18.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤لالایی مهدوی✨✨✨
﷽
#سلام_امام_زمانم♥
من معمای دلم را...
به نگاه تو فقط حل کردم؛
تو بیا تا گره از کار جهان باز شود…!
کاش تمام شود...
این روز های سخت نبودنت...!!
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤
#امام_زمان❤️💚
@afaggasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗓 امروز دوشنبه↯
☀️ ۲۱ آبان ۱۴۰۳
🌙 ۹ جمادی الاول ۱۴۴۶
🎄 ۱۱ نوامبر ۲۰۲۴
💚روز زیارتی: امام حسن مجتبی ع و امام حسین ع
📿ذکر روز : یا قاضی الْحاجات
🍃🌸 ☀️ #حدیث ☀️
امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند :هر کس خود را در معرض تهمت قرار دهد، نباید کسی را که به او بدگمان می شود ملامت کند.
@afaggasht
10.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مگه #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه) هم بیمار میشوند که ما جهت سلامتی ایشان دعا میکنیم؟
🎙 استاد #محمدی
صدقه در رکوع به نقل از اهل سنت.mp3
2.07M
.
#مشعل(۱۳۷)
🔅 فضائل امیرالمومنین (ع) - قسمت ۱۹
▫️صدقه در رکوع به نقل از اهل سنت
🎙️مشاهدهٔ قسمت ۲۰
📢 #نَشـــــــر = صــــدقه جاریه 🌱
🌷 امام حسین(علیه السلام) فرمودند :
🖌 هر گاه دو نفر قهر باشند ، آنکه برای آشتی پیش قدم شود ؛ زودتر از دیگری وارد بهشت خواهد شد .
📚 محجه البیضاء ، ج۴ ، ص۲۲۸
@afaggasht
14.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
🌸 #احکام_یک_دقیقه_ای_10
🌸 احکام به زبان ساده
🌸 تفاوت کثیف و نجاست
🌸 پخش #شبکه_سه_سیما
@afaggasht
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️تربیت رسانه ای نسل منتظر ۳۲
💠 تاثیر رسانه در شاداب کردن بچه ها!
🔹 برشی از درسهای سواد رسانه #استاد_نصرالله_پور
┅══❉♦️❉══┅
#قسمت_هفتاد_رمان_نسل_سوخته: دشتی پر از جواهر
اونقدر آروم حرکت می کرد ... که هیچ وقت صدای پاش رو نمی شنیدم ... حتی با اون گوش های تیزم ...
چشم هاش پر از اشک شد ... معلوم بود خیلی دردش گرفته ... سریع خم شدم کنارش ...
خوبی؟ ...
با چشم های پر اشکش بهم نگاه کرد ...
آره چیزیم نشد ...
دستش رو گرفتم و بلندش کردم ...
خواهر گلم ... تو پاهات صدا نداره ... بقیه نمی فهمن پشت سرشونی ... هر دفعه یه بلایی سرت میاد ... اون دفعه هم مامان ندیدت ... ماهی تابه خورد توی سرت ... چاره ای نیست ... باید خودت مراقب باشی ... از پشت سر به بقیه نزدیک نشو ...
همون طور که با بغض بهم نگاه می کرد ... گفت ...
می دونم ... اما وقتی بسم الله گفتی ... موندم چرا ... اومدم جلو ببینم توی کابینت دعا می خونی؟ ...
ناخودآگاه زدم زیر خنده ...
آخه توی کابینت که جای دعا خوندن نیست ...
به زحمت خنده ام رو کنترل کردم ... و با محبت بهش نگاه کردم ...
هر کار خوبی رو که با اسم و یاد خدا و برای خدا شروع کنی... میشه عبادت ... حتی کاری که وظیفه ات باشه ... مثل این می مونه که وسط یه دشت پر جواهر ... ولت کنن بگن اینقدر فرصت داری ... هر چی دلت می خواد جمع کنی ...
اشک هاش رو پاک کرد ... و تند تر از من دست به کار شد ... هر چیزی رو که برمی داشت ... بسم الله می گفت ... حتی قاشق ها رو که می چید ...
دیگه نمی تونستم جلوی خنده ام رو بگیرم ... خم شدم پیشونیش رو بوسیدم ...
فدای خواهر گلم ... یه بسم الله بگی به نیت انداختن کل سفره ... کفایت می کنه ... ملائک بقیه اش رو خودشون برات می نویسن ...
مامان برگشت توی آشپزخونه ... و متحیر که چه اتفاق خنده داری افتاده ... پشت سرش هم ...
چشمم که به پدر افتاد خنده ام کور شد ... و سرم رو انداختم پایین ...
.
ادامه دارد...
🌸نويسنده:سيدطاها ايماني🌸
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