#پویش_شعر_شهید_جمهور
#شاعران_قم
رواق چشم جهان داغدار قامت توست
به هر طرف که نظر می کنم حکایت توست
دوباره قرعه ی خدمت به نام تو افتاد
بیا به سوی حرم موعد زیارت توست
رواق ها همه آماده ی حضور تو اند
به اشتیاق نمازی که با امامت توست
کنار شاه خراسان قرار می گیری ...
مبارک است مقامت که مزد خدمت توست
تمام عمر دویدی به شوق این ساعت
بخواب کنج حرم! وقت استراحت توست
عبای خاکی و عمامه ای که خونین است
و زخم و رنج که میراثی از سیادت توست...
گواه توست که بر وعده ات عمل کردی
که قطره قطره ی خون تو صدق صحبت توست
و داد غسل شهادت تن تو را باران...
لقاء حضرت حق این چنین لیاقت توست
هنوز هم نشده باورم خبر ها را !
ولی دریغ! خبر حاکی از شهادت توست...
#طیبه_عباسی
@adabqom
#پویش_شعر_شهید_جمهور
#شاعران_قم
اندوهگینم مثل ابری که
باران روی بالگردت شد
هم درد مردم بودی و آن شب
جنگل پناه کوه دردت شد
تا آمدی امید پیدا شد
درتاروپودجان محرومان
حالا ببین از داغ جانسوزت
پر خون شده چشمان محرومان
ای مرد از داغت دلم خون است
اخبار پروازت جهانی شد
مانند روزی که خبر آمد
سردار دلها آسمانی شد
اصلا فراموشت نشد سید
حال و هوای کودک غزه
همراه تو تا اوج خواهد رفت
بی شک دعای کودک غزه
عمرت عجب حسن ختامی داشت
پرواز با یاران همراهت
راه رجایی بود راه تو
پایان گرفت اندوه جانکاهت
ای خادم شمس الشموس امروز
چشم انتظارت میشود سلطان
هرگز فراموشت نخواهد کرد
جمهوری اسلامی ایران
#سمانه_خلف_زاده
@adabqom
#پویش_شعر_شهید_جمهور
#شاعران_قم
عبادت قبول و شهادت مبارک
مبارک تو را این سعادت؛ مبارک
شهیدانه ماندی، شهیدانه رفتی
تو ای ناتمام! امتدادت مبارک
شهادت اگر ابتدای شهود است
چنین مردنی چون ولادت مبارک
مبادا که عادت شود زنده بودن
شهیدا! تو را خرقِ عادت مبارک
سیاست مبارک شد از راه و رسمت
به دوشت ردای سیادت مبارک
به خدمت کمر بستهای؛ خستهای؟ نه
خداقوت! اجر جهادت مبارک
شهیدا! سعیدا! امیدا! مریدا!
رسیدی به کام مرادت؛ مبارک
خوشا نام و یادی که ماند از تو با ما
که نامت عزیزست و یادت مبارک
#سید_محمد_بهشتی
@adabqom
#پویش_شعر_شهید_جمهور
#شاعران_قم
با غم عشق، الهی که به سامان برسم
چقدر چشم به راهم که به یاران برسم
از غم داغ شهیدان دل من می سوزد
باز ای کاش از آتش به گلستان برسم
چونکویرم که ترک خورده دلم از دوری
کاش با همّت این اشک به باران برسم
آنچه پیداست شب ماست در این نیمهی ماه
کاش یکبار به آن نیمهی پنهان برسم
او گرفت آن چه که می خواست از الطاف رضا
کاش اینگونه به پابوسی سلطان برسم
کاش،ای کاش، که ای کاش نگویم دیگر
آه ای کاش که من هم به شهیدان برسم
#محمدحسین_یادگاری
@adabqom
#پویش_شعر_شهید_جمهور
#شاعران_قم
دگر عمامه ات را از سرت بردار ابراهیم
رسید از آسمانها مژده ی دیدار ابراهیم
جهان این شرک ناموزون پرتکرار را گم کن
که پیدا گشته ای در بطن این تکرار ابراهیم
تو را از لابلای ابر از آغوش آن جنگل
که بالا برده؟ ای درخواب هم هشیار ابراهیم
چگونه از تو بار خستگی ها را جدا کردند
که بنشینی کمی هم با خودت یکبار ابراهیم
پر از زخم زبان و طعنه ی تلخ رقیبانی
بخواب آرام و دردت را به ما بسپار ابراهیم
نخوابیدی و جنگیدی تمام فصل هایت را
چقدر آخر..! تبر را بر زمین بگذار ابراهیم
صدیقه سادات علوی
@adabqom
#پویش_شعر_شهید_جمهور
#شاعران_قم
ابراهیم درآتش...
