.
انسان و نسيان
✍🏻فاطمه شکیب رخ
شرح ماجرای این روزها را باید طلا نوشت تا دگر، نسیان به حال ما مسلط نشود!
هرچند که به فحوای قرآن کریم، فراموش کردن خصلت انسان است و بخشایش خصلت پروردگار.
خود بنده حقیر هم پر از نساینم و از فراموش کردن الطاف خداوند شرمسار
و باز از همین الطاف پروردگار گشودن درب شهادت برای بندگان خالص خود هست، که سبب عزت انسان مومن و تلنگر برای به خواب رفتنگان ساکن در دنیا خواهد بود.
براستی که دنیا گردانه ی تاریخ است؛ آنروز که شهید بهشتی با در آغوش کشیدن شهادت، بدگویان خویش را به وادی توبه کشانید؛ کسی نمی اندیشید که در سال هایی نه چندان دور، دگربار شهادت، مردی غیور و آزاده را از تهمت و ناسپاسی خلق برهاند!
ای کاش که این یوم الحسرت را از یاد نبریم!
ای کاش که در بازی سقیفه گردان ها، دگربار شریک نشویم!
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
https://eitaa.com/afkarehowzavi
.
فرداهای پس از واقعه
✍🏻 زهرا کبیری پور
در میان روضههای ماه محرم سنگینترین روضه همیشه روضهی وداع است.
آن ساعتی که کاروان آلالله قرار است حرکت کنند.
قرار است جاماندگان از افلاکیان خداحافظی کنند.
شنیدن روضهی رسیدن زنان و کودکان به قتلگاه و وداع جانسوز آنها سخت و سنگین است.
شام غریبان که میشود این روضهها و تصاویری که در ذهنها حک شده است به اوج خودش میرسد.
و برای همین است که ما نیز برای استجابت دعا، گاهی خدا را به گریههای زینب کبری در شام شهادت برادرشان قسم میدهیم.
اما از فردایِ این روضهی سنگین، بُهت و ناباوری جای خود را به سوز دل میدهد.
معمولا در فرداهای پس از واقعه، بازماندهها مبهوت آن اتفاق میشوند.
و مُدام این سؤال در ذهنشان تاب میخورد که واقعا تمام شد؟! و دیدارمان ماند به قیامت؟!
حالا اگر بعد از واقعه مسئولیتی نداشته باشند، مینشینند در گوشهای و از درون ذره ذره آب میشوند بدون اینکه در ظاهرشان تغییری ایجاد شود.
اما اگر مسئولیت داشته باشند مانند زینب کبری آن فریادهای وامحمدا و واعلیایِ زمان واقعه، تبدیل میشود به ما رأیتُ إلا جمیلا در خطبههای شهر کوفه و شام.
چرا؟! چون مسئول است و حالا در مسیر این مسئولیت، خون ریخته شده نیز وجود دارد.
این پاسخ من بود به فردی که با حالت طعنه گفت کاش خانوادههای شهداء انقدر بیقراری و بیتابی نکنند...
این پاسخ برای این است که بدانند اتفاقا در هنگام واقعه این نفسها باید از سینه خارج شوند
هُرم این داغهای ناگهانی فقط با گریه کمی کم میشود
اما نباید تردید کرد آن مادری که همسر از دست داده در فرداهای بعد از واقعه، باوجود همان بُهتی که از چشمانش خوانده میشود، سُکان خانواده و فرزندان را به دست گرفته و جای خالی شهید را زینبگونه پُر خواهد کرد.
همان کاری که انتظار میرود مسئولان ما نیز انجام دهند و عمود این خیمه را بلند کرده و با شرافت و عزت به دست صاحبش برسانند.
همان کاری که رهبری در این چند روز انجام دادند و اجازه ندادند غم و بغضشان مسئولیتشان را تحت الشعاع قرار دهد.
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
https://eitaa.com/afkarehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍زهرا گندمکار
لَقَدْ خَلَقْنَا اَلْإِنْسٰانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ (تین/۴)
که براستى انسان را در نیکوترین اعتدال آفریدیم.
انسان به حسب خلقت طوری آفریده شده که سعادت دارد به رفیع اعلی عروج کند و به حیات جاودانی در جوار پروردگارش، و به سعادتی خالص از شقاوت نائل شود، و خداوند او را مجهز کرده به جهازی که می تواند با آن ،علم نافع را کسب کند، و نیز قدرت عمل انجام صالح را به او داده.....
