eitaa logo
یادداشت های مهدی افراز
585 دنبال‌کننده
56 عکس
4 ویدیو
3 فایل
مهدی افراز دانش‌طلب درس‌خارج و دکتری سیاست‌گذاری فرهنگی شاگرد مکتب امام خمینی @mahdi_afraz
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷 حوادث پاییز ۱۴۰۱ و پیامدهای حجابیه آن، این دو حیثیت را بشدت به هم گره زد و نظام حساسیت جامعه را در هر دو بعد بشدت درگیر خود نمود. در پاسخ به این حساسیت ها و در حالی که جامعه به صورت عریان تری متوجه ابعاد ریشه داری از روند نزول فرهنگی در این مقوله می شد زمزمه مقابله قانونی و طرح یک لایحه قضائی در مجلس شورای اسلامی به یکباره خیزش های مسئولیت پذیرانه اجتماعی را از درون تخلیه نمود. 🔶 لایحه حجاب امروز پس از یک گردش کار میان سه قوه و در قالب یک متن ۷۰ ماده ای در آستانه ورود به صحن علنی مجلس است، فارغ از همه ضعف ها و قوت های حقوقی، در زمانه ای که حیثیت فرهنگی حجاب فاقد رسیدگی های اولیه اجتماعی است، تصویب و اجرای این لایحه نه تنها کمکی به حل مسأله حجاب نخواهد کرد بلکه در شرایطی اوضاع را بر ضد دغدغه های خود نیز متحول خواهد نمود. دقیقاً علت موفقیت آن نیم خط مصوبه در سال ۵۹ نیز آن بود که ورود حقوقی شورای انقلاب برای تعیین حدود هویتی حجاب بر بستر یک اتمسفر شدیداً فرهنگی برآمده از حال و هوای سال های ابتدایی انقلاب بود. 🔷 اما امروز کانونی ترین چالش حجاب با صورت فرهنگی اش، فقدان یک گفتمان عمومی است. وقتی گفتمانی بر جان، ذهن و اراده جامعه حکمفرما نیست، تمامی افعال و سیاست ها می تواند بر علیه خود معنادار و روایت و تصویرساز شوند. فقدان گفتمان هم مستقیماً به نبود عقلانیت بازمی گردد، در مورد عقلانیت حجاب همین یک جمله کافی است که جامعه امروز ایران دقیقا نمی داند منفعت بودگی حجاب برای او چیست؟! 🔶 ضمن تکریمِ همه دلسوزی های صورت گرفته برای تدوین و تکمیل لایحه موجود و تاکید بر ضرورت وجود چنین امکان حقوقی برای جرم انگاری و برخورد با تخلفات هم در سطح معلول ها و هم علت ها، اما بدون تعارف باید گفت تا زمانی که مبتنی بر یک عقلانیت جدید، "گفتمان حجاب گستری" در میان توده های جامعه فراگیر نگردد و جامعه ایران مبتنی بر دارایی های ارزشی و هنجاری خود برای توسعه این فرهنگ تصمیم نگیرد، احساس مسئولیت نکند، توانمند نشود و برای تحقق آن قیام ننماید، هر اقدام یا سیاستی با برچسب حجاب یا کم اثر بوده و یا در یک تله شناختی بر ضد خود عمل خواهد کرد. در یک جمله به نظر می رسد؛ "خیرگی نگاه های فرادستانه" امروزه متدینین و جبهه انقلاب به حاکمیت برای حل مسأله حجاب یک "سراب اندیشی" و حاکی از "وارونه فهمی" بخشی از مسأله است. منبع : http://rbo.ir/__a-3529.aspx
💡لایحه حجاب در پس پرده، از کجا فرمان می گیرد؟ 🖊مهدی افراز 🔷 لایحه حجاب امروز با عبور از دهلیز دغدغه مندان، نخبگان و سیاست گذاران و بعد از یک گردش کار چندماهه میان سه قوه و در قالب یک متن ۷۰ ماده ای در آستانه ورود به صحن علنی مجلس است. فارغ از همه ضعف ها و قوت های حقوقی - فرهنگی، ما با یک پرسش روبرو هستیم که این لایحه در واقع بینانه ترین برداشت از کجا آمده و چه اراده ای در پی آن قرار داشته؟ این لایحه در مرکزی ترین هسته خود از کجا فرمان می گیرد و چه دستی در پس پرده به دنبال تصویب آن است؟ برای پاسخ به این پرسش به نظر می رسد در یک رهیافت، می باید مسأله را از منظر واکنش اجتماعی زنان ایران در یک سال اخیر مورد وارسی قرار داد؛ 🔶 جامعه زنان ایران یک دهه است آماج بغرنج ترین و بی رحمانه ترین "تروریسم هویتی" قرار گرفته، این "وحشت گرایی فرهنگی" در اثر بکارگیری ابزارهای نوین رسانه ای، طراحی سناریوهای انبوه شناختی و با صرف پرحجم ترین هزینه های دلاری و در قالب تولید سریال های نمایشی، بازار سازی های مد و لباس، بازسازی های اجتماعی چون چهارشنبه های سفید، آزادی های یواشکی و ... بدون وقفه تداوم داشت و در نقطه اوجش در پاییز 1401 در آخرین صورت خود تحت جنبش زن – زندگی – آزادی درآمد و خود را به سویه های عاطفی و احساسی در ابعاد قومیتی تا بین المللی هم گره زد. این تطور عجیب اسبابی را فراهم آورد تا حاکمیت در موقعیتی قرار گیرد که وضیعت اجتماعی را به لحاظ مناسبات پوشش و بنابر مصالحی در وضعیت "رهاشدگی قانونی – قضایی – انتظامی" قرار دهد. 🔷 در این شرایط بی سابقه، بر اساس همه مشاهدات روزمره و میدانی و مطابق با نتایج همه پیمایش های اجتماعی و گزارشات نهادهای رسمی، حدود ۹۰ درصد جامعه زنان ایرانی حتی در کلان شهرها، در مقابل دعوت به برهنگی و کشف حجاب از خود "خویشتن داری اجتماعی" نشان دادند. این "شکیبایی هنجاری" در شرایطی بود که همه زمینه های روانی، عاطفی، غریزی، سیاسی، معیشتی، امنیتی و قضایی یک بستر کاملاً جذاب، فراهم و بی هزینه را پیش پای زن ایرانی قرار داده بود. در این میانه شکوهمندانه ترین و پرمعناترین برش از این خودنگهداری در زنانی جلوه گر شد که به لحاظ سبک زندگی، طبقه اجتماعی و الگوهای پوششی زمینه های مساعدتر و در نتیجه فاصله بسیار ناچیزتری برای کشف حجاب یا شقوق برهنگی داشتند ولی با تحفظاتی حداقلی در برابر این دعوت مقاومت نمودند. 🔶 این خودنگهداری برآمده از یک هویت فرهنگی عریق، قویم و فخیمی است که از قرن ها پیش در عمیق ترین لایه های ساخت هویتی زن ایرانی بوده و تا قرن ها بعد نیز خواهد بود. ما در یک سده گذشته و سال های پیش از انقلاب، همواره با مقاطعی روبرو بوده ایم که این بردباری فرهنگی بروز و ظهور متنوعی داشته و در موقف گوهرشاد به یک استعاره ملّی مبدل شده است، اما واقعیت این است که در یک سال گذشته همه خیابان ها، معابر، پاساژها، سواحل و پارک های ایران به واسطه خویشتن داری ملیون های زن ایرانی به صحن هایی از گوهرشاد تبدیل شده و زن ایرانی این بار در برابر گلوله های نامحسوس و مهلک روانی – رسانه ای از خود مقاومتی حماسی نشان داده و با هر بضاعت و امکانی از هویت خود پاسداری نموده است. 🔷 براین اساس باید دید و باید فهمید و باید گفت که به کار افتادن اراده حاکمیت در مسیر تدوین و تصویب یک لایحه قانونی در اثر فشار اجتماعی ناشی از یک خودنگهداری حداکثری از سوی زنان ایرانی بوده است که در یک شرایط نابرابر و به صورت ناخوادآگاه به همه و از جمله حاکمیت فهماند که می باید در راستای همراهی و حمایت از این هویت مقدس وارد میدان شود و از ابرازهای قانونی خود بهره گیری نمایند. لذا پشتوانه این لایحه و سایر اقدامات که از سوی ارکان مختلف حاکمیتی در حال پیگیری است مستظهر به اراده فرهنگی زنان جامعه ایرانی است. منتشر شده در: https://b2n.ir/e69349
هدایت شده از ایران آینده🇮🇷
