار به نیت تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام ارتباط با شاعر: @abdolmohsen آدرس کانال در ایتا و تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا حسن بن علی علیهماالسلام او خلق گردیده که الگوی کرم باشد ایمان به یُمن بودن او محترم باشد در سطر اول از ستایش های او مانده هر کس به راه مدح او صاحب قلم باشد در شرح یک خط از فضیلت های ناب او باید به تعداد خلایق محتشم باشد کردم من استنباط از حرف رسول الله: شد دشمنش ملعون اگرچه همسرم باشد ثابت نموده در جمل او می شود حیدر وقتی که یک لحظه به دوش او علم باشد دیگر دم شیران ندارد بازدم وقتی یک دم میان دست او تیغ دو دم باشد شد دشمن او دشمن ما،دوست دارش دوست فرقی ندارد از عرب یا از عجم باشد او بارگاهی هم ندارد حکمتی دارد باید برایش در دل شیعه حرم باشد آن کس که از تابوت او بیرون کشیده تیر حق داشته گر قامتش از غصه خم باشد ✍علی مهدوی نسب (عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا کریم اهل البیت یا مجتبی علیه السلام (زبان حال امام حسین با امام حسن علیهماالسلام) ای آسمان ِغُصّه ی تو بی کران حسن تو یک ستاره و غم تو کهکشان حسن چون صبر تو که حد نهایت نداشته ست اشکت برای کوچه شده جاودان حسن آن ضربه ای که مادر ما را ز ما گرفت عمری نموده است تو را نیمه جان حسن گردیده متن روضه ی پنهانی ات، غم ِ یاسی که در مقابل تو شد خزان حسن مِهر رباب قسمت تنهایی ام شد و شد همدم تو همسر نامهربان حسن تیر از تنت کشیده ام ودرد می کشم گشتم کنار قبر تو قامت کمان حسن ای کاش درکنار تو من خاک می شدم دیگر نمانده بهر حیاتم توان حسن در لحظه ای که وارث انگشترت شدم شد ناله های روی لبت،ساربان حسن ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
السلام علیک یا حسن بن علی أیها المجتبی علیه السلام وقتی که بخواهم به حقیقت ز شباهت بنویسم باید که خدا را حسن از وجه کرامت بنویسم نزدش که عدو سبّ پدر کردفقط لطف از او دید پس نوکریش را ره پرخیر سعادت بنویسم شمشیرکِشد یا نکشد می شوداو فاتح میدان پس صلح دلیرانه او را ز شجاعت بنویسم در خانه ی خود با عدویش برسر یک سفره نشسته این عادت الاحسان سببی شد زسخاوت بنویسم الحق که کفایت کند این جمله که قاتل شده همسر تاسینه ی او را سپر ظلم ِنهایت بنویسم گر شرح دهم درد حسین و سبب موی سپیدش تیری که ز تابوت کشد حدّ کفایت بنویسم بهتر ز عسل، قاسم اگر خواست میان طف ِبی آب باید که برایش به بلا فیض ِشهادت بنویسم حالا که شده قامت قاسم به زیر نعل، کشیده باید که برای عمویش از خم قامت بنویسم 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
از زبان امام حسن علیه السلام😭😭😭 السلام علیک یا مظلومه ياشهیده یا فاطمة الزهرا علیهاالسلام ابر سیاه پرده به روی ستاره زد دشمن رسید و بر رخ مادر شراره زد از کینه های روز غدیرش توان گرفت یکجا دو قلب را به کمانش نشان گرفت‌ می خواستم که قد بکشم در برابرش باشم پناه مادر و روی مطهرش با ضرب ِدست او به زمین خورد مادرم افتاد کوه صبر پدر در برابرم از یک طرف تمامی رخسار ضربه خورد از سوی دیگر از لب دیوار ضربه خورد بد زد که حال مادر ما احتضار