eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
711 دنبال‌کننده
874 عکس
150 ویدیو
12 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تحریریه تولید محتوای بانو مجتهده امین است. *کلیک بر روی عبارات آبی رنگ در نوشته‌ها، شما را به صفحه نویسنده هدایت می‌کند. 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
🔖بقای انقلاب و اسلام برمدار بصیرت و غیرت دینی ✍️آمنه عسکری منفرد غیرت در فرهنگ لغت به معنی «تعصب/ حمیت/ صفت مردانگی/ مروت» آمده است و شامل مواردی همچون غیرت انسانی، دینی و...می‌شود. غیرت یکی از فطریات آدمی است و اسلام هم دینی است که بر اساس فطریات تشریع یافته است. وجود غیرت در جامعۀ انسانی از چنان اهمیت و ظرافتی برخوردار است که همواره به عنوان شاخصه‌ی بارز اهل ایمان و سرمایۀ انسانی معرفی شده‌است، تاجایی که شارع مقدس در تشریع احکام، به آن عنایت داشته است. حضرت علی( ع) در باب اهمیت و ارزش غیرت فرمودند: «ارزش انسان به قدر همت اوست، صدق او به اندازۀ جوانمردی او و عفت او به قدر غیرت اوست.»(حکمت ۴۷ نهج البلاغه). از طرفی بصیرت و روشن‌بینی هم یکی از لازمه‌های وجودی انسان در جهت رسیدن به ثبات فردی و اجتماعی به شمار می‌رود و تفکر و تدبر ناشی از بصیرت درسایۀ تقوای الهی، یکی از مولفه‌هایی است که می‌تواند حرکت ابناء بشر به سمت جهانی شدن مهدویت را جهت دهد. غیرت دینی از این باب که ناشی از بصیرت است، حائز اهمیت می‌باشد و می‌توان گفت؛ همین غیرت و بصیرت دینی است که در بزنگاه‌های حساس اجتماعی می‌تواند عظمت امت اسلامی را به رخ جهانیان بکشد. نکتۀ قابل توجه این است که مسالۀ غیرت دینی مختص امروز دنیای اسلام نیست، بلکه از همان صدر اسلام و برپایی حکومت نبوی، این غیرت و حمیت مسلمانان درسایۀ رهنمودهای پیامبر اکرم(ص) بود که پیروزی‌های بزرگ را در جهت ابقای اسلام منجر شد. پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: «الغیره من الایمان.....غیرت از ایمان است.»(من لایحضره الفقیه .ج۳ .ص۴۴۴). اساسا قیام امام حسین (ع) نیز بر مبنای غیرت، عزت و کرامت الهی شکل گرفت. غیرت دینی امام بود که سبب شد ایشان برای نجات دین حتی کوچکترین عضو خانوادۀ خویش را هم فدا کند. درحقیقت حماسۀ عاشورا محل تبلور غیرت دینی امام حسین (علیه‌السلام) و یارانشان بود که ذلت را نپذیرفتند و در راه آزادگی خون خود را نثارکردند. لذا هر زمان غیرت دینی با عقلانیت همراه شد، عاملی برای تبدیل تهدیدها به فرصت‌ها خواهد بود. « آنجا که درکربلا، عقل می‌گوید بمان و عشق می‌گوید برو......این هردو، عقل و عشق را خدا آفریده تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود. اگرچه عقل نیز اگر پیوند خویش را با چشمۀ خود نَبُرَد، عشق را در راهی که می‌رود، تصدیق خواهد کرد. آنجا دیگر میان عقل وعشق فاصله‌ای نیست.»(مرتضی آوینی، فتح خون، ص۳۹). حرکت عظیم ملت مسلمان در تمامی دنیای اسلام در حادثۀ شهادت شهید سلیمانی که از نظر دشمن یک تهدید بود، اما غیرت ملت مسلمان آن را تبدیل به فرصت کرد و در نهایت اخلاص، تقوا، فرقان و ولایت مداری مطلق آن شهید بزرگوار بود که راه او را جاودانه کرد، که امروز ولی امر مسلمین جهان راه او را «مکتب سلیمانی» بنامند. وظیفۀ امروز نخبگان جامعه این است که به عنوان خواصِ جبهۀ حق؛ تقوامدارانه، بصیر و غیرتمندانه و براساس نیازهای حقیقی و تکوینی مردم با لحاظ نیازهای دنیوی و اخروی آنان، مطالبات مردم را جهت دهی کنند. در این صورت است که مردم بابصیرت و غیرت ناشی از آن، می‌توانند جریان‌ها را شناسایی کنند و با تقوا وارد عمل شده و از جریان‌های حق حمایت کنند. در این میان نقش رسانه قابل توجه است. رسانه یا با تقویت جریان حق و با استفاده از قدرت ابزاری خودش، مطالبات به حق را به سرانجام می‌ر‌‌ساند که در این صورت زمینه را برای ابقای نظام فراهم آورده و ملت را به سمت حیات طیبه رهنمون شده است و یا به قدری منفعلانه عمل کند که هیچ نقشی را به عهده نگیرد و یا «با میدان دادن به افراد سطح پایین و پرمدعایی که مبانی انقلاب را زیر سوال می‌برند.»