eitaa logo
ادبیات قم
1.1هزار دنبال‌کننده
632 عکس
91 ویدیو
0 فایل
رویدادهای ادبی استان قم مسیر ارتباطی: @adabqomadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
خبر و بی‌خبری بود و امید و بیمی کوه بر دامن خود بُرد سرِ تسلیمی بوی پاییز دمید از نفس صبحِ بهار در کفِ باد ورق خورده مگر تقویمی بارها رفت و از این راهِ خطر بازنگشت ملتی ماند در آوارِ چنین تصمیمی دل من کنده شد و پاره شد از درد فراق نیمی افتاده در اینجا و در آنجا نیمی آتشی را به گلستانه بدل کرد ولی در گلستانه هم آتش‌زده ابراهیمی از تو محرومم اگر سید محرومانی شانه‌ام خم شده از بار چنین تحریمی @adabqom
خبر داری که با این دل، دل عاشق چه‌ها کردی؟ میان بُهتِ اندوه فراوانت رها کردی اگرچه باورش سخت است از تو این‌چنین کاری ولی باور کن عید مردم ما را عزا کردی دل مستضعفین در جای جای این جهان شد گرم همین که کفش‌های آهنینت را به پا کردی گره افتاده بود از رنج‌ها در کار محرومان تو اما بی کلید آن قفل‌های بسته وا کردی اگرچه دردهای کهنه جا خوش کرد بر دوشت ولی تو خستگی‌های جهان را نخ‌نما کردی همه امروز از همراهی با تو سخن گویند چه رندانه نفاق عده‌ای را برملا کردی گرفتی از امام مهربانت اجر خدمت را کنار مضجعش از بس همیشه گریه‌ها کردی شهید، این واژۀ زخمی برای تو برازنده‌ست چه زیبا این صفت را در خبرها مبتدا کردی بهشتی در بهشت آماده و مشتاق دیدار است که در اردیبهشت خود به او خوب اقتدا کردی تویی که فکر و ذکرت خنده‌ای از مقتدایت بود خبر داری که او را با غم خود آشنا کردی؟ نبودم لحظه‌های آخرت اما یقین دارم میان نم‌نم باران برای او دعا کردی نبودم لحظه‌های آخرت اما یقین دارم رفیقت حاج قاسم را میان مه صدا کردی @adabqom
رود بود و بی قرار، خستگی نمی،شناخت اهل کار بود و کار، خستگی نمی‌شناخت مرد بود و دائما در نبرد تن به تن در میان کارزار، خستگی نمی‌شناخت او زپا نمی نشست، تا که کم شود غمِ مردمان این دیار، خستگی نمی‌شناخت آبشار و سر به زیر مثلِ چشمه ها زلال کوه بود و استوار، خستگی نمی‌شناخت در هجوم هجمه ها در کمین کینه ها همچنان امیدوار، خستگی نمی‌شناخت گرچه جاده غرقِ مه یا که راه پر گره یا که جاده پر غبار، خستگی نمی‌شناخت رهبرت نوشته است که رییسی عزیز این دلیرِ سربه دار، خستگی نمی‌شناخت سیدعلی نقیب @adabqom
تویی که مبدأ صلحی، زمانه بر سر جنگ است بلند شو که نبینیم حرف، حرف تفنگ است بلند شو که عبایت پناه هرچه قناری‌ست بلند شو که زمین مملو از تهاجم سنگ است بگو که دغدغه هایت به وسعت همه دنیاست بلند شو به وزیران بگو که وقت چه تنگ است به قدس، وعده‌ی صادق بده که جشن بگیرد بگو که جنگ تمام است، غزه گوش به زنگ است برس به داد سکوت قنات و غربت چشمه به روستا برس آخر که لنگ بیل و کلنگ است مباد چشم بدوزد کسی به خاک شهیدان بگو به گرگ که این نقشه گربه نیست، پلنگ است دلم خوش است شهیدا، تو رفته‌ای که بیایی که رجعت تو میان سپاه نور، قشنگ است عاطفه جوشقانیان @adabqom
