eitaa logo
از آگاهی تا خردمندی
141 دنبال‌کننده
422 عکس
67 ویدیو
25 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دکترشیخ(نفراول از سمت راست) ابوالفضل‌عباسی‌بانی-۱۷ امرداد ۱۴۰۰ بلدیه(شهرداری) اراک در اسفند ماه ۱۲۹۹ تاسیس گردید ، ولی نامدارترین شهردار اراک پس از تاسیس شهرداری را باید دکتر شیخ بدانیم( که در زمانی کمتر از دوسال (۱۳۰۷ تا ۱۳۰۹ ) برخی خیابانهای سلطان آباد را احداث و برخی دیگر را نوسازی و تعریض نمود که خیابان امام خمینی امروزی ، عباس‌آباد و باغ ملی احداث و بافت قدیمی شهر مرمت گردید ، هرچند با رفتن دکتر شیخ از این شهر و نبود نظارت کافی، ساخت و سازهای بعدی بصورت نامنظم ادامه یافت و از آنجائی که بیشتر باغ‌های شهر به خانه‌های مسکونی تبدیل شد و از طرفی هم چون حدود باغ‌ها با مسیر جوی آب تعیین می‌شد، لذا خانه‌های جدید به پیروی از آن‌ها بصورت نامنظم ساخته و با عبور راه‌آهن از شهر، گسترش  شهرنشینی  شتاب بیشتری گرفت و دیوارهای پیرامونی شهر برداشته و شهر بصورت بی‌رویه رو به گسترش نهاد.    انتصاب دکتر شیخ از سوی رضاشاه در سومین سفرش به سلطان آباد صورت گرفت که با هدف سرکوب عشایر لرستان مدتی در اراک توقف و دکتر شیخ را که مردی توانمند و جسور بود بعنوان شهردار، مامور بهسازی و نوسازی شهر نمود و در شهر، دگرگونی هائی رخ داد و علاوه بر مرمت و بهسازی محلات قلعه و حصار ، خیابان های وسیع پهلوی(امام خمینی فعلی) ، شاهپور (عباس آباد) ، امیرکبیر ، باغ فردوس و باغ ملی نیز احداث و برخی اقدامات دیگر بشرح زیر بعمل آمد(دهگان،ج۱ ، ۱۳۹۶:  ۲۳۲) آ. انتقال گورستانها به خارج از شهر. ب. تبدیل حمام های خزینه ای به دوشی . پ.بهسازی ساختمان فرمانداری واقع در میدان ارک. ت.سرپوشیده شدن آب جوی ها و نهرهای درون شهری. ث.تعریض خیابان مقابل میدان ارک و مرمت ساختمان اطراف . حاج حسن خوانساری از بازرگانان خوشنام و آزادۀ شهر در همراهی با دکتر شیخ، ساختمانهای زیبایی در دو طرف خیابان خوانساری (که متاسفانه بعدها به مخابرات تغییرنام یافت) احداث و در سراسر ضلع شمالی خیابان ساختمان دو طبقه ای با مهندسی و معماری ایرمانوف روسی و دستیاری «باقر گیاهچی» ساخت که تا خیابان شهربانی امتداد داشت و مجموعۀ بنای در طبقۀ دوم ضلع غربیِ آن قرار گرفته و ورودی سالن عریض و۱۲پلۀ کوتاه داشت که ورود و خروج تماشاچی بآسانی صورت گیرد . سازندگی در آن دوسال را مقایسه کنیم با امروز! روح همه خدمتگزاران این دیار شاد :از آرشیو استادجمالزاده https://t.me/abolfazlabbasibani
وزرای خردمند ابوالفضل‌عباسی‌بانی- ۱۹ امرداد ۱۴۰۰ راستش هیچ‌یک از وزرای پیشنهادی دولت سیزدهم را نمی‌شناسم ولی به جهت اندک مطالعات تاریخی ، میدانم و یقین دارم هرگاه وزرای خردمندی داشتیم، ایران چند قدم به جلو حرکت کرده و اگرچه میدانم تصمیمات از پیش گرفته شده ولی بازهم دیر نشده و همین رییس جمهور هم می تواند با برگزینش دانش آموختگان دانشگاه تهران و شریف و اصفهان و شیراز و.. -اگر بپذیرند- تجربه محمدعلی فروغی ،علی‌اصغرحکمت،مستوفی الممالک و... را زنده کند و عطای برخی افراد حاضر در ستادهای تبلیغاتی را به لقایشان ببخشد بویژه کسانی که به درست یا غلط دارای حواشی زیادی هستند. https://t.me/abolfazlabbasibani
