eitaa logo
اهل قلم
130 دنبال‌کننده
106 عکس
0 ویدیو
0 فایل
محفلی برای خواندن از نوشته های نویسندگان و فرهیختگان حوزوی و دانشگاهی که دل در گرو اهل بیت علیه السلام و معارف دین دارند ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Jr14710
مشاهده در ایتا
دانلود
مالک صفت جوان ترین.. ✍ دکتر رئیس مجتمع فرهنگی و کتابخانه امام رضا(ع) سبزوار دکتر مالک رحمتی صفت جوانترین را هم در قائم مقامی آستان قدس رضوی، هم سازمان خصوصی سازی و هم استانداری یدک می کشید. بعضی از همکاران که از نزدیک با ایشان حشر و نشر داشتند بر بازبودن فکر و ایده پرداز بودن ایشان تأکید داشتند. جوانی متولد 61 که بعد از حضور در بنیاد کوثر سر از آستان قدس رضوی در آورد و بنیاد بهره وری موقوفات را که به نوعی موتور محرکه آستان است را بر عهده گرفت و بعد به نفر دوم آستان تبدیل شد. آستان قدس رضوی به قول بعضی به اندازه شش وزارتخانه نیرو و شرح وظایف دارد و ما در این چند سال از نزدیک نحوه اداره کردن این هموطن و همکار آذری زبانمان را می دیدیدم. انتقال ایشان به سازمان خصوصی سازی و بعد استانداری آذربایجان شرقی را در عین درک موضوع با حسرت دنبال کردیم و در دل گفتیم کاش در کسوت خادمی امام رئوف می دیدم ایشان را و بعد حسرت مان با سقوط هلی کوپتر حامل چند نفر از عزیزترین مسئولان کشوری و منطقه ای بیشتر شد. دنیا دار گذر است و برای هر انسانی زمانی معین برای رسیدن به دوست. روزی این عزیزان نیز همین بود که در روز میلاد امام رئوف رخت از این جهان بربندند و حسرتی که ماند بر دل بینندگان. @ahalieghalam
ثمرۀ «رأی» به «عهد» ▪️ چندجمله‌ای در رثای «رئیسی عزیز» ✍ حجت‌الاسلام مخمد حسین من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلا. یک. همین چند روز پیش بود که در کنگرۀ جهانی مولایش حضرت رضا علیه السلام گفت «رأی» مهم است، اما این «عهد» است که ما را به «حکمرانی توحیدی» می‌رساند. او این را گفت و با بیانی رسا توضیح داد؛ ولی خیلی‌ها نفهمیدند منظورش چیست؛ و ای کاش حالا که پیکر سوخته‌اش از دل جنگل‌های مه‌آلود منطقه‌ای دورافتاده و صعب العبور برگشته فهمیده باشند. البته بعضی‌ها هم بودند که خودشان را به نفهمیدن زدند؛ همان‌هایی که به قول رهبر مهربان و قدرشناس انقلاب، ناسپاسی‌ها و طعنه‌هایشان او را آزرد، اما از تلاش برای پیشرفت کشور باز نداشت. آه که اگر موسم همدلی و وحدت نبود، خیلی حرف‌ها داشتیم با خیلی‌ها. دو. «بالابردن ترازها»؛ این هنر اختصاصی مردان خداست؛ مردانی از جنسِ «اخلاص» و «ایثار». به‌راستی اگر «رئیسی عزیز» با مجاهدت و شهادت خود تراز مدیریت و ریاست در جمهوری اسلامی را بالا نبرد، پس چه کرد؟ آیا وقتی مردم طعم خدمت رئیس‌جمهور مغتنمی مثل رئیسی را چشیده‌اند و فرار او از دیده‌شدن را دیده‌اند، دیگر به آنان‌که جز نام و نان سودایی ندارند مجال خودنمایی خواهند داد؟ به لطف خدا هرگز! ما از این پس کسی را انتخاب می‌کنیم که گزینۀ خداست؛ به کسی «رأی» می‌دهیم که اهلِ «عهد» است؛ کسی‌که هم رأی می‌گیرد، هم دل می‌برد؛ کسی‌که مثل «آل‌هاشم» در خط خونین آل‌هاشم است؛ کسی‌که به لباس سبز پاسداری افتخار می‌کند؛ کسی‌که سنگینی مداد علماء و دماء شهداء را با هم دارد؛ کسی‌که صندلی ریاست برای او سکوی رسیدن به سعادت است؛ و چه سعادتی بالاتر از «شهادت». سه. ما به «حکمت الهی» باور داریم. ما عجول نیستم. ما دیگر آموخته‌ایم که «العاقبة للمتقین». ما خیلی خوب می‌فهمیم که تاریخ به نفع حقیقت در جریان است. ما باور داریم که با وجود همۀ فشارها و سختی‌ها نزدیک قله‌ایم. ما دیگر از هلهلۀ هرزه‌ها هول نمی‌شویم. ما دیگر از طعنۀ وطن‌فروش‌ها نمی‌ترسیم. ما دیگر از هتاکی تن‌فروش‌ها باکی نداریم. آن‌چه امروز رخ می‌دهد سرگذشت ماست. ما به این دست‌افشانی‌ها، پای‌کوبی‌ها و می‌گساری‌ها عادت داریم. ما خوانده‌ایم و شنیده‌ایم که سر مطهر یحیی به زنی بدکاره پیشکش شد، وحشی جگر حمزه ـ شیر خدا ـ را به‌پاس کینۀ هند درید و ابن‌ملجم فرق علی ـ امیر خیبرشکن ـ را به طمع قطام شکافت. آری؛ جهان خواهد دید که شهادت رئیسی چگونه کتاب انقلاب را ورق می‌زند، به حرکت کشور سرعت می‌دهد و پیوند هرچه بیشتر «جمهور» با «جمهوری اسلامی» را باعث می‌شود. بگذارید این‌گونه بگویم: «خون» بر «رسانه» پیروز است؛ همان خونی که غبار شبهه را از دل‌های اسیر مجاز خواهد زدود؛ و آن روز است که معلوم می‌شود «اکثریت» از آنِ کیست. چهار. ما به‌شدت دلشکسته‌ایم؛ اما ناامید و افسرده نه. چراکه به صدق وعدۀ خدا ایمان داریم. ما این نهیب حکیمانه و شاعرانۀ خواجۀ شیراز را به گوش جان شنیده‌ایم که: هان مَشو نومید چون واقف نِه‌ای از سرّ غیب باشد اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور ای دل اَر سیل فنا بنیاد هستی برکَند چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور «رئیسی عزیز» رفت؛ اما «خامنه‌ای عزیز» هست؛ همان‌که دست در دست کشتیبان اصلی ـ امام زمان ارواحنا فداه ـ مثل کوه ایستاده و همه به او تکیه داده‌ایم؛ همان خلف صالحِ خمینی کبیر ـ روح الله موسوی ـ که امروز «انّ معی ربیِ» کلیم الله را از زبان او می‌شنویم و با دم عیسوی‌اش دم‌به‌دم زنده می‌شویم. آری؛ سر خمّ مِی سلامت، شکند اگر سبویی. پنج. به‌قول صائب تبریزی: درین بساط به جز شربت شهادت نیست مِیی که تلخیِ مرگ از گلو تواند شست و این شعر لبریز از شور و شعور، در حقیقت شرح این فرمایش شیرین و شیوای پیشوای شهادت‌طلبان و امیر مؤمنان است که: من لم یُقتل مات و ان افضل الموت القتل. خدایا! در طول حیات خود که کاری برای تو نکردیم؛ زندگی‌مان که به درد دینت نخورد؛ بیا و مرگمان را برای خودت و در راه خودت قرار بده. ما که قرار هست بمیریم؛ بگذار فدای تو شویم؛ فدای حسین تو که همه‌چیزش را فدای تو کرد. حسین‌جان! ما هم روسیاهیم؛ ما هم بوی خوشی نداریم؛ سیاهی و بدبوییِ گناه همۀ وجودمان را فراگرفته؛ اما: گرچه سیه‌رو شدم غلام تو هستم خواجه مگر بندۀ سیاه ندارد آری؛ غلامتان به من آموخت در میانۀ خون که روسیاهی ما نیز راه حل دارد پس: ارزقنا الشهادة فی سبیلک یا مولای ...
