eitaa logo
آموزش جذّاب مکالمه عربی
680 دنبال‌کننده
92 عکس
91 ویدیو
33 فایل
آموزش مکالمه عربی با شیوه انیمیشن، کلیپ، سرودو.... #مرحله_مقدماتی تلگرام: https://t.me/afsahollesan ایتا: https://eitaa.com/afsahollesan110
مشاهده در ایتا
دانلود
✅برخی واژگان و عبارات ✍️ضمآن: تشنه ✍️لوصالک: برای رسیدن تو ❤️‍🔥 ✍️یلوحُ: می تابد ✍️باب: در 🚪 ✍️مفتوح: باز 🔑🔓 ✍️لا یَروي: سیراب نمیکند ✍️نتَقَرّب: نزدیک میشویم ✍️کي: تا اینکه ✍️يرضی: راضی شود 😊 ✍️یحیی: زنده شود ✍️هذا: این👉 ✍️یذوقُ: میچشد ✍️ کي یذوقَ: تا بچشد ✍️لیلُک : شبِ تو🌠🌌 ✍️نهارُک: روز تو☀️ ✍️ما أجمَلَها: چه زیباست ✍️أنسام: نسیم ها🍃
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
42 حدیث حول اقامة حفلة زفاف انضموا إلینا👇🫱 🆔@https://t.me/afsahollesan https://eitaa.com/afsahollesan110
حديث حول اقامة حفلة الزفاف مستمعینا الکرام مستمعاتنا الکریمات سلام من الله علیکم ورحمة منه وبرکات أهلا و سهلا بکم فی حلقة أخری من برنامج تعلیم الفارسیة یدور الحوار بين الزميلين محمد وسعيد حول حفلات الزفاف في ايران. قبل الاستماع الي الحوار،نستمع إلی مفردات هذه الحلقة: ✍️هنا: اینجا ✍️هناك: آنجا ✍️ما الخبر: چه خبر است؟ ✍️مزدحم: شلوغ ✍️سيارة: ماشین ✍️سيارات: ماشین ها ✍️الثانية عشرة ليلاً: دوازده شب ✍️يُزمّرون: بوق میزنند ✍️زفّة ُ عروس: کاروان عروسی ✍️ماذا يعني: یعنی چه ✍️أنظـُر: ببین ✍️ضيف: مهمان ✍️ضيوف: مهمان ها ✍️زفاف: عروسی ✍️قاعة: تالار ✍️ما أروع: چه خوب ✍️عريس: داماد ✍️بمعيّة: به همراه ✍️بيت: خانه ✍️هم يذهبون: آنها میروند ✍️سرور: شادی، خوشحالی ✍️يُظهرون: نشان میدهند ✍️أري: میبینم ✍️جميل: قشنگ ✍️زهرة: گل ✍️نموذج: نمونه ✍️نموذج واحد: یک نمونه ✍️قليلاً: کمی ✍️شاب: جوان ✍️شباب: جوان ها ✍️الشباب الايرانيون: جوان های ایرانی ✍️سمعت: شنیدم ✍️ذو تکلةٍ باهظة: پرهزینه ✍️عادة : معمولا ✍️البعض: بعضی ها ✍️بسيط: ساده ✍️يقيمون: برگزار میکنند ✍️حفلة: جشن ✍️أنا أيضاً كذلك: من هم همین طور
الحوار ✍️محمد: اينجا چه خبر است؟ خيلي شلوغ است. چرا ماشينها ساعت دوازدهِ شب بوق مي ‌زنند؟ محمد: ما الخبر هنا؟ مزدحم كثيراً. لماذا تُزمِّر السيارات في الساعة الثانية عشرة ليلاً؟ ✍️سعيد: اين يك كاروان عروسي است. بعد از پايان مراسم عروسي در تالار، مهمانها به همراه عروس وداماد به خانه جديدشان مي ‌روند. 📝سعيد: إنّها زفّة عروس. بعد انتهاء مراسم الزفاف في القاعة، يذهب الضيوف بمعيّة العروس والعريس الي بيتهما الجديد. ✍️محمد: چه خوب. پس آنها به اين شكل، خوشحالى خود را نشان مى ‌دهند. 📝محمد: ما أروعَه... إذَنْ يظهر هولاء سرورَهم بهذا الشكل؟ ✍️سعيد: بله. ببين ماشين عروس آنجا در بين ماشينهاست. 