😕طنز با چاشنی تحقیر🙁
🖊بیش از یک دهه است، کلیپ های کمدینی به نام حسن ریوندی را در فضای مجازی دنبال میکنم.
هرچند خنده دار و جذاب هستند اما همیشه بعد از تماشای آن، ناخودآگاه این جمله به ذهنم خطور می کند: ولی یه جوریه، به دل نمی نشینه.
تا اینکه چند شب پیش، چند تا از کلیپ ها را به چشم مشتری دیدم. از ۱۰ تا کلیپ در حدود ۷تای آن ایران و ایرانی را مسخره می کرد و با این کار، مردم می خندیدند.
در ظاهر با بیان لطیفه، تقلید صدا و ... مردم را می خنداند اما در غالب برنامه هایش یک رویه مستمر و ثابت داشت: تحقیر و استهزاء ایران و ایرانی. اما در مقابل به صورت زیرکانه و نا محسوس، غرب را چنان ستایش میکرد که در ذهن مخاطب جامعه ای بی عیب و نقص می ساخت. تا جایی که وقتی می خواست چند نصیحت و پند جدی هم بدهد، از آبراهام لینکلن امریکایی خاطره و داستان می گفت
امیدوارم این رویه از روی جهالت و حماقت بوده و قصد و غرضی در کار نباشد و الا دشمن خیلی حساب شده با استفاده از طنز و خنده، پروژه خود تحقیری، تضعیف و استهزاء ایران و ایرانی را به اجرا گذاشته است. و نیز امیدوارم این یادداشت سبب هشدار و بیداری خواننده بود و امیدوارتر اینکه انشالله به دست خودش برسد و رویه را اصلاح نماید.
پ.ن: امیدوارم نویسنده را متهم به بدبینی نکنید. نقد و بررسی فقط مربوط به مسائل روتین سیاسی و اقتصادی و مسولان و مدیران نمی شود. گاهی یک بازیگر، غافلانه یا به صورت زیرکانه پروژه ای به این عظیمی را پیش می برد و کسی هم از آن با خبر نیست.
#ابقی
#ریوندی
#طنز
#تحقیر
#خود_تحقیری
@abghaa
🔸سنت جانشینی🔸
✍بعد از مدت ها در ساختمان آموزش دیدمش، پکر و بیحال بود. پرسیدم برای انتخاب درس آمدی؟
گفت : نه برای انصراف از حوزه.
برق از سرم پرید. رضا با این همه ادعا و انگیزه چرا؟
چند جمله گفت که قدر صد ساعت درس اخلاق و عرفان اهمیت و اثر دارد. سعی میکنم عینش را بیاورم:
``ببین من اصلا مال حوزه و شیخی نبودم، خدا به خاطر ادعاهایی که داشتم فقط منو آورد اینجا بفهمم کار سخته. قبل حوزه از صدر تا ذیل آخوندها رو نقد میکردم، از امام جمعه گرفته تا پیشنماز محل رو نقد میکردم. چرا اینجوری حرف میزنن؟ روضه میخونن؟ نماز میخونن؟ چرا زندگیشون اینجوریه؟ چرا کارشون اونجوریه؟ این چه وضعشه و .......
حالا این چند سال فقط دارم چوب اون ادعاها رو میخورم. خدا دستمو گرفت آورد اینجا وسط گود بفهمم کسی نیستم، حالا از اینجا برم دستبوس امام جمعه و شنبه شهرمونم. دیگه غلط بکنم کسی رو قضاوت بکنم و براش نسخه بپیچم.``
🖊جانشینی یکی از سنت های غیر قابل تغییر الهی است. هر جا ادعا بکنی خدا میبردت سر همون نقطه، فرمون رو میده دستت تا برونی.
خیلی ها به پدر مادرهایشان گیر میدادند حالا که خودشان بچه دار شده اند، خراب کردند.
خیلی ها عدالتخواه و سوپر انقلابی بودند اما به آب که رسیدند غرق شدند.
خیلی ها ...
