«٣٩»
نوید سورهی امید برگرد
دلم از دوریات پوسید برگرد
کنار سفرهها جای تو خالیست
به هرجا رفتهای ای عید برگرد
#مینا_شیرخان
#پویش_شعر_مهدوی
@adabiatqom
«۴٠»
بیخیال هر چه دلتنگی، بریده از جهان
سرخوش از آغوش گرم دستهایی مهربان
ریزه خوار سفره-باغ قالی فیروزهای
بچه گنجشکی نشسته روی فرش جمکران
گفتگویی کرد در محراب و پر زد زود رفت
دانهای حتی نچید از دستهای این و آن
آمدم با کوله بار بغضهای یخ زده
آمدم تا گم شوم در اشکهای دیگران
غصههایم قصه شد بین دو رکعت درد دل
بغض من هم زود راهی شد به سوی آسمان
حرف ها دارم ولی با هیچ کس الا خودش
باز وقت گفتگو شد، باز هم وقت اذان...
میروم از مسجد اما دل همانجا مانده است
بچه گنجشکی نشسته روی فرش جمکران
#راضیه_جبه_داری
#پویش_شعر_مهدوی
@adabiatqom
«۴١»
سیراب و سراب فرقشان یک حرف است
رفع عطش جهان، به آن یک حرف است
«عجل فرجه» کنار ندبه یعنی
حرف دل هر جمعه همان یک حرف است
#نجمه_سادات_هاشمی
#پویش_شعر_مهدوی
@adabiatqom
«۴٢»
شیعه به چه کس دل بسپارد جزتو
از سوی که انتظار دارد جز تو
آرام نگیرد او اگر یک لحظه
برشانه ی هرکه سرگذارد جز تو
#جمیله_حیدری
#پویش_شعر_مهدوی
@adabiatqom
«۴٣»
عمری به سر دارم هوای جمکران را
بر دیده دارم خاک پای جمکران را
از دور می آیم که در هر نیمه شعبان
مهمان شوم خرما و چای جمکران را
ای در قنوت سبز تو خورشید پیدا
حاجت روا کن ربنای جمکران را
این نیمه ی شعبان بیا تا از سر شوق
آذین ببندم جای جای جمکران را
#زیبا_خدابخشی
#پویش_شعر_مهدوی
@adabiatqom
«۴۴»
یک شمع فقط در این جهان روشن بود
با شمع، زمین و آسمان روشن بود
در خواب دلم به سمت قم راهی شد
از دور چراغِ جمکران روشن بود
«۴۵»
در خواب شبی دوان دوان می رفتم
در ظلمتِ جاده نیمه جان می رفتم
یکباره زمین و آسمان روشن شد
دیدم که به سوی جمکران می رفتم
«۴۶»
با بغض سه شنبه ها قراری دارم
یک گوشه ی این زمانه کاری دارم
دل پر زد و سمت گنبد نیلی رفت
دلداده ام. از تو انتظاری دارم
#محمد_علی_کعبی
#پویش_شعر_مهدوی
@adabiatqom
«۴٧»
امسال زمین هوای باران دارد
روشن شده دل، شوق فراوان دارد
با آمدن تو کاش کامل بشود
سالی که دو تا نیمهی شعبان دارد
#سید_علی_نقیب
#پویش_شعر_مهدوی
@adabiatqom
«۴٨»
یا حامدُ بحقّ محمّد بیا بیا
ای مظهر تمام صفات خدا بیا
یا عالیُ بحقّ یدُ اللهی علی
ای ذوالفقارِ صیقلی مرتضی بیا
یا فاطرُ بحقّ دعاهای فاطمه
ما را ببر شهید از این کوچه، یا بیا
یا محسنُ بحقّ حسن خندهای بزن
ای التیام زخم جگرهای ما بیا
احسانُک القدیم، حسین آشنا شدیم
چیزی نمانده قبله شود کربلا، بیا
#مهدی_جهاندار
#پویش_شعر_مهدوی
@adabiatqom
«۴٩»
شبی که خواندی اسم عاشقان را
نوشتم نامه های بی نشان را
به شوق از اشک خود سیراب کردم
گلوی خشک چاه جمکران را
#سمیرا_یکهتاز
#پویش_شعر_مهدوی
@adabiatqom
«۴٩»
با پای پیاده بارها آمده ام
مبهوتازاینم که کجا آمده ام
از سمت حرم به جمکران یا اینکه
از سمت نجف به کربلا آمده ام
#احمد_جواد_نوآبادی
#پویش_شعر_مهدوی
@adabiatqom
«۵٠»
تمام شعرهایم اشک ریزان از تو می گویند
غزل ها خسته و سر در گریبان از تو می گویند
درختان در قنوت سبز خود همراه گنجشکان
بلند و یکصدا در چنگ طوفان از تو می گویند
صدای سرفه های باد آزرده است گل ها را
غریب و یخ زده در باغ و بستان از تو میگویند
لب دنیا ترک برداشته از قحطی باران
هزاران چشمه و دریای بی جان از تو میگویند
چراغ قرمز ممتد... جهان پشت ترافیک است
و انسان های مانده در اتوبان از تو می گویند
نه تنها چارده قرن است دنیا و زمین بلکه
از اول... از ازل انسان به انسان از تو میگویند
جهان تب کرده پژمرده زمین گیر است و افسرده
نفس های زمین هر دم فراوان از تو می گویند
ولی می آیی آن روزی که اخبار جهان داغ است
و تا از در بیایی ندبه خوانان از تو می گویند...
#طاهره_سادات_ملکی
#پویش_شعر_مهدوی
@adabiatqom
«۵١»
با عشق به سمت آسمان میآیم
من مثل پرنده ای جوان میآیم
این حس رهایی از قفس شیرین است
وقتی که به سمت جمکران میآیم
#سمیه_خردمند
#پویش_شعر_مهدوی
@adabiatqom