📝سعيد: نعم. أنظـُر سيارة العروس هناك. بين السيارات. ✍️محمد: آرى مى‌ بينم. خيلى قشنگ است. مزيّن به گل است. 📝محمد: نعم. أري. جميلة جداً. مزيّنة بالزهور. ✍️سعيد: ازدواج در ايران مراسم مختلفي دارد. اين يك نمونه از آنهاست. 📝سعيد: للزواج في ايران مراسم مختلفة. هذا نموذج واحد منها. ✍️محمد: از جوانهاي ايراني شيندم كه مراسم عروسي خيلي پر هزينه است. 📝محمد: سمعت من الشباب الايرانيين بأنّ مراسم الزفاف ذات تكلِفةٍ باهظة جداً. ✍️سعيد: بله. معمولاً مهماني در تالار يا باغ يا هتل است. البته بعضي ها يك مهماني خيلي ساده برگزار مي كنند. 📝سعيد: نعم. عادة تكون الضيافة في قاعة او بستان او فندق. بالطبع يقيم البعض ضيافة بسيطة جداً. ✍️محمد: اين خوب است. من با جشن ساده ازدواج موافقم. 📝محمد: هذا جيد. أنا أتـّفق مع حفلة زواج بسيطة. ✍️سعيد: من هم همينطور. 📝سعيد: أنا أيضاً كذلك.
🍀 چند بار بخوانید! 👌 كمْ مِنْ صَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ صِيَامِهِ إِلاَّ اَلْجُوعُ وَ اَلظَّمَأُ وَ كَمْ مِنْ قَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ قِيَامِهِ إِلاَّ اَلسَّهَرُ وَ اَلْعَنَاءُ حَبَّذَا نَوْمُ اَلْأَكْيَاسِ وَ إِفْطَارُهُمْ چه بسیار روزه داری که بهره ای جز گرسنگی و تشنگی از روزه داری خود ندارد، و چه بسیار شب زنده داری که از شب زنده داری چیزی جز رنج و بی خوابی به دست نیاورد ... خوشا خواب زیرکان و افطارشان !
💢شب قدر کنیم؟ خداوند به حضرت موسي (ع) وحي کرد: مرا با زباني که با آن گناه نکرده اي بخوان. موسي گفت: خدايا! از کجا چنين زباني بياورم، جواب آمد: مرا با زبان غير خودت بخوان (يعني از ديگران بخواه تا برايت دعا کنند) 📚وسائل الشيعه: ج 7، ص 109 🔷روِيَ أَنَّ اللَّهَ قَالَ لِمُوسَى ادْعُنِي عَلَى لِسَانٍ لَمْ تَعْصِنِي بِهِ فَقَالَ يَا رَبِّ أَنَّى لِي بِذَلِكَ قَالَ ادْعُنِي عَلَى لِسَانِ غَيْرِكَ.
چند واژه و اصطلاحِ عربیِ جالب (۱) اِستِفراق: آفریقاشناسی. مُستَفرِق: آفریقاشناس. أنتَ تاجُ رأسِنا: تو تاجِ سرِ مایی. بِناءُ الأَجسام: بدن‌سازی. بَهلَوان: بندباز؛ آکروبات. بَیتُ القَلَم: جاخودکاری. تَباوُس/ مُباوَسَة: هم‌دیگر را بوسیدن. تشادور: چادر. تُفًّا لَکَ: تُف به روت! تَنبَلَ یُتَنبِلُ تَنبَلَةً: تنبلی کرد. عِلمُ الأَجِنَّة: جنین‌شناسی. عِندَما یَبیضُ الدّیکُ: وقتی خروس تخم بذاره؛ وقتِ گلِ نی. مُتَرجِمٌ فوريٌّ: مترجمِ هم‌زمان. انضموا إلینا👇 🆔https://t.me/afsahollesan 🆔https://eitaa.com/afsahollesan110
21.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ از مصر تا قطر، از ترکیه تا اردن، از یمن تا عراق، از سوریه تا لبنان، از ایران تا فلسطین همه یک آرزو داریم، آرزویی که به‌زودی عملی خواهد شد!
