eitaa logo
احادیث بهشتی
106 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
35 ویدیو
15 فایل
لا یکون الرّجلُ منکم فقیهاً حتّی تَعرِفَ معاریضَ کلامِنا کپی مطالب جهت ترویج معارف جایز میباشد ...
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 ... 🌷 شیوه ی صحیح کردن ... 👉 @ahadisebeheshti sapp.ir/ahadisebeheshti
👈 ادامه ی مطلب : با همراهان آمد و گفت: به چه كسانى با ما مى كنيد؟ صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «با زمين و نزد متعال زيرا كه از طرف متعال شده‌ام كه آنها را بياورم»، و اشاره به عليهم السّلام فرمودند. و و همين كه چشمشان به صلّى اللَّه عليه و آله و عليهم السّلام افتاد، وحشت كردند به حدّى كه چهره هايشان زرد شد. كه ميل به اسلام داشت فرصت را مغتنم شمرده، پا پيش گذاشت و دست و را گرفته پس كشيد و آنها را كرد و از عواقب اين مطلع كرد و گفت: صفات او و او را در كتابها خوانده ايد. اين همان است، مگر نمى بينيد ابرهاى سياه را، و دگرگونى آفتاب را، و شاخه هاى درختان را كه خم شده، و صداى مرغان، و دود سياه اطراف و آثار زلزله را كه در كوهها نمودار شده است. آن بزرگواران منتظرند كه دست به بردارند. به قسم اگر سخنى گويند از ما نشانى نمى ماند. برويم و با او صلح كنيم. 💥 پرهيز از : او را فرستادند و مسلمان شد و عرض كرد: مردم پشيمان شده اند. حضرت فرمود: بياورند. گفت: قبول نمى كنند. فرمود: آماده جنگ باشند. گفت: قدرت اين كار را ندارند، ولى حاضرند را قبول كنند. ـــــــــــــــــــ ✅ @ahadisebeheshti
👈 ادامه ی مطلب : با همراهان آمد و گفت: به چه كسانى با ما مى كنيد؟ صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «با زمين و نزد متعال زيرا كه از طرف متعال شده‌ام كه آنها را بياورم»، و اشاره به عليهم السّلام فرمودند. و و همين كه چشمشان به صلّى اللَّه عليه و آله و عليهم السّلام افتاد، وحشت كردند به حدّى كه چهره هايشان زرد شد. كه ميل به اسلام داشت فرصت را مغتنم شمرده، پا پيش گذاشت و دست و را گرفته پس كشيد و آنها را كرد و از عواقب اين مطلع كرد و گفت: صفات او و او را در كتابها خوانده ايد. اين همان است، مگر نمى بينيد ابرهاى سياه را، و دگرگونى آفتاب را، و شاخه هاى درختان را كه خم شده، و صداى مرغان، و دود سياه اطراف و آثار زلزله را كه در كوهها نمودار شده است. آن بزرگواران منتظرند كه دست به بردارند. به قسم اگر سخنى گويند از ما نشانى نمى ماند. برويم و با او صلح كنيم. 💥 پرهيز از : او را فرستادند و مسلمان شد و عرض كرد: مردم پشيمان شده اند. حضرت فرمود: بياورند. گفت: قبول نمى كنند. فرمود: آماده جنگ باشند. گفت: قدرت اين كار را ندارند، ولى حاضرند را قبول كنند. ـــــــــــــــــــ ✅ @ahadisebeheshti
👈 ادامه ی مطلب : با همراهان آمد و گفت: به چه كسانى با ما مى كنيد؟ صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «با زمين و نزد متعال زيرا كه از طرف متعال شده‌ام كه آنها را بياورم»، و اشاره به عليهم السّلام فرمودند. و و همين كه چشمشان به صلّى اللَّه عليه و آله و عليهم السّلام افتاد، وحشت كردند به حدّى كه چهره هايشان زرد شد. كه ميل به اسلام داشت فرصت را مغتنم شمرده، پا پيش گذاشت و دست و را گرفته پس كشيد و آنها را كرد و از عواقب اين مطلع كرد و گفت: صفات او و او را در كتابها خوانده ايد. اين همان است، مگر نمى بينيد ابرهاى سياه را، و دگرگونى آفتاب را، و شاخه هاى درختان را كه خم شده، و صداى مرغان، و دود سياه اطراف و آثار زلزله را كه در كوهها نمودار شده است. آن بزرگواران منتظرند كه دست به بردارند. به قسم اگر سخنى گويند از ما نشانى نمى ماند. برويم و با او صلح كنيم. 💥 پرهيز از : او را فرستادند و مسلمان شد و عرض كرد: مردم پشيمان شده اند. حضرت فرمود: بياورند. گفت: قبول نمى كنند. فرمود: آماده جنگ باشند. گفت: قدرت اين كار را ندارند، ولى حاضرند را قبول كنند. ـــــــــــــــــــ ✅ @ahadisebeheshti
