eitaa logo
اشعار عبدالمحسن
1.5هزار دنبال‌کننده
85 عکس
49 ویدیو
352 فایل
زهراقلمم داد که دستم گیرد من منتظرم تمام هستم گیرد اشعار علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) تمامی اشعار به نیت تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام ارتباط با شاعر: @abdolmohsen آدرس کانال در ایتا و تلگرام:
مشاهده در ایتا
دانلود
سنگین زمزمه نوحه روضه یک سه ساله /نیمه جونه/ تو خرابه کرده باباشو بهونه مثل زهرا /قدکمونه/ بمیرم خورده ز دشمن تازیونه حق داره که/ نگرونه/ غصه دار ضربه های خیزرونه به روی نیزه ها /سر باباشو دید از داغ روی داغ/ موهاش شده سپید آه یا ابالمظلوم... 🌸🌸🌸🌸🌸 اومدی ای /پاره حنجر/پیش چشمایی که چل منزل شده تر یاس باغت/گشته پرپر/شد شکسته رأس من با بغض حيدر گشته نیلی/ روی دختر/خورده ام سیلی من از زجر ستمگر به گوش پاره ام / بابا نکن نگاه خورده همش کتک/این طفل بی گناه آه یا ابالمظلوم 🌸🌸🌸🌸🌸 این دل من/ غمگساره /دیگه به این زندگی میلی نداره اگه قلبم /بی قراره/چرا دشمن رأستو برام میاره از سر تو/خون می باره/کی رگای حنجرت رو کرده پاره ببین که دخترت/شد دیگه خون جگر بابا منو دیگه / همراه خود ببر آه یاابالمظلوم.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
.... خرابه روشن شد با نورت بابایی رسیدی درمون ِ دو چشم دریایی تو و روی زخمی من و روی نیلی به کلّ رخسارم نشونَس از سیلی نیمه ی شب جاموندم عقب قافله بابا منو زجر ملعون زد دویدم رو خار صحرا ای وای من مویم شده سپید از داغ تو بابا قدم خمید ای وای من چل منزله گلت در بین خار خیلی جفا کشید مظلومه یا ریحانة الحسین.... 🌸🌸🌸🌸🌸 نگاه کن بابایی به گوشای پارَم آخه رفت بعد تو به غارت گوشوارَم تو این شهر از غصه همیشه بیمارم چقد خندیدن به لباسای پارَم طعنه هاشونو دیدی کاش سر نیزه نبودی کاش نمیدیدی سنگ ِ کینه ی قوم یهودی ای وای من از بغض دشمنم با کعب نی نیلی شده تنم ای وای من در وقت کودکی پیرم ببین شد وقت رفتنم مظلومه یا ریحانة الحسین.... 🌸🌸🌸🌸🌸 با چه جرمی دشمن بریده رگهاتو شکسته از چه سنگ جبین زیباتو چقدر زخم روی زخم کنار هم چیدن نمونده یک نقطه برای بوسیدن لب من سالم اما لبای تو غرق زخمه پس تأسی کردم من میزنم به لبها لطمه ای وای من از چوب خیزرون شد روبه روم خون لبت روون ای وای من جونم به لب رسید از داغ تو شد یاس تو خزون مظلومه یا ریحانة الحسین.... ✍عبدالمحسن آدرس اشعار: @abdolmohsen158
.... خرابه روشن شد با نورت بابایی رسیدی درمون ِ دو چشم دریایی تو و روی زخمی من و روی نیلی به کلّ رخسارم نشونَس از سیلی نیمه ی شب جاموندم عقب قافله بابا منو زجر ملعون زد دویدم رو خار صحرا ای وای من مویم شده سپید از داغ تو بابا قدم خمید ای وای من چل منزله گلت در بین خار خیلی جفا کشید مظلومه یا ریحانة الحسین.... 🌸🌸🌸🌸🌸 نگاه کن بابایی به گوشای پارَم آخه رفت بعد تو به غارت گوشوارَم تو این شهر از غصه همیشه بیمارم چقد خندیدن به لباسای پارَم طعنه هاشونو دیدی کاش سر نیزه نبودی کاش نمیدیدی سنگ ِ کینه ی قوم یهودی ای وای من از بغض دشمنم با کعب نی نیلی شده تنم ای وای من در وقت کودکی پیرم ببین شد وقت رفتنم مظلومه یا ریحانة الحسین.... 🌸🌸🌸🌸🌸 با چه جرمی دشمن بریده رگهاتو شکسته از چه سنگ جبین زیباتو چقدر زخم روی زخم کنار هم چیدن نمونده یک نقطه برای بوسیدن لب من سالم اما لبای تو غرق زخمه پس تأسی کردم من میزنم به لبها لطمه ای وای من از چوب خیزرون شد روبه روم خون لبت روون ای وای من جونم به لب رسید از داغ تو شد یاس تو خزون مظلومه یا ریحانة الحسین.... ✍عبدالمحسن آدرس اشعار: @abdolmohsen158