❌مراقب سنت جانشینی باشیم.❌
#جانشینی
#ابقی
@abghaa
👾باید از مریخ کدخدا وارد کنند🤖
🔸همه از کدخدا شاکی بودند، اصلا جلسه برای استیضاح او بود. خیلی تعجب کردم، کدخدا همه کار و زندگی اش را وقف مردم کرده بود ولی میگفتند بی عرضه است. بی سر صدا کنار باقر پسر عذرا خانم نشستم، سرم توی گوشی بود که خودش زیر لب شروع به معرفی صف روبرو کرد:
``ممرضا قصابه، خدا خیرش بدهد الاغمان را از همه بالاتر خرید، دیروز رفتم پولش را نقد گرفتم بنده خدا همینطور که گوشت را چرخ میکرد به کدخدا و دار و دستش فحش می داد. میگفت همه دزدند. اگر میدید مشتری فقیر است حواسش را پرت میکرد تا برایش دو سه تکه پوست، رگ و چربی اضافه هم چرخ کند، ببرد، بنده خدا از سر دلسوزی توی چرخکرده هایش پوست مرغ هم میزند تا خوشمزه شود.
اون یکی، پیراهن سفیده، شاطر عباس است، دارد از کمبود و بی کیفیتی آرد میگوید، دیروز همینطور که چانه می گرفت، از پاکدستی و درستکاری غربیها می گفت. هر چند دقیقه، یکی دو تا نان سنگک دولتی را هم برای گاوداری برادرش زیر میز می انداخت...
اوس حسن مکانیک هست. دل پری از کارخانه ها و کالاهای ایرانی دارد و همیشه از مزیت های دوستان ژاپنی اش می گوید خیلی اهل صرفه جوییست. پریروز پیشش بودم. هر ماشینی می آمد قطعه اش را باز می کرد و میگفت خراب است، همین که میرفت، برای ماشین بعدی میبست ...
عمو رضا را که میشناسی، گل حرفهایش در جمع فامیل، تعریف از سختکوشی و پرکاری چینی هاست. میگفت پیر و جوان، شب و روز ندارند. خودش هم بعد از بازنشستگی شهردار زنجان( زن عمو) شد و الان تفریحی هر روز تریاک می کشد...
اونی که کنج دیوار نشسته، ناصراست. دامداری دارد. ناصر خیلی از کیفیت بد و گرانی علوفه شاکی است، میگفت نصف بیماریها به خاطر شیر و گوشت است خودش هم محض اطمینان به جای علوفه بازاری کود مرغهایش را به گاوها میدهد و در شیرش آب میریزد، مبادا چربی خون مشتری ها بالا رود.
حامد و منصور از همکلاسیهای قدیمی هستند، دیروز سر کوچه روی راه های کاهش تورم و افزایش تولید بحث می کردند نمیدانم چرا تا پلیس آمد نمک و لواشک های توی جیبشان را دور ریختند و دویدند.
بیژن را میشناسی؟ فروشگاه لوازم خانگی دارد، دیروز رفتم کمکش بار خالی کردیم انبارش پر است از یخچال و فریزر، ولی بنده خدا نمی فروشد، می گوید اینها را برای روز مبادا نگه داشته اما کدخدای نامرد انبارش را به پلیس لو داده.
اونی که تسبیح دستش هست مهیار است پسر آقا سعید. آقا سعید رییس بانک بود و بسیار دست بخیر، پدر میگفت قدرش را ندانستند رفت کانادا پیش خاوری...
اصلا میدانی مشکل چیست؟ مشکل خود کدخداست،قدر این مردم را نمی داند، نمی فهمد. اصلا به نظرم باید از مریخ کدخدا وارد کنند مثل واردات خودروهای کارکرده چینی. همه چیز درست می شود``
🔸بعد صحبتهای باقر تازه فهمیدم مشکل کجاست! راست میگفت باید از مریخ کدخدا وارد بکنند. یا بکوشند، نسل باقر را تکثیر کنند و یا اینکه مردم جزء صف جلویی ما نباشند...
#ابقی
#کدخدا
#مدیر_مریخی
@abghaa
❌من حسن باقری نیستم❌
✍از روز اول با یک پمپ باد فشار قوی طلبه را باد میکردند:
_شما حسن باقری های زمان هستید
_شما معجزه های انقلاب هستید
_و ...
