eitaa logo
آفتابگردان‌ها
529 دنبال‌کننده
180 عکس
34 ویدیو
1 فایل
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
مشاهده در ایتا
دانلود
هزار سطر نوشتم ولی کتاب نشد برای از تو سرودن غزل حساب نشد گمان مکن که دلم بندِ ديگران شده است گمان مکن جگرم در غمت کباب نشد زمین به جوش نیامد وَ آسمان خشکید دعای العطشِ خیمه مستجاب نشد خراب شد همه‌ی آسمان به فرقِ زمين ولی چه فايده بنيادِ غم خراب نشد هزار قطره برايش گريست مادر، حيف برای کودکِ لب‌تشنه، اشک، آب نشد لبِ ترک ترکِ شیرخواره‌ی هاجر شبیه داغِ علی‌اصغر و رباب نشد حسین! گریه نکن این عزا فدای سرت اگر که سهمِ لبِ اصغرِ تو آب نشد ندا رسيد که صبرت دهد خدا، کافی‌ست سرش به نيزه نشست و دلش مجاب نشد هنوز هم که هنوز است بعد از اين‌ همه سال کسی ز خیلِ گدایانِ تو جواب نشد قسم به صبحِ قیامت که وای بر آن کس که با نگاهِ علی‌اصغر انتخاب نشد @Aftab_gardan_ha
چرا گهوار‌ه‌ی چوبی کوچک بی‌تکان مانده‌ست سپه‌سالار لشکر رفته، نامش بر زبان مانده‌ست حسین بن علی با دشمنان خویش می‌گوید که از نسل بنی‌هاشم هنوز این پهلوان مانده‌ست همین طفلی که آماده‌ست و از گهواره دل کنده‌ست نمی‌ترسد از آن تیری که در بند کمان مانده‌ست سفیدی گلو پیدا شد و سربسته می‌گویم گل پرپر به روی دست‌های باغبان مانده‌ست تمام ابرهای نوحه‌خوان گفتند خون او؛ پس از پرواز روی شانه‌ی رنگین‌کمان مانده‌ست مدام از خویش می‌پرسم که بعد از روز عاشورا چرا دریای موّاج و خروشان بی‌کران مانده‌ست؟ @Aftab_gardan_ha
طفلِ سه ساله می‌دود با پای کوچک جا مانده است از قافله زهرای کوچک تا شام حتی خم به ابرویش نیاورد این سروِ زخمی، سروِ پابرجای کوچک در چشم‌های روشنش اشکی نمانده خشکیده است انگار این دریای کوچک غمگین‌ترین تصویرِ دشتِ کربلا بود این دخترِ دلواپسِ تنهای کوچک بی‌شک دلی گسترده‌تر از این زمین داشت دیگر نمی‌مانَد در این دنیای کوچک خسته، گرسنه، تشنه با جسمی پر از درد خوابید و دیگر پا نشد زیبای کوچک ما شعرهامان را فقط نذرِ تو کردیم ما را دعاکن با همان لب‌های کوچک @Aftab_gardan_ha
سر می‌رود از آن‌سوی شب نور دیگری پر کرده دشت را غم سرخ معطری کابوس دیده‌اند تمام فرشته‌ها دیشب به خون تپیده گمانم کبوتری پاشیده روی دفتر شب قطره‌های خون رنگین شده‌ست چهر‌ه‌ی ماه از چه جوهری؟ از قطره قطره خون خدا شعله‌ور شده‌ست در آسمان تیره‌ی تاریخ، اختری این ردّ خون دوباره به خورشید می‌رسد وا می‌شود به سوی سحر ناگهان دری از ارتفاع صبر ببین قد کشیده صبح باری نگاه کن به شب از دید بهتری در دشت صبح، آینه‌ها صف کشیده‌اند حق منتشر شده‌ست، چه تصویر محشری! بر نیزه می‌برند به دنیا نشان دهند هرجای روزگار بیرزد به تن سری @Aftab_gardan_ha
آفتابگردان‌ها
