eitaa logo
احادیث الطلاب
5.5هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
2.5هزار ویدیو
14 فایل
کپی برداری آزاد است ،نقل احادیث با ذکر کتاب (احادیث الطلاب) بلا مانع است آیدی مدیر کانال👇👇👇 @ahadis_tollab
مشاهده در ایتا
دانلود
#معامله_با_خدا 🌷خدایا من این گناه را برای تو ترک میکنم🌷 می گوید:  «در ایّام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته مَنْ شد و سرانجام در خانه ای خلوت مرا به دام انداخت،  با خود گفتم: «رجبعلی! می تواند تو را خیلی امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذّت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن. ❌⭕️❌  سپس به خداوند عرضه داشتم: ! من این را برای تو می کنم، 💠تو هم مرا برای خودت تربیت کن💠 آن گاه یوسف گونه پا به فرار می گذارد و نتیجه این ترک گناه، باز شدن دیده برزخی او می شود؛ به گونه ای که آنچه را که دیگران نمی دیدند و نمی شنیدند، می بیند و می شنود و برخی برای او کشف می شود. 📚کیمیای محبت، محمدی ری شهری، دار الحدیث، چاپ سوم، کانال احادیث الطلاب در(ایتا)👇 https://eitaa.com/joinchat/1997602816Cf7f5d3ab84
🔴عبادت برای چه کسی؟؟؟ ✍مردی بود كه هر كار می ‌كرد نمی‌توانست خود را حفظ كند و نكند، ‌روزی چاره اندیشی كرد و با خود گفت: در گوشه شهر مسجدی متروك هست كه كسی به آن توجه ندارد و رفت و آمد نمی‌كند، خوبست شبانه به آن مسجد بروم تا كسی مرا ندیده خالصانه را عبادت كنم. در نیمه‎ های شب تاریك، مخفیانه به آن مسجد رفت، آن شب باران می ‌آمد و رعد و برق و بارش شدت داشت. او در آن مسجد مشغول عبادت شد در وسط‌ های عبادت، ‌ناگهان صدائی شنید با خود گفت: حتماً شخصی وارد مسجد شد، خوشحال گردید كه آن شخص فردا می ‌رود و به مردم می‌گوید این آدم چقدر خداشناس وارسته‌ای است كه در نیمه ‌های شب به مسجد متروك آمده و مشغول نماز و عبادت است. او بر كیفیت و كمیت عبادتش افزود و همچنان با كمال خوشحالی تا صبح به عبادت ادامه داد، وقتی كه هوا روشن شد و به آن كسی كه وارد شده بود، زیر چشمی نگاه كرد دید آدم نیست بلكه سگ سیاهی است كه بر اثر رعد و برق و بارندگی شدید، نتوانسته در بیرون بماند و به مسجد پناه آورده است بسیار ناراحت شد و اظهار پشیمانی می ‌كرد و پیش خود شرمنده بود كه ساعت‌ها برای سگ عبادت می‌ كرده است. خطاب به خود كرد و گفت: ای نفس، من فرار كردم و به مسجد دور افتاده آمدم تا در عبادت خود، اَحدی را شریك خدا قرار ندهم، اینك می ‌بینم سگ سیاهی را در عبادتم شریك خدا قرار داده‌ام وای بر من! چقدر مایه تأسف است كه این حالت را پیدا كرده ‌ام @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✨﷽✨ ✍️مولوی تمثیل آورده است که فردی نشسته بود و "یاربّ" می‌گفت. بر او ظاهر می‌شود و می‌گوید: تابه حال این همه "یاربّ" گفته‌ای، چه فایده داشته است!؟ مرد دلش شکست و از دعا کردن منصرف شد و خوابید. شب کسی به خواب او آمد و گفت چرا دیگر "یاربّ" نمی‌گویی!؟ جواب داد: چون جوابی نمی‌شنوم و می‌ترسم از درگاه خدا مردود باشم، پس چرا دعا بکنم!؟ ✨ گفت مرا فرستاده است تا به تو بگویم این "یاربّ" گفتن‌هایت همان لبّیک و جواب ماست! 💢یعنی اگر خداوند نخواهد صدای ما به درگاهش بلند شود، اصلاً نمی‌گذارد " یاربّ" بگوییم! @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔴عارفی که حمال شهر بود ✍در تبریز قبری مشهور به قبر حمال است و از آنِ کسی است که دعای عجل الله تعالی فرجه در حقش مستجاب شده است. نقل شده: در بازار تبریز بار می‌برده، یک روز بار، سر شانه‌اش بود که دید، بچه کارگری، از بالای داربست پایش لغزید و به طرف پایین افتاد، این حمال هم دستانش را بلند می‌کند، می‌گوید الهی نگه دارش! این بچه کارگر بین زمین و آسمان معلق می‌ماند، این حمال دستش را دراز می‌کند، این بچه را بغل می‌کند، زمین می‌گذارد، مردم دورش ریختن، تو کی هستی؟! گفت: من همان حمالی هستم که 60 سال دارم برای شما بار می‌برم، گفتند: چطور شد گفتی خدایا نگه دارش، خدا هم بین زمین و آسمان نگه داشتش،گفت: چیز مهمی نیست، 60 سال است به من گفت نگو، گفتم: چشم، گفت نخور، اطاعت کردم، گفت: نزن، گفتم: چشم … یک بار هم من گفتم، خدایا این کودک را حفظ کن، گفت: چشم 📚به نقل قول از علامه طباطبایی @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✍حجت الاسلام والمسلمین يکي از راههاي رسيدن به استعانت گرفتن از خداست. اگر نفس ما را رام نکند، اين کار سخت است. درحديث قدسي خدا مي فرمايد: وقتي به زير دستت غضب مي کني ياد من بکن و خودت را فرو ببر، وقتي من به تو مي کنم به ياد تو مي افتم و به تو غضب نمي کنم. راه ديگر رسيدن به خوش اخلاقي، تصميم و عزم راسخ است يعني به خودمان تلقين کنيم که مي توانيم خوش اخلاق باشيم و مي توانيم جلوي غضب مان را بگيريم. راه ديگر رسيدن به خوش اخلاقي، دانستن آثار منفي و دانستن آثار مثبت خوش اخلاقي است. از (ع) روايت داريم: انسان بداخلاق زمامي از آتش به او بسته اند و او را به جهنم مي برند، و انسان خوش اخلاق زمامي به او بسته اند و او را به بهشت مي برند. پايان کار خوش اخلاق عاقبت به خيري است .