💡"وارونگی متعالی در نسبت فرهنگ و سیاستِ جمهوری اسلامی" 🖊 مهدی افراز 1️⃣ 🔶 امروز مجلس شورای اسلامی در تداوم رسیدگی به فرآیند تقنینی پیرامون ساماندهی به وضعیت پوشش و حجاب، با یک رأی حداکثری ‎لایحه حجاب را که از ماه ها پیش به صورت ‎جمع سپاری مابین برخی تصمیم سازان این حوزه تدوین و در دسترس عموم قرار گرفته بود، مطابق با اصل ۸۵ قانون اساسی و با هدف ارتقای حقوقی و سرعت دهی در مسیر در تصویب به کمیسیون قضایی مجلس سپرد. فارغ از جزییات حقوقی – فرهنگی این لایحه و بدون در نظر گرفتن میزان اثربخشی آن و با صرف نظر از همه انتقادات کارشناسانه یا سیاست گذارانه، نمی توان انکار نمود که جمهوری اسلامی، در شش ماه گذشته در ازای رسیدگی به یک مسأله ذاتاً فرهنگی، کنشی را از خود بروز داد که نشان می دهد به لحاظ رویکردی از یک فهم متفاوت و متعالی پیرامون کارکرد نظام فرهنگی در نسبت با نظام سیاسی - اقتصادی جامعه برخوردار است. 🔷 تقسیم بندی امروزین نظام های اجتماعی به سه خرده نظام سیاسی، فرهنگی و اقتصادی حاصل نظریه پردازی تالکوت پارسونز در پاسخ به این چالش بود که؛ اگر خرده نظام اقتصادی مبنای اصلی شکل گیری یک جامعه سرمایه سالارانه است، چگونه می توان از شر مانعیت خرده نظام فرهنگی خلاص شد؟ پارسونز در پاسخ به این چالش برخلاف نظریات ما قبل خود به جای توصیه به حذف خرده نظام فرهنگی درصدد برآمد تا با افزودن عنصر هنجار به عناصر کنش انسانی، شرایط را برای هضم خرده نظام فرهنگی در نظام سیاسی و اقتصادی توضیح دهد. در این تبیین خرده نظام فرهنگی وظیفه "جامعه پذیر کردن" کنش سرمایه دارانه را برعهده خواهد داشت و لذا اگر نظام اقتصادی پیشران اصلی در ورود انرژی و تحرک در سیستم جامعه است، خرده نظام فرهنگی وظیفه نهادینه کردن هنجارها و پایدارسازی آن ها در خرده نظام اقتصادی را برعهده خواهد داشت. در الگوی پارسونزی، خرده نظام فرهنگی با تعیین هنجارهای اجتماعی تلاش می کنند مسیر تحولات را به سمتی هدایت نماید که در یک نظم جدید کلیت جامعه به ارتقای کارکرد نظام سرمایه داری کمک نماید. نتیجه عینی این تبیین به این گزاره انجامید که؛" هر عنصری که بر سر راه نظام سرمایه داری قرار گرفت یا زیر چتر آن قرار نگرفت، باید با نوسازی و یافتن کارکرد خاص خود به ارتقای کل نظام سرمایه داری کمک کند." و بدین ترتیب سیاست گذاری فرهنگی به معنای کیفیت مدیریت تحولات اجتماعی در راستای همسان سازی جامعه با کارکرد نظام اقتصادی و تقویت اقتدار نظام سیاسی خواهد بود. 🔶 از زمان شعله ور شدن بلوای پاییز ۱۴۰۱، بسیاری از تحلیل گران و راهبرداندیشان در مقام نصیحت مشفقانه به جمهوری اسلامی توصیه نمودند که حجاب برای اهداف و غایات ما یک نامسأله است و ضرورتی ندارد که نظام بخواهد در برابر حراست از این هنجار فرهنگی متقبل این هزینه های فراوان سیاسی و سپس اقتصادی شود، این رویکرد تا جائی شدت داشت که حتی برخی از فعالان و دلسوزان کشورهای مقاومت هم به صورت درگوشی ناراحتی و نگرانی خود را از این سوگیری جمهوری اسلامی ابراز می نمودند. ادامه 🔽 https://eitaa.com/joinchat/4069130343Cba3978c77a
🔷جمهوری اسلامی در کلیت خود با پیگیری چندجانبه موضوع حجاب آن هم در دوران پرآشوب سیاسی – اقتصادی امروز نشان داد در عقلانیت خود واجد صورت بندی متفاوتی از نسبت میان خرده نظام های اجتماعی است و این یک "صورت بندی فرامدرن" در عرصه حکمرانی است. جمهوری اسلامی نشان داد قدرت و سیطره سیاسی برای او هدف نیست، او در ناخودآگاه خویش قدرت را ابزاری برای "استکمال جامعه" می داند که زیربنای قطعی آن نظام فرهنگی است، لذا برای تأمین نیازهای این نظام این جرئت را دارد که از آورده های نظام سیاسی و اقتصادی خود نیز خرج نماید و نمایان گر یک "وارونگی متعالی در نسبت نظام فرهنگی و سیاسی" باشد. 🔶 این در حالی است که در دوران پهلوی و به خصوص پهلوی اول، حاکمیت برای توجیه موجودیت خود به یکباره تصمیم گرفت، با هزینه در هم کوبیدن هویت تکوین یافته ایرانی دفعتاً گفتمان ناسیونالیسم لیبرال را بر جامعه حاکم سازد و با سامان دادن به یک هویت برساختی و اضمحلال گفتمان های محلی، قومی و دینی، خود را میراث دار دوران ایران باستان معرفی کند و این رویکرد توهّم آمیز را به اصلی ترین پروژه سیاست گذاری فرهنگی در بالاترین سطوح سلطنتی مبدل نماید و با آغاز اقدامات بی سابقه و همه جانبه، برای تدارک مشروعیت سلطنت خود، به قیمت مدفون ساختن عمق تاریخی ایرانیان، نظام فرهنگی جامعه را در پای تقویت نظام سیاسی خود به بازی بگیرد. 🔷 جمهوری اسلامی در موقف ۱۴۰۱– ۱۴۰۲ بار دیگر نشان داد در کنار همه تحرکات بعضاً زیگزاگی خود نهایتا و به صورت ناخودآگاه از عقلانیتی برخوردار است که به او توان می دهد خود را از به دام افتادن در پارادایم دولت مدرن در راستای بازی گرفتن از نظام فرهنگی در راستای کارکردهای نظام سیاسی – اقتصادی برهاند و این عقلانیت چشمه ای ندارد جز فاهمه جوشان جامعه ایران که برپانگاه داشتن آیین محرم ۱۴۰۲ زنده ترین تصویر از این بیداردلی است. برپائی رویداد ملی محرم به عنوان بزرگترین نماد در نظام فرهنگی ایرانیان کاملاً در نقطه مقابل عقلانیت سرمایه داری است و احدی از آحاد جامعه نه تنها برای ارتقای کارکرد اقتصادی یا سیاسی خود به بزرگداشت سیدالشهدا ع نمی پردازد بلکه در یک "خردمندی نابازار"، همه منافع و مزیت های اقتصادی خود در راستای اعتلای نظام فرهنگی جامعه به خدمت گرفته و می گیرد. منتشر شده در: https://snn.ir/fa/cultural
هدایت شده از ایران آینده🇮🇷
💡چرا "نمایشنامه زوال دینداری ایرانیان" خودستیز است؟ 🖊مهدی افراز 🔸گم شدن یک سگ آپارتمانی و استرس غیرقابل وصفِ اعضای یک فامیل برای پیدا کردن آن، حکایتی بود که چند شب پیش توفیق شد به همراه خانواده در محوطه یک بوستان شاهد جزییاتش باشیم. در ابتدا، عمق دل نگرانی ها و ابراز عواطف، موجبات تعجب بود، اما گفتگوها از جائی قابلیت هضم نداشت که مادر خانواده به بقیه تشر زد که به جای بحث های خاله زنکی گوشه ای بنشینند و ذکر أَمَّنْ يُجیب بگیرند! بعد از چند دقیقه هم یکی از دخترانِ جمع با تاکید بر مجرّب بودن توسل به ابراهیم هادی از همگی خواست به نیت مراجعت حیوانشان برای روح آن شهید ختم صلوات کنند و کردند... 🔹این نمونه در کنار رخدادهای بیشمار دیگر، روایت زنده ای از تغییر صورت بندی در سبک دینداری ایرانیان است. این آرایش متفاوت از تجلی ارزش ها و نمودهای دینی توانسته است با نوعی واسازی، فی المثل دلبستگی به سگ خانگی را به صورت تؤامان با ایمان به غیب، مداومت بر سنت های برآوردن حاجات و دل آگاهی به وجود شهید در درون خود تجمیع کند. 🔸در این شرایط نه چندان نوپدید، بخشی از جریان توسعه گرا در ایران فرصت را مغتنم شمرده و با استقرار بر لبه این دوگانگی، تمام اهتمام خود را به کار گرفته است تا اثبات نماید جامعه ایران بی دین شده و در این بین از هر فرصت و پدیده ای برای خلق خرده روایت هایی استفاده می نماید تا کلان روایت "زوال دینداری ایرانیان" را برساخت نماید. در ادامه این متن تلاش خواهم نمود توضیح دهم که چرا این برداشت از حیات دینی جامعه ایران به شدت ظاهرگرایانه، بی زمان، بی مکان ولی از همه مهم تر "خودستیز" است. 🔹هویت فرهنگی ملت ایران واجد دوگانه ذات – پیرامون است، ذات جوهری است که در طول تاریخ به مثابه یک روح در شخصیت فرهنگی ایرانیان ساری و جاری بوده است. این ذات در سیر مواجهه با دنیای بیرون خود، همواره مجموعه ای از امور متنوع را به منزله عوارض پیرامونی پذیرا بوده است. این لایه های پیرامونی خرده فرهنگ هایی هستند که هرچند در مقاطعی بروز و ظهور خیره کننده و پرحجمی دارند و به صورت وسیعی در لایه رفتاری و سبک زیستی ظاهر می شوند اما به جهت عدم سنخیت و همگونی با سازه های هویتی هیچ گاه توان نمی یابند که در ذات هویت ایرانی رسوخ کنند، لذا چند صباحی در نقش فرهنگ اجاره ای نمایان شده، بعد از یک فراز و فرود جذّاب فروکش کرده و نهایتاً از ساحت زیست اجتماعی ایرانیان کوچ می نمایند. 🔸معناگرایی، دلدادگی به غیب، مکاشفه با انسان کامل، عدالت خواهی، استقلال طلبی، تعاون، فتوت، اعتدال و... تعدادی از مؤلفه های ذاتی در هویت فرهنگی انسان ایرانی است که از یکصد سال گذشته در حال هماوردی با الگوهای زیستی و عادت واره های برآمده از فرهنگ مدرن می باشد. جامعه ایرانی برخلاف قاطبه ملل دیگر به جهت تقویم و تحکیم ذات هویتی خویش موفق شده است در اثر مراوده با فرهنگ زیستی مدرن ضمن پذیرش برخی جلوه های ظاهری در لایه های موقت و پیرامونی خود، در بلندمدت عمده شیوه های هنجاری مدرن را در هاضمه نظام ارزشی خود مضمحل کرده و نورانیت باطنی خود را بر کالبد آن مسخّر نماید. 🔹اما جریان توسعه گرا به همراه نوعی مقاومت در برابر این فهم، تلاش می نماید با تصویرسازی و بازنمایی نمودهایی از این خرده فرهنگ های پیرامونی در جامعه و نادیده انگاشتن ذات هویت فرهنگی، غلبه سبک زیستی مدرن و زوال سنت ها و باورهای دینی را نتیجه بگیرد غافل از این که این پروژه در شاکله خود شدیداً متناقض و خودستیز است. چرا؟ علت مستقیماً به انگیزه شناسی تعقیب کنندگان این پروژه و شهودشان از جامعه ایران بازمی گردد. ادامه 🔽🔽 👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/4069130343Cba3978c77a
