eitaa logo
اشعار عبدالمحسن
1.5هزار دنبال‌کننده
85 عکس
49 ویدیو
352 فایل
زهراقلمم داد که دستم گیرد من منتظرم تمام هستم گیرد اشعار علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) تمامی اشعار به نیت تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام ارتباط با شاعر: @abdolmohsen آدرس کانال در ایتا و تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
اشعار دهتایی پنجم محرم یک سربند مهدوی سه بند موضوعات هرشب قابل اجرا با هرسبک پیشنهادی:زمینه 👇👇👇👇
سربند مهدوی ای صاحب عزا بیا دوباره بزم ماتمه وقت مرور هر شب ِ روضه های محرمه کاش که این روضه ها با تو می شد برپا جون میدادیم پای روضَت در عاشورا توی روضه هاس...دعامون مدام ای خدا دیگه.......... عجّل انتقام عجّل انتقام...... یا مهدی العجل.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
از شوال تا محرم بشنو صدای غربتم کوفه میا پسر عمو اینجا با بغض آل تو می گیره کوفی آبرو برده از من سامون خنده ی ساربون می بینم اصغرت تشنه لب میده جون جواب عطش......تیر حرمله س وقت داغ تو........غم هلهله س غریب ای حسین... 🌸🌸🌸🌸🌸 نیا غریب فاطمه میون کوفیان پست مثل سر بابات علی سر سفیر تو شکست مسلم از پا نشست دشمن دستم رو بست پیمان ِ با تو رو دیگه از هم گسست نیا این طرف.......جون مادرت اینجا میشکنه.....دل خواهرت غریب ای حسین.... 🌸🌸🌸🌸🌸 درسته با لبای خشک سرم میشه از تن جدا نمیره دیگه پیکرم به زیر نعل مرکبا وای از زخم سرت داغ انگشترت بوسه گرفتن از رگهای حنجرت ذکر خواهرت........وا محمداس بی کفن تنت......... رو خاکا رهاس غریب ای حسین..... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
از شوال تا محرم قدم بزار ای خواهرم به روی این زمین غم لقب تو اینجا میشه اُمّ المصائب حرم اینجا مهد بلاس شهرکرب وبلاس مقتل گل های باغ آل طاهاس مقتل منه.......اینجا خواهرم بریده میشه.......رگ حنجرم اُختی الغریب.... 🌸🌸🌸🌸🌸 اینجا همون زمینیه که تیره میشه آسمون انگشتر و انگشت من میشه نصیب ساربون بی غسل وبی کفن میشه رها بدن حتی غارت میره یه کهنه پیروهن سر من میره...روی نیزه ها تن من میره.........زیر مرکبا اُختی الغریب..... 🌸🌸🌸🌸🌸 کوچه ای از محارمت تا خیمه گاه فراهمه عبّاسه تا کفیل تو دیگه چه جای ماتمه وای از روز آخر هستی تو بی یاور نه من هستم پیشت نه عباس و اکبر همسفر تو....شمر بی حیاس ناموس خدا...بین دشمناس اُختی الغریب.. 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
از شوال تامحرم بابای مهربون من چرا اینقد دیر اومدی اومدی و بااین طبق به دل من آتیش زدی ای جدا از پیکر ای بریده حنجر با اشک چشمم کن لبهای خشکت تر پُره از ترک چرا این لبا نشونه داره ازعطش بابا یا ابالغریب.... یا بابایی حسین... 🌸🌸🌸🌸🌸 شونه نخورده موی من بعد وداع آخرت هزار دفعه خوردم زمین از وقتی رف رو نی سرت طفلت شد آواره غارت شد گوشواره دشمنت زد سیلی گوش من شد پاره رو زخم غمت عدو زد نمک هرکسی رسید منو زد کتک یا ابالغریب.... یا بابایی حسین..... 🌸🌸🌸🌸🌸 بعد جنایت یزید تابی نمونده ای پدر حالا که اومدی منو از اینجا باخودت ببر ازمن اشک از توخون توی قصر شد روون دندوناتو شکست با ضرب خیزرون مث مادرت قامتم خمید موهامو ببین دیگه شدسپید یاابالغریب..... یا بابایی حسین 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