34.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥نماهنگ القدس لنا 🗣با صدای 🎬کارگردان:وحید امینی 🎞تهیه کننده:محمدجواد آشتیانی ✍️شاعر:قاسم صرافان ، مرتضی آل کثیر 🎼تنظیم کننده: شروین معینی 👥باهمراهی گروه کرال موج به سرپرستی افشین کردستانی 💠تهیه شده در مأوا فایل با کیفیت👇👇👇 https://www.aparat.com/v/7i6ea
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
تعلّم الفارسية - الدرس ٤۳ - حوار بين الاقرباء السلام علكيم ورحمة الله وبركاته. يُسعدنا ونحن نلتقي بكم في حلقة أخري من برنامجكم "تعلیم الفارسية" في هذه الحلقة نستمع الي حوار عبر الهاتف بين مريم ومحمد، صديق أخيها علي. تعمل مريم في أحد مستشفيات طهران. وقرّرتْ هي وأخوها زيارة خالتها في المدينة. وخشية أن ينسي علي الموعد. تتصل به هاتفياً لتذكيره، لكنّه مُنهمك بدروسه في الجامعة. فيجيبها محمد. ونحن نتابع الحوار الذي يدور بينهما، لكن بعد الاستماع إلي المفردات ومعانيها: ✍️تفضّلوا: بفرمایید ✍️مرحباً: سلام ✍️صحيح؟: درست است؟ ✍️عذراً: ببخشید ✍️علي موجود: علی هست؟ ✍️أظنّ: فکر میکنم ✍️جامعة: دانشگاه ✍️تعلم: میدانی ✍️يعود: برمیگردد ✍️بالضبط: دقیق ✍️لا أعلم: نمیدانم ✍️الساعة الثانية: ساعت دو ✍️رسالة: پیغام ✍️تعطي: میدهی ✍️رجاء: لطفا ✍️أنا منتظر: من منتظرم ✍️أنتظره: منتظرش می مانم ✍️شارع: خیابان ✍️تنتظره: منتظرش هستی ✍️قبالة: روبه روی ✍️ملاحظة: یادداشت ✍️أكتب ملاحظة: یادداشت میکنم ✍️بلـِّغْ تحياتي: سلام برسان
✅الحوار✅ ✍️محمد: الو! بفرماييد. 📝محمد: الو! تفضّلوا. ✍️مريم: الو، سلام. من مريم هستم. 📝مريم: الو، مرحباً. أنا مريم. ✍️محمد: سلام مريم خانم. حالت چطور است؟ 📝محمد: مرحباً السيدة مريم. كيف حالك؟ ✍️مريم: متشكرم. تو محمد آقا هستي؟ درست است؟ 📝مريم: شكراً. أنتَ السيد محمد. صحيح؟ ✍️محمد: بله. بله. من محمد هستم. 📝محمد: نعم. نعم. أنا محمد. ✍️مريم: ببخشيد علي هست؟ 📝مريم: عذراً. علي موجود؟ ✍️محمد: نه. الآن علي اينجا نيست. فكر مي كنم در دانشگاه است. 📝محمد: لا. علي ليس هنا الآن. أظنّ أنـّه في الجامعة. ✍️مريم: مي ‌داني كي بر مي گردد. 📝مريم: هل تعلـَمُ متي يعود؟ ✍️محمد: دقيق نمى ‌دانم. اما فكر مى كنم ساعت ۲ بر مى گردد. 📝محمد: لا أعلم بالضبط. لكن أظنُّ أنّه يعود في الساعة الثانية. ✍️مريم: تو پيغامم را به علي مي دهي؟ 📝مريم: أنت تـُعطي رسالتي لعلي؟ ✍️محمد: بله. حتماً. بفرماييد. 📝محمد: نعم. حتماً. تفضلوا. ✍️مريم: لطفاً به علي بگو من ساعتِ ٥ عصر در خيابان حافظ منتظرش هستم. 📝مريم: رجاءاً قلْ لعلي. أنا سأنتظره في الساعة الخامسة عصراً في شارع حافظ . ✍️محمد: او مي ‌داند تو كجاي خيابان حافظ منتظرش هستي؟ 📝محمد: هو يعلم في أيّ مكان من شارع حافظ أنتِ تنتظرينه؟ ✍️مريم: بله. روبروى بيمارستان. 📝مريم: نعم. قـُبالة المستشفي. ✍️محمد: الآن يادداشت مي ‌كنم. ساعتِ ٥ خيابان حافظ. روبروى بيمارستان. 📝محمد: الآن أكتب ملاحظة ً. الساعة الخامسة شارع حافظ. قبالة المستشفي. ✍️مريم: خيلي ممنون. خداحافظ. سلام برسان. 📝مريم: شكراً جزيلاً. في امان الله. بلـّغْ تحياتي. ✍️محمد: متشكرم. خداحافظ. 📝محمد: شكراً. في أمان الله.