شد چشمی که بوسه گاه نبی بود تار شد وجهی که بود مایه ی آرامش نبی شد آسمان تیره ی پیوسته در شبی شد گریه های کوچه ی غربت همیشگی بر روی حور ، ردّ جسارت همیشگی از آن به بعد غُصّه ی من بی حساب شد رفتن به کوچه و گذر از آن عذاب شد از آن به بعد نور خدا در حجاب رفت روی کبود فاطمه پشت نقاب رفت من ماندم و گلایه و درد نگفتنی قلبم همیشه از غم سیلی شکستنی از بعد کوچه خنده ی من ناپدید شد مویم میان روضه ی کوچه سپید شد هر چند من شهید جنایات همسرم در واقع کشته از غم سیلی به مادرم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
زبان حال حضرت مجتبی بامادر علیهماالسلام(درکوچه) چادرتو تکون بده ، مادر آل طاها نشسته روبروی در ، منتظر تو بابا کبودی صورت تو،دیگه نشه مداوا پاشو که دیره......طفل تو پیره دشمن هنوزم زخمی ِروزغدیره خدا می دونه.....دلم چه خونه می برمت امونتِ بابا به خونه مظلومه مادر........‌‌ 🌸🌸🌸🌸🌸 بدون جرمی مادرم، تو کوچه راهتو بست افتادی از پا پیش من، ازضرب کینه ی دست حالا که گم کردی تو راه،حسن کنارتو هست غم بی شماره.........قحطیِ یاره قباله ی فدک ببین گردیده پاره خدامی دونه......دلم چه خونه می برمت امونت ِبابا به خونه مظلومه مادر........ 🌸🌸🌸🌸🌸 این درد سیلی عدو ، می مونه یادگاری طفلت ازاین به بعددیگه،نداره هیچ قراری شکسته گوشوارت جلوم ،گردیده زخم کاری گرچه نمرده.........‌‌‌‌‌‌...........دووم آورده آخر حسن راحت میشه با زهرجعده خدا می دونه......دلم چه خونه می برمت امونتِ بابا به خونه مظلومه مادر...... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) @abdolmohsen158
با موضوع شهادت امام مجتبی علیه السلام شعر 16 السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ای روضه خوان ِغربت ِقبر کریم ها شاه غریب ، وارث صبر کریم ها‌ بین بقیع، صاحب بزم عزا شدی زائر برای مظهر جود خدا شدی روز (وقت)عزای جدّ کریم تو مجتباست اما بقیع، بی علم و بیرق عزاست این روزها که گشته دل کلّ مؤمنین آماده ی زیارت ایّام اربعین گریه کنی به دور حصارش نمانده است جز تو کسی کنار مزارش نمانده است حالا به روی خاک حریمش نشسته ای چون او ز درد بی کسی ات دل شکسته ای هستی تو هم شبیه حسن شاه بی سپاه صحرانشین فاطمه، لبریز اشک و آه اما دلیل اشک حسن داغ کوچه بود آن کوچه ای که صورت مادر شده کبود یک بی حیا ز بغض پیمبر توان گرفت از فرصت نبودن حیدر توان گرفت جمع ِ تمام کینه ی او مشت بسته شد بد زد که گوشواره ی مادر شکسته شد از آن به بعد بر رخ مادر نقاب دید روی کبود حوریه را در حجاب دید از آن به بعد روز خوشی مجتبی ندید در روضه های کوچه ی غربت قدش خمید راحت شد آخر از غم جانکاه مادرش وقتی که شد شهید جنایات همسرش با زهر کینه پاره جگر شد اگر حسن او را نموده غسل و کفن شاه بی کفن دیگر نرفته بر سر سرنیزه ها سرش در زیر نعل تازه نمانده ست پیکرش ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
سلام علیکم باتوجه به اینکه ان شاالله فردا عازم کربلا هستم و ممکنه در مسیر پیاده روی شرایط ارسال اشعار نباشه امروز و فردا تمامی اشعار اربعین ارسال می شود و ان شاالله اگر اشعارجدیدی روزی شد تقدیم می کنم. ان شاالله زیارت اربعین، روزی ِ تمامی اهالی کانال بشود.دعای فرج در تمامی مسیر فراموش نشود. دعاگویم حلال کنید یاعلی
