eitaa logo
یا صاحب الزمان ادرکنی ❤
7هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
6.7هزار ویدیو
26 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
۳ فردا صبحش داداشم عصبانی اومد خونه ما میگفت که توی آزمایش زنش داروی خواب پیدا شده فریاد میزد میگفت این چی خورده مامانمم از همه جا بی خبر گفت که زنت اینجا هیچ دارویی نخورد فقط زهرا بهش گفت برات ۱دمنوش بیارم اونم گفت آره و زهرا براش دمنوش درست کرد خورد تازه داداشم حواسش به من جمع شد عصبی به سمتم اوم فریاد میزد چی بهش دادی؟ گفتم هیچی دمنوش بود، خودش گفت براش درست کنم اما داداشم باور نمی کرد بدتر از قبل فریاد میزد و کتکم میزد فقط میگفت جی بهش دادی تا اینکه دهن باز کردم و گفتم میخواستم بهش ثابت کنم که اگر قرص مسکن بخوره چیزیش نمیشه برای همین ۱۲ تا قرص خواب آور ریختم تو دمنوشش بهش دادم، گریه میکردم از شدت گریه داره نفسم بالا نمیومد گف من نمی خواستم این اتفاق بیفتد نمی دونستم این جوری میشه. داداشم حسابی منو کتک زد فریاد میزد که اون به قرص حساسیت داشته ❌کپی حرام
باید حواسمان جمع باشد، به هیچ‌چیز اجازه ندهیم که ما را از یاریِ امام زمان ارواحنافداه غافل کند آن‌هم در این وضعیتی که لحظه‌به‌ لحظه ظهور نزدیک‌تر می‌شود. آن‌قدر نزدیک شده که می‌فرماید: «یَأْتِی بَغْتَةً». یک لحظه ظهور می‌شود. مشغول کام جویی هستی و غرق دنیا شده‌ای، یک لحظه می‌بینی آقا آمد! آن‌وقت چه داری جواب آقا را بدهی؟! ✍استاداخلاق‌حاج‌آقازعفری‌زاده 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
🌼منتظران ظهور 🔴تشرف جنگجوی جنگ صفین خدمت اقا امام زمان عج! ✳️یکی از شیعیان خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام می گوید: « روزی نزد پدرم بودم. مردی را دیدم که با او صحبت می کرد. 💠ناگاه در بین سخن گفتن، خواب بر او غلبه کرد و عمامه از سرش افتاد. اثر زخم عمیقی بر سرش ظاهر شد. از او سؤال کردم جریان این جراحت که به ضربات شمشیر می ماند چیست؟ 🍃گفت: اینها از ضربه شمشیر در جنگ صفین است. 🔴حاضرین تعجب کرده به او گفتند: جنگ صفین مربوط به قرنها پیش است و یقیناً تو در آن زمان نبوده ای، چطور چنین چیزی امکان دارد؟ گفت: بله. همین طور است که می گویید. اما مطلب اینگونه است که: 🔰 من روزی به طرف مصر سفر می کردم و در بین راه مردی از طایفه غرّه با من همراه شد. با هم صحبت می کردیم و در بین صحبت از جنگ صفین، یادی به میان آمد. ⚡️ آن مرد گفت: اگر من در آن جا حاضر بودم، شمشیر خود را از خون علی(علیه السلام) و اصحابش سیراب می کردم. 💠من هم گفتم: اگر من حاضر بودم، شمشیر خود را از خون معاویه و یارانش رنگین می کردم. ⚡️آن مرد گفت: علی و معاویه و آن یاران که الان نیستند؛ ولی من و تو که از یاران آنهاییم،بیا تا حق خود را از یکدیگر بگیریم و روح ایشان را از خود راضی نماییم. این را گفت و شمشیر را از نیام خارج نمود. من هم شمشیر خودم را از غلاف کشیدم و به یکدیگر درآویختیم. ♻️درگیری شدیدی واقع گردید. ناگاه آن مرد ضربه ای بر فرق سرم وارد کرد که افتادم و از هوش رفتم. 🔵دیگر ندانستم که چه اتفاقاتی افتاد، مگر وقتی که دیدم مردی مرا با ته نیزه خود حرکت می دهد و بیدار می نماید؛ 🌟چون چشم گشودم، سواری را بر سر بالین خود دیدم که از اسب پیاده شد. دستی بر جراحت و زخم من کشید، گویا دست او دارویی بود که فوراً آن را بهبودی بخشید و جای ضربه را خوب کرد. 🌷 بعد فرمود: کمی صبر کن تا برگردم. آن مرد بر اسب خود سوار شد و از نظرم غایب گردید. طولی نکشید که مراجعت نمود و سر آن مرد را که به من ضربه زده بود، در دست داشت و اسب و اثاثیه مرا با خود آورد. 