از شوال تامحرم به عشق تو می جوشه این خونی که تو رگهای ماس دلیل خلق ما فقط شهادت کرب وبلاس ما شیر حیدریم امیّد مادریم اذن میدون میخوایم دلخون اکبریم از وقتی که رفت....به روی عبا نشد از غمش...........دل ما رها غریب ای حسین... یا قلبنا حسین.... یا نورنا حسین.... 🌸🌸🌸🌸🌸 راحت میشیم اگه میره به روی نی سرهای ما چطور ببینیم مادرو همسفر نامحرما میمیریم اینجا ما راحتیم از غمها کعب نی خوردنش می گیره جون ما این برای ماس........بدتر از عذاب روی دست او...........دیدن طناب 🌸🌸🌸🌸🌸 اگه به وقت جون دادن نبود مادر کنارمون خدارو شکر جای پدر دادیم رو دامن تو جون مادر تا نبینه درخیمه می شینه اما می بینه بعد چکمه روی سینه میزنند تورو....جلو خواهرت زیر مرکبا..........میره پیکرت 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
از شوال تامحرم نخواه که من بمونمو عمو باشه تو قتلگاه عمه رها کن دستمو شایدبشم براش پناه خیلی خیلی دیره من نرم می میره دورش رو گرفتند روسرش شمشیره توی مقتله........عمّ بی کسم جون پناهشم....به خداقسم عمّی الغریب.... 🌸🌸🌸🌸🌸 دادی به من تو بال وپر بودی برام مث پدر این دست ناقابل حالا برای تو شده سپر من نجل احساسم شدبی شاخه یاسم هم درد عمویم حضرت عباسم دست من جدا........فدای سرت کشته ی تؤام........مث اصغرت عمّی الغریب.... 🌸🌸🌸🌸🌸 یاد بقیع افتادی چون تیری به سینه ام نشست یاد بارون تیری که پشت تو رو یه روز شکست پاره جگر دیدی از غصه خمیدی از تابوت بابام تیر غم کشیدی روی پیکرت...... خون من چکید توی آغوشت... من میشم شهید عمی الغریب..... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
از شوال تامحرم تحت الحنک بستی به روت مث برادرم حسن زره نداشتی قدّ خود پوشیدی قاسمم کفن ای نور مجتبی خورشید کربلا از درد رفتنت درخیمه شد عزا میری اخترم..........ازاین آسمون باغ مجتبی......بی تو شد خزون غریب حسن... 🌸🌸🌸🌸🌸 کفنی که صدپاره شد از خون تو گرفته رنگ سهم بابات بارون تیر سهم توشد بارون سنگ کلّ لشکر اومد راهتو کرده سد هرکس با هرچی داش بر پیکر تو زد نعل مرکبا..........قدتو کشید از شکستنت.....قد من خمید غریب حسن.... 🌸🌸🌸🌸🌸 دیدم که کوبیده شده سینه ای که کردی سپر تداعی شد مدینه و خاطره ی دیوار و در رو تنت ردّ پاس زخمی از مرکباس این سینه ی خسته ارثیه ی زهراس بردمت گلم..............با دل غمین کشیده میشه.....پات روی زمین یا (تو ورق ورق....مث اکبری گل پرپر............آل حیدری) غریب حسن..... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) کانال اشعار: @abdolmohsen158
