eitaa logo
در این گوشه از دنیا
136 دنبال‌کننده
348 عکس
22 ویدیو
9 فایل
آرشیو لحظات گم‌شدگیِ زهرا "I am surely far different from what you suppose!" ناشناس: https://daigo.ir/secret/5417351156
مشاهده در ایتا
دانلود
دیگران فکر میکنن مشکل از اون‌هاست که من پسشون می‌زنم اما واقعیت اینه اونا همه شون آدم های خوب و بی‌ایرادی هستند عیب از منه منم که شکسته ام و حالا خورده شیشه ‌هام رو به هم چسبوندم و دیگه مثل قبل نمیشم ایراد از منه
من خیلی شکسته ام همین! اشک هام همیشه پشت پرده‌ی چشمام حاضرن بین این همه چیز تنها نصیبم از دنیا همین دل شکسته بوده
مثل یه بچه‌ی کوچولو هر موقع دل‌تنگ میشم زیر گریه می‌زنم
حالا امشب هم نمی‌دونم چرا اما خیلی گریه‌داره
من دوست دارم بشینم و ببینم. دوست دارم هزار بار ویدیوی یک دقیقه‌ایِ رو ببینم و وقتی صدای الله اکبرش رو شنیدم، بغضم بترکه و اشک غرور بریزم. وسط این اوضاع که از بیست و چهار ساعت، چهار ساعت هم خونه‌ی خودمون نیستم، وسط شلوغی های اینور و اونور، دوست دارم یه گوشه‌ی کم‌نور گیر بیارم، توی خودم فروبرم و هزار بار ویدیوی زنی رو ببینم که تمام شعارهای مقاومت رو تو یک دقیقه به واقعیت تبدیل کرد. بعد صبر کنم تا آخر شب بشه و چراغ‌ها خاموش بشه تا بتونم با خیال راحت یک دل سیر گریه کنم از ترس این که نکنه من اون لحظه‌ای که باید باشم، نتونم و بشم همون بچه‌ی کوچیک و ضعیفی که توی شونزده سالگیم بودم! حالا می‌بینم معنیِ جنگ؛ چقدر وسیع‌تر از رویاروییِ نظامیه! جنگ از ناکجاآباد؛ وسط زندگی میوفته و ناگهان همه چیز رو عوض می‌کنه. وادارت می‌کنه راجع به همه چیز دوباره فکر کنی. راجع به احساسات، ارزش‌ها، کارهایی که قبلاً کردی... بعد آروم آروم، تمام زندگی‌ت رو معنادارتر می‌کنه! اون وقت می‌بینی چقدر از مقصد عقبی و می‌شینی و گریه می‌کنی. جنگ گاهی بدون اینکه کسی رو از دست داده باشی، به گریه‌ت می‌اندازه؛ شدید! بعد از گریه و تمام این فکرها، می‌رم کمی بخوابم در حالیکه یک فکر هنوز توی ذهنم چرخ می‌زنه؛ توی این اوضاع و احوالِ غریب؛ عاقبت من چی میشه؟
🔅 ترسیدی؟ من در نزدیکی رگ گردنم چیزی دارم... 🔸مصمَّم؛ شب‌نامه روزهای مبارزه _به تاریخ ۱ تیر ۱۴۰۴، شب نهم جنگ @mosammam13
احساس بی‌کسی میکنم بی‌کسی مطلق
اشکام یه زمانی گوهر بودند حالا از سنگ ریزه هم بی ارزش ترند
مهم نیست
تو در قلب منی و عزیزم؛ مهرِ تو من رو آروم می‌کنه