حتي اعمال مستحب نکرده را در اعمال او ثبت مي کنند. @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✨﷽✨ ✍️ و ابتلا به امراض روحی روانی‌ 🔸یکی از واجبات دین مقدس اسلام می باشد. نماز عامل محافظت انسان از ابتلاء به و معصیت در برابر متعال است و بهترین وسیله تقرب و رسیدن به آرامش برای انسان می باشد. طبق آیات و روایات بر هر مسلمانی واجب است که در شبانه روز پنج نوبت نماز بخواند و برای ترک کننده این عمل سختی های جسمی و روحی و عذاب های آخرتی وجود دارد که بدان ها اشاره می کنیم. 💠 خداوند متعال می فرماید: «نماز بگزار، همانا نماز آدمی را از و باز می دارد و یاد بزرگتر است و خدا بر آنچه می سازید آگاهست» 📚عنکبوت، آیه 45 💠هم چنین می فرماید: «ای اهل ایمان از صبر و نماز یاری جوئید که خداوند با شکیبایانست» هم چنین در جای دیگر می‌فرماید «بهشتیان از جهنمیان می پرسند، چه چیز شما رابه دوزخ کشانید؟ در پاسخ گویند، ما از نمازگزاران نبودیم» 📚مدثر، آیه 43 و هم چنین می‌فرماید «آنها که کتاب خدا را تلاوت کرده و نماز برپای میدارند و از آن چه خدا روزیشان فرموده پنهان و آشکار به فقیران انفاق می کنند امید به تجارتی دارند که هرگز زیان نخواهد داشت» 📚 فاطر، آیه 29 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔴ادب برآوردن حاجت مؤمن ✍مردی انصاری نزد (علیه السلام) آمد و خواست تا حاجت خود را مطرح کند. امام فرمود ای برادر انصاری، آبروی خود را از خواریِ درخواست کردن نگاه دار و حاجتت را در برگه ای بنویس که من در این باره کاری می کنم که اگر بخواهد شادمانت کند. آن مرد نوشت ای اباعبدالله، فلان شخص پانصد دینار از من بستانکار است و به من فشار می آورد. پس با او گفتگو کن که تا زمان توانایی ام بر پرداخت، به من مهلت دهد. چون امام حسین (علیه السلام) برگه را خواند، وارد خانه اش شد و کیسه ای حاوی هزار دینار آورد و به او فرمود با پانصد دینارش، بدهی خود را بپرداز و از پانصد دینار دیگر، در رویارویی با روزگار کمک بگیر و حاجتت را جز نزد یکی از این سه نفر مبر: دیندار، جوانمرد و خانواده دار (با اصل و نسب). ▪️زیرا دیندار، دینش را پاس می دارد و به تو کمک می کند. ▫️جوانمرد، از جوانمردی خویش خجالت می کشد. ▪️و خانواده دار، می داند که تو آبروی خود را در پای حاجتت ریخته ای، پس او آبرویت را نگه می دارد و تو را حاجت ْناروا باز نمی گرداند. 📚تحف العقول، ابن شعبه حرانی @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔴 ترس از خدا... ✍️ صلی الله علیه و آله شبی در خانه همسرشان امّ سلمه بود. نیمه شب از خواب برخاست و در گوشه تاریکی مشغول و گریه زاری شد. امّ سلمه که جای رسول خدا صلی الله علیه و آله را در رختخوابش خالی دید، حرکت کرد تا ایشان را بیابد. متوجه شد رسول اکرم صلی الله علیه و آله در گوشه خانه، جای تاریکی ایستاده و دست به سوی آسمان بلند کرده اند. در حال گریه می فرمود: خدایا! آن نعمت هایی که به من مرحمت نموده ای از من نگیر! مرا مورد شماتت دشمنان قرار مده و حاسدانم را بر من مسلط مگردان! خدایا! مرا به سوی آن بدیها و مکروه هایی که از آنها نجاتم داده ای برنگردان!خدایا! مرا هیچ وقت و هیچ آنی به خودم وامگذار و خودت مرا از همه چیز و از هر گونه آفتی نگهدار! در این هنگام، امّ سلمه در حالی که به شدت می گریست به جای خود برگشت. پیامبر صلی الله علیه و آله که صدای گریه ایشان را شنیدند به طرف وی رفتند و علت گریه را جویا شدند.امّ سلمه گفت:- یا رسول الله! گریه شما مرا گریان نموده است، چرا می گریید؟ وقتی شما با آن مقام و منزلت که نزد دارید، این گونه از خدا می ترسید و از خدا می خواهید لحظه ای حتی به اندازه یک چشم به هم زدن به خودتان وانگذارد، پس وای بر احوال ما! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:- چگونه نترسم و چطور گریه نکنم و از عاقبت خود هراسان نباشم و به خودم و به مقام و منزلتم خاطر جمع باشم، در حالی که علیه السلام را لحظه ای به خود واگذاشت و آمد بر سرش آنچه نمی بایست! 📚بحار، ج 16، ص 217. @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔴 اجابت دعا ✍ابوالحسن محمد بن عبدالله هروى مى ‏گويد مردى از اهالى بلخ با غلامش به زيارت حضرت (عليه السلام) آمد. خود و غلامش آن حضرت را زيارت كردند. ارباب، بالاى سر حضرت آمد و مشغول نماز شد و غلام، پايين پاى حضرت به نماز ايستاد. چون هر دو از نماز فارغ شدند، به سجده رفتند و سجده را طولانى نمودند. ارباب پيش از غلام سر از سجده برداشت و غلام را صدا كرد. غلام سر از سجده برداشت و گفت لبيک، اى مولاى من.به غلام گفت مى‏ خواهى آزادت كنم؟ گفت آرى. گفت تو در راه آزادى و فلان كنيز من هم كه در بلخ است، در راه خدا آزاد است و من در اين حرم مطهر او را با اين مقدار مهريه به همسرى تو درآوردم و پرداخت آن را نيز ضامن شدم و فلان زمين حاصل خيز خود را هم وقف بر شما دو نفر و اولادتان و اولاد اولادتان و همين طور نسل و ذريه شما كردم و حضرت امام رضا (عليه السلام) را هم به اين برنامه شاهد گرفتم. غلام گريست و به خدا و به حضرت رضا (عليه السلام) سوگند ياد كرد كه من در سجودم جز اين امور را نخواستم و به اين سرعت اجابتش از سوى خدا برايم معلوم شد. 📚 منابع: 1. بحارالانوار، جلد 49، صفحه 330 2. عیون اخبار الرضا، جلد 2، صفحه 282 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✍️پیام محبت آمیز علیه السلام : ای عبدالعظیم! سلام گرم مرا به دوستدارانم برسان و به آنان بگو: در دلهای خویش برای راهی نگشایند. و آنان را به راستگویی در گفتار و ادای امانت و سکوت پرمعنا و ترک درگیری و جدال در کارهای بیهوده و بی فایده فراخوان. و به و رفت و آمد با یکدیگر و رابطه گرم و دوستانه با هم دعوت کن، چرا که این کار باعث تقرب به و من و دیگر اولیاء اوست. دوستان ما نباید فرصتهای گرانبهای زندگی و وقت ارزشمند خود را به دشمنی با یکدیگر تلف کنند. من با خود عهد کرده‌ام که هر کس مرتکب اینگونه امور شود یا به یکی از دوستانم و رهروانم خشم کند و به او آسیب رساند از خدا بخواهم که او را به سخت‌ترین کیفر دنیوی مجازات کند و در آخرت نیز اینگونه افراد از زیانکاران خواهند بود. به دوستان ما توجه ده که خدا نیکوکرداران آنان را مورد بخشایش خویش قرار داده و بدکاران آنان را جز، آنهایی که بدو شرک ورزند و یا یکی از دوستان ما را برنجانند و یا در دل نسبت به آنان کینه بپرورند، همه را مورد عفو قرار خواهد داد اما از آن سه گروه نخواهد گذشت و آنان را مورد بخشایش خویش قرار نخواهد داد. جز اینکه از نیت خود بازگردند و اگر از این اندیشه و عمل زشت خویش بازگردند، مورد خواهند بود اما اگر همچنان باقی باشند، روح را برای همیشه از دل آنان خارج ساخته و از ولایت ما نیز بیرون خواهد برد و از دوستی ما (ع) نیز بی بهره خواهند بود و من از این لغزشها به خدا پناه می برم. 📚بحارالانوار_ جلد 71_صفحه231 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔴 پندی از ابلیس!! (ع ) براى حفص بن غیاث حکایت فرمودند که : روزى بر حضرت یحیى (ع )ظاهرشد در حالى که ریسمان هاى فراوانى به گردنش آویخته بود؛ (ع ) پرسید: این ریسمان ها چیست ؟ ابلیس گفت : اینها شهوات و خواسته هاى نفسانى بنى آدم است که با آنها گرفتارشان مى کنم . حضرت یحیى (ع ) پرسید: آیا چیزى از ریسمان ها هم براى من هست ؟ ابلیس گفت : بعضى اوقات پرخورى کرده اى و تو را از نماز و یاد خدا غافل کرده ام. حضرت یحیى (ع ) فرمود: به خدا قسم ، از این به بعد هیچ گاه شکمم را از غذا سیر نخواهم کرد. ابلیس گفت : به خدا قسم ، من هم از این به بعد هیچ مسلمان موحدى را نصیحت نمى کنم . امام صادق (ع ) در پایان این ماجرا فرمود: اى حفص ! به قسم ، بر جعفر و آل جعفر لازم است هیچ گاه شکم شان را از غذا پر نکنند. به خدا قسم ، بر جعفر و آل جعفر لازم است هیچگاه براى دنیا کار نکنند! 📚پندهای حکیمانه علامه حسن زاده آملی//عباس عزیزی 📚صراط سلوک ، ص 41 ‌ @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔴پاسخ طبقات مردم به ندای ✍️شیطان به گفت: می خواهم تو را نصیحت کنم. 🔅حضرت یحیی فرمود: من میل به تو ندارم؛ ولی می خواهم بدانم طبقات مردم نزد شما چگونه اند.شیطان گفت: مردم از نظر ما به سه دسته تقسیم می شوند: 1- عده ای مانند شما معصومند، از آنها مأیوسم و می دانیم که نیرنگ ما در آنها اثر نمی کند. 2- دسته ای هم برعکس، در پیش ما شبیه توپی هستند که به هر طرف می خواهیم می گردانیم. 