🌼فرمود: این سر، سرِ دشمن تو است؛ چون تو ما را یاری کردی، ما هم تو را یاری نمودیم. ☘« ولینصرن الله من ینصره: یقیناً خدای تعالی، کسی که او را یاری کند، یاریش می نماید. سوره حج آیه 40 » 🍀وقتی این قضیه را دیدم مسرور گشته و عرض کردم: ای مولای من تو کیستی؟ فرمودند: 🌸« من محمد ابن الحسن، صاحب الزمان هستم. بعد فرمودند: اگر راجع به این زخم از تو پرسیدند: بگو آن را در جنگ صفین به سرم زده اند. » این جمله را فرمود و از نظرم غایب شد... 📘داستان هایی زیبا از ملاقات با امام عصر علیه السلام ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @chatreshohada
آیت الله بهجت : یک فرج عمومی داریم آن که هیچ، ولی امام زمان(عج) المحتجب عن اعین الظالمین است و هرکس گناه نکند حضرت از او در غیبت نیست. ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام زمان مواظب ماست…♥️ 🎤دکتر دولتی 📲 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 زیارت حضرت ولی عصر(عج) در روز جمعه چند دقیقه وقت بذاریم برای زیارت امام زمان(عج)♥ 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
🛑توجه خاص آقا امام زمان عج به مادرشان نرجس خاتون.... ☀️حضرت بقیه الله روحی له الفداء عنایتی خاص به مادرشان دارند. 🌸مثلاً یک ختم قرآن برای حضرت نرجس خاتون بخوان. به مسجد وارد می شوی، دو رکعت نماز مستحبی بخوان و ثوابش را هدیه کن برای نرجس خاتون..🌹 ✅حاج محمد که از صلحا بود می گفت: مکه رفتم و اعمال حج که تمام شد، یک روز گفتم یک عمره مفرده برای مادر امام زمان انجام بدهم و از بی بی درخواست کنم که از فرزندشان بخواهد که من، چهره ایشان را زیارت کنم. 🔰طواف و نماز و سَعی بین صفا و مروه را انجام دادم. سَعی بین صفا و مروه که تمام شد، طواف نساء و نمازش را خواندم و دیگر بی حال شدم. 💠 حدود یک ساعت و نیم به اذان صبح بود. دیدم پنج شش نفر پشت مقام ابراهیم نشسته و یک ظرف خرما جلویشان گذاشته اند و آقایی هم آن بالا نشسته است که نمی شود چشم از او برداشت. 🌸خیلی فوق العاده است و برای بقیه صحبت می کند. وقتی این آقا را دیدم، زانوهایم شروع کرد به لرزیدن. خرماها بیشتر جلب توجه کرد؛ چون خیلی بی حال و خسته شده بودم. نشستم و تکیه دادم.. 🌺آقا فرمود: «این حاج محمد برای مادر من یک عمره انجام داده است و خسته شده است. چند تا از این خرماها را به او بدهید» ✳️یک نفر فوراً بلند شد و بـشقاب خرما را مقابل من آورد. من هم پنج شش تا برداشتم؛شروع کردم خوردن. دیدم دارند نگاه می کنند و تبسم می کنند. 🌼بعد دو مرتبـه فرمود: «بـله؛ ایشان برای مادر من یک عمره ای انجام داد و به زحمت هم افتاد. خـدا قبـول می کند؛ ان شـاء الله». ✍یک دفعه نگاه کردم، دیدم هیچ کس نیست. فوراً به خود آمدم. گفتم: «اصلاً آرزویم همین بود که حضرت را ببینم و چقدر زود مستجاب شد...» 📒منابع کمال الدین، ج 2، ص 670. بحارالأنوار، ج 68، ص 96. ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
۴ تو ۱۲ تا قرص بهش دادی فقط برای اینکه ثابت کنی دروغ میگه؟ اصلا دروغ بگه به تو چه ربطی داره؟ قبل از رفتن بهم گفت که دعا کن بهوش بیاد شاید من ازت بگذرم ولی خانوادش نمی گذرن، وضعیت خونمون هر روز بدتر از قبل بود برادرها و خواهرهای دیگه م منو سرزنش می کردن و گفتند اگر این هم زود شوهر کرده بود یه همچین مشکلی پیش نمی آمد قبلا در برابر تمام این حرفها برادرم و همسرش ازم حمایت می‌کردن اما الان دیگه اونا رو نداشتم که ازم حمایت کنن هرکی از راه رسید ی کتک بهم زد و سرزنشم میکرد که چرا بهش قرص دادم؟ بیمارستان فکر میکردن خودش خورده و برادرم تنها لطفی که به من کرد همین بود که لو نداد، بابام گفت باید زودتر شوهر کنی به محض بهوش اومدن زن داداشت شوهرت میدم به دوست برادرت، برادر دومم برام خواستگار پیدا کرده بود که دوستش بود یه مرد چهل ساله که دختر بزرگش ۱۴ سالش بود و دختر کوچکش ۷ ساله هر چقدر گریه کردم ❌کپی حرام