سبک پریدی و پرواز در هوایت ماند
صدف شکستی و در گرانبهایت ماند
برای سامریانی که مار می بافند
لهیب معجزه در جادوی عصایت ماند
چه مومنانه به خدمت گماشتی خود را
چه عاشقانه دلم بر سر وفایت ماند
به قتلگاه رسیدی، کجاست پس گودال
هوای قله نشینی به کربلایت ماند
فقط دل است که می میرد و برایت مرد
فقط صداست که می ماند و صدایت ماند
اگر چه شهرت و فامیلی ات رییسی بود
چراغ تاول خدمت به زیر پایت ماند
تو در میانه ی طوفان بگو چه می کردی؟
گره گشایی و خدمت؟ همین برایت ماند
خلیل بت شکن روزگار،ابراهیم
مسیر روشن و ... بر شعله رد پایت ماند .
علیرضا اطلاقی
@adabqom
#پویش_شعر_شهید_جمهور
#شاعران_قم
این همه سیل که از ابر خراسان میریخت
اشک بودهاست که در اصل ز چشمان میریخت
پس عجب نیست که اینبار به روی مشهد
غصه بیش از همهی خطهی ایران میریخت
با خبر بود «رضا» صحن که میشد لبریز
حزنِ انبوه که در هیکل باران میریخت
آخرش درشب میلاد عجب قیمت یافت
گوهری دیده که در محضر سلطان میریخت
خاطرت هست که بر گونه فشاندی هربار؟
بعد از بین محاسن که به دامان میریخت
به گمانم که در آغوش «علی» افتاده ست
قطعه های بدن خسته که از جان میریخت
سید اعلا امیری - شاعر افغانستانی
@adabqom
#پویش_شعر_شهید_جمهور
#شاعران_قم
قطعه ای تقدیم به پیکر قطعه قطعه تو ای ابراهیم !
.....خدا می خواست تقدیرت چنان باشد چنین باشد
به هر تقدیر تسلیمی، شدی تسلیم در آتش
یقین دارم که آتش را گلستان کرد اعجازش
نمی سوزد کسی از نسل ابراهیم در آتش
گلستانی فراهم شد بهشتی زیر سر داری
کنار سلسبیل و کوثر و تسنیم در آتش
ببین ققنوس بی بال و پرم را بال و پر دادی
که با دست کریمت می شود تکریم در آتش
شب شعر تو را باید شب شام غریبان کرد
مصمم کن دل ما را به این تصمیم : در آتش _
شبیه شمع سرتاپا همه از شعله سرشاریم
برای حس همدردی غزل گفتیم در آتش
تب دلسوزی ام بالاست و پایین نمی آید
گرفتم در دلم یک مجلس ترحیم در آتش
رضا یزدانی صابونی
@adabqom
📣 آفرینشهای ادبی حوزه هنری استان قم برگزار میکند:
✒️ فراخوان پذیرش دومین دوره
《مدرسه شعرسرآغاز》
🔹دورهی یکسالهی تربیت شاعر
شامل:
۱. چهارگام سه ماهه آموزش و تمرین
۲. سه اردوی آموزشی و تفریحی
۳.گام همراهی و دورههای تکمیلی
🔹با تدریس: اساتید مطرح شعر کشور
📆مهلت ثبت نام: تا بیستم خردادماه ۱۴۰۳
⏰شروع کارگاه: سوم تیرماه ۱۴۰۳
🔸لازم به ذکر است این مرحله از ثبت نام فقط به عنوان پیشثبت نام است و پذیرش نهایی بعد از مصاحبه استعدادسنجی انجام خواهد شد.
هزینه ثبت نام هرگام از دوره به شکل جداگانه دریافت میشود.
