eitaa logo
اَبْرِی‌شَمْ
16 دنبال‌کننده
6 عکس
14 ویدیو
0 فایل
🌧️ راه گم کن و بیا بر آبادی خشک من ببار ☎️ @ammiiinnnn
مشاهده در ایتا
دانلود
🌧 مگر نه که تو عاشقی؟ مگر نه که می‌خواهی حب دلت راه بگیرد به دل همه‌ی آدمیان؟ مگر نه باورت است محبوبت عزیزترین انسان‌هاست؟ والاترین‌شان؟ مگر نه به قلبت نشسته کهکشان‌ها و تمام هستی سنگ‌ریزه‌ی گیرافتاده‌ای‌ست میان شیارهای ته نعلین معشوقت؟ مگر نمی‌گویی اویی را دوست داری که فرزند رسولی‌‌ست طاعتش نشسته بر کنار طاعت پروردگار؟ حالا یکی می‌خواهد بیاید عشق بازی‌ات را ببیند با محبوبی که آوازه‌اش عالمی را گرفته. چه‌طور صدایش می‌زنی که کیلوکیلو دُر و گوهر از زبانت بریزد؟ با چه آوایی خطابش می‌کنی تا هزاران پره‌ی گل روی لب‌هات بروید؟ یکی می‌خواهد بیاید توی هیئتی که شنیده است بردن نام صاحبش دل‌ها زیر و رو می‌کند. با چه عبارتی صاحب را خواهی خواند که لیترلیتر مشک و گلاب از گوشه‌ی دهانت سرریز شود؟ 🌧 مگر نه ادعا داری علی‌ابن‌ابی‌‌طالب (علیه‌السلام) همانی است که باید راهش بگیری و خودت را شبیه‌ش کنی؟ بدان که نماینده‌ی مشرکین قریش _سهیل‌ بن‌‌ عمرو_ از نبی خاتم (صلی‌الله علیه و آله) خواست تا به جای «بسم‌الله الرحمن الرحیم» در صلح‌نامه، همان عنوان رسمی مشرکین _ بسمک‌اللهم_ نوشته شود. پیامبر اکرم از مقتدای تو خواست آن‌گونه بنویسد و او هم اجابت کرد. سپس پیامبر اکرم گفت نوشته شود «این توافقی است میان محمد رسول‌الله و سهیل‌بن‌عمرو». سهیل اعتراض کرد اگر ما تو را رسول خدا می‌پنداشتیم پس چه این‌ همه جنگ و جدال که از برش صلح‌نامه آید؟ گفت معمولی بنویس محمدبن‌عبدالله. رسول خدا از پسر عمویش خواست تا پاک کند و آن‌گونه بنویسد که ابن‌‌عمرو می‌‌خواهد. دست مقتدایت ماند. ماند و از پس پاک کردن لفظ «رسول‌الله» برنیامد. آن‌قدر سختش بود که پیامبر خاتم مسئله را از چشمانش خواند و خود آن‌چه که سهیل خواسته بود پاک کرد. 🌧 آی عاشق؛ یکی می‌خواهد بیاید به جلسه‌ای که در آن می‌خواهی هر شب معشوقت را به همه‌ی عالم معرفی کنی. می‌توانی او را که می‌خواهد از عشقت بشنود، آن‌گونه نگه داری که اگر علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه‌السلام) را موقع خشکیدن دستش در پی پاک کردن بخشی از نام محبوبش از صلح‌نامه‌ی حدیبیه می‌دید؟ https://eitaa.com/abri_sham
clip14010707_01.mp3
2.04M
🌧 بعضی از اهل معرفت و اهل سلوک معنوی معتقدند که ماه ربیع‌الاول، به معنای حقیقی کلمه، ربیع حیات است، ربیع زندگی‌ست؛ زیرا در این ماه، وجود مقدس پیامبر گرامی و همچنین فرزند بزرگوارش حضرت ابی‌عبدالله جعفربن محمدالصادق ولادت یافته‌اند و ولادت پیغمبر، سرآغاز همه‌ی برکاتی است که خداوند متعال برای بشریت مقدر فرموده است... ۱۳۹۱/۱۱/۱۰ @abri_sham
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قدر این سه ماه را بدانید؛ ماه‌های تزکیه‌ی نفس است. https://eitaa.com/OstadMoayyedi/1654 شنبه ۱۶دی۱۴۰۲ برای عضویت در کانال «استاد مؤیدی» روی اینجا بزنید.
10.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قبل از ورود به این ماه، انسان بنشیند یک محاسبه‌ی عُمْری بکند؛ مخصوصاً عزیزانی که تا به حال، خیلی مقیَّد نبوده‌اند. https://eitaa.com/OstadMoayyedi/1657 یک‌شنبه ۱۷دی۱۴۰۲ برای عضویت در کانال «استاد مؤیدی» روی اینجا بزنید.
9.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محاسبه‌ی عُمْری، یعنی این که ... https://eitaa.com/OstadMoayyedi/1658 یک‌شنبه ۱۷دی۱۴۰۲ برای عضویت در کانال «استاد مؤیدی» روی اینجا بزنید.