از شوال تامحرم (اززبان حضرت زینب علیهاالسلام) به خاطر دل عمّه آروم بگیر یه کم بخواب گشتم تموم حرمو ولی نبود یه قطره آب آبی نیس تو صحرا راهی نیس به دریا منتظر نمون که خیمه شد بی سقا ترک لبت........منو کرده پیر با تلظّی هات.....جونمو نگیر ولدی علی... یا علی ای رضیع.... یا علی اصغرم.... 🌸🌸🌸🌸🌸 علی رو میبری داداش نقاب بزن به ماه روش نزار ببینه حرمله سپیدی زیر گلوش حیله در سر داره بغض حیدر داره بهر ذبح اصغر تیر سه پر داره قصد داره تو رو....کنه خون جگر تو رو می کشه...........با داغ پسر 🌸🌸🌸🌸🌸 لباس خونی علی آتیش به قلبم میزنه دلیل احتضار من تیر از گلو کشیدنه سه شعبه خنجر شد لبهاش از خون ترشد چی بگم به رباب شیش ماهه ش پرپر شد داغ اصغرش.......زخم کاریه زندگیش دیگه....گریه زاریه 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
از شوال تامحرم بدرقه ی راه تو شد اشکای چشم بی قرار دنبال تو دویده ام علی ببین بی اختیار ای احمد سیمایم لاله ی زیبایم رفتی وقت پیری دیگر بی عصایم رفتی وشکست......دل عمه ها ناله می زنند........توی خیمه ها ولدی علی...... یا علی اکبرم 🌸🌸🌸🌸🌸 محاسنم شده خضاب خون تو شد آب وضو لخته کشیدم از گلوت بازم برام اذون بگو میچکه خون ازموت از شکاف ابروت یا زهرا گفتم از این زخم رو پهلوت آیه آیه ای.........قرآن حرم پاره پاره ای.....پاره ی تنم ولدی علی... 🌸🌸🌸🌸🌸 این چین رو جبین تو علت پیری منه موی سپید من واسه هلهله های دشمنه هر عضوت هرکجاس وسعتت یک صحراس چاره ی بردنت چیدنت رو عباس تشییع تو برد.....توونم علی بعد تو چطور.....بمونم علی ولدی علی.... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
از شوال تا محرم (زبان حال ایشان باامام حسین علیهماالسلام) "ادرک اخا"گفتم ببخش برادرت بی چاره شد میدونی کی کشته شدم وقتی که مشکم پاره شد شرمنده،مضطرم غمگین خواهرم دلخون خشکیّ لبهای اصغرم خجلم من از......اشکای رباب توی خیمه هاس....منتظر آب یا اخا الغریب... 🌸🌸🌸🌸🌸 نپرس ازین روی کبود ازاین شکاف رو جبین افتادم از بالای اسب با صورتم روی زمین گرزی که زد قاتل حجّم را کردکامل دستی در تن نبود تا کنم من حایل این نگاه من....شده غرق خون ندیدم تو رو...........با قد کمون یااخا الغریب.... 🌸🌸🌸 تیر از نگاه من بکش ببینمت با داغ دل منو نبر به خیمه ها از دخترت شدم خجل بعد از من تنهایی کشته ی صحرایی تو شهید تشنه بین دو دریایی میره بعد من.........روی نی سرت بوسه گاه میشه.......رگ حنجرت یا اخاالغریب..... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
از شوال تا محرم گریه نکن کنار من این لحظه های آخرم امشبو بیدارم تاخوب ببینمت ای خواهرم امشب ای سامونم پیش تو مهمونم عصر فردا تنها راهیه میدونم قامتم خم از.............داغ اکبره روی دست من......خون اصغره اُختی الغریب...... 🌸🌸🌸🌸🌸 درنصف روز خزون میشه باغ منو و باغ حسن گلای یاس یکی یکی پرپر میشن جلوی من تومیشی محتضر اون لحظه ی آخر میزنی بر گلو بوسه جای مادر میشی زائر...........تن بی سرم میبوسی بادرد.....رگ حنجرم اُختی الغریب... 🌸🌸🌸🌸🌸 آماده کن این دستی که تو دستمه برا طناب با پای زخمی وکبود میری به مجلس شراب میشه اشکت روون با زخم خیزرون جاری میشه خونم از لب و از دندون میکشه تورو....غم بی حساب جسارت میشه.....جلوی رباب اُختی الغریب 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