🗓 ✅ ۲۴ 🖊 به دست حضرت عليه السّلام در اين روز در سال ۷ ه’ در جنگ به دست عليه السّلام كشته شد و قلعه خيبر به دست آن حضرت فتح گرديد. 📚 (زاد المعاد: ص ۳۵. فيض العلام: ص ۳۱۷) و در بحار الانوار ۲۷ رجب روز فتح خيبر ذكر شده است. (بحار الانوار: ج ۹۷، ص ۱۶۸ - ۳۸۴) چون صلّى اللَّه عليه و آله به جنگ خيبريان رفت و قلعه قموص را محاصره كرد، ابتدا پرچم را براى مبارزه با آنان به ابوبكر دادند. ابوبكر با لشكرى رفت، ولى چون نظر به پهلوانان آنان نمود فرار كرد🏃🏿‍♂ و لشكريان هم در پى او باز گشتند.❗️❗️ روز بعد صلّى اللَّه عليه و آله پرچم را به عمـر داد و او هم از ترس كشته شدن به ميدان جنگ نرسيده باز گشت. 🏃🏿‍♂🏃🏿‍♂ انتخاب عليه السّلام براى فتح : صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: «فردا پرچم را به مردى مى دهم كه حمله هايش را تكرار كند، نه اينكه فرار كند.«کرّارٌ غیر فرار». كسى كه و پيامبرش را دارد و و پيامبرش هم او را دارند، و خداوند را به دست او مى كند». همه اصحاب آرزو كردند كه اين مقام و منزلت به آنان واگذار شود. فرداى آن روز، صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: على بن ابى طالب عليه السّلام كجاست؟ گفتند: چشم دردى دارد كه حركت براى آن حضرت مشكل است. خاتم الانبياء صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: او را حاضر كنيد. سلمة بن اكوع رفت و آن حضرت را آورد. صلّى اللَّه عليه و آله سر آن حضرت را در بر گرفت و از آب دهان مبارك به چشمان نورانى حضرت خاتم الاوصياء على مرتضى عليه السّلام ماليد و فرمود: « بار الها، زحمت گرما و سرما را از او بردار ». ✨ پس از آن روز بر عليه السّلام درد چشم عارض نشد و از گرما و سرما آزرده نگشت. صلّى اللَّه عليه و آله زره خود را بر او پوشانيد و را بر كمر او بست و پرچم به آن حضرت سپرد و سوار بر مركبش نموده فرمود: « از سمت راست، از سمت چپ، از پيش رو و از پشت سر، و نصرت خدا بالاى سر، و دعاى من از پشت سر تو است ». فرمود: يا على، مسلمانى را بر ايشان عرضه كن. 👀 ميدان جنگ : آن حضرت رفت، و پس از و عده اى براى جنگ با او آمدند. آنان دو نفر از مسلمانان را شهيد كردند. عليه السّلام بر آنها تاخته و آنها را كشتند. آنگاه برادر با عده اى آمدند. حضرت آنها را هم به درك فرستاد. مرحب كه شجاع بود به خونخواهى آمد. عليه السّلام چنان با بر سرش فرود آورد كه شمشير از حلقش گذشت و او را دو نيم ساخت و به خاك انداخت. صداى تكبير مسلمانان بلند شد. عده اى از به دفاع آمدند و با مسلمانان به جنگ پرداختند. عليه السّلام به مبارزه ادامه داد تا عده اى كشته شدند و عده اى به قلعه گريختند. 🤲 آن حضرت با دست قدرتمند حيدرى در را كند و براى مسلمانان معبر قرار داد تا از خندق عبور كنند. حضرت چندين بار مسلمانان را از روى به وسيله ی آن در عبور داد، با اينكه از سه روز قبل، آن حضرت گرسنه بود. 📚 (المستدرك على الصحيحين: ج ۳، ص ۳۷. مجمع الزوائد و منبع الفوائد: ج ۹، ص ۱۲۴. كنز العمّال: ج ۵، ص ۲۸۳. فيض العلام: ص ۳۱۷ - ۳۲۱) ✅ @ahadisebeheshti