( مقام رهبری، ۱۹ دی ۱۴۰۰)، در خدمت جبهۀ باطل قرار می‌گیرد. 🔗متن کامل یادداشت‌در صفحه نویسنده @AFKAREHOWZAVI
🔰انتشار طنز نوشت خانم سمیه رستمی با عنوان «اندر احوالات شوم‌گرد ابن زهرمار» در خبرگزاری رسمی حوزه 🔗لینک یادداشت https://hawzahnews.com/xc6BP @AFKAREHOWZAVI
تولد داریم چه تولدی! جشن داریم آن هم چه جشنی! ✍فاطمه حسینی پناه، مدرس حوزه، عضو تحریریه مجتهده امین همیشه دلم می‌خواست متولد بهمن ۵۷ بودم، که جشن تولدم، جشن راه افتادنم، جشن قد کشیدنم ،جشن نوجوانی‌ام، جشن تکلیفم، جشن رسیدن به سن قانونی‌ام، جشن جوانی‌ام، جشن میانسالی‌ام،جشن چهل سالگی‌ام ،جشن بالندگی‌ام مصادف می‌شد با پرشکوه.ترین جشن قرن معاصر! آن موقع صفحات شناسنامه‌ام را تبدیل می‌کردم به دفترچه خاطرات و در آن می‌نوشتم: «اون روزا که واژه بودیم من و تو.اون روزا که توی کوچه‌ی زمان، یه خونه داشتیم، پَهلوی هم. اون روزا که تیک و تاک ساعت ها یا صدای تق تقِ تندِ یه در تو کوچه، پس کوچه‌های تنگ و تار ترس و وحشت تو دلِ همه ی آدمامی‌کاشت. یادته، بعداز ظهرا الک دُلک بازی می‌کردیم من وتو. من یه ضربه میزدم به این، تو یه ضربه می‌زدی به اون.اگه بارون می بارید، ننه چند بار توی کوچه داد می زد:" دیگه بسه بازیِ الک دُلک، بچه جون، بارونه سرما نخوری.» درخیالِ من و تو، زندگی غیر از این‌ها هیچ چیزی نبود، زندگی یک قُل دو قُل؛ زندگی الک دُلک؛ زندگی، بادبادک در آسمان؛ زندگی را می‌شد مثلِ یک بادکنک باد کرد!در خیال من و تو، زندگی غیر از این‌ها چیزی نبود! یک شب، اما...، یادت هست؟من وتو خواب می‌دیدیم، پشت دیوار بلندِ دلِ ما، یه سپیدارِ بلند، لانه‌ی صدتا پرستو شده بود، یک پرستو مالِ من، یک پرستو مالِ تو، در دستای سپید، سبدهایِ گلِ یاس، یک سبد گل مالِ من، یک سبد گل مالِ تو.دیگر از فکرهایِ خامِ بچگی، دو سه تا کوچه جلو رفته بودیم، دیگر زندگی برای‌مان معنیِ دیگری داشت، در چشمان من وتو عکس امام، در قلب من و تو، مِهرِ امام! زندگی یک بادبادک نبود دیگر، زندگی یک قُل دو قُل، الک دولک نبود دیگر، زندگی یک کاج سبزِ قدبلند، زندگی یک چشمه در کوهسار، زندگی مثلِ ستاره ی جنوب، زندگی یک سرو بود. "اگر شب دستمالش را گره می‌زد،اگر غوغای سحر، اجازه ی ماندن داشت، یا اگر بذر دانه شب، در دستان سحر درو می‌شد، اگر صدای پر از احساس بهار، اگر آسمانِ سبز، اگر پرستوهایِ شادِمان و سپیدارِ بلندِ دشتِ ما، همیشه بودند، اگر من یک ساقه بودم، تو اگر یک ریشه بودی،من و تو، دست‌های‌مان را به هم می دادیم، در جنگل سیاه! بعد از آن شبِ کویرِبی کسی، آفتابِ تازه‌ای دمید!‌ قلب‌های خسته و غمین، سبز شد، جوانه زد، بهار شد. باز روحِ زندگی به سمتِ ما سَرَک کشید، شوق زندگی دوباره، جوانه زد، باغ ما یک باغبانِ تازه داشت، در جنگل سیاه، من و تو یک ساقه و یک ریشه هستیم لبِ رود، که باید دست‌های ما، در دستان فلک یکی شود مثل همیشه، یکی ‌می‌شویم! @AFKAREHOWZAVI