ملافتحعلی سلطان‌آبادی ابوالفضل‌عباسی بانی-۲۰ امرداد ۱۴۰۰ با این مطلب یقینا مورد شماتت برخی از دوستان قرار خواهم گرفت ولی نگران قضاوت نیستم چون آزاد می اندیشم و آزاده عمل میکنم. کتاب «ازایراک تا اراک» که امیدوارم ویراستار محترم بتواند به روز اراک برساند را به برخی اساتید برجسته از جمله و جهت اظهار نظر و ارائه رهنمود تقدیم کرده ام که هریک از این عزیزان مطالبی بیان فرمودند ولی نکته جالب توجه برای من فرمایشات پروفسور امین بود که بیان داشتند: اساسا انتقال آیت‌ا.. یزدی از سامرا به اراک و سپس از اراک به قم، مسبوق به پیش بینی و پیشگویی یک عالم و عارف بزرگ اراکی به نام آخوند در سامرا در محضر میرزای شیرازی کوچک بوده است که آن روایت پررمز و راز را اول بار نیم قرن پیش سید حسن امین از قول یکی از شاگردان اراکی حائری یزدی یعنی از زبان شخص حائری یزدی در روزنامه اراک به مدیریت و بعد در مقدمه جامی از انتشارات میر کسری نقل کرده است. همگان شاهدیم این روزها اگر نقدهایی به روحانیت میشود و اتفاقا وارد هم هست ،یقینا نقدی است که به برخی از افراد این قشر وارد است و اگر سوابقی از مخالفت این قشر با تکنولوژی مطرح است بازهم مربوط به افراد خاصی از این طبقه است که در مورد سایر طبقات اجتماع هم صادق است و اتفاقا روحانیت شاخص مستقر در اراک مانند و بسیار دیگر از روحانیون نواندیش بوده و قابل احترام مردم، که این نکته ظریف قابل تامل وتفکر است . https://t.me/abolfazlabbasibani
۳۵۰.منافع‌ملی‌و ژاپن بانی-۲۲امرداد ۱۴۰۰ روابط بین‌المللی ایران هیچگاه مانند امروز در پایین‌ترین سطح نبوده حتی در دوره‌ی جنگ! ما امروز یک کشور دوست هم نداریم حتی سوریه و عراق بامادوست نیستند و این یک امر بدیهی است که روابط کشورها براساس منافع و قدرت هست . در روابط بین الملل شعار «نه شرقی نه غربی» آسیب زاست و دور از آداب دیپلماتیک و متاسفانه این آسیب زایی در این ۴ دهه گذشته ثابت شده و ما هر روز از جامعه جهانی دور و دورتر شدیم و امروز در انزوای کامل بسر می بریم و تمام تخم‌مرغهای خود را در سبد روسیه و چین قرار دادیم! دوکشوری که و برایشان بی معنی است و حتی خود نیز در جامعه جهانی منفورند بواسطه‌ی همین دوصفت مذموم! از آن سوی اما کشوری داریم مانند ژاپن که به این دو صفت و شهره است و براساس قرارداد دوستی ۱۳۰۸ روابط خوبی با ما دارد و خوی استکباری هم ندارد و از دید اقتصادی هم از اهمیت ویژه برخورداراست. پس از انقلاب ۱۳۵۷، حجم مبادلات تجاری بین دو کشور، گسترش چشمگیری یافت و در سال ۲۰۰۶ به مرز ۳٫۱۲ میلیارد دلار آمریکا رسید. از دید فرهنگی ژاپن هم مانند سایر کشورهای شرق آسیا در دوران باستان، تحت تأثیر فرهنگ ایرانی بوده و بودا از خاندان پادشاهی هخامنشی است که بدلایلی بسوی خراسان عزیمت نموده و آیکون خورشید که بصورت گلی ۱۲ برگ یا ۱۶ برگ در نمادهای ایرانی وجود داشته‌ به نمادهای بودایی نیز تبدیل شده‌است. کهن‌ترین دستنوشته پارسی ژاپن به حدود ۸۰۰ سال پیش برمی گردد که توسط ناخدایی ایرانی بنام خلیفه در بندر چین برای یک راهب بودایی ژاپنی نوشته شده‌ و تأثیر ایران بر ژاپن در آغاز سده ۷ میلادی به اوج خود رسید و در این دوران، ابریشم ایرانی در جهان بسیار پرطرفدار بود و مهم‌ترین تأثیر ایران بر ژاپن در این دوره نیز به تجارت ابریشم باز می‌شود. همچنین از منظر فرهنگ و مدنیت، ژاپنی‌ها مودب‌ترین ملت دنیا هستند و سعی می‌کنند در برخورد با روابط بیرونی خود (غریبه‌ها) همیشه با احترام و ادب رفتار کنند. ژاپنی ها دغدغه رسیدن به قدرت ندارند پس خوی استکباری هم ندارند و هیچگاه از قدرت برای رسیدن به منافع شخصی و کسب ثروت سوء استفاده نمی کنند و اگر احساس کنند پست و مقامی که به آنها داده شده از توانشان خارج است به سرعت استعفا داده و بخاطر اشتباهاتشان در کمال خضوع و خشوع عذر خواهی می کنند و هرگز تقصیر را به گردن دیگران نمی اندازند و در جهت جبران