3- دسته ای هم هستند که از دست آنها رنج می برم؛ زیرا می خورند؛ ولی سپس از کرده خود می شوند و می کنند و تمام زحمات ما را به هدر می دهند. دفعه دیگر نزدیک است که موفق شویم؛ اما آنها به یاد می افتند و از چنگال ما فرار می کنند... ما از چنین افرادی پیوسته رنج می بریم... 📚کشکول ممتاز، ص 426 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔴کمک به گناه و ظلم ✍على بن حمزه مى گويد: دوستى داشتم كه در عين اينكه از بود از منشى هاى دربار _اميه بود، به من گفت : از عليه السلام براى من اجازه بگير تا به حضورش بروم . من از امام براى او اجازه گرفتم ، و با هم به حضور آن حضرت رسيديم وقتى دوستم وارد شد، سلام كرد و در كنارى نشست ، آنگاه به امام صادق عليه السلام عرض كرد: 🔹فدايت گردم ! من يكى از كارمندان بنى اميه بودم از دنياى آنها بسيارى بدستم آمد و از اينكه روزى از من (از جانب خدا) بازخواست مى كنند، غافل بودم . حال چه كنم ؟ (پشيمان و تايب هستم) امام صادق عليه السلام در پاسخ فرمود: اگر بنى اميه كسانى را براى منشى گرى و كتابت نمى يافتند و بيت المال مسلمين به سوى آنها آورده نمى شد و به دفاع از آنها كسى نمى جنگيد و در جماعت آنها شركت نمى نمود، آنها حق ما را از ما نمى گرفتند. (و نمى توانستند بگيرند) و اگر مردم از اندوخته هاى خود به آنها نمى دادند، آنها داراى آن همه ثروت و مكنت نمى شدند و جز مقدارى كه به دستشان رسيده باقى نمى ماند. دوستم به امام صادق عليه السلام عرض كرد: فدايت گردم آيا راه گريزى از اين همه وزر و وبال دارم ؟ 🔸امام صادق عليه السلام فرمود: اگر وظيفه تو را به تو بگويم انجام مى دهى ؟ دوستم عرض كرد: آرى . امام صادق عليه السلام فرمود: آنچه را كه از اين راه بدست آورده اى بررسى كن اگر صاحبانش را شناختى آن اموال را به صاحبانش بازگردان و اگر صاحبانش را نشناختى عوض آنها بده . در اين صورت را در پيشگاه برايت ضامن مى شوم . دوستم سر در گريبان فرو برد و پس از مدتى به امام عرض كرد تصميم خود را گرفتم و به وظيفه خود عمل مى كنم . 🔹على بن حمزه مى گويد: دوستم با ما به كوفه بازگشت آنچه از ثروت را كه از دربار بنى اميه بدست آورده بود، خارج ساخت . حتى لباسى را كه پوشيده بود از بدنش بيرون آورد و ما آن اموال را در راستاى دستور امام صادق عليه السلام مصرف و تقسيم نموديم و او براى خودش چيزى نگذاشت ، به طورى كه ما براى او لباس خريديم و نزدش فرستاديم . چند ماهى نگذشت كه او بيمار شد و به عيادتش مى رفتيم تا روزى من نزد او رفتم او را در حال نزع روح ديدم چشمش را باز كرد و به من گفت : اى على ! سوگند به سرور تو امام صادق عليه السلام به وعده اش (ضمانت بهشت ) در مورد من وفا كرد. سپس از دنيا رفت ، او را پس از غسل و كفن و نماز به خاك سپرديم بعداً به مدينه رفتم و به حضور امام صادق عليه السلام رسيدم . بى آنكه سخنى بگويم به من فرمود: اى على سوگند به خدا به وعده ى خود در مورد دوست تو وفا كرديم . گفتم : فدايت شوم درست فرمودى ، سوگند به خدا دوستم هنگام مرگش اين خبر را به من داد. 📚(سفینه البحار، ج 2 ص 107-108 / وسائل الشیعه، ج12 ص 144) @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✨﷽✨ 🔴در خدمت و باش ✍️جوانی به محضر خدا (ص) رسید و عرض کرد: ای رسول خدا! خیلی مایلم در راه خدا بجنگم. حضرت فرمود: در راه جهاد کن؛ اگر کشته شوی زنده و جاوید خواهی بود و از نعمت های بهشتی بهره مند می شوی و اگر بمیری، اجر تو با خداست. چنانچه زنده برگردی، گناهانت بخشیده شده و مانند روزی که از مادر متولد شدی، از پاک می گردی. 🔸جوان عرض کرد: ای رسول خدا! پدر و مادرم پیر شده اند و می گویند: ما به تو انس گرفته ایم و راضی نیستند من به جبهه بروم. 🔹 (ص) فرمود: در محضر پدر و مادرت باش. سوگند به آفریدگارم! یک شبانه روز در خدمت پدر و مادر بودن، بهتر از یک سال جهاد در جبهه جنگ است. ( البته در صورتي كه جهاد واجب عيني نباشد بلكه واجب كفائي باشد ) 📚بحارالأنوار ، جلد 52/74 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔴محکم ترین دستگیره ایمان 🔹تا آخر هیچ یک از شاگردان نتوانستند به سوالی که معلم عالیقدر رسول خدا صل الله علیه و اله و سلم طرح کرده بود جواب درستی بدهد، هر کس جوابی داد و هیچ کدام مورد پسند واقع نشد. سوالی که صل الله علیه و اله و سلم در میان اصحاب خود طرح فرمودند این بود: در میان دستگیره های کدام یک از همه محکم تر است؟. یکی از اصحاب گفت: . رسول خدا فرمودند: نه. دیگری گفت: . رسول خدا فرمودند: نه. سومی گفت: . رسول خدا فرمودند: نه. چهارمی گفت: حج و عمره رسول خدا فرمودند: نه. پنجمی گفت: . رسول اکرم فرمودند: نه. عاقبت جوابی که مورد قبول واقع شود از میان جمع حاضر داده نشد، بلکه خود حضرت فرمودند: تمام اینهائی که نام بردید کارهای بزرگ و با فضیلتی است ولی هیچکدام از اینها آن که من پرسیده ام نیست. 