🇮🇷تکبیر ✍زهرا کبیری پور این تکبیر گفتن‌ها هم برای ما دهه شصتی‌ها عالمی داشت. یکی از میادین افتخار به پدرانمان، بلندیِ صدای تکبیر آن‌ها نسبت به دیگر مردان همسایه بود، هرچقدر صدای تکبیر پدرمان بلندتر، افتخار ما بیشتر. کوچک و بزرگ شال و کلاه کرده و همراه پدرمان پله‌های پشت‌بام را دو تا یکی کرده و پنج دقیقه زودتر از ساعت نُه به پشت‌بام می‌رسیدیم. مشت‌های گره کرده‌مان را آماده کرده و منتظر صدای بلندگو مسجد بودیم تا زمان گفتن فرا برسد. رأس ساعت نُه مشت‌های گره کرده‌ی ما هم بالا می‌آمد و همه یک صدا می‌گفتیم: الله‌اکبر الله‌اکبر امسال هم مثل سال‌های گذشته همراه با مشت‌های گره کرده‌ی خودم مشت‌های گره کرده‌ی کوچک دخترانم را هم بالا برده و در چهل و چهارمین بهار به جای تمام آن‌هایی که رفتند تا ما بتوانیم بر بالای پشت‌بام‌هایمان تکبیر بگوییم، تکبیر خواهم گفت. به نیابت از حاج و به نیابت از تمام شهدای و @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆ندای الله اکبر سردار دل‌ها ✍️مرضیه رمضان‌قاسم همانند آسمانِ شب، که به ستاره‌هایش مفاخره می‌کند من به خواهر بودنت... دست خودم نیست بی‌قرار و دل‌تنگ‌ات می‌شوم؛ دلم از دوری‌ات آب شده و عکس رخ ماهت همچون ماه در آب است زیرا همیشه در دلم هستی اما نمی‌دانم چرا بین من و تو فرسنگ‌ها فاصله است. از دوری‌ات دلم دچار پس‌لرزه‌هاست درست همچون شهری که روی گسل زلزله باشد. این حال دل خواهر است در فراق برادر، اما امان از دل مادر... فقط مادر می‌داند وقتی یک سرباز با صورت به زمین می‌افتد یعنی چه... ما شاگردان مکتب عشق‌ایم و مدیون امام و شهدا @AFKAREHOWZAVI
الله اکبر ✍️زهره قاسمی، عضو تحریریه مجتهده امین گفته ایم و رستگاریم با عشق پیمان بسته ایم و استواریم جان هایمان گرم عنایات الهی ست در سوز بهمن ماه هم مثل بهاریم از تیر فتنه گرچه دلها لاله زار است اما ز دشمن هایمان ترسی نداریم رسم شجاعت را خمینی یادمان داد ما دوستداران شهادت، بی قراریم از انقلاب سرخمان غیرت چکیده ما وارث مردانگیِّ ذوالفقاریم استاد درس انتظار ما خمینی ست مشق بصیرت را همه هر روز داریم با پیروی از رهبری پیروز راهیم با نائب روح خدا بی تاب یاریم ... @AFKAREHOWZAVI
پیروزی اهل حق ✍️سیده ناهید موسوی، عضو تحریریه مجتهده امین از آمال دیرینه بشر، محو و نابودی ظلم از جامعه و حکم‌فرمایی صلح و آرامش و دوستی و جاری شدن عدالت در کل جهان است. این اندیشه هماهنگ با سرشت انسان است به همین جهت، هرگاه برای گروهی از ملت‌ها زمینه قیام فراهم شده به مبارزه با حکومت ظلم و جور پرداخته‌اند و بسیاری از این مبارزه‌ها نتیجه‌اش پیروزی اهل حق بوده است. اما نکات ظریف و دقیقی در آیه«وقل جاء الحق و زهق الباطل إن الباطل کان زهوقا»* وجود دارد که مهم‌ترین آن‌ها به این ترتیب است: حق به معنای ثابت و باقی‌است. بنابراین خدا و هرچه از سوی او باشد، حق است. «حق» یکی از نام‌های خداوند است.کلمه‌ی «زهوق»به معنای رفتن است و زهق نفسه یعنی روح از بدنش‌خارج‌ شد. برای این آیه مصداق‌های تاریخی نظیر ظهور اسلام، و ورود به مدینه، فتح مکه و شکستن بت‌ها را بیان کرده‌اند که همه آن‌ها باطل شکست خورده‌اند، ولی آیه دارای مفهوم گسترده‌تری است و فنای باطل و بقای حق را نوید می‌دهد. بقای حق و نابودی باطل، یک سنت و قانون الهی است، نه پنداری و تصادفی هرچند پیروان حق، کم و طرفداران باطل زیاد باشند، چرا که حق همچون آب ثابت و ماندگار و باطل مانند کف، ناپایدار و فانی است. قرآن باقاطعیت، پیروزی نهایی حق را به مردم اعلام کرد:«قل جاء الحق»* باید حق را به میدان آورد تا باطل از بین‌ برود:«جاء...