eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
415 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
123 ویدیو
24 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
👌😭 👌🏻تقدیم به آنها که به حسین (ع) اقتدا می کنند و نماز را اول وقت برپا میدارند 🙏🏻به پیشگاه (ع) تماشا ........ در بر شبِ آلوده ام قدری بتاب ای ماهْ بالا می روم بالا از آغوش تو... تا شاید بچینم از بلندای نخیلِ چشم هایت، چند با تو نورم بی تو کورم، صد از تو دورم یک راهی ام کن تا ، اماما...! با ، چنان... بی خود شد از خود! وای اگر ، می داد او را از تا ، با تو راهی نیست آقا یک دلِ افتاده می خواهد، کمی و در هر کس برای دلبری یک شیوه دارد من می شوم پر میکشم تا بیکران ها دل به می زنم با دیدن حوض قشنگت دیگران درگیر و من غرق پشت سرم بود و صدایش زیرِ گوشم چشم در چشم تو بود و با «»، دریا با زبان بی زبانی روضه ای خواند از در شبستانِ نگاهت ربّنا شد؛ گفت - از قنوتم می چکد بارانی از ها بسته ام بر ، دل را... ای مثل ناقوسی صدایم کرد و رفتم تا بخوانم رکعتی... بالاسرت را با تمنّا موج عشاقت مرا می برد از این سو به آن سو دست آوردم بگیرم را چون زلیخا زیر پا افتادم و شد روضه ای بر من مجسم و ها را دیدم و افتادم از پا در دورِ ضریحت در طوافند ، تو را دارند و مَستند از تولیّ از گرفتم را از هم گرفتم را قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini
🌷🙏 تقدیم به (ع) برای آنها که را نمی فهمند ............. در پی معنایم و سرگرم ظاهر نیستم دوستت دارم! نیستم! گاه دارم خلوتی کنج شبستانِ لبت آنقدَرها هم که می گویند شاعر نیستم مِی زدم از چشم هایت تا که روشن تر شوم می پرستم آیه هایت را و... کافر نیستم واژگان، هر بار می افتند دنبالم به راه شعر، طولانی اگر شد! من مقصر نیستم با جنونِ نام تو، افلاک را طی می کنم شکر مثل دیگران، اهل مخدّر نیستم می کِشم گاهی عدم را با عصایم روی بوم من نه موسایم، نه فرعونم، نه ساحر؛ «نیستم!» کوچه های شهر، تنها... آه من را پاسخند درددل ها دارم و... ولگرد و عابر نیستم دلخوشم ، یک دارد دلم اما مجاور نیستم گیر کردم در همان ، در بارها گفتم: «هنرمند معاصر نیستم!» عده ای افسرده ام خواندند و جمعی سینه سرخ من گذشتم از همه، آزرده خاطر نیستم چیده ام از باغِ روضه، سیبِ لبخند تو را در هوایت یک پرستوی مهاجر نیستم تا می رسد دلتنگی ام گل می کند با خودم می گویم: «آقاجان مسافر نیستم!؟» قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
و غزلی از دوست نازنینم سید محمدحسین آل مجتبی که بسیار دلنشین است و جگرسوز السلام علی المظلوم بلاناصر😔😭 شرمنده‌ام که دیر رسیدم به قتلگاه و الشمر جالس‌ٌ... چه کند خواهر تو؟... آه او داشت ضربه می‌زد و من ضجه می‌زدم شد قتلگاه سرخ و شب و روز من سیاه ای وای از جدایی سر از بدن ح‌سین ای وای از جدایی من از تو یا اخاه... با خنجری کتاب خدا پاره‌پاره شد در دین کوفیان شده خون خدا مباح آه ای حسین! رأس تو بالای نیزه‌هاست؟ جانا بگو که خواهر تو دیده اشتباه من زینبم که سایه‌ی من را کسی ندید حالا اسیر و غم‌زده‌ام بین یک سپاه رفتی حسین همسفر حرمله شدم رفتی حسین، زینب تو مانده بی‌پناه... 🆔 @Pelak15 🆔 @Abedi_Aaeini