برات بمیرم ای غریب عالم شده دلت سمت خرابه راهی کنار عمّه ی سه سالت بازم یه گوشه ی خرابه غرق آهی ای غریب آقام سوز اشک و نالَه شو می بینی ای غریب آقام پای پر آبلَه شو می بینی ای غریب آقام دست تو سلسلَه شو می بینی بمیرم عمّه ی شیرین زبونت بالشش خاک نمور و سرده بیست و پنج روزه بدون باباش با جسارت ِ عدو سر کرده العجل یا مهدی.... 🌸🌸🌸🌸🌸 با این همه شکنجه تو راه شام نمیدونم چطور دووم آورده به جای دلداری عدوی ملعون چرا براش سر باباشو برده ای غریب آقام درد بی امونشو می بینی ای غریب آقام اشکای روونشو میبینی ای غریب آقام قامت کمونشو می بینی روی ماه صورت عمّه ی تو ردّ دست بی حیایی مونده ناله ی (مَنِ الَّذی أَیتَمَنی) جگر عمه ها رو سوزونده العجل یا مهدی.... 🌸🌸🌸🌸🌸 سرو توی بغل گرفت و پرسید؟ کی حنجر تو رو بریده بابا ببین تو سن کودکی من پیرم از وقتی دیدمت روی نیزه ها ای غریب بابام چی عدو به روز ِ تو آورده ای غریب بابام منو زخم پیشونیت آزرده ای غریب بابام رو لبت مُهر ِ جسارت خورده من شدم شهیده اون موقعی که پاره شد لبای تو با خیزرون با خودت ببر منو ببین شده هم موهام سپید و هم قدم کمون العجل یا مهدی.... ✍عبدالمحسن آدرس اشعار: @abdolmohsen158
خرابه روشن شد با نورت بابایی رسیدی درمون ِ دو چشم دریایی تو و روی زخمی من و روی نیلی به کلّ رخسارم نشونَس از سیلی نیمه ی شب جاموندم عقب قافله بابا منو زجر ملعون زد دویدم رو خار صحرا ای وای من مویم شده سپید از داغ تو بابا قدم خمید ای وای من چل منزله گلت در بین خار خیلی جفا کشید مظلومه یا ریحانة الحسین.... 🌸🌸🌸🌸🌸 نگاه کن بابایی به گوشای پارَم آخه رفت بعد تو به غارت گوشوارَم تو این شهر از غصه همیشه بیمارم چقد خندیدن به لباسای پارَم طعنه هاشونو دیدی کاش سر نیزه نبودی کاش نمیدیدی سنگ ِ کینه ی قوم یهودی ای وای من از بغض دشمنم با کعب نی نیلی شده تنم ای وای من در وقت کودکی پیرم ببین شد وقت رفتنم مظلومه یا ریحانة الحسین.... 🌸🌸🌸🌸🌸 با چه جرمی دشمن بریده رگهاتو شکسته از چه سنگ جبین زیباتو چقدر زخم روی زخم کنار هم چیدن نمونده یک نقطه برای بوسیدن لب من سالم اما لبای تو غرق زخمه پس تأسی کردم من میزنم به لبها لطمه ای وای من از چوب خیزرون شد روبه روم خون لبت روون ای وای من جونم به لب رسید از داغ تو شد یاس تو خزون مظلومه یا ریحانة الحسین.... ✍عبدالمحسن آدرس اشعار: @abdolmohsen158
برات بمیرم ای غریب عالم شده دلت سمت خرابه راهی کنار عمّه ی سه سالت بازم یه گوشه ی خرابه غرق آهی ای غریب آقام سوز اشک و نالَه شو می بینی ای غریب آقام پای پر آبلَه شو می بینی ای غریب آقام دست تو سلسلَه شو می بینی بمیرم عمّه ی شیرین زبونت بالشش خاک نمور و سرده بیست و پنج روزه بدون باباش با جسارت ِ عدو سر کرده العجل یا مهدی.... 🌸🌸🌸🌸🌸 با این همه شکنجه تو راه شام نمیدونم چطور دووم آورده به جای دلداری عدوی ملعون چرا براش سر باباشو برده ای غریب آقام درد بی امونشو می بینی ای غریب آقام اشکای روونشو میبینی ای غریب آقام قامت کمونشو می بینی روی ماه صورت عمّه ی تو ردّ دست بی حیایی مونده ناله ی (مَنِ الَّذی أَیتَمَنی) جگر عمه ها رو سوزونده العجل یا مهدی.... 🌸🌸🌸🌸🌸 سرو توی بغل گرفت و پرسید؟ کی حنجر تو رو بریده بابا ببین تو سن کودکی من پیرم از وقتی دیدمت روی نیزه ها ای غریب بابام چی عدو به روز ِ تو آورده ای غریب بابام منو زخم پیشونیت آزرده ای غریب بابام رو لبت مُهر ِ جسارت خورده من شدم شهیده اون موقعی که پاره شد لبای تو با خیزرون با خودت ببر منو ببین شده هم موهام سپید و هم قدم کمون العجل یا مهدی.... ✍عبدالمحسن آدرس اشعار: @abdolmohsen158
