eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
411 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
123 ویدیو
24 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
💚💐 تقدیم به حُسن یوسف 🌺 ....................... زیبا و ساده، بی ریا و بی تکلف بود از بین گل ها نام سبزش، حُسن یوسف بود خود را میان جا زد و رد شد تنها خلافش در همهْ عمر... این تخلف بود هم در خصوص خیمه گاهِ حضرت ارباب هم در قبالِ مام میهن، بی تعارف بود از تیغِ داعش در امان بودند آهوها هرچند شام و کوفه، آن شب در تصرف بود شب ها قنوتش را ملائک جمع می کردند دیدند برخی دوستان...! اهل تشرف بود ما را به یاد می انداخت در حمله ها با رمزِ «یا هو»، بی توقف بود دست و سرش در جا ماند و شد اینها بگو ای عشق، از روی تصادف بود!؟ کار بزرگی کرد با کوچش! ولی در شهر کار بزرگان، باز... ابراز تأسف بود! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 برای (س) مهر و ماه ................. سه سال با پدرش بود همدم و همراه سه سال، بود و کشید از دل، آه عمو به بالینش می رسید هر جا بود - صدا که می زد او را به هر زبان، هر گاه شبی که رفت به بازار و گوشواره خرید - بغل گرفت عمو را... به ماه کرد نگاه خبر نداشت به بازار می رود یک روز خبر نداشت تنش می شود به کوفه، سیاه خبر نداشت که آتش به خیمه می افتد خبر نداشت که موهاش می شود کوتاه گذشت و... همسفرِ شد گذشت و... آمد ظهر دهم به چگونه شمر، دلش آمد از قفا ببُرد!؟ گناه داشت ، گناه داشت... گناه از اینکه در دل گودال، او چه ها دیده فقط خبر دارد جان و سوار ناقه ی عریان شد و زمین افتاد در آن شبی که تو میدانی و منِ مداح چگونه زجر، دلش آمد آنچنان بزند!؟ مگر که او را نشناخت...! اوست دخترِ شاه برای اینکه خرابه، شبی شود روشن به خاک، نقاشی کرد مهر را با ماه قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤 به پیشگاه اباعبدالله الحسین (ع)، خواهرش زینب کبری (س) و دردانه اش رقیه (س) زبان الکن ................... با من چه ها نکرده، یک یا حسین گفتن من عاشق حسین و او نیز عاشق من ما دل‌شکستگان را باکی نباشد از حشر با گوشه ی نگاهی، تکلیف ماست روشن ما را بس است بودن در روضه های سبزش از گندم بهشتش، یک خوشه... آه چیدن مأموم های دیروز، این روزها امامند آن دوستان که «گشتند»، امروزِ روز... دشمن ده روز عاشقی کرد، اما به نام مهلت از صلح گفت و ایمان، جنگاوری فروتن روز دهم رسید و او کرد عزم میدان با اینکه قصد کشتن، در سر نداشت اصلاً اکبر رسید از راه، با او حسین، همراه آنگونه که می آید از کوه، سیلِ بهمن تاریخ را بخوانید، عباسِ او نشان داد یک شیرِ زخم خورده، باشد حریف صد تن گردن کشید اصغر، لَختی رجز بخواند تیر سه شعبه آمد، دیگر نبود گردن! در خیمه های سوزان، سجاد دید یک آن معجر به خاک افتاد، آتش گرفت دامن زینب، اسیر درد است از لحظه ی تولد باید که دق کنیم آه، از غصه های این زن از آسمان ابری، خون می چکد به صحرا خورشید دم گرفته، کرده سیاه بر تن از داغ سینه سوزش، از غربت سه روزش آخر چه می شود گفت با این زبان الکن!؟ یک ، یک پا برهنه در دشت تو فرض کن اتاقی را با هزار سوزن! در خلوتِ خرابه، مُرد از فراق بابا بابا رسید اما... در ساعت معین! قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤 تقدیم به ☀️خورشید اهل بیت و 🌙ماه بنی هاشم آن ................... نام او را گفت آدم، صورتِ انسان گرفت نام او را گفت خاتم، معنیِ یزدان گرفت ما مسلمانیم اما آنچنان تسلیم نه درس ها باید که پای مکتب سلمان گرفت تاک بر پای جهان پیچید و ساقی شد مرده از این باده خورد و تا همیشه جان گرفت ای به قربان ، آن سیّد بخشنده که شهر با دستان پر مِهرش، کمی سامان گرفت ای به قربان امامی که نشد حجش تمام از طوافش باد اما... هیئت طوفان گرفت ای به قربان نگاهی که دل از حر برد و رفت لشکری آماده را با ابرو و مژگان گرفت چشم او «آن» است و این آن را نباید ساده دید باید از این آن، برای این و آن هم، آن گرفت ، ست - آن زمان که روی دست خسته اش گرفت لحظه ی گودال را تصویر کردن مشکل است با صدای خس خسی، قلب جهان یک آن گرفت از هر کس که در دل کینه داشت آمد جلو ابن ملجم شد به محراب، از پسر تاوان گرفت ای به قربان تنی که شکل آن تغییر کرد زیر پای اسب ها، امضا شد و پیمان گرفت ای به قربان سری که شمعِ روی نیزه بود قطره قطره آب شد تا عمر جاویدان گرفت ما گدایان را سفارش کرده اند از دیرباز و را باید از گرفت هر که جامانده بگوید و را غیر از او از هیچکس نتوان گرفت ، میخانه ی عشاق آل مصطفاست باید از این سرزمین، آرامش و ایمان گرفت ازدحام ، وحدت در عین کثرت است با بصیرت می توان از چشم ها عرفان گرفت ای بنازم آن غیوری را که گفت مرگ را باید شبیه زندگی آسان گرفت رخصت از گرفتم تا که سقایی کنم او که از دستش زمین و آسمان ها نان گرفت آه از آن ساعت که دریای حرم را خشک دید آه از آن ساعت که آمد اذن بر میدان گرفت آه از آن ساعت که مشکش را پر از امّید کرد آه از آن ساعت که راهش را به نخلستان، گرفت آبِْ روی آب بود و آبرویش در خطر دست هایش پر کشید و مشک بر دندان گرفت تیرها در چله آمد تا به خاک افتاد ماه ابر، پیراهن درید و بعد از آن، باران گرفت قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🙏🏻 غزلی به پیشگاه (حسین رفیعی در برنامه جاذبه امام حسین، است) ............... از چشم هایت گرفته تو را هرگز نباید غیر «» گفت تو هم و هم و هم ازین زیباتر آیا می توان گفت!؟ زمین از گردش چشمان تو مست زمان با پلک و مژگان تو همدست که باشم من که از عشقت بگویم!؟ که مدحت را با انس و جان گفت ندیدم داغ و از داغ تو گفتم برایت آنچنان شیون نکردم شکوه و غربت هر روضه ات را به ما در «ناحیه»، گفت با چشم تو شد غرق باران از خنده هایت شد پریشان برایت روضه گودال هم خواند - در گوش تو وقتی اذان گفت به دندانش گرفته شمر، خنجر به رفته، تن را کرده منبر همینکه از دل آمد نمی دانم چه در گوش سنان گفت گلوی از آسمان گفت گلوی از استخوان گفت گلوی غرقِ جگر بود گلوی تو هزاران داستان گفت یکی از آن هزاران داستانت بود و علی بود و علی بود به ما گفتند که پیش پدرها نباید هرگز از داغ جوان گفت یکی از آن هزاران داستانت علی بود و بود و علی بود همان که در میان خیمه تب کرد ولی در شام، از آن سوز خزان گفت یکی از آن هزاران داستانت علی بود و علی بود و بود که روی دست هایت شد کبوتر درون خاک هم از آسمان گفت قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 تقدیم به (ع) و ممنون از (ع)🌷 خواب و بیدار ........................ این شعرِْ پاره، نذر شد آتش گرفت سینه، پر از «یا عَطوف» شد به خواب رفت در آن شب که دفترش برگ درخت بود و سرِ شاخه، بوف شد طوفان به شکل سایه ای از دور زوزه کرد جنگل، اسیر صحنه ی مرگی مخوف شد خورشیدِ سر بریده به نی ها طلوع کرد ماهی به خون نشست و نگاهش خسوف شد خواب از سر جهانِ پس از حرمله پرید شاعر به هوش آمد و غرق شد همراه رعد و برقِ ولی، زد نفس نفس از میمنه به میسره، مات صفوف شد عزیزِ جهان در کشاکش و... ، اسیر پنجه ی داغ سُیوف شد و بماند برای بعد به ، دچار شد قربانِ ای که کِش آمد به دست آنقدرها کشیده که آخر، شد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