🔸هزینه گام اول: شامل ۲۰ ساعت کارگاه آموزشی و یک اردوی آموزشی و تفریحی: ۱/۰۰۰/۰۰۰ تومان
🔗علاقهمندان میتوانند برای ثبت نام به سایت سرمشق به نشانی www.sarmashq.ir مراجعه کنند.
🔸در صورت سوال در خصوص ثبت نام می توانید به ادمین کانال ادبیات قم در ایتا به نشانی
🆔@adabqomadmin
مراجعه کنید.
و یا با شماره تماس ۳۷۷۴۷۷۰۰ داخلی ۱۰۳ در ساعت اداری تماس بگیرید.
🔻 آفرینشهای ادبی حوزه هنری استان قم در شبکه های اجتماعی🔻
🔗 کانال ایتا
🔗اینستاگرام
🔺🔺🔺
May 11
#پویش_شعر_شهید_جمهور
#شاعران_قم
خبر و بیخبری بود و امید و بیمی
کوه بر دامن خود بُرد سرِ تسلیمی
بوی پاییز دمید از نفس صبحِ بهار
در کفِ باد ورق خورده مگر تقویمی
بارها رفت و از این راهِ خطر بازنگشت
ملتی ماند در آوارِ چنین تصمیمی
دل من کنده شد و پاره شد از درد فراق
نیمی افتاده در اینجا و در آنجا نیمی
آتشی را به گلستانه بدل کرد ولی
در گلستانه هم آتشزده ابراهیمی
از تو محرومم اگر سید محرومانی
شانهام خم شده از بار چنین تحریمی
#مهتا_صانعی
@adabqom
#پویش_شعر_شهید_جمهور
#شاعران_قم
خبر داری که با این دل، دل عاشق چهها کردی؟
میان بُهتِ اندوه فراوانت رها کردی
اگرچه باورش سخت است از تو اینچنین کاری
ولی باور کن عید مردم ما را عزا کردی
دل مستضعفین در جای جای این جهان شد گرم
همین که کفشهای آهنینت را به پا کردی
گره افتاده بود از رنجها در کار محرومان
تو اما بی کلید آن قفلهای بسته وا کردی
اگرچه دردهای کهنه جا خوش کرد بر دوشت
ولی تو خستگیهای جهان را نخنما کردی
همه امروز از همراهی با تو سخن گویند
چه رندانه نفاق عدهای را برملا کردی
گرفتی از امام مهربانت اجر خدمت را
کنار مضجعش از بس همیشه گریهها کردی
شهید، این واژۀ زخمی برای تو برازندهست
چه زیبا این صفت را در خبرها مبتدا کردی
بهشتی در بهشت آماده و مشتاق دیدار است
که در اردیبهشت خود به او خوب اقتدا کردی
تویی که فکر و ذکرت خندهای از مقتدایت بود
خبر داری که او را با غم خود آشنا کردی؟
نبودم لحظههای آخرت اما یقین دارم
میان نمنم باران برای او دعا کردی
نبودم لحظههای آخرت اما یقین دارم
رفیقت حاج قاسم را میان مه صدا کردی
#رضا_خورشیدیفرد
@adabqom
#پویش_شعر_شهید_جمهور
#شاعران_قم
رود بود و بی قرار، خستگی نمی،شناخت
اهل کار بود و کار، خستگی نمیشناخت
مرد بود و دائما در نبرد تن به تن
در میان کارزار، خستگی نمیشناخت
او زپا نمی نشست، تا که کم شود غمِ
مردمان این دیار، خستگی نمیشناخت
آبشار و سر به زیر مثلِ چشمه ها زلال
کوه بود و استوار، خستگی نمیشناخت
در هجوم هجمه ها در کمین کینه ها
همچنان امیدوار، خستگی نمیشناخت
گرچه جاده غرقِ مه یا که راه پر گره
یا که جاده پر غبار، خستگی نمیشناخت
رهبرت نوشته است که رییسی عزیز
این دلیرِ سربه دار، خستگی نمیشناخت