الحق» حق همانند درخت ریشه‌دار و پرباری است که طوفان‌ها و تندبادهای سهمگین هم نمی‌توانند او را از جا برکنند و باطل همانند درخت بی‌ریشه است که از زمین کنده شده و هیچ رشد و نمو و ثمره‌ای ندارد و از ثبات و قرار محروم است. بنابراین، عامل پیروزی را نباید تنها در اعتقاد به حق و نیت خیر دید، بلکه برای غلبه بر دشمن، اتحاد و هماهنگی و اطاعت از رهبر نیز لازم است و هر گروهی این صفت را بیشتر دارا باشند پیروزی با آن‌هاست. و در آخر کلامی از استاد مطهری که،پیروزی نهایی اهل حق را چنین توصیف می‌کند:«ظهورمهدی موعودحلقه ای است از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل که به پیروزی اهل حق منتهی می‌شود.»* *اسراء,81 *شرح قرآنی دعای ندبه،محسن قرائتی *قیام وانقلاب مهدی،ص20 @AFKAREHOWZAVI
کاردستی‌ مادربزرگ و نوه‌ ✍ چمن خواه، عضو تحریریه مجتهده امین چند سالی بود که مادربزرگ، از چند روز قبل، تعدادی بادکنک و مقوا و کاغذ رنگی تهیه می‌کرد. شب ۲۲ بهمن کاغذ رنگی ها را به اشکال مختلف در می‌اورد و روی مقواها می‌چسباند. نوه‌ها در این کار به او کمک می‌کردند. هرکدام از بچه‌ها طرحی برای تزیین داشتند و مادربزرگ با حوصله و صبر به نظر نوه‌ها توجه می‌کرد. نزدیک ساعت ۲۱ که می‌شد علی که از همه بزرگتر بود، دست محمدحسین که از همه کوچکتر بود را می‌گرفت و با بقیه بچه‌ها بالای پشت‌بام می رفتند. مادربزرگ به ایرانی از پله‌ها بالا می‌رفت. آنوقت درکنار هم ندای الله‌اکبر سر می‌دادند. همیشه شب‌ ۲۲ بهمن بچه‌ها خونه مادربزرگ می‌خوابیدند تا او از خاطرات اول انقلاب بگوید . بچه‌ها با اون خاطرات شیرین به خواب می‌رفتند. صبح ۲۲ بهمن از همیشه زودتر بیدار می‌شدند.وبرای رفتن به راهپیمایی و شرکت در جشن انقلاب سر از پا نمی‌شناختند. بالاخره همه اماده بادردست داشتن بادکنک های رنگی و فرفره و تاج‌های مقوایی و پرچم سه رنگ ایران، به محل راهپیمایی می امدند. روی مقواهای رنگی، شعار آزادی استقلال جمهوری اسلامی نوشته شده بود. بچه‌ها آنها را تکان می‌دادند و شعار مرگ بر امریکا و مرگ بر انگلیس و مرگ براسرائیل سر می دادند. مدربزرگ بااینکه پاهاش درد میکرد و به سختی راه می رفت از اینکه هر سال با نوه هایش در جشن پیروزی انقلاب شرکت می‌کرد خوشحال بود. بچه‌ها هم از این که در کنار مادربزرگ در این جشن شرکت کرده بودند لذت می بردند. @AFKAREHOWZAVI
عاشقانه‌ام باتو ✍️زهرا نجاتی،عضو تحریریه مجتهده امین مدت زیادی از آشنایی من و تو نمی گذرد. البته باورش سخت است که با این اختلاف سنی، عاشقت بشوم، اما عاشق شده‌ام‌. زیبایی؟ داری تا دلت بخواهد؛ اینکه به خاطر تو هزار جوان و نوجوان و پیر و زن و مرد، به خون غلطیده‌اند تا تو بمانی، این راثابت می‌کند. این که این همه جوشش داری و هر روز و هرسال، کسانی برتو عاشق می‌شوند و برای ارتقای دست به هرکار می‌زنند از نوشتن مقاله گرفته تا تولید واکسن کرونا تا انرژی هسته‌ای تا ساخت ماهواره، یعنی تو لیاقت داری!ارزش داری! ابدی هستی! از کجا معلوم از این همه خون که به پایت ریخته، از فرمانی که برای برقرار شدنت، از اول شخص عالم صادر شده، از تناوری هر روزت. عاشقت شده‌ام و تصمیم گرفته‌ام خودم را و فرزندانم را، اصلا همه‌ی وجودم را، فدای تو و ماندگاریت، کنم. عاشقت شده‌ام و قول می‌دهم پای این عشق پاک، بمانم. حتی اگر مثل آرمان، حتی اگر مثل طیب. انقلاب عزیز ۴۴ ساله که بیش از یک دهه از من بزرگتری. عاشقت شده‌ام و قول می‌دهم، به ذره ذره‌ی خاکت، تعهد، عشق و اخلاص خرج کنم و برای جهانی شدنت و برای ابدی شدنت، برای به دست صاحب رسیدنت، تلاش کنم. همان‌طور که رهبرم فرمود:" با تحصیل، تذهیب و ورزش" من پایت خواهم ماند و برایت از علم و اقتصاد و جهاد و جهاد تبیین و فرزندآوری، کم نخواهم گذاشت. با تو عهد می‌بندم. با قطره قطره‌ی خونم. من را بپذیر. انقلاب عزیزم، عشق من؛ با خونم، این تعهد را امضا می‌کنم و آن لحظه با شکوه‌ترین لحظه‌ی عمرم خواهد بود... @AFKAREHOWZAVI
