eitaa logo
اَبقی
123 دنبال‌کننده
24 عکس
1 ویدیو
4 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم یادداشت، داستان، روایت، ناداستان، مینیمال و... به قلم طلبه محسن عبدالله زاده. ارشد حقوق تجارت بین الملل آزاد دامغان ، طلبه پایه۹ حوزه علمیه قم ارتباط با مدیر: @shahmsani
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥به خاطر یه دستمال قیصریه رو به آتش کشیدن🔥 ✍️تا چند وقت قبل پروژه مسمومیت در مدارس دخترانه تیتر اخبار بود و در پس این ماجرا هزاران شایعه و اخبار کذبی که با آن به انقلاب و انقلابی ها تهمت زدند. و اما امروز پروژه جدیدی شروع شده با عنوان مسمومیت الکلی، به علت شرب متانول و مشروبات فاسد . در این ماجرا هم عده ای دنبال گل آلود کردن آب و عده ای دیگر دنبال ماهی گیری از آن شده اند. به عنوان مثال علت این مسمومیت و مرگ و میر ها را ممنوعیت تولید و ارائه مشروبات نظارت شده و بهداشتی می دانند. در این حالت است که بازار دست سوداگران و سودجویان می افتد و با تولیدات سمی و غیر استاندارد سبب مرگ و میر می شوند. در نگاه اول و در خیال افراد ظاهربین و سطحی نگر، استدلال درست و خوبیست اما در بررسی عاقلانه و منطقی، این استدلال پر است از مغالطه. خیلی از جوامع دنیا با این استدلال شیطانی، جامعه خود را به فساد و کثافت کشیده اند. آنهایی که زنا را آزاد کردند تا جلو فساد را بگیرند، هر نوع پوششی را آزاد کردند تا چشم و دل ها سیر شود. همجنسگرایی را آزاد کردند تا نیازها ارضا و اشباع شود. تولید و مصرف مشروبات الکلی را آزاد کردند تا جلوی خسارت و آسیبش را بگیرند و ..... در پاسخ به این استدلال باید گفت این کار به نوعی مصداق این ضرب المثل هست که به خاطر یک بی نماز درب مسجد را نمی بندند. در اینجا هم به خاطر چند خسارت و حادثه، درب معنویت و ملکوت را با آزاد گذاشتن شرب خمر و فساد، نمی بندند. یا به قولی دیگر به خاطر یک دستمال، قیصریه را به آتش نمی کشند. آتش فساد و گناه را به روی جامعه باز کنیم به این بهانه که جلوگیری از آن باعث این حوادث می شود؟ گیریم که تعدادی به خاطر مصرف مشروبات الکی فاسد و سمی ، مسموم و جان باخته اند. آیا راه آن آزاد کردن مشروبات است؟ پس در رابطه با مواد مخدر هم بایستی تولید و عرضه قانونی را رواج دهیم تا کسی از مصرف مواد مخدر از دنیا نرود. این چه تضمینی دارد که اگر این کار را کردید، این اتفاقات دیگر تکرار نشود؟ و راه این مسمومیت ها بسته شود؟ مگر در کشورهایی که شرب خمر جایز است، مسمومیت و مرگ و میر به علت شرب خمر فاسد و سمی نداریم؟ و مهمتر اینکه آیا به مفاسد و آسیب های آزادسازی تولید، عرضه و مصرف مشروبات الکلی توجه کرده اید؟ اگر در این وضعیت مصرف مشروبات فاسد، سبب مسمومیت و مرگ و میر تعدادی شرابخوار شده است، در حالت آزادی آن، سبب جنایات و فساد بیشماری خواهد شد که نمونه آن را در جوامع غربی شاهد هستیم. از تجاوزات جنسی گرفته تا ارتکاب قتل، خودکشی و سوانح رانندگی و .... که همه به واسطه شرب خمر بوده و مهمتر از همه مرگ فضای معنویت در جامعه است که آسیبش از مرگ جسمی شرابخواران به مراتب تلخ و سخت تر است. وظیفه اهل فکر و منطق جامعه، آگاهی بخشی و مبارزه با این مغالطات جاهلانه و شیطانیست. استدلال هایی که از زبان عده ای فریب خورده و احمق گفته می شود تا دل اربابشان شیطان را خوش کرده و در بین مردم محبوب شوند غافل از اینکه هر چه بیشتر از این استدلال ها بیان می کنند، حماقت و جهالتشان برای مردم مکشوف تر شده و رسواتر خواهند شد. @abghaa
🔸به بهانه حواشی جدید عدالت‌خواهان با موضوع اوقاف و موقوفه ها ✍اینکه اداره اوقاف، یکی از فشل ترین سازمان های ایران هست، شکی نیست. اما اینکه شخصیتی افراطی، هوچی گر و .... مثل وحید اشتری داره به این قضیه می پردازه قابل تامله. متاسفانه تفکر و فرهنگ خوارج عدالت‌خواه هنوز هست و فقط در افراد جدید ظهور کرده. رفقا، امثال وحید اشتری به کسی رحم ندارن، پاش بیفته خود انقلاب و رهبر رو هم میزنن. الان هم داره با سیاست و ظرافت خاصی طلبه و روحانیت رو میزنه. اولا ما نباید بازی این آدم رو بخوریم،احساساتی بشیم، نسنجیده اظهار نظر و واکنش نشون بدیم و دوما بایستی وظیفه و تکلیف خودمون راجع ب موضوع رو انجام بدیم. و سوما مراقب باشیم تفکر حاکم بر امثال اشتری بر مغز ما حاکم نشه. 🔸آقای علم الهدی توی مشهد یعنی یک رکن قوی از انقلاب و ولایت فقیه. این کار اشتری عدالت خواهی نیست بلکه به بهانه عدالت، داره خیلی جاها و اشخاص رو میزنه. داره خوراک و سوژه تهیه می‌کنه برای ضد انقلاب و مخالفین آقای علم الهدی. ظاهرش عدالت خواهی و بحث موقوفاته اما پشت پرده، زدن نیروهای انقلابی، نماینده ولی فقیه،خود ولایت فقیه، عدالت، تقوی و تشرع آقای علم الهداست @abghaa
🔸ترفندهای نخ نما🔸 🖊دهه ۸۰ در یک سفر زیارتی_دانش آموزی، یک فیلمبردار هفت خط حضور داشت که همه را مچل خودش کرده بود. تلفن و مشخصات دانش آموزهای احساسی و عاطفی را گرفته بود و در صحنه ها و مکان های مختلف جلوی دوربین می آورد. هنوز جمله اول تمام نشده، دانش آموز اشکش سرازیر و فاز احساسی می گرفت و زار زار می گریید. فیلمبردار هفت خط ما خوب بلد بود چطور طرف را جوگیر کند تا جلوی دوربین اشک و آهی بیاید که در عمرش هم نیامده و حتی وقتی بعدها خودش فیلمش را می بیند خجالت زده می شود. گروه دیگری از دانش آموزان را هم که اصلا اهل اینجور احساسی بازی ها نبودند را هم در لیست دیگری داشت و برای برخی گزارشات که اصلا نیازی به گریه و احساسی شدن نبود، از آنها استفاده می کرد. یک بار اشتباهی از این گروه برای یک گزارش احساسی استفاده کرده بود، هرچه به خودش