eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
452 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
191 ویدیو
32 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
✋ تقدیم به (ع) خودش را ................. در میمنه می دید خودش را عباس با هیمنه می دید خودش را عباس جنگاوریِ علی به وجدش آورد هرآینه می دید خودش را... عباس! دروازه ی نور و زندگی بود ولی یک روزنه می دید خودش را عباس در کوهِ ولایتی که قله ست حسین در دامنه می دید خودش را عباس هر بار که می شد به حسینش خیره در آینه می دید خودش را عباس گلدسته ی نیزه تا صدا زد او را در مأذنه می دید خودش را عباس قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🖤 به پیشگاه (ع) کعبه ........... شده چون کعبه و... به گِرد او طوافی بود تمام تیرها و نیزه ها... حاجی! مطافی بود! اگر با بغض و کینه می زدند او را... دلیلی داشت بلی...! از نهروان، دشمن به دنبال تلافی بود عجب باران سنگینی گرفت از تا او میان تیرها و مشکِ بی جانش، مصافی بود گره افتاد در کار از اَبروی به هم پیچید و... اوضاعش، کلافی بود... نمی دانم چرا اینقدر آشوب است بعد از او چه می گویم!؟ برای او همین یک داغ کافی بود ادب کرد و وفا کرد و نگفت از خویشتن چیزی اگر گفتیم حرفی غیر از این، حرفی اضافی بود بصیرت از نگاهش جاری است و از تولّی مست سرودن از لب و چشمش، نکات انحرافی بود به لطف سجده ی این واژگانِ مست بر دفتر مرا در گوشه ی چشمان او خوش اعتکافی بود همینکه نام زیبایش به لب آمد دلم پر زد دل عاشق به شوق دیدن او بود قم المقدسه ................................................ ۱. «بُشر حافی» هم عصر امام کاظم (ع) و پدرش به دست امام علی (ع) مسلمان شده بود. او پس از سال ها لهو و لعب با نگاه امام هفتم، توبه کرد و به این دلیل که کفش نمی‌پوشید به «حافی» (پابرهنه) مشهور شد. او را به دلیل زهد فراوان از مشایخ صوفیه دانسته‌اند. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
به (ع) از بام ............... پیداست اگر چه او کمالش از بام- دادند مگر دمی مجالش از بام!؟ سنگی که به آیینگی اش ایمان داشت زد بوسه به چشمان زلالش از بام قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
آخ که اگه امشب (ع) کفیل ما بشه😭✋🏻 👌 برای یکه تاز میدان کربلا (ع) یا کفیل .................. آه، در وصف تو تنها می نویسم «یا جمیل» ای که مَشکت، زمزمی از کوثر است و سلسبیل گیسوانت، ساحل امن است و من غرقم در آن چشم هایت دُرّ نایابی ست ای بحر طویل خواستم حاجت بگیرم از قنوت اشک تو بر ضریح چشمت ای ساقی شبی بستم دخیل کیستی تو!؟ کیستی تو!؟ کیستی!؟ دار السبیل کیستم من!؟ کیستم من!؟ کیستم!؟ ابن السبیل تو پناه کودکان بودی و بی خود نیست که گوش تا گوش حرم دیدم نوشته: «یا کفیل» شانه ی ایران تکان خورد از غمت، دل مویه کرد شمعم و می سوزم از ۱ هر کجا صحبت شد از آزادگی، گفتم از وفا هر کس که دم زد از تو آوردم دلیل حاجیان گرم طوافند و به دنبال همند ما دخیل اشک را بستیم بر یک مستطیل است و است وصف او را گفته در عرشِ مُعلّیٰ جبرئیل زنده شد عیسای بی جان در کنار خیمه گاه - حضرت موسی عصایش را که زد بر قلب نیل این شفاعت می کند! آن بر دل آتش می زند پس تفاوت می کند و او که