eitaa logo
مسیر سعادت⁦🏝️⁩
1.2هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
3.8هزار ویدیو
53 فایل
🌹نابْ تَرینْ نُکاتِ زندگیِ شهدا و علما ❣فضایی صَمیمی و دُورْ از قیلُ و قالِ دُنیا❣ 🌷کشکول 💗حرف دل 👌 #کوتاه_کاربردی_جذاب_خاص 🍃بعد خواندن مطالب خودتان قضاوت کنید. 💌دوستانتان را به این بزم زیبا دعوت کنید. ارتباط با ادمین: @darabi_mohammdebrahim
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫⚫⚫🔘🔘🔘⚫⚫⚫ قسمت سوم 🔢 اهل بیت علیهم السلام ماموریتشان را به خوبی انجام دادند. ماجرای کربلا را به کوفه بردند و کوفه را تبدیل به کربلا کردند. در کوفه انقلاب ایجاد کردند... در مسیر راه تا شام، به هرجا رسیدند ماجرای کربلا را به آنجا منتقل کردند..... شامی که آل ابوسفیان ۴۲ سال روی آن کار کرده بودند را دگرگون کردند..... حالا دیگر بنی امیه رسوا شده و جای ماندن ندارند... لذا دو سال بعد از این مرحله، بنی امیه از بین رفتند... و حالا در ، کاروان به کربلا برگشته تا گزارش کار بدهند و بگویند که این قیام به هدف و کمال خودش رسیده است. 👌 پس اربعین در واقع، روز کامل شدن قیام امام حسین علیه السلام است و به خاطر این اعتبار ، امتیاز ویژه پیدا کرده است.👌 ادامه دارد 🆔 @afzayeshetelaat 🆔 @afzayeshetelaat
⚫⚫⚫🔘🔘🔘⚫⚫⚫ قسمت چهارم 🔢 از نظر مذهبی و تاریخی هم حوادث خاصی در روز اربعین اتفاق افتاده است. از جمله ورود جابربن عبدالله انصاری و ورود کاروان اهل بیت علیهم السلام به همراه سرهای شهدا که به ابدان پاکشان ملحق کردند.... در حدیث امام حسن عسکری علیه السلام نیز هست که نشانه های مؤمن را برمیشمارد و میرسد به اینجا که فرمودند: «یکی از نشانه های مومن، بجا آوردن زیارت اربعین است». زیارت اربعین را از هرجا میتوان خواند..... 👌 پس این زیارت را در روز اربعین، حتما بخوانید، حتی اگر در کربلا نیستید. دوتا زیارت مخصوص اربعین نقل شده و هر دو موثق است و در مفاتیح الجنان نقل شده، هر دو را بخوانید. یکی از امام صادق ع نقل شده و دیگری از جابر منقول است که متن آن، همان زیارت نیمه رجب است. التماس دعا🙏🙏 🆔 @afzayeshetelaat 🆔 @afzayeshetelaat
⚫⚫⚫🔘🔘🔘⚫⚫⚫ 🚩 عبدالله عمیر کلبی ع🚩 ↩ وقتی یاران امام حسین ع، اوضاع را برایش تشریح کردند عبدالله گفت: من خیلی دوست داشتم در جنگ با کفار شرکت کنم اما اکنون می‌بینم پاداش دفاع از حرم رسول خدا ص از جنگ با کفار بیشتر است‼😳 عبدالله در لبه بد عاقبتی ایستاده بود!! نمی دانم شاید مادرش برای عاقبت به خیری او دعا کرده بود و اکنون همسرش مجری این عاقبت به خیری بود....... عبدالله می خواست شبانه همسرش را از شهر بیرون ببرد که او مانع این کار شد و هردو عازم صحنه کارزار شدند.... جنگ که آغاز شد یسار و سالم ، شروع به تیراندازی