هر وقت بدانچه دانسته ایمان آورد، و ملازم اعمال صالح گردید، خدای تعالی او را بسوی خود عروج می دهد و بالا می برد.
شهیدان بهترین مصداق این آیه شریفه هستن، هر چه تهذیب نفس بیشتر درجات اعلی علیین بیشتر و در نزد پروردگار جایگاه مقرب تری دارند.
آیت الله رئیسی در زمره علمای شهید و با تقوا محسوب می شود که دلهای بسیاری را مجذوب خود گردانید .
ایشان با ایمان و عمل صالح خالصانه خود فطرت ناخودآگاه انسانها را بیدار کرده و در مسیر حقانیت رهنمون کردند.
روحشان شاد و یادشان گرامی
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
https://eitaa.com/afkarehowzavi
.
مرد دیپلماسی عزت و مقاومت
یکی از مهمترین ویژگیهای شهید حسین امیرعبداللهیان غیر از خلوص و شخصیت مردمی ایشان که موردِ تمجیدِ همکارانش در وزارت خارجه بود، تلاش برای ارتباط تنگاتنگ دستگاه سیاست خارجی با نهادهای مختلف از جمله نیروهای دفاعی و نظامی بود.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، آمنه عسکری منفرد، نویسنده و پژوهشگر حوزوی در یادداشت ارسالی به نکاتی اشاره کرده است که در لینک زیر قابل مشاهده است👇
https://hawzahnews.com/xcS9S
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
https://eitaa.com/afkarehowzavi
.
«عِتابِ یارِ پریچهره عاشقانه بکَش»
✍طیبه فرید
شیرین نبود.از همان وقت که مادرش او را زاییده بود .اصلا اسمش را گذاشت هند!
نه ببخشید، شیرین. شاید که تلخی اش پیدا نباشد.بزرگهم که شد پای هیچ فرهادی به زندگی اش باز نشد!آخر کدام مردِ پاک باخته ای حاضر می شد محض خاطرِ او تیزی چکشش را حرامِ دل سفت و سخت کوه کند؟مردی که با او شوهر کرد!!!صدایش می زد« مادر فولاد زره» .بچه هایش وقتی بزرگشدند بابایشان را مسخره می کردند که« تو زن نگرفتی،تو به شیرین شوهر کردی!»
روزی که ابراهیم توی آتش سوخت مادر فولاد زره »گفت «سزاوار نبود اینقدر آسان بمیرد!
ابراهیم را می گفت ها! ابراهیمی که سوخته بود.سوخته !یکجوری که قدش کوتاه شده بود!یکجائی که هیچکس نبود خاموشش کند،یکجوری که اصلا کسی نمی شناختش.
اما هند جگر خوار به این هم قانع نبود،کینه عین خون از کلماتش می چکید.اگر دستش می رسید غلامش وحشی را می فرستاد که تن او را مثل حمزه سید الشهدا مُثله کند.
واقعا سوختن توی جنگل نموری که همه جاندارهایش از سرما می لرزند ،همه جایش را مه گرفته ،سنگ های خیسش کم مانده از سرما بترکد مرگ آسانست؟ آخوندها می گویند سختی و آسانی مرگ به شکل رفتننیست.ممکن است یکی به رغم ظاهر سختِ مرگش آسان رفته باشد و برعکس.هر چه بود ظاهر مرگ سید ابراهیم سخت بود.حداقل برای آن هایی که شب تا صبح بیدار مانده بودند خبر زنده بودنش رابشنوند یا توی خواب کابوس دیده بودند که پیدا نشده. آن هایی که دوستش داشتند نگران بودند که خودش سوختنش را حس کرده باشد.او که وارث آرزوهای خاک خورده میرزا و صدنفر آدم دیگر بود.اما گرگ آدم نما هر جا باشد گرگی می کند ،طبیعتش را از چشمهای دریده و دندان های تیز و زوزه کشیدن های ترسناکش نشان می دهد.مزاج گرگ آدم نما عین هند جگر خوار است،شاید هم برعکس.حُکماً شیرین اگر صد سال پیش قد و بالای یخزده میرزا را توی کوه های تالش دیده بود وقتی که نعش هوشنگ آلمانی روی کولش خشک شده بود می گفت حقش نبود کوچک جنگلی اینقدر آسانبمیرد.شاید اصلا دیگر نوبت به محمد خان سالار نمی رسید که بخواهد سر میرزا را از تنش جدا کند.
