eitaa logo
اشعار محمد جواد شیرازی
1.3هزار دنبال‌کننده
36 عکس
9 ویدیو
0 فایل
این کانال توسط ادمین اداره می شود. مشاهده بانک جامع اشعار در وبلاگ: http://Sabuo.blog.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
دوباره عبد گنهکار و روسیاه حسین شده میان حسینیه، سر به راه حسین همیشه مادرم از کودکی سفارش کرد هر آنچه شد نرو از بین خیمه گاه حسین زهیر را به نگاهی بزرگ عالم کرد سعادت ابدی چیست؟ یک نگاه حسین چه ورطه های مهیبی که از تمامی شان نجات داد مرا نور روی ماه حسین گرفت روزه به سن کم و نکرد افطار که از معاصی ما بگذرد، اله حسین بنوش آب و بخوان شعرِ "شیعتی مهما..." رسیده است به ما هم صدای آه حسین بگو امام رضا را، که فکر چاره کند دلم عجیب شده تنگِ بارگاه حسین عقیله بود و دلی قرص، قبلِ عاشورا نداشت هیچ غمی، بود در پناه حسین آهای تربت کرب و بلا مراقب باش به روی دوش نبی بوده جایگاه حسین غریب بودن او را ببین، بسوز ای دل که چوبِ نیزه شکسته است، تکیه گاه حسین خدا به خیر کند در میان گرد و غبار رسید زینب کبری به قتلگاه حسین eitaa.com/abdorroghaye
از سرِ شب، غربت و دلشوره ام بسیار شد غصه ی یک عمر، بین سینه ام انبار شد خواب بودم، غافل از احوال خود، تا ناگهان با صدای ناله ای محزون، دلم بیدار شد ناله می فرمود: یا عَطشان... بُنیَّ یاحسین از همین ناله، دو چشم عرشیان خونبار شد چشم وا کردم لباسی غرق خون دیدم به عرش تا نظر کردم بر آن، از گریه چشمم تار شد آی نوکرها میان سجده، شکر حق کنید باز هم ایام خوبِ نوکری تکرار شد پیرهن مشکیِ ما تعظیم راه کربلاست علتش این است در چشمانِ دشمن، خار شد نام شیرینت، رسولِ ترک می سازد حسین گفت هرکس یا حسین، از معصیت بیزار شد نذر کردم یک دهه فارغ شوم از غیر تو شاید آخر چشم کورم، لایق دیدار شد حضرت سلطان سفارش کرده، فَابک لِلحسین ابر چشمانم برای روضه ات پربار شد سنگ از روزی که آمد خورد بر پیشانی ات استعاره از دل بی رحم و بی افسار شد راستی آقا خبر داری سفیرت تشنه است؟ مسلمِ مظلوم، آواره سرِ بازار شد ظهر پشت مسلمت یک شهر بیرون آمدند وقتِ مغرب بین کوفه، بی کس و بی یار شد eitaa.com/abdorroghaye
محرم شد و بی قرار حسینم شب و روز دنبال کار حسینم به الطاف زهرای مرضیه هر شب در این خیمه ها در جوار حسینم شبیه تمامیِ ایل و تبارم نمک گیر ایل و تبار حسینم چه ربّی است ربّی که ربّ الحسین است مسلمان پروردگار حسینم به لب های او ذکر تکبیر، زیباست موحد از آن هفت بار حسینم سگ کهفم اما نه هر کهف و غاری پناهنده در بین غار حسینم عجب منتی بر سر من نهاده عجب نعمتی، دوستدار حسینم الهی که این اربعین زنده باشم ببینم کنار مزار حسینم دو چشمِ ترم هم از الطاف آقاست من از کودکی، وامدار حسینم لبش تشنه بود و فقط دود می دید پریشان چشمان تار حسینم در آن حال زهرا صدا زد بُنیّ از آن ناله اینگونه زار حسینم صدا زد حسینم غریب است و تنها نمانده غیوری کنار حسینم چرا لشگری دور تا دور مقتل کند هلهله بر مدار حسینم eitaa.com/abdorroghaye
داغ حسینی بین دل ها سر گرفته عالم ازین غم چهره ای دیگر گرفته هر کس که در کشتی امنش می نشیند اذن ورود از ساحت مادر گرفته حتی خدا نزد تمام انبیایش روضه برای سبط پیغمبر گرفته شخص حبیب بن مظاهر غبطه خورده بر حال هر کس رزق چشم تر گرفته آغوش گرم هیچ کس را برنتابیم ما را حسین بن علی در بر گرفته از کودکی اش جابِرُ العَظمِ الکَسیر است فطرس هم از گهواره ی او پر گرفته نوکر کجا دارد به غیر از کوی ارباب؟! نوکر هر آنچه دارد از این در گرفته تا روز محشر هر کسی شد کربلایی برگ برات از جانب خواهر گرفته آن قدر شأن زینب کبری عظیم است عمری رکابش را علی اکبر گرفته گفتند وقتی شمر آمد سوی مقتل زینب دو دستش را به روی سر گرفته خنجر مقصر نیست، حنجر حرز دارد زینب به گریه بوسه از حنجر گرفته eitaa.com/abdorroghaye