خیمه به خیمه روضه به روضه دنبال تو می گردم ای منجی عالم با قلب بی تاب از داغ ارباب بیا بخون روضه رسید ماه محرّم لَیْتَ شِعْری أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوى' ای صاحب این روضه ها هستی کجای نینوا بیا امامم لَیْتَ شِعْری أیْنَ مُعِزُّالاولیا امید شاه سرجدا منتقم کربوبلا بیا امامم مهدی، أبانا العجل(3)جان ِ رقیه..... یا یابن الحسن آقا بیا(3)جان ِرقیه.... 🌸🌸🌸🌸🌸 داری می بینی بین خرابه یه بالشی از خاک سرد داره سه ساله یه گوشه بازم بهونه گیره بازم باباشو می خونه با اشک و ناله مثل زهرا طعم غم و محنت چشید از دشمنا طعنه شنید تموم موهاش شد سپید براش بمیرم مثل زهرا شد از جفا قامت کمون رو صورتش داره نشون از داغ باباس،نیمه جون براش بمیرم مهدی، أبانا العجل(3)جان ِ رقیه..... یا یابن الحسن آقا بیا(3)جان ِرقیه.... 🌸🌸🌸🌸🌸 داری می بینی جای تسلّی' سر باباشو دشمنا براش آوردن حالا یه گوشه با چشم خونبار سر بریده رو گرفته روی دامن خیره میشه با اون نگاه مضطرش به زخم روی حنجرش به لبهای از خون ترش براش بمیرم میکشه دست به گیسوی پریشونش به زخمای فراوونش فدای چشم گریونش براش بمیرم مهدی، أبانا العجل(3)جان ِ رقیه..... یا یابن الحسن آقا بیا(3)جان ِرقیه.... 🌸🌸🌸🌸🌸 حالا رقیه میگه بابایی منو ببر، از زندگی دیگه بریدم نبودی بابا پای برهنه به روی خار،دنبال قافله دویدم مهربونم تو بابای خوب منی کی با تو کرده دشمنی مَنِ الَّذی أَیتَمَنی وای از غریبی مهربونم بابا منو با خود ببر نرو بدون من سفر شد دختر تو خون جگر وای از غریبی مهدی، أبانا العجل(3)جان ِ رقیه..... یا یابن الحسن آقا بیا(3)جان ِ رقیه.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: https://t.me/abdolmohsen158
بااشک ثبت شد .... بابایی خوش اومدی چشممو روشن کردی چند شب و روزه که آغوش تو رو کم دارم خیلی سختی کشیدم تو راه شام و کوفه اگه چون فاطمه مادرت قدی خم دارم بابایی دخترت دیگه زمین گیر شده بابایی تو سه سالگی ببین پیر شده بابایی بابایی صورتم کبوده و نیلی شده بابایی راه بیدارشدنم سیلی شده بابایی منو زد کتک .....زجر بی حیا شنیدم ازش...‌....خیلی ناسزا مظلومه یا رقیه جان.... 🌸🌸🌸🌸🌸 بابایی ممنونتم که اومدی با سختی خیلی من واسه تو حرفای نگفته دارم همه حرفام به کنار،بزار بگم من از اون کسی که میزد روی لبای تو بیزارم بابایی لب تو پاره شد از بغض یزید بابایی دیدم از لبای تو خون می چکید بابایی بابایی میزدم لطمه میون سلسله بابایی ناله میزدم میون هلهله بابایی حرمله میخورد....روبه روم شراب قهقهه میزد.................جلوی رباب مظلومه یا رقیه جان.... 🌸🌸🌸🌸🌸 تو رو من بهونه کردم سرتو آوردن یه کم انصاف توی قلب تیره ی دشمن نیست عمّه حق داشته که رگهای تو رو بوسیده روی کلّ سر تو یه جای بوسیدن نیست بابایی کی رگای حنجر تو رو برید بابایی چرا موت خاکستریه و سپید بابایی بابایی جای سنگه روی پیشونی تو بابایی من به قربون لب خونی تو بابایی خیلی دخترت....شده خون جگر بابایی منو............. با خودت ببر مظلومه یا رقیه جان.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: https://t.me/abdolmohsen158
شد رقیّه در خرابه نیمه شب، لطمه زنان/ العجل صاحب زمان رأس بابا را گرفته روی دست و داده جان العجل صاحب زمان 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 شد رقیّه موسپید و قدکمان در کوچه ها/ یا اباصالح بیا شد شکسته رأس او با کینه های مرتضی یا اباصالح بیا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: https://t.me/abdolmohsen158
شد رقیّه در خرابه نیمه شب، لطمه زنان/ العجل صاحب زمان رأس بابا را گرفته روی دست و داده جان العجل صاحب زمان 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 شد رقیّه موسپید و قدکمان در کوچه ها/ یا اباصالح بیا شد شکسته رأس او با کینه های مرتضی یا اباصالح بیا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: https://t.me/abdolmohsen158