سیدعلی نقیب
@adabqom
#پویش_شعر_شهید_جمهور
#شاعران_قم
تویی که مبدأ صلحی، زمانه بر سر جنگ است
بلند شو که نبینیم حرف، حرف تفنگ است
بلند شو که عبایت پناه هرچه قناریست
بلند شو که زمین مملو از تهاجم سنگ است
بگو که دغدغه هایت به وسعت همه دنیاست
بلند شو به وزیران بگو که وقت چه تنگ است
به قدس، وعدهی صادق بده که جشن بگیرد
بگو که جنگ تمام است، غزه گوش به زنگ است
برس به داد سکوت قنات و غربت چشمه
به روستا برس آخر که لنگ بیل و کلنگ است
مباد چشم بدوزد کسی به خاک شهیدان
بگو به گرگ که این نقشه گربه نیست، پلنگ است
دلم خوش است شهیدا، تو رفتهای که بیایی
که رجعت تو میان سپاه نور، قشنگ است
عاطفه جوشقانیان
@adabqom
#پویش_شعر_شهید_جمهور
#شاعران_قم
غروب است و غمآوازی رسا در باد میپیچد
پریشانمویهای در گوش عشقآباد میپیچد
صدا میآید از عمق ارسباران بارانخیز
صدا در غزه، در بیروت، در بغداد میپیچد
«چرا رفتی؟ چرا؟» از چشمها اندوه میبارد
«کجا رفتی؟ کجا؟» در کوهها فریاد میپیچد
و در کابوس دره، بین مه، در ازدحام سنگ
فقط پژواکی از «ای داد، ای بیداد» میپیچد
چه رنجی میتواند کوه را از پا بیندازد؟
چه زنجیری به پای مرد طوفانزاد میپیچد؟
***
به دنبال کسی میگردم و بین شلوغیها
صدای گریهام در صحن گوهرشاد میپیچد
عجب صوت خوشی از دور میآید به استقبال
عجب عطر خوشی در خلوت میعاد میپیچد
#فاطمه_عارفنژاد
@adabqom
#پویش_شعر_شهید_جمهور
#شاعران_قم
کشانده ای دل یک شهر را به همراهت
سفر بخیر و سلامت! خدا به همراهت
عبای ساده تو سایه سار مردم بود
برو که سایه آل عبا به همراهت
چه کرده ای مگر ای مرد با دل این قوم؟
که هست اینهمه دست دعا به همراهت
به روی شانه تو بار درد امت بود
بگو که میبری اش تا کجا به همراهت؟!
کبوتر حرمی! رو به آسمان رفتی
دعای خیر امام رضا به همراهت
دلم گرفته از این روزگار رنج آلود
ببر به شهر شهیدان مرا به همراهت
#عاطفه_خرّمی
@adabqom
#پویش_شعر_شهید_جمهور
#شاعران_قم
هر چند که اندوه فراوان داریم
یکسینه پر از داغ شهیدان داریم
از گردنه حادثه ها میگذریم
وقتی که به تدبیر تو ایمان داریم
۲
هرچند که افتاده و بی بال و پری
هر چند نمانده از تن تو اثری
با حنجره سوخته از آتش عشق
برخیز و بخوان ترانه تازه تری
#عاطفه_خرّمی
@adabqom
#پویش_شعر_شهید_جمهور
#شاعران_قم
از اعماق مِهی سنگین، غمی جانکاه میآید
به گوش شب، صدای گریههای ماه میآید
تمام زاگرس در بهت چشمانم فرو رفته
چرا از کوه، پژواک صدای آه میآید؟!
سفر کردی من اما منتظر بودم که برگردی
ولی جای تو باران، ناگهان از راه میآید!
سپردم ابر دنبالت بگردد کوه و جنگل را
چرا با ناامیدی ناگهان کوتاه میآید؟!
بیا ای مرد، این مردم به دنبال تو میگردند
بیا، دارد صدای خندهی بدخواه میآید...