جایی در بعضی بازی‌های کامپیوتری، شخصیت بازی ایستاده بر لبه‌ی پرت‌گاهی ته‌ندار و جلویش صفحه‌هایی موازی، بافاصله و در حرکت، متضاد هم می‌روند و می‌آیند. باید با تمرکز، آدمک داخل آن فضای نامشخص را بپرانی روی صفحه‌ها و بسیار دقیق باشی تا پایش جایی درست قرار گیرد و در چند ثانیه، طی کند آن پل‌های صراط بی‌قرار را. هول‌انگیز است ایستادن در آن موقف. ماندن ‌و سعی بر چنین پریدنی ترس جان‌کاهی می‌دهد لابد. درست شبیه جایی که ایستاده‌ای و کلنجار می‌روی رأی بدهی یا نه. اگر این تشبیه به جان‌تان ننشست و لمسش نکردید، به نگارنده خرده نگیرید. شما هیچ‌وقت این ترومای بی‌پدر بیخ گلوتان را نگرفته تا بتوانید بفهمیدش. اگر هرکدام‌مان آدمک درون بازی؛ من هم هیچ‌وقت این‌جایی که الان برای‌تان گفتم را نچشیده‌ام. انگار از همان اول، اسپایدرمن از جای نبض روی ساعدش تار داده باشد به ایستگاه بعد و منِ آسوده در خوابی عمیق را با خود پرت کرده باشد آن‌جا. من همیشه رأی داده‌ام. سه بار سعی کرده‌ام رئیس جمهور بفرستم پاستور و چهار دفعه هم تلاش کرده‌ام برای عده‌ای صندلی بهارستان رزرو کنم. از فرط طبیعی و عقلانی بودن این رخ‌داد هیچ‌موقع به چرایی‌اش فکر نکردم. امسال اما کمی گیجم. برای اولین بار برگشته‌ام و پشت سرم را نگاه کرده‌ام. می‌بینم بعضی‌ها سرگشته‌اند توی آن محل اول آدمک. و عجب از آن‌هایی‌شان که کنار من بوده‌اند و بازگشته‌اند به آن مکان خوف‌ناک. دارم واکاوی می‌کنم تا ببینم کدام سوپر هیرو من را بغل زد و به سلامت نشاندم توی این مرحله‌؟ ابراهیم همت؟ مرتضا مطهری؟ سجاد طاهرنیا؟ مجید قربان‌خانی؟ کدام‌یک درونش پر از تارهای چسب‌ناک بود؟ چه‌کسی رگ این تحیر را از ناف من برید؟ سرگشتگی ترس‌آور است. همه‌ی آن‌هایی که یک مرحله عقب‌‌ترند فوبیای افتادن بعد پرواز دارند. از نیش اطرافیان‌شان می‌ترسند. از بازی کردن توی زمین دشمن ساخته شده در ذهن‌شان. از قدرت دادن به ساختاری که دوستش ندارند. بعضی هم با کسی لج‌بازی می‌کنند که احدی نمی‌داند کیست؛ شاید پدر آنی که دلی را برده. یا برادرش. شاید هم خودش. همه‌ی‌ آدم‌های ایستاده در جای‌گاه آدمک بازی _نگران و بی‌خیال_شان باید بدانند دو راه بیش‌تر پیش پای‌شان نیست: یکم، کشیدن نفسی عمیق است و کندن از جا برای رسیدن روی صفحه‌ی اول. و دوم، ماندن و بی‌خیال پرواز شدن. این‌که آدم همیشه سرجایش بماند و دردسری نخرد، خودش انتخابی است خب؛ اما ته تهش ماندن است دیگر. تا کی؟ تا وقتی که بمیرد یا بالاخره تصمیم پریدن بگیرد؛ البته اگر تا آن‌وقت لبه‌ی زیر پایش نشکسته باشد و خودش خوراک دره‌ی نابودی نشده باشد.
🌧 صحبت‌های دیشب حضرت آقا مثل همیشه دقیق بود. با آن جمله‌ای که اطمینان خاطر دادند هیچ اختلالی در کار کشور ایجاد نمی‌شود، کمی نگرانی ایجاد شد و انگار قرار بود برای شنیدن خبر شهادت آماده شویم. بعد که فرمودند ان‌شاالله رئیس‌جمهور به آغوش مردم برمی‌گردد، امیدی به دل‌مان افتاد و من همان موقع سوالی در ذهنم ایجاد شد که چگونه بازگشتی؟ @abri_sham
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌧 اول دل می‌ره بعد پا و دست و جوارح. دل رضوی شد، جوارح هم رضوی می‌شه. @abri_sham
بعضیا از الان دارن گزینه‌ی رئیس‌جمهوری برای انتخابات معرفی می‌کنن و بعضی‌ هم چه بسا از همون دیشب شناسنامه‌هاشونو از توی کشو درآوردن تا برای ثبت‌نام آماده باشن. اونایی برای قدرت له‌له می‌زنن که تکلیف‌شون معلومه ولی دغدغه‌مندا باید حواس‌شون باشه که طی چند روز آینده مهم‌ترین مسئله، حضور در تشییع شهداس. واقعن جا داره هرکسی از هرجای کشور بی‌بهونه خودشو به مراسم تشییع برسونه تا اسمش جزء لیست افرادی قرار بگیره که برای قدرت بخشیدن به نظام اسلامی، قدمی برداشتن. @abri_sham