بوئیدن گل نیاز نیست..! ✍ دیگر نیاز به بو کشیدن یاس و نرگس و لاله، گل محمدی نیست... تو در قطعه ای از بهشت ساکن شده ای آنجا که بوی خوش یاس نبی و گل نرگس فاطمه مهدی(عج) آید.. اکنون که لاله های شهید به استقبال تو آمده تا همراهشان محضر جدت نبیِ به بوی محمدی مشعوف شوی از استشمام بوی علی که دنبال تحقق عدالتش بودی سرمست شو! گلهای این دنیا نمادی از افضلِ خلق الله بودند تا قدری از غم دوریمان کاسته شود حالا که رفتی..! بوئیدن گل نیاز نیست! @ahalieghalam
شهید رئیسی هشتمین عالم مدفون در دارالسلام حرم مطهر رضوی ✍ دارالسلام حرم مطهر رضوی مدفن هفت نفر از علما بود که هشتمين آنها شهید آیت الله دکتر رئیسی هشتمين رئیس جمهور ایران شد. چهل سال از آخرین تدفین آنجا به نام مرحوم سیدحسین خادمی اصفهانی می گذرد که در سال 1363شمسی به خاک سپرده شد. هفت نفری که پیش از این در آنجا توفیق تدفین یافتند عبارتند از حضرات آیات وحجج الاسلام والمسلمین؛ 🪴 سید هاشم میردامادی نجف آبادی به سال 1380قمری 🪴 شیخ حبیب الله گلپایگانی به سال 1384 قمری 🪴 شیخ غلامحسین تبریزی عبدخدائی به سال 1400قمری 🪴 سیدعلی موسوی اصفهانی به سال 1393 قمری 🪴 شیخ مرتضی واعظ عیدگاهی به سال ۱۳۹۲ قمری 🪴 شهید سیدعبدالکریم هاشمی نژاد به سال 1360شمسی 🪴 سیدحسین خادمی اصفهانی به سال 1363شمسی اکنون بعد چهل سال شهید آیت الله دکتر رییسی هشتمين نفر است که به جمع آنان پیوست! روح همه عزیزان مدفون در این مکان شریف شاد.. منبع: مشاهیر مدفون درحرم‌رضوی .جمعی از نویسندگان. ج 1 .مشهد.بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی.چاپ‌دوم 1386ش @ahalieghalam
عاقبت بخیری... ✍ دکتر علی رئیس مجتمع فرهنگی و کتابخانه امام رضا(ع) سبزوار همه ما بالاخره می رویم، دنیا جای ماندن نیست. تعبیری که حضرت امیر علیه السلام در نهج البلاغه از دنیا دارد همین دار سفر است. و هم ایشان بعد از ضربت خوردن بدست یکی از اشقیا می فرمایند: فزت و رب الکعبه. بهترین پایان چیزی جز عاقبت بخیری نیست. در خصوص آیت الله رئیسی رحمه الله علیه نیز خبر در عین شوکه کننده بودن آن، شیوه رفتن، پیام رستگاری را مخابره می کرد. فعالیت ایشان را در آستان قدس رضوی از نزدیک دیده بودم نکته برجسته در دوران مدیریت ایشان تلاش برای رسیدن به اهداف و توسعه مجموعه با سرلوحه قرار دادن بیانات رهبر معظم انقلاب بود، یادم هست در نخستین جلسه مدیران دانشگاه علوم اسلامی رضوی با ایشان، بر تربیت طلبه انقلابی در دانشگاه تاکید داشتند و البته برای دانشگاه افق بلندی را می دیدند. بر توسعه دانشگاه با هدف رفع نیازهای نظام تاکید داشتند. همین اندیشه باز را در افکار دکتر مالک رحمتی نیز می دیدیم. از ثمرات حضور تفکر آیت الله رئیسی در آستان قدس رضوی تغییر تعریف در خدمت، خادم و مخدوم بود که ثمره اش را با حضور در سبزوار می بینم. عشقی که مردم با حضور خادمیاران نثار امام رئوف می نمایند. روحشان شاد @ahalieghalam
از آمادگی برای زیارت تا نهادینه سازی شوق زیارت این یادداشت به زیارت کودکان و آشنایی آنان با این مهم که دارای بُعد فردی و اجتماعی است، می پردازد و از چگونگی آمادگی در این زمینه و نهادینه سازی زیارت در قلب و جان کودک و راهکارهای آن ارائه سخن دارد. روزنامه خراسان ویژه نامه زندگی سلام @ahalieghalam
