eitaa logo
آفتابگردان‌ها
530 دنبال‌کننده
180 عکس
34 ویدیو
1 فایل
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
مشاهده در ایتا
دانلود
نه از جرم و عقاب خود می‌ترسم نه از کمی ثواب خود می‌ترسم بیش از همه‌ی عذاب‌هایم در قبر از چهره‌ی بی‌نقاب خود می‌ترسم @Aftab_gardan_ha
از زبان همسر شهید به لحظه لحظه‌ی لبخندهای تو سوگند که رفت بعد تو از لحظه لحظه‌ام لبخند چه قدر بودنمان در کنار هم کوتاه چه قدر بعد تو آوای گریه‌هام بلند که گفته است در خانه بعد تو بسته‌ست؟ مدام خاطره‌ها می‌روند و می‌آیند گرفته حلقه‌ی اشکی فضای چشمم را به یاد حلقه‌ی دستت که مثل گردنبند... پر از تلاطمم آری نمی‌رسد هرگز به بی‌قراری من بی‌قراری اروند خوش است دور سر تو همیشه چرخیدن چه غبطه‌ها که نخوردم به حال آن سربند نمانده وقت زیادی به عید، می‌آیی؟ به شوق آمدنت دود می‌شود اسفند @Aftab_gardan_ha
چارپاره ای تقدیم به کادر درمان اگر مجال گریزت به خانه هم باشد برای اینکه نمیرد حیات، می‌مانی اگر که شهر می‌افتد به کام مرگ، چه باک؟ برای خلق، به چتر نجات می‌مانی تنت به خستگی کودکان باربر است دلت به گرمی آتشفشان جوشیده در این لباس چقدر استقامتت زیباست درست مثل دماوند برف پوشیده در این نبرد _نبرد تنفس و خفقان کسی که روبه‌روی مرگ ایستاده تویی تمام شهر کنون دستشان به دامن توست مگر ضریح کدامین امامزاده تویی؟ به فکر نذری امسال خود نباش رفیق که بهتر از همه‌ی سالها ادا کردی خدا قبول کند موکبی که مدت‌هاست در ایستگاه پرستاری‌ات به پا کردی چنان بدون رمق باز هم سر پایی که پای خسته‌ی تو، پای زائر است انگار صدای ناله‌ی بیمارها که می‌آید همان «کنار قدم‌های جابر» است انگار همین که تشنه شدی، یک دو قطره اشک بریز برای گریه‌ی ما عاشقان بهانه یکی‌ست بایست روبه‌روی کربلا سلام بده حسینِ کرب و بلا و مریض‌خانه یکی‌ست @Aftab_gardan_ha
از زبان دختر شهید تقدیم به شهید محمد بلباسی دوباره زلف تو افتاد دست شانه‌ی من طنین نام تو شد شعر عاشقانه‌ی من پس از تو جمع نکردیم جانماز تو را اتاق تو شده حالا نمازخانه‌ی من هنوز مثل همیشه دلم که می‌گیرد تویی مخاطب غم‌های دخترانه‌ی من بغل گرفته‌ام عکس تو را و می‌افتد به روی صورت تو اشک دانه‌ دانه‌ی من دلم برای تو تنگ است بهترین بابا! کجاست آغوشت؟ ها؟ کجاست خانه‌ی من؟ چقدر کار بزرگی‌ست دخترت بودن! چقدر بار بزرگی‌ست روی شانه‌ی من! @Aftab_gardan_ha
شاعر كمی نشست كنار درخت‌ها شعری سرود و كرد نثار درخت‌ها ديروز بود، با چمدانى پر از غزل آهسته شد سوار قطار درخت‌ها همراه خود چه داشت؟ فقط کاغذ و قلم هر جفتشان از ايل و تبار درخت‌ها جايى نداشت در دل آن تيرهاى برق شد رهسپار، سمت ديار درخت‌ها شاعر قلم به دست گرفت و شروع كرد: «يا رب! خزان مباد بهار درخت‌ها اى پَست‌هاى مرتفع اى برج‌هاى شهر سر خم كنيد پيش وقار درخت‌ها ايمان بياوريد به اين برگ‌هاى سبز اين آيه‌هاى معجزه‌وار درخت‌ها» اما چه زود خنده‌ی جنگل تمام شد برباد رفت دار و ندار درخت‌ها كاش ارّه‌هاى برقىِ آهن‌دل حسود كارى نداشتند به كار درخت‌ها شاعر كنار سنگ مزار درخت‌ها شعرى سرود و كرد نثار درخت‌ها @Aftab_gardan_ha
تقدیم به شهیدان مدافع حرم مژده بده عزم وطن کرده است سرو چمان میل چمن کرده‌ است یوسف گمگشته به کنعان رسید پیرهنی تازه به تن کرده است بی سر و بی دست به رقص آمده صوفی ما ترک بدن کرده است رایحه‌ی سوری سوغاتی‌اش میکده را مشک ختن کرده است شرحه‌ی پیکر به چه شرحی؟ مپرس! خون به دلِ غسل و کفن کرده است هرچه غم است از دل من می‌بَرَد آنچه غمش با دل من کرده است @Aftab_gardan_ha
