#جنگ_نرم📲
🔴 عظمتِ پوشالی دشمن🔴
▪️ کربلا را تصور کن! در یک طرف، لشکری ۳۰هزار نفری و در طرف دیگر، تنها ۷۲ نفر! اما امام و یارانش برای انجام تکلیفِ خود (جهاد در راه خدا و حفظ دین) از عظمت و بزرگی سپاه دشمن نترسیدند، از تنهایی وحشت نکردند و کم بودن را مجوزی برای فرار از مقابلِ دشمن ندانستند.
▫️ اکنون نیز شیعیانِ امام زمان کماند و دشمنان بسیار. پس ما هم نمیتوانیم به بهانهی ترس از بزرگیِ سپاه دشمن و فراوانیِ تجهیزات آنها، از حضور در میدان جنگ، چه سخت و چه نرم شانه خالی کنیم.
▪️ در اوضاعِ آشفته و پُر از ظلمِ جهان، یک چیز در میانِ بیشتر افراد، مشترک است و آن اینکه، حالِ اکثرِ مردم خوب نیست و همه به دنبالِ نجات دهنده هستند. حتی با وجود کم بودنِ تعدادمان هم میتوانیم رسانه باشیم. رسانهای که (در توئیتر، اینستا گرام و...) یادِ منجی را در دلها زنده میکند. یادمان باشد این کارِ به ظاهر کوچک، قدمی بزرگ در تعجیلِ ظهور است. گاهی یک نفر، باعثِ آگاه کردن افراد بسیاری میشود. آری! «چه بسیار گروههای کوچکی که به فرمانِ خدا، بر گروههای عظیمی پیروز شدند.» (آیه ۲۴۹ سوره بقره)
#توجیه_المسائل_کربلا ۲۶
○━━⊰☆📱☆⊱━━○
@afsaranjangnarm_313
○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
•❧•|⛔️🙏|•❧•
#تَـــــلَنـگـــــرتـــایــم ༎🚦❗️༎
بهڪسیدستبدهڪهتاآخردستتوبگیره
کسیهستــ ؟؟
نیست؟؟
فقطیهنفره
امامزمانعݪیهالسلام♥️
#حسینزمانما🍂
← ازهمینحالازندگیتوتنظیمڪنبراآقا
اونقدرشیرینه🍃
#ومهدیشدتمامزندگیمن❤️
○━━⊰☆📱☆⊱━━○
@afsaranjangnarm_313
○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
﷽
#حضرتعشق
#قسمتبیستم
دوهفته ای میشد که مشغول به کار شده بودم و امور مالی شرکت رو انجام میدادم.در این بین متوجه ورود پول هایی شدم که هربار از یک حساب بود و مبلغ نسبتا هنگفتی داشت.نکته عجیب دیگه این بود که این پول مربوط ب هیچکدوم از محصولات شرکت نبود و همین من رو ترغیب میکرد تا بدونم این پول از کجا و برای چ بابتی ب حساب شرکت وارد میشه.
فکر میکردم با نزدیک شدن ب کارمندان قدیمی تر شرکت درمورد این پول ها چیزی بفهمم؛اما فایده نداشت.
در اخر تصمیم گرفتم تا به رییس شرکت ورود این حجم از پول رو گزارش بدم.
-سلام رییس
+سلام بنوعا بیا داخل
بامن کاری داشتی بنوعا؟
روی صندلی نشستم و شروع کردم:
-امممم....خب...راستش ....من حسابدار شرکتم و خب به حساب ها و مبلغ های ورودی و خروجی دسترسی دارم
+خب؟؟
-چند وقتی من متوجه ورود مبلغ هایی شدم به حساب شرکت که مربوط ب فروش هیچکدوم از محصولاتمون نیست یا اگر هم مربوطه من نمیدونم برای کدوم محصول میخواستم بپرسم....
+میخواستی بپرسی این پولا واسه چیه واسه کیه درسته؟
سرم رو به معنی تایید تکون دادم
_تو کاری به این کارا نداشته باش
توقع نداری تورو در جریان ریز و درشت کارام بزارم که؟
-نه من عذر می خوام فقط خواستم..
+باشه برو اینو میزارم به حساب تازه وارد بودنت ،سرت به کار خودت باشه و هر هفته گزارش حسابا رو برا خودم بیار...
-بله چشم
بلند شدم و به سمت اتاق خودم راه افتادم..
✍🏻نویسنده:
#نفیسه و #نرجس
کپی تا اعلام نویسنده و پایان رمان ممنوع🚫
@afsaranjangnarm_313📍
https://harfeto.timefriend.net/16059465391969
نظراتتون رو درمورد رمان اینجا بهمون بگین☺️
@afsaranjangnarm_313📱
•|🌸🌿|•
*°•↲خوشبَختِےیَعنے:😍❤️
جلوےامـامزمانتـღ🙃
وایسےوبگے:↶😊
↞آخَࢪینگنٖاهَمویٖادَمنمیٖاد 🙂🍃
°
○━━⊰☆📱☆⊱━━○
@afsaranjangnarm_313
○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
#تلنگر
حواسمون به امتحان
های خدا
باشد ها🖇
همین الان تو امتحانیم🗓
سعی کنید یجوری حرف بزنید 🍃
یک جوری کار کنید 🌱
یک جوری فکر کنید
که امام زمان(عج)وخدا عاشقتون❤️
○━━⊰☆📱☆⊱━━○
@afsaranjangnarm_313
○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#به_وقت_خاطره 📜
🌹وقتی در کمین دشمن بودیم، عباس پشت بیسیم به ما روحیه میداد و میگفت:«بچهها! نگران نباشید، ما هستیم، بهتون کمک میکنیم.» اینها در حالی بود که فرمانده نمیگذاشت عباس به خط بزند و او بسیار ناراحت شده بود. فرمانده گفته بود:«اگه قراره کاری بکنن، همین سه نفر میکنن و اگه قراره شهید بشن، همین سه تا شهید کافیه. تو جلو نرو عباس» وسط درگیریها، مافوق فرمانده ما، مأموریتی اعلام میکند مبنی بر این که روستایی در آن حوالی را پوشش بدهند تا حرامیها به روستاهای بعدی نرسند. جمعی از نیروها به سمت روستایی که فرمانده بود حرکت میکنند و عباس هم به کمک آنها میرود.
🌹با خودشان میگویند عباس را میبریم تا جلو نرود! خیالمان راحت باشد که پیش ماست و او را سالم تحویل میدهیم. اما سرنوشت چیز دیکری برای عباس نوشته بود.
•|خاطرهایازشهید💔عباسدانشگر🕊|•
🌴@afsaranjangnarm_313🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『 💚🌱 』
بهلحاظروحی دلممیخواد
توصحنجمهوریآقاباشم
ڪنجدیواربشینم
هیچینخوام…
فقطبگم :
_غلطڪردمگناهڪردم :)
♡☆♡☆♡
شمارھتلفنامامرضا:
🖇05148888
رفعدلتنگـیڪنید:)🍃
برایماهمدعاڪنید😔💔
○━━⊰☆📱☆⊱━━○
@afsaranjangnarm_313
○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
﷽
#حضرتعشق♡
#قسمتبیستیکم🖇
دیگه واقعا کلافه شده بودم .
اصلا متوجه نمی شدم امروزم یه مقدار پول وارد حساب شرکت شده بود که با دیدن رقمش مغزم سوت کشید..
بلند شدم تا برم دیدن باستین قبل از رفتن شمارشو گرفتم
+سلام بنوعا
-سلام باستین
+کارا خوب پیش میره؟از کار راضی هستی؟
-بله این کارو مدیون تو هستم
+قابلی نداره رفیق
-می خواستم ببینم الان اتاقت هستی؟
+نه اومدم کافه روبرو یه چیزی بخورم
-پس میام که ببینمت
+می.بینمت
وارد کافه شدم و با چشم دنبال باستین گشتم
پیداش کردم..
+خب می شنوم چیکارم داری؟
براش ماجرای حسابای شرکت گفتم..
+بنوعا ببین الان من نمیتونم همه چیز رو بهت بگم یکمی از داستان رو برات میگم اونم فقط به خاطر اینکه بهت اعتماد دارم و میدونم عاقل تر از اونی هستی که نشون میدی..
سراپا گوش شدم و در سکوت بهش نگاه کردم
+بین بنوعا ما داریم یک کار انسان دوستانه انجام میدیم.داعش رو ک میشناسی درسته؟
-بله
+داعش در صدد این براومده تا با تروریست و به خصوص تروریست های ایرانی مبارزه کنه
-چه طور ممکنه؟!مگه داعش رو ایرانی ها ب وجود نیاوردن؛پس چه جوری شما میگین داعش میخواد ایرانی ها رو نابود بکنه؟
+شاید اینطور که میگی باشه شاید هم
-ینی چی شاید؟؟
✍🏻نویسنده:
#نفیسه و #نرجس
کپی تا پایان رمان و اعلام نویسنده ممنوع🚫
@afsaranjangnarm_313📍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『 #استوری🇮🇷✌️🏻 』
_ بهمانمیخورید.. ؛)
○━━⊰☆📱☆⊱━━○
@afsaranjangnarm_313
○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#جنگ_نرم 📲
💠میلیاردها خرج میشود در دنیا برای اینکه در اعتقادات سیاسی و دینی جوانان ما رخنه ایجاد کنند...
#مقاممعظمرهبری 🌱
○━━⊰☆📱☆⊱━━○
@afsaranjangnarm_313
○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
هدایت شده از 『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
#جریان_پانکرد
چرا آرم شبکه کردستان رفته رفته تغییر میکند؟ اول کلمه کرد با رنگ طلایی و آرم الله دوم کلمه کرد با رنگ زرد! سوم کلمه کرد با رنگ زرد و حذف الله،همان که در تصویر میبینید!
آیا این جریان #نفوذ_پانکرد در صداوسیما نیست؟ این آرم شما را یاد چه پرچمی میاندازد؟ بله درسته! همان پرچمی که به زن و کودک و دختران کردستان رحم نکرد،همانهایی که مرزبانان ما را مظلومانه به شهادت میرسانند،همانهایی که عملیاتهای تروریستی در روستاهای مرزی ایران انجام میدهند،فردا سبز و قرمز را جابهجا میکنند و پرچمی که آغشته به خون هزاران بیگناه هست را به عنوان آرم شبکه کردستان در صداوسیما پخش میکنند!
از #صداوسیما میخواهیم که هرچه زودتر این آرم را تغییر داده و به نفوذ جریان پانکرد تجزیه طلب تروریستی پایان دهد.
@afsaranjangnarm_313
﷽
#حضرتعشق♡
#قسمتبیستدوم🖇
+ببین بنوعا بزار کم کم راجب کارهای شرکت بهت بگم.اینجوری برات قابل هضم تره
-آمممممم.....باشه ولی خب این حداقل جواب یکی از سوالای منم نشد
+جواب همه سوالاتت رو میدم بنوعا نگران نباش
-باشه باستین ؛من دیگه برم ب کارام برسم
+اره برو سوالی هم داشتی فقط کافیه ب خودم بگی
-باشه فعلا
با خداحافظی ک از باستین کردم ب سمت شرکت برگشتم.
داشتم دوباره حسابرسی انجام میدادم که بازهم به یه عدد و رقم عجیب قریب خوردم.
من واقعن نمیتونستم منتظر بمونم تا باستین خرد خرد بهم اطلاعات بده.هر روز حداقل دوبار از این پول ها به حساب شرکت واریز میشه.
تصمیم گرفتم حساب های قبلی رو دوباره بررسی کنم تا ببینم این پولا از کی واریز میشه و شاید درمورد این پول های واریزی یه توضیحی باشه.
هرچه که گشتم نبود که نبود.
♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧
-باستین واقعن من خسته شدم؛هر روز پول های عجیب و غریب به حساب شرکت واریز میشه و من نمیدونم چه توضیحی نسبت ب این پول هاباید بدم.
جدا از همه این ها میدونی که اگه از اداره مالیات بیان و این حساب هارو چک کنن نمی تونیم هیچ جوره فرار مالیاتی بکنیم؟؟
+بیخیال بنوعا؛مهم منم که میدونم چرا این پولا میاد تو حساب شرکت.
در مورد مالیات هم خیالت راحت مشکلی پیش نمیاد.
✍🏻نویسنده:
#نفیسه و #نرجس
کپی تا پایان رمان و اعلام نویسنده ممنوع🚫
@afsaranjangnarm_313📍
{•⚔📱•}
ساݪ۶۲ درعاݪـمبچگے
ازپسـرخالهامباهیجـاݩپرسیدم:
شمارزمندهاسلامین؟!
گفت:نہعزیزم!
ماشرمندهاسلامیم
مےگفتازآنموقعفڪرمےڪردم شرمندهاسلامیکردهبالاترهوافتخار مےڪردمپسرخالهامشرمندهاسلامه!
تاشهیدشد...
#شهیدکلهر
#مٌدٰافِعِ_حَرَمْ
#یٰارٰانِ_اِمٰامِ_زَمٰانْ_عَجْ
○━━⊰☆📱☆⊱━━○
@afsaranjangnarm_313
○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
.
•
وضعیتآمریکـاراقبلاز
حاجقاسموبعدحاجقاسممقایسهکنید !
اگربگوییمآمریکادرخونحاجقاسمغرق
شده؛بزرگنمایےنکردیم ✌️🏼
○━━⊰☆📱☆⊱━━○
@afsaranjangnarm_313
○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
{•🌴🌤•}
فکرشوبکن . . .
روبہگنبدشنشستۍ!
بہشنگاهمیکنۍ...
دستخودتنیست
یہوبغضمیکنۍ
میبارۍ!
هقهقمیکنی :)
یهواینوسطمیخندی !
حرفمیزنۍ
بازگریتمیگیره
اشکاتمیشنیادگاریت
بہسنگفرشاۍکربݪا
#قشنگہنہ!؟🍃
○━━⊰☆📱☆⊱━━○
@afsaranjangnarm_313
○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
#تلنگراݩہ💡
دوستخوبم!!!
قبرتنگو تاریک
خانههمیشگیتوست...
مخصوص خودت،فقطبرای تو...
پنجره ندارد،درشهمبا ورود تو تا
قیامتبسته میشود...
اجازه نداریغیراز چندمتر پارچه
چیزدیگریباخودت،آنجا ببری...
وقتےآنجانقل مکانکنی
کسیبه دیدنتنمےآید...
کسیبرایت ایمیل نمےفرستد
گروه هایاجتماعے از لیستشانحذفت
مےکنند...
مطالبتلایڪنمےخورد...
تنهایک چیز به دردت مےخورد...
✔️نمازهایت....
✔️صدقاتت....
✔️ و اعمال نیکت....
"حال با خودت فکر کن..."
برای رفتن آماده هـســـتی؟!👌
○━━⊰☆📱☆⊱━━○
@afsaranjangnarm_313
○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
﷽
#حضرتعشق♡
#قسمتبیستسوم🖇
گوشی و برداشتم و شماره پرستار بلژیت رو گرفتم..
+وای سلام بنوعا
_سلام بلژیت.خوبی؟
+آره خیلی خوش میگذره فقط دلم برات تنگ شده،کی میای؟
-حقوقمو که بگیرم میام دنبالت بریم خوش بگذرونیم
+وای راستی؟
_آره،به پرستارتم بگو حقوقشو خیلی زود میدم
+باشه
_اون دکتره که نمیاد پیشت دیگه؟
+نچ
-باشه مواظب خودت باش
+چشم
♧♧♧♧♧♧♧♧♧
برگه های گزارش این هفته رو برداشتم و از اتاقم اومدم بیرون و به سمت اتاق مدیر حرکت کردم.
خبری از منشی نبود نزدیک اتاق مدیر شدم
که صدای باستین و شنیدم...
_فکر نمیکنم کسی حاضر باشه حتی با وجود اون همه پول پاش رو بزاره تو اون کشور
+از کجا انقدر مطمئنی؟
_البته شاید یکی باشه..
+کی؟
میخواستم یکم بیشتر منتظر بمونم و سر از کار هاشون دربیارم که صدای پای کسی رو شنیدم سریع از در فاصله گرفتم و به سمت میز منشی قدم برداشتم و همون جا ایستادم.
بعد از چند لحظه منشی باستین اومد.لبخندی ب روش زدم و گفتم میتونم برم داخل؟؟
---نه الان مهمون دارن؛مهمونشون که رفتن خبرتون میکنم
سری به معنی باشه تکون دادم و به سمت دفتر و میزم برگشتم.سرم پر شده از صحبت هایی که باستین با مهمونش زد.فکرم رو خیلی درگیر کرده بود.
✍🏻نویسنده:
#نفیسه و #نرجس
@afsaranjangnarm_313📍