اشتباهات خود تلاش می کنند و مسئولیت آن خطاها را بطور کامل می پذیرند. مردم ایران همانند مردم جهان تصویر بسیار خوبی از ژاپنی‌ها دارند و نخستین رابطه سیاسی پس از استیلای اعراب بر ایران مربوط است به دیدار ناصرالدین شاه با سفیر ژاپن در دومین سفر خود به اروپا  در سال ۱۲۵۷ خ در سن پترزبورگ که با هدف کاهش نفوذ  امپراتوری روسیه و بریتانیا صورت گرفت و سپس در سال ۱۳۱۸ و آغاز جنگ جهانی دوم در شرایطی که ژاپن متحد آلمان نازی بود، ایران و ژاپن با یکدیگر «پیمان دوستی» بستند و پس از شکست ژاپن در جنگ، ایران نیز در کنفرانس صلح سانفرانسیسکو شرکت و عهدنامه صلح با ژاپن را امضاء کرد. در جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران که بریتانیا و آمریکا خرید نفت ایران را تحریم کرده‌بودند ژاپن تنها کشوری بود که اقدام به خرید نفت ایران نمود و این پیشینه خوب در ذهن ایرانیان همچنان باقی است. در روابط ایران و ژاپن از بدو تأسیس تا به امروز، همواره جنبه‌های اقتصادی دارای اهمیت ویژهٔ بوده‌ که از یک طرف ژاپن به نفت و بازار ایران نیاز دارد و از آن سوی ایران نیز ژاپن را همواره بازار عمدهٔ برای فروش نفت و تأمین کالاهای صنعتی و فناوری قلمداد نموده‌است.  ژاپن با اینکه از منابع طبیعی و ثروت خدادادی محروم است ولی بواسطه حکمرانی خوب ، دارای تولید ناخالص داخلی به میزان ۵ تریلیون دلار است که از این منظر قدرت اقتصادی جهان پس از آمریکا و چین محسوب میشود و در آسیا نیز رتبه دوم را از این لحاظ داراست و گزینه بسیار مناسبی است برای گسترش روابط سیاسی اقتصادی و جایگزین دو کشور فرصت طلب روسیه و چین که هیچ حدومرزی در نارو زدن و خنجرازپشت زدن نمی شناسند! https://t.me/abolfazlabbasibani
۴۰۰درصد ابوالفضل‌عباسی‌بانی- ۱ شهریور ۱۴۰۰ بعنوان یک فعال مدنی با شنیدن ‏وعده ساخت ۱میلیون مسکن در سال، خیلی خوشحال شدم چرا که با چهار برابر شدن ساخت مسکن بعنوان موتور محرکه اقتصاد که عامل رونق حدود ۳۰۰ شغل می‌باشد، به همین نسبت تولید فولاد، گچ وسیمان، آجر وسفال، سنگ، کاشی، سرامیک، ایزوگام و خلاصه شاغلان سیصد شغل موجود فعلی ۴ برابر میشود! وای! هورا! چه شود خدایا این حال خوش را از مانگیر! در دنیای اقتصاد که شاخص ها حول محور نیم درصد و یک درصد رشد گردش میکند در ایران ما با تغییر رییس جمهور، رشد ۴۰۰درصدی فقط در یک قلم محقق میشود! این جای سپاس نداره؟! تاکور شود هر آنکه نتواند دید! راستی وعده دکتر روحانی برای نوسازی ۲۰۰ هزار دستگاه کامیون که قرار بود تا نوروز ۱۴۰۰ عملی شود را در کانال تمدن ایرانی @irantamaddon مطالعه فرمایید.
ایرانِ بزرگ ابوالفضل‌عباسی‌بانی-۱۶شهریور ۱۴۰۰  ایران‌زمین یا ایرانشهر  محدوده جغرافیایے و حوزه تمدنی فلات ایران و جلگه‌هاے مجاور آن شامل ایران کنونی، بخش بزرگے از ،   و  است که در زبان‌هاے فرنگے از آن با عنوان پرشیاے بزرگ یا پارس بزرگ یاد می‌شود و کاربرد تاریخے ایران صرفاً محدود به بخش غربے آن که هم‌اکنون به این نام خوانده می‌شود، نبوده و تمام مرزهاے سیاسے کشورے که زیر تسلط ایرانیان بود، همچون (سورستان که همان عراق امروزے است) و بیشتر  و  را هم در بر می‌گیرد و مفهوم از جهات گوناگون ریشه در تاریخ چند هزار ساله آن دارد و به دوران نخستین امپراتورے ایرانے که توسط  پارس ‌ها  بنیان گذاشته ‌شد باز می‌گردد.   