امام صادق عليه السلام: هر كس با ماه رمضان در آخرين شب آن وداع كند و بگويد : «بار خدايا! اين ماه را آخرين ماه رمضان عمر من قرار مده و به تو پناه مى‌برم از اين كه سپيده اين شب بدمد و مرا نيامرزيده باشى» خداوند متعال، پيش از آن كه صبح كند، او را مى‌آمرزد و بازگشت به سويش را روزىِ او مى‌كند.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
44 حدیث مع موظف البنک الوطني انضموا إلینا👇🫱 🆔https://t.me/afsahollesan https://eitaa.com/afsahollesan110
حديث مع موظف البنك الوطني السلام عليكم و رحمة الله و بركاته. يسعدنا ونحن نلتقي بكم في حلقة جديدة من سلسلة حلقات برنامجكم "تعلیم الفارسية". في هذه الحلقة سنتعلم مفردات و عبارات جديدة من خلال حوار دار بين محمد و موظف في أحد فروع البنك الوطني الايراني، حول افتتاح حساب مصرفي لان والده يريد أن يرسل اليه حوالة بالعُملة الصعبة. فكونوا معنا. ✍️ساعدك الله: خسته نباشی ✍️تفضـّلْ: بفرما ✍️أفتحُ: باز کنم ✍️افتتاح، فتح: باز ✍️توفير: پس انداز ✍️أنا جئت: من امدم ✍️أنت تريد: تو میخواهی ✍️أنا أريد: من میخواهم ✍️العملة الصعبة: ارز ✍️حساب بالعملة الصعبة: حساب ارزی ✍️أنت ترسل: تو میفرستی ✍️نقود: پول ✍️هو يُرسِل: او میفرستد ✍️والدي: پدرم ✍️ممكن: ممکن است ✍️طبعاً: البته ✍️رجاء: لطفا ✍️استمارة: فرم ✍️إملأ: پر کن ✍️صورة: کپی ✍️جواز سفر: گذرنامه ✍️جواز سفرك: گذرنامه ات ✍️إعط: بده ✍️أنا ليس لي: من ندارم ✍️قبالة: روبه رو ✍️متجر: فروشگاه ✍️صَوِّر: کپی بگیر ✍️حسناً: بسیار خب ✍️صورة: عکس ✍️أنا عندي: من دارم ✍️اثنان: دو ✍️شكراً: متشکرم
✅✅الحوار✅✅ ✍️محمد: سلام. خسته نباشي. 📝محمد: مرحباً. ساعدك الله. ✍️خانم كارمند: سلام. بفرمائيد. 📝موظفة: مرحباً. تفضـّلْ. ✍️محمد: مى ‌خواهم حساب باز كنم. 📝محمد: أريد أنْ أفتحَ حساباً. ✍️خانم كارمند: حساب پس انداز مي خواهي؟ 📝موظفة: تريد حساب توفير؟ ✍️محمد: بله. من يك حساب پس انداز مي ‌خواهم حساب ارزي. 📝محمد: نعم. أنا أريد حساب توفير. حساب بالعملة الصعبة. ✍️خانم كارمند: شما پول به خارج ايران مي ‌فرستي؟ 📝موظفة: أنتَ تـُرسل نقوداً الي خارج ايران؟ ✍️محمد: نه. پدرم از خارج برايم پول مي ‌فرستد. ممكن است؟ 📝محمد: لا. والدي يرسل لي نقوداً من الخارج. ممكن؟ ✍️خانم كارمند: بله. البته. لطفاً اين فرم را پر كن فارسي مي داني؟ 📝موظفة: نعم. طبعاً. رجاءاً إملأ هذه الاستمارة. تعرف الفارسية؟ ✍️محمد: بله بفرما. 📝محمد: نعم. تفضلي. ✍️خانم كارمند: متشكرم. اينجا را امضا كن. اين پايين. 