eitaa logo
ابرمیم
93 دنبال‌کننده
81 عکس
26 ویدیو
0 فایل
سیاهه‌های مجید ابراهیمیان
مشاهده در ایتا
دانلود
اهدای هشتاد و هشتم   حوالی پارک‌وی در شیرینی‌فروشی تواضع کیک می‌پزد. وضعش بد هم نیست. کیک را که آورد با اصرار دختر می‌نشیند در ماشین. هر قدر دختر خوشمزگی و شاید لوندی می‌کند، پسر چیز خاصی نمی‌گوید. دلگیر است. از همین دختر جواب رد شنیده. همین دختری که قبلاً از همسرش جدا شده. شکسته. انگار می‌کند همین حرف آخر این دختر است. غافل است زخم خورده. غافل است اگر میلی با او نداشت، سوار ماشینش نمی‌کرد و این‌همه مزه‌پراکنی هم نمی‌کرد. با من میلی داری محبوبم؟ دختر هم غافل‌دل‌تر از پسر. پسر قبلاً برای اینکه جلوی دختر قبلی کم نیاورد و بتواند هزینه رستوران‌بازی‌هایش را بدهد، قصد کرده بود نود بار اهدای خون کند تا سکه بگیرد. واقعاً با نود بار اهدای خون سکه می‌دهند؟ نمی‌دانم. سرِ هشتاد و هشتمین مرتبه، دختر رهایش می‌کند. این می‌شود سومین شکست پسر. اولینش تمام خانواده‌اش بوده در زلزله کرمانشاه. مشتی شکسته‌ایم به دیوار روزگار.