هدایت شده از ایران آینده🇮🇷
🔸انگیزه بنیادین جریان توسعه گرا در تمامی لایه های دانشی، سیاسی و امنیتی چیست؟ اگر فشار روانشناختی این جریان بر القای پسرفت ایران و قرار گرفتن کشور در لبه پرتگاه تاریخی است، چرا برای پیگیری این پروژه تمام تمرکز خود را بر خلق روایت و تصویر از افول دینداری جامعه قرار داده اند؟ مگر در نظام ارزش گذاری ایرانی، دینداری چه ملاک و اهمیتی دارد؟ چرا توسعه چیان اهتمام خود را وقف روایت عقب ماندگی ها در سایر ساحت های نرم و سخت جامعه همچون تکنیک ها و صنایع و بازارها نمی کنند؟ چه برداشتی از عقلانیت پیشرفت در نزد ایرانیان دارند که برای القای عقب ماندگی کشور بر مولفه دینداری متمرکز شده اند؟... آن ها بر اساس شهود اجتماعی خود خوب دریافته اند که انسان ایرانی برخلاف انسان غربی تلقی اش از پیشرفت و تکامل شدیداً دینی است و ملاک اصلی پیشرفت برای آن رشد دینداری و معنویت اجتماعی است. 🔹برخلاف منطق اروپایی که اصلی ترین شاخص ترقی خود را رشد ابزار تلقی کرده و اساسا دین اجتماعی را مانع توسعه می داند، انسان ایرانی ملهم از الهیات توحیدی، تکامل معنوی انسان را مهم ترین علامت پیشرفت می داند. لذا تنها و تنها در جامعه ای که فهم عمیقاً دینی از هستی، انسان، جامعه، تاریخ، تکامل، ترقی و پیشرفت وجود داشته باشد اهمّ ملاک ارزشیابی تحولاتش، روند و وضعیت دینداری اوست. 🔸اگر بنابر روایت این دوستان، انسان ایرانی در روند بی دینی یا کلاژ شدن دینداری قرار گرفته، اولین رخداد باید تغییر تلقی او از انسان، جامعه، توسعه، پیشرفت و تعالی آن باشد و اساسا همچون انسان و جامعه غربی، احوال دین و باطن و ظاهر دینداری هیچ ملاک ارزش گذارانه ای برای زوال یا کمال جامعه محسوب نگردد و در این چنین جامعه ای رواست که همه تلاش ها برای ساخت کلان روایت پسرفت یا فروپاشی حول بررسی وضعیت تحول ابزار یا سرمایه متمرکز گردد. 🔹لذا این انتخاب راهبردی توسط جریان توسعه – غرب گرا و اصل پیگیری مجدانه پروژه بررسی تحولات دینداری در ایران توسط آن ها خود مهم ترین اعتراف بر کمال دینداری جامعه ایران و تأییدی بر نظام ارزش گذارانه دیندارانه جامعه و نگاه مترقی، متعالی و الهیاتی ایرانیان به شاخص های پیشرفت و تحول است که این عقلانیت لزوماً برای جامعه ای قابل تحقق است که در زیست عمیقاً دینی غوطه ور باشد. این تناقض راهبردی در شرایطی روشن تر می گردد که بدانیم کانونی ترین گزاره در هویت تمدن غربی، تفکیک مقوله دین از پیشرفت و تبیین دین به عنوان اصلی ترین مانع توسعه غربی است. 🔸با این توضیح و از این رهگذر می توان گفت که پروژه یا به بیان دقیق تر "نمایشنامه زوال دینداری ایرانیان" نه تنها سراب اندیشانه است بلکه شدیداً متناقض و خودستیز می باشد و تشدید این تکاپوها در ایامی همچون دهه محرم و ایام زیارت اربعین، اذعان قوی تر و گویاتری به ژرفای عقلانیت دینداری ایرانیان است. منتشر شده در : http://rbo.ir/__a-3547.aspx 👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/4069130343Cba3978c77a
متن آقا مهدی افراز :👇 امشب با یکی از موسسان گردان های قسام پیرامون وضعیت امروز غزه در حدود ۴۰ دقیقه گفتگوی تصویری داشتیم که این نکات رو ایشون مطرح کرد: ۱. امروز مردم غزه همان حس فاتحانه ای را دارند که انگلیسی ها بعد از جنگ جهانی دوم و غلبه بر نازی ها روی خرابه های لندن و در کنار کشته های خود داشتند و ماهم مطمئن هستیم که بعد از غلبه بر صهیونیست ها کشور خود را به بهترین شکل خواهیم ساخت. ۲. ایران هم پیمان ماست و اگر امروز می بینید ما توان یافتیم که برعلیه اسرائیل چنین عملیاتی را اجرا کنم به دلیل آموزش های نظامی و تامین تسلیحاتی است که توسط ایران صورت گرفته است. ۳. امروز حزب الله و حشدالشعبی و انصارالله که در ارتباط با ایران هستند همگی مشغول درگیری با اسرائیل و آمریکا هستند و همین موجب شده محاسبات نظامی رژیم به هم بریزد و انتظاری برای حضور مستقیم ایران نیست. ۴. حماس ۴۰ هزار نیروی رزمی در آماده باش و ۶۰ هزار نیروی احتیاط دارد و غیر از حماس دو نیروی جهادی دیگر هم در غزه یگان های خود را دارا هستند. ۵. در صورت حمله زمینی به غزه دنیا از عملکرد حماس متعجب خواهد شد. قدرت عملیات حماس در سه ضلع زمینی، هوایی و دریایی است. ۶. در یک ساعت ابتدایی عملیات طوفان الاقصی ۳۰ فرمانده ارشد رژیم اسیر شدند. ۷. اکثر خانه های غزه با پنل خورشیدی تولید برق دارند و برای نیازهای حداقلی استفاده می شود. ۸. غزه دو منبع آب اصلی دارد که یکی از طریق لوله کشی از قدس می آید و یکی از منابع زیرزمینی است و در حال حاضر مردم از آب های زیرزمینی استفاده می کنند. ۹. ما دغدغه زمین یا کشور خودمان را نداریم مساله ما آزاد کردن اسلام و نجات اسلام است. ۱۰. با همین وضعیت فعلی قادر هستیم تا یکسال به مقاومت و مبارزه ادامه دهیم. ۱۱. در روزهای ابتدایی جمعیتی از مردم غزه که در جنوب آشنایانی داشتند به سمت جنوب رفتند ولی به محض این که موضوع کوچ را مطرح کردند فورا به شمال برگشتند و حاضر شدند زیر بمباران باشند ولی احتمال کوچ دادنشان نباشد. ۱۲. هیچ تفکیکی بین مردم غزه و حماس امکان پذیر نیست چون همه مردم خود را عضو حماس می دانند و لازم شود در کنار حماس با ارتش اسرائیل می جنگند. ۱۳. بخش مهمی از دستاوردهای این عملیات اسناد و پرونده های محرمانه نظامی بود که بعد از تسخیر پادگان ها بدست آمد. ۱۴. حس مردم غزه این است که کاری را انجام دادند که هیچ نیروی نظامی در خاورمیانه موفق نشده بود در مقابل اشغالگران صورت دهد. ۱۵. خیلی وقت هست که از گنبد آهنین عبور کردیم و از ۷ اکتبر تا امروز ۴۰۰۰ نقطه سرزمین اشغالی هدف راکت های حماس قرار گرفته که گنبد آهنین کمتر از ۲۰ درصد آن ها را توانسته رهگیری کند. ۱۶. فقط در اثر اصابت راکت ها در شهرک عسقلان ۳۰۰ شهرک نشین مجروح یا کشته شدند. ۱۷. راهی که مردم غزه انتخاب کردند بدون بازگشت است و انتخاب کردند که با عزت زندگی کنند. ۱۸. در جریان عملیات ۱۰ هزار نیروی اسرائیلی را از نوار غزه دور کردیم. ۱۹. هدف اصلی عملیات در کنار همه تلفاتی که از دشمن گرفته یودیم این بود که صهیونیست ها و شهرک نشین ها دچار ارعاب شوند و بفهمند که این جا جای امنی برای زندگی شان نیست و این روند تا آزادی کامل ادامه دارد. ۲۰. مردم ما تجربه کرده اند و می دانند که در سال ۱۹۴۸ که عملیات پیش‌دستانه ای نبود هم ۵۰۰۰ نفر کشته و ۲ میلیون نفر آواره شدند. پس به عملیات طوفان ایمان کامل دارند. ۲۱. عملیات طوفان الاقصی هم بخشی از مراحل مبارزه با صهیونیست هاست و با تداوم این تحرکات و دست به دست دادن با کل جریان مقاومت در آینده قدس را آزاد خواهیم کرد. ۲۲. حس افتخار و پیروزی نه فقط در غزه که بلکه برای همه فلسطینی ها در کرانه باختری و اردوگاه ها شکل گرفته.