غروب است و غم‌آوازی رسا در باد می‌پیچد پریشان‌مویه‌ای در گوش عشق‌آباد می‌پیچد صدا می‌آید از عمق ارسباران باران‌خیز صدا در غزه، در بیروت، در بغداد می‌پیچد «چرا رفتی؟ چرا؟» از چشم‌ها اندوه می‌بارد «کجا رفتی؟ کجا؟» در کوه‌ها فریاد می‌پیچد و در کابوس دره، بین مه، در ازدحام سنگ فقط پژواکی از «ای داد، ای بیداد» می‌پیچد چه رنجی می‌تواند کوه را از پا بیندازد؟ چه زنجیری به پای مرد طوفان‌زاد می‌پیچد؟ *** به دنبال کسی می‌گردم و بین شلوغی‌ها صدای گریه‌ام در صحن گوهرشاد می‌پیچد عجب صوت خوشی از دور می‌آید به استقبال عجب عطر خوشی در خلوت میعاد می‌پیچد @adabqom
کشانده ای دل یک شهر را به همراهت سفر بخیر و سلامت! خدا به همراهت عبای ساده تو سایه سار مردم بود برو که سایه آل عبا به همراهت چه کرده ای مگر ای مرد با دل این قوم؟ که هست اینهمه دست دعا به همراهت به روی شانه تو بار درد امت بود بگو که میبری اش تا کجا به همراهت؟! کبوتر حرمی! رو به آسمان رفتی دعای خیر امام رضا به همراهت دلم گرفته از این روزگار رنج آلود ببر به شهر شهیدان مرا به همراهت @adabqom
هر چند که اندوه فراوان داریم‌ یک‌سینه پر از داغ شهیدان داریم از گردنه حادثه ها میگذریم وقتی که به تدبیر تو ایمان داریم ۲ هرچند که افتاده و بی بال و پری هر چند نمانده از تن تو اثری با حنجره سوخته از آتش عشق برخیز و بخوان ترانه تازه تری @adabqom
از اعماق مِهی سنگین، غمی جانکاه می‌آید به گوش شب، صدای گریه‌های ماه می‌آید تمام زاگرس در بهت چشمانم فرو رفته چرا از کوه، پژواک صدای آه می‌آید؟! سفر کردی من اما منتظر بودم که برگردی ولی جای تو باران، ناگهان از راه می‌آید! سپردم ابر دنبالت بگردد کوه و جنگل را چرا با ناامیدی ناگهان کوتاه می‌آید؟! بیا ای مرد، این مردم به دنبال تو می‌گردند بیا، دارد صدای خنده‌‌ی بدخواه می‌آید... **** «سر جانان ندارد آنکه او را خوف جان باشد» و ابراهیم کم کم سوی قربانگاه می‌آید @adabqom
غروب سرزده،ساعت سه،غربتی خونبار دل کدام ستاره گرفته است این بار چه خواب صادقه ای بود و زود شدتعبیر خلیل خانه خودش می شود فدایی یار شهید، آمده تا ما به خویش بازآییم نهان شده ست که پیدا شدن شودتکرار به کوه سربگذاری و عاقلان دانند چه خواب ها که شدند از سکوتتان بیدار فدای خلق خدایی و بی دلیل نبود که قلب عاشق وفارق شد از غمت سرشار از آه سینه وآتش گرفتنت دیدم که داد سوختگان را ستانده ای بسیار سعادت است صعودت ز فرش دشت و درخت مبارک است زیارت به عرش یار و دیار قرار شد که امامش سه بار سر بزند خوشا به وقت رسیدن به لحظه ی دیدار به فکر خویش نبودست و من یقین دارم سلام جمعی ما را رسانده وقت قرار مهین صفاری @adabqom