هو الباقی با نهایت تاسف و تاثر باخبر شدیم که آقای از اعضای دوره پنجم آفتابگردانها به سوگ مادر خویش نشسته‌اند. مجموعه مصیبت وارده را به ایشان تسلیت عرض می‌کند و از خداوند بلندمرتبه مغفرت و رحمت برای آن عزیز از دست رفته و صبر برای بازماندگان خواستار است. @Aftab_gardan_ha
واسه اینکه پدر تنها نباشه پسر می‌خواد تو میدون پا بذاره تو گهواره سر اومد دیگه صبرش چه قد واسه شهادت بیقراره چرا بی‌تابه و آروم نداره؟ شاید دلتنگ روی ماه سقاست باید خیلی مواظب بود آخه سفیدی گلوش از دور پیداست فقط یه غنچه‌ی شش‌ماهه بودی رو دستای پدر گل کردی آخر نشون مرد درده، مرد میدون! چه دردایی تحمل کردی آخر حسین از رفتنت حسرت به دل موند یه بارم از لبت نشنید «بابا» تو رو آروم زیر خاک خوابوند لالا لالا لالا لالا لالا لا یکی می‌شه تو میدون اربا اربا یکی هم با سه‌شعبه می‌شه پرپر اگه باشی علی فرقی نداره که اصغر باشی دیگه یا که اکبر @Aftab_gardan_ha
غم نیست مرا مگر نبودِ غم تو جاری نشده‌ست بر لبم جز دمِ تو در دنیا هیچ پرچمی نیست حسین! اینگونه برافراشته چون پرچم تو @Aftab_gardan_ha
خبر رسیده به من ای فرشته‌های خدا سپرده‌اند علی‌اصغر مرا به شما سپرده‌اند که از شیرِ دایه‌های بهشت بنوشد و بشود مرهمش که «فیه شفا» نمی‌کند گله‌ای تُنگ من که برگشته‌ست دوباره ماهی تشنه به خانه‌اش دریا ولی ملائکه! من مادرم، دلی دارم هنوز دل‌نگرانم برای آن لب‌ها هنوز دل‌نگرانم برای طفلی که مرا گذاشته با گاهواره‌اش تنها بگو فرشته! که آرام و تخت خوابیده‌ست بگو که دست خدا تاب می‌دهد او را شده‌ست دست پدر حال حجرِ اسماعیل بگو طواف کنندش فرشته‌ها به دعا برای ذبح عظیمی که نذر حق کردیم گرفته‌ایم چه شب‌ها به گریه‌اش احیا نخورده اصغر من بی‌ وضوی من شیری نداده بوسه به او جز به نام حق، بابا برای اصغر من زمزمی بجوشانید قسم به مروه شما را قسم به سعی و صفا جواب گریه‌ی او را خداپسند دهید که تلخ داده جوابی به گریه‌اش حالا سفارش پسرم را نمی‌کنم دیگر علی‌ست زندگی‌ام، جان او و جان شما @Aftab_gardan_ha
بابای من آهنگری دارد او توی شغلش یک هنرمند است با اینکه دشوار است کار او روی لبش هر لحظه لبخند است زنجیرهایی ساده و زیبا می‌سازد او از چوب و از آهن او ساخته در کارگاه خود زنجیر خوبی هم برای من امشب حسینیه عزاداری‌ست همراه بابا می‌روم آنجا امسال هم زنجیرهایش را او می‌دهد هدیه به هیئت‌ها @Aftab_gardan_ha
تقدیم به حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام دلشوره ز خاطرات خیبر دارند عمری‌ست به دل کینه‌ی حیدر دارند دیدند که همنام علی هستی تو رفتند که نیزه بیشتر بردارند @Aftab_gardan_ha
هم هیچ گلی، پس از تو سیراب نشد هم هیچ شبی، پس از تو مهتاب نشد آن روز که تشنه روی خاک افتادی بی‌شرمی خاک بود اگر آب نشد @Aftab_gardan_ha