کردند عبدالله برخاست و اذن خواست و امام اذن داد و فرمود: « او مرد بلند قدی است دشمنانش را به هلاکت میرساند» ... به میدان شتافت..... یسار و سالم از مبارزه امتناع کردند و گفتند: ما تو را نمی شناسیم! به حبیب، بریر یا زهیر بگو بیایند.... و او خشمگین از امتناع آنان فریاد زد: « شما این چنین از مبارزه سرباز می‌زنید؟» به یسار حمله ور شد و او را از پای انداخت که ناگاه سالم ضربتی زد و انگشتانش را قطع کرد... همسرش شتابان به سمتش دوید.... اندکی بعد، عبدالله غرق خون در حالی که همسرش بر بالینش بود به جنت اعلا کوچ کرد... 🚩 جنت اعلا گوارایش🚩 🆔 @afzayeshetelaat 🆔 @afzayeshetelaat
⚫⚫⚫🔘🔘🔘⚫⚫⚫ 🚩 همسر وهب ع🚩 ↩ گام هایش به سوی میدان از یکدیگر شتاب می گرفتند لشکر چند هزار نفری را نمی‌دید.... یک آن صورت وهب از مقابل دیدگانش نمی‌رفت... چهره خندان مردی که تا چند روز پیش می خواست عاشقانه طلاقش دهد، مقابل چشمانش در خون غوطه ور بود..... نگاهش را به وهب دوخت.... این نگاه برای تداعی خاطرات شیرین زندگی مشترک شان کافی بود..... زندگی ای که دیگر تمام شده بود و از امروز به جای وهب، تنهایی همدمش بود .... دلش غم داشت.... شاید چیزی می خواست و دعا می کرد که او هم نماند...... در یک لحظه صورت وهب، جایش را به تیرگی داد...... شمشیر غلام شمر کارش را کرده بود.....😭 🚩اولین مسافر کاروان زینب به راه افتاد🚩 🆔 @afzayeshetelaat 🆔 @afzayeshetelaat
⚫⚫⚫🔘🔘🔘⚫⚫⚫ 🚩 اسلم ابن عمرو ع🚩 ↩ نژادش ترک بود و از غلامان امام و کاتب ایشان...... یکی از عاقبت بخیران روزگار..... یکی از افراد بصیر..... یکی از افراد عارفاً بحقه.... در میدان می تاخت و رجز می خواند که ناگاه با ضربه‌ای بر زمین آمد..... اسلم نیز از کسانی بود که امام بر بالین ایشان شتافت..... هنگامی که دید هنوز رمقی در تن اوست و به امام اشاره می‌کند، امام بر بالینش شتافت، صورت بر صورتش گذاشت..... با نفسی که به سختی بالا می آمد گفت:« من کجا و پسر رسول خدا کجا ؟!» تبسمی کرد و جان به جان آفرین تسلیم نمود. 🚩 خوشا بر اسلم و معرفت و وفاداریش🚩 🆔 @afzayeshetelaat 🆔 @afzayeshetelaat
⚫⚫⚫🔘🔘🔘⚫⚫⚫ 🚩 بشر ابن عمرو بن احدوث حضرمی ع🚩 ↩ مردانه می جنگید... هیچ چیز را نمی دید و جز امام خود، چیزی را طلب نمی‌کرد..... در آستانه نبردی سهمگین برایش خبر آوردند که پسرش در سرحدات ری به اسارت درآمده .... بسیار ناراحت شد و گفت:« خود را پیش خدا ذخیره قرار میدهم تا مبادا به او آسیبی برسد...» امام این سخنان را شنید و بیعتش را از او برداشت و فرمود:« برو و به آزادی فرزندت کمک کن » بشر بسیار ناراحت شد و گفت: «اگر درندگان مرا قطعه قطعه کنند از تو جدا نخواهم شد....😭» امام خلعتی گرانبها به او و پسرش داد و فرمود با فروش آن در آزادی پسر دیگرش بکوشند.... اما بصیرت او در دفاع از دین و امام خود، کار بهشتی شدنش را آسان کرد و اندکی بعد پسرش را هم، در فردوس برین نظاره‌گر بود...... 🚩 خوشا بر بشر و عاقبت نیکش🚩 🆔 @afzayeshetelaat 🆔 @afzayeshetelaat