****
«سر جانان ندارد آنکه او را خوف جان باشد»
و ابراهیم کم کم سوی قربانگاه میآید
#فائزه_امجدیان
@adabqom
#پویش_شعر_شهید_جمهور
#شاعران_قم
غروب سرزده،ساعت سه،غربتی خونبار
دل کدام ستاره گرفته است این بار
چه خواب صادقه ای بود و زود شدتعبیر
خلیل خانه خودش می شود فدایی یار
شهید، آمده تا ما به خویش بازآییم
نهان شده ست که پیدا شدن شودتکرار
به کوه سربگذاری و عاقلان دانند
چه خواب ها که شدند از سکوتتان بیدار
فدای خلق خدایی و بی دلیل نبود
که قلب عاشق وفارق شد از غمت سرشار
از آه سینه وآتش گرفتنت دیدم
که داد سوختگان را ستانده ای بسیار
سعادت است صعودت ز فرش دشت و درخت
مبارک است زیارت به عرش یار و دیار
قرار شد که امامش سه بار سر بزند
خوشا به وقت رسیدن به لحظه ی دیدار
به فکر خویش نبودست و من یقین دارم
سلام جمعی ما را رسانده وقت قرار
مهین صفاری
@adabqom
#پویش_شعر_شهید_جمهور
#شاعران_قم
تا سرودن نمیرسد شعرم
بغضم از صد قلم جلو زده است
دفتر از اشک چشمهایم خیس
این غمِ محترم جلو زده است
با که باید بگویم از دردم
کوه و جنگل که سر پناهم نیست
سردم است و عجیب میلرزم
آه، آتش دگر پناهم نیست
میگریزم به خویشتن اما
از نبودت به خویش میپیچم
من تو را بر فراز میدیدم
از فرودت به خویش میپیچم
پشت در سوختی کبوتر من
پر و بالت شبیه مادر شد
ارباً اربا شدی عبایت کو
روضهات هم شبیه اکبر شد
برْکتی دارد این شهادت تو
مثل آیینهای شکسته شدی
نور حق را چه جلوهای دادی
از من و ما اگرچه خسته شدی
با تو ایران حرم حرم شده است
خادم صحن با صفایی تو
تا کجا پای خدمتت رفتی
تا ابد خادمالرضایی تو
خوش به حالت کبوتر حرمی
او خودش جلد آستانت کرد
کنج دارالسلام جایت داد
او برای خودش نشانت کرد
#مینا_شیرخان
@adabqom
#پویش_شعر_شهید_جمهور
#شاعران_قم
جنگل به خاک افتاده و جانی ندارد
اردیبهشتی که بهارانی ندارد
زخم عمیق و کهنه ای سر باز کرده
درد نفس گیری که درمانی ندارد
تاوان سر مستی برای ما همین بود
شعله پریشان و گلستانی ندارد
آتش شهادت داد و ابراهیم می گفت:
شوری به سر دارد که سامانی ندارد
این روزهای سرد در تاریخ ثبت است
آغاز اندوهی که پایانی ندارد
محمد علی خاکساردوست
@adabqom
#پویش_شعر_شهید_جمهور
#شاعران_قم
باید قبول کرد که پایانِ جست و جوست
دیگر دوباره دیدنت ای مرد آرزوست
شرق است مَطلعِ تو و غَرب است مَغربَت
خورشید اگر نگفت منم تو دروغ گوست
در عصرِ پُشتِ میز نشینی نمان برو
اینجا به کامِ آدمَکانِ هزار روست
کوه و کَمر که جای رییس و وکیل نیست
جای رییس لای پَرِ مهربانِ قوست!
باید فقط نشَست و سخنرانِ خوب بود
باید نماز خواند… نمازی که بی وضوست!
نُطقِ تو را تمسخُرِ اغیار خسته کرد
حالا چقَدْر دورِ تو خالی ز عیب جوست
خدمت به خَلق کردی و رفتی به فَرشِ عرش
جان را قَباله کردی و دادی به دَستِ دوست
پاینده باد دولتِ داغی که بر دل است
پاینده باد دولتِ بُغضی که در گَلوست
قَدرِ تورا چگونه ندانسته ایم ما
این بُغضِ آینه ست که با آه روبروست
نقاره زن شده دلمان ، زعفرانی است
خونِ دل است آنچه که حالا سبو سبوست
پس خادم الرضا شدنَت افتخارِ توست
آسوده باش کشورمان در پناهِ اوست
چشم انتظار تو به خدا حاج قاسم است
امشب چقدْر تشنه ی دیدار و گفت و گوست
از این سقوط من که ندیدم صعودتر
پروازی از میانه ی پروازَم آرزوست…
محسن کاویانی
@adabqom
#پویش_شعر_شهید_جمهور
#شاعران_قم
استان به استان با غَمِ مَردم
هم در سفر هم در خطر بودی
آخر “بهشتی” بودنَت رو شد
مثلِ “رجایی” “باهنر” بودی
.