افتاد، آتش نمرودها گُل کرد و آه... سوخت این بار از تب آتش، گلستانِ خلیل سنگ بارید از دهانِ آسمان و زنده شد در نگاهم ماجرای کعبه و اصحاب فیل غارتش کردند و چیزی بر تنش باقی نماند پس ندادند آنچه را بردند، این قوم بخیل! قم المقدسه .............................................. ۱. «شمع پایلاما» یا «شمع‌گردانی» از صبح روز تاسوعا آغاز شده و تا غروب ادامه می‌یابد، بدین طریق که عزاداران به‌صورت جمعی و گاه با پای پیاده به ۴۱ مسجد شهر اردبیل در محلات مختلف رفته و به یاد ۴۱ منزل اسرای کربلا که در جریان اسارت خود و سفر از کربلا تا شام در تاریکی گذرانده‌اند با روشن کردن شمع که در حقیقت نذری آنها محسوب می‌شود، عشق خود را به علمدار امام حسین (ع) ثابت می‌کنند. به گفته ریش سفیدان قدیمی اردبیل آئین شمع‌گردانی در اردبیل بیش از هزار سال قدمت دارد و آیین مختص گروه یا سنین خاصی نیست. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🌹🤦🏻 تقدیم به (ع) بیشتر .................. می پرستم از صفاتش، غیرتش را بیشتر می فشردم کاش دست بیعتش را بیشتر از بلندای ضریحش می توان او را شناخت از مزار جمع و جورش، وسعتش را... بیشتر او که بود!؟ آیینه ی نوری که صدها تکه شد «وحدتش را گریه کردم کثرتش را بیشتر» ۱ تشنه بود و... تشنگی را سر برید و... زخم خورد خون از او می رفت و حس می کرد عطش را بیشتر در مصافِ نیزه دارانِ کمین کرده در آب قدرتش را بیشتر کن، سرعتش را بیشتر لب نزد بر آب...! با اینکه خودش بود و فرات آب را پس داد و کرد این... قیمتش را بیشتر آه از آن تیری که زد بر مشکِ ساقی، بوسه و آرزو می کرد آه و حسرتش را... بیشتر در نماز عشقِ او، یک سجده... پایانی نداشت کاش می دیدم خدایا رکعتش را بیشتر از میان اتفاقاتی که روی نیزه دید ماجرای شام کرده حیرتش را بیشتر دید از نی ها سری را در دل تشت و... یزید - پیش چشم خواهرش... زد ضربتش را بیشتر! قم المقدسه .............................................. ۱. مصراعی از خود شاعر «وحدتش را گریه کردم! کثرتش را بیشتر! کربلا پُر بود از عباس... آن خیرِ کثیر» 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
بوی میاد😭 🌹🙏🏻تقدیم به کاروان شور و شعور🌹🙏🏻 .............. بی قرار از خویشتن کرده صدایت کعبه را بی خیال از آسمان کرده هوایت، کعبه را کعبه را بار شترها کردی و راهی شدی در مسیر کربلا، کردی روایت کعبه را آنچنان بی تاب رفتن بودی ای زمزم ترین از نفس انداخته، سعی و صفایت کعبه را ، کویرِ طَف اگر سجّاده بود جای مُهر، ای دشت آورد او برایت کعبه را خاطراتِ آخرین حجِ نبی را یاد کرد بر سر دستش گرفت اِبنُ الولایت، «کعبه» را آینه افتاد و تصویر خدا صد تکه شد آسمان می دید در خود، بی نهایت کعبه را سینه ات تا چاک خورد... او هم گریبان چاک داد تا... نمیرد غم، خدا آورد آیت کعبه را نیزه ها در صحن چشمت بسته اند احرامِ اشک در مسیر شام دیدم پا به پایت کعبه را سنگِ شیطان ها تو را در برگرفت ای آسمان از کبودی ها... نوشتم جای جایت، کعبه را در طواف جام می ها، بر لبش لبیک بود «کعبِ نی» آمد به میدان تا به غایت «کعبه» را... خطبه های جانگدازِ هاجرِ باران شده - باخبر باید کند از این جنایت، کعبه را! زائرانت حاجی اند و حاجیان، قربانی ات ای که آوردی به عرش کربلایت، کعبه را سِیر کردم بر مدار چشم هایت، دل نوشت: ابتدایت کعبه را و... انتهایت کعبه را...! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🖤 تقدیم به (ع) بکِش ............... روی بوم کربلا با عشق، محبوبی بکش چند قطره خون بریز و روی مجذوبی بکش با سیاهت، یک طرف هر چه بدی را جمع کن با سفیدت، یک طرف را مطلقِ خوبی بکش یک طرف تصویر کن شیرِ علی را در مصاف یک طرف کفتار را با حال مغلوبی بکش پر است از روضه‌های حرمله آه... ای نقاش، می‌دانم که آشوبی! بکش چشم‌های آسمان را بعد تیری بر گلو چشم‌های بی‌قرار و سرخ و مرطوبی بکش ذرّه‌ای گودال را خواهی که بهتر حس کنی ارّه‌ی کندی به دستت گیر و بر چوبی بکش یک تن معصوم را بگذار زیر پای اسب... پس چرا با مشت هی بر سینه می‌کوبی!؟ بکش بیت آخر می‌کُشد ما را... فدای زینبش! رأس مولا را کنار ظرف مشروبی بکش قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
تقدیم به بزرگترین درام نویس عالَم، خدا و سوپراستار او، حسین (ع) جلوه ی ویژه ..................... چه داستان درامی! چه جوّ سنگینی! بدون جلوه ی ویژه ست هر چه می بینی اگر سری به هوا پرت می شود یعنی پریده از قفس سینه، مرغ آمینی تمام خوبان را جمع کرده ای یکجا آهای مزرعه ی آخرت، چه گلچینی! تو را بخوانم خورشید یا که ماه، که روز و شب پیدایی، هم آن و هم اینی برای ما که سیاهیم و غرق تاریکی تو ای ستاره ی روشن، چقدر پروینی اگر که نور بخواهم تویی که می باری اگر که طور بخواهم تویی که تضمینی اگر حضور بخواهم تویی که فرهادی اگر که شور بخواهم تویی که شیرینی منم طنین میان دو کوه، این دو حرم برس به فریادم! «یا حسین أغیثینی» وجودِ مغتنمت، سرنوشتِ ایمان است اگر که ستون است، تو خودِ دینی ! قلبِ ج«ه‍»انی و چشم ما بر توست جهان ما جان گیرد ازین جهان بینی! طلوع روشنِ تو روی نیزه، ای خورشید چه ظرفیت ها داده به شعر آیینی به ، اضافه شود هزار سال... گذشته، چه طرح و تدوینی! رفت به جنگِ ریا و کفر و نفاق بدون هیچ معینی، بدون تأمینی اگر چه مقتل کافیست، یک نفر باید... چقدر اینجا خالیست جای آوینی قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
زبان حال امام حسین (ع) با مخدرات در اتفاق ................ زینبِ من دخترامو صدا کن می‌خوام یه کم روضه بخونم امشب بغضی گلومو داره میفشاره جونم دیگه رسیده زینب به لب دخترا...! فردا تشنگی می باره سکینه جان، خیمه میشه پر از دود عمو میره آب بیاره براتون براش دعا کنید بیاد زودِ زود رقیه رو بیدار کن از خواب، رباب می‌خوام یه چیزی درِ گوشش بگم چادر عمه رو بگیر بابایی فردا آدم بَدا میان توو حرم فردا هزار تا اتفاق میفته حالِت بهم میخوره از بوی خون فردا اگه دشمنا حمله کردن گوشوارتو بِده بِشون باباجون گوشوارتو دادی بِده عزیزم ولی حواست باشه به معجرت بابا دلش میخواد حجاب بگیری عینهو مادر من و مادرت بابا...! اگه گم شدی من پیشتم یه وخ نترسی! که منم قرارت یه شب صدام میزنی از ته دل قولِ شرف میدم بیام کنارت قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🖤 از زبان (س) و (س) اشک ................. تیرها و نیزه ها بستند بر جسمت دخیل تا مُشبّک تر شدی از نعل مَرکب، ای قتیل! غیر نستعلیقِ سینت که کش آمد با سنان شد بیابان از دواتِ خون تو، بحر