مسافرم اربعین آمده زیر علم مهدی ام زائر کرب و بلا از کرم مهدی ام قَدَری بهتر از این نیست ببینم ای جان در ره کرب و بلا هم قدم مهدی ام ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ان شاءالله در حرم حضرات علیهم السلام نائب الزیاره دوستان هستم. یاعلی
سبک1 بند۱و۲:زیارت بند۳و۴:مصیبت ‌‌دوباره جاده به جاده می آیم سویت پیاده دوباره شوق زیارت گرفته از من اراده حسین جان،نظر کردی ز رحمت قبولم ، نموده ای ز رأفت مرا بر،حرم کردی تو دعوت اگرچه یک عمرسربارت هستم گرفتی مولا بازم تو دستم ببخش عهد زیر قبّه ات را من شکستم حسین جان،به لطفت،شدم کربوبلایی... یا حسین جان،حسین جان،ز تو ممنونم ارباب.. 🌸🌸🌸🌸🌸 فروشم فخر، چون زیارت شد افضل بر هر عبادت شدم مهمان خداوند چه بهتر از این عنایت خوشم که،روم تا فوق افلاک به راهت،شوم بایک قدم پاک گذارم، سرم بر بهترین خاک تأسّی کردم بر خواهر تو می آیم تا گردم یاور تو که شایدمرهم باشم به قلب مادر تو حسین جان،به لطفت،شدم کربوبلایی.. 🌸🌸🌸🌸🌸 دگر امن است راه رفتن نباشد ترسی ز دشمن دراین ره موکب به موکب پذیرایی گشته از من بمیرم ، برای آن یتیمان که بودند،همیشه دیده گریان خمیدند ، ز جور میزبانان چهل منزل سختیها کشیدند چه زخم زبان هایی شنیدند به جای تسلیت روی لب ها خنده دیدند واویلا،واویلا،امان از درد غربت... 🌸🌸🌸🌸🌸 زده تاول گرچه بر پام حزینم بهر ره شام بمیرم خار مغیلان چه کرده با پای ایتام اگرچه،روم باحال خسته نرفتم، دگر بادست بسته ز کینه،نشد رأسم شکسته ندارد کودک دیگر سر جنگ چرا بر جسم او می زدند سنگ ز خون سر ، کوچه ی یهودی شد چرا رنگ واویلا،واویلا،امان از درد غربت.. یا واویلا،واویلا،امان از قلب زینب.. 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
سبک 2 اجرا با تمام سبکها جواب: با قصد مواسات/ با عمه ی سادات میریم ما پیاده / با فخر و مباهات لبیک یا حسین..... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بنداول: با لطف حسین / با اذن رضا ما پر می کشیم/ تا عرش خدا ما دلبسته ی / بوی تربتیم مست کربلا / کوی رحمتیم شکر خدا داده به ما نشون ره سعادت با این که ما نالایقم شده به ما عنایت بازم نوشته فاطمه برای ما زیارت ما با شور وشعف /از ایوون نجف هستیم با انبیا / راهی شهر طف 🌸🌸🌸🌸🌸 بنددوم: هرچند پای ما/ پر از تاوله داریم در مسیر/شور و هروله خاک این مسیر / پاکم میکنه موکب های راه/ جنت منه راه نجات مؤمنین محبت الحسینه بالاتر از حج وزکات زیارت الحسینه رمز ورودی بهشت شفاعت الحسینه ‌سیره ی متقین /رسم روح الامین شد خدمت در ره ِ/ زوار الاربعین 🌸🌸🌸🌸🌸 بندسوم: هستیم همسفر/با صاحب زمان در سایه ی او / می گیریم امان ما با هر قدم / تا کرب و بلا داریم روی لب/ مهدی جان بیا کاش که بشیم مالحظه ای رفیق راه آقا روشن بشه چشمای ما به روی ماه آقا باشیم همه از نوکراش با یک نگاه آقا می گیریم زمزمه/ گوشه ی علقمه العجل الامان / مهدی فاطمه ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