فشار آورد تا طرف را بگریاند فقط نگاهش می کرد. آخر سر هم با عصبایت مصاحبه را قطع و شروع به غر زدن بر سر دانش آموز بیچاره کرد. اما دانش آموز همچنان با خونسردی فقط نگاهش می کرد. وقتی علت را جویا شدم، گفت : فیلمردار با این کارها دارد از احساسات و عواطف ما و بیننده ها سوء استفاده می کند ما ها را پخمه گیر آورده و .... این ماجرا گذشت تا محرم و صفر امسال یک برنامه تلوزیونی با موضوع مصاحبه و گفت و گو با هنرمندان، ورزشکاران و چهره های سرشناس از تلویزیون پخش شد. کارگردانش همان فیلمبردار سفر زیارتی دهه 80 بود. هر شب یک نفر را دعوت می کرد و خودش از پشت دوربین با لحنی آرام و عاطفی شروع به پرسش می کرد. چنان با مهمان بیچاره ور می رفت و انگلکش می کرد که طرف می دید اگر گریه یا حداقل بغض نکند خیلی زشت است. و یه جورایی به اهل بیت علیهم السلام جسارت کرده. مثلا با لحنی جِلف و مصنوعی می پرسید : اگر امام حسین علیه السلام صدایتان را بشنود الان چه می گویید؟ دو دقیقه با امام درد و دل بکنید؟ دلتان برای کربلا تنگ نشده؟ این پرچم از حرم رسیده، با این پرچم حرف بزنید. رو به دوربین ما با آقا حرف بزننید. این هدیه از طرف امام است باز کنید ببینید و ..... مهمان بیچاره را کاری می کرد که زار زار بگرید و این آقای بی انصاف برنامه اش را گرم کند. نمونه دیگر این رفتارها را در ایام شهادت و ولادت معصومین علیهم السلام در شهر و روستاها، هیئات، مساجد، بیمارستان، زندان های ... زیادی می بینیم. یک عده با لباس خادمی و آتش و اسفند یا بدون این چیزها، یک پرچم دست می گیرند یا داخل جعبه گذاشته راه می افتند بین مردم ساده دل که آقا بیایید ببوسید این پرچم گنبد است. بله پرچم گنبد است، محترم است، مقدس است، متبرک است اما چرا با احساسات مردم بازی می کنید؟ چرا اینقدر خشک و خالی؟ عصر حجر نیست که فقط یک پرچم هم از حرم اهل بیت (علیهم السلام) به عنوان تبرک غنیمت باشد، اگر می خواهید دل این مردم را به دل امامشان گره بزنید بسم الله تعدادی را به حرم ها مُشَرَّف بکنید، سفره داری کنید، گره گشایی کنید، حرم فقط پارچه روی گنبد دارد؟ تبرکی های دیگر ندارد؟ سوغات ندارد؟ نذورات و موقوفات ندارد؟ فقط آتش اسفند دارد؟ خلاصه این ترفندهای احساسی و تهییج کردن مخاطب، نخ نما شده است و نه تنها حس خوبی به مردم نمی دهد، بلکه شاید آنها را به مرور منزجر، و بیگانه هم خواهد کرد. @abghaa
😕طنز با چاشنی تحقیر🙁 🖊بیش از یک دهه است، کلیپ های کمدینی به نام حسن ریوندی را در فضای مجازی دنبال میکنم. هرچند خنده دار و جذاب هستند اما همیشه بعد از تماشای آن، ناخودآگاه این جمله به ذهنم خطور می کند: ولی یه جوریه، به دل نمی نشینه. تا اینکه چند شب پیش، چند تا از کلیپ ها را به چشم مشتری دیدم. از ۱۰ تا کلیپ در حدود ۷تای آن ایران و ایرانی را مسخره می کرد و با این کار، مردم می خندیدند. در ظاهر با بیان لطیفه، تقلید صدا و ... مردم را می خنداند اما در غالب برنامه هایش یک رویه مستمر و ثابت داشت: تحقیر و استهزاء ایران و ایرانی. اما در مقابل به صورت زیرکانه و نا محسوس، غرب را چنان ستایش میکرد که در ذهن مخاطب جامعه ای بی عیب و نقص می ساخت. تا جایی که وقتی می خواست چند نصیحت و پند جدی هم بدهد، از آبراهام لینکلن امریکایی خاطره و داستان می گفت امیدوارم این رویه از روی جهالت و حماقت بوده و قصد و غرضی در کار نباشد و الا دشمن خیلی حساب شده با استفاده از طنز و خنده، پروژه خود تحقیری، تضعیف و استهزاء ایران و ایرانی را به اجرا گذاشته است. و نیز امیدوارم این یادداشت سبب هشدار و بیداری خواننده بود و امیدوارتر اینکه انشالله به دست خودش برسد و رویه را اصلاح نماید. پ.ن: امیدوارم نویسنده را متهم به بدبینی نکنید. نقد و بررسی فقط مربوط به مسائل روتین سیاسی و اقتصادی و مسولان و مدیران نمی شود. گاهی یک بازیگر، غافلانه یا به صورت زیرکانه پروژه ای به این عظیمی را پیش می برد و کسی هم از آن با خبر نیست. @abghaa
🔸سنت جانشینی🔸 ✍بعد از مدت ها در ساختمان آموزش دیدمش، پکر و بی‌حال بود. پرسیدم برای انتخاب درس آمدی؟ گفت : نه برای انصراف از حوزه. برق از سرم پرید. رضا با این همه ادعا و انگیزه چرا؟ چند جمله گفت که قدر صد ساعت درس اخلاق و عرفان اهمیت و اثر دارد. سعی میکنم عینش را بیاورم: ``ببین من اصلا مال حوزه و شیخی نبودم، خدا به خاطر ادعاهایی که داشتم فقط منو آورد اینجا بفهمم کار سخته. قبل حوزه از صدر تا ذیل آخوندها رو نقد میکردم، از امام جمعه گرفته تا پیشنماز محل رو نقد میکردم. چرا اینجوری حرف میزنن؟ روضه میخونن؟ نماز میخونن؟ چرا زندگیشون اینجوریه؟ چرا کارشون اونجوریه؟ این چه وضعشه و ....... حالا این چند سال فقط دارم چوب اون ادعاها رو میخورم. خدا دستمو گرفت آورد اینجا وسط گود بفهمم کسی نیستم، حالا از اینجا برم دستبوس امام جمعه و شنبه شهرمونم. دیگه غلط بکنم کسی رو قضاوت بکنم و براش نسخه بپیچم.`` 🖊جانشینی یکی از سنت های غیر قابل تغییر الهی است. هر جا ادعا بکنی خدا می‌بردت سر همون نقطه، فرمون رو میده دستت تا برونی. خیلی ها به پدر مادرهایشان گیر میدادند حالا که خودشان بچه دار شده اند، خراب کردند. خیلی ها عدالت‌خواه و سوپر انقلابی بودند اما به آب که رسیدند غرق شدند. خیلی ها ... ❌مراقب سنت جانشینی باشیم.❌ @abghaa
