eitaa logo
اشعار محمد جواد شیرازی
878 دنبال‌کننده
35 عکس
9 ویدیو
0 فایل
این کانال توسط ادمین اداره می شود. مشاهده بانک جامع اشعار در وبلاگ: http://Sabuo.blog.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
دیدی چقدر در به درم، ایها الرئوف دیدی که سوخته جگرم، ایها الرئوف خواندی مرا به سوی حرم، ایها الرئوف منت گذاشتی به سرم ایها الرئوف آلوده را روانه ی دربار کرده ای بر خود، مرا دوباره بدهکار کرده ای ای نور لم یَزالِ دلم، شمع انجمن ای نظم در صدای تپش های قلب من جمع وجود آل عبا، جمع پنج تن هستی همیشه صاحب من، یا ابالحسن عشقت نجات داده مرا از مسیر کج مهمان خانه ات شده ام ثامن الحجج هستند انبیا همه در طوف مرقدت کل ملک، فقیر عنایات بی حدت جنت کجاست؟! گوشه ای از شهر مشهدت با چشم خیس خیره شدم سوی گنبدت تا که دل سیاه مرا شست و شو کنی با یک نگاه قلب مرا زیر و رو کنی من عاجزم به گفتن و وصف صفات تو محتاجم ای کریم به حبل نجات تو زر می کند وجود مرا التفات تو عمرم تمام، پرشده از معجزات تو یادم نمی رود جلوات خدایی ات الطاف بی نهایت موسی الرضایی ات ذکری نداشتیم به جز یا رضا و بس افتاده ایم در طلبت بر نفس نفس چشم امید ماست فقط بر شما و پس... "لطفی کن ای کریم به فریاد ما برس" حالم بد است، حال مرا روبراه کن وجه خدا، به بی سروپا یک نگاه کن دلگرمی ام به مرحمتِ بی بهانه ات احساس کردنِ نظر عاشقانه ات بوسه زدن به تربت بر آستانه ات مجنون شدن به نغمه ی نقاره خانه ات دل را خراب لطف رئوفانه می کند بیتاب یک نگاه عطوفانه می کند بیمارم از گناه، شفای مرا بده لطفی نما، جواب صدای مرا بده پاسخ به التماس دعای مرا بده برگ برات کرب و بلای مرا بده چندی است دورم از حرم و درد می کشم از سینه، آه غمزده و سرد می کشم فهمیدم از سفارشِ "إن کُنتُ باکیاً..." باید فقط گریست بر آن شاه بی کفن بر آن غریب تشنه لبِ دور از وطن یک کوه تیر و نیزه و شمشیر و یک بدن؟! گفتی حسین با لب تشنه شهید شد با ضربه ی مکرر دشنه شهید شد کار غریب فاطمه بالا گرفته بود نیزه میان پهلوی او جا گرفته بود قاتل به پنجه، گیسوی او را گرفته بود خیلی صدای زینب کبری گرفته بود تنها نه اینکه بر روی جسمش قدم زدند با نعل تازه، نظم تنش را بهم زدند eitaa.com/abdorroghaye
روزی فراوان گدایان قدیمت یک عمر رسید از کرم دست کریمت داده است بها نوکری ات شیخ بها را داده عظمت بر علما شأن عظیمت هم اهل تضرع شد و هم اهل سحر شد هر کس که نفس زد سحری بین حریمت تنها نه که بی تاب نموده دل ما را هستند ملائک همگی مست شمیمت حیف است نگاهت که شود خرج شفایم وقتی که شفا داده مرا خاک گلیمت دلمرده ام آقای خراسان مددی کن جانم به فدای تو و آن قلب سلیمت شاد است دل مادر تو حضرت نجمه این فرصت خوبی است، شماریم غنیمت لبخند، به روی پدر خود زدی آقا ای نور دل فاطمه، خوش آمدی آقا آرامش هر روز و شب حضرت کاظم دور از تو جهان است سراسر متلاطم ای عالِم با منزلت آل محمد اسرار خدا در دل و جانت متراکم شد شرط پذیرفتن توحید، ولایت تصریح مقامت به خلائق شده لازم جبریلِ امین که شرف کل ملک شد در صحن و سرایت به تفاخر شده خادم ای رحمت سرشار، کریمان دو عالم هستند از انعامِ نعیمت، متنعم خورشید، خودش سائل نورانیت توست بخشیده ای از نور، بر او نور مداوم حج فقرایی و مقرب شود آخر در طوس هر آن کس که شود زائر و مُحرم پاییز مرا عاقبت کار، بهار است