سبک 3 سنگین،زمزمه.... آروم آروم پا میزارم تو جاده ها با تاولایی که نشسته کف پام آسوده ام درد دیگه ندارمو تو این مسیر به یاد اون جسارتام بردند ، اسیرا رو به کوفه وحشیونه دشمن ، چرا میزد اونا رو بی بهونه هرکی، روی زبون ناله ی یا حسین داشت می شد ، جواب ناله ش درد تازیونه ای وای،امان امان از این همه غریبی..‌‌ یا ای وای،امان امان از این همه مصیبت... 🌸🌸🌸🌸🌸 پهنه بساط سفره توی موکبا شدیم پذیرایی همیشه بین راه اما جلو چشامونه تشنگیو گرسنگی کودکای بی گناه سه شب،در پشت دروازه ی شام واویلا پیچید ، بوی غذای شامیان تو صحرا سیرند ، لشکر ابن سعد ولی بمیرم تشنه ، خوابیده اند گلای باغ زهرا ای وای،امان امان از این همه غریبی..‌‌ یا ای وای،امان امان از این همه مصیبت... 🌸🌸🌸🌸🌸 ما با اراده اومدیم تو این مسیر کسی نبسته دستامون رو با طناب کسی نداده ما رو از ظلم وجفا با دیدن سرای رو نیزه عذاب زینب،چون ابر پاییزی همیشه بارید رو نی ، سر بریده ی حسینشو دید وقتی ، نگاش به حنجر بریده افتاد ای وای،به محمل از غُصّه سرش رو کوبید ای وای،امان امان از این همه غریبی..‌‌ یا ای وای،امان امان از این همه مصیبت... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
سبک 4 جواب: بازم قدم قدم ،رو دوشمه علم میام من اربعین، پیاده تا حرم با صاحب الزمان،امام با کرم میام من اربعین، پیاده تا حرم لبیک یاحسین..... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بنداول: یه ساله کارم گشته،چشم انتظاری درد فراقت آقا ، شد زخم کاری یه ساله زیر خیمه ت، دل بی قرارم خواستم همش تو راهت، قدم بزارم با سینه ای پر از گناه ، دارم میام حسین بااشک ودرد وسوز وآه،دارم میام حسین با لطفت گشتم روبراه ،دارم میام حسین برای همدلی ، با قلب زینبین میام من اربعین،پیاده تاحرم باداد وناله بر،غریبی حسین میام من اربعین،پیاده تا حرم 🌸🌸🌸🌸🌸 بنددوم: با یه قدم تو راهت ، گردیده ام پاک دعام اینه تو این راه،یه روز بشم خاک مسیر راه زوار ، راه یقینه خادم زوار تو،روح الامینه با امضای آقام رضا،دارم میام حسین گردیدم مهمان خدا،دارم میام حسین همراه صاحب عزا ، دارم میام حسین نشسته رو لبم،دعای انتظار میام من اربعین پیاده تا حرم امید من اینه،دیدار روی یار میام من اربعین پیاده تا حرم 🌸🌸🌸🌸🌸 بند سوم: ترک ترک شد لبهام،به زیر آفتاب با یاد داغ اصغر ، نمی خورم آب به روی پام از وقتی،تاول نشسته دیگه به یاد ایتام ، دلم شکسته با تأسّی بر خواهرت ، دارم میام حسین من همدردم بامادرت ، دارم میام حسین در زیر سایه ی سرت ، دارم میام حسین با یاد خشکی لبای اصغرت میام من اربعین پیاده تا حرم با درد پهلوی علی اکبرت میام من اربعین پیاده تا حرم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) کانال اشعار: @abdolmohsen158
سبک 5 نوحه،سنگین،..... برخیز و بنگر تو باغ خزان را یک کاروان شده نیمه جان را خواهر رسیده با قد خم باسینه ای بشکسته از غم در خاطرم مانده که اینجا شد سایه ی تو از سرم کم سالار زینب ،یا حسین جان.... 🌸🌸🌸🌸🌸 بر پیکرم مانده نقش جسارت بر قلب من مانده درد اسارت زخم لبم از آفتاب است زخم دو دستم از طناب است این زخم بی درمان سینه از غُصّه ی بزم شراب است سالار زینب،یاحسین جان.... 🌸🌸🌸🌸🌸 دیگر نپرس از سه ساله برادر شد در خرابه ز داغ تو پرپر مویش سپید ازکینه ها شد قدّش ز بار غصه تا شد با دیدن رأس بریده ت دق کرد ودر راهت فداشد سالار زینب،یاحسین جان.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