اما محمدرضا هر وقت این حرف ها را می شنید انگار فحشش داده باشی بر آشفته می شد و جلسه را ترک می کرد. یکبار وقتی از یکی از مسولین رده بالای حوزه، این حرف ها را شنید از جا بلند شد و بلند گفت: «آقای محترم من حسن باقری نیستم.»
در جمع وقتی از رشته دانشگاهی سوال می شد بعضی ها با افتخار اسم و رسم رشته و دانشگاه می گفتند و با چشم های قلمبه و به به و چه چه مخاطب مواجه می شدند اما محمدرضا که یکی از نخبه های ایران بود، انگار از گذشته تیره و تارش سوال شده، از پاسخ دادن تفره می رفت.
یک روز تنها گیرش آوردم و علت را پرسیدم.
«می گفت ما کجا و حسن باقری کجا؟
این حرف ها عجب می آورد. ما باید به خاطر این چند سال تاخیر در ورود به حوزه استغفار کنیم، سرمان پائین باشد، از امام زمان عذرخواهی کنیم که دیر آمدیم»
_گفتم شما که در دانشگاه هم، بسیار فعال بودی از بسیج گرفته تا هیئت و گروه جهادی و ...
گفت: « اینها همه برای ارضای نفس و خفه کردن وجدانم بود، مثل کسی که میلیاردر است، اما چند میلیونی کمک فقرا می کند مردم ساده هم برایش به به و چه چه می زنند. در حالیکه میلیون در برابر میلیارد هیچ است.
خواب جنب در حجره برای من با ارزش تر از هزار کار فرهنگی دانشجویی است. من که شرایطش را داشتم باید زودتر می آمدم. نمی دانم به خاطر این چند سال تاخیر، آن دنیا چه جوابی بدهم؟»
_محمدرضا هیچ وقت مصداق این افکارش را به دیگر طلاب دانشگاهی نسبت نمی داد و به همه احترام میکرد اما به خودش خیلی سخت می گرفت و اصلا شوخی نداشت. البته اگر کسی مشورت می خواست خیلی جدی و بی رودربایستی نظرش را میگفت.
یکبار چنتا از بچه های فعال هیئتی که بعضی نوجوان، جوان، کنکوری یا دانشگاهی بودند با کلی پیاز داغ، شروع به تعریف فعالیت هایشان کردند و منتظر تایید و تمجید محمدرضا. اما محمدآقا آب یخ را روی سرشان خالی کرد: «اگر واقعا عشق امام زمان دارید، اگر دغدغه دین دارید، عشق شهادت دارید، امروز تکلیف، واجب عینیتان طلبگی و حوزه است. بسم الله»
بعضیشان که دنبال تایید و ارضای نفس بودند صحنه را ترک می کردند اما آنهایی که واقعا دنبال ادای تکلیف و وظیفه بودند برای طلبگی اقدام می کردند.
پ.ن: این ماجرا برای هر کس درس خودش را دارد برای طلبه یکجور، طلبه دانشگاهی یک جور و برای عموم بچه حزب الهی ها، انقلابی ها، هیئتی ها و ... جور دیگر. همه باید ببینیم تکلیفمان را انجام داده ایم یا کارهای به ظاهر خیرمان هم برای ارضای نفس و وجدانمان است؟؟؟!!!
#ابقی
#حسن_باقری
@abghaa
✍کی فکرش را میکرد...
🖊حتی سوپر حزب الهی ها که هیچ، خود اعضای حزب الله و حماس هم فکرش را نمی کردند قدرت اسرائیل اینچنین پوشالی باشد.
خیلی ها جمله مقام معظم رهبری را پیرامون نابودی اسرائیل در کمتر از ۲۵ سال دیگر، شنیده بودند اما در عملی شدن آن منتظر معجزه یا ظهور امام زمان بوده یا هیچ تصوری نداشتند.
و خیلی ها هم جمله امام را که می فرمود: اگر هر مسلمان یک سطل آب بریزد اسرائیل از بین می رود را شنیده بودند اما ...