خیمه به خیمه روضه به روضه دنبال تو می گردم ای منجی عالم با قلب بی تاب از داغ ارباب بیا بخون روضه رسید ایام ماتم لَیْتَ شِعْری أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوى' ای صاحب این روضه ها هستی کجای نینوا بیا امامم لَیْتَ شِعْری أیْنَ مُعِزُّالاولیا امید شاه سرجدا منتقم کربوبلا بیا امامم مهدی، أبانا العجل(3)جان ِ رقیه..... یا یابن الحسن آقا بیا(3)جان ِرقیه.... 🌸🌸🌸🌸🌸 داری می بینی بین خرابه یه بالشی از خاک سرد داره سه ساله یه گوشه بازم بهونه گیره بازم باباشو می خونه با اشک و ناله مثل زهرا طعم غم و محنت چشید از دشمنا طعنه شنید تموم موهاش شد سپید براش بمیرم مثل زهرا شد از جفا قامت کمون رو صورتش داره نشون از داغ باباس،نیمه جون براش بمیرم مهدی، أبانا العجل(3)جان ِ رقیه..... یا یابن الحسن آقا بیا(3)جان ِرقیه.... 🌸🌸🌸🌸🌸 داری می بینی جای تسلّی' سر باباشو دشمنا براش آوردن حالا یه گوشه با چشم خونبار سر بریده رو گرفته روی دامن خیره میشه با اون نگاه مضطرش به زخم روی حنجرش به لبهای از خون ترش براش بمیرم میکشه دست به گیسوی پریشونش به زخمای فراوونش فدای چشم گریونش براش بمیرم مهدی، أبانا العجل(3)جان ِ رقیه..... یا یابن الحسن آقا بیا(3)جان ِرقیه.... 🌸🌸🌸🌸🌸 حالا رقیه میگه بابایی منو ببر، از زندگی دیگه بریدم نبودی بابا پای برهنه به روی خار،دنبال قافله دویدم مهربونم تو بابای خوب منی کی با تو کرده دشمنی مَنِ الَّذی أَیتَمَنی وای از غریبی مهربونم بابا منو با خود ببر نرو بدون من سفر شد دختر تو خون جگر وای از غریبی مهدی، أبانا العجل(3)جان ِ رقیه..... یا یابن الحسن آقا بیا(3)جان ِ رقیه.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: https://t.me/abdolmohsen158
🏴بند اول: خَلقاً و خُلقاً و منطقاً، فاطمه ای یا رقیه زیباترین و شیرین ترین، زمزمه ای یا رقیه وقتی که حب تو واسه ما، ناجی روز محشره پس قیامت دیگه قاضیِ، مَحکَمه ای یا رقیه قصره شام و، رو سره یزید، خراب کردی رقیه تو یزیدو، با سلاح اشک، عذاب کردی رقیه تا بشه کور، چشم منکرات، میگم ازت ممنونم که منو هم، از محببانت، حساب کردی رقیه زینتِ حسینی نور نیرینی ماه عالمینی، یا رقیه یا رقیه دختره امامی واجب احترامی حامی قیامی، یا رقیه یا رقیه یا رقیه یا رقیه 🌸🌸🌸🌸🌸 🏴بند دوم: کعبه ی عشق و محبت و، آرامشی یا رقیه معدن لطفی و لایق، ستایشی یا رقیه اسمتو هرجا که می برم، حل میشه کلّ مشکلات با دستای کوچیکت درِ، گشایشی یا رقیه تو خرابه، روبه روی ظلم، قیام کردی رقیه روز خوش رو، واسه اهل شام، حرام کردی رقیه با نثار، جون تو داره، دوام نسل امامت چون خودت رو، قربون دوتا، امام کردی رقیه ذوالفقار شامی نور مستدامی صاحب مقامی، یا رقیه یا رقیه بانوی جلیله دلبره عقیله منکرت ذلیله، یا رقیه یا رقیه یا رقیه یا رقیه 🌸🌸🌸🌸🌸 🏴بند سوم: اول و آخره هر سخن، مددی بی بی رقیه ای قدیمی ترین عشق من، مددی بی بی رقیه کرب و بلام توی دستاته، باب دعا و حاجتی صاحبه نوکره سینه زن، مددی بی بی رقیه افتخارم، اینه واللهِ، که عمری غلامتم منه مجنون، خیلی وقته که، اسیره مرامتم میزنم جار، از ته دلم، تو هر جا و هر زمان عمریه که، منه رو سیاه، کبوتر رو بامتم رحمته تمامی ختم هر کلامی مطهر خدامی، یا رقیه یا رقیه با تو اهل رازم دینمو میسازم بی تو بی نمازم، یا رقیه یا رقیه یا رقیه یا رقیه 🎵📝: (طاها تحقیقی) آدرس کانال اشعار: https://t.me/abdolmohsen158
