eitaa logo
ادبیات، مجید ابراهیمیان
120 دنبال‌کننده
34 عکس
12 ویدیو
17 فایل
📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 ارتباط با بنده: @abr_mim
مشاهده در ایتا
دانلود
خیاطِ سلطان ✂️ خیاطى از بزرگى سؤال کرد من خیاط سلطانم و لباس او را خیاطت مى‌کنم، با این وصف آیا مرا از اعوان ظالمان مى‌دانى؟ او پاسخ داد: آن‌که جزء اعوان ظالمان به حساب مى‌آید کسى‌ست که به تو سوزن و نخ مى‌فروشد و اما تو خود از شمار ظالمان هستى، نه از یاوران آن‌ها! 👤 شیخ بهایی، کتاب چهل حدیث 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 @adabmajid
🔻ارتباط صوفیه و حکومت (1) 👤 ابوهاشِمِ کوفی (سده 2 ق) مشهور به اولین صوفی. او از معاشرت با سلاطین و دولتمردان سخت احتراز داشت. وقتی شریک‌ِنخعی‌ِ قاضی را دید كه از سرای یحیی‌بن‌خالد بیرون آمد، گریست و گفت: از علمی كه سود نرساند، به خدا پناه می‌برم. 📚 برگرفته از دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، مدخل ابوهاشم کوفی 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 @adabmajid
🔻 چند نظر دربارۀ ابوهاشم کوفی 1️⃣ سفيان ثوری (متوفي 160 ق) درباره وی اعتقادی كامل داشته و گفته است: ابوهاشم حافظ شريعت و طريقت بود، مادام كه او را نديدم معنی صوفی را ندانستم كه چه بوده است. [ريحانةالادب، ج7، ص 295] 2️⃣ كيوان قزوينی كه خود مدت‌ها از سران مشايخ فرقه گنابادی بود، می‌گويد: «اول كسی كه زير بار اين ننگ و بدعت رفت، ابوهاشم كوفی بود كه رنج‌ها به خود راه داد تا عراده صوفی راه افتاد». [كيوان قزوينی، استوارنامه،‌ ص 22]. 3️⃣ امام صادق (علیه‌السلام) درباره او فرمودند: «انه فاسد العقيدة جداً و هوالذی ابتدع مذهباً يقال له التصوّف و جعله مقرّاً لعقيدته الخبيثة»؛ عقیده‌اش به‌شدت فاسد است و نخستین کسی بود که مذهب موسوم به تصوف را پایه نهاد و آن را بنیانی برای عقیدۀ خبیثش کرد. [شيخ حرّ عاملی، الاثنی عشريه، ص 33؛ حديقةالشيعة، ص 564] 📚 برگرفته از پایگاه جامع عرفان و ادیان و مذاهب https://www.adyannet.com/fa/news/1024 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 @adabmajid
🔻 ارتباط صوفیه و حکومت (2) 👤 حسن بصری (متوفی 110 ق) از شناخته‌شده‌ترین بزرگان صوفیه که بسیاری از متصوفه و عرفا او را پیشوا دانسته‌اند. 🤝 هفتاد سال از عمر خود را در دوره امویان گذراند. به دلیل رفتار شایسته خلیفه عمربن‌عبدالعزیز در سیاست، حسن نیز با وی مناسباتی مبتنی بر شفقت و نیک‌خواهی داشت و ✍️ دوازده نامه به او نوشت که در آن‌ها به توضیح صفات پیشوای عادل، تحذیر وی از فریب‌های دنیا، دعوت به زهد و پارسایی، اندرزگویی و تسلیت او به سبب مرگ فرزندش پرداخت. 📌 حتی یک بار خلیفه او را عهده‌دار قضاوت کرد. ✍️ پیش از این تاریخ نیز در سال 43 در دستگاه ربیع‌بن زیاد حارثی، از اصحاب امام علی علیه‌السلام، به کتابت و منشی‌گری مشغول بود. ✍️ همچنین نقل است که وی سه سال در شاپور، کاتب انس‌بن مالک بود. 👊🏻 به‌شدت با برخی از خلفای عصر خود و کارگزاران ستمگر آنان، به‌ویژه حجاج‌بن یوسف ثقفی، مخالفت می‌نمود، بی‌آنکه شورش‌های مسلحانه بر ضد آنان را تأیید کند. ⚔️ مردم را از همراهی با سپاه عبدالرحمان‌بن محمدبن اشعث در قیام بر ضد حجاج نهی کرد؛ نیز اصحاب خود را از پیوستن به شورش یزیدبن‌مهلَّب نیز منع می‌کرد. دلیل این کار نیز اعتقاد او به ناشایستگی رهبرانِ دو شورش مزبور بود. 🗣 در سال‌هایی که حجاج حاکم عراق بود حسن بارها بر او لعنت فرستاد و برخورد او با حجاج چنان بود که حجاج بارها تصمیم به قتل او گرفت. 