یک وقتی ناوهای آمریکایی به ایران جسارت کردند، جمعی از فرماندهان خدمت امام رسیده و کسب تکلیف کردند امام فرمود شما به حرف من گوش نمی کنید، گفتند بفرمایید گوش می کنیم. از آنها اصرار و از امام انکار. تا اینکه امام فرمود اگر به من باشد می گویم ناوها را مستقیم بزنید آمریکا هیچ غلطی نمی کند. آن مسولین با ذهن و فکر محدود خود هزار توجیه و بهانه آوردند و نزدند.
امروز هم کم نیستند چنین افرادی که فقط در شعار، مرگ بر آمریکا و اسرائیل می گویند اما در عمل مسحور ناو، ناتو، مرکاوا، گنبد آهنی، بمب هسته ای و .... هستند.
اما همه دیدند که اینها همه، فیگور و باد است.
کی فکرش را می کرد راکت و موشک ها از گنبد آهنی بگذرد؟ فلسطینی ها با گلایدر وارد اسرائیل شوند؟ صدها افسر و نظامی اسرائیلی کشته، زخمی و اسیر شوند؟ مقاومت اینهمه موشک رو کند؟
ته ته تصور و فانتزی خیلیها؛ سنگقلاب و تیرکمان بازی فلسطینی ها بود که آخرش هم خبرنگار در اخبار با غرور و خوشحالی خبر دهد که یک خودروی اسرائیلی خش افتاد و یکی دو صهیونیست هم زخمی شده و دست و پایشان خط افتاد.
اما امروز کم کم باورمان می شود که می شود....
حالا در پس این طوفان الاقصی ، بایستی توحید، ایمان و قدرت الهی را دید. هر چه قدر این باورها در انسان قوی تر شود، پیروزی بیشتر است، تا جایی که انسان با جان و دل اقرار می کند: لا موثر فی الوجود الا الله، لا حول و لا قوه الا بالله. در این زمان است که عصا مار خواهد شد، دریا دو نیم می شود، از آسمان من و سلوی خواهد بارید. و در نهایت اسرائیل کمتر از ۲۵ سال از صحنه روزگار حذف خواهد شد...
#ابقی
#فلسطین
#اسرائیل
@abghaa
🔴حسن بصری و خواجه ربیع زنده اند🔴
✍️از ابن عبّاس نقل است که حضرت امیر در میان راه به حسن بصری که در حال وضو گرفتن بود رسیده و بدو فرمود: ای حسن در وضوی خود دقّت کن و آداب آن را بجای آور. او گفت: ای أمیر المؤمنین دیروز افرادی را کشتی که همگی شهادت به توحید و رسالت داده و نمازهای پنجگانه را اقامه می کردند و با تمام آداب وضو می گرفتند!. حضرت در پاسخش فرمود: اگر این گونه بوده و تو شاهد آن بودی پس برای چه به یاری دشمنان ما نشتافتی؟
حسن بصری گفت: بخدا که راست فرمودی، و من آن را تصدیق می کنم، ماجرا از این قرار بود که در روز أوّل جنگ بود که از خانه بیرون آمده غسل کردم و حنوط به بدنم مالیدم و شمشیر را با خود برداشتم، و من هیچ شک و تردیدی نداشتم که تخلّف از امّ المؤمنین عائشه کفر است، ولی وقتی به «خریبه» (نام محلّی است در بصره) رسیدم آوازی مرا ندا ساخت که: «ای حسن کجا می روی؟ برگرد، که قاتل و مقتول هر دو (در این کارزار) جهنّمی هستند»، پس با حالتی ترسان بازگشته و در خانه ام نشستم، پس چون روز دوم رسید هیچ شک نکردم که تخلّف از امّ المؤمنین عائشه کفر است، پس همچون روز گذشته حنوط به بدن مالیده و سلاح بر کمر بسته و قصد رفتن به کارزار را نمودم، تا به «خریبه» رسیدم ندایی از پشت سرم گفت: «ای حسن دوباره کجا می روی، که قاتل و مقتول هر دو اهل آتشند».
حضرت أمیر علیه السّلام فرمود: راست گفتی، آیا هیچ فهمیدی که آن منادی که بود؟
گفت: نه. فرمود: او برادرت ابلیس بود، و راست گفت که قاتل و مقتول از آنان هر دو اهل آتشند. حسن بصری گفت: ای أمیر المؤمنین اکنون دریافتم که این قوم در هلاکت و گمراهی هستند.