بابایی خوش اومدی چشممو روشن کردی چند شب و روزه که آغوش تو رو کم دارم خیلی سختی کشیدم تو راه شام و کوفه اگه چون فاطمه مادرت قدی خم دارم بابایی دخترت دیگه زمین گیر شده بابایی تو سه سالگی ببین پیر شده بابایی بابایی صورتم کبوده و نیلی شده بابایی راه بیدارشدنم سیلی شده بابایی منو زد کتک .....زجر بی حیا شنیدم ازش...‌....خیلی ناسزا مظلومه یا رقیه جان.... 🌸🌸🌸🌸🌸 بابایی ممنونتم که اومدی با سختی خیلی من واسه تو حرفای نگفته دارم همه حرفام به کنار،بزار بگم من از اون کسی که میزد روی لبای تو بیزارم بابایی لب تو پاره شد از بغض یزید بابایی دیدم از لبای تو خون می چکید بابایی بابایی میزدم لطمه میون سلسله بابایی ناله میزدم میون هلهله بابایی حرمله میخورد....روبه روم شراب قهقهه میزد.................جلوی رباب مظلومه یا رقیه جان.... 🌸🌸🌸🌸🌸 تو رو من بهونه کردم سرتو آوردن یه کم انصاف توی قلب تیره ی دشمن نیست عمّه حق داشته که رگهای تو رو بوسیده روی کلّ سر تو یه جای بوسیدن نیست بابایی کی رگای حنجر تو رو برید بابایی چرا موت خاکستریه و سپید بابایی بابایی جای سنگه روی پیشونی تو بابایی من به قربون لب خونی تو بابایی خیلی دخترت....شده خون جگر بابایی منو............. با خودت ببر مظلومه یا رقیه جان.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: https://t.me/abdolmohsen158
... دوباره امام غریبم نشستی رو خاک خرابه تو هم داری میگی با زینب الهی رقیه بخوابه دلارو می سوزونه وقتی بهونه ی بابا میگیره از اون وقت که دیدِش تو‌ مقتل دعاشه که زودتر بمیره شده حاکی از درد سفیدی موهاش دلش رو شکسته لب خشک باباش بیا یابن زهرا به حق رقیه..... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان‌حال حضرت رقیه علیهاالسلام با خرابه😭: خرابه، منم اون‌گلی که جای بوسه رو دست وپام‌ بود سری که رو خاکت گذاشتم همیشه رو پای بابام بود چه جوری روی خاک سردت گرسنه و تشنه بخوابم برای بابام‌ خیلی سخته ببینه که توی خرابَم ببینه چه جوری که رنگم پریده مث مادرش من شدم قدخمیده بیا یابن زهرا به حق رقیه..... 🌸🌸🌸🌸🌸 خرابه نیگاه کن سرش رو ببین جای بوسه نداره نگاه کن به لبهاش که با چوب شده بدجوری پاره پاره زدم لطمه روی لبام‌ چون جلو چشم‌من خیزرون خورد همون زجری که سیلی ام زد منو توی بزم شراب برد دیگه بسه اینقد که نقش زمین شم باید که بمیرم با تو همنشین شم بیا یابن زهرا به حق رقیه..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://t.me/abdolmohsen158
قابل اجرا: زمزمه،روضه،سنگین،واحد،زمینه،زنجیرزنی خوش اومدی باپای سر،به خونه ی خرابم بابا ببخش ، نایی برا، بلند شدن ندارم ببین ز غصه پیرمو ، غم تو کرده آبم به سینه دارم..............درد ِاسارت قلبم شکسته ازغم ِ،شام وجسارت از ظلم و جور ِ...............آل امیّه سرحسین رو دامن ِ، بی بی رقیّه بی بی رقیه........ 🌸🌸🌸🌸🌸 نپرس که مثل مادرت، صورتمو پوشوندم جفای زجره وقتی که،از قافله جا موندم از ترس کعب نیزه ها ، از غم تو نخوندم هر جا گرفتم.........تو رو بهونه جواب درد ِدخترت،شد تازیونه از ظلم و جور...............آل امیّه سرحسین رودامن ،بی بی رقیّه بی بی رقیه......... 🌸🌸🌸🌸🌸 حق داره که بوسه زده،عمّه رگ بریده ت جایی برای بوسه نیست،فدای زخم دیده ت دیگه ببر این دختر، از بار غم خمیده ت بابا نیگاه کن.......مویم سپیده موقع رفتنم دیگه، بابا رسیده از ظلم و جور............... آل امیّه سرحسین رو دامن ،بی بی رقیّه بی بی رقیه....... 📝عبدالمحسن آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
از شوال تا محرم خوش اومدی به جمعمون اومدی گرچه با سر نموده ای منوّر دیده های همش تر مثل قدیما موهامو شونه بزن دوباره اما نکن نظاره گوشی که گشته پاره بابا بابا گوشواره رفته غارت بابا بابا من کجا و اسارت بابا بابا به صورتم جسارت مظلوم ،مظلوم ،رقیهٔ سه ساله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 روتنم ببین مونده نشون تازیونه سنگای بی بهانه سیلی ظالمونه مونده به روی این سینه داغ اهانت شام کینه های روی بام زخم زبون ودشنام بابا بابا ببین دیگه خزونم بابا بابا ببین که نیمه جونم بابا بابا نخواه دیگه بمونم مظلوم،معصوم،رقیهٔ سه ساله.... 🌸🌸🌸🌸🌸 چه کسی ای گل زهرا سر تو رو شکسته راه دمت رو بسته اَبروهاتو گسسته یاسمن غریب تو درکودکی چی دیده دیده رگ بُریده دق کردوشدشهیده بابا بابا شهید ِ خیزرونم بابا بابا درکودکی کمونم بابا بابا مرگم میشه امونم مظلوم،مظلوم،رقیه ی سه ساله.... 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: @abdolmohsen158