هدایت شده از بیداری ملت
💡ساعت صفرِ غزه چه زمانی فرا می رسد؟ 🖊مهدی افراز 🔹"بستن سفارت آمریکا عراق را نابود می‌کند، به منافع عراق آسیب می‌زند که پیامدهای بزرگی دارد و هیچ سفارتخانه غربی در عراق باقی نخواهد ماند و همه از عراق خواهند رفت." این جملات را دو روز پیش باسم العوادی، سخنگوی دولت عراق در اولین واکنش رسمی به درخواست مقتدی صدر برای تعطیلی سفارت آمریکا بیان کرد. جملاتی واضح و صریح ... 🔹عشایر عراقی که امروز در پشت مرزها تحصن کرده اند کجا را می خواهند فتح کنند؟ فعالان ترک که امروز از در و دیوار نمایندگی های اسرائیل بالا می روند کجا را می خواهند بگیرند؟ جوانان مصری که شعار می دهند اضرب اضرب نصرالله کجا را می خواهند بزنند؟ کاربران اردنی که کالاهای اسرائیلی را نشان کرده اند به داد چه کسی می خواهند برسند؟ تماشاگران قطری که فریاد می زنند يجب تحرير غزة، کجا را می خواهند آزاد کنند؟ فلسطین را؟ قدس را؟ غزه را؟ ... فلسطین امروز آزادترین کشور عربی است، ملت غزه امروز آبروی آزادگان است، فلسطین هیچگاه اسیر نشده است که بخواهد آزاد شود، غزه هیچگاه وابسته نبوده که بخواهد رها شود... این جوانان، فعالان، کاربران و تماشاگران اگر واقعا عزم آزادی قدس دارند، بهترست کلاهشان را بالاتر بگذارند و به فکر آزادی خود و بلادشان باشند، فلسطینیان دیروقتی است که حریت یافته و رستگار شده اند. 🔹اسارت قدس ظاهر و باطنش اسارت کشورهای عربی و اسلامی است، اسرائیل موجودیتش به بی هویتی ملت های منطقه است، صهیونیسم مجرای وابستگی دولت های خاورمیانه به غرب و امریکاست. اسارت قدس نماد آویزان بودن سرنوشت مسلمین بدست آن قدرت غربی و این قدرت شرقی است، نماد اراده نداشتن ملت ها برای خروج از زیست ذلیلانه است، نماد آن است که دولت های منطقه خودشان اسرائیلک های نامرئی هستند. 🔹فلسطین که آزاد است، هربار بخواهد می رزمد و می جنگد، هربار صلاح بداند صلح می جوید، هربار نشود محاصره می شود و هربار بشود حصار می شکند. هربار رغبت کند صبر پیشه می کند و هر بار اراده کند به میدان می آید، هربار عزم کند سنگ پرتاب می کند و هر بار جرئت کند راکت می اندازد. دیگران حال شان چطور است؟! آیا آن ها هم این قدر آزادی و عزت و اسقلال نظر برای خود دارند؟ اظهر من الشمس است که همین مواضع انقلابی سران عربی و اسلامی هم خودش در منطقه الفراغ سفارت خانه های آمریکاست! کمی پا را فراتر بگذارند ببنیم می توانند هزینه بپردازند؟! آن امیر و وکیل عربی اگر کشورش خیلی انقلابی شده به جای رجز خواندن و نطق کردن بیاید جلوی تسلیحات و بمب هایی که از پایگاه های آمریکا در کشورش برای اسرائیل بارگیری می شود را بگیرد، ولی نمی تواند چرا؟! چرایش را سخنگوی دولت عراق پشت تریبون رسمی اعلان عمومی کرد... 🔹آزادی قدس یعنی آزادی ملت های اسلامی از استعمار و هیچ معنای دیگری هم ندارد، تا وابستگی هست استعمار هست و تا استعمار هست اسرائیل باید باشد... کشوری که اموراتش را خود تدبیر نمی کند تمنای صهیونیسم دارد. ملتی که منقاد سفراست، ضامن بقای اسرائیل است. اگر ملتی هوس نماز خواندن در مسجد الاقصی دارد، باید شریان های فکری، مالی، بازرگانی و کشورداری خود را از یوغ سفارت خانه ها خارج کند، زنان و کودکان غزه امروز خون بهای غرب زدگی کشورهای عربی و اسلامی را می پردازند. 🔹شور و حال گرفتن و بی تاب شدن برخی جوامع برای دفاع از مردم غزه برخی جوان ها را به این گمان رسانده که؛ ظاهرا جامعه ایران نسبت به تحولات فلسطین و مساله قدس بی تفاوت تر از بقیه ملت هاست؟! خیابان های استانبول عصبانی تر از ما شده! ورزشگاه های مراکش حماسی تر شده؟! تجمعات بغداد کفن پوش تر شده! اصلاً ایران کجاست؟ ایران کجاست؟! ایران ۴۵ سال است در حال تحصن و تجمع است، ۴۵ سال است کفن پوش است، ۴۵ سال است خودش زیر بمباران تحریم و ترور است، ۴۵ سال است محاصره است، چرا؟ چون تصمیم گرفته است آقای خودش باشد، بهای میان تهی کردن موجودیت صهیونیسم را می پردازد آقای جمهوری اسلامی. 🔹امروز نشستن جوان ایرانی برای اسرائیل خطرناک تر از قیام های جوانان ترک و عرب است. ملتی که مستقل است همه ساحات زندگی اش حتی تفریحش هم مبارزه است چه رسد به مقاتله اش. اگر فلسفه وجودی صهیونیسم را بدانیم برای مان مسلم است که؛ ملت ایران ۴۵ سال است مبارزه با اسرائیل را زندگی می کند. جامعه ایران با استقلالش فلسفه اسرائیل را در منطقه بی معنا کرده است. امروز رژیم صهیونیستی در محاصره استقلال ایرانیان است که البته کمترین نمودش شده حمایت تسلیحاتی و دیپلماسی... ساعت صفری که امیرعبداللهیان گفت مصرف این زمانی دارد و الا کیست که نداند ۴۵ سال است ساعت برای ایرانیان صفر شده است... ✍ آینده ایران 🔴 👇 @bidariymelat
هدایت شده از ایران آینده🇮🇷
💡پیامد جبهه غزه بر تحولات فرهنگی ایران چه خواهد بود؟ 🖊 مهدی افراز 🔹فرهنگ امروز ایران حاصل برهم کنش نیروهای متنوعی است که صورت کلی آن زورآزمایی نظام معنایی عالم مدرن با نظام معنایی اسلامِ ایرانی است. افراد و نهادهای اجتماعی هر میزان که به یک نظام معنایی رغبت داشته باشند، آن را وارد چرخه تولید - توزیع - مصرف روزمره خود کرده و جهان اجتماعی شان را با آن پر می کنند. سبک ها، مدها، الگوها، بازارها و نمادهایی که امروز در همه ساحات زندگی ایرانیان بروز می یابد در واقع نشان دهنده اتحاد وجودی است که قاطبه افراد جامعه ایران با یک یا چند نظام معنایی خاص برقرار کرده و به آن جهان ملحق شده اند. لذا مهم ترین عامل تعیین کننده در روند تحولات فرهنگی، تراز موازنه گرایش و تعلق خاطر به یکی از دو نظام معنایی مدرن یا اسلام ایرانی است. 🔸اما چگونه یک نظام معنایی برای انسان یا عالم انسانی رغبت برانگیز و جذاب می شود؟ انسان برای تدبیر امور روزمره خود نمی تواند فارغ از یک ساختار معنایی باشد لذا دائما در یک کنکاش درونی برای قضاوت و انتخاب است. فصل الخطاب این دعوای درونی، مقوله قدرت است. انسان به حسب فطرت کمال جوی خود، دائما به دنبال آن نظام معنایی خواهد بود که از قدرت و مکنت افزون تری برای تأمین سعادت وی برخوردار است. الله اکبر خود استعاره ای بر این حقیقت است که انسان ذاتا الهه ای را اجابت می‌کند که قدرتمندتر و مافوق همه قدرت هاست. 🔹در تلقی عمومی بشری، آن کانونی که مقتدرتر و شکست ناپذیرتر است حتما واجد نظام معنایی مطئمن تری برای ساخت عالم انسانی است. لذا یک کانون قدرت نه از این جهت که امکانات یا منابع بیشتری را در اختیار دارد بلکه چون اراده های وسیع تری را در اختیار می گیرد توان بسط فرهنگی پیدا می کند. تمامی امکانات و ابزارهای فعلی در تمدن آمریکایی همچون هالیوود نه علت، که خودشان معلول و نتیجه یک امر انکار ناپذیر هستند و آن؛ تمایل و رغبت جهانیان به یک نظام معنایی است که فاتح جنگ جهانی دوم برآمده از آن است. علت آن که همواره نظم های نوین جهانی و تحولات تمدنی متعاقب نبردهای نظامی پدیدار می شوند هم همین است که عرصه نظامی حیثیتی ترین میدان تقاطع و تقابل قدرت است، وقتی در این عرصه شکستی حاصل شود مستقیما نظام معنایی و معرفتی پشتیبانی کننده آن نیز هزیمت می شود. 