🤑 مقرری گرفتن از بیت‌المال و قبول هدایای حاکمان را با شرایطی جایز می‌شمرد و بیشتر آن مقرری را به دیگران می‌بخشید. گاهی نیز، به سبب مخالفت‌های او با ایشان، مقرری‌اش را از بیت‌المال قطع می‌کردند. 🗡 نقل است که در روزگار معاویه، در برخی از جنگ‌های مسلمانان با دشمنان خارجی شرکت کرد. 📚 برگرفته از دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، مدخل حسن بصری https://rch.ac.ir/article/Details?id=12022 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 @adabmajid
🔻 ارتباط صوفیه و حکومت (3) 👤 سفیان ثوری (متوفی 161 ق) شخصیتی ستیزه‌گر داشت. با امام صادق و کاظم علیهماسلام نیز جدل کرده. در زمان مهدی، خلیفه عباسی، زندگی می‌کرد. بارها با او و دولتمردانش مجادله می‌کرد. سرانجام روزی گفتگوی تندی با مهدی عباسی کرد و به اِتراف بیت‌المال اعتراض کرد که مورد خشم او واقع شد. پس مجبور شد از بغداد بگریزد و به بصره برود. مدت کوتاهی آنجا ناشناس ماند تا اینکه وفات کرد. [ویکی فقه، مدخل سفیان ثوری] 📔 عطار در تذکرةالاولیاء در ذکر سفیان ثوری می‌گوید: سفیان را عادت بود که در مقصوره‌ای نشستی. چون از مال سلطان مجمره‌ای پر عود ساختند، از آنجا بگریخت تا آن بوی نشنود. و دیگر آنجا ننشست. 🗡 نیز می‌گوید روزی به خلیفه وقت بابت بازی با ریش هنگام نماز خرده گرفت. خلیفه قصد جانش کرد. با دیدن کرامتی از او از خونش گذشت. 🗣همچنین از او نقل می‌کند: بهترین سلطانان آن است که با اهل علم نشیند و از ایشان علم آموزد و بدترین علما آن‌که با سلاطین نشیند. [https://ganjoor.net/attar/tazkerat-ol-ouliya/sh15] 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 @adabmajid
🔻 ارتباط صوفیه و حکومت (4) 👤 شقیقِ بلخی (متوفی 194 ق) ثروتمند بود و جذبۀ عرفان او را به ایثار مال کشاند. 🗡 علاوه بر شهرتی که در زهد و ورع داشت، همیشه در خط مقدم جبهه و پیش‌گام جنگجویان و مبارزان بود. 🔴 به گفته حاتم اصم، از شاگردان بلخی، وی در جنگی که با ترک‌ها در ماوراءالنهر رُخ داد، شرکت داشت و در همان‌جا کشته شد. 📚 ویکی فقه، مدخل شقیق بلخی 😢 عطار از ملاقات او با هارون‌الرشید، خلیفه عباسی، می‌گوید که در آن خلیفه را چند نصیحت کرده و هارون گریسته. 💧 از جمله می‌گوید شقیق به هارون گفت اگر در بیابان تشنه باشی و آب را در بهای نصف حکومتت بدهند، چه می‌کنی؟ هارون گفت می‌دهم و آب را می‌ستانم. شقیق گفت اگر آن آب را نتوانی دفع کنی و پزشک بهای دفع آن را نصف حکومتت بگذارد، چه می‌کنی؟ هارون گفت آن نصف دیگر را هم می‌دهم و درمان می‌کنم. شقیق گفت پس چگونه به حکومتی می‌نازی که به اندازه یک آب خوردن و دفع کردن می‌ارزد؟ هارون متأثر شد و گریست. 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 @adabmajid
🔻 ارتباط صوفیه و حکومت (5) 👤 داود طائی (متوفی 171 ق) پیش از گوشه‌نشینی یک سال در مجلس درس ابوحنیفه حاضر می‌شد، اما در گفتگوی علمی شرکت نمی‌کرد. می‌گوید این سکوت یک ساله، اثری سی‌ساله بر حیات عرفانی‌اش داشته. 🚶🏻 پس از آن تا پایان عمر انزوا گزید و فقط برای اقامه نماز جماعت از منزل خارج می‌شد. ✋ دیگران را نیز به دوری از دنیا و کناره‌گیری از مردم سفارش می‌کرد؛ شاید به همین سبب همسری اختیار نکرد. 👀 برخی عزلت او را واکنشی در برابر فساد اخلاقی جامعه آن روز دانسته‌اند. 👑 در دورۀ خلفای عباسی مهدی و هادی و هارون‌الرشید می‌زیسته. هم‌نشینی با حکام را موجب نقصان در دین می‌دانست، از این رو به خلفا بی‌اعتنا بود و از پذیرش صله آنان خودداری می‌کرد. 🏘 گویا حتی از اقامت در شهری که مهدی عباسی در آنجا بود اکراه داشت. 🗣 تنها یک بار به اصرار مادر خود، هارون عباسی را به حضور پذیرفت و او را موعظه کرد. 🤫 شاید بتوان بنا بر روایتی او را مخالف امر به معروف و نهی از منکر امرا و سلاطین دانست. 📚 برگرفته از دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، مدخل داود طائی 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 @adabmajid
