20.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#به_وقت_خاطره📜
🌹نگاهی انداخت به سر تا پای اتاقم و گفت : چقدر آینه!! از بس خودتون رو میبینین این قدر اعتماد ب نفستون رفته بالا دیگه نشست رو به رویم خندید و 🌹گفت: دیدید آخر به دلتون نشستم!
زبانم بند آمده بود.من که همیشه حاضرجواب بودم و پنج تا روی حرفش می گذاشتم وتحویلش میدادم،حالا انگار لال شده بودم
🌹خودش جواب خودش را داد: رفتم مشهد، یه دهه متوسل شدم. گفتم: حالا که بله نمیگید، امام رضا از توی دلم بیرونتون کنه پاکِ پاک که دیگه به یادتون نیفتم.
🌹گوشه رواق نشسته بودم که سخنران گفت: اینجا جاییه که میتونن چیزی رو که خیر نیست خیر کنن و بهتون بدن. نظرم عوض شد. دو دهه ی دیگه دخیل بستم که برام خیر بشید! حالا فهمیدم الکی نبود که نظرم عوض شد. انگار دست امام علیهالسلام بود و دل من.
○|خاطرهایاز شهید💔
محمدحسین محمدخانی🕊|○
🌴@afsaranjangnarm_313🌴
✉️ #شاید_تلنگر👇👇
سلام ممنون از کانال خوبتون و زحمتایی که میکشین...
من خیلی گرفتار چت با نامحرم بودم و یه جورایی معتاد شده بودم😔 هرکاری میکردم نمیتونستم ترک کنم و گاهی محتوای این چت ها به جای خوبی کشیده نمیشد😞 ولی همیشههه عذاب وجدان داشتم و خیلی کارهای زیادی انجام دادم که برای ترک این عادت و میخواستم یکی ازین راههارو که خیلی برام مفید بود بهتون بگم که به اعضای کانالتون بگین ..
یه راه خیلییییی ساده
من بکگراند گوشیم رو گذاشته بودم یه عکسی از بین الحرمین 😢
هر وقت میخواستم چت کنم با یه نامحرم فقط عکس حرم امام حسین جلو چشمم بود و این باعث میشد خیلییی خجالت بکشم از گفتن بعضی حرفا
اوایل این خجالتم بعضی وقتا انقد زیاد میشد و ازون طرف نفسم هلم میداد برای چت با نامحرم که حتی میرفتم عکسو عوض میکردم که خجالتم کم شه و کارمو ادامه بدم!!!!
ولی بلاخره مقاومت کردم و خجالت کشیدنام بلاخره جلومو گرفتم....
خواستم این راهو پیشنهاد بدم ب بقیه
از کی خجالت میکشین موقع گناه ؟ عکس همونو بزارید تو بکگراند چت هاتون و اجازه بدین نفس عماره و وجدانتون باهم بجنگن !
✨✨✨
#شماهم_امتحان_کنین!
#اگر_گرفتاری_بیکار_نشین_تلاش_کن!
📛⛔️📛⛔️📛⛔️📛
یه داستان کوتاه دیدم تو همین کانال
(هوس آنلاین) بر اساس واقعیت
از امشب براتون میزارم🙂
ایشالا مفید باشه ‼️
•●❥❥●•
#قسمت_اول
از بچگی درس خوندن رو دوست نداشتم
بخاطر پدر و مادرم مجبور شدم تا لیسانس ادامه بدم...
بعدش رفتم سراغ کلاسهای هنری
خیاطی،خطاطی...
هر هنری رو که یاد میگرفتم برا خودم و اطرافیانم انجام میدادم
اما دوست نداشتم برم سرکار..
آرامشی که تو خونه بود رو دلم نمیخواست با هیچ چیز دیگه ای عوض کنم
هر روز بعد از انجام کارهای روزانه میرفتم سراغ گوشی..
تقریبا تا عصر سرگرم مجازی میشدم..