در دوران نوین اما، ایران بسیارے از سرزمین‌هاے خود را از دست داده که از جمله، واگذارے بخش‌هاے غربے و امروزے به امپراتوری عثمانی( ۹۱۲ خ)، واگذارے بخش‌هاے شرقی،  امروزے طی معاهده پاریس ( ۱۲۳۶ و ۱۲۸۴ خ) ، واگذارے سرزمین ‌هاے به روسیه (عهدنامه گلستان۱۱۹۲خ) که طے آن بخش‌هایے از شمال ایران شامل قفقاز، ارمنستان، ایالت‌هاے شرقی  یعنی  و  وبخش‌هاے غربے گرجستان یعنی ،  (مرگالیا)، و (آچوق باشی) و تمام شهرها و روستاهاے مناطق غربی  در ساحل دریاے سیاه و محال (کورنه) شامل    و  امروزے به وسعت تقریبے ۲۲۰ هزار کیلومتر مربع خاکے و ۱۲۰هزار کیلومتر مربع آبی با بیش از۱۳۶۰ کیلومتر خط ساحلے دریاے کاسپین  به روسیه واگذار گردید که بعدها در اثر تجزیه اے دیگر، کشورها و ملت‌هاے جدیدے تحت نفوذ روسیه و انگلستان شکل گرفتند و اگرچه از طریق زبان و فرهنگ با ایران پیوستگے دارند اما از سرزمین مادرے خویش که به آن عشق مے ورزند جدا افتاده اند. در عهدنامه اے دیگر موسوم به «ترکمنچای» در نخستین روز اسپند ۱۲۰۶ و پس از نبرد  روسیه و ایران در مجموع حدود۳۰ هزار کیلومتر مربع دیگر شامل حدود۲۰ هزار کیلومتر مربع از  امروزی، حدود ۵ هزار کیلومتر مربع از   امروزے شامل کوه  و شهر  که در آن زمان بخشے از  بود و نیز ۵ هزار کیلومتر مربع ازجمهورے  امروزے (شامل یعنی شهرستان  و ) از ایران جدا و مرزهاے جدیدے در طول رودخانه ارس شکل گرفت و دیگرے بر دل ایران و ایرانے نهاد که هیچ گاه سرد نشده و نخواهد شد. آخرین بخش جدا شده از پیکره‌ے ایران بزرگ، با ۷۰۶ کیلومتر مربع مساحت است که در سال ۱۸۲۰ میلادے یعنے ۲۰۱ سال پیش با هدایت انگلیسے ها از ایران جدا شده بود و در سال  ۱۳۳۴ خورشیدی، انگلیس وعده داد که اگر ایران به عضویت پیمان بغداد درآید بحرین را برخواهد گرداند که در همان وعده باقے ماند.  و بالاخره ۶ دیماه ۱۳۱۳ خ  و در زمان پهلوے اول ، نام ایران امروزے رسماً در مجامع بین‌المللے بعنوان بخش بجا مانده ازسرزمین ایران بزرگ تثبیت و تا امروز خوشبختانه خدشه­‌ے دوباره­‌اے بر پیکره­‌ے این سرزمین اهورائے وارد نیامده و با انسجام و همدلے از این پس هم نخواهد آمد. https://t.me/abolfazlabbasibani
  ایرانِ بزرگ ابوالفضل‌عباسی‌بانی-۱۶شهریور ۱۴۰۰  ایران‌زمین یا   محدوده جغرافیایے و حوزه تمدنی فلات ایران و جلگه‌هاے مجاور آن شامل ایران کنونی، بخش بزرگے از   و  است که در زبان‌هاے فرنگے از آن با عنوان پرشیاے بزرگ یا پارس بزرگ یاد می‌شود و کاربرد تاریخے ایران صرفاً محدود به بخش غربے آن که هم‌اکنون به این نام خوانده می‌شود، نبوده و تمام مرزهاے سیاسے کشورے که زیر تسلط ایرانیان بود، همچون (سورستان که همان عراق امروزے است) و بیشتر  و  را هم در بر می‌گیرد و مفهوم از جهات گوناگون ریشه در تاریخ چند هزار ساله آن دارد و به دوران نخستین امپراتورے ایرانے که توسط  پارس ‌ها  بنیان گذاشته ‌شد باز می‌گردد.   در دوران نوین اما، ایران بسیارے از سرزمین‌هاے خود را از دست داده که از جمله، واگذارے بخش‌هاے غربے و امروزے به امپراتوری عثمانی( ۹۱۲ خ)، واگذارے بخش‌هاے شرقے  امروزے طی معاهده پاریس ( ۱۲۳۶ و ۱۲۸۴ خ) ، واگذارے سرزمین ‌هاے به روسیه (عهدنامه گلستان۱۱۹۲خ) که طے آن بخش‌هایے از شمال ایران شامل قفقاز، ارمنستان، ایالت‌هاے شرقی  یعنی  و  و بخش‌هاے غربے گرجستان یعنی   (مرگالیا) و (آچوق باشی) و تمام شهرها و روستاهاے مناطق غربی  در ساحل دریاے سیاه و محال (کورنه) شامل   و  امروزے به وسعت تقریبے ۲۲۰ هزار کیلومتر مربع خاکے و ۱۲۰هزار کیلومتر مربع آبی با بیش از۱۳۶۰ کیلومتر خط ساحلے دریاے کاسپین  به روسیه واگذار گردید که بعدها در اثر تجزیه اے دیگر، کشورها و ملت‌هاے جدیدے تحت نفوذ روسیه و انگلستان شکل گرفتند و اگرچه از طریق زبان و فرهنگ با ایران پیوستگے دارند اما از سرزمین مادرے خویش که به آن