🔴 علت شیعه شدن یهودیان از زبان بنیانگذار وهابیت 🌕 ابن تیمیه از علمای بزرگ عمریه در کتاب خود صراحتا و با عصبانیت مینویسد: وَكَثِيرٌ مِنَ الْيَهُودِ إِذَا أَسْلَمَ يَتَشَيَّعُ؛ لِأَنَّهُ رَأَى فِي التَّوْرَاةِ ذِكْرُ الِاثْنَيْ عَشَرَ بسیاری از یهودیانی که مسلمان می‌شوند، شیعه می‌شوند، نه سنی‼️زیرا در تورات به ۱۲ امام (رهبر و امیر از نسل پیامبر صلی الله علیه وآله) اشاره شده است. 📘منهاج السنة النبوية نویسنده: ابن تيمية، ج۸، ص۲۴۲ 💝الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج💝 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
😍 لذت زندگی در دنیای ظهور 🌹بیا که دنیا با تو میشود معنا‼️ ⭕️ در توصیف حکومت امام مهدی علیه‌السلام و عصر دل انگیز ظهور در نقل ها آمده است که: «زمین مملو از عدل و عدالت خواهد شد؛ و دنیا و اهل آن در دولت آن حضرت، لذّت بخش میشود!» وَ أَنَّهُ أَخْبَرَ بِخُرُوجِ الْمَهْدِيِّ عَلَيهِ السَّلاَمَ وَ أنَّهُ يَمْلَأ اَلأَرْضَ عَدْلاً وَ تَطِيبُ الدُّنْيَا وَ أَهْلُهَا فِي أَيَّامِ دَوْلَتِهِ. 📘إثبات الهداة، ج ۵، ص ۲۳۴ 📘كشف الغمة، ج۳، ص ۲۹۵ ✅ با برقراری حکومت صالحان چنان بهشتی بروی زمین برپا میشود که بهشتیان آن همه خوشی و لذت و زیبایی را رها کرده و آرزوی هبوط به زمین را دارند؛ مردم به خوشی میرسند که هرگز در طول تاریخ خلقت سابقه نداشته؛ سطح دنیا عوض میشود؛ روزگار شیرین تر از عسلی که سخن گفتن درباره آن به مانند این است که آب اقیانوس را در یک لیوان جای دهیم؛ درک حقایق بهشت دنیای ظهور مافوق عقل و ادراک بشری است؛ مبادا احادیث را رها کرده و به سراغ بافته های باطل این و آن بروید و این فرصت طلایی (حضور در دنیای ظهور) را از خود بگیرید؛ راستی چه شیرین است زندگی در زیر سایه‌اش و در زمان حضورش‼️ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
🌸 اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم صِبْغَةَ اللهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ رنگ خدايى [بپذيريد: رنگ ايمان و توحيد و اسلام]. و چه رنگى از رنگ خدايى بهتر است؟! و [بگوييد] ما تنها او را عبادت مى‌كنيم. 📗سوره بقره آیه ۱۳۸ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
🍂تابه کی هجر و غریبی وفراق و انتظار جلوه کن بر آشنایت یا اباصالح بیا... 🍂کی رسد لطف پیامت برهمه خلق جهان کی رسد بانگ ندایت یا اباصالح بیا... همه با هم زمزمه می کنیم دعای الهی عظم بلاء به نیت تعجیل در فرج مولایمان امام زمان علیه السلام ان شاء الله ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
شروع صبحی زیبا و تعجیل در فرج امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باصلوات برمحمد(ص)وآل محمد(ص)♥️ اللَّهمَّ صَلِّ عَلَى مُحمَّــــدٍ وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فرجهم🌤 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