👌 در تقدیم به مادران و و .................... دلخوشم تنها به و مادرم هرچه دارم، دارم از مادرم آمده، ... دلش تنگِ عزاست ابریِ ابری شده، حال و هوای مادرم من هم ای ، حساسم به نام ، است و ! مادرم! گشتم این شهرِ بدون عشق را مادرت را دیدم آخر در صدای مادرم از قنوتش زندگی می گیرم، او هم ست! گاه می ترسم ولی از ربّنای مادرم مرگ می خواهد میان روضه های مادرت پُر می شود از وای وای مادرم ما نمک گیرِ شماییم و سرِ این سفره ایم ریخته نمک ها... در غذای مادرم با رنگ و بوی دیگری دارد دلم دسته ها می آید و من هم عصای مادرم آتش به جانم می زند، می شوم می خوانم برایت - همنوای مادرم را باید از گرفت، اما چطور!؟ گفته : من خاک پای مادرم می روم تا ، امضایم کند قبل از آن اما با از ، سوغات باید برد، سوغاتم دل است دل که باشد جایگاه و جانفدای مادرم در ، دیدنِ هر چیز در من است می روم بازار و درگیر حنای مادرم یاد جسم تو می افتم زیر سُمّ اسب ها وقتی که می گیرم برای مادرم ، قرصی ست که زیر زبان باید گذاشت چیست غیر از این دوای من، شفای مادرم مادرم می ترسد و می لرزد از می روم امسال به جای مادرم قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 تقدیم به (ع) و ممنون از (ع)🌷 خواب و بیدار ........................ این شعرِْ پاره، شد آتش گرفت سینه، پر از «» شد شاعر به خواب رفت در آن شب که دفترش برگ درخت بود و سرِ شاخه، بوف شد طوفان به شکل سایه ای از دور زوزه کرد جنگل، اسیر صحنه ی مرگی مخوف شد سر بریده به نی ها طلوع کرد به خون نشست و نگاهش خسوف شد خواب از سر جهانِ پس از حرمله پرید به هوش آمد و غرق شد همراه رعد و برقِ ، زد نفس نفس از میمنه به میسره، مات صفوف شد در کشاکش و... ، اسیر پنجه ی داغ سُیوف شد سعی و بماند برای بعد به ، دچار شد قربانِ ای که کِش آمد به دست آنقدرها کشیده که آخر، شد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
❤️🖤👌 برای که همواره ست و عاشقان او ................. هر که مثل تو ندارد به خدا بیچاره ست هر که آواره ی عشقت نشود آواره ست نوحه خوان تو بوده و ، مولا کشته ات و و ، ست روضه هایت جلوی چشم من است آه، این جهان با همه وسعت خود، ست ما همه عین تو شدیم تیرها خورد به ما و گلوی ما پاره ست راهی هر سال از برای تو شدم بارانی یاد در دل من همواره ست قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
😭🙏🏻 از زبان و (س) اشک ................. تیرها و نیزه ها بستند بر جسمت دخیل تا مُشبّک تر شدی از نعل مَرکب، ای قتیل! غیر نستعلیقِ سینت که کش آمد با سنان شد بیابان از دواتِ خون تو، بحر طویل خیمه های سبزمان، با اینکه شد زرد از خزان هیچ آثاری ندیدیم از گلستان و خلیل چشم های آسمان، عین عقیقی سرخ بود ساربان، انگشتری را برد و زد کوسِ رحیل «پله پله تا ملاقات خدا» رفتی به نی ۱ هودجی از نور بودی روی بال جبرئیل اشکِ تو از نیزه ها افتاد پیش پای ما آه... بابا «دست ما کوتاه و خرما بر نخیل» ۲ و ۳ ریختم بر هم همینکه دست های کوچکی - سنگ بر ماهِ بلندِ برکه ام زد بی دلیل این جماعت ای عمو چشم تو را دیدند دور ای به قربان نگاهت! «یا وکیل» و «یا کفیل» قم المقدسه ........................................ ۱. اثری از عبدالحسین زرین‌کوب ۲. شکل تصویریِ «آه» در ارتباط با مصراع اول، نیزه (آ) و اشک (ه) است و در ارتباط با مصرع دوم، نخل (آ) و حضرت سکینه (ه) ۳. بیتی از حافظ پای ما لنگ است و منزل بس دراز دست ما کوتاه و خرما بر نخیل 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