📝موظفة: شكراً. وقـِّعْ هنا. في الاسفل. ✍️خانم كارمند: يك كپي از گذرنامه‌ات هم به من بده. 📝موظفة: أعطني صورة لجواز سفرك ايضاً. ✍️محمد: گذرنامه‌ام اينجاست، اما كپي از آن ندارم. 📝محمد: جواز سفري هنا، لكن ليس لي صورة لها. ✍️خانم كارمند: روبروي بانك يك فروشگاه است. آنجا كپي بگير. 📝موظفة: قبالة البنك متجر. صَوِّرْه هناك. ✍️محمد: بسيار خوب. 📝محمد: حسناً. ✍️محمد: بفرما. اين كپي گذرنامه‌ام. 📝محمد: تفضلي. هذه صورة لجواز سفري. ✍️خانم كارمند: دو عكس هم به من بده. 📝موظفة: إعطني صورتين شمسيتين أيضاً. ✍️محمد: عكس دارم. بفرما اين دو عكس. 📝محمد: عندي صورة. تفضلي. هاتان صورتان. ✍️خانم كارمند: متشكرم. 📝موظفة: شكراً.
کره القدم ✍️هیّا هیّا فی الملعب هیّا لا تهدئی لا تتعبی لا لا لا لا 📝بدو بیا تو زمین (استادیوم)، بیا آروم نباش، خسته نباش  نه نه نه نه ✍️فی الملعب هیّا ثبی لا تهدئی لا تتعبی 📝تو استادیوم بیا، حرکت کن، آروم نباش، خسته نباش ✍️ومن قدم الی قدم مثل ارتعاشات النغم 📝 از این پا به اون پا، مثل اهنگ لرزان ✍️یحبها الکبار والصغار کانها عصفوره من نار 📝پیر و جوان اون را چنان دوست دارند گویا گنجشک آتشین است ✍️حیاتها في الارض والقضاء إنشودة مسحورة الغناء 📝زندگی او بر روی زمین وقضاوتها اوازی طلسم شده از اواز است ✍️ترتاح فی المیدان اقل من ثوان، ترتاح اقل من ثوان 📝در کمتر از چند ثانیه در میدان استراحت می کنی،در کمتر از چند ثانیه استراحت می کنی ✍️وفجأة تطیر عصفورة الاثیر عصفورة الغناء 📝ناگهان پرنده اتر، پرنده آواز خوان پرواز می کنه ✍️ومن قدم الی قدم حتی یصفر الحکم 📝مرحله به مرحله تا داور سوت بزنه ✍️هیا هیا فی الملعب هیا لا تهدئی لا تتعبی لا لا لا لا(۲) 📝بدو بیا تو زمین بازی،ارام نباش، خسته نباش،نه نه نه نه(۲) ✍️یا حلوة الألوان فی یدی یا حلوة الالوان فی یدی 📝 ای رنگهای زیبا در دستم(۲) ✍️اذا انتهی درسی ومعهدی(۲) 📝وقتی که درسم و آموزشگاهم تموم میشه ✍️قفزت مثل السهم فی الطریق 📝مثل یک تیر توی راه میپرم ✍️بحثت فی الزقاق عن رفیق 📝توی کوچه دنبال دوست وهمبازی میگردم ✍️ومن قدم الی قدم ترفرفین کالنغم 📝از یک پا به پای دیگر مثل یک اهنگ و لحن بال بال می زنی و حرکت می کنی ✍️هیا هیا فی الملعب هیا لاتهدئی لا تتعبی لا لا لا لا 📝بدو تند بیا تو زمین بازی، اروم نباش، خسته نشو ✍️فی الملعب هیا ثبی لا تهدئی لا تتعبی 📝تند بیا تو زمین بازی، حرکت کن، آروم نباش خسته نشی نه نه نه نه ✍️ومن قدم الی قدم مثل ارتعاشات النغم 📝از این پا به اون پا (مرحله به مرحله) مثل اهنگ و لحن لرزان