تا سرودن نمی‌رسد شعرم بغضم از صد قلم جلو زده است دفتر از اشک چشم‌هایم خیس این غمِ محترم جلو زده است با که باید بگویم از دردم کوه و جنگل که سر پناهم نیست سردم است و عجیب می‌لرزم آه، آتش دگر پناهم نیست می‌گریزم به خویشتن اما از نبودت به خویش می‌پیچم من تو را بر فراز می‌دیدم از فرودت به خویش می‌پیچم پشت در سوختی کبوتر من پر و بالت شبیه مادر شد ارباً اربا شدی عبایت کو روضه‌ات هم شبیه اکبر شد برْکتی دارد این شهادت تو مثل آیینه‌ای شکسته شدی نور حق را چه جلوه‌ای دادی از من و ما اگرچه خسته شدی با تو ایران حرم حرم شده است خادم صحن با صفایی تو تا کجا پای خدمتت رفتی تا ابد خادم‌الرضایی تو خوش به حالت کبوتر حرمی او خودش جلد آستانت کرد کنج دارالسلام جایت داد او برای خودش نشانت کرد @adabqom
جنگل به خاک افتاده و جانی ندارد اردیبهشتی که بهارانی ندارد زخم عمیق و کهنه ای سر باز کرده درد نفس گیری که درمانی ندارد تاوان سر مستی برای ما همین بود شعله پریشان و گلستانی ندارد آتش شهادت داد و ابراهیم می گفت: شوری به سر دارد که سامانی ندارد این روزهای سرد در تاریخ ثبت است آغاز اندوهی که پایانی ندارد محمد علی خاکساردوست @adabqom
باید قبول کرد که پایانِ جست و جوست دیگر دوباره دیدنت ای مرد آرزوست شرق است مَطلعِ تو و غَرب است مَغربَت خورشید اگر نگفت منم تو دروغ گوست در عصرِ پُشتِ میز نشینی نمان برو اینجا به کامِ آدمَکانِ هزار روست کوه و کَمر که جای رییس و وکیل نیست جای رییس لای پَرِ مهربانِ قوست! باید فقط نشَست و سخنرانِ خوب بود باید نماز خواند… نمازی که بی وضوست! نُطقِ تو را تمسخُرِ اغیار خسته کرد حالا چقَدْر دورِ تو خالی ز عیب جوست خدمت به خَلق کردی و رفتی به فَرشِ عرش جان را قَباله کردی و دادی به دَستِ دوست پاینده باد دولتِ داغی که بر دل است پاینده باد دولتِ بُغضی که در گَلوست قَدرِ تورا چگونه ندانسته ایم ما این بُغضِ آینه ست که با آه روبروست نقاره زن شده دلمان ، زعفرانی است خونِ دل است آنچه که حالا سبو‌ سبوست پس خادم الرضا شدنَت افتخارِ توست آسوده باش کشورمان در پناهِ اوست چشم انتظار تو به خدا حاج قاسم است امشب چقدْر تشنه ی دیدار و گفت و گوست از این سقوط من که ندیدم صعودتر پروازی از میانه ی پروازَم آرزوست… محسن کاویانی @adabqom
