eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
416 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
123 ویدیو
24 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
۵۴ از فشار قبر تا روز جزا آسوده است هر که اینجا از هجوم زایران یابد فشار (یازدهم ه.ق) @adabkhane
۵۵ درین درگاه سعی هیچ کس ضایع نمی ماند به قدر آنچه فرمان می بری فرمانروا گردی (یازدهم ه‌‌.ق) @adabkhane
مرا از قید مذهب ها برون آورد عشق او که چون خورشید طالع شد نهان گردند کوکب ها
دو سه روز دیگه از ماه رمضان، بیشتر باقی نمونده باورتون میشه😰 ببینید صائب چی میگه👇🏻 افسوس که ایام شریف رمضان رفت سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت افسوس که سی پاره این ماه مبارک از دست به یکبار چو اوراق خزان رفت ماه رمضان حافظ این گله بُد از گرگ فریاد که زود از سر این گله، شبان رفت شد زیر و زبر چون صف مژگان، صف طاعت شیرازه ی جمعیت بیداردلان رفت بی قدری ما چون نشود فاش به عالم؟ ماهی که شب قدر در او بود نهان، رفت برخاست تمیز از بشر و سایر حیوان آن روز که این ماه مبارک ز میان رفت تا آتش جوع رمضان چهره برافروخت از نامه اعمال، سیاهی چو دخان رفت با قامت چون تیر درین معرکه آمد از بار گنه با قد مانند کمان رفت برداشت ز دوش همه کس بار گنه را چون باد، سبک آمد و چون کوه، گران رفت چون اشک غیوران به سراپرده مژگان دیر آمد و زود از نظر، آن جان جهان رفت از رفتن یوسف نرود بر دل یعقوب آنها که به صائب ز وداع رمضان رفت @SAEB_TABRIZ 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
ادامه👇🏻 بس که قرآن در حریم او تلاوت می کنند صفحه بال ملایک می شود قرآن نگار هر شب از جوش ملک در روضه پرنور او شمعها انگشت بردارند بهر زینهار تا دم صبح از فروغ قبه زرین او آب می گردد به چشم اختران بی اختیار هر شبی صد بار از موج صفا در روضه اش در غلط از صبح افتد زاهد شب زنده دار حسن خلقش دل نمی بخشید اگر زوّار را آب می شد از شکوهش زهره ها بی اختیار اختیار خدمتِ خدامِ این در می کند هر که می خواهد شود مخدوم اهل روزگار از صفای جبهه خدام او دلهای شب می توان کردن تلاوت مُصحف خطِّ غبار از سر گلدسته اش چون نخل اَیْمَن تا سحر بر خداجویان شود برق تجلی آشکار از نوای عندلیبان سر گلدسته اش قدسیان در وجد و حال آیند ازین نیلی حصار داغ دارد چلچراغ او درخت طور را این چنین نخلی ندارد یاد چشم روزگار از سر دربانی فردوس، رضوان بگذرد گر بداند می کنندش کفشدارِ این مزار خضر تردستی که میرابِ زلال زندگی است می کند سقّایی این آستان را اختیار می فتد در دست و پای خادمانش آفتاب تا مگر چون عودسوز آنجا تواند یافت بار مطلب کونین آنجا بر سر هم ریخته است چون بر آید ناامید از حضرتش امیدوار؟ روز محشر سر برآرد از گریبانِ بهشت هر که اینجا طوق بر گردن گذارد بنده وار می کند با اسب چوب از آتش دوزخ گذر هر که را تابوت گردانند گِرد این مزار چشمه کوثر به استقبالش آید روز حشر هر که را زین آستان بر جبهه بنشیند غبار از فشار قبر تا روز جزا آسوده است هر که اینجا از هجوم زائران یابد فشار می رود فردا سراسر در خیابان بهشت هر که را امروز افتد در خیابانش گذار هر که باشد در شمار زایران درگهش می تواند شد شفیع عالمی روز شمار آتش دوزخ نمی گردد به گِردش روز حشر از سر اخلاص هر کس گشت گِرد این مزار بر جبین هر که باشد سکه اخلاص او از لحد بیرون خرامد چون زر کامل عیار می شود همسایه دیوار بر دیوار خلد در جوار روضه او هر که را باشد مزار هر که شمع نیم سوزی بُرد با خود زین حریم ایمن از تاریکی قبرست تا روز شمار می گذارد هر که در پایین پای او نماز می دهد بالای سر فردوس جایش را قرار می گشاید چشم زیر خاک بر روی بهشت هر که از خاک دَرَش با خود بَرَد یک سرمه وار بر جبین هر که بنشیند غبارِ درگهش داخل جنت شود از گرد ره بی انتظار هر که را چون مهر در پا خار راهش بشکند سوزن عیسی برون آرد ز پایش نوک خار آن که باشد یک طوافِ مرقدش هفتاد حج فکر «صائب» چون تواند کرد فضلش را شمار؟ 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
از فشار قبر تا روز جزا آسوده است هر که اینجا از هجوم زائران یابد فشار (یازدهم ه.ق) ✅ @adabkhane 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15