🔖به نیابت از «شهدا» می‌آییم ✍️آمنه عسکری منفرد، عضو تحریریه مجتهده امین 🇮🇷در روز ۲۲بهمن ما به نیابت از شهدای دانش آموز جنایت شاهچراغ «آرشام‌‌عزیز»، «علی‌اصغر پر‌پر»،«محمد رضا»زائر نوجوان شهیدمان می‌آییم؛ چون «انقلاب ایران اسلامی زنده است و زایش و رویش دارد» و اکنون با مدد الهی و تکیه به «عناصر بالغ، خردمند و عاقل نیروی جوان و نوجوان خود، که اهل تحلیل هستند» و با احساس مسئولیت نسبت‌ به آینده کشور در «جنگ ترکیبی» امروز، در مقابل تمام دنیای کفر می‌ایستد و به فرمان امام خامنه‌ای به‌معنای واقعی کلمه «دهان شیطان بزرگ را خرد کرده» و ناکامشان می‌گرداند. دشمن بداند؛ ایران مستقل و مقتدر امروز، «ثمرهٔ تلاش علمی و جهادی نیرویِ انسانیِ باهوش و متعهد دهه ۶۰ و ۷۰ کشور» است، که با «روحیه مقاومت اسلامی» در مقابل زورگویی و قدرت‌طلبی و سلطه‌طلبی قدرت‌های سلطه‌گر ایستاده و شعار «نه شرقی، نه غربی» امام‌خمینی را به منصه ظهور نشانده است. اکنون نیز یقین داریم به مدد الهی، برکاتِ وجودِ جوانان و نوجوانان دهه‌ ۸۰ و ۹۰ ما، در «نقشه جدید معادلات آینده جهان»، ایران عزیز را قدرتمندتر از قبل خواهد کرد و «آرتین‌ها» نمادِ سردارانِ مقاومت آینده ایران اسلامی خواهند بود، انشاءالله. «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ كَفَرُوا مِن دِینِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ» (مائده/۳). @AFKAREHOWZAVI
⚜️"موسی جلودار است...." ✍️زهرا سعادت، عضو تحریریه مجتهده امین به شکرانه گذر از غبار فتنه ای که علی رغم خیال باطل سرسپردگان حکومت بی هویت غرب،در آستانه ورود پر افتخار به چهل و پنجمین بهار شور انگیز انقلابی که الگوی خیزش ملتهای آزاده جهان برای آمادگی پیوستن به حکومت موعود عدل جهانی است گامهای رهایی طلبانه مستحکم تری با اقتدا به میراث دار تبر ابراهیم زمانه که بتهای جهالت سلطنت پهلوی را در هم شکسته و دست قدرت الهیِ بیرون آمده از آستین غیب بود تا طنین پیام آزادیخواهی از حنجره داوودی اش باشد،بی هیچ خوف و حزنی برمی داریم تا دنیای اسیر قلمروی شب باور کند با اینکه نیل خروشان فتنه ها را پیش رو داریم و لشگر فرعونیان زمان همچنان دشمنی و خباثت می ورزند،اراده ما بر فتح قدس عزیز است تا عَلَم اقتدار انقلاب را با دستان سبز منجی منتظر در قله تپه های صهیون به اهتزاز درآوریم! آری، شیطان در اسارت اراده های پولادین جبهه مقاومتی است که با اکسیر بصیرت، دیده کنعانیان منتظر را برای درک عصر ظهور جلا داده و پر طراوت تر از هرچه بهار،باور دارد: " انّ معي ربي" @AFKAREHOWZAVI
🔖تو را چه بنامم ✍️آمنه عسکری منفرد، عضو تحریریه مجتهده امین تو را چه بنامم، ای «حقیقتِ همیشه زندهٔ تاریخ» تو را چگونه بخوانم، ای «شکوهِ استقامتِ اسلام» ای «رسولِ مکتبِ‌ابراهیم»، «کوبندهٔ هیمنهٔ پوشالیِ جبارانِ تاریخ» ای‌«خاستگاه ارادهٔ قاطعِ حاکمیت الله» ای‌«صراطِ مستقیمِ انقلاب»، «باغبان شجرهٔ طیبهٔ اسلام» «بنیانگذارِ طلیعهٔ فجرِ صادقی»، ای «یگانهٔ دوران» «احیا‌گرِ اسلامِ تعبد و تعقل» بخوانمت، «اسلامِ دیانت و سیاست»، «اسلامِ قیام و عمل» تو خود بگو؛ چگونه بخوانم تورا، ای «تمامِ حقیقتِ انقلاب» آری! به راستی؛ تو «خاستگاهِ تجسم و تبلورِ اسلامِ نابی» در قلبِ کفر و الحادِ تاریخ وانقلابت، «نقطهٔ عطفِ ظهورِ حجتِ خدا» تو خود بگو؛ چگونه بخوانمت ای «حجتِ تامِ اسلامِ انقلابیم»... @AFKAREHOWZAVI