فعالیتم توی اینستا بیشتر بود،راه به راه پست میذاشتم
استوری که خوراکم بود..!
یه روز یکی از فالورام به اسم افشین پستی در مورد داروهای گیاهی برای پوست گذاشته بود
پست خیلی خوبی بود،میخواستم دارو رو برای صورتم استفاده کنم
نحوه استفاده رو خوب متوجه نشدم
براش کامنت گذاشتم و سوالمو پرسیدم
یه روز گذشت اما جواب نداد..
تعداد لایکاش زیاد بود و خیلیا کامنت گذاشته بودند
گفتم لابد هنوز وقت نکرده جواب بده
روز بعدش دیدم اومده تو دایرکت و پیام گذاشته..
[سلام
حال شوما؟
عذر میخوام تو خصوصی مزاحم شدم
و خیلی بیشتر عذر میخوام که شما بانوی محترم رو در انتظار جواب گذاشتم..]
بعدش نحوه استفاده رو خیلی خوب و کامل توضیح داده بود
نمیدونم چرا اومده بود دایرکت..
خواستم جوابشو ندم
اما دیدم دور از ادبه جواب کسی رو که انقدر محترمانه صحبت کرده رو ندم!
خلاصه مجبورشدم براش پیام بذارم
تا گفتم سلام!
آنلاین بود و جوابمو داد
سلام خانومم😊
_ممنون بابت جواب سوالم،خیلی لطف کردید
+خواهش بانوی محترم
_خدانگهدار
+عه چه زود خداحافظی! سوالی نداری؟!
_نه دیگه..متوجه دستور استفاده شدم
+اگه سوالی برات پیش اومد حتما ازم بپرس،خوشحال میشم کمکت کنم
_بله،ممنون. خداحافظ
+قطعا که پوست بانو خوب و زیبا هست
اما امیدوارم پوستتون شفاف تر از همیشه بشه😉
خدانگهدار🌺
اینبار حس خوبی نسبت به طرز صحبتش نداشتم...
چند روزی گذشت
یه روز توی اینستا استوری گذاشتم
دیدم سریع اومد دایرکت
شکلک😍 فرستاده بود
دیدم اما جوابشو ندادم..
یعنی نمیدونستم چی باید جواب بدم!
پیام فرستاد
جواب شکلک سکوته بانو؟!
ادامه دارد..
#فاطمه_قاف
#دایرکتی_ها
•●❥ ❥●•
#قسمت_دوم
_جواب شکلک سکوته بانو؟!
+کامنتای مربوط به استوری رو اکثرا جواب نمیدم...
_من فرق دارم خب
+ببخشید؟!!!
_عصبی نشو دیگه..
منظورم اینکه من یه جورایی دکتر پوستتم😉
سریع خواستم بپیچونمش و از دستش در برم..
گفتم عذر میخوام من باید برم خدانگهدار!
خداحافظی کرد و استیکر قلب فرستاد❤️
با دیدن استیکر قلب و جمله من فرق دارم،با خودم کلنجار رفتم،بلاکش کنم یا نه؟!
توی فکر بودم که مدیر ساختمون برا گرفتن شارژ اومد..
بعدش کلا داستان افشین و قلب و بلاک یادم رفت!
هر سری که استوری میذاشتم،افشین بدو بدو میومد دایرکت..
حرف خاصی نمیزد،منتها به هیچ وجه دوست نداشتم بیاد دایرکت..
اما روم نمیشد بهش بگم!
هر چقدر من خشک و رسمی جواب میدادم،برعکس افشین خیلی راحت و خودمونی حرف میزد..
صحبتاش در مورد داروهای گیاهی بود و انصافا حرف دیگه ای در میون نبود..
فقط نوع بیانش طوری بود که
انگار نه انگار داره با یه نامحرم صحبت میکنه..
توی بیوی اینستا نوشته بودم
دایرکت آقایون=بلاک!
نمیدونم چرا نمیتونستم بلاکش کنم!