استان به استان با غَمِ مَردم هم در سفر هم در خطر بودی آخر “بهشتی” بودنَت رو شد مثلِ “رجایی” “باهنر” بودی . اهل عمل بودی نه حَرّافی بودند دنبالِ پَشیمانیت حرّاف های بی عمل بودند ایرادگیرِ هر سخنرانیت . آخر خودت را هم فدا کردی تا سهمِ مَردم همدلی باشد خاکی ترین بودی و باید هم کفش و عبای تو گِلی باشد . تخریب گرها مغزِ مردم را با هر دروغی بود پُر کردند آری تورا ای مَرد مدت هاست با تیرِ تهمت ها ترور کردند . حالا رقیبانت پشیمانند از آن همه حرفِ نسنجیده بدگویِ دیروزِ تو قَدرَت را تازه خودش هم شنبه فهمیده . آن شب که میگشتَند دنبالَت در کوه و جَنگل نَه ! حرم بودی شاید میانِ صحنِ آزادی با حاج قاسم همقدَم بودی . ما را نمی بینند مسئولین غرقند گاهی غرقِ خودبینی باید خودت در پُشتِ فرمانِ خدمت به خلقُ الله بنشینی . انگار حالا هم پیِ مردم آشفته در کوه و کمرهایی حس میکنم حتی از آن بالا فکرِ ناهارِ کارگرهایی . سید خداحافظ برو امّا امشب نگاهی هم به حالَم کن من گاه گاهی نقدتان کردم سید حلالم کن حلالم کن… محسن کاویانی @adabqom
به تن کردی عبای مشکی و شال سیادت را ردای خدمت و تن پوش اخلاص و عبادت را تمام عمر خود را وقف دین و مردمت کردی کجا دیده است دنیا این همه عشق و ارادت را ؟ تو با خونت، خط تحریف حق را برملا کردی و از نو زنده کردی معنی صبر و رشادت را مراد از «من قضی نحبه و منهم »بودی و آخر گرفتی از علی موسی الرضا (ع)یک شب مرادت را چه توفیقی از این بهتر که مثل جد مظلومت نصیب و روزی ات کرده خدا رزق شهادت را؟ا پس از این هر نسیمی می وزد از سمت کوهستان تبرک می برد دامن به دامن عطر یادت را شهادت, رزق خوبان جهان است و خدا هرگز به آسانی نمی بخشد به هر کس این سعادت را شهیدانه گذشتی از تمام لذت دنیا خدا هم اینچنین بخشیده پاداش جهادت را چنان خورشید تابیدی...که دنیا دیده از هر سو کران تا بی کران...دریا به دریا امتدادت را علیرغم تمام طعنه ها و ناسپاسی ها خدا انداخت بر روی زبانها نام و یادت را مریم سقلاطونی @adabqom
تورا باد و بوران و مه‌ می‌شناسند تو را مردم‌ کوره ده می‌شناسند تو از جنس میز ریاست نبودی تو اهل هوای سیاست نبودی تو را باید آن سوی این‌ماجرا دید تو را باید از بند دنیا رها دید کتاب خدا روی دستت، کجایی! تو در کفر مطلق،صدای خدایی چه تصویر خوبی است از قدرت دین‌ نماز تو در گوشه ای از "کرملین" تو رنگ دیانت زدی بر سیاست سکوتت شده پاسخ هر اهانت تو گفتی که یک‌ سینه اسرار داری بمیرم‌...دلی مثل "سردار"داری امید همه شاخه های شکسته! صدای بلند گلو های خسته! چراغ فروزان شبهای میهن ! از امروز در فکر فردای میهن! اگرچه دلت زخمی از ناسزا بود پناه‌تو آغوش گرم‌"رضا"بود چه‌گفتی تو‌در لحظه های عبادت چه خواندی مگر، جز دعای شهادت؟! ببین دسته های عزادار خود را ببین‌باز هم رای بسیار خود را کجا دیده دنیا چنین‌ ازدحامی چنان افتخاری،چنین احترامی! غمت ابتدای حضوری دوباره ست سرآغاز زیبای شوری دوباره ست برو خاطرت جمع باشد شهیدم! دوباره تویی انتخاب جدیدم... @adabqom