از شوال تامحرم بابای مهربون من چرا اینقد دیر اومدی اومدی و بااین طبق به دل من آتیش زدی ای جدا از پیکر ای بریده حنجر با اشک چشمم کن لبهای خشکت تر پُره از ترک چرا این لبا نشونه داره ازعطش بابا یا ابالغریب.... یا بابایی حسین... 🌸🌸🌸🌸🌸 شونه نخورده موی من بعد وداع آخرت هزار دفعه خوردم زمین از وقتی رف رو نی سرت طفلت شد آواره غارت شد گوشواره دشمنت زد سیلی گوش من شد پاره رو زخم غمت عدو زد نمک هرکسی رسید منو زد کتک یا ابالغریب.... یا بابایی حسین..... 🌸🌸🌸🌸🌸 بعد جنایت یزید تابی نمونده ای پدر حالا که اومدی منو از اینجا باخودت ببر ازمن اشک از توخون توی قصر شد روون دندوناتو شکست با ضرب خیزرون مث مادرت قامتم خمید موهامو ببین دیگه شدسپید یاابالغریب..... یا بابایی حسین 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس کانال اشعار: @abdolmohsen158
از شوال تا محرم یک سه ساله /نیمه جونه/ تو خرابه کرده باباشو بهونه مثل زهرا /قدکمونه/ بمیرم خورده ز دشمن تازیونه حق داره که/ نگرونه/ غصه دار ضربه های خیزرونه به روی نیزه ها /سر باباشو دید از داغ روی داغ/ موهاش شده سپید آه یا ابالمظلوم... 🌸🌸🌸🌸🌸 اومدی ای /پاره حنجر/پیش چشمایی که چل منزل شده تر یاس باغت/گشته پرپر/شد شکسته رأس من با بغض حيدر گشته نیلی/ روی دختر/خورده ام سیلی من از زجر ستمگر به گوش پاره ام / بابا نکن نگاه خورده همش کتک/این طفل بی گناه آه یا ابالمظلوم 🌸🌸🌸🌸🌸 این دل من/ غمگساره /دیگه به این زندگی میلی نداره اگه قلبم /بی قراره/چرا دشمن رأستو برام میاره از سر تو/خون می باره/کی رگای حنجرت رو کرده پاره ببین که دخترت/شد دیگه خون جگر بابا منو دیگه / همراه خود ببر آه یاابالمظلوم.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) @abdolmohsen158
... جواب: یا رقیه روحنا فِداک ِ یا رقیه یا آه ای پدر اومدی پیش من اما با سر 🌸🌸🌸🌸🌸 کدوم نامرد منو تو کودکی بی بابا کرد نوردیده کی رگ حنجرت رو بریده نور دیده چرا خون بر لب تو خشکیده ببین بابا شده از داغ تو قدّ من تا خوردم سیلی صورتم چون مادرت شد نیلی کف پاهام شده زخمی از خار راه شام گوشم پاره ست زخمی از غارت یک گوشواره ست نور دیده مث تو موی من هم سپیده نور دیده دخترت از هجرت خون باریده سخته بابا دوری تو دیگه سخته بابا آه ای پدر دخترت شد از داغت خون جگر آه ای پدر شدم از خیزرون من محتضر آه ای پدر بدون من تنها نرو سفر آه ای پدر منو با خودت از اینجا ببر ✍عبدالمحسن آدرس اشعار: @abdolmohsen158
.... خرابه روشن شد با نورت بابایی رسیدی درمون ِ دو چشم دریایی تو و روی زخمی من و روی نیلی به کلّ رخسارم نشونَس از سیلی نیمه ی شب جاموندم عقب قافله بابا منو زجر ملعون زد دویدم رو خار صحرا ای وای من مویم شده سپید از داغ تو بابا قدم خمید ای وای من چل منزله گلت در بین خار خیلی جفا کشید مظلومه یا ریحانة الحسین.... 🌸🌸🌸🌸🌸 نگاه کن بابایی به گوشای پارَم آخه رفت بعد تو به غارت گوشوارَم تو این شهر از غصه همیشه بیمارم چقد خندیدن به لباسای پارَم طعنه هاشونو دیدی کاش سر نیزه نبودی کاش نمیدیدی سنگ ِ کینه ی قوم یهودی ای وای من از بغض دشمنم با کعب نی نیلی شده تنم ای وای من در وقت کودکی پیرم ببین شد وقت رفتنم مظلومه یا ریحانة الحسین.... 🌸🌸🌸🌸🌸 با چه جرمی دشمن بریده رگهاتو شکسته از چه سنگ جبین زیباتو چقدر زخم روی زخم کنار هم چیدن نمونده یک نقطه برای بوسیدن لب من سالم اما لبای تو غرق زخمه پس تأسی کردم من میزنم به لبها لطمه ای وای من از چوب خیزرون شد روبه روم خون لبت روون ای وای من جونم به لب رسید از داغ تو شد یاس تو خزون مظلومه یا ریحانة الحسین.... ✍عبدالمحسن آدرس اشعار: @abdolmohsen158