۵ و التماس کردم که اینکارو نکنید کسی به حرفم گوش نمیداد همه فقط می گفتن که تو خراب کاری کردی. فکر ازدواج با یه مرد ۴۰ ساله برام کابوس بود چه برسه به اینکه این اتفاق بیفته انقدر دعا کردم تا خدا صدامو شنیدی و زن داداشم بهوش اومد روزی که بهوش اومد بهترین روز زندگیم بود فقط میخواستم بهش بگم که منو ببخش وقتی بهوش اومد برای شام خونشون دعوتمون کردن خیلی خجالت زده جلو رفتم انتظار هر جور برخوردی رو داشتم جلوی جمع منو محکم بغل کرد گفت ایراد نداره عقلت نرسیده درسته که کارت خیلی زشت بود و آسیب بدی به من زدی اما میبخشمت مامانم بهش گفت آخر هفته بله برون زهراست زن داداشم با همون حال بدش نگاهم کرد و گفت مگه قرار نبود درس بخونی مامانم لب زد از وقتی که اون بلا رو سر تو آورد صلاح دیدیم زودتر شوهرش بدیم بره تا دردسر های بزرگتری برامون درست نکرده زن داداشم گفت اگر شوهرش بدین من شکایت می کنم بره زندان، داداشم برای حمایت از زنش گفت زهرا کار بدی کرده این مدتم تنبیه شده یه خیلی کارش زشت بوده ولی دیگه حالا شده رفتار اون شب داداشن و زن داداشم منو از ازدواج نجات داد و باعث شدن من بتونم به درسم ادامه بدم و الان بشم ی پزشک من همه زندگیم رو مدیون داداشم و همسرش هستم امیدوارم که منو از ته قلبش بخشیده باشه . ❌کپی حرام
✨﷽✨ 📌 خادم مجازی امام زمان... ✍ تا به حال از خدا خواستی خادم امام زمان بشی؟! افتخار خادمی حضرت حتی تصورش هم قند در دل آدم آب میکنه...ـحالا اگه بهت بگن همین الان که داری این‌ متن رو می‌خونی می‌تونی با همین موبايلت افتخار خادمی حضرت رو داشته باشی، چی‌ میگی؟! در آخرالزمانی به سر می‌بریم که هر ثانیه‌اش جنگ ایدئولوژی‌ها و ضدفرهنگ‌هاست که ساخته دست برخی سرمایه‌داران و البته با مدیریت اجرایی اینفیلوئنسرهای ساختگی و سلبریتی‌هایی که سرباز غرب هستند... اما تو با کمی مطالعه و آموزش، می‌تونی منجی حقیقی رو به جهان معرفی کنی تو میتونی خادم مجازی امام زمان بشی... تو استعدادش رو داری.... 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
۱ زمانی که بچه بودم یه دوستی داشتم به نام منیژه، به معنای واقعی کلمه زشت بود جوری که خودش هم قبول داشت و پدر و مادرش همیشه غصه میخوردن، منیژه در عوض زشت بودنش خیلی دختر خوش صحبت و خوش برخوردی بود جوری که اگر آدم ساعت ها پای حرف زدنش مینشست باز هم سیر نمیشد یکی از اقوامشون اومد خواستگاری ش همزمان با هم ازدواج کردیم من از لحاظ زیبایی خیلی بهتر بودم ولی دوستیم با خدیجه رو ادامه میدادم چند ماه بعد از عروسی خدیجه بهم گفت که شوهرش گذاشته و رفته ازش پرسیدم یعنی چی رفته گفت هیچی یه روز زنگ زد به من گفت من تورو دوست دارم ولی هرکاری می کنم با قیافت نمیتونم کنار بیام و دیگه نیومد، رفت و آمد کمی با منیژه داشتم بعد از این که شوهرش رفت منیژه باردار بود به کسی نگفت تا بالاخره بچه اش هم بعد از ۹ ماه سختی به دنیا اومد تو این مدت منیژه با پولی که پس انداز شوهرش بود و مقداری پول که تو خونشون بود و طلاهایی که داشت زندگی کرد ❌کپی حرام ❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای امام زمان چیکار کنیم؟؟ 💚اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج امام زمان ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
﷽ 🌸 اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۗ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ و مالکیّت و فرمانروایی آسمان ها و زمین فقط در سیطره خداست، و خدا بر هر کاری تواناست. 📗سوره آل عمران آیه ۱۸۹ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
شروع صبحی زیبا و تعجیل در فرج امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باصلوات برمحمد(ص)وآل محمد(ص)♥️ اللَّهمَّ صَلِّ عَلَى مُحمَّــــدٍ وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فرجهم🌤 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