از عمق چشم‌های زلالت به ما بگو از آن دو رود تا به ابد بی ریا بگو ای ماه با تبسم باران وضو بگیر هم ناله با نسیم بخوان ربنا بگو حالا که مقتدای هزاران ستاره‌ای در گوش آسمان و زمین از خدا بگو پرواز کن نفس به نفس با فرشته‌ها لبخند باش و یکسره «قالوا بلی» بگو در سینه‌های ما نفسی تازه‌تر بکش ای نبض ما دوباره بزن یا رضا بگو ای حس با شکوه غریبانه پر زده پلکی بزن از آن شب پرماجرا بگو با بند بند پیکر آتش گرفته‌ات از خیمه‌های سوخته‌ی کربلا بگو گودال را ورق بزن و روضه‌ای بخوان حالا برای فاطمه از بوریا بگو @adabqom
💠 انجمن شعر گوهرشاد با همکاری حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها برگزار میکند... 🏴 محفل شعرخوانی شهدای خدمت به مناسبت هفتمین روز شهادت شهید سید ابراهیم رئیسی و همراهان عزیز ایشان ▪️مکان: حرم مطهر، رواق حضرت خدیجه(س) ▪️زمان: یکشنبه ۰۳/۰۶ ساعت ۱۷ ⭕️حضور برای عموم بانوان امکان پذیر می‌باشد
. خبر دروغ نشد اتفاق افتاده که ماه در شب مه در محاق افتاده خبر دروغ نشد اتفاق روشن بود تو زنده تر شده‌ای اشتباه از من بود شبی گذشت که چشمم گمان نداشت سحر... شبی گذشت که گوشم به انتظار خبر... شبی که هق هق ما در گلو معطل بود و هر چه حرف زدیم از سکوت جنگل بود تو صبح می شوی آخر شب سترون را که دست رد زده ای خواهش نرفتن را خبر دروغ نشد این روایت از آه است که صبح "دولت خدمت" همیشه کوتاه است کدام کوه صدای تو را تداوم داد عبای سوخته ات را  به دوش مردم داد نشان خادمی ات باز رو سپیدت کرد و آتشی که گلستان شد و شهیدت کرد شهید منتخب خادم الرضایی من ببین چقدر بهشتی شدی رجایی من و جز برای تو این صبح، صبح عید نبود چرا که زائر خورشید جز شهید نبود @adabqom
⭕️آفرینش‌های ادبی حوزه هنری قم برگزار می‌کند: 🔷 نشست تخصصی یکشنبه‌های داستانی🔷 🔸با حضور: حامد اشتری🔸 📅 زمان: یکشنبه، 6 خردادماه 1403 ⏰ساعت ۱۷ 📍نشانی حوزه هنری قم: خیابان انقلاب ، انتهای کوچه 17 ، پلاک 159 ، سالن آسمان 📍یا از مسیر دیگر : میدان معلم ، انتهای کوچه معلم غربی 1 📍مسیریابی در نشان ✅حضور برای عموم علاقمندان آزاد و رایگان است. 🆔@adabqom 🔺 | ایتا | اینستاگرام | اینستای آفرینشهای ادبی
🔻بزرگداشت خادم الرضا علیه السلام 🔸️هیئت خادم الرضا علیه السلام ▪️محفل ارادت شاعران ، خادمان فرهنگی و اجتماعی سرزمین خواهر خورشید 🔸️بمناسبت سومین شب شهادت 🇮🇷شهید جمهور آیت الله سید ابراهیم رئیسی و همراهان شهیدش ▪️قاریان 👤استاد علیزاده و فروغی ▪️مجریان آقایان 👤 مهدی اعرابی و احمد علوی ▪️سخنران 👤مقام ارشد نظامی جناب آقای موحد ▪️مداح 👤حاج عباس حیدزاده ▪️شعرا به ترتیب الفبا 👤حجت الاسلام جواد زمانی ، مجتبی خرسندی ، حسن خسروی وقار ، محسن کاویانی ، سید علی نقیب ، احمد جواد نوآبادی ، سرکارخانم عاطفه خرمی و فاطمه زاهد مقدم 🔸️اجرا گروه سرود ساقی کوثر ⏰️زمان : یکشنبه 6 خرداد ماه ساعت 20 ‼️مکان : خیابان ساحلی | جنب اداره ثبت و احوال | کتابخانه آیت الله العظمی خامنه ای | سالن همایش غدیر @adabqom