طویل خیمه های سبزمان، با اینکه شد زرد از خزان هیچ آثاری ندیدیم از گلستان و خلیل چشم های آسمان، عین عقیقی سرخ بود ساربان، انگشتری را برد و زد کوسِ رحیل «پله پله تا ملاقات خدا» رفتی به نی ۱ هودجی از نور بودی روی بال جبرئیل اشکِ تو از نیزه ها افتاد پیش پای ما آه... بابا «دست ما کوتاه و خرما بر نخیل» ۲ و ۳ ریختم بر هم همینکه دست های کوچکی - سنگ بر ماهِ بلندِ برکه ام زد بی دلیل این جماعت ای عمو چشم تو را دیدند دور ای به قربان نگاهت! «یا وکیل» و «یا کفیل» قم المقدسه ........................................ ۱. اثری از عبدالحسین زرین‌کوب ۲. شکل تصویریِ «آه» در ارتباط با مصراع اول، نیزه (آ) و اشک (ه) است و در ارتباط با مصرع دوم، نخل (آ) و حضرت سکینه (ه) ۳. بیتی از حافظ پای ما لنگ است و منزل بس دراز دست ما کوتاه و خرما بر نخیل 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
تقدیم به 🔥 فریاد کربلا ................. ویرانم از حکایتِ آباد کربلا پیچیده در سکوتم فریاد کربلا غیر از تمام هفته که قلبم حسینیه ست می کُشدم یاد کربلا گفتم به هر که غیر امامم ، نه! آری منم منم من... معتاد کربلا مُهر نماز: تربت خونینِ قتلگاه رو به خداست در دل سجاده، کربلا توبه کرد و رفت اما چه ها نکرد به اولاد کربلا با تیغ آفتاب به جنگ رفت بر زخم ها نمک زد جلاد کربلا اصحاب، گِرد شمع وجود ، جمع پروانه ها طلیعه ی میعاد کربلا! از رقص عارفانه چه گویم! چنان وهب او که مسیح بوده و پیشِ نگاهِ منتظرِ باغبانِ نور پرپر شده ست شاخه ی شمشاد کربلا که حج خدا را وداع گفت آرام شد به «ناد علی»... «ناد کربلا» بیش از گاهی عجیب می شود اعداد کربلا هر «قطعه» شد رباعی نابی میان دشت اینگونه شد وسیع تر ابعاد کربلا حالا یتیم، دختر شیرین زبان او حالا وخیم، وضعیت حاد کربلا آتش زدند را بالا گرفت شدت بیداد کربلا در خیمه ی قضای الهی اسیر شد با شعله های حرمله، با آن همه مصیبت عظمی که بر تو رفت شام بلاست! روضه ی همزاد کربلا انکارِ قتل عامِ خدا بی نتیجه است ریشه دوانده در همه، اسناد کربلا! یک شنیده ای اما بیا ببین صدها برابر است استعداد کربلا اینجا کویر نیست که دریای رحمت است باید که بود ماهیِ آزاد کربلا! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
👌برای پاسداشت و شعار «هَیهاتَ مِنَّ الذِلّه» کشتن ................... هزار مرتبه با داس، ماه را کشتن به دست تاریکی ها، پگاه را کشتن سیاه بودن و درکی نداشتن از نور به سنگ ظلمتیان، چشم چاه را کشتن بریدن دست باغبان به زور تبر به لطف آب ندادن، گیاه را کشتن چهار هزار نفر را بسیج کردن تا... امید و دلخوشی یک سپاه را کشتن عمود بر سر ماهی فرود آوردن عمود خیمه ی دین، تکیه گاه را کشتن جواب یک پدرِ خسته را چنین دادن به حکم دین، طفلی بی گناه را کشتن گذشتن از همه ی راه های بیراهه جلوی چشم حرم، پادشاه را کشتن به کامِ خنجرِ کُندی شرابِ خون دادن نفس نفس زدن و قتلگاه را کشتن در التهاب میان شریعه و گودال به آتشی نفسِ خیمه گاه را کشتن کشیدن زیور از زنان و دخترکان و التماس عمیقِ نگاه را کشتن شکستن پیمان پیش چشم پنجره ها درون آینه ها روحِ آه را کشتن هزار مرتبه بهتر که هزار مرتبه بهتر که را کشتن قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15