سبک دهتایی ششم یک سربندمهدوی سه بند موضاعات هر شب سبک: نوحه، سنگین، زمینه 👇👇👇👇👇
سربندمهدوی بیا ای آقای عالم به پا کن باز مجلس غم عزای جدّت حسین است رسیده ماه محرم امامم، بیا از بین صحرا نظر کن، به اهل هیئت ما با سوزت، بزن آتش به دلها مجالس را روشن کن با نورت به پاکن محشری با ظهورت صفا دارد تنها این مجالس با حضورت الهی، به زینب، فرج را کن مقدّر... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
از شوال تا محرم گره خورده این نگاهم به سوی آن کاروانت می آیی کوفه،دراین شهر همه دارند قصد جانت حسین جان،دگر یاری نداری دراین شهر، خریداری نداری میا که ، غریب این دیاری به روی بام دار الاماره برایت شد دیده خون دوباره دگر بهر برگرداندن تو رفته چاره غریب ِ،مدینه،میا کوفه حسین جان 🌸🌸🌸🌸🌸 اگر می آیی به این سمت دگر اصغر را نیاور که اینجا از خون حنجر لب خشکش می شود تر بُود آب،اگر چه مهر زهرا ببندند،به سویت راه دریا بمیرد، ز مشک پاره سقا اگر بردی اصغررا به میدان گلوی پاک او را بپوشان ز تیری کشته گردد علی با کام عطشان غریب ِ،مدینه،میا کوفه حسین جان 🌸🌸🌸🌸🌸 اگر چه دیدم جسارت جدا گردد این سرمن نگردد دیگر ز مرکب شکسته سرتاسر من حسین جان،شوی بی یار ویاور به مقتل،شوی در خون شناور گل تو ، ز نعل تازه پرپر میاکه داغت، خواهر نبیند تو را لب تشنه مادر نبیند سکینه چهل منزل به نیزه سر نبیند غریب ،مدینه،میا مولا حسین جان... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
از شوال تامحرم بیا برگردیم حسین جان که اینجا قلبم حزین است تمام غم های عالم نهفته در این زمین است برادر،شدیم کرب وبلایی مگو که،شده وقت جدایی مرا از، بلا بنما رهایی بیابرگردیم سوی مدینه ندارد طاقت ِغم،سکینه برای رأس تو درکمین است، تیغ کینه واویلا ، واویلا ، شدیم کرب وبلایی... یا واویلا،واویلا، حسین شد کربلایی... 🌸🌸🌸🌸🌸 ببین آسوده سه ساله شده هم بازی اصغر برایش سنگین بُود که ببیند بر نیزه ها سر کنارت، رقیه روبه راه است نگاهی، نما او بی گناه است بدونت،دراینجا بی پناه است کنار تو جزخوبی ندیده ندارد تاب دست بریده شود بی تو از درد وغم شام قدخمیده واویلا واویلا شدیم کرب وبلایی... یا واویلا،واویلا،امان از این جدایی... 🌸🌸🌸🌸🌸 میان خیل محارم به سوی خیمه روانم کفیلم باشد ابالفضل تو باشی روح و روانم امان از،غروب عصر آخر نماند، دگر در خیمه یاور ز مرکب،شوی تو پاره پیکر شود بر اهل خیمه جسارت کنم جسمت را بی سر زیارت هم انگشت و هم انگشتر تو رفته غارت 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
از شوال تا محرم رسیدی بابا ولی با هزاران زخم شکفته نشسته در سینه ی من هزاران درد نگفته چه گویم،من از درد اسارت به طفلی،شنیدم صد اهانت جواب ِ، یتیمی شد جسارت به روی تن مانده صد نشانه کمان گشتم از درد زمانه مرابرد دشمن تا کوفه وشام ظالمانه غریبم،غریبم،سه ساله شهیدم.... یا غریبم،غریبم،سه ساله ی حسینم... 🌸🌸🌸🌸🌸 مپرس از موی پریشان مپرس از زخم روی سر ز جور قوم یهودی شده هر جایم زخون تر امان از، جفای کوچه وشام شکسته، همه سرهای ایتام گُل ِ سر ،شده خاکستر بام دل دشمن ِحیدر شده شاد سر ِتو بابا از نیزه افتاد شده در کوچه مویم سپید از ظلم وبیداد غریبم،غریبم،سه ساله شهیدم.. 