🌷🙏 تقدیم به (ع) برای آنها که را نمی فهمند ............. در پی معنایم و سرگرم ظاهر نیستم دوستت دارم! نیستم! گاه دارم خلوتی کنج شبستانِ لبت آنقدَرها هم که می گویند شاعر نیستم مِی زدم از چشم هایت تا که روشن تر شوم می پرستم آیه هایت را و... کافر نیستم واژگان، هر بار می افتند دنبالم به راه شعر، طولانی اگر شد! من مقصر نیستم با جنونِ نام تو، افلاک را طی می کنم شکر مثل دیگران، اهل مخدّر نیستم می کِشم گاهی عدم را با عصایم روی بوم من نه موسایم، نه فرعونم، نه ساحر؛ «نیستم!» کوچه های شهر، تنها... آه من را پاسخند درددل ها دارم و... ولگرد و عابر نیستم دلخوشم ، یک دارد دلم اما مجاور نیستم گیر کردم در همان ، در بارها گفتم: «هنرمند معاصر نیستم!» عده ای افسرده ام خواندند و جمعی سینه سرخ من گذشتم از همه، آزرده خاطر نیستم چیده ام از باغِ روضه، سیبِ لبخند تو را در هوایت یک پرستوی مهاجر نیستم تا می رسد دلتنگی ام گل می کند با خودم می گویم: «آقاجان مسافر نیستم!؟» قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🖤😭 تقدیم به (ع) و ممنون از (ع)🌷 خواب و بیدار ........................ این شعرِْ پاره، نذر شد آتش گرفت سینه، پر از «یا عَطوف» شد به خواب رفت در آن شب که دفترش برگ درخت بود و سرِ شاخه، بوف شد طوفان به شکل سایه ای از دور زوزه کرد جنگل، اسیر صحنه ی مرگی مخوف شد خورشیدِ سر بریده به نی ها طلوع کرد ماهی به خون نشست و نگاهش خسوف شد خواب از سر جهانِ پس از حرمله پرید شاعر به هوش آمد و غرق شد همراه رعد و برقِ ولی، زد نفس نفس از میمنه به میسره، مات صفوف شد عزیزِ جهان در کشاکش و... ، اسیر پنجه ی داغ سُیوف شد و بماند برای بعد به ، دچار شد قربانِ ای که کِش آمد به دست آنقدرها کشیده که آخر، شد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
👌😭 👌🏻تقدیم به آنها که به حسین (ع) اقتدا می کنند و نماز را اول وقت برپا میدارند 🙏🏻به پیشگاه (ع) تماشا ........ در بر شبِ آلوده ام قدری بتاب ای ماهْ بالا می روم بالا از آغوش تو... تا شاید بچینم از بلندای نخیلِ چشم هایت، چند با تو نورم بی تو کورم، صد از تو دورم یک راهی ام کن تا ، اماما...! با ، چنان... بی خود شد از خود! وای اگر ، می داد او را از تا ، با تو راهی نیست آقا یک دلِ افتاده می خواهد، کمی و در هر کس برای دلبری یک شیوه دارد من می شوم پر میکشم تا بیکران ها دل به می زنم با دیدن حوض قشنگت دیگران درگیر و من غرق پشت سرم بود و صدایش زیرِ گوشم چشم در چشم تو بود و با «»، دریا با زبان بی زبانی روضه ای خواند از در شبستانِ نگاهت ربّنا شد؛ گفت - از قنوتم می چکد بارانی از ها بسته ام بر ، دل را... ای مثل ناقوسی صدایم کرد و رفتم تا بخوانم رکعتی... بالاسرت را با تمنّا موج عشاقت مرا می برد از این سو به آن سو دست آوردم بگیرم را چون زلیخا زیر پا افتادم و شد روضه ای بر من مجسم و ها را دیدم و افتادم از پا در دورِ ضریحت در طوافند ، تو را دارند و مَستند از تولیّ از گرفتم را از هم گرفتم را قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini
🖤😭 تقدیم به (ع) و ممنون از (ع)🌷 خواب و بیدار ........................ این شعرِْ پاره، شد آتش گرفت سینه، پر از «» شد شاعر به خواب رفت در آن شب که دفترش برگ درخت بود و سرِ شاخه، بوف شد طوفان به شکل سایه ای از دور زوزه کرد جنگل، اسیر صحنه ی مرگی مخوف شد سر بریده به نی ها طلوع کرد به خون نشست و نگاهش خسوف شد خواب از سر جهانِ پس از حرمله پرید به هوش آمد و غرق شد همراه رعد و برقِ ، زد نفس نفس از میمنه به میسره، مات صفوف شد در کشاکش و... ، اسیر پنجه ی داغ سُیوف شد سعی و بماند برای بعد به ، دچار شد قربانِ ای که کِش آمد به دست آنقدرها کشیده که آخر، شد قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15