eitaa logo
اشعار محمد جواد شیرازی
1.3هزار دنبال‌کننده
36 عکس
9 ویدیو
0 فایل
این کانال توسط ادمین اداره می شود. مشاهده بانک جامع اشعار در وبلاگ: http://Sabuo.blog.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
ماه تمامم، خسته و مهجور ماندم ای وای از آغوش گرمت دور ماندم خسته شدم از بس که طفلان را شمردم جای تمام بچه ها شلاق خوردم اطراف محمل قاتلانی مست بودند بی رحم هایی پست و سنگین دست بودند دیدی که در گرمای سخت و بی امانم فورا سرت از روی نی شد سایه بانم سختی هجرانت چه کاری داد دستم دیدم سرت را روی نیزه، سر شکستم از بس مرا این داغ ها پیر و کمان ساخت اُم حبیبه هم مرا در کوفه نشناخت کوفه نگو شهر مریدان دروغی کوچه به کوچه هی شلوغی هی شلوغی شهری که ریزه خوار خوان مرتضی شد وادی سخت دختران مرتضی شد طاقت نیاوردم وجود لات ها را با گریه برگردانده ام خیرات ها را تسبیح می گفتم به لب، شد نیمه کاره با دست، سوی خواهرت کردند اشاره خیلی هوای غیرتت را کرده بودم وقتی میان محملِ بی پرده بودم هر کوچه که دیدم زنی، اهل عفافی گفتم ببینم مقنعه داری اضافی؟! همسایه ی دیروز، بر ما انگ می زد شاگرد تفسیرم مرا با سنگ می زد من که به روی دامنت سر می نهادم آشفته حال از مجلس ابن زیادم با ذوالفقار خطبه ام پیکار کردم ابن زیاد بد دهان را خوار کردم وای از اسیری، از مصیبات جگر سوز زندان ندیده بود زینب، دید امروز بی تو دگر با که دلم آرام باشد؟! قرآن بخوان تا که دلم آرام باشد امید قلبم، نور چشمم، جان خواهر در قلب خواهر تا ابد هستی برادر https://eitaa.com/abdorroghaye
منزل به منزل، غصه ام، اشک روانم با دست بسته، پشت محمل، روضه خوانم خورشید، بعد از سال ها روی مرا دید او هم دگر فهمید که بی سایه بانم با این لباس پاره و وضعی که دارم همراه با یک لشگر از نامحرمانم دوره شدم از هر طرف شلاق خوردم رویم کبود و مثل مادر قدکمانم ماه دل آرایم، به شوقت سر شکستم وقتی که کامل شد رخت در آسمانم در محمل بی پرده رفتم بین انظار شاگردها دادند با طعنه نشانم همسایه ی سابق مرا خیرات بخشید آتش گرفته بند بند استخوانم دریاب حال دختر دردانه ات را اشک یتیمی اش زده آتش به جانم شد هم کلامم ابن مرجانه، برادر فرزند بد‌کاره زده زخم زبانم با خطبه هایم خوار کردم بی حیا را صوت پدر خارج شد انگار از دهانم میخواست زین العابدین را سر ببرد سینه سپر کردم که باشد در امانم لب های تو خونی شد و من دردم آمد آشفته از برخورد چوب خیزرانم باور نمی کردم که در زندان بخوابم باور نمی کردم شود این امتحانم نذرم شده این که بیایم اربعینت تا قبر خاکی ات، اگر زنده بمانم https://eitaa.com/abdorroghaye
من تا ابد مجنونم و زار و حزینم گریان برای ناله ی هَل مِن مُعینم اسلام و احکامش همه بند حسین است حب الحسین است اصل و فرع کل دینم معیار، نام اوست، فقر من بهانه است هر جا که نامش هست، آن جا خوش نشینم فردا که هر کس را به نامی می شناسند عبدالحسین است آن زمان نقش جبینم بخشیده شد کوه گناهم بین روضه تا که چکید اشکم به روی آستینم دار و ندارم، گفتن ذکر حسین است عمری است مست این نوای دلنشینم سینه زدم هربار یادش، خیر مادر... آمد به سویم از یسار و از یمینم خیلی گره خورده به کار و بارم امسال بدجور دلواپس برای اربعینم شاید که امضا شد براتم، با امیدی... در روضه ی طفلان زینب می نشینم فرمود زینب می روم در بین خیمه تا شرم را در چشم مولایم نبینم دل کندم از عون و محمد پای یارم نذر برادر هر دو تا نور مبینم https://eitaa.com/abdorroghaye
تنها نه این که داده رزق نوکران را بخشیده آب و نان بنده پروران را معشوق ها دلداده ی حب الحسین اند عشقش مسخر کرده قلب دلبران را هر کس که مشمول نگاه رحمتش شد هرگز نمی خواهد عطای دیگران را گریه برایش خیرِ بی مانند دارد حتی مقرب می کند پیغمبران را نامش که زینت بخشِ عرش و اهل آن است تا اوج مستی می برد نوحه گران را دیوانگی ما در این میخانه، لطف است بخشیده زهرا این جنون بیکران را یک عمر داغ سینه ی عریان ارباب آتش زده جان و دل جامه دران را باید چگونه با پر زخمی، عقیله پیدا کند در دشت و صحرا، دختران را باید چگونه زینب کبری ببیند در شام، بر کام امامش، خیزران را https://eitaa.com/abdorroghaye