اهل عمل بودی نه حَرّافی
بودند دنبالِ پَشیمانیت
حرّاف های بی عمل بودند
ایرادگیرِ هر سخنرانیت
.
آخر خودت را هم فدا کردی
تا سهمِ مَردم همدلی باشد
خاکی ترین بودی و باید هم
کفش و عبای تو گِلی باشد
.
تخریب گرها مغزِ مردم را
با هر دروغی بود پُر کردند
آری تورا ای مَرد مدت هاست
با تیرِ تهمت ها ترور کردند
.
حالا رقیبانت پشیمانند
از آن همه حرفِ نسنجیده
بدگویِ دیروزِ تو قَدرَت را
تازه خودش هم شنبه فهمیده
.
آن شب که میگشتَند دنبالَت
در کوه و جَنگل نَه ! حرم بودی
شاید میانِ صحنِ آزادی
با حاج قاسم همقدَم بودی
.
ما را نمی بینند مسئولین
غرقند گاهی غرقِ خودبینی
باید خودت در پُشتِ فرمانِ
خدمت به خلقُ الله بنشینی
.
انگار حالا هم پیِ مردم
آشفته در کوه و کمرهایی
حس میکنم حتی از آن بالا
فکرِ ناهارِ کارگرهایی
.
سید خداحافظ برو امّا
امشب نگاهی هم به حالَم کن
من گاه گاهی نقدتان کردم
سید حلالم کن حلالم کن…
محسن کاویانی
@adabqom
به تن کردی عبای مشکی و شال سیادت را
ردای خدمت و تن پوش اخلاص و عبادت را
تمام عمر خود را وقف دین و مردمت کردی
کجا دیده است دنیا این همه عشق و ارادت را ؟
تو با خونت، خط تحریف حق را برملا کردی
و از نو زنده کردی معنی صبر و رشادت را
مراد از «من قضی نحبه و منهم »بودی و آخر
گرفتی از علی موسی الرضا (ع)یک شب مرادت را
چه توفیقی از این بهتر که مثل جد مظلومت
نصیب و روزی ات کرده خدا رزق شهادت را؟ا
پس از این هر نسیمی می وزد از سمت کوهستان
تبرک می برد دامن به دامن عطر یادت را
شهادت, رزق خوبان جهان است و خدا هرگز
به آسانی نمی بخشد به هر کس این سعادت را
شهیدانه گذشتی از تمام لذت دنیا
خدا هم اینچنین بخشیده پاداش جهادت را
چنان خورشید تابیدی...که دنیا دیده از هر سو
کران تا بی کران...دریا به دریا امتدادت را
علیرغم تمام طعنه ها و ناسپاسی ها
خدا انداخت بر روی زبانها نام و یادت را
مریم سقلاطونی
@adabqom
#پویش_شعر_شهید_جمهور
#شاعران_قم
تورا باد و بوران و مه میشناسند
تو را مردم کوره ده میشناسند
تو از جنس میز ریاست نبودی
تو اهل هوای سیاست نبودی
تو را باید آن سوی اینماجرا دید
تو را باید از بند دنیا رها دید
کتاب خدا روی دستت، کجایی!
تو در کفر مطلق،صدای خدایی
چه تصویر خوبی است از قدرت دین
نماز تو در گوشه ای از "کرملین"
تو رنگ دیانت زدی بر سیاست
سکوتت شده پاسخ هر اهانت
تو گفتی که یک سینه اسرار داری
بمیرم...دلی مثل "سردار"داری
امید همه شاخه های شکسته!
صدای بلند گلو های خسته!
چراغ فروزان شبهای میهن !
از امروز در فکر فردای میهن!
اگرچه دلت زخمی از ناسزا بود
پناهتو آغوش گرم"رضا"بود
چهگفتی تودر لحظه های عبادت
چه خواندی مگر، جز دعای شهادت؟!
ببین دسته های عزادار خود را
ببینباز هم رای بسیار خود را
کجا دیده دنیا چنین ازدحامی
چنان افتخاری،چنین احترامی!
غمت ابتدای حضوری دوباره ست
سرآغاز زیبای شوری دوباره ست
برو خاطرت جمع باشد شهیدم!
دوباره تویی انتخاب جدیدم...
#عاطفه_خرّمی
@adabqom