🌸🌸🌸🌸🌸 به رأسم هرچه غم آمد ولیکن معجر نیفتاد مپرس از چاک لباسم نگه بر تشت زر افتاد غمین از، تب ِبزم شرابم به فکر ِ،دل بی بی ربابم لب تو،پریشان کرده خوابم غم ودرد زینب بی کران شد ز دندان،خون تازه روان شد جواب قاری واشک زینب خیزران شد غریبم،غریبم،سه ساله شهیدم... 🌸🌸🌸🌸🌸 نظر ننما ای پدرجان به گوشی که گشته پاره ز دست زجر ستمگر شکسته آن گوشواره نبودی ، در آن شام ِشرربار به سیلی،شدم از خواب بیدار دویدم،به صحرا بر روی خار دوباره شد داغ ِکوچه تکرار زسیلی مادری خوردبه دیوار نگاهی از ضرب دست کینه شد دگر تار غریبم،غریبم،سه ساله شهیدم... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
از شوال تا محرم دوطفلم در انتظارند پریشان و دیده گریان اجازه از من گرفتند که در راه تو دهند جان چو دیدند ،عبا و اکبرتو شنیدند ، نوای اصغر تو به راهند،شوند تا پرپر تو ببین می خواهند دیگر بمیرند اسیری ِمادر را نبینند ز مُردن در راهت یابن زهرا جان بگیرند فدایت،حسین جان،همه دار وندارم... یا فدایت،برادر،شدند گلهای زینب... 🌸🌸🌸🌸🌸 زره بر تن ،لشکر من مهیا بهر نبردند اجازه ده تاکه دور ِ گل روی تو بگردند برادر ، برایت تحفه دارم ببین که، دگر چیزی ندارم همین بود،همه داروندارم دگر من هم مادر شهیدم ز داغ تازه جوان خمیدم ببین چون تو ازداغ جوانم موسپیدم فدایت،حسین جان،همه دار وندارم 🌸🌸🌸🌸🌸 درون خیمه نشستم نبیند کس این فغانم دگر اشکم را نبینی نبینی قامت کمانم نثارت، شده گلهای جعفر دویاسم،شدند قربان اصغر فدایت، تمام هست خواهر روان شد اشک شادی ز دیده دوطفلم بهرت درخون تپیده دگر زینب ازگلهای باغش دل بریده فدایت،حسین جان،همه دار وندارم.. 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
از شوال تامحرم رها کردم دست عمه چو دیدم مولا غریبی عمو جان سویت دویدم نبینم شیب الخضیبی عموجان،به مهرت جان فدایم تو جای ِ ، پدر بودی برایم به راهت،به مرگ خود رضایم نمی خواهم بی تو من بمانم نموده هجر ِاصغر کمانم ز بعد دیدن داغ قاسم نیمه جانم عموجان ،عموجان،غریب مجتبایم 🌸🌸🌸🌸🌸 گذشت تیر از سینه ام حال به بازوی تو رسیده چشیدم درد سه شعبه چه دردی اصغر کشیده😭 عموجان،مریز از دیده باران دل من ،دگر بگرفته سامان چرا که،درآغوشت دهم جان شدم در طفلی اُسوه ی ابرار شدم جان پناهت بین اغیار جدا شد دست من در ره تو چون علمدار عموجان،عموجان،غریب مجتبایم 🌸🌸🌸🌸🌸 شده خاطر تو زنده ز تیر خورده به سینه نهادی باز دست به پهلو به یاد داغ مدینه شدی باز،ز درد مجتبی سیر کشیدی،تو از تابوت او تیر شدی در،کنار او زمین گیر ببین که خشکیدم، بی بهارم به جز تو بابایی من ندارم به روی دامانت ای عموجان جان سپارم عموجانم،عموجان،شهید مجتبایم 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) @abdolmohsen158