👾باید از مریخ کدخدا وارد کنند🤖 🔸همه از کدخدا شاکی بودند، اصلا جلسه برای استیضاح او بود. خیلی تعجب کردم، کدخدا همه کار و زندگی اش را وقف مردم کرده بود ولی می‌گفتند بی عرضه است. بی سر صدا کنار باقر پسر عذرا خانم نشستم، سرم توی گوشی بود که خودش زیر لب شروع به معرفی صف روبرو کرد: ``ممرضا قصابه، خدا خیرش بدهد الاغمان را از همه بالاتر خرید، دیروز رفتم پولش را نقد گرفتم بنده خدا همینطور که گوشت را چرخ میکرد به کدخدا و دار و دستش فحش می داد. می‌گفت همه دزدند. اگر میدید مشتری فقیر است حواسش را پرت میکرد تا برایش دو سه تکه پوست، رگ و چربی اضافه هم چرخ کند، ببرد، بنده خدا از سر دلسوزی توی چرخ‌کرده هایش پوست مرغ هم میزند تا خوشمزه شود. اون یکی، پیراهن سفیده، شاطر عباس است، دارد از کمبود و بی کیفیتی آرد میگوید، دیروز همینطور که چانه می گرفت، از پاکدستی و درستکاری غربیها می گفت. هر چند دقیقه، یکی دو تا نان سنگک دولتی را هم برای گاوداری برادرش زیر میز می انداخت... اوس حسن مکانیک هست. دل پری از کارخانه ها و کالاهای ایرانی دارد و همیشه از مزیت های دوستان ژاپنی اش می گوید خیلی اهل صرفه جوییست. پریروز پیشش بودم. هر ماشینی می آمد قطعه اش را باز می کرد و می‌گفت خراب است، همین که می‌رفت، برای ماشین بعدی می‌بست ... عمو رضا را که میشناسی، گل حرفهایش در جمع فامیل، تعریف از سختکوشی و پرکاری چینی هاست. میگفت پیر و جوان، شب و روز ندارند. خودش هم بعد از بازنشستگی شهردار زنجان( زن عمو) شد و الان تفریحی هر روز تریاک می کشد... اونی که کنج دیوار نشسته، ناصراست. دامداری دارد. ناصر خیلی از کیفیت بد و گرانی علوفه شاکی است، می‌گفت نصف بیماریها به خاطر شیر و گوشت است خودش هم محض اطمینان به جای علوفه بازاری کود مرغهایش را به گاوها میدهد و در شیرش آب می‌ریزد، مبادا چربی خون مشتری ها بالا رود. حامد و منصور از همکلاسی‌های قدیمی هستند، دیروز سر کوچه روی راه های کاهش تورم و افزایش تولید بحث می کردند نمیدانم چرا تا پلیس آمد نمک و لواشک های توی جیبشان را دور ریختند و دویدند. بیژن را میشناسی؟ فروشگاه لوازم خانگی دارد، دیروز رفتم کمکش بار خالی کردیم انبارش پر است از یخچال و فریزر، ولی بنده خدا نمی فروشد، می گوید اینها را برای روز مبادا نگه داشته اما کدخدای نامرد انبارش را به پلیس لو داده. اونی که تسبیح دستش هست مهیار است پسر آقا سعید. آقا سعید رییس بانک بود و بسیار دست بخیر، پدر می‌گفت قدرش را ندانستند رفت کانادا پیش خاوری... اصلا میدانی مشکل چیست؟ مشکل خود کدخداست،قدر این مردم را نمی داند، نمی فهمد. اصلا به نظرم باید از مریخ کدخدا وارد کنند مثل واردات خودروهای کارکرده چینی. همه چیز درست می شود`` 🔸بعد صحبتهای باقر تازه فهمیدم مشکل کجاست! راست می‌گفت باید از مریخ کدخدا وارد بکنند. یا بکوشند، نسل باقر را تکثیر کنند و یا اینکه مردم جزء صف جلویی ما نباشند... @abghaa
❌من حسن باقری نیستم❌ ✍از روز اول با یک پمپ باد فشار قوی طلبه را باد میکردند: _شما حسن باقری های زمان هستید _شما معجزه های انقلاب هستید _و ... اما محمدرضا هر وقت این حرف ها را می شنید انگار فحشش داده باشی بر آشفته می شد و جلسه را ترک می کرد. یکبار وقتی از یکی از مسولین رده بالای حوزه، این حرف ها را شنید از جا بلند شد و بلند گفت: «آقای محترم من حسن باقری نیستم.» در جمع وقتی از رشته دانشگاهی سوال می شد بعضی ها با افتخار اسم و رسم رشته و دانشگاه می گفتند و با چشم های قلمبه و به به و چه چه مخاطب مواجه می شدند اما محمدرضا که یکی از نخبه های ایران بود، انگار از گذشته تیره و تارش سوال شده، از پاسخ دادن تفره می رفت. یک روز تنها گیرش آوردم و علت را پرسیدم. «می گفت ما کجا و حسن باقری کجا؟ این حرف ها عجب می آورد. ما باید به خاطر این چند سال تاخیر در ورود به حوزه استغفار کنیم، سرمان پائین باشد، از امام زمان عذرخواهی کنیم که دیر آمدیم» _گفتم شما که در دانشگاه هم، بسیار فعال بودی از بسیج گرفته تا هیئت و گروه جهادی و ... گفت: « اینها همه برای ارضای نفس و خفه کردن وجدانم بود، مثل کسی که میلیاردر است، اما چند میلیونی کمک فقرا می کند مردم ساده هم برایش به به و چه چه می زنند. در حالیکه میلیون در برابر میلیارد هیچ است. خواب جنب در حجره برای من با ارزش تر از هزار کار فرهنگی دانشجویی است. من که شرایطش را داشتم باید زودتر می آمدم. نمی دانم به خاطر این چند سال تاخیر، آن دنیا چه جوابی بدهم؟» _محمدرضا هیچ وقت مصداق این افکارش را به دیگر طلاب دانشگاهی نسبت نمی داد و به همه احترام میکرد اما به خودش خیلی سخت می گرفت و اصلا شوخی نداشت. البته اگر کسی مشورت می خواست خیلی جدی و بی رودربایستی نظرش را می‌گفت. یکبار چنتا از بچه های فعال هیئتی که بعضی نوجوان، جوان، کنکوری یا دانشگاهی بودند با کلی پیاز داغ، شروع به تعریف فعالیت هایشان کردند و منتظر تایید و تمجید محمدرضا. اما محمدآقا آب یخ را روی سرشان خالی کرد: «اگر واقعا عشق امام زمان دارید، اگر دغدغه دین دارید، عشق شهادت دارید، امروز تکلیف، واجب عینیتان طلبگی و حوزه است. بسم الله» بعضیشان که دنبال تایید و ارضای نفس بودند صحنه را ترک می کردند اما آنهایی که واقعا دنبال ادای تکلیف و وظیفه بودند برای طلبگی اقدام می کردند. پ.ن: این ماجرا برای هر کس درس خودش را دارد برای طلبه یکجور، طلبه دانشگاهی یک جور و برای عموم بچه حزب الهی ها، انقلابی ها، هیئتی ها و ... جور دیگر. همه باید ببینیم تکلیفمان را انجام داده ایم یا کارهای به ظاهر خیرمان هم برای ارضای نفس و وجدانمان است؟؟؟!!! @abghaa