از آمادگی برای زیارت تا نهادینه سازی شوق زیارت ✍ زیارت که تمایل قلبی به حضور در کنار مزار اهل بیت علیهم السلام و ایجاد ارتباط روحی با ایشان است عملی مقدس و محترم محسوب می شود که بسته به بزرگی و اعتبار زیارت شونده، ارزش و اعتبار متفاوتی خواهد داشت. زیارت اهل قبور، علما، امام زادگان و ائمه اطهار(ع) هر کدام درجات متفاوت و با ارزشی خاص دارد. خاطره هر کدام از ما از زیارت به دوران خوش کودکی بر می گردد که همراه پدر و مادر به یکی از مشاهد شریفه مشرف شدیم. معمول زیارت ها به واسطه لزوم سفر و قرار گرفتن در فضای خارج از منزل و زندگی روتین، در خاطر ما ثبت و ضبط می شود بر این اساس از اولین مفاهیم دینی است که در ذهن و قلب ما ماندگار می شود. از آنجایی که تربیت کودک به گفتار بدون کردار میسر نیست باید هر آنچه را که به او می آموزیم بدان نیز عمل کنیم. وقتی قصد زیارت می کنیم و از اهمیت آن با کودک سخن می گوییم باید توجه به این موضوع را در رفتار خویش نیز به نمایش بگذاریم. آداب زیارت و آمادگی برای حضور در حرم را در ضمن آموزش به کودک، به دقت عمل می کنیم تا در یاد و خاطر او باقی بماند چنانکه که ما اعمال و رفتار پدرومادرمان در زمان زیارت و حضور در حرم را به یاد داریم. تشویق کودک به کلام محبت آمیز و اهدای جایزه از مواردی است که زیارت را برای او شیرین و پرجاذبه می سازد از این رو بهتر است تدارک آن را در مسیر زیارت ببینیم تا ذوق و شوق تکرار زیارت در او نهادینه شود. با توجه به اینکه کودکان سعی در تکرار رفتار بزرگترها و تشبیه خویش به آنها را دارند در مقوله زیارت باید تلاش کنیم تا با همراهی گفتار و کردار، اعمال و رفتارمان جنبه آموزش داشته باشد. در زمان حضور در حرم و یا در مسیر آن از شخصیت و بزرگی آنکه به زیارتش می رویم سخن گفته و کرامات او را یادآور می شویم که البته لازمه آن و وظیفه پدر و مادر مطالعه در این زمینه است. درصورتی عدم موفقیت در زمینه مطالعه و ارتباط با کودک در این زمینه، می توانیم با تهیه کتاب های داستان مناسب گروه سنی کودکان در زمینه ائمه و زیارت به آموزش پرداخته و به سوالات احتمالی آنها پاسخ مناسب بدهیم. حفظ حرمت مکان زیارتی بسیار مهم است که باید از سوی والدین رعایت و به فرزندان تفهیم شود به واسطه حرمت زیارت شونده ریختن زباله، پرداختن به امور غیر معنوی و احتمالا منافی با روح زیارت، سرگرمی با موبایل و بازی و هر کاری که از منظر عقل نادرست است باید ترک کرده و به کودک نیز تذکر آموزنده بدهیم. رسیدن به روح زیارت و قبولی آن در گرو فهم این مقوله است که آن هم با درک جایگاه امام(ع) و اطاعت پذیری صورت می گیرد. این موضوع را باید به زبان ساده در ذهن کودک جای داده و با ابراز خوشحالی از حضور در حرم به او بگوییم که به زیارت چه کسی آمده و از محبت و دوستی با امام(ع) حرف بزنیم، ضمن بیان اهمیت رضایت حضرات از ما، به لزوم اثبات مهر و محبت خویش با فرمان پذیری و عمل به دستورات آنها تأکید کنیم. شکل رفتار و گفتار ما در زیارت باید به گونه ای متفاوت از زمان