عشق مے ورزند جدا افتاده اند. در عهدنامه اے دیگر موسوم به «ترکمنچای» در نخستین روز اسپند ۱۲۰۶ و پس از نبرد  روسیه و ایران در مجموع حدود۳۰ هزار کیلومتر مربع دیگر شامل حدود۲۰ هزار کیلومتر مربع از  امروزی، حدود ۵ هزار کیلومتر مربع از   امروزے شامل کوه  و شهر  که در آن زمان، بخشے از  بود و نیز ۵ هزار کیلومتر مربع ازجمهورے  امروزے (شامل یعنی شهرستان  و ) از ایران جدا و مرزهاے جدیدے در طول رودخانه ارس شکل گرفت و دیگرے بر دل ایران و ایرانے نهاد که هیچ گاه سرد نشده و نخواهد شد. آخرین بخش جدا شده از پیکره‌ے ایران بزرگ با ۷۰۶ کیلومتر مربع مساحت است که در سال ۱۸۲۰ میلادے یعنے ۲۰۱ سال پیش با هدایت انگلیسے ها از ایران جدا شده بود و در سال  ۱۳۳۴ خورشیدی، انگلیس وعده داد که اگر ایران به عضویت پیمان بغداد درآید بحرین را برخواهد گرداند که در همان وعده باقے ماند که با این آخرین قطعه جدا شده از ایران بزرگ بیش از دوسوم خاک ایران بزرگ یعنی ۳٫۵ میلیون کیلومتر مربع از پاره تنمان خارج از مرزهای فعلی ایران و به یاد ایران نفس می‌کشد.  و بالاخره ۶ دیماه ۱۳۱۳ خ  و در زمان پهلوے اول، نام ایران امروزے رسماً در مجامع بین‌المللے بعنوان بخش بجا مانده ازسرزمین ایران بزرگ تثبیت و تا امروز خوشبختانه خدشه­‌ے دوباره­‌اے بر پیکره­‌ے این سرزمین اهورائے وارد نیامده و با انسجام و همدلے از این پس هم نخواهد آمد. این روزها برخے از همسایگان سخن از برگشت به مرزهاے تاریخے میکنند که ما استقبال میکنیم! https://t.me/abolfazlabbasibani
شهردار قدرقدرت ابوالفضل‌عباسی‌بانی-۱۸ شهریور ۱۴۰۰ در موضوع انتخاب شهردار اراڪ همچنان بر نوشته ۱ خرداد ۹۶ تاکید دارم با این ویژگے ها: ۱.خانواده اصیلے داشته باشد. ۲.خوش چهره و خوش لباس باشد. ۳. به یڪ زبان روز خارجے مسلط باشد. ۴. در حد معمول، خوب زندگے کرده باشد. ۵. از یڪ نظام فکرے منسجمے برخوردار باشد. ۶ . حداقل به ۱۰ کشور خارجے سفر کرده باشد . ۷.حداقل ۳ کار مهم عمرانے در کشور انجام داده باشد. ۸.حتے الامکان متولد اراڪ و خانواده اش ساکن اراڪ باشد . ۹. اخلاق و مدنیت او پیش از مواضع سیاسے اش نمود داشته باشد. ۱۰.تحصیلات خود را در رشته مرتبط تکمیل و سپس کار اجرایے پذیرفته باشد. مصداق ذهنے آن روز من افرادے در عداد کرباسچی، قالیباف، سقائیان نژاد و مدیرانے از این دست بود، ولے از آنجایے که در این مدت برایم مسجل شده که جامعه سازمانے ما هنوز به آن درجه از بلوغ و بالندگے مدنے دست نیافته و ظرفیت تعامل با چنان مدیرانے را ندارد، پس بهتر است فرصت سوزے نکنیم و بسنده کنیم به مدیرانے از بدنه شهردارے و بپردازیم به اداره‌ے شهردارے و بس! محض اطلاع عرض میکنم که بی‌تردید نامدارترین شهردار اراڪ است در دوره‌ا‌ے کمتر از دوسال (۱۳۰۷ تا ۱۳۰۹ ) خیابان امام خمینی امروزے را از ۱۲ به ۳۴ متر تعریض، عباس‌آباد و باغ ملے را احداث و بافت قدیمے شهر را مرمت و بهسازے نمود. او که مردے توانمند و جسور بود در رداے شهردار، دگرگونے هاے اساسے در شهر بوجود آورد و علاوه بر مرمت و بهسازے محلات قلعه و حصار، خیابان هاے وسیع پهلوی(امام خمینے فعلی)، شاهپور(عباس آباد)، امیرکبیر، باغ فردوس و باغ ملے را نیز احداث و برخے اقدامات بزرگ دیگرے بشرح زیر انجام داد: آ. انتقال گورستانها به خارج از شهر. ب. تبدیل حمام هاے خزینه اے به دوشے . پ.بهسازے ساختمان فرماندارے واقع در میدان ارک. ت.سرپوشیده نمودن جوے ها و نهرهاے درون شهری. ث.تعریض خیابان مقابل میدان ارڪ و مرمت ساختمانهاے اطراف . ج.