👈 ادامه ی مطلب : با همراهان آمد و گفت: به چه كسانى با ما مى كنيد؟ صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «با زمين و نزد متعال زيرا كه از طرف متعال شده‌ام كه آنها را بياورم»، و اشاره به عليهم السّلام فرمودند. و و همين كه چشمشان به صلّى اللَّه عليه و آله و عليهم السّلام افتاد، وحشت كردند به حدّى كه چهره هايشان زرد شد. كه ميل به اسلام داشت فرصت را مغتنم شمرده، پا پيش گذاشت و دست و را گرفته پس كشيد و آنها را كرد و از عواقب اين مطلع كرد و گفت: صفات او و او را در كتابها خوانده ايد. اين همان است، مگر نمى بينيد ابرهاى سياه را، و دگرگونى آفتاب را، و شاخه هاى درختان را كه خم شده، و صداى مرغان، و دود سياه اطراف و آثار زلزله را كه در كوهها نمودار شده است. آن بزرگواران منتظرند كه دست به بردارند. به قسم اگر سخنى گويند از ما نشانى نمى ماند. برويم و با او صلح كنيم. 💥 پرهيز از : او را فرستادند و مسلمان شد و عرض كرد: مردم پشيمان شده اند. حضرت فرمود: بياورند. گفت: قبول نمى كنند. فرمود: آماده جنگ باشند. گفت: قدرت اين كار را ندارند، ولى حاضرند را قبول كنند. ـــــــــــــــــــ ✅ @ahadisebeheshti
🗓 ✅ ۲۴ 🖊 به دست حضرت عليه السّلام در اين روز در سال ۷ ه’ در جنگ به دست عليه السّلام كشته شد و قلعه خيبر به دست آن حضرت فتح گرديد. 📚 (زاد المعاد: ص ۳۵. فيض العلام: ص ۳۱۷) و در بحار الانوار ۲۷ رجب روز فتح خيبر ذكر شده است. (بحار الانوار: ج ۹۷، ص ۱۶۸ - ۳۸۴) چون صلّى اللَّه عليه و آله به جنگ خيبريان رفت و قلعه قموص را محاصره كرد، ابتدا پرچم را براى مبارزه با آنان به ابوبكر دادند. ابوبكر با لشكرى رفت، ولى چون نظر به پهلوانان آنان نمود فرار كرد🏃🏿‍♂ و لشكريان هم در پى او باز گشتند.❗️❗️ روز بعد صلّى اللَّه عليه و آله پرچم را به عمـر داد و او هم از ترس كشته شدن به ميدان جنگ نرسيده باز گشت. 🏃🏿‍♂🏃🏿‍♂ انتخاب عليه السّلام براى فتح : صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: «فردا پرچم را به مردى مى دهم كه حمله هايش را تكرار كند، نه اينكه فرار كند.«کرّارٌ غیر فرار». كسى كه و پيامبرش را دارد و و پيامبرش هم او را دارند، و خداوند را به دست او مى كند». همه اصحاب آرزو كردند كه اين مقام و منزلت به آنان واگذار شود. فرداى آن روز، صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: على بن ابى طالب عليه السّلام كجاست؟ گفتند: چشم دردى دارد كه حركت براى آن حضرت مشكل است. خاتم الانبياء صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: او را حاضر كنيد. سلمة بن اكوع رفت و آن حضرت را آورد. صلّى اللَّه عليه و آله سر آن حضرت را در بر گرفت و از آب دهان مبارك به چشمان نورانى حضرت خاتم الاوصياء على مرتضى عليه السّلام ماليد و فرمود: « بار الها، زحمت گرما و سرما را از او بردار ». ✨ پس از آن روز بر عليه السّلام درد چشم عارض نشد و از گرما و سرما آزرده نگشت. صلّى اللَّه عليه و آله زره خود را بر او پوشانيد و را بر كمر او بست و پرچم به آن حضرت سپرد و سوار بر مركبش نموده فرمود: « از سمت راست، از سمت چپ، از پيش رو و از پشت سر، و نصرت خدا بالاى سر، و دعاى من از پشت سر تو است ». فرمود: يا على، مسلمانى را بر ايشان عرضه كن. 👀 ميدان جنگ : آن حضرت رفت، و پس از و عده اى براى جنگ با او آمدند. آنان دو نفر از مسلمانان را شهيد كردند. عليه السّلام بر آنها تاخته و آنها را كشتند. آنگاه برادر با عده اى آمدند. حضرت آنها را هم به درك فرستاد. مرحب كه شجاع بود به خونخواهى آمد. عليه السّلام چنان با بر سرش فرود آورد كه شمشير از حلقش گذشت و او را دو نيم ساخت و به خاك انداخت. صداى تكبير مسلمانان بلند شد. عده اى از به دفاع آمدند و با مسلمانان به جنگ پرداختند. عليه السّلام به مبارزه ادامه داد تا عده اى كشته شدند و عده اى به قلعه گريختند. 🤲 آن حضرت با دست قدرتمند حيدرى در را كند و براى مسلمانان معبر قرار داد تا از خندق عبور كنند. حضرت چندين بار مسلمانان را از روى به وسيله ی آن در عبور داد، با اينكه از سه روز قبل، آن حضرت گرسنه بود. 📚 (المستدرك على الصحيحين: ج ۳، ص ۳۷. مجمع الزوائد و منبع الفوائد: ج ۹، ص ۱۲۴. كنز العمّال: ج ۵، ص ۲۸۳. فيض العلام: ص ۳۱۷ - ۳۲۱) ✅ @ahadisebeheshti