🔅حضرت فرمودند: محکم ترین دستگیره های ایمان داشتن به خاطر و داشتن به خاطر خدا است. 📚 کافی ج 2، ص 25 - وسائل الشیعه: ج 2، ص 497 / داستان راستان 77 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔴 راه غلبه بر نفس، است. ✍بعضی اولیای یک دفتری همراه خود داشتند و هر کاری که می کردند می نوشتند، در آخر روز هم نشسته و حساب کارهای خود را می کردند که ما در این روز چه کردیم، چه مقدار اطاعت خداوند متعال را نمودیم، چه مقدار سرپیچی و نافرمانی کردیم. امام موسی کاظم (علیه السلام) فرمودند: از ما نیست کسی که هر روز به حساب نفس خود نرسد؛ پس اگر کار خوبی انجام داده بود خدا را شکر کند و از خدا بخواهد که آن کار را بیشتر و بهتر بتواند انجام دهد و اگر کار بدی انجام داده بود استغفار و توبه نماید. 📚بحار الأنوار، ج‏72 حضرت رسول اکرم (ص ) فرمودند: انسان مؤمن نخواهد بود، تا این که به حساب نفسش برسد؛ شدیدتر از حسابرسی شریک با شریکش و مولی با بنده اش 📚بحار الأنوار، ج‏72 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔴امیر نگاهت باش تا اسیر گناهت نشوی ✍در بنی‌اسرائیل زنی زناکار بود، که هرکس با دیدن جمال او، به آلوده می‌شد! درب خانه‌اش به روی همه باز بود، در اطاقی نزدیک در، مشرف به بیرون نشسته بود و از این طریق مردان و جوانان را به می‌کشید، هرکس به نزد او می‌آمد، باید ده دینار برای انجام حاجتش به او می‌داد! عابدی از آنجا می‌گذشت، ناگهان چشمش به جمال خیره کننده زن افتاد، پول نداشت، پارچه‌ای نزدش بود فروخت، پولش را برای زن آورد و در کنار او نشست، وقتی چشم به او دوخت، آه از نهادش برآمد که‌ای وای بر من که مولایم ناظر به وضع من است، من و عمل حرام، من و مخالفت با حق! با این عمل تمام خوبی‌هایم از بین خواهد رفت! رنگ از صورت عابد پرید، زن پرسید این چه وضعی است. گفت: از خداوند می‌ترسم، زن گفت: وای بر تو! بسیاری از مردم آرزو دارند به اینجایی که تو آمدی بیایند.گفت: ای زن! من از خدا می‌ترسم، مال را به تو حلال کردم مرا رها کن بروم، از نزد زن خارج شد در حالی که بر خویش تأسف و حسرت می‌خورد و سخت می‌گریست! زن را در دل ترسی شدید عارض شد و گفت: این مرد اولین گناهی بود که می‌خواست مرتکب شود، این گونه به وحشت افتاد؛ من سال‌هاست غرق در گناهم، همان خدایی که از عذابش او ترسید، خدای من هم هست، باید من خیلی شدیدتر از او باشد؛ در همان حال کرد و در را بست و جامه کهنه‌ای پوشید و روی به عبادت آورد و پیش خود گفت: خدا اگر این مرد را پیدا کنم، به او پیشنهاد ازدواج می‌دهم، شاید با من کند! و من از این طریق با معالم دین و معارف حق آشنا شوم و برای عبادتم کمک باشد. بار و بنه خویش را برداشت و به قریه عابد رسید، از حال او پرسید، محلّش را نشان دادند؛ نزد عابد آمد و داستان ملاقات آن روز خود را با آن مرد الهی گفت، عابد فریادی زد و از دنیا رفت، زن شدیداً ناراحت شد. پرسید از نزدیکان او کسی هست که نیاز به ازدواج داشته باشد؟ گفتند: برادری دارد که مرد خداست ولی از شدت تنگدستی قادر به ازدواج نیست، زن حاضر شد با او ازدواج کند و خداوند بزرگ به آن مرد شایسته و زن بازگشته به حق پنج فرزند عطا کرد که همه از تبلیغ کنندگان دین شدند!! 📚برگرفته از کتاب عرفان اسلامی، ج 13، نوشته استاد حسین انصاریان @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔴ترس از خدا... ✍️ صلی الله علیه و آله شبی در خانه همسرشان امّ سلمه بود. نیمه شب از خواب برخاست و در گوشه تاریکی مشغول و گریه زاری شد. امّ سلمه که جای رسول خدا صلی الله علیه و آله را در رختخوابش خالی دید، حرکت کرد تا ایشان را بیابد. متوجه شد رسول اکرم صلی الله علیه و آله در گوشه خانه، جای تاریکی ایستاده و دست به سوی آسمان بلند کرده اند. در حال گریه می فرمود: خدایا! آن نعمت هایی که به من مرحمت نموده ای از من نگیر! مرا مورد شماتت دشمنان قرار مده و حاسدانم را بر من مسلط مگردان! خدایا! مرا به سوی آن بدیها و مکروه هایی که از آنها نجاتم داده ای برنگردان!