👌🖤 برای امام حسین (ع) و نهضت حسینی سرخابی ................... ای سرخ ترین جلوه ی بی‌کرانه در آبی ها دریایی و... موجی از پریشانی و بی تابی ها دیدند جوانمردی و آزادگی ات را مولا - گشتند مرید تو اگر علیِ گَندابی ها تو زنده تر و سبزتر از همیشه ای در تاریخ ای کشته ی اختلاس ها، فسادها، لابی ها ایران چقدَر فتنه به خود دید در این چند سده با روضه ی تو خاتمه یافت جنبش بابی ها ۱ باید که ببوسیم لبِ هر که به لب گفت از فلسفی و کوثری و ناظم و دولابی ها ما شعر نخواندیم درست! حاج فیروز کجاست!؟ تا ذوق کند، نعره زند! وه که چه اربابی ها...! آنقدر دلم تنگ زیارت بود شش گوشه شد و آه کشید و کرد در قابی... ها دیدم حَرمت را که پر از آتش و دود است از خواب پریدم! منم و روضه و بی خوابی ها مثل پدرت همینکه می شدی به مقتل، راهی در سوگ تو کاش ضجه می زدند مرغابی ها مردانِ غیور در عزای تو زنانه... مویه ها دارند خاموش که می شوند لامپ ها و مهتابی ها سخت است که روضه را به چشم خود ببینی هر روز سخت است عبور کردن از کنار قصابی ها! قم المقدسه ............................................ ۱. سید علی‌محمد شیرازی که با لقب باب نیز شناخته می‌شود. به اعتقاد بهائیان، قائم اسلام، پیامبر جدید و بنیانگذار دین بابی بود. با اتمام هزاره اول پس از درگذشت ، امام یازدهم شیعیان در سال ۲۶۰ هـ ق، او جنبش بابی را در ایران بنیان گذاشت و پیروانی از قشرها و اصناف جامعه از مناطق مختلف ایران را به خود جذب کرد. باب دعاوی خود به تدریج ظاهر ساخت. در سال ۱۲۶۰ هجری قمری ادعا کرد که باب است و ۴ سال بعد ادعا کرد که خود مهدی است. دو سال بعد، حکومت قاجار سید علی‌محمد باب را در سن ۳۱ سالگی پس از آنکه خود را «مظهر الهی» نامید و کتاب بیان را در بنیاد نهادن دینی جدید نوشت، به فرمان امیرکبیر اعدام کرد. 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🌺 برای (ع) ماه غریبستان ......... مثل مولا در دل میدان، هیاهو می کنی تیغ می چرخانی و از شوق، هوهو می‌کنی در میان گرد و خاکی که به پا شد در هوا پرچمت را آیه ی «ثمّ الستقاموا» میکنی ۱ پیش پایت، لشکری از کافران افتاده اند پلک بر هم میزنی هرگاه؛ جادو میکنی! جذبه ی چشمت برای عاشقان، آرامش است شیری و در بیشه ی دل، صید آهو میکنی ماهیان، دل را به دریای جنونت می زنند لحظه ای که شانه را در موج گیسو میکنی آنچه خوبان با هزاران چشم گفتن می کنند ماهتابا...! با اشارت های ابرو میکنی دلخوشی های تو ای ماه غریبستان چه بود!؟ اینکه عمرت را تماماً، وقف محرومی کنی چون کبوتر می پرند از پیش چشمت، کاسبان ابرویت را تا که شاهینِ ترازو میکنی ، معراج دستان بلندت می شود آسمان را با خودت همراه و همسو میکنی با رجزهای بلندت چون مسیح بر صلیب دست دشمن را برای دوستان رو میکنی و است هر جا که تویی مومنی و وقت مرگ، انگار... گُل بو میکنی تیرها و نیزه ها را در نیاور از تنت - ای عزیز ؛ چون درد پهلو میکنی قم المقدسه ....................... ۱. سوره مبارکه فصلت آیه ۳۰ إِنّ الّذينَ قالوا ربّنا اللّهُ ثُمّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ علَيهِمُ الملائكةُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَأبشِروا بِالجَنّةِ الّتي كُنتم توعدون﴿۳۰﴾ به یقین کسانی که گفتند:«پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می‌شوند که:«نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است! 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15