یکی دیگر از همین زهاد معروف، خواجه ربیع است که در برابر واقعۀ کربلا، در هنگام شنیدن خبر شهادت امام حسین و یارانش استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) گفت و از اینکه یزید و عاملان او را به سبب قتل حسین بن علی مورد طعن و ملامت قرار دهد، خودداری کرد و به اصطلاح، دربارۀ امور دنیوی سخن نگفت.
امروزه خیلی از اهل تصوف و عرفان عامّه، مرید حسن بصری و خواجه ربیع اند و متاسفانه برخی از مدعیان عرفان شیعی هم با این دو منحوس ملعون، محشور خواهند شد.
آنهایی که این سال ها و این روزها به جای یاری و حمایت انقلاب اسلامی و مبارزه با ظلم و استکبار، سرشان را نه مثل کبک بلکه مانند گوسفند در آخور ذکر و ورد کرده و مشغولند.
نام این مسلک نه عرفان حقیقی بلکه عرفان پخمگی، بی عرضگی، بی لیاقتی، عرفان گوشه گیری و انزوا، عرفان ترسوها و بزدل ها، عرفان بی دل و جگرها، عرفان جُهال و حُمَقا باید نامید.
به قول شریعتی، فرقی ندارد در سجاده نشسته باشی یا در سفره شراب، مهم این است که در صحنه نباشی. این روزها برخی را می بینیم که سرشان به درس و بحث گرم است. فقه و اصول می خوانند، ذکر و ورد می گویند، دم از ولایت اهل بیت می زنند اما در حال تیز کردن نیزه و شمشمیر برای نبرد بر علیه امام زمانشان اند.
چند روز پیش یکیشان را در حرم دیدم برای مریدانش حلقه پند و وعظ گذاشته بود، در پاسخ سوال راجع به جنایات #اسرائیل و مظلومیت #فلسطینی ها با وقاحت تمام و انواع توجیه و بهانه ها فلسطینی ها را سرزنش و تحقیر می کرد. چندی قبل هم می گفت سردار سلیمانی یا فلان شهید را در برزخ دیدم گرفتار بود...
ای بدبخت ای بیچاره ای عبدالابلیس ای ابوالشیاطین، گرفتار تو هستی که جماعت ساده را فریب می دهی. روح حسن بصری و خواجه ربیع در تو حلول کرده و با خباثتت روی آنها را سفید کرده ای. امثال این ملعون، با مغالطه و شیطنت، دوستداران عرفان و معنویت را جذب خود کرده و برای جنگ با امام زمان لشکر جمع می کنند. یکی از مریدان سابقش می گفت، این ملعون، نصف حرف هایش در جلسات و جمع خصوصی، محبت و ولایت اهل بیت است و نصف دیگرش، کشف و شهودها و خواب هاییست که می بیند. چنان انسان را فریفته این مسائل می کند که دیگر توان تشخیص حق و باطل را نداری آنوقت زهر خود را می زند آنوقت که تنور داغ می شود چنتا نیش به انقلاب، امام، شهدا، سپاه، حزب الله، مقاومت و ... می زند.
مراقب باشیم درس و بحث، سجاده و محراب، ذکر و ورد فریبمان ندهد، حسن بصری هم گوش برزخی داشت غیب می شنید، سامری هم مجسمه را به صدا در آورد، بلعم باعورا هم اسم اعظم می دانست. اینها هیچ دلیل بر حقانیت نیست. سرتان به چهارتا خواب و رویا گرم نشود. شیاطین خبیث انسی که با نام عارف، استاد، شیخ و مراد در جامعه می چرخند فریبتان ندهند.