⚫⚫⚫🔘🔘🔘⚫⚫⚫ ✅ در روایات متعددی نقل شده که امام زین العابدین علیه السلام بعداز واقعه عاشورا و در شهر مدینه، هنگامی که مشاهده می کردند قصابی مشغول ذبح گوسفند است از او می پرسیدند:« آیا به این حیوان، آب داده و سیرابش کرده اید؟» بعد از دریافت پاسخ مثبت قصاب، گریه می کردند و می فرمودند:« چگونه است که حیوانی را تشنه سر نمی برند ولی پدرم حسین بن علی ع را بین دو نهر آب تشنه شهید کردند؟» و این کار را بارها انجام دادند. با افراد مختلف و در مکان و زمان های متعدد 👈من براین باورم که این کار حضرت، مشابه کار مادرشان حضرت زهرا سلام الله علیهاست همانطور که بعداز واقعه سقیفه، آن حضرت به درب خانه مهاجرین و انصار یکی یکی رفتند و از آنها درباره خلافت امیرالمومنین علی علیه السلام و سفارش و ابلاغ پیامبر ص در غدیرخم ، سؤال می کردند و این مطلب را به آنها یادآوری می کردند. 👌 همانطور که هدف حضرت زهرا (س) از این کار، فراموش نکردن واقعه غدیرخم و بدست آوردن بیعت برای امامت غصب شده مولا علی ع بود، 👌هدف امام زین العابدین ع نیز از بیان مکرر تشنه شهید کردن پدرشان حضرت امام حسین ع، فراموش نکردن واقعه تلخ عاشورا و اعلان غصب حق امامت پدرشان و ظلم و جنایت در حق ایشان و اهل بیت و اصحابشان بوده است. ⚫ باشد که در تاریخ ثبت شود و به فراموشی سپرده نشود ⚫😭😭 🆔 @afzayeshetelaat 🆔 @afzayeshetelaat
⚫⚫⚫🔘🔘🔘⚫⚫⚫ 🚩جنادة بن کعب و پسرش عمروبن جنادة🚩 ↩ ازمکه ملازم امام شد و همسر و فرزندش را همراه آورد... مردانه جنگید و قبل از فرزندش به شهادت رسید. ⬅عمرو نوجوان خدمت امام رسید، امام اذنش نداد ... مصرانه آمد، باز هم اذن خواست، امام فرمود: پدر این نوجوان در جنگ شهید شده شاید مادرش راضی نباشد. عمرو به سرعت پاسخ داد: این تقاضای مادرم است! و به میدان شتافت..... اندکی گذشت.... دیگر از هیاهوی عمرو خبری نبود که ناگاه چیزی مانند یک گلوله به آسمان پرتاب شد و پیش پای مادر عمرو افتاد.....😭 آن شیرزن سر پسر قهرمان خود را به سمت یکی از اشقیاء پرتاب کرد.... سر عمرو هم هرچند که بی جان بود، امام را تنها نگذاشت و یکی از اشقیاء را به درک واصل کرد... آن شیرزن، عمود خیمه را کشید که به مبارزه برخیزد اما امام اذنش نداد..... 🚩 درود خدا بر چنین یاورانی باد🚩 🆔 @afzayeshetelaat 🆔 @afzayeshetelaat