بااشک قلم خورد سبک 6 سبک قدم قدم جواب: برادر غریب من،شداربعین غصه های خواهرت برادر غریب من،یادم نمیره اون وداع آخرت غریب حسین..... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بنداول چل روزه با سرت همراهم لبریز سوز و اشک و آهم چل روزه با دودست بسته از خدا مرگمو میخواهم با تورفت همه ی امّیدم بی تو از زندگی بریدم رونیزه زخم روتو دیدم به محمل سرمو کوبیدم مزار تو خیسه ببین،با اشک خواهری که گشته نیمه جون قسمت من ببین چی شد،زیارت قبرتو باقدکمون 🌸🌸🌸🌸🌸 بنددوم بعدتو شدرباب بیچاره گریون ِاصغره همواره لالایی میخونه بمیرم رودستش خالیه گهواره داره از حرمله گلایه بعد تو نمیره تو سایه آخه دیده که توی آفتاب قرآنش شده آیه آیه بایاداون لبای خشک،نخورده خواهرت به دل یه جرعه آب با یه نیگاه به ظرف آب،تازه میشه داغ لب طفل رباب 🌸🌸🌸🌸🌸 بندسوم بزم می تیشه زد بر ریشه داغش موند رو دلم همیشه بعد اون ضربه ی خیزرون من زندم باورم نمیشه نمونده بر دلم قراری جسارت به توشدای قاری درپیش چشم خیس سجاد خون دندون تو شدجاری یکی نبودکمک کنه،زینب کجا ومجلس نامحرما یکی بگه چرا شده،به اون لبی که بوسه زدنبی جفا 🌸🌸🌸🌸🌸 بندچهارم نپرس از خون روی جامه از سنگ کوچه های شامه نپرس از گرد رو لباسم خاکسترهای روی بامه سکینه از غمت سیرابه با یاد مقتلت میخوابه نپرس از دخترت رقیه دق کرده( جامونده) توی اون خرابه من الذی ایتمنی ، جوابی از سر بریدت نشنید با قدخم،موی سپید،توآغوشش گرفت سرتو پرکشید 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
با غصه های بی بدل خواهر رسیده با یک عصا زیر بغل خواهر رسیده مولا ببین در هاله ای از نور دور از آن دیده های مبتذل خواهر رسیده شمشیر نه اما لسان که حیدری هست فاتح به هر جنگ وجدل خواهر رسیده از این کبودی هامشخص می شود که از بغض صفین و جمل خواهر رسیده گیسو سپید و قدکمان و دل شکسته از آنچه دیده روی تل خواهر رسیده صد بار مرد و زنده شد اما دریغ از یک مرگ احلیٰ من عسل خواهر رسیده وقتی که اسقونی شنیده از لب خشک با کام تشنه محتمل خواهر رسیده چون مادر عباس می گوید حسین و بر داغ ابناء، بی محل خواهر رسیده . شد اربعین و خسته از داغ سه ساله مثل ردیف این غزل خواهر رسیده 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
ای تو گل شکسته ی در خون تپیده ام چل روز می شود که تو را من ندیده ام از لحظه ی بریدن رگ های حنجرت دیگر رگ حیات خودم را بریده ام تو ماندی و بهانه ی تو ماند همرهم بار غمت ببین که به دوشم کشیده ام یک عمر زیر سایه ی تو بوده ام کنون چل روز زیر سایه ی رأس بریده ام شیرین ترین دقایق من با تو بوده و چل روز تلخی غم تو را چشیده ام این سرخی مزار تو از دیده ی من است خشکیده اشک،خون چکداز ابر دیده ام قدّت کنار پیکر سقا خمیده شد من هم کنار جسم تو قامت خمیده ام حقم بده که آب خوشی من نخورده ام وقتی صدای العطشت را شنیده ام چل روز می شود که شدی تو شهید ومن در روضه های روز و شب تو شهیده ام ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