امروز دو سلوک داریم یکی سلوک شیطانی و دیگر سلوک انقلابی، شیطان یکی را با شراب می فریبد و دیگری را با ذکر و ورد، کشف و شهود، خواب و رویا. برادر و خواهر عزیز مراقب باشیم پای حرف و درس چه کسی نشسته ایم؟ آیا این عرفان و سیر و سلوک محبت، حمایت و غیرت ما را نسبت به انقلاب اسلامی و آرمان های آن، شهدا، حزب الله و .... بیشتر می کند یا برعکس، بی تفاوت و نعوذ بالله منزجر؟
#ابقی
@ABGHAA
🌱 طلبه قم ِنشین 🌱
✍️طلبه قم ِنشین؛ روایت، خاطرات، مشاهدات، مشورت ها و افکار طلبه ایست که بعد از حدود یک دهه زندگی در قم به واسطه مشکلاتی که برایش پیش آمده در دوراهی ماندن و رفتن قرار دارد. این طلبه برای یافتن راه و تصمیم درست شروع به تحقیق، مشورت و بررسی جوانب موضوع می کند. هم سرکی به زندگی طلبه های قم نشین می کشد و از حال و روز زندگیشان پرسش می کرد و هم سراغ طلبه هایی می رود که یا اصلا قم نیامده بودند و یا بعد از مدتی درس و بحث، راهی شهر و روستا شده و مشغول تبلیغ و امامت شده بودند.
طلبه داستان ما تمام تلاشش را کرده است بدون قصد و غرضی مشاهداتش را روی کاغذ بیاورد و در پایان به جمع بندی برسد. البته پیش زمینه فکری ایشان، بیانات و رهنمودهای مقام معظم رهبری در رابطه با وظایف و برنامه های طلبگیست.
طلبه در این تحقیق هم سراغ مشورت با طلبه ها می رود و هم خودش از دور و نزدیک زندگی، مشکلات، فرصت ها و تهدیدهای زندگی طلبگی را ثبت و ضبط می کند. طلبه داستان سعی می کند اواخر هفته را به سفر برود و از نزدیک زندگی طلبه های شهرستانی را ببیند و شفاهی و یا تلفنی پای حرفشان بنشیند.
#قم_نشین
#طلبه_قم_نشین
#اَبقی
https://eitaa.com/joinchat/270598375C6b23d406b2
اَبقی
🌱 طلبه قم ِنشین 🌱 ✍️طلبه قم ِنشین؛ روایت، خاطرات، مشاهدات، مشورت ها و افکار طلبه ایست که بعد از حدو
سلام علیکم
خدمت اعضای محترم کانال
انشالله داستان های نگاشته شده به ترتیب در کانال منتشر خواهد شد.
🌺
🌱طلبه قم نِشین🌱
🌼قسمت 1
🌿شوخی شوخی جدی شد🌿
✍️اصلا فکرش هم نمی کردم روزی در این دوراهی گیر بیفتم. سرم به درس و بحث گرم و بود و تا چند سال بعد را هم برنامه ریزی کرده بودم اما امان از چرخ زدن های بیهوده در فضای مجازی....
همه ماجرا از شب بعد از آخرین امتحان خرداد شروع شد. انگار یک وزنه 100 کیلویی را از پشتت برداشته باشند سبک و رها از دغدغه امتحانات، داشتم در فضای مجازی چرخ می زدم که اطلاعیه جذب مبلغ به چشمم خورد. روزی صدتا اطلاعیه و فراخوان می دیدم اما اینبار انگار با میخ توی مخم کوبیده باشند از فکرم بیرون نمی رفت.
شروع کردم به این فکر که اگر ثبت نام کنم چه می شود؟ مثلا اگر دست زن و بچه را بگیرم و چند سالی از قم بیرون بزنم، خوب است یا بد؟ فکرهایی که تا حالا اصلا به سراغم نیامده بود. وقتی با همسرم در میان گذاشتم مثل یک شوخی بی مزه از کنارش گذشت اما نمی دانست شوخی شوخی جدی می شود.
فردا صبح بی اختیار شماره روی اطلاعیه را گرفتم. حاج آقای با نشاطی جواب داد. کمی از شرایط طرح توضیح داد. اینکه اعزام مبلغ به یکی از روستاهای هرمزگان است. منطقه محروم حساب می شود ولی امکانات اسکان و حمل و نقلش رایگان است. ماهی فلان قدر پرداختی دارد. مهمترین مشکلاتش آسیب های اجتماعی و شبهات اعتقادیست و .... چنان سوال می کردم که انگار قرار است فردا در آن روستا مستقر شوم. همسرم که معمولا تا ساعت 10 صبح خواب بود وقتی چند کلمه ای از صحبت هایم را شنید مثل آدم برق زده از خواب پرید و هاج و واج شاهد مکالمه من با حاج آقای با نشاط شده بود.