🔷محفل شعر 🏴 به مناسبت هفتمین روز آسمانی شدن رئیس‌جمهور و هم‌پروازان گران‌قدرش 🔻با حضور میلاد عرفان‌پور، حامد عسکری و شاعران برتر حوزه‌های علمیه: حجج اسلام: سید محمد بابامیری جواد محمدزمانی محمدحسین انصاری نژاد محمدمهدی خانمحمدی آقایان: رضا خورشیدی فر سید علی نقیب محمدمتین کریمی و خانم‌ها: راضیه جبه داری عاطفه خرمی عاطفه جوشقانیان 🎙سخنران: حجةالإسلام والمسلمین ملانوری، معاونت محترم تبلیغ حوزه 🔸با اجرای نجم‌الدین شریعتی و نوای ابوذر بیوکافی 🗓دوشنبه: ۷خرداد ۱۴۰۳ ـ ساعت: ۱۷:۰۰ سالن اجتماعات مدرسۀ دارالشّفاء 📺پخش برخط برنامه از طریق تلوزیون اینترنتی حوزه: https://livehowzeh.ir/ @adabqom
سلام و نور یک نکته بسیار مهم در خصوص پویش شعر شهید جمهور : با تشکر از همه عزیزان و دوستانی که با جوشش طبع خود در این موضوع قلم زدند. برای ما حتی شعرهایی که با وجود ضعف های ادبی از سر خلوص و خروش احساسات پاک سروده شدند قابل احترام و تحسین هستند. اما برای انتخاب و انتشار آثار چاره ای جز گزینش و انتخاب از بین آثار ارسالی نبود. امیدواریم دوستانی که استعداد شعر دارند با شرکت در دوره آموزشی سرآغاز به پرورش استعداد بپردازند و شاهد آثار شاخصی از این دوستان باشیم. تا روز دوشنبه منتظر دریافت آثار شما هستیم. روز چهارشنبه ویژه برنامه شهید جمهور برگزار خواهد شد که جزئیات این برنامه رو به زودی عرض می‌کنیم @adabqom
برای رفتنِ تا مرقد امام رضا(ع) دل تو پر زده تا گنبد امام رضا(ع) دوباره‌ دعوت مخصوصِ دوست آمده است خوشا به حال تو در مشهد امام رضا(ع) پس از وداعِ تو با دوستان به پا شده است ضیافت کَرَمِ بی حد امام رضا(ع) سرت کجاست عزیزم! درون خانهٔ نو؟! به روی زانوی پر امجد امام رضا(ع) و کاش جای همه نائب الزیاره شوی به گرد جاذبهٔ ممتد امام رضا(ع) اميرحامد وليان @adabqom
کوه، پرواز را تماشا کرد کوه پژواک شوق یاران شد ابر پر کرد دشت و دامنه را دامن دشت غرق باران شد کوه برصبرخویش سرسوده شب پراز خاطری مه آلوده جنگل ازحجم داغ فرسوده لحظه ها بغض روزگاران شد ناله در چاه سرفروبرده بغض ها در گلو فروخورده چهره ها همچو باغ پژمرده چشم ها مثل آبشاران شد ورزقان هر طرف شمیمی از شهدا و امام در دل داشت ورزقان گوشه شلمچه و فاو ورزقان گوشه جماران شد از قضا شب شب ولادت بود سهم یاران من شهادت بود چشم ها ابری ارادت بود اشک آمد ستاره باران شد فارغ ازبال وبالگرد شدند راحت ازسال وسالگرد شدند مرد بودند و پایمرد شدند حق هم از آن حق مداران شد داغدار رئیس جمهوریم داغدار وزیر و استاندار داغدار امام جمعه شهر دل ما شهر سوگواران شد روزتشییع مثل رستاخیزهمه شوریده حال وشور انگیز قم وتهران ومشهد وتبریز هر طرف مهدبیشماران شد جواد_محمد _زمانی @adabqom