خدایا! مرا هیچ وقت و هیچ آنی به خودم وامگذار و خودت مرا از همه چیز و از هر گونه آفتی نگهدار! در این هنگام، امّ سلمه در حالی که به شدت می گریست به جای خود برگشت. پیامبر صلی الله علیه و آله که صدای گریه ایشان را شنیدند به طرف وی رفتند و علت گریه را جویا شدند. امّ سلمه گفت: - یا رسول الله! گریه شما مرا گریان نموده است، چرا می گریید؟ وقتی شما با آن مقام و منزلت که نزد دارید، این گونه از خدا می ترسید و از خدا می خواهید لحظه ای حتی به اندازه یک چشم به هم زدن به خودتان وانگذارد، پس وای بر احوال ما! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: - چگونه نترسم و چطور گریه نکنم و از عاقبت خود هراسان نباشم و به خودم و به مقام و منزلتم خاطر جمع باشم، در حالی که علیه السلام را لحظه ای به خود واگذاشت و آمد بر سرش آنچه نمی بایست! 📚بحار، ج 16، ص 217. @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔴 اجابت دعا ✍ابوالحسن محمد بن عبدالله هروى مى ‏گويد مردى از اهالى بلخ با غلامش به زيارت حضرت (عليه السلام) آمد. خود و غلامش آن حضرت را زيارت كردند. ارباب، بالاى سر حضرت آمد و مشغول نماز شد و غلام، پايين پاى حضرت به نماز ايستاد. چون هر دو از نماز فارغ شدند، به سجده رفتند و سجده را طولانى نمودند. ارباب پيش از غلام سر از سجده برداشت و غلام را صدا كرد. غلام سر از سجده برداشت و گفت لبيک، اى مولاى من. به غلام گفت مى‏ خواهى آزادت كنم؟ گفت آرى. گفت تو در راه آزادى و فلان كنيز من هم كه در بلخ است، در راه خدا آزاد است و من در اين حرم مطهر او را با اين مقدار مهريه به همسرى تو درآوردم و پرداخت آن را نيز ضامن شدم و فلان زمين حاصل خيز خود را هم وقف بر شما دو نفر و اولادتان و اولاد اولادتان و همين طور نسل و ذريه شما كردم و حضرت امام رضا (عليه السلام) را هم به اين برنامه شاهد گرفتم. غلام گريست و به خدا و به حضرت رضا (عليه السلام) سوگند ياد كرد كه من در سجودم جز اين امور را نخواستم و به اين سرعت اجابتش از سوى خدا برايم معلوم شد. 📚 منابع: 1. بحارالانوار، جلد 49، صفحه 330 2. عیون اخبار الرضا، جلد 2، صفحه 282 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔴ترس از خدا... ✍️ صلی الله علیه و آله شبی در خانه همسرشان امّ سلمه بود. نیمه شب از خواب برخاست و در گوشه تاریکی مشغول و گریه زاری شد. امّ سلمه که جای رسول خدا صلی الله علیه و آله را در رختخوابش خالی دید، حرکت کرد تا ایشان را بیابد. متوجه شد رسول اکرم صلی الله علیه و آله در گوشه خانه، جای تاریکی ایستاده و دست به سوی آسمان بلند کرده اند. در حال گریه می فرمود: خدایا! آن نعمت هایی که به من مرحمت نموده ای از من نگیر! مرا مورد شماتت دشمنان قرار مده و حاسدانم را بر من مسلط مگردان! خدایا! مرا به سوی آن بدیها و مکروه هایی که از آنها نجاتم داده ای برنگردان!خدایا! مرا هیچ وقت و هیچ آنی به خودم وامگذار و خودت مرا از همه چیز و از هر گونه آفتی نگهدار! در این هنگام، امّ سلمه در حالی که به شدت می گریست به جای خود برگشت. پیامبر صلی الله علیه و آله که صدای گریه ایشان را شنیدند به طرف وی رفتند و علت گریه را جویا شدند. امّ سلمه گفت: - یا رسول الله! گریه شما مرا گریان نموده است، چرا می گریید؟ وقتی شما با آن مقام و منزلت که نزد دارید، این گونه از خدا می ترسید و از خدا می خواهید لحظه ای حتی به اندازه یک چشم به هم زدن به خودتان وانگذارد، پس وای بر احوال ما! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: - چگونه نترسم و چطور گریه نکنم و از عاقبت خود هراسان نباشم و به خودم و به مقام و منزلتم خاطر جمع باشم، در حالی که علیه السلام را لحظه ای به خود واگذاشت و آمد بر سرش آنچه نمی بایست! 📚بحار، ج 16، ص 217. @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