هرچه از بیداری اش می گذشت و ویندوزش بالا می آمد. چهره اش عصبانی و اخمو تر می شد. و من همچنان پشت میز مطالعه لم داده و با حاج آقای با نشاطیان دل می دادیم و قلوه می گرفتیم.
همین که تلفن تمام شد. کلام حاج خانوم آغاز شد:
-داشتی چی می گفتی؟ کجا میخای بری؟ تو مگه درس نداری؟ واقعا میخای بری جنوب؟ مگه من شریک زندگیت نیستم؟ تو باید قم بمونی پیشرفت بکنی؟
وای که سرم ترکید خانوم جان. حالا من یه چیزی گفتم. کی حال داره بره جنوب توی این گرما
-علی تو باید قم بمونی درس بخونی تولید علم بکنی. بقیه باید برن تبلیغ. تو که استعداد داری باید همینجا باشی و تفقه و اجتهاد بکنی.
بله بله حق با شماست حاج خانوم.
اگه همسرم این حرف ها رو نمی زد شاید خیلی زودتر بی خیال موضوع می شدم اما وقتی با توجیهات و بهونه های الکی که سر هم می کرد مواجه شدم، بیشتر توی فکر رفتم که شاید من هم دارم از همین توجیهات ردیف می کنم و دل از قم نمی کنم. شدم مثل اونایی که توی دوران جنگ، پشت جبهه می مونن و سرشون رو به کارهای الکی گرم می کنن و یه عده دیگه میرن و جون میدن. واسه همین فکر و خیال ها هم که بود تصمیم گرفتم با یکی از اساتید مدرسه مشورت کنم. همون شب بهش پیام دادم و برای فردا بعد نماز عصر قرار گذاشتیم. کار از یک شوخی شروع شد اما هر چی جلو تر میرفتم جدی و جدی تر می شد....
ادامه دارد....
#ابقی
#طلبه_قم_نِشین
https://eitaa.com/joinchat/270598375C6b23d406b2
🌱نه هر که سر بتراشد قلندری داند...
حقوق بشر: no war please
غرب : no war please
شرق: no war please
اروپا: no war please
آسیا: no war please
آمریکا: no war please
سلبریتی: no war please
عوام: no war please
سازمان ملل: no war please
شورای امنیت: no war please
اتحادیه عرب: no war please
تشکیلات خود گردان: no war please
🔸این روزها خیلی ها شعار نه به جنگ می دهند، تظاهرات، بیانیه، نشست و .... می گذارند. عکس هایی از ویرانی و کشتار مردم، زنان و کودکان نشان می دهند. واکنش بعضی ها را می بینیم خوشحال می شویم و فکر می کنیم در حمایت از حق است. در محکوم کردن ظالم است اما حقیقت چیز دیگری است. نه به جنگ معناهای دیگری هم دارد. نه به جنگ یعنی...
یعنی : فرقی ندارد حق با کیست، فقط نه به جنگ
یعنی: ظالم و مظلوم مهم نیست، فقط نه به جنگ
یعنی: هر دو طرف مقصرند، فقط نه به جنگ
یعنی: شروع کننده جنگ جبهه مقاومت است
یعنی: شروع کننده جنگ مقصر است
یعنی: ادامه دهنده جنگ مقصر است.
یعنی: جهاد و دفاع همان جنگ است و محکوم.
یعنی: صلح به همان معنایی که آنها می گویند
یعنی : مذاکره بر سر آنچه آنها می خواهند.
یعنی : پاک کردن صورت مسأله
یعنی حساب حماس و مقاومت از مردم غزه جداست
یعنی برای پایان جنگ هم اسرائیل محکوم است هم مقاومت، حماس و حزب الله.
یعنی منشا و ریشه همه این خونریزی ها؛ حماس، مقاومت و حزب الله است.
پ.ن:
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاه داری و آیین سروری داند
نه هر که سر بتراشد قلندری داند....