⚫⚫⚫🔘🔘🔘⚫⚫⚫ #تاریخ_عاشورا_و_درسهای_آن #محرم_نامه ✅ نقل شده که در روز عاشورا، هفتاد هزار فرشته برای یاری حسین بن علی (ع) آمدند واجازه خواستند که به یاری ایشان بپردازند. اما حضرت، یاریشان را نپذیرفته و فرمودند: « نامردی است که همراه یاری شما بجنگم با دشمنی که شما را نمی بیند »! 👈 بعداز شهادت امام حسین علیه السلام و یاران وفادار ایشان، این ملائکه دیگر به آسمان برنگشتند و در همان سرزمین کربلا ماندند. ✅ این ملائکه تا روز قیامت، همانجا می ایستند و به زائران امام حسین ع خوش آمد میگویند و هنگام برگشتن هم به بدرقه آنان میروند و برایشان دعا می کنند. 🆔 @afzayeshetelaat 🆔 @afzayeshetelaat
⚫⚫⚫🔘🔘🔘⚫⚫⚫ 🚩 زاهر بن عمرو کندی ع🚩 ↩ باز هم شیعیان علی در طلب حق امام مظلوم شان و فرزند غریب اش دست به قیام زدند .... و این بار نوبت به عبیدالله بن زیاد رسیده بود که علیه او به پا خیزند.... سردمدار این بیداری عمروبن حمق بود که زاهر نیز به او پیوست...... غبارها نشست و نقش عمرو و زاهر نمایان شد... معاویه آنان را تحت پیگرد قرار داد.... عمرو به دام افتاد و به شهادت رسید😭 ولی زاهر موفق شد بگریزد و در سال ۶۰ هجری عازم مکه شد و از مکه تا کربلا ملازم امام بود تا اینکه در میدان نبرد به شهادت رسید..... ✅ زاهر رفت ولی نسل درخشانی بر جای گذاشت..... نسلی که یکی از آنان محمد بن سنان زاهری است که از امام رضا و امام جواد علیهم السلام روایاتی نقل کرده است... 🚩 السلام علیک یا زاهربن عمرو🚩 🆔 @afzayeshetelaat 🆔 @afzayeshetelaat
⚫⚫⚫🔘🔘🔘⚫⚫⚫ ⬅ استاد فاطمی نیا می فرمود : وقتی روضه حضرت زهرا س را ، برای یکی لات های قدیمی تهران خونده بودند، گفته بود : مگه تو مدینه یه لات داش مشدی نبوده که به داد اهل بیت برسه ؟!🤔 بعضی وقتها هم خودم فکر می کنم اون همسایه هایی که فاطمه زهرا س براشون دعا می کرده و فرموده بود: الجار ثم الدار، پس روزهایی که خانم با حسنین در بیت الاحزان، مویه و ناله می کرد کجا بودند؟!🤔 یا فکر می کنم نخل هایی که امیرمومنان با دست ولایی خود غرس می کرد و به نیازمندان می بخشید ، آن افراد هنگام مظلومیت امام کجا بودند؟!🤔 یا آنهایی که سر سفره گسترده امام حسن ع سیر می شدند ، در حالی حضرت در حوالی مدینه در زیر آفتاب زراعت می کرد، وقتی تابوت آقا را تیرباران می کردند، کجا بودند؟!🤔 یا وقتی اهالی مدینه دچار قحطی شدند، امیرالمومنین  ع از امام حسین ع خواست که دعا کند تا باران بیاید، پس آنهایی که از باران سیراب شدند ، کجا بودند؟!🤔 یا کارگرانی که امام حسین ع را در محل عبور و مرور مردم، به غذا دعوت کردند، حضرت اجابت کرد و با آنها هم غذا شد و بعد آنها را به خانه ی خود دعوت کرد و به آنها هدایای فراوان داد ، آنها روز غربت امام کجا بودند؟!🤔 📢 تاریخ در سرنوشت سازترین لحظات ، غایبان زیادی دارد !!‼ 📢 مراقب باشیم ما هم جزو آنها نباشیم !!‼ ✍ طرید 🆔 @afzayeshetelaat @sobhnebesht
آرشیو مطالب قدیمی‌تر :