eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
458 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
193 ویدیو
32 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤😭 تقدیم به و نیش ............... به به هرچه به هرکه پاشید بر دل ها آری دارد را فدای حرص خود کردند این گرگ های لانه کرده در لباس میش رو کرد دست این جماعت را با هرچند می شناخت این قوم را از پیش اینگونه شد که گونه ی به حرف آمد از مشت نامردان، که بودند از بیش ای کاش باشد ، قصه یا اهل منزل را نکرده باشد او از خجالت شد در آن خراب آباد خورشید، بود و شد از شعله ها دل ریش پر از زهر است از مسمارِ مثل مار اینطور می پیچد اگر در بسترش بر خویش در خواب، به شکل عقربی، شب ها تا صبح می زد دست و پای را نیش بعد از غروب ، چاه است و ماه چاه هم صحبت و هم سفره و همزاد یک قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻😭 تقدیم به اولین مظلوم عالم ........... بیاورید به عمق نگاه او یک چاه که با ستاره بگوید چه رفت بر سر ماه! پس از شکستن ساقه، پس از دریدن گل تمام پنجره‌ها یکصدا سرودند: آه کسی که پشت و پناه زنان نه، مردان بود میان کوچه‌ی غربت، نداشت پشت و پناه به یکی، این نشان قدرتِ کیست!؟ یک طرف و یک طرف، همان که جای لگدهاش مانده بر دیوار کشید دستش را بین کوچه‌های نگاه سکوت روی سکوت و نگاه پشت نگاه سقوط روی سقوط و گناه پشت گناه نبی کجاست ببیند!؟ پس از طوافِ نشد از آن همه، یک مرد با همراه به غیر چند نفر نخل، آشنایی کو!؟ نبود در همه‌ی شهر، چه که غزل شد درون حنجره‌ام چه واژه‌ها که نشستند بر دلم ناگاه ، شد و در رجزها خواند ، شد و آخر، بلای جان سپاه به شام اسارت، زبان گویا بود که شیرِ خطبه‌ی او حمله کرد بر روباه جواب کرده مرا خواب! در سرم دلم هوای دارد و سحر به قاصدک چشم‌های سرخم گفت تمام می شود این روزهای سرد و سیاه قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 تقدیم به و نیش ............... به به هرچه به هرکه پاشید بر دل ها آری دارد را فدای حرص خود کردند این گرگ های لانه کرده در لباس میش رو کرد دست این جماعت را با هرچند می شناخت این قوم را از پیش اینگونه شد که گونه ی به حرف آمد از مشت نامردان، که بودند از بیش ای کاش باشد ، قصه یا اهل منزل را نکرده باشد او از خجالت شد در آن خراب آباد خورشید، بود و شد از شعله ها دل ریش پر از زهر است از مسمارِ مثل مار اینطور می پیچد اگر در بسترش بر خویش در خواب، به شکل عقربی، شب ها تا صبح می زد دست و پای را نیش بعد از غروب ، چاه است و ماه چاه هم صحبت و هم سفره و همزاد یک قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 تقدیم به و نیش ............... به به هرچه به هرکه پاشید بر دل ها آری دارد را فدای حرص خود کردند این گرگ های لانه کرده در لباس میش رو کرد دست این جماعت را با هرچند می شناخت این قوم را از پیش اینگونه شد که گونه ی به حرف آمد از مشت نامردان، که بودند از بیش ای کاش باشد ، قصه یا اهل منزل را نکرده باشد او از خجالت شد در آن خراب آباد خورشید، بود و شد از شعله ها دل ریش پر از زهر است از مسمارِ مثل مار اینطور می پیچد اگر در بسترش بر خویش در خواب، به شکل عقربی، شب ها تا صبح می زد دست و پای را نیش بعد از غروب ، چاه است و ماه چاه هم صحبت و هم سفره و همزاد یک قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻😭 تقدیم به اولین مظلوم عالم ........... بیاورید به عمق نگاه او یک چاه که با ستاره بگوید چه رفت بر سر ماه! پس از شکستن ساقه، پس از دریدن گل تمام پنجره‌ها یکصدا سرودند: آه کسی که پشت و پناه زنان نه، مردان بود میان کوچه‌ی غربت، نداشت پشت و پناه به یکی، این نشان قدرتِ کیست!؟ یک طرف و یک طرف، همان که جای لگدهاش مانده بر دیوار کشید دستش را بین کوچه‌های نگاه سکوت روی سکوت و نگاه پشت نگاه سقوط روی سقوط و گناه پشت گناه نبی کجاست ببیند!؟ پس از طوافِ نشد از آن همه، یک مرد با همراه به غیر چند نفر نخل، آشنایی کو!؟ نبود در همه‌ی شهر، چه که غزل شد درون حنجره‌ام چه واژه‌ها که نشستند بر دلم ناگاه ، شد و در رجزها خواند ، شد و آخر، بلای جان سپاه به شام اسارت، زبان گویا بود که شیرِ خطبه‌ی او حمله کرد بر روباه جواب کرده مرا خواب! در سرم دلم هوای دارد و سحر به قاصدک چشم‌های سرخم گفت تمام می شود این روزهای سرد و سیاه قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🤦🏻🌺 پیشکش به از ترس ................. صدایش زد، دهان وا کرد نیل از ترس بی ذکر مولا هم می‌شد ذلیل از ترس آتش، گلستان شد همینکه سایه‌اش گل کرد درغیراینصورت تلف می‌شد از ترس او را صدا زد از ته دل، کعبه‌ی مغلوب قالب تهی کردند اگر از ترس طوری تشر زد بر برادر که به خود آید آنگونه که لکنت گرفت آن شب از ترس انگشت‌ها او را نشان می‌داد در این شهر در راه اگر می‌ماند یک از ترس باید که غرق چشمه‌ی جوشان علمش بود باید سرود او را به صد از ترس می‌خوانم و دلخوش به او هستم آن شب که می‌افتم به از ترس قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15