«انسان چهل و چهار ساله» ✍️طیبه فرید،عضو تحریریه مجتهده امین وجود پر مهرت را در هیبت انسانی تجسم می کنم، که در بستر رنج و سختی و تنگ نظری بدخواهان، به اراده ی الهی قد کشیده ای و حالا انسان کاملی شده ای که چهل و چهار سالگی ات را پشت سر گذاشته ای.انسان ها حوالی این سن و سال که می رسند،می شوند چشم و چراغ خانه و پشت و پناه اهالی و تکیه گاه... بگذریم که تو آن قدر یک دانه و منحصر بفردی که چشم امید مستضعفان عالم به قدو بالای توست. مردم را می بینی؟ بانگ الله اکبر این همه جلال‌شان را می شنوی؟! برای تو سر ذوق آمده اند.حمایت خداوند پشت شانه های ستبر توست. چشم حسودان تنگ نظر و عنودان بد گهر از وجود نازنینت دور باشد، عزیزم چهل و چهار ساله شده ای. تولدت مبارک نازنین انقلاب. @AFKAREHOWZAVI
جشنِ الله اکبر ✍️مریم زارعی، عضو تحریریه مجتهده امین لذت جشن الله اکبر را در کودکی چشیده‌ام. همان زمانی که منتظر ساعت نه بودم تا با پدرم تک تک پله ها را بالا برویم و وقتی به پشت بام رسیدیم ندای الله اکبر را سر دهیم. من نمیدانم چرا حس غرور ، پیروزی و وطن دوستیم از همان بچگی به گلوله های اشک تبدیل می‌شود! شاید برای این است که برای ماندنِ وطن خون های زیاد و اشک های فراوانی ریخته شده است. من امسال هم همانند تمام سال های عمرم که شب 22بهمن را درک کرده ام، الله اکبر گفتم. باز هم با بغض با گریه. با شوق با غرور و با افتخار. امشب هم خوابم نمیبرد. دقیقا مثل شب های قبل از اردو و مانند هر سال منتظرم تا صبح شود و برویم تا به دریای خروشان انقلاب بپیوندیم و با اماممان تجدید میثاق کنیم. به نیابت از حاج قاسم به نیابت از آرمان علی وردی به نیابت از روح الله اعجمیان و تمام شهدای مدافع وطن در این چند ماه گذشته... ایرانم، خودم که هیچ، فرزندانم فدایت! 🇮🇷 @AFKAREHOWZAVI
در مسیرِ حرکت⚘️ ✍️مهتا صانعی، عضو تحریریه مجتهده امین ما در مسیرِ هم به تکامل رسیده‌ایم بازیگریم اگر به تغافل رسیده‌ایم شب زنده‌دار در پی رمیِ جمر ولی در وقت سعی ما به تجاهل رسیده ایم خلوت گزین مصدر عرفان شدیم گاه صوفی صفت کنون به تعلّل رسیده‌ایم گاهی دچار فقر شدیم از نبود نور گاهی کنار هم به تجمّل رسیده‌ایم یادی نکرده‌ایم از آن روزهای خوب امروز اگر چنین به تقابل رسیده‌ایم از ما نبود و نیست دل فتنه خواهِ خصم آن‌کس که گفت ما به تزلزل رسیده‌ایم عاشق شدیم و دل به دلِ هم سپرده‌ایم این‌گونه سال‌ها به تسلسل رسیده‌ایم آرامش‌است هدیه‌ی این سال‌های خوب ما با وجودِ هم به تعادل رسیده‌ایم جوشید در دل من و تو چشمه‌های نور واژه به واژه ما به تغزّل رسیده‌ایم 🇮🇷 💠 @shaeranehowzavi
✍️عاطفه جوشقانیان، عضو تحریریه مجتهده امین در دلش نام‌ خدا جاری‌ست این‌ دریای مواج من تپش‌های بلند پرچمم را دوست دارم 💠 @shaeranehowzavi
یک خاطره، یک لبخند ✍️سمیه رستمی، عضو تحریریه مجتهده امین ۴ساله بودم. راهپیمایی ۲۲بهمن سال ۱۳۶۴. بله، اگر از حساب کتاب سن بنده فارغ شدید دل بدهید به خاطره‌ام. پدر و مادرم مقید بودند هر سال برویم راهپیمایی. لطفا ان قلت نیاورید مگر چندتا راهپیمایی برگزار شده بوده کلاً؟‌دل بدهید به متن. آن سال هم مادرم دست ما چهار بچه کوچک و قد و نیم‌قدش را گرفت و بردمان. جنگ بود. صدام یزید کافر تهدید کرده بود به مراسم راهپیمایی حمله می‌کند؛ اما مردم تهدیدش را به نقاط سوق‌الجیشی‌شان دایورت کرده و همه آمده بودند. زهرا خانم همسایه‌امان هم با ما همراه بود و برای اینکه از خانواده ما جدا نشود، دست مرا گرفته بود. در اثنای مراسم بودیم که آژیر قرمز به صدا درآمد و اعلام حمله هوایی شد. نظم مراسم بهم خورد و من در معیت زهرا خانم همسایه گم شدم. وضعیت قاراشمیشی بود. با سن کمی که داشتم اما هول و هراس آن روز را یادم هست. زهرا