✍️مردی سالها در آرزوی دیدن (عج) بود و از اینکه توفیق پیدا نمی کرد امام را ببیند، رنج می برد. مدّت ها ریاضت کشید.شبها بیدار می ماند و و راز و نیاز می کرد.معروف است، هرکس بدون وقفه، چهل شبِ چهارشنبه به مسجد سهله (کوفه) برود و نماز مغرب و عشاء خود را آنجا بخواند، سعادت تشرّف به محضر امام زمان(عج) را خواهد یافت.این مرد عابد مدّت ها این کار را هم کرد، ولی باز هم اثری ندید. (ولی به خاطر این عبادتها و شب زنده داری ها و... صفا و نورانیت خاصّی پیدا کرده بود).تا اینکه روزی، به او الهام شد: 🔸«الان حضرت بقیة الله(عج)، در بازار آهنگران، در مغازه پیرمردی قفل ساز نشسته است. اگر می خواهی او را ببینی، به آنجا برو!»او حرکت کرد، و وقتی به آن مغازه رسید، دید حضرت مهدی(عج) آن جا نشسته و با آن پیرمرد گرم گفت و گو هستند. اینک ادامه داستان از زبان آن شخص: 🔹به امام(عج) سلام دادم. حضرت جواب سلامم را داد و به من اشاره کرد که اکنون ساکت باش و تماشا کن!در این حال دیدم پیرزنی که ناتوان بود، عصا به دست و با قد خمیده وارد مغازه شد، و قفلی را نشان داد و گفت: 🔸آیا ممکن است برای ، این قفل را سه ریال از من بخرید؟ من به این سه ریال پول احتیاج دارم.پیرمرد قفل ساز، قفل را نگاه کرد و دید قفل، بی عیب و سالم است. گفت: مادر، چرا مال مسلمانی را ارزان بخرم و حق کسی را ضایع کنم؟ این قفل تو اکنون هشت ریال ارزش دارد. من اگر بخواهم سود کنم، به هفت ریال می خرم.زیرا در این معامله، بیش از یک ریال سود بردن، بی انصافی است. اگر می خواهی بفروشی، من هفت ریال می خرم، و باز تکرار می کنم که قیمت واقعی آن هشت ریال است، من چون کاسب هستم و باید نفع ببرم، یک ریال ارزان تر خریداری می کنم. پیرزن ابتدا باور نکرد و گفت: هیچکس این قفل را سه ریال از من نخرید. 🔸تو اکنون میخواهی هفت ریال از من بخری..؟! به هرحال پیرمرد قفل ساز، هفت ریال به آن زن داد و قفل را خرید.وقتی پیرزن رفت،امام زمان(عج) خطاب به من فرمودند:مشاهده کردی؟! این گونه باشید تا من به سراغ شما بیایم. ریاضت و سیر و سلوک لازم نیست. مسلمانی را در عمل نشان دهید تا من شما را یاری کنم.از بین همه افراد این شهر، من این پیرمرد را انتخاب کردم. چون او دارد و را می شناسد.از اول بازار، این پیرزن برای فروش قفلش، تقاضای سه ریال کرد، امّا چون او را محتاج و نیازمند دیدند، همه سعی کردند از او ارزان بخرند و هیچکس حاضر نشد حتی سه ریال از او بخرد. درحالی که این پیرمرد به هفت ریال خرید. به خاطر همین انسانیت و این پیرمرد،هر هفته به سراغش می آیم و با هم گفت و گو میکنیم. امیر مؤمنان علی (ع) : «هر کس با مردم به انصاف رفتار کند خداوند بر عزتش بیفزاید». (بحارالانوارج72، ص33.) ‌‌‌‌ @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
😁 میگم یه روز روزه نگیری بجاش باید شصت روز بگیری برای کفاره عمد و یک روز هم قضایش ، میشود 61 روز😳 نمیدونم چند درصدی حساب کرده بازم صد رحمت به ها 😂😂😂 🌷🌹🌹🌷🌹🌷🌷 ـــــــــــــــــــــــــــ 👇 🌷🌹🌹🌹🌹🌷 ‼️استفاده از دیگران سؤال📝: آیا کسی که نیاز مبرم به وام دارد، می تواند ازدواج شخص دیگری را در إزاء مبلغی پول از او دریافت کند، و اقساط آن را پرداخت نماید؟ ✅جواب📚: اگر وام ازدواج را به یکی از زوجین بدهد، دریافت آن مبلغ از آن فرد، قرض گرفتن از او می باشد؛ و پرداخت مبلغی علاوه بر اصل ، و حرام است. 📕منبع: leader.ir 🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹 ❓سؤال : دریافت سود در برابر سپرده‌گذاری در چه حکمی دارد؟ ✅ پاسخ : سپرده ‏هاى كوتاه‏ مدّت و بلندمدّت مردم، نزد بانك‌ها و سودى كه بانك مى‌دهد، درصورتى است كه طبق موازين شرعى و از طريق قراردادها و عقود اسلامى (از قبيل ،وکالت، و امثال آن) باشد 👈 و سپرده‌گذار يقين داشته باشد يا احتمال قوی دهد كه بانك بعنوان وكالت از طرف مشترى اين قراردادها را بصورت شرعى انجام می‏دهد. ❗️امّا اگر يقين دارد كه اين امور جنبه ظاهرى و صورى دارد و فقط روى كاغذ است، آن سود است. @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
😄 طرف یه قصاب میاره خونش تا واسش گوسفند قربانی کند 🐑 به میگه : میخوام برام تیکه تیکش کنی با گوشتهایش درست کنم. سر و پا و روده‌شم خوب تمیز کن میخوام درست کنم پشکلاشم میخوام کود کنم برا آت آشغالاش رو هم میخوام برای 🐈 👨🏻 چپ نگاهش میکنه، میگه: میخوای ضبط کن بذار .. 📲 🌹🌷 شرایط سربریدن حیوان حلال‌گوشت (مثل گوسفند) 👇 واجبات موقع : 1_هنگام ذبح، نام گفته شود. 2_رو به قبله بودن حیوان 3_وسیله ، از جنس آهن باشد؛ (اما در هنگام ضرورت و ترس از تلف شدن حیوان، میشه از سنگ یا وسیله تیز دیگری هم استفاده کرد.) 4_ کننده مسلمان باشد. 5_حیوان قبل از ذبح، زنده باشد. 6_ ۴ رگ بزرگ گردن حیوان، بطور کامل از بریده شود. 💥💥💥💥💥 🔰 1ــ رو به قبله باشد. 2ــ وسیله ذبح، باشد.🔪 3ــ گذاشتن جلوحیوان قبل‌از ذبح 4ــ در ذبح‌گوسفند، 2دست و 1پایش بسته شود و پای دیگرش رها باشد. 5ــ در ذبح‌گاو، 4 دست و پایش بسته شود و دُم آن رها باشد.🐄🐮 6ــ پس از ذبح ، رهایش کنند تا بال و پر بزند 🐓🐔 💥💥💥💥💥 🔰 1ــ کارد راپشت حلقوم حیوان فروکنندوبه طرف جلوبیاورندکه ازپشت بریده شود. 2ــ حیوان جلوی حیوانات دیگر 3ــ ذبح حیوان در شـب و قبل ازظهرروزجمعه 4- راکه انسان خودش پرورش بادست خودبکشد. @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
