پایگاهاطلاعرسانیابریشم
من و احمد کاظمی (قسمت۷) خاطرات #سردار سیف الله رهنما حسن آبادی 🔺روزی که #حاج_همت آسمانی شد. 🔸دشمن
من و احمد کاظمی ( قسمت ۸)
خاطرات #سردار سیف الله رهنما حسن آبادی
🔹 #انقلاب
🔺با شروع مبارزات مردمی اصفهان که تقریباً از برج تیر و مرداد سال ۱۳۵۷ اوج گرفت، به لحاظ آشنایی های سیاسی که در دوره خدمت پیدا کرده بودم، به صف مبارزات پیوستم راهپیمایی و سخنرانی و جلسه ای در اصفهان نبود که در آن شرکت نکنم. مراسمات اصفهان که تمام می شد به اتفاق چند تا از بچه محل ها به #حسن_آباد بر می گشتیم و تازه در آن جا مردم را بسیج می کردیم؛ بعد تظاهرات راه می انداختیم و تا #یزدآباد می رفتیم و شعار مرگ بر شاه می دادیم یادم هست وقتی به یزدآباد می رسیدیم بعضی از اهالی، از روی ترس می گفتند شعار بد ندهید و فقط نصر من الله بگویید؛ ولی ما گوشمان بدهکار نبود و شعار تند می دادیم و بعد بر می گشتیم.
اعلامیه های حضرت امام از طریق محمد منتظری به دست ما می رسید. چون دستگاه تکثیر نداشتیم و از طرفی نمی توانستیم به کسی اعتماد کنیم، متن اعلامیه ها را برای بعضی از افراد که آنها را محرم می دانستیم، می خواندیم یا می دادیم خودشان آن را بخوانند...
#شهرابریشم
#تاریخ_یزدآباد
🇮🇷پایگاهاطلاعرسانیابریشم
✅ما را در اینستاگرام دنبال کنید↙️
https://instagram.com/Abrishamnews