🔸امروز مهم ترین پایه قدرت نظام معنایی مدرن در جبهه غزه دچار چالش شده است و آن چالش بدیل پذیری است، یکی از وجوه اقتدار نظام معنایی غرب همواره این بود که این نظام، نظام پایان ناپذیری است چون این نظام از چنان هیمنه ای برخوردار است که هیچ ساختار ارزشی دیگر ماهیتا نمی تواند بدیل آن باشد چون این نظام همه نظامات ارزشی دیگر را بدون هیچ نوع مشاجره و بگومگویی در هاضمه خود به یک خرده فرهنگ تنزّل داده و به عنوان یک قطعه جدید بر پیکره عظیم خود خواهد افزود و به قول خودشان؛ هرآنچه سخت و استوار است دود می شود و به هوا می آورد... . 🔹کشتار و قتل عام امروز غزه نشان دهنده پایان این هضم کنندگی است. این روزها جهان غرب اگر کمترین امکانی برای مراوده، تعامل و نهایتا هضم نظام ارزشی غزه را در خود می یافت هیچگاه برای این حجم از قتل عام و جنایت به خود زحمت و نکبت نمی داد. حجم کشتار غزه نمایان گر اوج تضاد میان نظام معنایی مدرن با نظام معنایی مقاومت است، اگر کوچکترین کورسویی برای تعامل این دو نظام معنایی بود غرب هزینه این کشتار را به جان نمی خرید. سبعیت غرب در غزه، اعتراف به بدیل پذیری نظام معنایی مدرن و رقابت پذیر بودن الهیات آن است. جنایتکار بودن لزوماً برای یک نظام معنایی دلزدگی جهانی ایجاد نمی کند ولی اگر آن جنایت، آشکارکننده شکست پذیری و بدیل پذیری باشد قطعاً اراده ها و دل ها از او روی گردان خواهند شد. 🔸درست است که جغرافیای غزه محملی جهت ظهور این افول برای نظام معنایی غرب شده اما دامنه آن به تمامی عرصه های اجتماعی و بشری که مبتنی بر این نظام است، تسری خواهد یافت. بیشترین جلوه های این چالش در نقطه ای منشأ اثر خواهد شد که خاستگاه نظام معنایی مقاومت است و آن جامعه ایران است. طبیعتاً بیشترین لطمه پذیری را ساختار ارزشی مدرن در ادامه زورآزمایی های خود در جامعه ایران خواهد داشت و اگر این وضعیت به عنوان یک فرصت تاریخی به رسمیت شناخته شود، آینده تحولات فرهنگی ایران را شدیداً تحت تأثیر قرار خواهد داد. ❖ کانال 👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/4069130343Cba3978c77a
هدایت شده از ایران آینده🇮🇷
💡 آیا اندیشه امت گرایان ایرانی، استعمارزده است؟ 🖊مهدی افراز 🔸در خلال تحلیل هایی که در دوران طوفان الاقصی و حوادث ما بعد آن مطرح می شود، با دسته ای از تحلیل ها مواجه هستیم که در آن ها روایت واحدی وجود دارد مبنی بر این که جمهوری اسلامی به جهت منفعت طلبی های ملی، خود را از معرکه فلسطین دور نگاه داشته و این خودنگهداری انرژی اجتماعی جامعه ایران را برای حمایت از مردم بی دفاع غزه سرکوب نموده است. روح حاکم بر این تحلیل ها این گزاره است که ایران به جهت ترجیح منافع ملی خود بر منافع امت اسلامی در حال جای خالی دادن از آرمان فلسطین است. 🔹بنیان اصلی این دیدگاه، بر فهم خاصی از امر ملیت و نسبت آن با مقوله امت است و آن چنان که در ادامه خواهد آمد این رویکرد در ذهنیت و تصویرش از ملی گرایی در یک فریم استعماری گرفتار شده است. در توضیح باید گفت که در یکصد سال گذشته مقوله امر ملی، منفعت ملی و ملی گرایی در دو پارادایم مختلف تحقق یافته است که خلاصه آن در دوگانه ملی گرایی کوبنده - ملی گرایی سازنده و متفرع بر آن امت گرایی کوبنده- امت گرایی سازنده قابل صورت بندی است. 🔸ملی گرایی کوبنده همان ناسیونالیسم است، خاستگاه آن نژاد گرایی اروپایی خصوصا آلمان نازی است که در برابر انترناسیونالیسم کلیسا شکل گرفت و تاکیدش بر هویت های قومی - نژادی است که توانست با کوبیدن هویت امت مسیحی، ملت سازی کند. این سبک از ملی گرایی در منطقه غرب آسیا همان ملی گرایی استعماری است، چون استعمار پس از فروپاشاندن خلافت عثمانی تلاش داشت در این منطقه با تاکید بر هویت های قومی چون پان عربیسم، پان ترکیسم، پان کردیسم، پان ایرانیسم و ... نوعی لبه های درگیری دائمی ایجاد نماید که هویت و شخصیت ملت های مختلف با کوبیدن هویت های دیگر ملل و در نتیجه سلب هویت امت اسلامی برساخت شود. 🔹ملی گرایی کوبنده در ذات خود معارض امت گرایی است، این ملی گرایی چون ساختار واحد سیاسی اسلامی را خلافت قلمداد می کند همواره پروژه ملت سازی را در عرض امت سازی تعریف کرده و لذا منافع امتی را تهدیدی برای منافع ملی شناسایی می نماید. 🔸در برابر این ملی گرایی، سنخ دیگری از ملی گرایی تحقق داشته است، که می توان آن را ملی گرایی سازنده نامید. این ملی گرایی مبتنی بر این نگاه است که واحد سیاسی امت، نه خلافت که دولت ملی است. ملی گرایی سازنده اساسا اتوپیای ساخت یک ساختار سیاسی واحد در یک سرزمین واحد را برای مسلمین ندارد و لذا ساخته شدن ملتش را در طول ساخت یابی امت دانسته و تامین منافع ملی را عین تکمیل منافع امتی قلمداد می کند و به همین جهت معتقد است، تنها مسیر برای بهره مندی از یک امت قوی، ساختن ملت های قوی است. 🔹دوگانه کوبنده- سازنده عینا در جریان امت گرایی نیز سریان پیدا می کند؛ نوستالژی امت گرایی کوبنده خلافت عثمانی و عباسی است و لذا همواره امر ملی را در منافات با آموزه های اسلامی دانسته و با نفی ادبیات ملی در اندیشه احیای خلافت، امپراطوری مسلمین و دارالاسلام به سر می برد و عظمت و مجد اسلام را در احیای خلافت می داند. حاکمیت داعش نماینده این امت گرایی در عصر حاضر است، داعش تعینی از نفی هویت های ملی - قومی برای بازیابی امت در قالب خلافت اسلامی است. ادامه 🔽🔽 👇 🌐https://eitaa.com/joinchat/4069130343Cba3978c77a
هدایت شده از ایران آینده🇮🇷