چای ابوعلی ِ مسیر است زمزمم شد موکب تو جنّت ِ عَدْن ِمُجسّمم بی اختیار غَرّه شوم بر مقام خود از بس در این مسیر عزیز و مکرّمم تعظیم می کنند مرا در مسیر راه چون عابر ِطریق تو هستم مُعظّمم خواندم ثواب هر قدم زائر تو را از تاول نشسته به پا شاد و خرّمم از مِهر میزبان ِ رهت در تحیّرم مهمانم و به صاحب ِ خانه مقدّمم اینجا برای هر دم من اجر می دهند لبّیک یا حسین طنین شد به هر دمم عرش خداست مقصد زوّار اربعین معراج می روند از این راه،مؤمنین پاکم کند فقط قدمی سمت کربلات بر دست زائرین تو باشد فقط برات بر آن که شد غریق گناهان چو ساحلی الحق تویی برای بشر کشتی نجات شوق زیارتت شده روحی به پیکرم بر دیدن حریم تو وابسته شد حیات واجب شده ست حبّ زیارت ،بدون آن بالا نمی رود به خدا رکعتی صلات برده ست زائر تو ثواب هزار حج این نکته می دهد به دل زائرت نشاط مرهم برای درد بشر در جوار توست دارالشفاست بر همه یک قطره از فرات با یاد زخم پای اسیران کربلا زائر چگونه بر کف پا دارد التفات!؟ مهمان فاطمه ست اگر زائرالحسین حقّش دهید آمده همراه زینبین بار دگر به کرب و بلا خواهرت رسید اما شبیه تو شده گیسوی او سپید گویی دوباره آمده پایین ز روی تل بایاد عصر ِ بی کسی ات سمت تو دوید تصویر شمر مانده هنوزم مقابلش یادش نرفته رأس تو را از قفا برید چل روز پیش خواست ببوسد تو را ولی یک جای سالمی به تن پاره ات ندید وقتی که کم شد از سر او سایه ی کفیل در زیر سایه ی سر تو قامتش خمید علّت برای چاک گریبان او شده خونی که از لبان تو در بزم ِ مِی چکید از غیبت رقیّه ات از او دگر نپرس بین خرابه کودک ِ پیر تو آرمید خواهش نمود دختر تو بر نماندنش وقتی گرفت رأس تو را روی دامنش ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
با موضوع اربعین شعر 17 السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف صاحب عزای خون خدا صاحب الزمان دردآشنای صبح و مسا صاحب الزمان این روزها شبیه اسیران نینوا داری هوای مهد بلا صاحب الزمان پای پیاده با عَلَمی روی دوش خود راهی شدی به کرب وبلا صاحب الزمان خاک ِمسیر، گِل شده از اشک چشم تو داری همیشه سوز و نوا صاحب الزمان موکب به موکب از ته دل آه می کشی با یاد درد فاطمه ها صاحب الزمان لب تشنه و گرسنه در این راه رفته اند خسته بدون آب و غذا صاحب الزمان از خار و زخم پای رقیّه کنی تو یاد با تاول نشسته به پا صاحب الزمان با دیدن نی و علم و پرچم و کتل هستی به یاد رأس جدا صاحب الزمان هرجا طناب ،دیده ای از خاطرت گذشت بستند دست جدّ تو را صاحب الزمان خسته و دل شکسته اگر می رسی به طف زینب رسیده با قد ِ تا صاحب الزمان یک اربعین گذشته و هرگز نرفته است از خاطرش زمین جفا صاحب الزمان چل روز پیش رأس حسینش مقابلش از تن جدا شده ز قفا صاحب الزمان رفته میان مقتل و دیده به جسم او زخم سنان و سنگ و عصا صاحب الزمان چل روز پیش دیده تنش را میان بغض در زیر نعل تازه رها صاحب الزمان ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158