توی آن برف و بوران، بزرگِ جنگل را پیدا کردند . میرزا سالمِ سالم بود.فقط دیگر قلبش نمی تپید.صورتش همان شکلی بود.مثل قرص ماه. یخزده....
سید ابراهیم را هم توی جنگل خیس ارسباران پیدا کردند.اولش نمی دانستند خودش است.از روی انگشتر سوخته عقیقش شناخته بودند.هیچ چیزش عین قبل نبود.می گفتند از صورتش چیزی برای شناختن نمانده .
انگار خدا یکجوری برده بودش که همه قدر نشناسی هایی که در حقش شده بود جبران بشود.بقول حافظ:
عِتابِ یارِ پریچهره عاشقانه بکَش
که یک کرشمه تلافیِّ صد جفا بکُند
گرگها داشتند زوزه می کشیدند اماشهادت خستگی از جان میرزا به در کرده بود....
#شیرین_عبادی
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
https://eitaa.com/afkarehowzavi
.
«جیبِ بزرگِ کاربَری در ایتا»
✍زهرا سادات شمس
«مامان...» با بلندترین صدایی که میتواند فریاد میزند و شاکی به طرفم میآید. در آشپزخانه ام. سعی میکنم چیزی بنویسم و ناهاری بپزم!! پسرکم که انگار با سخت ترین اتفاق جهان مواجه شده باشد میگوید:«باز کتابام رو به هم ریخته! هیچی نمیفهمه اصلا» و شاکی به اتاقش میرود.
بلند میگویم:« خواهرته ها...» صدایم پشت در بسته اتاقش گم میشود. دخترکم هم بدون هیچ گونه پشیمانی میگوید: «میخواستم کتاباش قشنگ بشه. همین! » به او هم همان یک کلمه را میگویم: «داداشته ها...» مثل برادرش گوش نمیکند و میرود. خدا خدا میکنم حرفم اثری بگذارد.
گوشی به دست میشوم تا ازین حال و هوا بیرون بیایم شاید هم ایده ای برای نوشتن پیدا کنم. از ایتا شروع میکنم. این روزها تمام کانالهایی که عضوم از فروش لباس و آموزش قلاب بافی تا کانال های سیاسی و تحلیلی و خبری و البته گروه های کوچک و بزرگی که در آنها حضور دارم، همه عزادار رییس جمهور شهید و یارانش هستند. همه تقریبا مثل هم. مذهبی و انقلابی! ایتا محیط جالبی دارد با کاربرانی تقریبا یکدست. یک اَمای بزرگ هم این وسط وجود دارد. وسط این همه عکس های پروفایل تقریبا مشابه.
اما بعضی از کاربران، مورد عجیبیَند، با یک دست از مظلومیت شهید و شقاوت توهین کنندگان مینویسند و دست دیگرشان در جیبشان است. جیب بسیار بزرگی هم دارند بی انصاف ها، پر از برچسب تهمت و توهین!
در حالیکه برای مظلومیت شهید اشک میریزند، برچسب هایشان را یکی یکی با ذکر نام و رسم شکل، به هممذهب و هموطن انقلابیشان میزنند و بعد با دل خنک، خیالشان راحت میشود که روشنگری کرده اند.
یکی به امری یا شیوه ای در نظام انتقاد دارد، اینها همگی نفهمند.
یکی نظرش با نظراتشان متفاوت است، اینها اما راهزن و کاسبند.
یکی در گذشته کاری کرده که نباید، اینها همان والضالین هستند.
راستی بعضی هم هستند که خدای اطلاعات و عملیاتَند و بقیه را بی بصیرت و گیج میخوانند.
خلاصه که هرکس صد در صد منطبق با کاربر نباشد یک چیزش میشود و کج است و دست کاربر در جیبش دنبال برچسبی درخور میگردد.
این همه کشمکش و توهین، آن هم این روزها که صدر خبر، اخلاص و سعه صدر رییس جمهور شهید است، شما را نمیترساند؟ این حق الناس ها، خیلی ترسناکند. چه کسی فردا توان جواب دادن به امیرالمومنین را خواهد داشت اگر بپرسد چرا با شیعه من اینگونه سخن گفتی؟ رییس مذهب ما گفت جوری رفتار کنید که زینت ما باشید! نمیدانم جناب کاربر چه جوابی دارد.