🔸در مقابل اما امت گرایی سازنده نیز برای احیای هویت مسلمین در برابر هجمه مدرن، در تلاش برای امت سازی است. اما مهم ترین تمایز آن این است که امت را نه یک ساختار سیاسی واحد در یک سرزمین واحد، بلکه آن را هویتی واحد با بروزات متکثر در نژادها، فرهنگ ها، سرزمین ها، ملیت ها و حاکمیت های مختلف مسلمین می داند. 🔹امت گرایی سازنده با پذیرش عمق تاریخی ملت ها و با اصالت قائل شدن به نقش خصلت های قومی و نژادی در اراده های انسانی، ساخت یابی ملت های مختلف در یک جهان اسلامی را مطلوب و میسر می داند و از همین رو قائل است در یک اندیشه ولائی، چون اراده و خواست جمعی انسان ها برای قیام و انتخاب یک حاکمیت موضوعیت دارد، لذا این دولت ملی است که به عنوان یک واحد سیاسی در نظام توحیدی اصالت دارد. امت گرایی سازنده هیچگاه منافع ملی را رقیب خود تلقی نکرده بلکه معتقد است هرچه یک ملت اسلامی در دستیابی به منافع خود موفق باشد، این موفقیت در طول تامین منافع امت است. 🔸تبلور امت گرایی سازنده در عصر حاضر، جمهوری اسلامی ایران است و به همین جهت است که امکان تاریخی بروز فردی چون شهید سلیمانی فقط در ایران وجود دارد، شهید سلیمانی تجسم سازندگی توامان ملت ایرانی در هم افزایی با امت اسلامی است. ایران مبدع و الگوساز این سنخ از امت گرایی است چون الهیات ولایت راقی ترین اندیشه برای پشتیبانی امت گرایی سازنده و در مقابل الهیات خلافت بهترین آن برای امت گرایی کوبنده است، از این رو می توان امت گرایی سازنده را امت گرایی ولایتی و امت گرایی کوبنده را امت گرایی خلافتی نیز عنوان داد. 🔹بر این اساس اگر دیدگاه ما بر امت گرایی سازنده باشد، در جزئی ترین دستاوردها و پیشرفت های ملی ایرانی نیز غرور امتی خواهیم داشت، حقیقتی‌ که شهید فتحی شقاقی، بنیان گذار جنبش جهاد اسلامی فلسطین این گونه بدان باور دارد؛ " بر این باورم که ارتباط میان رسالت و نقش جهانی انقلاب اسلامی و ساختن ایرانی پیشرفته و توانمند، ارتباطی تنگاتنگ و جدایی ناپذیر است" 🔸در مقابل اگر مختار ما، امت گرایی کوبنده باشد، همواره منافع ملی را در جدال با منافع امتی بشمار آورده و از این رو اگر سیاست های منطقه ای ما در جدولی طراحی شده باشد که به دنبال هم افزایی میان منافع ملی - امتی باشد، گویا در حال خیانت ورزیدن به منافع امت هستیم. 🔹به این جهت باید قائل شد که دوگانه پنداری ملت - امت، منخصر دانستن ملی گرایی در نوع کوبنده، معارض شمردن منافع ملت با منافع امت و تحلیل های برخاسته از آن اساسا رونوشتی استعماری است. عدم هضم تامین توامان مصالح ملی و امتی نیز ناشی از همین استعمارزدگی است. لذا با آن که ملی گرای کوبنده و امت گرایی کوبنده دو سر طیف برای کوبش‌ متقابل اند اما هردو برشی‌ از یک اندیشه استعماری هستند. 🔸 بر همین اساس، این که در نوشته ها و تحلیل های برخی امت گرایان ایرانی همواره ادبیات ملی نکوهش شده، بر دوگانه سازی امت - ملت تأکید گردیده و در همین چارچوب در برابر فهم سیاست ها و تاکتیک های منطقه ای جمهوری اسلامی مقاومت به خرج داده می شود، این پرسش را در ذهن متبادر می سازد که آیا اندیشه امت گرایان ایرانی، استعمارزده است؟ -----------‐--‐--------------------------------------------- پ ن : این متن صرفاً تأملی نظری بر قطعه ای از انگاره‌های امت گرایی ایرانی است و الا تردیدی نیست که امت گرایان از مومن‌ترین و کوشاترین جریان ها در نسبت با انقلاب اسلامی هستند. 👇 🌐https://eitaa.com/joinchat/4069130343Cba3978c77a
هدایت شده از ایران آینده🇮🇷
💡چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟ 🖊مهدی افراز 🔸شهید سلیمانی بی شک در زمره شخصیت هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است. تعامل فرهنگی او با جامعه ایران فراتر از یک اسوه نظامی یا جهادی یا انقلابی است، شهید سلیمانی همانند سایر سرداران و رفقای شهیدش نیست. مسأله قهرمان ملی بودنش با نامگذاری چند خیابان و ورزشگاه و فرودگاه تمام نمی شود. مردم ایران با شهید سلیمانی در حال زندگی هستند، به هر بهانه ای نام او در حال تکرار است و ایران، امروز بدون نام سلیمانی در هیچ جای جهان شناخته شده نیست. 🔹ظهور بخش مهمی از مؤلفه های هویتی جامعه ایران در شخصیت شهید سلیمانی، دلیل عمده در این تلّقی های اسطوره ای از ایشان است. به طور کلی ملّت ها در پسندهای هویتی خودشان، به سوژه هایی که بیشترین تطابق را با مؤلفه های هویت ملّی دارند، تمایل پیدا می کند. این تطابق ها موجب می شود میان جامعه و شخصیت، احساس هم ذات پنداری پدید آید و جامعه برای یگانگی با آن ابراز تمایل نماید. 🔸عدالتخواهی، جوانمردی، شجاعت، استقلال طلبی، عشق بازی، آزادی خواهی، مظلوم نوازی، صداقت، معناگرایی، کارآمدی، ذکاوت، عقلانیت و ... از جمله مؤلفه های هویت ملی ایرانی است که در شخصیت حاج قاسم به صورت ملموسی متبلور بود. این تبلور موجب شد؛ تا ایشان تصویر خلاصه شده ای از یک آینده آرمانی یا یک گذشته افتخار آمیز، عینی شده ارزش های تاریخی و روایت مورد پذیرش ملت ایران از بنیان های هویتی خویش باشد. براین اساس آن چه در حماسه تشییع قاسم سلیمانی روی دست ها گرفته شد، نه یک پیکر یا تابوت بلکه منِ آرمانی و پسندهای هویتی ملت ایران بود. 🔹حال با این پرسش مواجهیم که چه بستری، ظهور چنین شخصیتی را به لحاظ تاریخی امکان پذیر کرده است؟ آیا بروز مؤلفه های هویتی یک ملت در قامت یک شخص به خودی خود میسر است؟ در پاسخ باید گفت؛ تحقق واقعی ارزش های هویتی یک جامعه فقط در بستر یک ساخت سیاسی رسمی امکان پذیر است. نظام سیاسی است که مشخص می کند، ارزش هایی که بدان دعوت شد و نهضتی که برای آن شکل گرفت، نه یک هوس زودگذر بلکه قیامی مصمم برای زندگی سازی و جامعه پردازی است. 🔸ارزش های هویتی اگر در قالب یک ساخت سیاسی تحقق و استمرار ملی نداشته باشد چیزی جز تخیل آرزوها نیست. عدالتخواهی زمانی معنادارست که پنجه در پنجه جهان سرمایه داری داشته باشی ... معنویت زمانی واقعی است که تمام ارکان شرک و بت پرستی عالم را در صف مقابل خود داشته باشی... کارآمدی زمانی چشمگیر است که حل کننده مسأله ای از نظام مسائل بشریت باشی... مظلوم نوازی زمانی حقیقی است که در بزرگترین میدان ظلم جهانی حاضر باشی... شجاعت زمانی قابل اعتناست که برهم زننده طرح های گنده لات های عالم باشی... آزادی خواهی زمانی شعار نیست که در خاک خود مستقل باشی... صداقت زمانی پذیرفتنی است که دهه ها بر آرمان های خود پایمرد باشی... عقلانیت زمانی دندان گیر است که حامل حرفی در برابر جهالت تمدنی باشی... شهادت زمانی زیباست که مقتول شقی ترین ساختارهای جرم و فساد عالم باشی، در یک کلام باید برپاکننده ارزش های هویتی ات در قالب یک نظام سیاسی رسمی باشی.... باید یک نظام انقلابی باشی. 🔹بدین معنا ظهور پدیده ای اجتماعی به نام قاسم سلیمانی به عنوان بازتاب دهنده هویت استعلایی یک ملت صرفاً در ظرف یک ساخت حقوقی و نظم سیاسی امکان پذیر است. این همه نهضت ها آمده اند و رفته اند اما هیچکدام قابله ای برای زایشی چون سلیمانی نبوده اند، جنبشی چون اخوان المسلمین و ... تا آخر دنیا هم نمی تواند ظاهرکننده شبحی از او باشند. تمام دلربائی حاج قاسم این است که نه شهید نهضت که شهید نظام و نه شهید انقلاب که شهید جمهوری اسلامی است و از همین روست که جمهوری اسلامی تنها امکان تاریخی برای بروز شخصیتی چون قاسم سلیمانی است. 👇 🌐https://eitaa.com/joinchat/4069130343Cba3978c77a