خانم من را به واحد گم شده‌‌ها برد. بچه‌هایی که گم شده بودند را سوار کامیون خاوری کرده بودند تا ننه بابایشان را از آن بالا بهتر ببینند. اما خوب یادم هست که من حاضر نشدم بروم بالای خاور، به درختی تکیه داده بودم و جیغ می‌کشیدم. مادرم آن زمان تازه عینک گرفته بود. به همه می‌گفتم مادرم عینکی است. خانم‌هایی عینکی می‌آمدند تا من شناسایی‌اشان کنم. نمیدانم آنها هم فرزندشان را گم کرده بودند یا چی اما بالاخره تیری بود در تاریکی، می‌آمدند جلو خودی نشان میدادند و البته که مقبول واقع نمی‌شدند می‌رفتند. برای اینکه ساکتم کنند نقل‌های رنگی توی مشتم ریختند؛ اما من همچنان جیغ می‌زدم و بی‌تابی می‌کردم. یک هو میان معرکه‌ای که به پا کرده بودم؛ چشمم خورد به محترم خانم پیرزن همسایه مان. به او پناه بردم. احتمالاً زهرا خانم هم با ما همراه شد. حالا گیر ندهید که زهرا خانم داستان چه شد؟ سوار اتوبوس دوطبقه‌ای سبز رنگی شدیم. دلم می‌خواست برویم طبقه بالایش اما محترم خانم پا درد داشت و نمی‌توانست از پله بالا برود. طبقه پایین نشستیم. از پنجره خیابان را نگاه کردم. راهپیمایی عملاً تمام شده بود. همین حین مادر و خواهرانم را دیدم که از کنار اتوبوس ما می‌گذشتند. از اینکه گمم کرده بودند لجم گرفته بود. باید حواس‌شان را بیشتر جمع می‌کردند. از آنجا که با محترم خانم در راه خانه بودم پس دلیلی نداشت آنها را به محترم خانم نشان بدهم. پس با آرامش نشستم و مشغول خوردن نقل‌هایی شدم که کف دست عرق کرده‌ام خیس شده بودند. وقتی با محترم خانم پا به کوچه گذاشتیم پدر و مادرم را دیدم که خواهرها و بردارم را گذاشته‌ بودند خانه و هراسان بر می‌گشتند به مسیر راهپیمایی تا مرا پیدا کنند. خدا لعنت کند صدام یزید کافر را که باعث نگرانی پدر و مادرم شد. @AFKAREHOWZAVI
بهمنی به گرمی تابستان ✍️فاطمه شکیب رخ، عضو تحریریه مجتهده امین هوا آن‌قدر سرد بود که بهانه‌ای برای نیامدن باشد، اما آنان که با عمر مبارک تو سال‌هاست ایستاده‌اند، دست در دست فرزندان خویش، تولد ۴۴ سالگی‌ات را در شور و نشاطی به‌یادماندنی جشن گرفتند. ما آمدیم تا به آنان که منتظر مرگ تو بنشسته‌اند بگوییم؛ حافظ آرمان و عمر انقلاب، خون شهدایی است که از جوانی و لذت‌های دنیایی خود گذشتند و ما پاسدار میراث و عزت با شکوهی هستیم که تاریخ به آغوش خویش ندیده است. ما آمدیم تا تجسم ایستادگی آرمان‌های اسلام و انقلاب را بار دگر به نمایش بگذاریم و دلبستگی خویش را به آینده‌ی درخشان این سرزمین یادآور شویم. بدانید که دل‌های ما القای ناامیدی شما را نمی‌پذیرد و جان‌های ما برای پیوستن به راه شهدای وطن آماده‌ی عروج است. بدانید که فرزندان ما نه آن‌طور که شما بخواهید بزرگ خواهند شد و نه آن‌گونه که می‌پسندید گام خواهند برداشت، آنان را مادران و پدرانی عاشق دین و وطن می پرورانند که در خانه‌های شان عشق امام زمان (عج) و حب به اهل بیت سلام‌الله‌علیهم موج می‌زند، به فرزندان ما دل مبندید که دل‌های آن‌ها را قطب عالم امکان خریده است. @AFKAREHOWZAVI
دهه شصتی پای کار نظام ✍️فاطمه شکیب رخ ولی ما همون دهه شصتی‌هایی هستیم که دهه نودی‌های «پای کار نظام» رو داریم تربیت می‌کنیم. @AFKAREHOWZAVI
اظهار وجود عاشقانه ✍️مرضیه رمضان‌قاسم طلوعِ فجر پیروزی امسال سرشار از نور حق و مرهمی بر داغ لاله‌های خونین است و ما به شکرانه‌ی تورّق برگ زرّینی دیگر در دفتر انقلاب، از صفحه‌ی چشمان نقره‌ی شوق، جاری کردیم. @AFKAREHOWZAVI