هر بارِ مرا پاسخ دیدار، سه بار است کوری به تماشا شده، بینا شدنش را نقاره گواه است مداوا شدنش را با چرخ، علیلی به حرم آمد و دیدم در گوشه ی ایوان طلا، پا شدنش را عیسی به ازل با دل بیتاب، گرفته از پنجره فولاد مسیحا شدنش را یک ذره ای از خاک و گلت در گهرش ریخت یوسف شده مدیون تو، زیبا شدنش را بستم به ضریحت دل آواره ی خود را ای کاش نبینم نفسی وا شدنش را سلمانی ات از تیغ مطلا شده بگذشت تا چاره کند لحظه ی تنها شدنش را آورده جواز سفر کرب و بلایش عاشق که تمنا کند امضا شدنش را گریانم و دلواپس بین الحرمینم چندی است که جا ماندم و دلتنگ حسینم ‌‌ آهو شده ام تا که شوی کهف امانم از دام بلایای گناهم، برهانم آشوب جهان می شوم از دوری دلبر آرام شود با تو دلم، راحت جانم دلبسته ی دربار خراسانی ام آقا دل کندن و رفتن؟! نتوانم نتوانم من را بخر و فرش ورودی حرم کن با جاروی خدام حریمت بتکانم طردم نکن از خانه ات ای شاه به پیری بگذار نمک گیر همین خانه بمانم دلتنگ وصایای تو بر ابن شبیبم دلتنگ حسینم، به محرم برسانم داغ حرمش بر دلم ای کاش نماند بدجور بهم ریخته و دل نگرانم یا معتمدی بر دل سائل نظری کن تا حل شود این عقده و مشکل نظری کن eitaa.com/abdorroghaye
بده بر محبان کاظم بشارت که خیر تمام است در این ولادت سلام خداوند بر نجمه خاتون بر آن بانوی طاهر و با فضیلت رسیده امامی که با نوکری اش شدم صاحب عزت و با اصالت علی بن موسی الرضا المرتضی را چنان دوست دارم، ندارد نهایت کم از بچه آهوی وحشی صحراست کسی که نفهمیده اوصاف حضرت عذاب است پایان هر روسیاهی که بر ساحتش کرده باشد اهانت اهانت کننده بر او در سقوط است کم از عنکبوت است و از قوم لوط است گدایم گدای علی بن موسی وجودم فدای علی بن موسی نگین چیست در این جهان و قیامت؟ به سینه ولای علی بن موسی هوای مرا از همان کودکی داشت فدای وفای علی بن موسی شده سالیانی است چون والدینم دلم مبتلای علی بن موسی در ایران به لطف خدا سربلندیم به زیر لوای علی بن موسی فقط از عنایات معصومه بوده شدم خاک پای علی بن موسی هر آنچه که شأن و مدارج گرفتیم از اولاد باب الحوائج گرفتیم صلاة دل بنده، پابوس باشد به صحن امامی که در طوس باشد همان کس که گرمای عشقش به سینه همیشه عیان است و محسوس باشد جهان از قدومش پر از نور گشته جهان بی وجودش چو کابوس باشد در این روزگاری که تاریک و سرد است حریمش چنان نور فانوس باشد هر آنجا که باشد به یاد امام است دلی که به میخانه مأنوس باشد به بالین سلمانی اش، لحظه ی مرگ خودش رفت و نگذاشت مأیوس باشد به قول و قرارش عمل می کند او مرا وقت مرگم بغل می کند او الهی که حبش به قلبم بماند به من طعم دیدار خود را چشاند دلم چون کبوتر به صحنش نشسته الهی دلم را ز صحنش نراند نشد قسمتم کربلا چند سال است ولی او بخواهد اگر، می تواند نمی دانم اصلا که امسال آقا به ماه محرم مرا می رساند؟ الهی بخواند خودش روضه ها را مرا مثل ابن شبیبش بداند الهی به آهی به غم های شاهی دلم را دوباره به مقتل کشاند بخواند از ارباب و آتش بگیرم برای لب خشک جدش بمیرم eitaa.com/abdorroghaye
درد ما عشق است و عشق یار تاوانش خوش است دل سپردن نزد جانان، جان به قربانش خوش است eitaa.com/abdorroghaye