✍کی فکرش را میکرد... 🖊حتی سوپر حزب الهی ها که هیچ، خود اعضای حزب الله و حماس هم فکرش را نمی کردند قدرت اسرائیل اینچنین پوشالی باشد. خیلی ها جمله مقام معظم رهبری را پیرامون نابودی اسرائیل در کمتر از ۲۵ سال دیگر، شنیده بودند اما در عملی شدن آن منتظر معجزه یا ظهور امام زمان بوده یا هیچ تصوری نداشتند. و خیلی ها هم جمله امام را که می فرمود: اگر هر مسلمان یک سطل آب بریزد اسرائیل از بین می رود را شنیده بودند اما ... یک وقتی ناوهای آمریکایی به ایران جسارت کردند، جمعی از فرماندهان خدمت امام رسیده و کسب تکلیف کردند امام فرمود شما به حرف من گوش نمی کنید، گفتند بفرمایید گوش می کنیم. از آنها اصرار و از امام انکار. تا اینکه امام فرمود اگر به من باشد می گویم ناوها را مستقیم بزنید آمریکا هیچ غلطی نمی کند. آن مسولین با ذهن و فکر محدود خود هزار توجیه و بهانه آوردند و نزدند. امروز هم کم نیستند چنین افرادی که فقط در شعار، مرگ بر آمریکا و اسرائیل می گویند اما در عمل مسحور ناو، ناتو، مرکاوا، گنبد آهنی، بمب هسته ای و .... هستند. اما همه دیدند که اینها همه، فیگور و باد است. کی فکرش را می کرد راکت و موشک ها از گنبد آهنی بگذرد؟ فلسطینی ها با گلایدر وارد اسرائیل شوند؟ صدها افسر و نظامی اسرائیلی کشته، زخمی و اسیر شوند؟ مقاومت اینهمه موشک رو کند؟ ته ته تصور و فانتزی خیلی‌ها؛ سنگقلاب و تیرکمان بازی فلسطینی ها بود که آخرش هم خبرنگار در اخبار با غرور و خوشحالی خبر دهد که یک خودروی اسرائیلی خش افتاد و یکی دو صهیونیست هم زخمی شده و دست و پایشان خط افتاد. اما امروز کم کم باورمان می شود که می شود.... حالا در پس این طوفان الاقصی ، بایستی توحید، ایمان و قدرت الهی را دید. هر چه قدر این باورها در انسان قوی تر شود، پیروزی بیشتر است، تا جایی که انسان با جان و دل اقرار می کند: لا موثر فی الوجود الا الله، لا حول و لا قوه الا بالله. در این زمان است که عصا مار خواهد شد، دریا دو نیم می شود، از آسمان من و سلوی خواهد بارید. و در نهایت اسرائیل کمتر از ۲۵ سال از صحنه روزگار حذف خواهد شد... @abghaa
🔴حسن بصری و خواجه ربیع زنده اند🔴 ✍️از ابن عبّاس نقل است که حضرت امیر در میان راه به حسن بصری که در حال وضو گرفتن بود رسیده و بدو فرمود: ای حسن در وضوی خود دقّت کن و آداب آن را بجای آور. او گفت: ای أمیر المؤمنین دیروز افرادی را کشتی که همگی شهادت به توحید و رسالت داده و نمازهای پنجگانه را اقامه می کردند و با تمام آداب وضو می گرفتند!. حضرت در پاسخش فرمود: اگر این گونه بوده و تو شاهد آن بودی پس برای چه به یاری دشمنان ما نشتافتی؟ حسن بصری گفت: بخدا که راست فرمودی، و من آن را تصدیق می کنم، ماجرا از این قرار بود که در روز أوّل جنگ بود که از خانه بیرون آمده غسل کردم و حنوط به بدنم مالیدم و شمشیر را با خود برداشتم، و من هیچ شک و تردیدی نداشتم که تخلّف از امّ المؤمنین عائشه کفر است، ولی وقتی به «خریبه» (نام محلّی است در بصره) رسیدم آوازی مرا ندا ساخت که: «ای حسن کجا می روی؟ برگرد، که قاتل و مقتول هر دو (در این کارزار) جهنّمی هستند»، پس با حالتی ترسان بازگشته و در خانه ام نشستم، پس چون روز دوم رسید هیچ شک نکردم که تخلّف از امّ المؤمنین عائشه کفر است، پس همچون روز گذشته حنوط به بدن مالیده و سلاح بر کمر بسته و قصد رفتن به کارزار را نمودم، تا به «خریبه» رسیدم ندایی از پشت سرم گفت: «ای حسن دوباره کجا می روی، که قاتل و مقتول هر دو اهل آتشند». حضرت أمیر علیه السّلام فرمود: راست گفتی، آیا هیچ فهمیدی که آن منادی که بود؟ گفت: نه. فرمود: او برادرت ابلیس بود، و راست گفت که قاتل و مقتول از آنان هر دو اهل آتشند. حسن بصری گفت: ای أمیر المؤمنین اکنون دریافتم که این قوم در هلاکت و گمراهی هستند. یکی دیگر از همین زهاد معروف، خواجه ربیع است که در برابر واقعۀ کربلا، در هنگام شنیدن خبر شهادت امام حسین و یارانش استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) گفت و از اینکه یزید و عاملان او را به سبب قتل حسین بن علی مورد طعن و ملامت قرار دهد، خودداری کرد و به اصطلاح، دربارۀ امور دنیوی سخن نگفت. امروزه خیلی از اهل تصوف و عرفان عامّه، مرید حسن بصری و خواجه ربیع اند و متاسفانه برخی از مدعیان عرفان شیعی هم با این دو منحوس ملعون، محشور خواهند شد. آنهایی که این سال ها و این روزها به جای یاری و حمایت انقلاب اسلامی و مبارزه با ظلم و استکبار، سرشان را نه مثل کبک بلکه مانند گوسفند در آخور ذکر و ورد کرده و مشغولند. نام این مسلک نه عرفان حقیقی بلکه عرفان پخمگی، بی عرضگی، بی لیاقتی، عرفان گوشه گیری و انزوا، عرفان ترسوها و بزدل ها، عرفان بی دل و جگرها، عرفان جُهال و حُمَقا باید نامید. به قول شریعتی، فرقی ندارد در سجاده نشسته باشی یا در سفره شراب، مهم این است که در صحنه نباشی. این روزها برخی را می بینیم که سرشان به درس و بحث گرم است. فقه و اصول می خوانند، ذکر و ورد می گویند، دم از ولایت اهل بیت می زنند اما در حال تیز کردن نیزه و شمشمیر برای نبرد بر علیه امام زمانشان اند. چند روز پیش یکیشان را در حرم دیدم برای مریدانش حلقه پند و وعظ گذاشته بود، در پاسخ سوال راجع به جنایات و مظلومیت ها با وقاحت تمام و انواع توجیه و بهانه ها فلسطینی ها را سرزنش و تحقیر می کرد. چندی قبل هم می گفت سردار سلیمانی یا فلان شهید را در برزخ دیدم گرفتار بود... ای بدبخت ای بیچاره ای عبدالابلیس ای ابوالشیاطین، گرفتار تو هستی که جماعت ساده را فریب می دهی. روح حسن بصری و خواجه ربیع در تو حلول کرده و با خباثتت روی آنها را سفید کرده ای. امثال این ملعون، با مغالطه و شیطنت، دوستداران عرفان و معنویت را جذب خود کرده و برای جنگ با امام زمان لشکر جمع می کنند. یکی از مریدان سابقش می گفت، این ملعون، نصف حرف هایش در جلسات و جمع خصوصی، محبت و ولایت اهل بیت است و نصف دیگرش، کشف و شهودها و خواب هاییست که می بیند. چنان انسان را فریفته این مسائل می کند که دیگر توان تشخیص حق و باطل را نداری آنوقت زهر خود را می زند آنوقت که تنور داغ می شود چنتا نیش به انقلاب، امام، شهدا، سپاه، حزب الله، مقاومت و ... می زند. مراقب باشیم درس و بحث، سجاده و محراب، ذکر و ورد فریبمان ندهد، حسن بصری هم گوش برزخی داشت غیب می شنید، سامری هم مجسمه را به صدا در آورد، بلعم باعورا هم اسم اعظم می دانست. اینها هیچ دلیل بر حقانیت نیست. سرتان به چهارتا خواب و رویا گرم نشود. شیاطین خبیث انسی که با نام عارف، استاد، شیخ و مراد در جامعه می چرخند فریبتان ندهند. امروز دو سلوک داریم یکی سلوک شیطانی و دیگر سلوک انقلابی، شیطان یکی را با شراب می فریبد و دیگری را با ذکر و ورد، کشف و شهود، خواب و رویا. برادر و خواهر عزیز مراقب باشیم پای حرف و درس چه کسی نشسته ایم؟ آیا این عرفان و سیر و سلوک محبت، حمایت و غیرت ما را نسبت به انقلاب اسلامی و آرمان های آن، شهدا، حزب الله و .... بیشتر می کند یا برعکس، بی تفاوت و نعوذ بالله منزجر؟ @ABGHAA
🌱 طلبه قم ِنشین 🌱 ✍️طلبه قم ِنشین؛ روایت، خاطرات، مشاهدات، مشورت ها و افکار طلبه ایست که بعد از حدود یک دهه زندگی در قم به واسطه مشکلاتی که برایش پیش آمده در دوراهی ماندن و رفتن قرار دارد. این طلبه برای یافتن راه و تصمیم درست شروع به تحقیق، مشورت و بررسی جوانب موضوع می کند. هم سرکی به زندگی طلبه های قم نشین می کشد و از حال و روز زندگیشان پرسش می کرد و هم سراغ طلبه هایی می رود که یا اصلا قم نیامده بودند و یا بعد از مدتی درس و بحث، راهی شهر و روستا شده و مشغول تبلیغ و امامت شده بودند. طلبه داستان ما تمام تلاشش را کرده است بدون قصد و غرضی مشاهداتش را روی کاغذ بیاورد و در پایان به جمع بندی برسد. البته پیش زمینه فکری ایشان، بیانات و رهنمودهای مقام معظم رهبری در رابطه با وظایف و برنامه های طلبگیست. طلبه در این تحقیق هم سراغ مشورت با طلبه ها می رود و هم خودش از دور و نزدیک زندگی، مشکلات، فرصت ها و تهدیدهای زندگی طلبگی را ثبت و ضبط می کند. طلبه داستان سعی می کند اواخر هفته را به سفر برود و از نزدیک زندگی طلبه های شهرستانی را ببیند و شفاهی و یا تلفنی پای حرفشان بنشیند. https://eitaa.com/joinchat/270598375C6b23d406b2
سلام علیکم خدمت اعضای محترم کانال انشالله داستان های نگاشته شده به ترتیب در کانال منتشر خواهد شد. 🌺
🌱طلبه قم نِشین🌱 🌼قسمت 1 🌿شوخی شوخی جدی شد🌿 ✍️اصلا فکرش هم نمی کردم روزی در این دوراهی گیر بیفتم. سرم به درس و بحث گرم و بود و تا چند سال بعد را هم برنامه ریزی کرده بودم اما امان از چرخ زدن های بیهوده در فضای مجازی.... همه ماجرا از شب بعد از آخرین امتحان خرداد شروع شد. انگار یک وزنه 100 کیلویی را از پشتت برداشته باشند سبک و رها از دغدغه امتحانات، داشتم در فضای مجازی چرخ می زدم که اطلاعیه جذب مبلغ به چشمم خورد. روزی صدتا اطلاعیه و فراخوان می دیدم اما اینبار انگار با میخ توی مخم کوبیده باشند از فکرم بیرون نمی رفت. شروع کردم به این فکر که اگر ثبت نام کنم چه می شود؟ مثلا اگر دست زن و بچه را بگیرم و چند سالی از قم بیرون بزنم، خوب است یا بد؟ فکرهایی که تا حالا اصلا به سراغم نیامده بود. وقتی با همسرم در میان گذاشتم مثل یک شوخی بی مزه از کنارش گذشت اما نمی دانست شوخی شوخی جدی می شود. فردا صبح بی اختیار شماره روی اطلاعیه را گرفتم. حاج آقای با نشاطی جواب داد. کمی از شرایط طرح توضیح داد. اینکه اعزام مبلغ به یکی از روستاهای هرمزگان است. منطقه محروم حساب می شود ولی امکانات اسکان و حمل و نقلش رایگان است. ماهی فلان قدر پرداختی دارد. مهمترین مشکلاتش آسیب های اجتماعی و شبهات اعتقادیست و .... چنان سوال می کردم که انگار قرار است فردا در آن روستا مستقر شوم. همسرم که معمولا تا ساعت 10 صبح خواب بود وقتی چند کلمه ای از صحبت هایم را شنید مثل آدم برق زده از خواب پرید و هاج و واج شاهد مکالمه من با حاج آقای با نشاط شده بود. هرچه از بیداری اش می گذشت و ویندوزش بالا می آمد. چهره اش عصبانی و اخمو تر می شد. و من همچنان پشت میز مطالعه لم داده و با حاج آقای با نشاطیان دل می دادیم و قلوه می گرفتیم. همین که تلفن تمام شد. کلام حاج خانوم آغاز شد: -داشتی چی می گفتی؟ کجا میخای بری؟ تو مگه درس نداری؟ واقعا میخای بری جنوب؟ مگه من شریک زندگیت نیستم؟ تو باید قم بمونی پیشرفت بکنی؟ وای که سرم ترکید خانوم جان. حالا من یه چیزی گفتم. کی حال داره بره جنوب توی این گرما -علی تو باید قم بمونی درس بخونی تولید علم بکنی. بقیه باید برن تبلیغ. تو که استعداد داری باید همینجا باشی و تفقه و اجتهاد بکنی. بله بله حق با شماست حاج خانوم. اگه همسرم این حرف ها رو نمی زد شاید خیلی زودتر بی خیال موضوع می شدم اما وقتی با توجیهات و بهونه های الکی که سر هم می کرد مواجه شدم، بیشتر توی فکر رفتم که شاید من هم دارم از همین توجیهات ردیف می کنم و دل از قم نمی کنم. شدم مثل اونایی که توی دوران جنگ، پشت جبهه می مونن و سرشون رو به کارهای الکی گرم می کنن و یه عده دیگه میرن و جون میدن. واسه همین فکر و خیال ها هم که بود تصمیم گرفتم با یکی از اساتید مدرسه مشورت کنم. همون شب بهش پیام دادم و برای فردا بعد نماز عصر قرار گذاشتیم. کار از یک شوخی شروع شد اما هر چی جلو تر میرفتم جدی و جدی تر می شد.... ادامه دارد.... https://eitaa.com/joinchat/270598375C6b23d406b2