خیلی دردناک است. دلم میخواهد فریاد بزنم: «داداشته ها.. یا خواهرته ها..» اما صدایم پشت در بسته ای گم میشود! احتمالا فایده ای هم نداشته باشد...
پسرکم از اتاقش بیرون میآید و میگوید:«بستنی داریم؟»
میخندم: «چندتا؟»
«دو تا دیگه!»
برایشان بستنی می آورم. کنار هم جلوی تلویزیون مینشینند و با هم بستنی میخورند. دلم برایشان غنج میرود. ایتا را میبندم تا حال و هوایم بهتر شود. باید برای خانواده ام ناهار درست کنم.
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
https://eitaa.com/afkarehowzavi
.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، کتاب "نغمه مادری" نوشتهی سرکار خانم زهرا نجاتی(مادر شش فرزند)، از بانوان نویسنده تحریریه مجتهده امین و طلبه جامعه الزهرا سلاماللهعلیها منتشر شد.
لینک خبر👇
B2n.ir/m95020
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
https://eitaa.com/afkarehowzavi
.
خاک سرد است اما خاک شهید سردی ندارد..
✍س_غلامرضاپور
این روزها دارم با خودم فکر میکنم من چقدر معمولی ام ؟
آدمها دو گروهند خوبها و بدها ..
گروه سومی هم هستند که دارند انتخاب میکنند که خوب باشند یا بد.
اینها همان معمولیها هستند
فرقی هم نمیکند از پولدارها باشند یا بیپولها
از درس خواندهها باشند یا درس نخواندهها
این وسط آدمهای خوب خیلی تلاش میکنند تا معمولیها،خوبی را انتخاب کنند.
حتی گاهی تا پای مردن پیش میروند.
تاریخ پر است از آدمهای خوبی که بخاطر آدمهای معمولی قربانی شده اند..
تا کی باید آدمهای خوب قربانی بشوند تا ما آدمهای معمولی آگاه بشویم؟
اصلا شاید برای همین معمولی بودن ما آدمهای معمولیست که آخرین ذخیره الهی نمیآید.
ما معمولیها خیلی مسئولیم.
دقیقا به همان اندازه که حق داریم، مسئولیم.
تا بحال انقدر از معمولی بودن بدم نیامده بود.
معمولی بودن گاهی اصلا خوب نیست.
اگر قرار باشد هی خوبهای عالم بروند تا معمولیها حالیشان بشود دنیا دست کیست ، که دیگر آدم خوبی باقی نمیماند.
باید دیگر معمولی نباشم.
به گمانم این اثر گرمای خاک شهید است.
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
https://eitaa.com/afkarehowzavi
.
لالایی این روزها
✍فاطمه مهدوی
کودکم! در آغوشم بیا تا در سکوت و تاریکی شب، در گوشت قصه بگویم و روحت را از شنیدن ماجرای حق سیراب گردانم. سر روی پاهایم بگذار تا لب بگشایم برایت، از قصه غصههای طاقت فرسا.
بیا کنارم که سینه سبک کنم بر بستر خوابت و تو را در دنیای خیالم پرواز دهم و نشانت دهم، آنچه در این دنیایی که تو روزهایش را مشغول بازیهای کودکانه هستی، اتفاق میافتد و تو باید بدانی، تا کودکیت را به مسیری در نوجوانی گره بزنی که دور از این سیاهیها اما در تلاش برای پایان دادن به آنها باشد.
فرزندم! این روزها قصهگوهای دوران، ابدانی سوختهاند از دو گوشهی دورافتاده از بُعد مسافت در دنیا،اما دل در گرو همدیگر، در راه رسیدن به اهدافی مقدس، پیکرهایی سوختهاند و به طوری شگفت، سوختههای اجساد پاکشان، لب به سخن گشودهاند. ابدانی در ایران و ابدانی در رفح غزه.
فرزندم! در ایران، هشت پیکرِ شهید خدمت، در دل کوه سوختند و سوختهجانشان با مردم همکلام شده است، با مسئول به زبانی، با کارگر به زبانی، با محصل به زبانی و خلاصه با تمام اقشار جامعه، با زبان خاص خودشان تکلم میکنند و یادآور میشوند که برای چه هدفی خلق شدهاند و مسیر درست را نشانشان میدهند و خاطرنشان میگردند که مسیر حق پیدا شدنیست، هرچند غبار غلیظ دنیا دید جسمانی را مسدود کرده باشد.