از یه طرف لحن بیانش اذیتم میکرد
از طرفی میگفتم چقدر منفی فکر میکنی
بنده خدا حرفی نزد که...
فقط داره بهت کمک میکنه!
الکی الکی خودمو با این توجیه گول میزدم..
چند روزی کامنت استوری رو بستم تا افشین نیاد دایرکت...
یه روز عصر،عکس نیم رخ از خودم با خواهرزاده ام که تازه بدنیا اومده بود رو گذاشتم استوری...
کامنت رو هم بسته بودم
اما باز سروکله افشین خان پیدا شد..
_به به! بانو قدم نو رسیده مبارک!😍
دختر خودته؟
+نه...خواهرزادمه
ببخشید اما من کامنت استوری رو بستم که کسی دایرکت نیاد!
شکلک دلخوری فرستاد😒
گفتم معذرت میخوام اما لطف کنید دیگه پیام ندید!
_مگه من حرف خاصی بهت میزنم؟
+نه
_پس چرا عصبی شدی؟!
+عصبی نیستم!
اما من متاهلم ...
ادامه دارد...
#فاطمه_قاف
#دایرکتی_ها
@Afsaranjangnarm_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استورے❣
هيڇ ؏شقے بجز ؏ۺقٺ مقڊس نيسٺ...
○━⊰☆📱☆⊱━○
@afsaranjangnarm_313
○━⊰☆⚔☆⊱━○
حکایت حکایت همان جنگ است
دیروزپدرانمان درکانال های جنگ سخت
و امروز ما در کانال های جنگ نرم
دیروز جان گرفتند امروز ایمان
⚠️#مواظب حمله های دشمن باشیم
○━━⊰☆📱☆⊱━━○
@afsaranjangnarm_313
○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
{•🖤🔗•}
📌 #تلنگر
میگناگہ🍃
میخواےعاشقچیزیبشے؛
باعملورفتارعاشقشو!
مثلااگرمیخواهۍ
عاشقِ#حسینبشۍ،
هرروزصبحتویہ
ساعتِمخصوصبگو :
" صلےاللّٰہعلیڪیااباعبدالله... "
بگو #حسیـنجانم،
میخوامبهٺعادتکنم...
تا#عاشقټبشم
تابہتوعارفبشم...! :)💔
#استادپناهیان
○━━⊰☆📱☆⊱━━○
@afsaranjangnarm_313
○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#به_وقت_خاطره📜
🌹رهبر انقلاب: حاج احمد متوسلیان عنصر بسيار بااخلاص و فانى در راه خدا بود. من به مريوان كه رفتم، ايشان فرمانده بود. ولى مثل يک سپاهى و يک فرد عادى، دوندگى مىكرد. هيچ منش فرماندهى به خودش نمىگرفت. بسيار بااخلاص و مؤمن بود...
🌹چهقدر به حاج احمدهای خاکی و مردمی به جای پیرمردهای بالانشینِ ریش رنگ شده نیاز داریم
•|خاطرهاے از شهید💔
احمد متوسلیان🕊|•
🌴@afsaranjangnarm_313🌴
•●❥ ❥●•
#قسمت_سوم
_نمیخوام یه نامحرم سر هر استوری بهم پیام بده
+ای بابا! ما که کاری نمی کنیم آخه..
_مگه قراره کاری هم انجام بدیم؛اینکار درست نیست..!
+ببین من خودم متاهلم،3ساله ازدواج کردم؛همسرمم دوست دارم!
_چه خوب! امیدوارم خوشبخت باشید!
+بله هستیم! خیلی هم خوشبختیم!
_خب خیلی خوبه که..
+اما آدما گاهی نیاز دارن با کسی حرف بزنن..درد و دل کنن..
_وا! خب همون حرفا رو به همسرشونم میتونن بگن دیگه!
+د نه دیگه...وقتی با زنم دعوا میکنم نمیتونم برم با خودش حرف بزنم که..