از فرار کرده ای یا از رسول خدا؟؟ يكى از افراد ناباب نجف به نام عَبْدِ فرّار كه خيلى شرور بود و مردم از او واهمه و ترس فراوان داشتند، روزى وارد صحن مطهّر اميرالمؤمنين- عليه السّلام- مى‏ شود و نزديك مرحوم آخوند ملا حسین قلی همدانی-رحمه ‏اللَّه- مى ‏ايستد. آخوند از او مى‏ پرسد: نامت چيست؟ مى‏ گويد: من را نمى‏ شناسى؟ من عبد فرّار هستم. آخوند مى‏فرمايد: «أمن اللَّه فررتَ أم مِن رسوله؟» از خدا فرار كرده‏ اى يا از رسول خدا؟ آن مرد با شنيدن اين سخن به فكر فرو مى‏ رود و به خانه باز مى‏ گردد. روز بعد آخوند به شاگردانش مى‏ گويد: به تشييع جنازه يكى از اولياء اللَّه برويم. پس با هم به منزل عبد فرار مى‏ روند و مى‏ بينند كه مرحوم شده است، چون از خانواده‏اش علت فوتش را مى‏ پرسند، مى ‏گويند: ديروز حالش خوب بود از منزل بيرون رفت و برگشت، شب تا به صبح ناليد و گريه كرد و از دنیا رفت . 📚پاسداران حريم عشق، ج‏4، ص: 289 @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🩸 سيد بحرالعلوم خدمت امام زمان عجل الله فرجه 🥀 مرحوم سيد بحرالعلوم رحمةالله علیه به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد. در بين راه راجع به اين مساله، كه اشک و گريه بر امام_حسين صلوات‌الله علیه تمام گناهان را مى‌آمرزد، فكر مى‌كرد. 🥀 در همان وقت متوجه شد كه شخص عربى كه سـوار بـر اسـب اسـت بـه او رسـيد و سلام كرد. بعد پرسيد: 🥀 جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرو رفته‌اى؟ و در چه انديشه‌اى؟ اگر مساله علمى است، بفرمائيد شايد من هم اهل باشم! 🥀 سـيـد بـحرالعلوم فرمود: در اين باره فكر مى‌كنم كه چطور مى‌شود، خداى تعالى اين همه ثواب به و گريه كنندگان بر حضرت علیه‌السلام مى‌دهد، یا مثلا در هر قدمى كه در راه بـرمى‌دارد، ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملش نوشته مى‌شود و براى يك قطره گناهان و آمرزيده مى‌شود؟! 🥀 آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن! من براى شما مثالى مى‌آورم تا مشكل حل شود: 🥀 سـلـطـانـى بـه همراه درباريان خود به شكار مى‌رفت. در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سـخـتى فوق العاده‌اى افتاد و بسيار گرسنه شد. 🥀 پس خيمه‌اى را ديد و وارد آن خيمه شد. در آن سياه چـادر، پيرزنى را با پسرش ديد. آنان در گوشه خيمه عنيزه‌ای (بز شيرده) داشتند و از راه مصرف شير اين بز، زندگى خود را مى‌گرداندند. 🥀 وقـتى سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولى به خاطر پذيرايى از مهمان، آن بز را سربريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگرى براى پذيرايى نداشتند. 🥀 سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و به هر طورى كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را براى اطرافيان نقل كرد و در نهايت از ايشان سؤال كرد: 🥀 اگر بخواهم ميهمان نوازى پيرزن و فرزندش را داده باشم، چه عملى بايد انجام بدهم؟ 🥀 يكى از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهيد. ديگرى كه از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفى بدهيد. يكى ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد... 🥀 سـلطان گفت: هر چه بدهم است، زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده‌ام، چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند. و من هم بايد هر چه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود. 🥀 بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب حضرت علیه‌السلام هر چه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت، را در راه خدا داد، پس اگر خداوند بـه و كنندگان، آن همه اجر و ثواب بدهد، نبايد تعجب نمود، چون كه خـدائيش را نمى‌تواند به علیه‌السلام بدهد، پس هر كارى كه مى‌تواند، انجام مى‌دهد، يعنى با صرف نظر از مقامات عالى خودش، به و كنندگان آن حضرت، درجاتى عنايت مى‌كند. در عين حال اينها را جزاى كامل براى فداكارى آن نمى‌داند. 🥀 چون شخص عرب اين مطالب را فرمود، از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد. 📕 العبقری‌الحسان، علامه نهاوندی @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب