فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عشقولانه
خوشبختی
کنار من بال میزنه
وقتی تو کنار منی😍❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فرازی_از_قرآن
ان الله و ملائکته یصّلون علی النبی
یا ایها الذین آمنوا صّلوا علیه و سلّموا تسلیما
💝🌹🤲🏻
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ابرار
📚 ☘️☕ ☕☘️☕☘️ ☘️☕☘️☕☘️☕ ☘️☕☘️☕☘️☕ ☕☘️☕☘️ ☘️☕ 📚 #part_68 📎 #رمانسرنوشت..
☘️☕☘️☕☘️☕
☕☘️☕☘️
☘️☕
📚
#part_69
📎 #رمانسرنوشت... ☕
_من؟ ماکارانی، قیمه، قورمه و...
سبحان: باشه بابا فهمیدیم تو همشو بلدی!
با صدای پیامک گوشیم گوشیمو برداشتم.
محمد بود.
پیام داده بود: گزارش؟!
لبخند مرموزی زدم و شروع کردم به تایپ کردن!
_فقط همین که از مسابقات حذف شدم.
محمد: همین؟
_نمیخوای بدونی از کدوم مسابقات حذف شدم یا اینکه چرا؟
محمد: اگه دوست داری بگو...
_یه چیزی بگم؟
محمد: بگو!
_فقط قول بده هول نکنی خب؟
تایپ محمد سریع تر شد.
محمد: چی شده؟
_تو اول قول بده عصبانی نمیشم.
محمد: چی میگی؟
_قول بده!
محمد: قول میدم بگو دیگه، قلبم اومد توی دهنم.
_خیلی...پورویی..!
اینو تایپ کردم و فرستادم، بعد شروع کردم به خندیدن!
سبحان: چه خبره؟ چرا میخندی؟
به نشانه هیچی دستمو بردم بالا..!
محمد چند تا استیکر پوکر برام فرستاد.
شماره محمد رو گرفتم و بهش زنگ زدم.
بعد از چند تا بوق جواب داد.
محمد: بله؟
_خوشت اومد از شوخیم؟!
محمد: چطور؟
_خیلی نمک میریختی گفتم حالتو جا بیارم.
محمد: چه خبرا؟
_سلامتی، کجایی؟
محمد: دنبال یه لقمه نون حلال، تو کجایی؟
_تو؟ به من بگو شما، محترم صحبت کن.
محمد: خونه ای؟
_طبق همیشه بله!
محمد: چند وقته باهم دیگه نرفتیم بیرون؟
_چیه میخوای بریم بیرون؟
محمد: تو بگو..!
_تقریبا دو هفته ای میشه!
محمد: خب من الان کارم تمومه، تو هم اگه کاری نداری بیا به آدرسی که میگم.
_من؟
به چهره گشنه سبحان نگاهی کردم و گفتم!
_یه مزاحم دارم چیکارش کنم؟
ادامه دارد . . .
🔎 💛
به قلم🖋️⟨•محمد محمدی•⟩📕
کپی بدون ذکر نام نویسنده حرام است
📚
☘️☕
☕☘️☕☘️
☘️☕☘️☕☘️☕
☘️☕☘️☕☘️☕
☕☘️☕☘️
☘️☕
📚
#part_70
📎 #رمانسرنوشت... ☕
محمد: کی؟
_سبحان..!
محمد: سبحان؟ بیارش با هم رفیقیم.
_آخه یکم فوضول هم هست.
محمد: فوضولی نمیکنه، بیارش..!
_باشه، آدرس رو برام اساماس کن.
محمد: باشه خدافظ..!
_خداحافظ
تماس رو قطع کردم و به سبحان گفتم:
_سبحان؟
سبحان: ها؟
_ها چیه بیتربیت؟ بگو بله..!
سبحان: اول بگو کارت چیه تا بفهمم بهت بگم بله یا ها..!
_که اینطور، ناهار رو میخوای بیرون بخوری؟
سبحان: آره که همه پولاشو بندازی سر من..!
_آخه تو پولت کجاست؟
سبحان: من پولم کجاست؟ توی جیب شلوارم، برم بیارم؟
_لازم نکرده، بگو میخوای یا نه!
سبحان: باشه بریم، از دستپخت تو که چیزی نصیبمون نمیشه، بریم شاید توی همون رستوران یه چیزی نصیبمون شد.
_مزه نریز، بلند شو برو لباساتو بپوش بریم.
•••
ماشین رو پارک کردم و با سبحان از ماشین پیاده شدیم.
در رستوران رو به آرومی باز کردم.
سبحان: اینجارو دیگه از کجا پیدا کردی؟
_من پیدا نکردم، محمد آدرس داده..!
سبحان: عه محمد، پس قرار عاشقانه است.
_حرف نزن راه بیا..!
رفتیم سرمیزی که محمد نشسته بود نشستیم.
_سلام
محمد: بهبهسلام.
سبحان: سلام آقا محمد..!
غذاهامونو سفارش دادیم، زیاد نمیتونستیم باهم حرف بزنیم.
این سبحان ماشالا گوشش خیلی شنواست.
سبحان: چرا ساکتی یکم حذف بزنید!
_شما غذاتو بخور..!
محمد: سبحان؟
سبحان: جانم؟
به من میگه ها اونوقت به محمد میگه جانم، عجب چاپلوسیه..!
محمد: درسا چطوره؟
سبحان: عالی..!
محمد: خوب درساتو بخون که یه وقت مثل بعضیا چندین سال درس دانشگاه نخونی!
_الان به من تیکه انداختی؟
محمد:نه کی با تو کار داشت؟
_مگه نگفتم به من نگو تو، بگو شما..!
ادامه دارد . . .
🔎 💛
به قلم🖋️⟨•محمد محمدی•⟩📕
کپی بدون ذکر نام نویسنده حرام است
#متاهل_ها_بخونن!🌹
ازدست همسرت عصبانی میشی بی انصاف نشو و از کلمات کلی استفاده نکن!
مثلا : هیچوقت به حرفم گوش نمیدی!!
همیشه غذاهات یاشوره یا بی نمک!!
یک بار نشده که...!
❌این کلی بدگویی باعث دعوا میشه❌
#خانوما_بخونن!🌹
اگـه انتقـادی بـه شوهـرت داری هـرگز جلـوی بچـه ها ازش استفـاده نکـن!
اولا روی بچـه ها به بـابـاشون بازمـیشه!
دوم اینـکه اقـتدار شوهـرت جلـو بچـه ها آسیـب میبـینه!
👌🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر این داستان آشناست :)👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قبل از انقلاب تو رفاه بودیم 🤔