یه وقتایی آدم یه حرفایی داره که نمیتونه به شریک زندگیش بگه..
_حرفاتون خیلی برام عجیبه!!
+چیش عجیبه فرشته ی روی زمین☺️
_میشه اینطوری صدام نکنید😒
+چشمممم فرشته خانومم!
_بحث محرم و نامحری چی میشه؟!
همون حرفا رو به هم جنس خودتون بزنید،اینطوری بهتره..
+همجنسا اکثرا تو زرد از آب در میان،بعدشم چرا انقدر سخت میگیری حالا!
_من سخت میگیرم؟
+آره دیگه...ما که نمیخوایم ارتباط جنسی با هم داشته باشیم انقدر بزرگش کردی؛میخوایم گاهی دو کلمه با هم اختلاط کنیم همین!نمیخوام بخورمت که!
_ببخشید من نمیتونم با شما صحبت کنم
خیانت که فقط رابطه جنسی نیست!لطفا دیگه پیام ندید..
+عهههه صبر کننن..کجا رفتی؟
میخوام باهات حرف بزنم. خیلی بد اخلاقی😕
حرفاش همش توی ذهنم رژه میرفت
هی با خودم سبک سنگین میکردم..!
چند روزی دور اینستا خط کشیدم..
خودمو سرگرم کتاب خوندن و دید و بازدید کردم.
کیوان جدیدا کارش طول می کشید و شبا دیر می اومد خونه،منم بشدت حوصله ام سر میرفت!
این اواخر دیر اومدنای کیوان و خستگیاش اذیتم میکرد..
زندگی خوبی داشتیم،چیزی کم و کسر نداشتیم به لطف خدا..
من و کیوان دختر خاله پسر خاله بودیم
6سال بود ازدواج کرده بودیم،تقریبا همه چی رو براه بود!
کیوان عاشق بچه بود،دو سالی بود که مدام با زبون بی زبونی میگفت دلش میخواد بچه داشته باشیم!
اما من بهانه می آوردم که هنوز زوده..
خودمون بچه ایم،بچه میخوایم چیکار!
واقعیتش حس میکردم نمیتونم مسئولیت یکی دیگه رو به عهده بگیرم
کمی میترسیدم،حرفای دیگران هم روم تاثیر داشت. خیلیا بهم میگفتن حالا جوونید،خوشگذرونی کنید!وقت واسه بچه دار شدن زیاده..
اینجوری شد که نخواستم حس مادری رو به اون زودی تجربه کنم..
ادامه دارد...
#فاطمه_قاف
#دایرکتی_ها
📛⛔️📛⛔️📛⛔️📛
@Afsaranjangnarm_313
•●❥ ❥●•
#قسمت_چهارم
کم کم داشت افشین و حرفاش یادم میرفت اما باز طاقت نیاوردم و سمت گوشی دویدم..!
همین که نت رو روشن کردم
پیامش اومد بالا..
کلی پیام داده بود..!!
[سلام بانوی زیبا
خوبی؟
چرا نیستی؛نگرانت شدم!
سلاممم
کجایی
چرا نیستی...
هنوز نیومدی
از پوستت چه خبر بهتره شده ؟!
الو خانومییییی
کجایییی..
پاسخگو باش دیگه!😕
نگرانتم..
خانومی کجایی؟!
دقیقا کجایی...؟؟؟؟]
تو این مدت دوری از مجازی
افشین کاملا از ذهنم پاک شده بود..
اما اون بارها و بارها به من پیام داده بود!
برام عجیب بود ..
چرا الکی نگران من شده بود؟!
جوابش رو ندادم...
به ساعت نکشیده سر وکله اش پیدا شد!
سلاممم فرشته بانووو😍
خوبی؟
کجا بودی تو!
نمیگی آدم نگرانت میشه😢
من مردم و زنده شده ام،اونوقت تو حتی جواب سلام منم نمیدی!؟
جواب سلام واجبه ها خانوم خانوما..