احداث ساختمانهاے زیبا در دو طرف خیابان خوانسارے (که متاسفانه بعدها به مخابرات تغییرنام یافت) امروز شهردارے انتخاب نکنیم که نتواند: 🔸پل خیبر را برچیند! 🔸طرح جامع را اجرا کند! 🔸بافت تاریخے شهر را بهسازے ومرمت کند! 🔸از ورود کامیون به داخل شهر جلوگیرے کند. 🔸طرح جامع هواے اراڪ را عملیاتے کند. 🔸آراستگے دیدارے را به نخستین نوین شهر ایران بازگرداند! 🔸ازجولان موتورسیکلتهاے دودزا در خیابانهاے شهر جلوگیرے کند! 🔸تردد کامیون از کمربندے جنوبے را ممنوع و به کمربندے شمالے هدایت کند! 🔸ازساخت پارکینگهاے درون شهرے و هدایت خودروهاے آلاینده به مرکز شهر جلوگیرے کند! 🔸بازار تاریخے اراڪ بعنوان نگین ارزشمند فرهنگ و اقتصاد و معمارے غرب کشور را مرمت و بهسازے و ثبت جهانے کند! 🔸و خلاصه اینکه اراڪ را زیبنده پایتخت مشاهیر و مفاخر بگرداند! شاید بگویید برخے از این امور در اختیار شهردار نیست! ولے من میگویم یڪ شهردار قدرقدرت با پشتوانه‌ے شوراے پشتیبان، قادر باجراے همه این امور هست. https://t.me/abolfazlabbasibani
بوقت هیات امنای جدید👇 روستاے جهانےِ هزاوه ابوالفضل‌عباسی‌بانی- ۳۱ شهریور ۱۴۰۰ از زمانے که خود را شناختم نام دو روستاے و با گوشم آشناست اولے با و دومے با (و بسیاری شاخص‌های دیگر که در نوشته‌ای دیگر بآن پرداخته‌ام) و این ویژگے کمے براے این دو روستا نیست! حال آنکه ظرفیت‌هاے دیگرے دارند که بآن می‌پردازم. امروز اما با ظهور شبکه‌هاے اجتماعے، شهرها و روستاهاے دیگرے براے مردم بویژه فعالان اجتماعے و ویژه‌تر براے فعالان حوزه‌ے گردشگرے شناخته شده و برخے از روستاها حتے با ظرفیت‌هاے بسیار کمتر از این دو روستا توانسته‌اند ردپایے بعنوان هدف گردشگرے براے خود دست‌وپا کنند که این نیست مگر عزم و اراده مردم همان روستاها! بارها در سخنرانی‌ها و نوشته هایم بیان کردم که خاستگاه مفاخرومشاهیر است و از یڪ هزاوه‌ے آن ۴نخست‌وزیر و از یڪ خاندان آن ۶ نخست‌وزیر برخاسته و باحتمال بسیار زیاد نمونه‌ے چنین رخدادے نه در ایران که در دنیا نیز نظیر ندارد. هزاوه علاوه بر ویژگی‌هاے تاریخے، داراے ذخایر آب فراوان، آب و هواے کوهستانے، چشمه‌سار و چشم‌اندازهاے طبیعے و معمارے هم هست. از منظر «گردشگریِ اثرمحور» مے‌توان به آستان سلطان سید احمد، خانه‌تاریخے امیرکبیر، مسجد شبستان‌دار، سروکهنسال، حمام قدیمے و... اشاره نمود. تربیت ۴ نخست‌وزیر برجسته و نام‌آور و وجود خانه تاریخے میرزاتقےخان، شخصیت برجسته، خوشنام و نام‌آشناے تاریخ کهن سرزمین آریایی، در روستاے هزاوه در کنار آداب و سنن کهن بومے و شهرت ملے باغات انگورِ این هزارآبه‌ے بهشت‌گونه، کافیست تا این روستا فرصت جهانے شدن داشته باشد و در این راه فرصت هاے بسیارے تلف شده و وضعیت ظاهرے روستا ازجمله کوچه‌ها و راههاے منتهے به مکانهاے گردشگرے و حتے وضعیت خانه‌ے تاریخے امیر، حال خوشے ندارد هزاوه از زیبایے دیدارے، هیچ بهره‌اے نبرده و با اینکه تقریبا همه روستاهاے کشور در طرحے بانام «طرح‌هادی‌روستایی» روے حداقل آبادانے به خود دیده، ولے هزاوه، گویے از این طرح نیز بے بهره بوده و کسے که براے نخستین بار به این روستاے مشهور ایران سفرکند، از آنچه مے بیند و آنچه تاکنون شنیده متعجب بلکه سرخورده خواهد شد و اگر امیرکبیر سربرآورد و چهره زادگاه خویش را مشاهده کند، بلافاصله دست به دامان حاجب الدوله خواهد شد! براے جهانے شدن همه چیز دارد و هیچ ندارد! اگر استانداری، فرمانداری، بخشداری، میراث فرهنگی، بنیاد مسکن و مهمتر از همه به هزاوه نرسند، رونق گردشگرے به ضد خود تبدیل شده و اخبار خوبے از هزاوه و به کشور و دنیا مخابره نخواهد شد و چه است تبلیغ منفے از سوے گردشگرانے که باندازه نام بزرگ ، زادگاه امیرکبیر را براے سفر برمی‌گزینند! تا دیر نشده به داد هزاوه برسیم! https://t.me/abolfazlabbasibani