🌱نه هر که سر بتراشد قلندری داند... حقوق بشر: no war please غرب : no war please شرق: no war please اروپا: no war please آسیا: no war please آمریکا: no war please سلبریتی: no war please عوام: no war please سازمان ملل: no war please شورای امنیت: no war please اتحادیه عرب: no war please تشکیلات خود گردان: no war please 🔸این روزها خیلی ها شعار نه به جنگ می دهند، تظاهرات، بیانیه، نشست و .... می گذارند. عکس هایی از ویرانی و کشتار مردم، زنان و کودکان نشان می دهند. واکنش بعضی ها را می بینیم خوشحال می شویم و فکر می کنیم در حمایت از حق است. در محکوم کردن ظالم است اما حقیقت چیز دیگری است. نه به جنگ معناهای دیگری هم دارد. نه به جنگ یعنی... یعنی : فرقی ندارد حق با کیست، فقط نه به جنگ یعنی: ظالم و مظلوم مهم نیست، فقط نه به جنگ یعنی: هر دو طرف مقصرند، فقط نه به جنگ یعنی: شروع کننده جنگ جبهه مقاومت است یعنی: شروع کننده جنگ مقصر است یعنی: ادامه دهنده جنگ مقصر است. یعنی: جهاد و دفاع همان جنگ است و محکوم. یعنی: صلح به همان معنایی که آنها می گویند یعنی : مذاکره بر سر آنچه آنها می خواهند. یعنی : پاک کردن صورت مسأله یعنی حساب حماس و مقاومت از مردم غزه جداست یعنی برای پایان جنگ هم اسرائیل محکوم است هم مقاومت، حماس و حزب الله. یعنی منشا و ریشه همه این خونریزی ها؛ حماس، مقاومت و حزب الله است. پ.ن: نه هر که چهره برافروخت دلبری داند نه هر که آینه سازد سکندری داند نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست کلاه داری و آیین سروری داند نه هر که سر بتراشد قلندری داند.... @abghaa
🔰دستورالعمل آیت الله شکم پرور برای دفع شر اسرائیل: ↗️نیم کیلو پسته زعفرانی مقاومتی و نیم کیلو پسته خام حماسی تهیه کرده با اعضای خانواده بالای پشت بام بروید ۳ بار هر نوبت ۶پسته( به عدد رمزی صهیونیستی ۶۶۶ سه تا ۶داره بقالی سر کوچه کیشمیش داره) را داخل دهان گذاشته. مغزش را بجوید و پوست آن را به سمت اسرائیل تف کنید. و بعد از هربار تف کردن ۶بار با توجه بگویید احمق احمق ↖️مومنین آپارتمان نشین می توانند این کار را در تراس انجام دهند. و سپس به رختخواب رفته راحت بخوابید انشالله دفع شر خواهد شد @abghaa
🚀چرا یمنی ها موشک زدند؟ 🚩در نبرد طوفان الاقصی غالب کشورهای عربی نهایت هنرشان اظهار تأسف و بیانیه بود و کسی حتی جرأت تهدید محکم و عملی نداشت اما یمنی ها که تا چند وقت پیش درگیر یک جنگ بزرگ با آمریکا و عربستان بودند در شرایطی که نسبت به بقیه کشورهای عربی و به اصطلاح اسلامی، امکانات چندانی هم ندارند به خود جرأت داده و موشک پرتاب کردند. این سوال پیش می آید که چرا و چطور یمنی ها این کار را کردند؟ یمنی ها مانند فلسطینی ها، افغانستانی ها، عراقی ها، سوری ها و ایرانی ها خواسته یا ناخواسته طعم سنت های الهی و باورهای ایمانی را چشیده بودند. آمریکا که نامش هم برای برخی کشورهای عربی دلهره آور است جلوی یمنی ها بی رنگ و لعاب شده است زیرا آنها چند سال با ائتلاف آمریکایی سعودی جنگیدند و قدرت پوشالی آمریکا برایشان بی اثر است. لذا متوجه این نکته توحیدی شده اند که قدرت مطلق خداوند است و این ظالمین و فراعنه چیزی ندارند لذا نه ناو، نه موشک و نه نیروهای ویژه آمریکایی، هیچ ترسی به دل یمنی ها نینداخته و با جسارت و شجاعت به سمت ناو آمریکایی و سرزمین های اشغالی موشک زدند. پیشتر هم افغانستانی های شجاع در لشکر فاطمیون در سوریه به جنگ داعش و آمریکا رفتند چون حنای آمریکا برای آنهایی که سال ها در افغانستان با آمریکا می جنگیدند، رنگی نداشت. همینطور نیروهای سوری و حشدالشعبی عراق که قبلتر با آمریکا در نبرد بودند. فلسطینی هایی که در قالب حماس و مقاومت، به صورت ناخودآگاه تحت تعلیم توحیدی انقلاب اسلامی قرار گرفتند؛ و نیز ایرانی های داوطلب که تحت آموزه های امام خمینی و مقام معظم رهبری با فرهنگ توحیدی توکل به قدرت مطلق و ظلم ستیزی بزرگ شده اند هم، اینگونه ابهت آمریکا و اسراییل در دل و پیش چشمشان ریخته است. اگر باقی کشورهای عربی و اسلامی، مسولین و دولتمردانش کمی ایمان و باور توحیدی داشتند ناوهای غریبه آمریکایی از یک قاره دیگر، گستاخانه در منطقه چرخ نمی زد. اسرائیل حرامزاده در نطفه خفه می شد و امروز دنیا تحت تاثیر کشورهای مسلمان قرار داشت. @abghaa
🔸فلسطینی ها ناصبی، سلفی، وهابی یا اخوانی اند... ✅این روزها در فضای مجازی، محتواهایی در نقد اعتقادی مردم و گروه های فلسطینی در حال انتشار است از جمله، ناصبی، سلفی، اخوانی و .... یکی از پاسخ هایی که می توان گفت، بیان آموزه های انقلاب اسلامی است. بر اساس این آموزه ها ما موظف به دفاع از مظلوم و مبارزه با ظالم هستیم. نگاه ما نگاه تکلیف محوری است ولو طرف مقابل ما را تایید یا رد بکند. در نگاه توحیدی، تنها رضایت و خشنودی خداوند مد نظر است نه دیگران. همکاری و حمایت جمهوری اسلامی از مردم و گروه های فلسطینی از یک طرف به علت دفاع از مسلمین و مظلومین، زنان و کودکان بی گناه و از طرف دیگر به علت مبارزه با مظهر شرارت و شیطنت منطقه و جهان، اسرائیل و امریکاست‌. اگر این نگاه حاکم باشد دیگر توقعی از مردم و گروه های فلسطینی در قدردانی، هم فکری و همراهی نخواهیم داشت. در اینصورت بر فرض صحت محتواهای مذکور، خللی در کار ما پیش نخواهد آمد همانطوری که در جنگ داعش، سپاه قدس در سوریه و عراق حضور داشت، بدون توجه به بی مهری ها و تعصبات برخی از مردم و گروه های عراقی و سوری. اگر آموزه های انقلاب اسلامی در جامعه به خوبی منتشر و تعلیم داده شود، مردم در برابر این محتواها واکسینه می شوند و تاثیری در نیت، انگیزه ، نشاط و فعالیتشان نخواهد داشت. @abghaa