سلام رو تایپ کردم
اما دستم بشدت می لرزید..
سلام، سلان تایپ شده بود..
خندید گفت:سلام یا سلان؟
_ببخشید سلام!
+خدا ببخشه😉
خب تعریف کن، کجا بودی که نبودی؟!
داروها رو پوستت خوب عمل کرده؟
_بله پوستم بهتر شده؛ممنون از شما.
+خب خوشحالم که تونستم برات کاری انجام بدم
[هر چی من خشک و رسمی حرف میزدم
افشین خیلی راحت بود؛انگاری این طرز صحبت براش عادی بود..]
_عذر میخوام افشین خان،اما من باید شما رو بلاک کنم!
+عه من تازه کلی ذوق کردم که بالاخره اسممو صدا زدی
گند زدی به حالم که...
_ببینید من متاهلم!شما هم متاهل هستید
ضرورتی برای صحبت کردن ما با هم وجود نداره!
تا الانم اشتباه کردم پاسخگوی شما بودم!
افشین زبون چرب و نرمی داشت
میدونست چه طوری حرف بزنه تا طرف مقابل رو متقاعد کنه...
انقدر گفت و گفت تا مجاب شدم که بلاکش نکنم!!!
قول داد دیگه نیاد دایرکت مگر اینکه من سوالی داشته باشم.
مدتی که گذشت؛اومدنای افشین دوباره شروع شد..
بارها و بارها با دلیل و بی دلیل میومد سراغم..
از زندگیش میگفت
از همسرش،از اختلاف سلیقه های کوچیکی که با هم داشتن..
از مادر زنش که مدام تو زندگی زناشویی شون دخالت میکرد..
یه جورایی من شده بودم صندوقچه اسرار افشین..!
گاهی بهش راهکار میدادم..
گاهی ام فقط و فقط گوش شنوای درد و دلش بودم..
ادامه دارد...
#فاطمه_قاف
#دایرکتی_ها
📛⛔️📛⛔️📛⛔️📛
@Afsaranjangnarm_313
•●❥ ❥●•
#قسمت_پنجم
کم کم داشتم بهش عادت میکردم
مدام برام نحوه استفاده داروهای گیاهی رو میفرستاد..
اوایل با اکراه قبول میکردم
اما بعدش با شوق و ذوق استقبال میکردم..
دیر اومدن های کیوان هم تقریبا دائمی شده بود
چند باری باهاش بحث کردم..
گفتم خسته شدم از این وضعیت؛
تنهایی کلافه ام میکنه...
اونم مدام میگفت خب چیکار کنم تو این اوضاع بیکاری و اقتصاد خراب..
توقع داری کارمو از دست بدم بیام بشینم تو خونه کنار تو؟!
صد بار بهت گفتم بچه دار بشیم قبول نکردی..
گفتم چرا هر چی میشه پای بچه رو میکشی وسط؟!
مگه برا فرار از تنهایی باید مادر بشم!!!
همین بحثای بیخود و بی جهت من با کیوان،جرقه راحت حرف زدن با افشین رو روشن و روشن تر کرد!
انگار مجوز درد و دل با افشین برام امضا شد!
بحثایی که بین من و کیوان پیش میومد؛همه رو برا افشین تعریف میکردم
اونم با حوصله تمام گوش میکرد..
و با حرفاش آرومم میکرد!
این اولین بار بود با جنس مخالف به غیر از همسرم صحبت میکردم و انقدر راحت سبک میشدم!
نه بحثی در کار بود..
نه تشری..
نه حرف بچه ای که من بهش آلرژی پیدا کرده بودم!
متاسفانه ارتباطمون بیشتر شد..
ساعت ورود و خروج کیوان رو بهش گفته بودم،تا توی اون زمان پیام نده..!
اونم زمانی که سرکار بود و بیرون از خونه بهم پی ام میداد..
همه چت ها رو هم قبل اومدن کیوان پاک میکردم.
پیام خاصی بینمون نبود،اما خودم خوب میدونستم که کارم اشتباهه!