گرچه توحیدم اساسش از غدیر و از خم است رزق حب اهل بیتم با امام هشتم است اتفاقی نیست این عاشق شدن، نوکر شدن علتش از رحمت معصومه، بانوی قم است آن قدر آقاست این آقا که شد کهف الوری خواهرش هم مُستجار ماست از بس خانم است اهل بیت حضرت موسی بن جعفر از ازل لطفشان آماده و در اختیار مردم است بس که از من دستگیری کرده مولایم رضا برده ام از خاطرم این بار، بار چندم است آن قدر اوصاف او را اهل معنا گفته اند لابه لای مدح هایش، شعرهای ما گم است هر کسی شد زائر صحن و سرای مشهدش با ولایش در امان از آتش و از هیزم است هشتمین نور است در ظاهر ولیکن باطنا علت پیدایش شش روزه ی هفت انجم است نور او تابید و بر ظلمت سراسر هجمه شد آن زمانی که رسید و نور قلب نجمه شد یا غیاث المستغیثینِ دل زارم رضاست یا امان الخائفینِ جانِ تبدارم رضاست یا امین الله فی أرضه کمی از شأن اوست منشأ آرامش و امید بسیارم رضاست گرچه در بازار این عالم ندارم مشتری غم ندارم، می روم مشهد، خریدارم رضاست آن امام مهربانی که به حکم عاشقی بیشتر از هر چه گویی دوستش دارم رضاست نور راهم در دل دنیای تیره نور اوست روی مهتاب نمایان، در شب تارم رضاست در گرفتاری به این آقا توسل می کنم تکیه گاهِ لحظه هایی که گرفتارم رضاست دلخوشم بر وعده ی صدقش، چرا که طبق آن در سه جای سخت بعد از مردنم، یارم رضاست در تمام سال، آن شب که بر آن دل بسته ام آن شب میلاد آقاجان و دلدارم رضاست می شود دنیا گلستان مثل صحنش بین طوس گر که لبخندی زند بر خاکیان شمس الشموس درد ما عشق است و عشق یار، تاوانش خوش است دل سپردن نزد جانان، جان به قربانش خوش است از سوی باب الجوادش که رسیدی خیره شو دیدن آن گنبد زیبا و تابانش خوش است با تأمل رفت و آمد کن در آن صحن و سرا عاشقانه راه رفتن، زیر ایوانش خوش است با تمام خستگی ها، آن زمان که یک نفس... از ته دل می کشی کنج شبستانش خوش است گریه ی طفلی بلند و صوت نقاره بلند کورِ بینا گشته با چشمان گریانش خوش است تشنه ی کرب و بلایی، منت از سلطان بکش کربلا رفتن هم از سمت خراسانش خوش است روزی اشک محرم را بگیر از دست او گریه با اذنش برای جد عطشانش خوش است یاد غم های حسین و ظهر عاشورای او از دو ماه قبل اگر باشی پریشانش خوش است گریه کن بر آن غریبی که کفن حتی نداشت بر زمین ماند و به تن یک پیرهن حتی نداشت eitaa.com/abdorroghaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پای نفس سرکشم دادم زیان، شرمنده ام نامه ی من کرده اشکت را روان، شرمنده ام دست های خالی ام گویای عمری حسرت است روسیاهم، بیشتر از هر زمان شرمنده ام ذره ای سختیِ دنیا کرد دادم را بلند باز هم رسوا شدم در امتحان، شرمنده ام دست هایت ابر رحمت بود و من از روی جهل روی کردم سوی دست این و آن، شرمنده ام شرمسار از فعل من در محضر خالق شدی از رخ زهرایی ات، صاحب زمان شرمنده ام با شهیدان فاصله دارم زمین تا آسمان وضع خوبی نیست وضعم بی گمان، شرمنده ام از ازل، ریزه خورم، ریزه خور کرب و بلا گر بدم، از صاحب آن آستان شرمنده ام جان فدای عمه ی مظلومه ات یابن الحسن با حسینش گفت بین ریسمان شرمنده ام بعد تو ای سایه ی بالاسر زینب اگر... لحظه ای رفتم به زیر سایه بان شرمنده ام من که عمری جز محارم هیچ کس دورم نبود پر شده اطرافم از نامحرمان، شرمنده ام eitaa.com/abdorroghaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مِی عشقی که در سبو داریم گر وجودی حسین جو داریم از خمینی است آبرو داریم هیئت و روضه را از او داریم کوری چشم دشمنان نظام هست الگوی ما مرام امام eitaa.com/abdorroghaye