میشود غرق در امور و کار دنیوی به سوی ابدیت و معنویت شتابان جست و از زمین کنده شد. میشود آنچنان در مسیر خدمت به خلق، خالصانه گامبرداشت که خالق تو را برگزیند و نمونهای قرارت دهد برای رخنمایی به پویندگان مسیر عشق و عقل. میشود در آتش عشق خدمت به مردم ذوب شد و سوختههای جان شیرینت تندیسی از عیسی و وفای به عهد گردند.
اما ابدان سوخته در رفح، جگر میسوزانند و لب میگشایند به گلایه، گلایه از بیطرفان عالم، دنیاپرستان پست، از بیدردان بیتوجه، که چند صباح دنیا را چنگزدهاند و گوششان را بر صدای دادخواهی مظلومان عالم بستهاند.
به تصاویرشان که بنگری، از زیر آوار، سربرمیدارند و فریاد سرمیدهند که کجایند خوش غیرتان روزگار که ببینند با خلق خدا، که حق دارد او هم مثل شما رفاه و امنیت را تجربه کند، چگونه خصمِ پستِ صهیون، ظلم روامیدارد و سکوت شما جریتر و گستاخترش میگرداند؟
جگرها بسوزد برای آن نالههای «حسبناالله و نعمالوکیل» بازماندههایشان که پیکر سوختهی عزیزشان را از زیر آوار بیرونمیکشند و آه از نهادشان برمیخیزد و امیدشان به بیداری مردمان عالم است.
آری فرزندم! این ابدان پرپر گشته رسالت خود را در راه حق انجام دادهاند اما خدا به فریاد مردمی برسد که حق این شهدای مظلوم را ادا نکرده و بار امانتی که بر دوششان آمده را به درستی به سرمنزل مقصود نرسانند.
کودکم! پناه میبریم به خدای این شهدا و دست توسل میزنیم بر دامان این خوبان که بتوانیم راهشان را غیورانه و مقتدرانه بپوییم و در منزل دیدار حتمی با آنان, سرافکنده نباشیم.
فرزندم! خوب بخواب تا فردای پیش رو، آماده و مهیای وفای به عهد، سر از بستر برداری و با عزم راسخ، پا به عرصهی زندگی بنهی. من و پدرت از تو بصیرت و استقامت در راه یاری ولایت حق میخواهیم و بدان که پدرت چون کوهی استوار در این عرصهی انجام وظیفه، همراه و هواخواه توست و من دعاگوی تو دلبندم. یقین بدار آینده از آن تو و دوستان تو در غزه است.
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
https://eitaa.com/afkarehowzavi
.
پاداش محسنین در قرآن
✍ مرضیه سادات حمیدی
واژه محسنین در قرآن 33 بار تکرار شده است. محسنین در نگاه قرآن مقام بسیار والایی است. خداوند از نام پیامبران بزرگی یاد فرموده است، سپس در توصیف آنها واژه محسنین را به کار برده است. «وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ »﴿انعام۸۴﴾
حضرت «إِلْ يَاسِينَ» نیز از پیامبران بزرگی هستندکه با واژه محسنین ستوده شده اند ﴿130صافات ﴾
در شرح محسنین می خوانیم : محسنین از نظر قرآن کسانی هستند که با تلاش و مبارزات زیاد موفق به تشکیل حکومت شده اند. اهمیت کار آنها از این بابت است که کار آنها در جهت زمینه سازی برای حکومت خاتم الانبیای والمرسلین حضرت پیامبرصلی الله علیه وآله واوصیای ایشان صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین است. (حمیدی،م. (1400):دو درخت )
خداوند در قرآن دو پاداش ویژه برای محسنین برشمرده است. یکی از این پاداش ها « ذریه » هست و دیگری « نام نیک » می باشد. همان طور که در آیه قبل آمد خداوند حضرت نوح علیه السلام را در زمره ی محسنین قرارداده است و سپس در پاداش ایشان می فرماید:«وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ؛ وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ؛ سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ ؛ إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ »﴿ صافات 77-80 ﴾.
از «ذریه» و« نام نیک» برای پیامبرانی که نامشان در قرآن آمده است در آیات مختلف یاد می فرماید. مثلا یکی از دعاعای حضرت ابراهیم علیه السلام در قرآن این است که «رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ پروردگارا! به من از (فرزندان) صالح عنایت فرما »﴿صافات۱۰۰﴾ استجابت دعای ایشان را در آیه« فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ »﴿صافات۱۰۱﴾ مشاهده می نماییم. و غیر از این در موارد مختلف از ذریه حضرت ابراهیم علیه السلام یاد شده است.