این حسین است که در روضه نجاتم بدهد با مسیحا نفسش باز حیاتم بدهد شده هر ذکر و دعا از جهتی منشأ خیر ذکر او خیر ز مجموع جهاتم بدهد ذات من ذات حسینی است، نبینید بدم یک نفر کاش که ارجاع به ذاتم بدهد دلبری هست مرا، بردن نامش به خدا طعم شیرین تری از نقل و نباتم بدهد کیست جز او که شده شهره به ارباب وفا لحظه ی مرگ نجات از سکراتم بدهد؟ روز محشر که شود، نوکری بزم حسین... قدر و ارزش به مناجات و صلاتم بدهد سخت دلتنگ سحرهای حریمش شده ام اربعین کاش برات عتباتم بدهد در شب قدر من از فاطمه خواهش کردم رزق گریه به قتیل العبراتم بدهد کاش تا اینکه خدا جای کفن، لحظه ی مرگ یاد ارباب، حصیری ز دهاتم بدهد شرح یک گوشه از اعضاء مقطع شده را داغ انگشت و غم غارت خاتم بدهد eitaa.com/abdorroghaye
عهد و پیمان خود نمی شکنیم پای عشق حسین، هم سخنیم دل سپرده به روضه ها شده ایم فارغ از غصه های خویشتنیم مُهر عشق حسین بر تن ماست تا نفس می کشیم سینه زنیم با دو ارباب بندگی زیباست هم غلام حسین، هم حسنیم دم به دم یاد ما دعا کردند همه مدیون لطف پنج تنیم به کسی جز حسین دل ندهیم به کسی جز حسین رو نزنیم وطن ماست کربلای حسین سخت دلتنگ دیدن وطنیم سنت اهل بیت، گریه بر اوست دلسپرده به أحسنُ السُّنَنیم بدنش سنگ خورد و با گریه مرهم زخم های آن بدنیم یاد داغی دوباره می سوزیم یاد تاراج کهنه پیرهنیم داغ یک بوریا به سینه ی ماست گریه کن های شاه بی کفنیم eitaa.com/abdorroghaye
در بزم عشق بازان فرصت فراهم افتاد قرعه به نام ما و ماه محرم افتاد پرچم نماد قبر و شش گوشه ی حسین است بغضم شکست هر بار چشمم به پرچم افتاد بزم شهود یعنی تنها حسین بود و... قبل از وجود عالم، مِهرش به قلبم افتاد هر سائلی مسیرش بر منزلی می افتد راهم به لطف حق بر بیتی مکرم افتاد صدها هزار عاشق در خون خود تپیدند تا این علم به دست امثال ما هم افتاد گرمای ماتم او آتش زده به جانم غیر از غمش ز چشمم هر داغ و ماتم افتاد آیات ابتدایِ مریم که گشت نازل دلشوره ای مکرر بر جان خاتم افتاد لب تشنه شد حسین و چشمش غبار می دید با ضربه از روی اسب، شاه دو عالم افتاد تاریکی مجسم آمد به سوی مقتل با خنجرش به جان آن نور اعظم افتاد تا که حسینِ خود را تنها و بی رمق دید زهرا کنار مقتل با قامت خم افتاد آن قدر دست و پا زد تا با صدای مادر لرزه بر آستانِ عرش معظم افتاد https://eitaa.com/abdorroghaye
نوکر همیشه عشق خود ابراز می کند با یا حسین نوکری آغاز می کند دل خوش نکرده ایم به اعمال خیر خود ما را غم حسین سرافراز می کند هر کار کوچکی که در این خیمه می کنیم زهرا به دست خویش، پس انداز می کند دل، دور مانده از حرم اما در این دو ماه تا کربلا دو مرتبه پرواز می کند سرّ است روضه ها و دلم را امام عصر محرم به درک قدری ازین راز می کند ویرانه ی دلی که پر از معصیت شده ذکر حسین، قلعه ی نوساز می کند درهای معرفت که به عالم گشوده نیست گریه به داغ دختر او باز می کند ما را محبتی که به دل بر رقیه هست نزد عزیز فاطمه ممتاز می کند جانم فدای شأن عظیمش که سال هاست با دست های کوچکش اعجاز می کند فرمود رو به نیزه ی بابا ببین که زجر با ضرب تازیانه مرا ناز می کند پرده نشین عرش خداییم، پس چرا بر ما نگاه، شمر نظرباز می کند؟! eitaa.com/abdorroghaye