#سوادرسانه
#بازی_جدید
#ابقی
@abghaa
🔰دستورالعمل آیت الله شکم پرور برای دفع شر اسرائیل:
↗️نیم کیلو پسته زعفرانی مقاومتی و نیم کیلو پسته خام حماسی تهیه کرده با اعضای خانواده بالای پشت بام بروید ۳ بار هر نوبت ۶پسته( به عدد رمزی صهیونیستی ۶۶۶ سه تا ۶داره بقالی سر کوچه کیشمیش داره)
را داخل دهان گذاشته. مغزش را بجوید و پوست آن را به سمت اسرائیل تف کنید. و بعد از هربار تف کردن ۶بار با توجه بگویید احمق احمق
↖️مومنین آپارتمان نشین می توانند این کار را در تراس انجام دهند.
و سپس به رختخواب رفته راحت بخوابید انشالله دفع شر خواهد شد
#شکمپرور
#پسته_مقاومتی
#عرفان_بازی
#پسته_حماسی
#سلوک_شیطانی
#پسته_عارفانه
#حسن_بصری
#خواجه_ربیع
#قطاع_الطریق
#صوفی_بازی
#پسته
#پوستین_وارونه
#استاد_اخلاق_مجازی
#مماشات
#استغاثه
#حجتیه
@abghaa
🚀چرا یمنی ها موشک زدند؟
🚩در نبرد طوفان الاقصی غالب کشورهای عربی نهایت هنرشان اظهار تأسف و بیانیه بود و کسی حتی جرأت تهدید محکم و عملی نداشت اما یمنی ها که تا چند وقت پیش درگیر یک جنگ بزرگ با آمریکا و عربستان بودند در شرایطی که نسبت به بقیه کشورهای عربی و به اصطلاح اسلامی، امکانات چندانی هم ندارند به خود جرأت داده و موشک پرتاب کردند. این سوال پیش می آید که چرا و چطور یمنی ها این کار را کردند؟
یمنی ها مانند فلسطینی ها، افغانستانی ها، عراقی ها، سوری ها و ایرانی ها خواسته یا ناخواسته طعم سنت های الهی و باورهای ایمانی را چشیده بودند. آمریکا که نامش هم برای برخی کشورهای عربی دلهره آور است جلوی یمنی ها بی رنگ و لعاب شده است زیرا آنها چند سال با ائتلاف آمریکایی سعودی جنگیدند و قدرت پوشالی آمریکا برایشان بی اثر است. لذا متوجه این نکته توحیدی شده اند که قدرت مطلق خداوند است و این ظالمین و فراعنه چیزی ندارند لذا نه ناو، نه موشک و نه نیروهای ویژه آمریکایی، هیچ ترسی به دل یمنی ها نینداخته و با جسارت و شجاعت به سمت ناو آمریکایی و سرزمین های اشغالی موشک زدند.
پیشتر هم افغانستانی های شجاع در لشکر فاطمیون در سوریه به جنگ داعش و آمریکا رفتند چون حنای آمریکا برای آنهایی که سال ها در افغانستان با آمریکا می جنگیدند، رنگی نداشت. همینطور نیروهای سوری و حشدالشعبی عراق که قبلتر با آمریکا در نبرد بودند.
فلسطینی هایی که در قالب حماس و مقاومت، به صورت ناخودآگاه تحت تعلیم توحیدی انقلاب اسلامی قرار گرفتند؛
و نیز ایرانی های داوطلب که تحت آموزه های امام خمینی و مقام معظم رهبری با فرهنگ توحیدی توکل به قدرت مطلق و ظلم ستیزی بزرگ شده اند هم، اینگونه ابهت آمریکا و اسراییل در دل و پیش چشمشان ریخته است.
اگر باقی کشورهای عربی و اسلامی، مسولین و دولتمردانش کمی ایمان و باور توحیدی داشتند ناوهای غریبه آمریکایی از یک قاره دیگر، گستاخانه در منطقه چرخ نمی زد. اسرائیل حرامزاده در نطفه خفه می شد و امروز دنیا تحت تاثیر کشورهای مسلمان قرار داشت.
#توحید
#ایمان
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
#ابقی
@abghaa