برا همین چندین بار از ترسم چک میکردم تا خیالم راحت باشه که پیاما پاک شده..!
رفته رفته پیامهای افشین از درد و دل و کمک فراتر رفت..
ادامه دارد...
#فاطمه_قاف
#دایرکتی_ها
📛⛔️📛⛔️📛⛔️📛
@Afsaranjangnarm_313
•●❥ ❥●•
#قسمت_ششم
افشین به من علاقه مند شده بود،چند باری بهم گفت.حتی اگه نمیگفتم با اون همه قربون صدقه رفتن و دلبری مشخص بود دوسم داره!هر چی بهش میگفتم قرارمون این نبود!
میگفت گور بابای قرار و مدار..
دل که این حرفا رو نمیفهمه!!!
من آدم محکمی بودم،همه سعیمو کرده بودم که دلم نلرزه؛اما بشدت وابسته شده بودم به کسی که بی چون و چرا گوش شنوا بود..!
[به افشین گفتم:دست از عشق و علاقه بردار،چون من کیوان رو دوست دارم!
اگرم باهات حرف زدم فقط و فقط بخاطر داروهای گیاهی بود و بعدشم شاید فرار از تنهایی..
الانم پشیمونم چون نمیخوام بهت وابسته تر بشم و زندگیمو از دست بدم!
حرفامو که دید؛به غلط کردن افتاد..
گفت باشه فرشته خانوم!من غلط کردم! دیگه حرفی نمیزنم؛فقط تنهام نذار! باشه؟!
قول میدم دیگه هیچ حرفی از حسم نزنم..]
سخت بود برام دل کندن از مجازی و چت بیهوده...
انگار معتاد شده بودم؛معتاد یه آدم مجازی که حتی چهرشو ندیده بودم..
برام شده بود دایه دلسوز تر از مادر!
[گفتم باشه و خداحافظی کردم!
گفت دمت گرم😍بعدشم استیکر خنده و خوشحالی فرستاد و خداحافظی کرد!]
توی این مدت دست و دلم به زندگی نمیرفت..
مدام بهانه های الکی میگرفتم،سر مسائل جزئی و بی اهمیت با کیوان بحثم میشد..
کیوان میگفت چته؟!چرا عوض شدی؟
کو اون فرشته ای که ورد زبونش قربونت برم وفدات شم بود؟!
همش دعوا راه میندازی؛اعصاب خودتو منو بهم میریزی!خب چته لعنتی..
بگو بذار بفهمم..؟!
میگفت بگو بذار بفهمم!!!
اما من خودم نمیدونیستم دقیقا چه مرگم شده!چی رو به کیوان میگفتم!
من حرفی برا گفتن نداشتم..
کیوانم گاهی عصبی میشد و سمتم نمی اومد..
بعد از مشاجره ای که داشتیم،کیوانم کمی تغییر کرد..
دیگه به اندازه قبل قربون صدقه ام نمیرفت؛برام وقت نمیذاشت..
البته بیشتر من مقصر بودم؛چون بیخود و بی جهت دعوا راه مینداختم!
از اون طرف افشین سنگ صبورم بود و آرومم میکرد!
و من از لحاظ روحی و روانی تا حدودی از جانب افشین تامین میشدم!
اگر کیوان باهام بدخلقی میکرد دیگه مهم نبود،چون یکی دیگه جاشو پر کرده بود..
ادامه دارد...
#فاطمه_قاف
#دایرکتی_ها
📛⛔️📛⛔️📛⛔️📛
@Afsaranjangnarm_313
https://eitaa.com/afsaranjangnarm_313/3420
لینک قسمت اول رمان
" #عشق_مجازی "❣
📚@afsaranjangnarm_313📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استورے
♨️میگن برجام تقصیرِ رهبره😔
○━━⊰☆📱☆⊱━━○
@afsaranjangnarm_313
○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
#رهــبرانهـ💚
عکست را هر روز مرور مےکنم
تا نکند یادم برود...