۱ این داستان که‌ میگم زندگی خودمه و مال خیلی وقت پیشه ولی میخوام دوستان بخونن من همش ۱۴ ساله بودم‌ که ی روز عمو و زن عموم اومدن خونمون عموم خیلی طلبکار‌ گفت که اومدم مهریه روژان و معین کنم از خیلی وقت پیش دنبال این بودن که منو بگیرن برای یحیی اما من از یحیی خوشم‌ نمی اومد وقتی این حرفها رو شنیدم ناخواسته اشک هام روانه شد صدای جدی مامان اومد که بهش گفت: مگه خواستگاریش کردید؟ عموم‌گفت: اخر هفته این دختر عقد پسرم‌میشه زن عمومم از همه پرروتر از قفل کلید در میدیدمش که گفت :ما خودمون روژان و بزرگ‌ کردیم و اگر شوهر بده باید جهیزیه ش هم بدیم چه بهتر که بیاد خونه خودمون دختر از خودمون پسر هم‌از خودمون مامان محکم گفت بعد مرگ شوهرم ی عمر خونه ها کار کردم زحمت کشیدم که منت سرم نباشه اونوقت تو میگی خرجشو دادید ؟ صدای داد زن عموم بلند شد که گفت خفه شو اصلا بچه مال طایفه پدره اسمشونم‌روشه عمو هم گفت: روژان زن یحیی نشه منم برا ازدواجش رضایت نمیدم یعنی نمیذارم زن کس دیگه ای بشه مامانم‌بیرونشون کرد اما وقتی داشتن میرفتن گفت من جنازه روژانم رو دوش یحیی نمیذارم اونا رفتن و مامان تو فکر بود ❌کپی حرام ❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 ؛ 👤 استاد 🔺 چقدر حاضری برای امام زمانت خرج کنی؟ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢آیا ظهور امام زمان (عج)را جدی گرفته اید؟ ⚠️ 💝الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج💝 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
هدایت شده از شهید گمنام🇵🇸
_ همون روزی که الکی، بی‌خود و بی‌جهت گفتی نه؛ فهمیدم که زیر سرت بلندِ که منو نمیخوای. فهمیدم حواست پیش کس دیگس که بیخود و بی جهت به منی که هیچ ایرادی ندارم داری میگی نه. نگاه تحقیرآمیزی به همسرم انداخت و گفت _من رو فروختی به‌ این! اشاره به ماشینش کرد و گفت _صد برابر از این ماشین بهتر برات میخریدم این چی داره که باهاش رفاقت می‌کنی ولی با من ازدواج نکردی؟ همسرم قدمی سمتش برداشت. ناخواسته بازوش رو گرفتم نگاهش که روی دستم ثابت مونده بود رو تا چشم‌ هام بالا آورد. سوییچش روگرفت سمتم و دستوری گفت _ بشین تو ماشین _ خواهش می کنم. براتون توضیح میدم دچار سوءتفاهم شده! ابروهاش رو بالا دادو تاکیدی شمرده شمرده گفت _ گفتم بشین تو ماشین. جلوی لحن و نگاهش کم آوردم و سوییچ گرفتم اما از جام تکون نخوردم.‌ https://eitaa.com/joinchat/1734934546C9ef95d0bac
۲ اخر هفته زن عمو برای اینکه از قافله عقب نمونه برای یحیی زن گرفت و عروسی بزرگی هم ترتیب دادن من و مامانمم رفتیم، وسطای عروسی دیدم ی بچه اومد‌ گفت یکی از دوستات تو طویله کارت داره منم تنهایی رفتم تا ببینم کیه که دیدم یحیی هست لبخند شیطانی داشت و گفت: دستم بهت نمیخوره ولی ی کاری میکنم که فکرکنن دست خورده ای و مجبور بشی زن دومم شی تو مال منی روژان، از ترس ابروم جیکم نزدم شالمو در اورد دکمه هام و باز کرد اما انگشتشم بهم‌ نخورد، از بیرون صدای بچه ها میومد که‌ میگفتن از طویله صدا میاد که زن عمو در و باز کرد یحیی مرتب و منظم روبروش وایساد گفت مامان این دختره دست از سرمن برنمیداره بابا من زن دارم زشته بخدا تو کل عروسی پچ پچ بود تا مامانم برسه خودمو جمع و جور کردم مادرم اومد و برگشتیم خونه تا سه روز هیچ حرفی نزد که زن عموم پیغام‌ داد دیگه روژانم دختر خودمونه و دست خورده شده بیاد زن دوم‌ یحیی بشه ❌کپی حرام ❌