یقین دارم که با دعوت رسیده هر آن کس بر در هیئت رسیده اگر بر روضه ها ایمان نداریم به باورهایمان آفت رسیده محرم ماه بیعت با حسین است زمان ترک معصیت رسیده نشد صادر به جز رحمت ازین در اگرچه از گدا زحمت رسیده به قدر لحظه ای غافل نشد، نه به ما ارباب، با دقت رسیده هر آنچه هست از لطف حسین است هر آنچه هست، بی منت رسیده گذشت از کل دارایی خود تا به ما فرهنگ این نهضت رسیده فیوضاتش که خسران ناپذیرند به هر کس قدر ظرفیت رسیده حسن در روضه هایش سفره دار است چقدر از سفره اش برکت رسیده به یاد مرقد شش گوشه اش باز سرم در سجده بر تربت رسیده بزرگی در بکاء بر حسین است به ما هم برترین عزت رسیده چه ها کردند با سبط پیمبر به غارت کردنش صحبت رسیده زبانم لال پای بی حیایی به روی سینه ی حضرت رسیده eitaa.com/abdorroghaye
حق تعالی روز اول آفریدم با حسین مکتب توحید حق را برگزیدم با حسین با حسین بن علی سرمایه دار عالمم دست از دنیا و اهل آن کشیدم با حسین برکت این زندگی هم از محرم شد شروع می شود تحویل، هر سال جدیدم با حسین سجده روی تربت او پرده ها را زد کنار تا کجاها که نمیدانم رسیدم با حسین گریه کردن، روضه خواندن، نوکری، سینه زدن طعم های بی نظیری را چشیدم با حسین نوکری را از پدر آموختم، یادش بخیر نوکری کردم، فراوان خیر دیدم با حسین هر کسی دنبال شادی بود نوش جان او بی خیال دیگران، من غم خریدم با حسین کار او را من اگر بر خود مقدم ساختم روز محشر، نزد زهرا روسپیدم با حسین قطره ی اشک عزایش شست و شویم می دهد بعد هیئت، باز انسانی جدیدم با حسین تا که بین سینه ام گرمای حبش حاکم است هر نفس، هر لحظه در حکم شهیدم با حسین کاش می شد تیرها را دفع می کردم از او تا که در محشر بگویم چون سعیدم با حسین روز و شب گریان آن جسم مقطع گشته ام از هرآنچه غیر گریه، دل بریدم با حسین eitaa.com/abdorroghaye
اگرچه ندیدی وفاداری از من مبادا دمی چشم برداری از من خجالت زده هستم آقا که سر زد بدون توجه، گنهکاری از من همیشه به ذکر و دعا رفع کردی هزاران گزند و گرفتاری از من چرا کم به یادت می افتم، مگر که... خدایی نکرده تو بیزاری از من؟! امام زمانم، دعاهای خیرت دوا کرده هرگونه بیماری از من مرا یک سحر راهی کربلا کن بیا و سحر کن شب تاری از من بجز گریه بر داغ جد غریبت متاعی ندارم، خریداری از من؟ بمیرم بر احوال زینب که فرمود: کجایی حسینم، خبر داری از من؟! سرت را شکستند بین شلوغی ولی برنیامد دگر کاری از من در این بی کسی ها، شبیه گذشته بیا و خودت کن هواداری از من eitaa.com/abdorroghaye
ای که داری به دل وفا به حسین قسمت می دهم بیا به حسین خیرخواهی و رحمتت انداخت گذرم را در این عزا به حسین از مرید گناهکار خودت دل نکن حجت خدا، به حسین حاجت مادر مرا دادی قسمت داد هرکجا به حسین پدری کرده ای و با نفست وصل کردی دل مرا به حسین تو بخواهی همین گدا روزی می رسد صحن کربلا، به حسین گریه ات رفته است قطعا بر گریه ی حضرت رضا به حسین گریه کردی و گریه کن شده ایم گریه با اهل کبریا به حسین آه از آن پیرمرد که می زد ضربه ها با نوک عصا به حسین خورد از هر طرف بدون مجال بارش تند سنگ ها به حسین طاقت از دست داد همسر او داد زد ناگهان ربابه: "حسین" eitaa.com/abdorroghaye