با یا حسین بندگی آغاز می شود با یا حسین در دلم اعجاز می شود روزی که بر دهان همه، مُهر می زنند هر کس حسین گفت سرافراز می شود دستی که طعم سینه زدن را چشیده است بر دوش صاحبش، پرِ پرواز می شود هر دم که بی پناه و بدون امان شوم کهف الحسین در دلم ابراز می شود صدها گره که کور شد و راه حل نداشت در روضه های خانگی اش، باز می شود فرموده اند رتبه ی ایمان شیعیان با گریه بر مصائبش احراز می شود قطره به قطره، گریه ی ما در غم حسین در دست اهل بیت پس انداز می شود هر کس که رفت یک قدمی سوی کربلا با گوشه چشم فاطمه، ممتاز می شود وای از دل سکینه و زینب، سر حسین... وقتی نصیب خولی لجباز می شود بعد از عموی خیمه، تمام یتیم ها با تازیانه، صورتشان ناز می شود https://eitaa.com/abdorroghaye
آمد زمان دفن، خدا پیکرش کجاست؟! بر خاک داغ، پیکر شعله ورش کجاست؟! تا حنجر بریده ندا داد، شد عیان... جسمی که کرده نعل فرس پرپرش کجاست قوم بنی اسد بنشینید در برم تا رو کنم مصائب زجرآورش کجاست معلوم نیست روی حصیر این تن کمش... چندین و چند عضو ز سرتاسرش کجاست ای خاک داغ کرب و بلا پاسخم بده پس یادگار دوخته ی مادرش کجاست؟! سالم نمانده قدر نگینی هم از تنش جایی برای بوسه به جز حنجرش کجاست؟! شرط است و مانده ام متحیر زمان دفن باید به سمت قبله شود سر، سرش کجاست؟! با دفنِ شیرخواره روی سینه ی حسین کردم عیان مقام علی اصغرش کجاست باید به علقمه بروم تا نشان دهم جسم پر از جراحت آب آورش کجاست https://eitaa.com/abdorroghaye
عاشق آن است که در وقت بلا جا نزند رو به کس جز پسر حضرت زهرا نزند اگر از جانب بیگانه، عسل هم برسد لب به جام عسلِ دشمن مولا نزند عبد، اوج طمعش، یک نظر معبود است حرصِ دارا شدن از مکنتِ دنیا نزند آن امامی که منم بنده ی او، وقت دعا خط روی اسم کسی که شده رسوا نزند کاش وقتی برسد نامه ی من دست امام نامه ام را ز سر شرم و حیا تا نزند سفر کرب و بلا، تذکره اش در کف اوست چه کنم تذکره ام را اگر امضا نزند؟! جز حسینی که اسیرش شده، بر سینه ی خود سنگ عشق احدی، زینب کبری نزند نیزه داری به سوی ناقه ی او آمده است کعب نی را به پرش کاش خدایا نزند پیرزن را نظری کرد و به خود زینب گفت: کاش با سنگ به پیشانی آقا نزند https://eitaa.com/abdorroghaye
قسم به رایحه ی عطر یاس خوشبویت تو آمدی به سویم، من نیامدم سویت همیشه خیر دعایت نجات داده مرا مرا ببخش اگر کم شدم دعاگویت خوشا به قسمت بحرالعلوم و نائینی نگاه ما که نیفتاده است بر رویت چه آرزوی بزرگی است، نیستم لایق که جان دهم دم مرگم به روی زانویت بیا گذر کن ازین روسیاهِ بد رفتار قسم به حسن جمالت، به خلق نیکویت سحر همیشه به یاد حسین، گریانی رسیده است به ما هم طریقه و خویت فدای عمه ی مظلومه ات که گفت: حسین چه آمده به سر آن دو چشم دلجویت همان که سنگ به تو زد، مرا نشانه گرفت شکافته سر من هم شبیه ابرویت دلم گرفته عزیزم بگو چه کار کنم؟ به پنجه، خولی ملعون گرفته گیسویت https://eitaa.com/abdorroghaye
در این زمانه که عادی شده است نامردی همیشه از سر رحمت مرا دعا کردی شبانه روز مرا بین معصیت دیدی دلت شکست، به رویم ولی نیاوردی سرم نرفته به زیر علامت احدی که بر سرم، همه ی عمر سایه گستردی حرام باد به من دلخوشی این دنیا غریب ماندی و دنبال یار می گردی مرا مریضِ بدون علاجِ عشقت کن تباه گشته ام از دست درد بی دردی نگو که از قلم افتادم اربعین، امسال قسم به فاطمه اشک مرا در آوردی فقط تو گریه کن زینبی و با گریه... دل مرا به بکا بر عقیله پروردی صدای گریه ی زینب هنوز می آید میان خنده ی اوباش مست و ولگردی کجاست ساقی لشگر، کجاست ماه حرم عقیله مانده بدون کفیل و همدردی https://eitaa.com/abdorroghaye
رقیق شد دل آلوده از گناهم باز کمی ز معجزه ی چای هیئتش این است   http://eitaa.com/abdorroghaye
چای روضه، باطنا آب بقایم می شود تا که می نوشم از این کوثر دمادم زنده ام http://eitaa.com/abdorroghaye
صاحب پیاله های بهشتی، برای قرب از چای هئیتش همگی بهره برده اند http://eitaa.com/abdorroghaye