هر کسی آمده از شاه و غلام و برده وسط صحن و سرای حرمت بی پرده سر تعظیم به سوی قدمت خم کرده به امیدی به خدا عرض سلام آورده... ...زائری که همه ی دار و ندارش هستی همه جا و همه ی عمر کنارش هستی مرده ام، آمده ام تا که تو جانم بدهی مثل فرش حرمت خوب تکانم بدهی راه گم کرده ام و راه نشانم بدهی به پناه آمده ام تا که امانم بدهی اشتباهات مرا حُسن عمل می گیری مهربانی و مرا زود بغل می گیری عالم آل محمد شدنت را عشق است در شفاخانه زبانزد شدنت را عشق است این همه رحمت ممتد شدنت را عشق است شمس تابنده ی مشهد شدنت را عشق است آمده سائل درمانده ز هر سو آقا خواستی تا نشوی ضامن آهو آقا   عرشیان خاک تو را نقش به رخساره زدند خادمان گوش به فرمان تو نقاره زدند حوض های حرمت یکسره فواره زدند شعله ی عشق به جان من بیچاره زدند برسان بر لب خشکیده ی ما پیمانه بده پیمانه ای از کوثر سقاخانه هر که بر پای تو افتاد بها می گیرد  "یا رضا خانه ات آباد" نوا می گیرد با نخ پنجره فولاد شفا می گیرد وسط صحن گوهر شاد دعا می گیرد وا شده هر گره کور به نام پسرت ای فدای تو و این لطف و مرام پسرت خجل از روی تو هستم به جوادت سوگند مست گیسوی تو هستم به جوادت سوگند حاجی کوی تو هستم به جوادت سوگند همه جا سوی تو هستم به جوادت سوگند تا که شد سفره ی تو پهن، وفادار شدم بی بها بودم و در صحن، بهادار شدم نور رحمانی حق هستی و تابان هستی تو برای من قحطی زده باران هستی تا ابد شاه رئوفی و رضاجان هستی تو مرا جانی و جانانی و سلطان هستی بی تو من دلهره ی کرب و بلا را دارم با تو من تذکره ی کرب و بلا را دارم جهت گریه ی ما تا به ابد معلوم است بین ما گریه برای دگران مذموم است بیشتر آن چه که در روضه ی ما مرسوم است روضه ی یابن شبیب تو بر آن مظلوم است روضه خواندی و همه اهل مصیبت شده ایم گریه کن های لب جد غریبت شده ایم قدرت بر روی پا، پا شدنش را بردند وقت غارت شد و کل بدنش را بردند ته گودال عقیق یمنش را بردند نیزه داران ز تنش پیرهنش را بردند خون او با جگر بادیه آمیخته شد آیه های بدنش سخت به هم ریخته شد eitaa.com/abdorroghaye
بهشت زمین، صحن های رضاست هوای حریمش عجب جان فزاست به هر درد دشوار، نامش دواست به دل آن که آیینه ی حق نماست علی بن موسی الرضا المرتضاست شدم حاجی از طوف سلطان طوس دخیلم بر انوار شمس الشموس چه نامی است نامش، انیس النفوس یکی هست و با هر دلی آشناست علی بن موسی الرضا المرتضاست قسم بر نم اشک رخساره ها به آقایی صاحب چاره ها عیان است از صوت نقاره ها برای من آن کس که کهف الوراست علی بن موسی الرضا المرتضاست کریم است هم در حسب، هم نسب به ما مرحمت می کند بی سبب به وصف و به عنوان و ذکر و لقب... چه کس عالم اهل بیت ولاست؟ علی بن موسی الرضا المرتضاست شده بهترین ذکر دنیا علی تسلای جان احبا علی "اگر خسته جانی بگو یاعلی" که چون مرتضی آن که مشکل گشاست علی بن موسی الرضا المرتضاست توسل نما کنج صحن عتیق چه سهل است اینگونه طی طریق برات سفر را بگیر ای رفیق کریمی که بانی کرب و بلاست علی بن موسی الرضا المرتضاست به امر رضا گریه کن بر حسین بزن ناله با قلب مضطر، حسین به روی زمین ماند، بی سر حسین امامی که بیتاب آن سرجداست علی بن موسی الرضا المرتضاست به یاد حسین و تن درهمش به یاد حصیر و به یاد غمش دو پلکش شده زخم از ماتمش کسی که دلش خون از آن ماجراست علی بن موسی الرضا المرتضاست eitaa.com/abdorroghaye