از شوال تامحرم تو ای مجتبی خصالم مزن دست و پا کنارم که در هجران برادر همیشه بودی قرارم نصیبت،هزاران زخم کاری چرا که ، زره بر تن نداری به هرجا،شده خون تو جاری تورا ای قاسم برسینه بردم ز داغ جسم صدپاره مُردم ازاین فاصله ی ابروانت غصه خوردم امان از،امان از،گل نشکفته،قاسم یا غریبم،شهیدم،عزیز مجتبایم... 🌸🌸🌸🌸🌸 ز هر نعل اسب دشمن به جسمت نقشی نشسته بمیرم هر استخوانت به زیر مرکب شکسته زجسمت،هزاران چشمه جوشید ز خون ِ، تنت رودی خروشید گُل تو ، ز تیر و نیزه خشکید جلوی بابایت روسفیدی چو اکبر، اربااربا شهیدی بمیرم درزیر پای مرکب قدکشیدی امان از،امان از،گل نشکفته، قاسم 🌸🌸🌸🌸🌸 اگرچه کم سن وسالی حریف رزمت نبودند بمیرم ای ماه گلگون توراسنگ باران نمودند چو دیدم،تو را ذکرم حسن شد ز تیر ِ ،عدو خونین کفن شد کنارش ، خمیده قدّ من شد دوباره داغ دل شعله ور شد غمین از یاد تشت وجگر شد بمیرم قلب بابت ز همسر پر شررشد امان از،امان از،گل نشکفته قاسم.. یا غریبم،شهیدم،عزیز مجتبایم.... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
از شوال تامحرم بخواب ای لاله ی تشنه بخواب ای شش ماهه اصغر نمانده یک قطره ی آب که لبهایت را کند تر علی جان،ببین حالم خراب است به حالت ، دل عمّه کباب است به خیمه ، پریشانت رباب است بخواب ای اصغر،سقّا نداریم رهی سوی این دریا نداریم از این لبهای باران ندیده خون بباریم شهیدم،رضیعم،گل شش ماهه اصغر.. 🌸🌸🌸🌸🌸 دگر نایی در تنت نیست گذاری بر شانه ام سر عدو بگرفته نشانه سپیدی زیر حنجر علی جان،شدی ازخون خودسیر سه شعبه ، تو را بگرفته از شیر ز خون ِ ، گلوی تو شدم پیر چرابر روی لب خنده داری مرا تنها در میدان گذاری دگربر پیکر از ضربه ی تیر سر نداری شهیدم،رضیعم،گل شش ماهه اصغر 🌸🌸🌸🌸🌸 درآغوشم جان سپردی خزان گشتی ای بهارم دگر روی بردنت را به سوی خیمه ندارم دهم چه،جواب مادرت را خدایا ، نبیند حنجرت را لبی که،زخون گشته ترت را سپارم برخاکت تا نبیند گلوی صدچاکت را نبیند اگربیند این زخم سه شعبه.. او بمیرد شهیدم،رضیعم،گل شش ماهه اصغر 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
از شوال تا محرم به زحمت با زانوانم، کنارت بابا رسیدم در این میدان رد پایی، به جز سیل خون ندیدم شدی تو،به اندازه ی صحرا ز جسمت،نشانه دارد هرجا شدی ای ، جوانم اربا اربا بمیرم جای سالم نداری نشسته هر جایت زخم کاری مگو که بر دل داغ جوان را ... میگذاری علی جان،علی جان،شهید اربا اربا... یا علی جان،علی الدنیا بعدک العفا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 به لب جان من رسیده ز بس دارم درد و آلام گذارم صورت به صورت که شاید دل گیرد آرام صدای ِ، فغانم بی جواب است محاسن،زخون تو خضاب است حیاتم ، دگر بی تو عذاب است چه زوداز پیش این خسته رفتی عصای پیری من شکستی اذای گوی خیمه، پیش رویم دیده بستی علی جان،علی الدنیا بعدالعفا.. 🌸🌸🌸🌸🌸 علی رفتی خوش به حالت ندیدی چشم تر من ندیدی بهر نجاتم غمین آمد خواهر من پریشان،به سوی من دویده چه دیده،گلم درخون تپیده کنارت ، همه مویم سپیده نبیند ای کاش زخم وشراره نبیند این جسم پاره پاره برای تشییع تو عبا شد... راه چاره علی جان،علی جان،شهید اربا اربا یا علی جان،علی الدنیا بعدک العفا 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158