💡چرا تمرکز بر موضوع انتقام، ایستادن در نقطه اشتباه تحولات است؟ 🖊مهدی افراز 🔸احتمالا ساعت های پیشرو، بستر اولین رخداد نظامی رسمی ایران بر علیه رژیم صهیونیستی و البته یکی از هزارمین مورد غیررسمی آن خواهد بود. این اتفاق در عین این که از حساسیت برخودار است اما پرداختن به آن و به طورکلی تمرکز بر مقولاتی چون حضور مستقیم ایران، انتقام، تقاص، سیلی و ... ایستادن در نقطه غیراساسی‌ و اشتباه تحولات منطقه است. 🔹امروز جمهوری اسلامی امیر حوادث غزه است و رقیبانش همگی اسیر. این برتری در وهله نخست به حمایت تسلیحاتی، مالی، سیاسی و رسانه ای ایران از مقاومت مرتبط نیست. طوفان الاقصی و حوادث پیرامون آن مظهر غلبه منطق جمهوری اسلامی در مناسبات قدرت و اثبات حقانیت آن در الهیات سیاسی معاصر بوده است. 🔸حجم مصیبت در غزه معلول شکاف میان منطق انسان و جهان انقلاب اسلامی با انسان و جهان مدرن است و هیچ چیز این فاصله را جز همین حجم خشونت پر نمی‌کند. هیچ حد واسط مشترکی برای ما دیگر وجود نخواهد داشت، اگر بود هیچگاه عالم غربی زیر بار هزینه های این جنایات نمی رفت. امروز عالم مدرن هیچ ابزار دیگری جز کشتار جمعی برای تعامل با عالم انقلاب اسلامی ندارد. 🔹زلزله امروز غزه و طوفان الاقصی معلول برخورد دو سازه تمدنی و تاریخی است. بر شالوده این دو سازه هیچ پدیده واحدی استوار نخواهد ماند. خون های مقدسی که بر زمین آسمانی غزه ریخته می شود، خون بهای از جاکندگی و وارستگی انسان انقلاب اسلامی از رویای آمریکایی است. 🔸این خون ها امروز بیداری آفریده و به برکت آن، گفتار ۴۵ ساله جمهوری اسلامی در موضوع فلسطین، اسرائیل و غرب تبدیل به نجوای درونی میلیون ها انسان و پیش نویس قطعنامه های بین المللی شده است. حماسه غزه به همه فهماند، منطقی که ۴۵ سال جمهوری اسلامی برمبنای آن همه سیاست های منطقه ای خود را بنا کرده و برای پایداری بر آن زخم ها خورده، حرف ها شنیده، فشارها کشیده و بهترین انسان های خود را تقدیم نموده، سنت تغییر ناپذیر هستی است که هیچ مفری از آن وجود ندارد. به رسمیت نشناختن رژیم و سفارش به مقاومت خونین اگر روزی یک داعی داشت امروز یک جهان حامی آن است. 🔹غلبه منطق جدید نوید دهنده شکل گیری نظم جدید خواهد بود. تغییر موازنه مابین عقلانیت ها و الهیات هاست که تغییرات سیاسی، نظامی، اقتصادی و جغرافیایی را پی ریزی می کند.کوچک‌ترین حوادث معرکه حتی به اندازه یک آه که از زبان یک مادر غزاوی خارج می‌شود تقویت کننده منطق جمهوری اسلامی و تضعیف کننده طرح های معارض اوست. 🔸وقتی یک منطق در حال غلبه پیدا کردن است دیگر نمی شود تحولات را بر اساس کلیشه‌های سابق تحلیل نمود و ارزش گذاری کرد. مفاهیمی همچون انتقام، تقاص یا بازدارندگی پیش از ۷ اکتبر، کلیشه‌های مناسبی برای تعیین وضعیت ایران در قبال اقدامات رژیم صهیونیستی و طرح های آمریکایی بود اما امروز کل صحنه با همه جزئیات و اضلاعش‌ دگرگون شده است. انتقام اختصاص به معرکه ای دارد که در آن تعادلی مابین قدرت‌ها وجود داشته باشد، طوفان الاقصی هیچ توازنی مابین ما و استکبار باقی نگذاشته است. کل صحنه نموداری از مجازات و تنبیه تاریخی ارزش های آمریکایی توسط منطق انقلاب اسلامی است. 🔹وقتی در تحلیل مناسبات، همچنان تمرکز بر ادبیات انتقام است معنایش آن است که هنوز درک درستی از تحولات صورت نگرفته است. در نظم جدید اساسا واژگانی همچون انتقام و بازدارندگی دیگر برای ما بی‌معناست. طوفان الاقصی و من تبع آن این مفاهیم را از معنای سابق تخلیه کرده است. تا زمانی که طرح واره نوینی از حوادث غزه شکل نگرفته باشد ما همچنان گرفتار کلیشه های سابق خواهیم ماند. روایت فتح آوینی طرح واره ای برای سامان دادن به خرده گزارشات میدانی از دفاع مقدس بود و ما امروز بیش از هر چیز از فقدان آوینی غزه در رنج راهبردی هستیم. 🔸ممکن است جمهوری اسلامی در پاسخ به ترور دمشق یا بقیه حوادث مشابه، تل آویو و حیفا را با خاک یکسان و یا تصمیم بسیار محدودتری بگیرد که اساساً ممکن است این تصمیمات در نقطه خود بهترین تصمیم هم نباشد اما زوم کردن لنزها در این موضوع ناشی از ایستادن در نقطه اشتباه تحولات است.
هدایت شده از اسلام ناب
📝 🔹 تمرکز بر انتقام؛ اشتباه راهبردی 🖊 به قلم جناب اقای مهدی افراز 📚 مرکز معرفتی‌ تشکیلاتی اسلام ناب 🆔️ @eslamenaab_ir
هدایت شده از اسلام ناب
هدایت شده از اسلام ناب
هدایت شده از اسلام ناب
هدایت شده از اسلام ناب
هدایت شده از ایران آینده🇮🇷
-2044715264_-2004376075.pdf
1.52M
🔻 *متن پنجمین نشست از مجموعه نشست‌های «هم‌عزم»* 🔸 با موضوع: *گفتمان‌سازی پیشرفت، از معنا تا فرآیند* *«پیشرفت» در نسبت با واقعیت امروز جمهوری اسلامی* 🔹با حضور: *_ مهدی افراز* مدیر کارگروه سیاست‌گذاری فرهنگی پژوهشکده باقرالعلوم (علیه‌السلام) *_ سجاد صفارهرندی* رئیس پژوهشکده فرهنگ و هنر *_ محمد‌‌رسول علی‌بابایی* مدیر مرکز نظام سازی ستاد پیشرفت 🗓️ زمان: دوشنبه ۲۳ بهمن‌ماه ۱۴۰۲ 📍مکان: خانه اندیشه‌ورزان 👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/4069130343Cba3978c77a
هدایت شده از ایران آینده🇮🇷
💡چرا عروج سید ابراهیم نسبت به شهادت حاج قاسم، اثر ژرف تری بر جامعه ایران خواهد گذاشت؟ 🖊مهدی افراز 🔸ماجرای شهادت سردار سلیمانی و بدرقه شکوهمند او بی شک یکی از جدی ترین نقاط عطف در تاریخ اجتماعی ایران را رقم زد، بهره مندی این واقعه از یک پیرامون عاطفی، هیجانات قدرتمندی را برای آن آفرید که موجب شد این رخداد به عنوان قله ای دست نیافتنی برای درگیر نمودن نظام حساسیت های جامعه ایرانی قلمداد شود. این امتیاز موجب شد تا پس از وقوع حادثه شهادت رئیس جمهور و همراهانش بسیاری از اذهان درگیر مقایسه ابعاد اثرگذاری این دو رخداد استثنائی باشند. شاید برای قضاوت های قطعی کمی زود باشد اما بنابر وجوه متعددی به نظر می رسد پیامدها و دستاوردهای اتفاق اخیر برای ملت ایران در لایه های شدیداً عمیق تری نسبت به شهادت حاج قاسم، خود را بروز خواهد داد. 🔹وجه اول؛ شهادت حاج قاسم در امتداد مسیری از مجاهدت در خط آتش و معرکه بود که همواره انتظار آن می رفت، او در حماسی ترین نقطه قرار گرفته بود، شهادت او با این که شدیدا برانگیزاننده احساسات ملی بود اما ما را در وضعیت دگرگون شده ای با این شخصیت و موقعیت قرار نداد، با شهادت و اربا اربا شدن او، ما با معنای جدیدی از فرمانده و قهرمان نظامی روبرو نشدیم و توانستیم اسطوره های مورد انتظار خود را در یک انسان معاصر بازیابی نمائیم. اما ماجرای شهادت سید ابراهیم داستان دیگری را برای جامعه ایرانی قلم زد، تصویر تاریخی ما از پدیده دولت و دولتمرد به این راحتی ها به چنین سناریوهایی نزدیک هم نمی شد و به این جهت کیفیت ارتحال او معنای شدیدا متفاوتی از مقوله رئیسِ جمهور و دولتمرد را در آینده برای ما خلق خواهد نمود. 