علی لندی -۳ مهر ۱۴۰۰ من بارها در مورد و نوشته‌ام! من در مورد آنینابنیتاهاے بسیارے نوشته‌ام! و چندروزے بود که میخواستم در مورد و ایرانے هم بنویسم که در کوره راه هزاران ساله‌‌ے سخت و جانگزای، هنوز نفس مے کشد این جوانمردے و هنوز هستند، هنوز هستند هنوز هستند، هنوز هستند و هنوز ها هستند و تا این جوانمردان و پهلوانان هستند هم هست. و امروز وقتے نوشته با عنوان «آتشے که علے دید، ما ندیدیم» را خواندم دیدم حق مطلب را ادا کرده و دیگر چه نیازے به نوشته‌ے من!؟ «علی، کودڪ ۱۵ ساله ایذه‌ ای، زبانه‌هاے آتش را دید، دید تنها راه رسیدن به دو بانویے که داخل خانه گیر افتاده‌اند، رد شدن از میان آتشے است که همه خانه را گرفته است. آنقدر فریاد زده بود؛ "نترسید از میان آتش بیایید بیرون" که صدایش دیگر درنمی‌آمد، اما زن‌ها می‌ترسیدند. شاید هم دود از پا انداخته بودشان. زنگ زده بودند آتش نشانی، اما مگر ماشین می‌رسید... زنگ زده بودند اورژانس، اما مگر مأمورانش می‌رسیدند... علے نوجوان که حالا احساس مرد بودن می‌کرد به آسمان نگاه کرد، سیاهے دود نمی‌گذاشت خدا را ببیند تا بگوید: "خداے من، تو خودت کارے بکن!" علے نگاهے به اطرافش کرد، همه نگران بودند، اما از دست هیچکس کارے بر نمی‌آمد، تنها سطل‌هاے آبے که همسایه‌ها می‌رساندند و هیچ اثرے بر شدت آتش نداشت. داد زد چرا آتش نشانے نمی‌رسد... دیگر بغض و گریه را در صداے نازکش می‌شد احساس کرد. هیچکس ندید "علی‌لندی" کے زد به آتش. هیچکس وقت نکرد به او بگوید بگذار یڪ سطل آب رویت بریزیم کمتر بسوزی. حالا از وسط آتش و دود صداے سرفه‌هاے تند علے هم شنیده می‌شد. کسے باور نمی‌کرد علے بتواند هر دو خانم را از آتش بیرون بیاورد، اما آورده بود. علے افتاده بود روے خاک‌ها و خودش را می‌غلتاند شاید آتش لباس‌هایش خاموش شوند، اما نمی‌شدند. علے دیگر گریه نمی‌کرد، شاید هم می‌خندید و‌ کسے نمی‌دید. دو نفر را نجات داده بود، به دو انسان جان داده بود، دو مادر را به فرزندان‌شان رسانده بود... علے حتما می‌دانست چند روز بعد، روے شانه‌هاے مردم تشییع خواهد شد، براے همین تقلا هم نکرد نیمه جانش را نگه دارد. اربعین دارد می‌رسد من در سوگ علے ایذه‌اے محزونم. حتما در کتاب‌هاے درسی، بعدها از علے خواهند نوشت براے نوجوانان، و خواهند گفت او حتے در میان آتش هم بلند بلند فریاد می‌زد؛ نترسید... فریاد می‌زد؛ بیایبد با من، آنطرف آتش‌ها زندگے است... اربعین نزدیڪ است عده‌اے رفته‌اند مرز شلمچه، حمله کرده‌اند مرز را بشکنند، بتوانند بروند زیارت حسین(ع)، گفته‌اند ما نذر داریم، ما عاشقیم! ۵۰ نفر مجروح شده‌اند، زیر دست و پا رفته‌اند، تا بگویند می‌خواهیم لبیڪ بگوییم به حسین... یادشان رفته حسین در عراق نمانده، حسین آمده در جسم علی، در همین نزدیکی، در ایذه... نزدیڪ اربعین است شهردارے تهران امکانات فراوانے فرستاده نجف و کربلا، مقامات عراقے همه متحیر مانده‌اند؛ "ایران چقدر امکانات دارد!" کسے نیست به آنها بگوید؛ علے لندے ما سوخت، رفت زیر خروارها خاک، تا دستگاه‌هاے اتش نشانے ما، تا دلارهاے ما برسد به دست شما، فقراے ما کلے عوارض و مالیات داده‌اند تا شما دهانتان باز بماند از امکانات جمهورے اسلامی... کسے نیست به آنها بگوید، ما در ایران‌مان هم اربعین داریم، کربلا هم داریم، فقط خبر نداریم! علے جان، پسر نازنینم! حالا که رفته‌اے نزد خدا، آنجا که دیگر دود نیست، آتش نیست. فریاد و ضجه نیست. از خدا بپرس؛ آیا این اسلام اوست؟ آیا این سرنوشت ماست؟ ما در آتش باشیم و ماشین‌هایمان نزد همسایه؟ بگو یعنے او هم راضے است؟ بپرس از او یعنے حسین تنها در کربلاست؟
طرح فراگیر پیاده‌راه ابوالفضل عباسی‌بانی- ۷ مهر ۱۴۰۰ عزم مدیریت شهرے براے پیاده‌راه سازے محدود به نقاط مرکزے شهر نیست و در قالب یڪ طرح جامع مطرح است که انتظار می‌رود با جذب پیمانکار به‌مورد اجرا درآید و این طرح، در همه نقاط شهر عملیاتے خواهد شد که در این‌صورت، نه سرعت‌گیر و دست‌انداز! بلکه محل عبور عابر پیاده است که ضمن احترام به شأن شهروندی، حس توهین آمیز هم به راننده دست نمے دهد و رانندگان بعنوان یڪ عمل مدنے به این معابر نگاه خواهند نمود . در همین ارتباط خ خرم که به‌عنوان پایلوت انتخاب شده و دلیل آنهم تجمیع اماکن تجارے، اداری، خدماتی، پزشکے است که به‌عنوان یکے از معضلات ترافیکے شهر اراڪ شناخته مے‌شود. در این طرح معبر عابر پیاده با اندڪ ارتفاع استاندارد، کاهش عرض، مسیر دوچرخه و توجه به دسترسے‌هاے محلے به مسیر اصلی، نیاز به آرام‌سازی، مناسب‌سازے و ایمن سازے مسیرهاے تردد عرضے عابرین و.‌‌..پیش‌بینے و به‌عنوان خیابان کامل تهیه و جهت اتخاذ تصمیم به شوراے ترافیڪ استان ارسال شده که پس از تصویب اجرایے می‌گردد. https://zil.ink/abolfazlabbasibani ، سرآغاز خردمندی است.
افغانستان پاره‌ی تن ایران ابوالفضل عباسے بانی- ۱۰ مهر ۱۴۰۰ این روزها مجموعه تلویزیونے از شبکه ۳ ایران در حال پخش است که موضوع آن رابطه عاطفے یڪ مرد ایرانے با یڪ زن افغانستانے است. طے دو سه سده پیشین، حدود ۳٫۵ میلیون کیلومتر مربع یعنے مساحت فعلے از خاڪ ایران بزرگ، جدا شده که بزرگے است بر دل هر ایرانی! در بین سرزمینهاے جدا افتاده از خاڪ مادرے با اینکه طے دهه‌هاے اخیر ظاهراً با افغانستان رابطه‌ے سیاسے خوبے داشته ایم و بازهم ظاهراً میزبان خوبے براے برادران و خواهرانے افغانے خویش بوده ایم، حال آنکه متاسفانه چنین نیست! (کسے به من بگوید چرا واژه‌ے زیباے توهین آمیز است!) و همچنان که در این سریال و فاجعه بارتر در جامعه مے بینیم و میشنویم، هیچگاه رابطه خوبے با برادران و خواهران افغان خویش نداشته‌ایم و من بشخصه از این بابت بسیار شرمنده و متاسفم. آیا اگر هم میهنان کرد، بلوچ، عرب،ترڪ و یا برادران و خواهران شمالے و مشهدے من به هر دلیلے اراڪ را براے سکونت انتخاب کنند، من اراکے باید چنین برخورد تحقیرآمیزے با ایشان بکنم؟ مگر نه اینکه روزے روزگارے (عراق امروزے)، بیشتر  و ، بخش‌هاے غربے ، بخش‌هاے شرقے ، ، ایالت‌هاے شرقی  و محال (کورنه) شامل    و  امروزے، بخشے از  و بخش بزرگے ازجمهورے  امروزے و تا همین پریروز جزئے از خاڪ پاڪ ایران بوده‌اند؟! اکنون که مردم خونگرم و باصفاے بخش کوچکے از این ۳٫۵ میلیون کیلومتر مربع جدا افتاده از ایران، یعنے عزیزان افغانستانے بدلیل جنگهاے طولانے مدت داخلے و خارجے به موطن اصلے خویش پناه آورده اند اینگونه خارجے و غریبشان مے پنداریم؟! آیا اگر دعواے خواهربرادری، یا هر دلیل دیگرے باعث کوچ ایشان به شهرو دیار دیگرے شد و باز به دلایل سختے و گرفتاری، خواهرزاده و برادرزاده ها به ما پناه آوردند، بازهم خارجے و مزاحم و جنس دوم و سوم مے پنداریمشان و به خانه راهشان نمے دهیم؟! حال بماند که در تمام این سالها ، سخت ترین کارهاے ساختمانے و دامدارے و... برعهده‌ے هم میهنان افغانستانے بوده و وقتے می‌شنوم که در تحصیل و تملیڪ و رفت و آمد و ... در مضیقه‌اند آه از نهادم بر مے آید! 🔸برای دیدن صفحات من و یا ارتباط با من، لینک زیر را لمس کنید👇 https://zil.ink/abolfazlabbasibani ، سرآغاز خردمندی است.