🔻 ارتباط صوفیه و حکومت (6) 👤 حارث محاسبی (متوفی 243 ق) بیشتر عمرش به وعظ و عبادت و تدریس و نوشتن گذشت. از ارتباط او با حکومت نقلی ندیدم. 🔴 در «کتاب فی الدماء» درباره ستیزهای خونین درون دینی سخن می‌گوید. قتل عثمان را مظلومانه دانسته و علی علیه‌السلام را در تمام نزاع‌ها بر حق می‌داند. عایشه، طلحه، زبیر، معاویه و همراهان آنان را در اجتهاد خویش خطاکار می‌نامد. 👌 از نظر او افضل عبادات علم به خدا و تعظیم اوست و پس از آن افضل اعمال دستگیری از بی‌نوایان و نفع رسانیدن به خلق خدا. 📚 برگرفته از مقاله زندگی و اندیشه‌های حارث محاسبی 📖همنشینی خودمانی با ادبیات📖 @adabmajid
عارفِ صلحی، حاکمِ جنگی 🙌 عارف که دم از وحدت ادیان می‌زند با هر عقیده‌ای صلح کل است. او تمام عالم را خیر می‌بیند و برابر حقیقت هستی، زنده‌ای نمی‌بیند و هر آن‌چه هست را جلوه‌ای از صفات او می‌داند. 🌞 در صفت مهر او گرما و حیات‌بخشی خورشید را می‌بیند و در قهر و عقوبت او یورش مغول را. عاشق مهر و قهر اوست و این عشق به ضدین را از جلوات انسان کامل می‌داند. 🗣 می‌گویند شخصی نزد مولوی آمد و گفت شنیده‌ام گفته‌ای با هفتاد و دو ملت یکی هستی. مولوی گفت آری. مرد دشنام‌هایی نثار مولوی کرد. مولوی گفت با این‌ها که گفتی هم یکی‌ام. 🙂 عارف معتقد است در عالم وحدت این دشمنی‌ها هیچ وجود ندارد. دلیل جنگ‌ها اسیر رنگ شدنِ بی‌رنگی‌ست. جهان کثرت و رنگارنگ است که انسان‌ها را به جان هم انداخته، وگرنه فطرتِ یگانۀ انسان‌ها جایی برای ستیز و سهم‌خواهی نمی‌گذارد. ⚔️ جهان سیاست جهان منافع است. موارد فراوانی وجود دارد که حاکی از منفعت‌جوییِ سیاست است. از جملۀ این موارد می‌توان به تقسیمات مرزی کشورها، دفع مخالفان، دوستی‌ها و دشمنی‌های موقتی، کشورگشایی‌ها، استعمارگرایی، تغییر و اصلاح قوانین، برافتادن و برآمدن حکومت‌ها، تغییرات نظم اجتماعی، همراهی یا مخالفت با دین و بسیاری موارد دیگر اشاره کرد. 🔴 برای سیاست‌مدار تأمین منافع خود و حزبش بر هر چیزی ارجح است. هر چه مرزها و تفرقه‌ها بیشتر باشد حاکم بهره‌برداری بهتری می‌تواند بکند. او با افزایش درگیری و ایجاد تعادل میان قوای درگیر، با حفظ پویایی جامعه مانع از عطف توجهات به کانون قدرت می‌شود. مدیریت سیاسی کشف همین نقاط جدایی و بهره‌کشی از آن در مسیر ثبات حاکمیتی‌ست. 🔺 البته می‌دانیم که این‌ها تعاریفی عمومی‌ست و انسانِ درست و حسابی به عرفان و سیاستِ حقیقی به یک اندازه نیازمند است. 🔺 📖 همنشینی خودمانی با ادبیات📖 @adabmajid
👑 شعر شاه برای امام محمدرضا پهلوی، آخرین شاه ایران، پس از آینه‌کاری حرم امیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه این رباعی را سرود که به نظرم مصرع سوم دو هجا کم دارد و بهتر است چنین اصلاح شود: گر در حرمت آینه‌کاری کردم کاری نه سزای شهریاری کردم تا جلوهٔ حق ببینم از طلعت تو در پیشِ رُخت آینه‌داری کردم جعفر الخلیلی این رباعی را به عربی ترجمه کرد که در جلد نخست موسوعه ادباء اعمار العتبات المقدسه آمده است. 📖 همنشینی خودمانی با ادبیات 📖 @adabmajid