نذر امام رضا علیه‌السلام همیشه عاشقت هستم، همیشه با تو می‌مانم یقینا دوستم داری که در صحن تو مهمانم دعایم کن همیشه در پناه این حرم باشم که عمری غیر از اینجا هرکجا رفتم پشیمانم دلم را داده‌ام دست امانتداری‌ات حالا نشستم کنج صحن تو امین‌الله می‌خوانم دلم می‌خواست مثل کودکی بر دوش زائرها گل از باغ ضریحت ساده‌تر می‌چید دستانم تمام عمر دستم را گرفتی، وقت رفتن هم می‌آیی، چشم در راهم، می‌آیی، خوب می‌دانم به روی دوش زائرهای تو از صحن آزادی مرا می‌آورند آخر، تو هستی حسن پایانم به امید نگاهت تا نفس باقی‌ست می‌خوانم رضاجانم، رضاجانم، رضاجانم، رضاجانم @Aftab_gardan_ha
نه از عراق و حجازم نه اهل شام، محمد! نسیمی از یمن آورده‌ام، سلام محمد! سلام بر تو که جاری‌ست رحمت تو در عالم سلام بر تو، سلامی على‌ الدوام، محمد! غبارِ شهر اویس است پر کشیده به سویت برای ثانیه‌ای عرض احترام، محمد! گذشته بعد تو رنجی هزار ساله بر امت پر از سکوت، پر از بغض بی‌کلام، محمد! يمن تپیده به خون است و کعبه مثل همیشه غریب مانده و تنها در ازدحام، محمد! صفوف تفرقه برپاست در نماز جماعت چه پیش آمده در مسجد‌الحرام، محمد! سیاه کرده شب فتنه روزگار حرم را و مانده است چه حج‌ها که ناتمام، محمد! زدند دست به شمشیر اختلاف و ندیدند هزارباره شد اسلام قتل عام، محمد! کجاست موعد رجعت که ذوالفقار به غیرت به خشم و کینه برآرد سر از نیام، محمد!؟ نشان بده به همه صبح «أیَّ منقلبِِ» را بگیر از این شب تاریک انتقام، محمد! @Aftab_gardan_ha
سلام بر جگر تکه تکه از تب غم سلام بر دل در خانه نیز بی محرم سلام بر تن و تابوت خونی از کینه سلام بر همه‌ی زخم‌های بی‌مرهم سلام بر غم آن چشم‌های خون‌آلود سلام بر تن تبدار غصه و ماتم اگرچه لایق لطفش نبوده‌ایم اما نشسته‌ایم سرِ سفره‌ی امیر کرم کریم هرچه که دارد به غیر می‌بخشد که نیست در نظرش حرف از زیادی و کم سکوت می‌کنم و اشک روضه می‌خواند برای غربت شاهی که شد بدون حرم @Aftab_gardan_ha
بسم خراسان... بسم شهر با صفا مشهد شمس‌الشموس واژه‌ها... مشکل‌گشا مشهد رفتم سراغ نقشه‌ی ایران و دیدم باز با گنبدش تابیده بین شهرها مشهد باران گرفت و قطره‌ای افتاد بر نقشه اشک چکیده روی تهران، رفت تا مشهد با بغض و دلتنگی دوباره چشمهایم خواند نام تمام شهرهای نقشه را مشهد آقا دلم تنگ است، جالب نیست احوالم لطفا بلیط رفت، بی‌برگشت تا مشهد @Aftab_gardan_ha
چرا چشم‌انتظارم می‌گذاری؟ به تنهایی دچارم می‌گذاری؟ بده امروز دستم آن گلی را که فردا بر مزارم می‌گذاری @Aftab_gardan_ha
شب رسیده است کیسه‌ی ستاره را بریز                            روی آسمان دامنم شب رسیده است و مثل روز، روشنم ماه، چشم‌بند نقره را روی چشم‌های عاشق من و تو دوخت آن چراغ‌‌ِ خسته را ببین                 که از حسادتش عاشقانه سوخت! هر زمان که دور می‌شوی، با ستاره‌های یادگاری‌ات حرف می‌زنم ماه، خیره می‌شود           به رقص نور هر ستاره، روی دامنم راستی من که راهیِ توام؛ اجازه می‌دهی پیش چشم‌های مشکی قطار ناگهان ببوسمت؟ میل، میل توست! کوپه کوپه،              شعرهای عاشقانه‌ام در مسیر ریل توست! دست‌ها: چشم‌‌های سوم و چهارمِ تواَند! خط به خط بخوان مرا! صورتم، دفتر بِرِیلِ توست! @Aftab_gardan_ha