برات بمیرم ای غریب عالم شده دلت سمت خرابه راهی کنار عمّه ی سه سالت بازم یه گوشه ی خرابه غرق آهی ای غریب آقام سوز اشک و نالَه شو می بینی ای غریب آقام پای پر آبلَه شو می بینی ای غریب آقام دست تو سلسلَه شو می بینی بمیرم عمّه ی شیرین زبونت بالشش خاک نمور و سرده بیست و پنج روزه بدون باباش با جسارت ِ عدو سر کرده العجل یا مهدی.... 🌸🌸🌸🌸🌸 با این همه شکنجه تو راه شام نمیدونم چطور دووم آورده به جای دلداری عدوی ملعون چرا براش سر باباشو برده ای غریب آقام درد بی امونشو می بینی ای غریب آقام اشکای روونشو میبینی ای غریب آقام قامت کمونشو می بینی روی ماه صورت عمّه ی تو ردّ دست بی حیایی مونده ناله ی (مَنِ الَّذی أَیتَمَنی) جگر عمه ها رو سوزونده العجل یا مهدی.... 🌸🌸🌸🌸🌸 سرو توی بغل گرفت و پرسید؟ کی حنجر تو رو بریده بابا ببین تو سن کودکی من پیرم از وقتی دیدمت روی نیزه ها ای غریب بابام چی عدو به روز ِ تو آورده ای غریب بابام منو زخم پیشونیت آزرده ای غریب بابام رو لبت مُهر ِ جسارت خورده من شدم شهیده اون موقعی که پاره شد لبای تو با خیزرون با خودت ببر منو ببین شده هم موهام سپید و هم قدم کمون العجل یا مهدی.... ✍عبدالمحسن آدرس اشعار: @abdolmohsen158
خیمه به خیمه روضه به روضه دنبال تو می گردم ای منجی عالم با قلب بی تاب از داغ ارباب بیا بخون روضه رسید ماه محرّم لَیْتَ شِعْری أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوى' ای صاحب این روضه ها هستی کجای نینوا بیا امامم لَیْتَ شِعْری أیْنَ مُعِزُّالاولیا امید شاه سرجدا منتقم کربوبلا بیا امامم مهدی، أبانا العجل(3)جان ِ رقیه..... یا یابن الحسن آقا بیا(3)جان ِرقیه.... 🌸🌸🌸🌸🌸 داری می بینی بین خرابه یه بالشی از خاک سرد داره سه ساله یه گوشه بازم بهونه گیره بازم باباشو می خونه با اشک و ناله مثل زهرا طعم غم و محنت چشید از دشمنا طعنه شنید تموم موهاش شد سپید براش بمیرم مثل زهرا شد از جفا قامت کمون رو صورتش داره نشون از داغ باباس،نیمه جون براش بمیرم مهدی، أبانا العجل(3)جان ِ رقیه..... یا یابن الحسن آقا بیا(3)جان ِرقیه.... 🌸🌸🌸🌸🌸 داری می بینی جای تسلّی' سر باباشو دشمنا براش آوردن حالا یه گوشه با چشم خونبار سر بریده رو گرفته روی دامن خیره میشه با اون نگاه مضطرش به زخم روی حنجرش به لبهای از خون ترش براش بمیرم میکشه دست به گیسوی پریشونش به زخمای فراوونش فدای چشم گریونش براش بمیرم مهدی، أبانا العجل(3)جان ِ رقیه..... یا یابن الحسن آقا بیا(3)جان ِرقیه.... 🌸🌸🌸🌸🌸 حالا رقیه میگه بابایی منو ببر، از زندگی دیگه بریدم نبودی بابا پای برهنه به روی خار،دنبال قافله دویدم مهربونم تو بابای خوب منی کی با تو کرده دشمنی مَنِ الَّذی أَیتَمَنی وای از غریبی مهربونم بابا منو با خود ببر نرو بدون من سفر شد دختر تو خون جگر وای از غریبی مهدی، أبانا العجل(3)جان ِ رقیه..... یا یابن الحسن آقا بیا(3)جان ِ رقیه.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: https://eitaa.com/abdolmohsen158
بااشک ثبت شد .... بابایی خوش اومدی چشممو روشن کردی چند شب و روزه که آغوش تو رو کم دارم خیلی سختی کشیدم تو راه شام و کوفه اگه چون فاطمه مادرت قدی خم دارم بابایی دخترت دیگه زمین گیر شده بابایی تو سه سالگی ببین پیر شده بابایی بابایی صورتم کبوده و نیلی شده بابایی راه بیدارشدنم سیلی شده بابایی منو زد کتک .....زجر بی حیا شنیدم ازش...‌....خیلی ناسزا مظلومه یا رقیه جان.... 