🔸وجه دوم؛ در قضیه شهادت حاج قاسم، جامعه ایران با یک شخص وارد یک مرادوه روحی شد، حاج قاسم برای ما به عنوان یک هویت فردی، به یک اسطوره مبدل شد. اما در سی ام اردیبهشت ماه، ما با سرگذشتی برای یک هویت جمعی به نام دولت مواجه شدیم، تاثرات دیگر شخصی نیست، مراوده ما با یک ساختار حقوقی - سیاسی است که عمیقاً متفاوت از یک شخصیت است. در زمانه ای که تعیین الگوی حکمرانی و تحقق دولت اسلامی مساله فرارناپذیر ماست، این هویت فرافردی به شدت راهگشاتر خواهد بود. 🔹وجه سوم؛ حاج قاسمِ شهید برای ما قویاً هویت بخش بود، اما این هویت سازی مقدس به حسب موقعیت راهبردی اش، از مسیر سلبی و غیریت ساز و با برجسته نمودن مرزهای درگیری ما با دیگری های ملی مان بود. سیدالشهدای خدمت هم برای ما هویت ساز می شود، اما گویی هویت سازی او برای ما مساله مندانه تر خواهد بود. من ایرانی که سید ابراهیم برای ما بازسازی خواهد کرد این بار نه از مسیر تقابل با غیر و بیگانه های بیرونی که از رهگذر تعامل با خویشتن و پیکره های درونی است. اساسا ایده سیاست ورزی او به این جهت درخشید که پاسخی به این نیاز زمانه ما بود، ایده ای که بیش از آن که زبان باشد، گوش بود و بیش از آنی که بخواهد خودش باشد خواست محوری برای دیگران شود. 🔸وجه چهارم؛ در دوران انکار قدسیت جمهوری اسلامی، حاج قاسم شهید نظام شد، اما این شهید، شخصیت محافظ نظام بود نه خود نظام. در مغزای نظام بود اما در نقش بادیگارد. اگر شهادت حاج قاسم به همگان نشان داد دفاع از جمهوری اسلامی مقدس است اما شهادت سید ابراهیم و همراهان نشان داد نه صرفاً دفاع که خودِ جمهوری اسلامی مقدس است. 🔹وجه پنجم؛ حاج قاسم طراح و پناه مقاومت بود و از این رو همه دلدادگانِ مقاومت دل نگران او بودند اما این دلدادگی هیچگاه در نقطه گره زدنِ سرنوشت مقاومت به بود و نبود او جلوه نکرد و از این جهت با رفتنش احساس به میدان آمدن هم برای ما پدید نیامد. با ظهور حجه الاسلام رئیسی در افق سیاست ایران، ما همچون بسیاری و بسیاری، برای امروز و فردای کشور و انقلاب دل به وجود راهگشای او داده بودیم و همه بار امانت را با دلالت های تقدیرگرایانه به دوش او زده بودیم. حالا اما با رفتنش همه حس خواهند کرد که بار به دوش همه است. دیگر احساس می‌شود میدان، میدان ظهور همه است، گویی حس استغنا از غیر به بیشینه خود رسیده و این احساس پیامدهای شگرفی خلق خواهد نمود. 👇 🌐https://eitaa.com/joinchat/4069130343Cba3978c77a
هدایت شده از ایران آینده🇮🇷
🔸سلسله نشست‌های ایران آینده🔸 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 🔍 دولت فردا و الگوی سیاست‌ورزی شهید 📍 نشست حضوری 🗓 سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ ⏱ ساعت: ۱۵ الی ۱۹ 📍قـــــم ، بلوار نیایش سالن جلسات پژوهشکده باقرالعلوم (ع) 📌پخش از طریق: 🌐 www.skyroom.online/ch/pajooh/neshast 👇🏻 🌐https://eitaa.com/joinchat/4069130343Cba3978c77a
هدایت شده از تعلیقات
💡چه کسی کُت را از تن علی لاریجانی درآورده است؟ 🖊مهدی افراز 🔸سال ۹۸ و در جریان سرکشی از وضعیت سیل زدگان در یکی از روستاهای شمالی کشور، او با هیبتی ریاستی و هیئتی کت و شلواری از زیر عینک آفتابی به زن سیل زده ای که شکایت می کند؛ "زندگی مان در سیل از بین رفته"، می گوید؛ "همین که سالمی خوبه.." 🔸همین بزرگوار چند روزی است با یک تحول ظاهری، این کت و شلوار را از تن درآورده و با پیراهنی دوجیب و با آستین های بالا زده در مقابل دوربین می نشیند، به پرسش های انتخاباتی اش پاسخ می دهد و تبیین می کند که چگونه دولت زمینه ساز می تواند ملت قوی بسازد... 🔸چه شده است شخصیتی که در بازدید از مناطق بحران حتی شکل کار را حفظ نکرده، امروز برای پاسخ به یک توئیت در یک سوئیت نشسته و لباس رزم به تن کرده است؟! 🔸عامل این تحول چیزی نیست جز حاکم شدن یک آرمان اجتماعی به نام خدمت. سید ابراهیم رئیسی با خون خود این ارزش و کثیری از فضیلت های دیگر را به هنجار عمومی مبدل کرد به شکلی که تعارض با آن شدیدا هزینه ساز خواهد شد. 🔸 آرمان های اجتماعی وقتی به صورت یک گفتمان در فضای ذهنی و عاطفی جامعه حاکم می شوند، چنان اقتداری خلق می کند که همه افراد حتی جدی ترین مخالفان آن هم ناچار به پذیرش و رعایت مفاد و مظاهر آن هستند. 🔸سرنوشت انتخابات پیش رو بیش از هر چیز در گرو تثبیت این مطلوبات‌ جمعی است. اگر احساساتی که در لحظه شهادت و تشییع شهدای دولت در جامعه غلیان پیدا کرده بتواند در ادامه با سازوکارهای ذهنی و تبیینی در ساختار ادراکی جامعه تثبیت شود، انتخاب یک گزینه شایسته را به یک ضرورت اجتماعی مبدل می سازد. 🔸این روزها اما با به صحنه آمدن رقبا، شروع ثبت نام داوطلبین ریاست جمهوری و آغاز رقابت های انتخاباتی، با سرعت در حال اعراض از این دارایی استثنائی هستیم که شهید جمهور در اختیار ملت ایران گذاشته است. در شرایط فعلی مانند همیشه، معیار اصلی برای انتخاب آینده، ارزیابی افراد در آیینه گفتمان های حاکم است. اگر تصویر شفاف و کاملی از دولت الگو در اذهان عمومی شکل نگرفته باشد، دعوت به شخص جز سرگردانی و حیرت، ثمره دیگری نخواهد داشت. 🔸تغییر پوشش علی نشان داد بهترین و کارآمدترین راهبرد در ایام پیش رو، برنداشتن تمرکز از تثبیت احساسات عمومی مردم نسبت به شهدای پرواز اردیبهشت و واگویه کردن رویکردها و عملکردهای این دولت شهید است. 🔻🔻🔻🔻 🆔@taalighat
هدایت شده از حسینیه هدایت
🎙 ما و این ترکیب شش نفره ترکیب کاندیداهای 1403 فرصت است نه تهدید! آقای مهدی افراز: 🔹اکنون نکته کلیدی، نحوه مواجهه ما و وظیفه ما در قبال انتخابات مهم و سرنوشت ساز است. یک خیزش انقلابی باید رقم بخورد و جامعه باید در تعیین سرنوشت خود تصمیم بگیرد. 🔹اصلی‌ترین حرفی که تعیین کننده است و جامعه باید در مورد آن تصمیم بگیرد و اراده کند این است که می‌خواهیم با همدلی سر حل مسائل اساسی کشور بایستیم یا می خواهیم درگیر بگومگو سیاسی باشیم؟ می‌خواهیم در مدیریت آینده جهان و تغییرمناسبات جهان نقش کلیدی داشته باشیم یا می‌خواهیم منفعل باشیم؟ 🌐جهت شنیدن صوت «ما و این ترکیب شش نفره» کلیک کنید | | | | 🔻 | اینجا انقلاب جریان دارد... @hoseinie_hedayat
هدایت شده از حسینیه هدایت
ما و این ترکیب شش نفره.mp3
14.53M
🎙 ما و این ترکیب شش نفره ترکیب کاندیداهای 1403 فرصت است نه تهدید! آقای مهدی افراز: 🔹نمی‌شود جامعه را دور زد، جامعه، بدون تعارف باید در خصوص سرنوشت خودش تصمیم بگیرد و انتخاب کند که می‌خواهد چه مسیری را برود، می‌خواهد مسیر سه ساله دولت آقای رئیسی را ادامه دهد یا به عقب باز گردد. 🔹ما باید مردم را به راه دعوت کنیم نه دعوت به اشخاص؛ در سال 92 مسئله جامعه، تعامل با جهان و مذاکره با آمریکا بود پس طبیعتا بین کاندیداها، گزینه مطلوب حسن روحانی بود. 🔹طلایی ترین راهبرد در انتخابات 1403 دعوت به تداوم دولت آقای رئیسی است، این اگر پررنگ شود قطعا جامعه تصمیم درست‌تری سر مصداق خواهد گرفت. | | | | 🔻 | اینجا انقلاب جریان دارد... @hoseinie_hedayat