🇮🇷 جشن ملی 🇮🇷 ✍️مخدره چمن خواه چه شور و شعفی چه نخوت و ابهتی چه شکوه و جلالی به عشق رهبر به عشق کشور به عشق ایران آزاد همه آمده بودند، به نیابت شهدا، به نیت فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف همه آمده بودند از پیر و جوان، از مرد و زن، از کودک و نوجوان؛ تا با اتحاد ملی، دیواره‌ی محکم در مقابل دشمن را به نمایش بگذارند؛ تا جشن بگیرند ۴۴ سالگی انقلاب اسلامی را و بار دیگر ملت ایران خوب درخشیدند و دشمن مانند همیشه شکست مفتحضانه خورد. دهه @AFKAREHOWZAVI
درس انقلاب۵۷ ✍️زهرا ایمانی، با ارسال یادداشتی به جمع نویسندگان مجله افکار بانوان حوزوی پیوست سقوط رژیم شاه وقتی قطعی شد‌ که دیگر چیزی به نام نظام‌ سلطنتی مشروطه(با همه‌عیب و‌‌حسن هایش) وجود نداشت و هرچه بود یک‌نفر بود و همه‌چیز به او‌ ختم‌ می‌شد و شد رژیم شاه. هویدا در مجلس گفت «شخص اول و شخص دوم نداریم؛ در کشور ما فقط یک شخص وجود دارد و آن شاهنشاه آریامهر است». ایران نو‌ از یکه سالاری و فرد محوری عبور کرده و با جمهوریت، خردجمعی، آزادی‌های مدنی و سازوکارهای دموکراتیک، قادر است راه توسعه و حفظ تمامیت ارضی را برود. مردم سالاری با تکیه بر مبنای مهم قرآنی و حقوق بشر اسلامی " لقد کرمنا بنی آدم" مهمترین هدیه برای جوامع انسانی است . اینکه در محاکم قضایی اصل بر برائت است اصل بر عدم وجود بزه است. اصل بر تفسیر مضیق قانون به نفع مجرم و متهم است، را مقایسه کنید با خیابانهای ایالاتهای آمریکا که پلیس به محض مشکوک شدن حق کشتن و شلیک دارد . در تمام دنیا حق حاکمیت کشورها به رسمیت شناخته شده و با تکیه به این حق است که دولت‌ها میتوانند بزهکاران کشورهای دیگر را که در کشورشان قانون شکنی و جرم مرتکب میشنود را در داخل کشور خود محاکمه و مجازات کنند . این حق با کاپیتولاسیون از ایران گرفته شده بود؛ هر کس میتوانست هر جنایتی علیه ایران و ایرانی کند و دولت ایران حق دخالت و محاکمه نداشت. آری ما از سخت‌ترین روزهای خود گذشتیم و دست در دست هم به سمت قله های شرافت و پیروزی میرویم هر چند صعود به آن قله ها سخت است ولی ما می‌توانیم . گرامی باد ۲۲ بهمن، انفجار نور، گرامی باد یاد ناب‌ترین انسان‌هایی که خون‌شان درخت با شکوه انقلاب را قوت داد. گرامی باد یاد و اندیشه و شکوه خمینی کبیر. @AFKAREHOWZAVI
🔴 یک واحد دشمن‌شناسی ✍ نسا خلیلی ۱. باید شناخت، دشمنی را که در دشمنی خود با ایران اسلامی، لحظه‌ای درنگ نمی‌کند. باید دشمن را آنگونه که واقعی است؛ نشان داد. رسانه‌هایی که چشم دیدن مردم و موفقیت و آرامش ایران و ایرانی را ندارند. همواره تعداد حاضرین در راهپیمایی‌های انقلابی را هزاران یا ده هزار نفر برآورد می‌کند؛ شاید عددی بالاتر از ده هزار را نمی‌توانند بشمارند. ۲. خبرگزاری فرانسه در بازتاب خبر، علاوه بر آنکه شمارش بلد نبود، حتی در تشخیص لباس‌های مردم هم عاجز بود و خبرنگار او عکسی از طلاب را منتشر کرد تا وانمود کند که تنها روحانیون حامی نظام هستند، زهی خیال باطل. ۳. حق بدهید به کشوری که پرده نقاق از چهرهٔ او افتاده است. از جاسوس و آبرو و پول خود برای ضربه‌زدن به ایران و امنیت ایرانی مایه گذاشته است؛ اما با این سیل خروشان جمعیت روبه‌رو می‌شود؛ فقط فشار می‌خورد و خشم خود را در انتشار اخبار جهت‌دار نشان می‌دهد و تنها خود را مفتضح‌تر خواهد کرد. به قول شهید آیت‌الله بهشتی: «آمریکا(و رفقایش) از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر». ۴. اما در «روز ۲۲ بهمن‌ماه حضور عظیم مردمی مثل باران می‌بارد و فضای آلوده و غبارآلود را تمیز می‌کند».(بیانات رهبر انقلاب، ۱۳۹۵/۱۱/۲۲) و این سیل خروشان حاصل از اتحاد، سیاستگذاران دشمن را بیش از پیش ناامید و مستأصل خواهد کرد. در روز «اقتدار ملی» خوش درخشیدید، مرحبا! @AFKAREHOWZAVI