🌸🌸🌸🌸🌸 بابایی ممنونتم که اومدی با سختی خیلی من واسه تو حرفای نگفته دارم همه حرفام به کنار،بزار بگم من از اون کسی که میزد روی لبای تو بیزارم بابایی لب تو پاره شد از بغض یزید بابایی دیدم از لبای تو خون می چکید بابایی بابایی میزدم لطمه میون سلسله بابایی ناله میزدم میون هلهله بابایی حرمله میخورد....روبه روم شراب قهقهه میزد.................جلوی رباب مظلومه یا رقیه جان.... 🌸🌸🌸🌸🌸 تو رو من بهونه کردم سرتو آوردن یه کم انصاف توی قلب تیره ی دشمن نیست عمّه حق داشته که رگهای تو رو بوسیده روی کلّ سر تو یه جای بوسیدن نیست بابایی کی رگای حنجر تو رو برید بابایی چرا موت خاکستریه و سپید بابایی بابایی جای سنگه روی پیشونی تو بابایی من به قربون لب خونی تو بابایی خیلی دخترت....شده خون جگر بابایی منو............. با خودت ببر مظلومه یا رقیه جان.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) آدرس اشعار: https://eitaa.com/abdolmohsen158
کلمه کلمه این شعر با اشک ثبت شد امشب میون خرابه ای، بازم غریب فاطمه با قلب خسته مونده توی گوش تو یه عمر، ناله های عمّه دل تو رو شکسته می بینی لباس پارَشو، همین بسه دلیل برا اشک روونت رو خاک خرابه سر گذاشته غریبونه عمّه ی قامت کمونت العجل الامان به تن زخمی رقیه در شام بلا العجل الامان به عمّه ی شهیده از غم سر ِ جدا العجل، به رقیّه جان العجل.... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال سر بریده با حضرت رقیه علیهمالسلام😭: با سر اومدم‌ کنار تو ببخش منو ای دختر شیرین زبونم چشماتو ببند و اینقده نگاه نکن به این لبای غرق خونم ‌ گوشواره ی تو شبیه انگشتر من با سنگدلی رفته به غارت ای وارث درد مادرم،به گوش تو مونده چرا ،ردّ جسارت هستی تو خون جگر خیلی دلت پره از مجلس و بازار شام دیدمت از رو نی وقتی دشمن تو رو با سنگ میزد از روی بام العجل به رقیه جان العجل.... 🌸🌸🌸🌸🌸 یادم نمیره لحظه ای که با کاسه ی آب اومدی کنار گودال دیدی بدن بی سر و پاره پارمو، ناله زدی کنار گودال یک شب تن بی سر منو دیدی و امشب سر من رو دامن توس روی تو مث منه کبود ،نشون تازیونه ها روی تن توس آه توی راه شام با دیدن سرم رو نیزه ها کشیدی زجر من شدم غرق اشک وقتی دیدم‌که تو رو میزنه با کینه زجر العجل به رقیه جان العجل.... 🌸🌸🌸🌸🌸 پرسیدی با اشک و ناله هات، کی رگهای حنجر خشکمو بریده من هم‌دارم‌از تو یک سؤال، گیسوی نازدانه ی من چرا سفیده برده دلمو لباس خاکی تو و قدّ خمت سمت مدینه تو‌ کوچه ای که مادرمو چهل نفر زدن جلوی من با کینه وقتشه دخترم داره میشه دعای رفتن تو مستجاب مثل من جون میدی با شکم‌ گرسنه و لب ِ نخورده آب العجل به رقیّه جان العجل.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158
با اشک ثبت شد (315:حروف ابجد حضرت رقیه علیه السلام😭) .... دوباره امام غریبم نشستی رو خاک خرابه تو هم داری میگی با زینب الهی رقیه بخوابه دلارو می سوزونه وقتی بهونه ی بابا میگیره از اون وقت که دیدِش تو‌ مقتل دعاشه که زودتر بمیره شده حاکی از درد سفیدی موهاش دلش رو شکسته لب خشک باباش بیا یابن زهرا به حق رقیه..... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان‌حال حضرت رقیه علیهاالسلام با خرابه😭: خرابه، منم اون‌گلی که جای بوسه رو دست وپام‌ بود سری که رو خاکت گذاشتم همیشه رو پای بابام بود چه جوری روی خاک سردت گرسنه و تشنه بخوابم برای بابام‌ خیلی سخته ببینه که توی خرابَم ببینه چه جوری که رنگم پریده مث مادرش من شدم قدخمیده بیا یابن زهرا به حق رقیه..... 🌸🌸🌸🌸🌸 خرابه نیگاه کن سرش رو ببین جای بوسه نداره نگاه کن به لبهاش که با چوب شده بدجوری پاره پاره زدم لطمه روی لبام‌ چون جلو چشم‌من خیزرون خورد همون زجری که سیلی ام زد منو توی بزم شراب برد دیگه بسه اینقد که نقش زمین شم باید که بمیرم با تو همنشین شم بیا یابن زهرا به حق رقیه..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/abdolmohsen158