🔻پهلوان و گنده لات🔺 🔸قسمت ۱ ✍روزی یکی از گنده لاتهای اون سر شهر در یکی از محله های این سر شهر، شروع به باج گیری میکند. اکثرا از او می ترسیدند و کسی جرأت مقابله با او را نداشت. با اینکه خانه و زندگی اش آن سر شهر بود اما دائم در این سر شهر می چرخید و حتی یکی از نوچه هایش را هم به زور در یکی از خانه های این سر شهر ساکن کرده بود. گنده لات آنقدر در محله این سر شهر می آمد و می چرخید که همه حضورش را پذیرفته بودند و برایشان عادی بود. تو سری خوردن، تحقیر، باج دادن و ... به گنده لات برایشان طبیعی بود تا اینکه یک پهلوان نامی در یکی از خانه های این سر شهر ساکن شد هرچند پهلوان ثروت، قدرت و نوچه های گنده لات را نداشت اما زیر بار حرف و تحقیر نرفت. اما همچنان بقیه ساکنین زیر لگد گنده لات بودند تا اینکه پهلوان کم کم بقیه مردم را بیدار کرد که اصلا گنده لات به چه حقی از اون سر شهر به این سر شهر می آید؟ نوچه اش به چه حقی خانه مردم را غصب کرده و اعضای خانه در انباری ساکن شدند؟ مالکین، بزرگان و ریش سفیدهای محل که یا گنده لات را پذیرفته یا با او سلام علیک پیدا کرده و دوست شده بودند زیر بار حرف های پهلوان نمی رفتند حتی چندباری که بین پهلوان و گنده لات بحث بالا گرفت، برخی از اهالی از گنده لات حمایت کردند. اما زن و بچه هایشان کم کم مرید پهلوان شده و پهلوان به خیزش همین ها امید داشت تا اینکه کم کم همه محل بیدار شدند که اصلا گنده لات اینجا چه غلطی می کند آنوقت همه چماق به دست سراغ گنده لات رفته و چنان ادبش کردند که دست نوچه اش را گرفت و برای همیشه گورش را گم کرد و به آن سر شهر برگشت. پ.ن: منطقه باید به این باور برسد که امریکا در اینجا چه غلطی می کند؟ ناوهایش چه غلطی می کنند؟ پایگاه های نظامی اش در منطقه چه غلطی می کنند؟ نوچه اش چه غلطی می کند؟ @abghaa
🌱السلام علیک یا روح الله🌱 ☘زیارت امامزاده واجب التعظیم و التکریم مظهر اسم یا عزیز الهی 🚩حضرت امام خمینی(ره)🚩 🔸توسط حضرت استاد طناز( دام نازه العالی) 🤲به نیابت از اعضای محترم کانال https://eitaa.com/joinchat/827720228C9c05fe965e
🔺ماجراهای پهلوان و گنده لات🔻 🔸قسمت ۲ ✍همه نگران حال پهلوان بودند، او که با چنتا از جوانان محل جلوی گنده لات و نوچه اش ایستاده بود. گنده لات و نوچه هایش با نامردی تمام پهلوان را دوره کرده و چاقویش زدند. همه نگران حال پهلوان بودند اما چشم پهلوان نگران جای دیگر.... آنچه حال پهلوان را بد می کرد، زخم و خونریزی نبود، بلکه حرف های برخی از کسبه و اهل محل بود. اصغر آقا بقال محل با دأب کدخدامنشانه ای می گفت: خوبیت ندارد با هم آشتی کنید.دو‌ روز دنیا ارزش این چیزها را ندارد. شاهغلام شوفر تاکسی هم با تیپ شوفر اسکانیایی که زده بود می گفت: صلوات بفرستین تمام بشود، این محل جای این کارها نیست. همین کم بود که حشمت خان هم بیاید و پهلوان را نصیحت کند که ای آقا دو تا همسایه هستین روی هم را ببوسید تمام بشود دیگر. پهلوان که هر لحظه صورتش زرد و سفیدتر می شد رو به اصغر بقال کرد و یادآور دزدی و زورگیری های نوچه گنده لات از بقالی شد و بعد نگاهی به شاهغلام کرد و از لاستیک های تاکسی اش که گنده لات چاقو زده بود پرسید. نوبت حشمت خان که شد، پهلوان چیزی نگفت و فقط نگاهش کرد، چنان نگاهی که حشمت هم مثل پهلوان زرد و سفید شد. پهلوان حیا کرد چیزی بگوید اما همه محل می دانستند که چشم گنده لات دنبال زن حشمت و چشم نوچه اش دنبال دختر اوست. و با این حال باز حشمت دارد سنگ گنده لات را به سینه میزند. پ.ن : دیاثت سران عرب دیاثت‌ دولت های ‌عرب دیاثت عربی @abghaa
❌خواص نافهم... ✍یکی از موضوعاتی که همواره انبیا، ائمه و اولیای الهی را آزار می دهد، نفهمی خواص است... نهج البلاغه پر است از این مصداق ها... امام رضا علیه السلام در نیشابور سخن می فرمود عده ای می نوشتند و به این نوشتن افتخار می کردند حضرت به کنایه و اشاره ولایتشان را گوشزد میکردند، ظلم طواغیت را اشاره می کردند و آنها فقط می نوشتند.... شناخت صحنه و واکنش مناسب یک وظیفه مهم بر دوش خواص است که بعضاً درک و رفتار درستی ندارند... در ماجرای غزه، اسرائیل موشک می زند، مسلمین را به خاک و خون می کشید آنوقت این طرف عده ای ته ته احساس تکلیف و هنرشان تجویز ذکر و ورد و استغاثه است. یکیشان ابتر ابتر راه انداخته و دیگری امر به صلوات می کرد برخی هم گوشه حرم استغاثه به راه انداختند و جماعتی مشغول ختم امن یجیب... و اسرائیل همچنان خون به راه انداخته و رهبری که غریب است حتی در بین خواص... فتامل... @abghaa
🔬تبیین پیام قبلی کانال: ✍امیرالمومنین قدرت محض الهی، ابتدا دست خانواده را گرفت و جلوی خانه اصحاب رفت اما وقتی اقبالی ندید ۲۵ سال خانه نشین شد.... امام حسن علیه السلام با خیانت اصحابش صلح را پذیرفت .... امام صادق علیه السلام با اشاره به گله کوچک گوسفندان فرمود اگر همینقدر یار داشتیم قیام می کردیم... حضرت حجت (روحی فداه) هزار و اندی سال در غیبت اند و منتظر فراهم شدن شرایط و جمع یاران خود... سخنرانی امام خمینی در بهشت زهرا یادتان هست؟ «من دولت تعیین می‌کنم! من تو دهن این دولت می‌زنم! من دولت تعیین می‌کنم! من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می‌کنم! من به واسطه اینکه ملت مرا قبول دارد...» امامی که مجسمه توحید بود، پشتیبانی ملت را شرط قیام و حرکت خود می داند... پشتیبانی و همراهی ملت، لازمه قیام امام جامعه است. مردم باید بخواهند باید بپذیرند و آماده باشند تا امام جامعه فرمان قیام و جهاد صادر کند و این آماده کردن جامعه از لحاظ فکری، احساسی، اعتقادی و ... وظیفه خواص است. در ماجرای غزه، آنچه از خواص صادر و در جامعه منتشر شده است ، اظهار تاسف و امر به فلان ذکر و دعا و استغاثه است. ما معتقدیم که دعا سلاح مومن است اما وظیفه و شرایط الان چیز دیگریست. خواص بایستی بکوشند جامعه را آماده پذیرش حکم امام جامعه بکنند. باید مطالبه عمومی شکل بگیرد، همانطور که بعد از قتل عثمان شکل گرفت و مردم تشنه حکومت علی علیه السلام شدند. خواص باید از ظرفیت و اعتبار خود، از دایره نفوذ خود استفاده کرده و جامعه را برای پذیرش حکم جهاد و قیام امام جامعه آماده کنند. نه اینکه با مشتی ذکر و ورد، نفوس و وجدان ها را ساکت کرده که خیلی ها به صرف چند مرتبه فلان دعا و ذکر خواندن، خیالشان راحت شود که تکلیفشان در برابر اسرائیل و فلسطین را انجام داده اند. امثال این رفتار را برخی خواص با امام حسین علیه السلام کردند. دعا بدرقه اش کردند، شمشیر و اسب پیشکش کردند اما آیا امام این چیزها را می خواست؟ امروز عده ای می گویند چرا ایران وارد نمی شود؟ چرا حمله نمی کند؟ بله ایران بسیار قدرتمند است، حماس و حزب الله که انگشت کوچک ایران هم نمی شوند اسرائیل را مچل خودشان کردند ولی مساله این است که بایستی جامعه ما پذیرش حکم جهاد و قیام رهبرش را داشته باشد که این وظیفه خواص است و با ذکر و ورد ادا نمی شود... فتامل... @abghaa
🔺ماجراهای پهلوان و گنده لات🔻 🔸قسمت3 ✍۴۰ سال قبل... روز اول مهر بود و هرکس حال و هوای خودش را داشت. جوانمرد( پهلوان) مثل همیشه یکی از صندلی های ردیف وسط را انتخاب می کرد و جوجه لات( گنده لات) با دار و دسته اش ته کلاس را قرق می کردند. ردیف اول هم همیشه برای دو گروه بود: کوتاه قدان مثل میرزا و پاستوریزه ها و یقه سفیدها مثل کامی و پوری. بقیه کلاس هم رنگ و لعاب خاصی نداشتند برخی خنثی و برخی جانب جوانمرد یا جوجه لات بودند. از همان روز اول معلوم بود هرکسی چند مرده حلاج است، از جوجه لات گرفته که انگار برای تفریح و سرگرمی به مدرسه می آمد تا جوانمرد که معلوم بود از همان نوجوانی روحیه پهلوانی دارد... معمولا جوانمرد به اندازه چند نفر خوراکی می آورد و هر زنگ سراغ دانش آموزان کم بضاعت میرفت، به هر بهانه ای که شده سر حرف را باز کرده و آنها را دعوت به هم سفرگی می کرد. برعکس، جوجه لات و دار و دسته اش کنار بوفه،پشت دیوار زاغ سیاه دانش آموزان را چوب زده و هرکس چیزی می خرید سربزنگاه سراغش می رفتند و خفتش می کردند... اختلافات از همان هفته اول شروع شد... محمد علی که اهل جدار مملی صدایش می کردند معلولیت جسمی داشت هم چشمانش ضعیف بود، هم زبانش لکنت داشت. جوجه لات و دار و دسته اش هر روز محمدعلی را دست انداخته می خندیدند. غالب کلاس هم یا زیر لب نیش خندی زده و یا اگر هم ناراحت میشدند جرأت اعتراض نداشتند. یک بار که اهل جدار عینک محمدعلی را برداشته و خرس وسطش کرده بودند، جوانمرد آرام و باوقار سمت جوجه لات رفت و کشیده آبداری نثارش کرد. عینک را گرفت و به محمدعلی داد. جوجه لات انگار طلسم شده باشد، خشکش زد و فقط نگاه می کرد... همانجا بود که تخم کینه در دلش کاشته، همچون لوبیای سحرآمیز به یکباره تبدیل به درخت تنومندی شد... 🖊دنیای امروز ما، محله، اداره، بازار، شهر، کشور، جهان و .... هم مانند کلاس آن روز است. عده ای نقش جوانمرد را، عده ای نقش جوجه لات و نوچه هایش و جماعت کثیری نقش سیاهی لشکر یا خاکستری جهان را بازی می کنند. اکثرهم لا.... @abghaa
طلبه قم نشین تربیت فرزند.pdf
153.9K
🌱طلبه قم نِشین🌱 🌼قسمت 2 🌿 تربیت فرزند 🌿 ✍️همچین بد هم نمیگفت. واقعا محیط قم برای تربیت فرزند مناسب بود. هرچند هر از گاهی بدحجاب و معتاد و .. دیده می شود اما فضای مذهبی و فرهنگی قم را هیچ جا ندارد. سر هر کوچه ای مسجد، کانون و هیئت است. دور و بر بچه هایت پر است از بچه طلبه ها و بچه های خانواده های مومن و مذهبی. خب این فضا بهترین محیط برای رشد و تعالی است. حداقل اگر خانه نیستی و مشغول کاری دلت قرص است که بچه ات در محیطی نسبتا سالم یا حتی سالم تر از خیلی شهرستان ها زندگی می کند. ببینید ما نسبت به خانواده مان مسولیم نمی شود برای مردم منبر برویم ولی بچه های خودمان سر از ناکجاها در بیاورند. اگر هر کدام از ما بکوشیم چند فرزند صالح بر اساس مبانی اهل بیت تحویل جامعه بدهیم، همان ها ده ها برابر ما اسلام را تقویت و به جلو خواهند برد.... ادامه دارد.... ادامه در فایل پی دی اف پیوست.... https://eitaa.com/joinchat/270598375C6b23d406b2
حمام ما ایرانی ها.pdf
180.1K
🌱طلبه قم نِشین🌱 🌼قسمت 3 🌿 دوش گرفتن به سبک ایرانی 🌿 ماجرای آشنایی من با موسسه به یکی دو سال قبل بر می گرده. بعد از سخنرانی حضرت آقا در حرم امام خمینی بود که برای بررسی یکی از مطالبات رهبری از جریانات انقلابی قرار ملاقات با یکی از طلبه های صاحب نظر گذاشتم. از مدرسه تا موسسشان حدودا 20 دقیقه ای فاصله بود معمولا بعد از کلاس های اصول، حدود ده دقیقه مشغول دیدن و خواندن محتواهای طنز می شوم تا مبادا خشکی و جدلی بودن مباحث خلق و خویم را عوض کند. خب این هم ایده ایست که به ذهنم رسیده. آن روز هم یه کلیپ طنز دیدم هم خندیدم هم توی فکرم برد. موضوعش حمام رفتن ما ایرانی ها بود که توی حمام هر کاری هم بخایم بکنیم از کیسه کشیدن گرفته تا شامپو و سنگ پا، یه قسمت ولو چنتا انگشتمون رو زیر دوش می گیریم که ثابت بکنیم دوش الکی باز نیست و ما با این کار اسراف نمی کنیم. نمیدونم شما هم همچین تجربه ای داشتین ولی واسه من خیلی اتفاق افتاده. ادامه در فایل پی دی اف پیوست. https://eitaa.com/joinchat/270598375C6b23d406b2
☘ أین سلمان... 🌱 انتقاد، مبارزه و برخورد قهری با کسانی مثل هاشمی، روحانی، خاتمی و .... خوب است کافی نیست. خوب است هنر نیست. خوب است عالی نیست... بلکه هدایت، مدارا و تحمل این افراد هنر است. شرح صدر می خواهد، ظرفیت می خواهد. ایمانی از جنس سلمان که از جنس ابوذری اش کافی نیست هرچند هر دو ذوب در علی باشند.... أین سلمان؟؟؟ ؟ فتأمل.... @abghaa