براے لبخند چہ کسے در #جنگ_نرم مےجنگم💪🏻
به عکست خیره میشوم و نگاهم در نگاهت👀
گره مےخورد...
انگار تمام دلخوشےام تو هستی😌
🌱@afsaranjangnarm_313🌱
ایرانی 🇮🇷 بودن سخت است❗️
زیرا باید با ....
کل دنیا🇺🇸🇬🇧🇮🇱🇩🇪 بجنگی⚔
اما ایرانی🇮🇷 نبودن سخت تر است
زیرا باید با ایرانیها 🇮🇷💪 بجنگی
❥•🇮🇷•ʝσiŋ↯↷
✿«@afsaranjangnarm_313
📩 از: رهبر انقلاب (#امام_خامنه_ای )
⚔ به: نیروهای مسلح جنگ نرم
🖋 یادداشت رهبر انقلاب پس از دیدار با جمعی از برنامهسازان صداوسیما منتشر شد
⚠️ جنگ نرم همهجانبهی دشمن، امروز قابل انکار نیست؛ با اینحال، برخی آن را انکار میکنند و این خود نیز بخشی از جنگ نرم است.
🎨 در این جنگ، هنرمندان و اهالی فکر و نظر، در حکم نیروهای مسلّح در جنگ سختند.
🔰 برخی بیتفاوت از برابر این حادثهی ملّی میگذرند، برخی هم با دشمن همراهی و به او کمک میکنند؛ آنها مسئولیّتناپذیر و اینها دشمنشیفتهاند. در مقایسه با نیروهای مسلّح در جنگ سخت، میتوان گناه این دو دسته را تشخیص داد.
🔆 امروز در کشور بحمدالله کم نیستند کسانی که دارای موضع مسئولانه و تلاش شایستهاند؛ این باید روزبهروز افزایش یابد.
💪 دفاع از عظمت ایران، از فرهنگ ایران، از خانوادهی ایرانی، از حرکت باشکوه ملّت ایران و ... فقط با سخنرانی و نگارش نیست؛ هنر باید میداندار باشد.
○━━⊰☆📱☆⊱━━○
@afsaranjangnarm_313
○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 درد و دلهای دختر شهید محمد بلباسی از غم دوری پدر شهیدش💔
#ﺷﻬﻴﺪﻣﺪاﻓﻊ_ﺣﺮﻡ
#ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ_ﺷﻬﺪا
○━━⊰☆📱☆⊱━━○
@afsaranjangnarm_313
○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
🎥 درد و دلهای دختر شهید محمد بلباسی از غم دوری پدر شهیدش💔 #ﺷﻬﻴﺪﻣﺪاﻓﻊ_ﺣﺮﻡ #ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ_ﺷﻬﺪا ○━━⊰☆📱☆⊱━━○
﷽
یـــــوسـف گمـــــگشـــــدهـ آمـد بـــــھ کـــــنعاڹ😭
⌛
از دیروز که شنیدم شهدا رو آوردن
حالم یجوری شده ...
پُر از بغض
پُر از اشک
پُر از حَسرت،،،
چِرا؟
واقعا چِرا نمی تونیم بریم تشییع و همه جا
بپیچه، بازَم تو شَهر مهمونیِ ؟؟
چرا
تجمع برایِ تشییع شجریان
باعث شیوع کرونا نیست؟
امّا تجمع برایِ هیئت و مجلس روضه و شهدا
باعث شیوع کرونا؟؟؟
ظاهراً تصمیمات و اقداماتِ
نظامِ سلطه و به اصطلاح ستاد مبارزه با کرونا
قَد عَلَم کرده تا بیداری اسلامی در منطقه و جهان
رو خاموش کنه!! مگه نه؟
شهدا،
همیشه
وقتی اومدن که
بویِ نقاق و فتنه و ریا و تزویر بیداد کرد ...
🌱 @afsaranjangnarm_313 🌱