در آوازه نام نیک ایشان آمده است ایشان دعا فرمودند: «وَاجْعَلْ لِي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ و براى من در آيندگان آوازه نيكو قرار بده» ﴿شعرا۸۴﴾ خداوند در استجابت دعای ایشان می فرماید : «وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ و در آيندگان براى او آوازه نيك به جاى گذاشتيم »﴿صافات۱۰۸﴾
و اینکه همه اینها بعد از مقام امامتی است که به صراحت در قرآن از آن یاد شده است تاییدی است بر اهمیت حکومت و سیاست در قرآن.
لذا این مقدمه برای این بود که به این نتیجه گیری برسیم که شهرت به نام نیک در بین مومنین و باقی ماندن ذریه صالح برای انسان های الهی بعد از مسئولیتها از مصادیق همین شهرت های پیامبران الهی است با توجه به اینکه خداوند داستان زندگی پیامبران را برای الگو گرفتن ما انسان ها مطرح فرموده است.
اینکه آیت الله شهید رئیسی توانستند به مسئولیت ریاست و امامت در جامعه برسند و از برکت این مسئولیتها نام نیکی دربین مردم پیدا کنند و بعد از شهادت حتی به شهرت جهانی بیشتر از قبل رسیدند از مصادیق همین باقی ماندن نام نیک است که از برکت حسنه در راه زمینه سازی ظهور وکار حکومتی با اخلاص است. مقام معظم رهبری در تایید کار خالصانه ایشان فرمودند: ما یکی از بهترین عناصرمان در زیر این آسمان را از دست دادیم؛ (بیانات در جمع خانواده شهید رئیسی . 03/3/3)
خصوصا که ایشان از سادات و ذریه حضرت ابراهیم علیه السلام نیز هستند که قرآن امامت و ریاست آنها را با شرط و شروطی تایید فرموده است.
دختران با تقوا و با حیای ایشان و همچنین نوه ها نیز از مصادیق ذریه هستند که الحمد لله باقی مانده اند و صالحات باقیات ایشان خواهند بود. ان شا الله
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
https://eitaa.com/afkarehowzavi
.
Amir Abdollahian is another. Qassem Suleimani in the field of diplomacy.
اوایل دهه ۷۰ که این جوان وارد وزارت خارجه شد. حوزه عربی و خلیج فارس را انتخاب کرد.
اولین پست خارجه اش هم معاونت سفارت ایران در عراق بود. یعنی جایی که اولین تلاش ها برای تشکیل جبهه گسترده ی مقاومت پایه ریزی می شد.
شناخت دقیق اش از عراق آغاز همکاری هایش با سردار سلیمانی بود برای پایه ریزی مقاومت عراق در ۲۰۰۱.
بعد از آن ۳ سال سفیر ایران در بحرین بود و ۵ سال بعد معاونت عربی آفریقایی وزارت خارجه را به دست گرفت.
آن جوان اکنون فردی کارکشته و تجربه دیده شده است . یک متخصص حرفه ای منطقه غرب آسیا.
دبیر کل دائمی کنفرانس بینالمللی حمایت از انتفاضه هم بود.
وقتی به عنوان وزیر پیشنهادی رئیس جمهور رئیسی پشت تریبون مجلس قرار گرفت این جمله طلایی را ایراد کرد: نهادینه سازی دستاوردهای مقاومت.
او عامل همبستگی های منطقه ای و فرا منطقهای ایران بود. عرب های قهر کرده را با هم آشتی داد و جنگ های چندین ساله را به صلح رساند.
با مستکبران در خیابان نیویورک قدم نزد اما پشت و پناه یک جبهه وسیع از آن سوی افغانستان تا آن سوی شامات شد.
غرب آسیا در سیطره تلاش های دیپلماسی او وارد دوران عزت و اتحاد شد و فصل جدیدی را در گستره جغرافیایی رقم زد.
آرن پالیسی وقتی امیر عبداللهیان سکان وزارت خارجه را به دست گرفت در صفحه اش نوشت:
امیر عبداللهیان یک قاسم سلیمانی دیگر است در عرصه سیاست.
روحت شاد.
خدا به ما صبر بدهد در فقدان شما.
✍#مریم_قربانزاده
#شهید_جمهور
#شهدای_خدمت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
https://eitaa.com/afkarehowzavi