حضور در محل کار و زندگی باشد تا کودک به خوبی به این موضوع پی ببرد، حفظ زبان از غیبت و بدگوئی یا خدای نکرده ناسزا و ترک رفتار و اعمال دون شان فضای زیارتی همگی باید به دقت رعایت شود. اشتغال به نماز و دعا در مکان زیارتی و توجه مراسمات مذهبی در حال برگزاری در حرم جنبه ای دیگر از آموزش زیارت است که باید مورد توجه والدين قرار بگیرد. تربیت فرزند در سیره اهل بیت(ع) بسیار مورد توجه بوده و در این باب روایات و حکایات مختلفی از ایشان نقل شده است. امام حسین(ع) ضمن توجه به فرزندش علی اکبر در کودکی و ابراز مهر و محبت نسبت به وی، برای معلم قرآن او عبدالرحمان سلمی، زمانی که سوره حمد را آموخته بود هدایای بسیاری در نظر گرفت که سبب تعجب اطرافیان شد. امام ارزش این کار او را بیش از آن هدایا دانست و بر آموزش دینی و تعلیم قرآن به کودکان تأکید کرد. فرزندی که در کودکی روح و روانش به قرآن و دین و اهل بیت(ع) انس و الفت پیدا کند در آینده مقابل هجمه های فرهنگی و بی دینی در جامعه و فضای مجازی از ایمنی خاصی برخوردار بوده و به راحتی از صراط مستقیم منحرف نمی شود. وجود اماکنی مخصوص کودکان که اخیرا در حرم امن علی بن موسی الرضا علیه السلام شاهد آن هستیم کار بسیار پسندیده ای است که در نظر کودکان نیز زیبا و جذاب جلوه می کند و مشوق زیارت و حضور آنها در اینگونه اماکن مذهبی و شریف خواهد بود. افزون بر آن در زمینه آموزش اصولی معارف دین و قرآن و نیز میل و رغبت کودکان به این امور توفیقاتی را به دنبال خواهد داشت. @ahalieghalam
هر عاشقی که تشنۀ جام شهادت است بایست خادم تو شود یا که زائرت @ahalieghalam
به بهانه روز زیارتی امام رضا علیه‌السلام ✍حجت‌الاسلام غلامرضا تربقان ◾️اغلب زادگاه و محل دفن ائمه ما حجاز یا عراق است چرا امام هشتم(ع) در ایران و خراسان مدفون شده‌اند. برای پاسخ این پرسش به تاریخ سال‌های 190 هجری قمری مراجعه کنیم. 🔹غاصبین خلافت چه خانواده بنی‏امیه و چه خاندان بنی‌عباس، بیشترین وحشت و نگرانی را از جانب خاندان علی(ع) داشتند. چرا که توده انبوهی از مردم، خلافت را حق مسلم آنان می‌دانستند و هرگونه فضیلتی را در وجود آن‌ها می‌یافتند. این بود که فرزندان بزرگوار حضرت علی(ع) همواره مورد شکنجه و آزار خلفای وقت بودند و سرانجام هم به دست آنان به شهادت می‌رسیدند. 🔹هارون‌الرشید یکی از خلفای بنی‌عباس، دستور داد امام هفتم حضرت موسی بن جعفر(ع) را زندانی و پس از سال‌ها زندان به شهادت برسانند. هارون‌الرشید در اواخر خلافت خود پسرش (محمدامین) را که مادرش زبیده خاتون بود، ولیعهد خود قرار داد و از مردم برای او بیعت گرفت و پسر دیگرش (عبدالله مأمون) را که از مادری ایرانی بود، ولیعهد دوم قرار داد. 🔻در سال ۱۹۳ هجری، انقلاب و شورش در شهرهای خراسان بالا گرفت و سرداران سپاه از خاموش ساختن فریاد اعتراض و انقلاب در خراسان عاجز ماندند. 🔻هارون‌الرشید پس از مشاوره با وزیرانش تصمیم گرفت؛ شخصاً به خراسان سفر کرده و قدرت خلافت را یکجا برای سرکوبی انقلاب‌های خراسان به کار گیرد. او پسرش محمدامین را در بغداد گذاشت و مأمون را که از طرف هارون والی خراسان بود همراه خود به خراسان برد و توانست اوضاع آشفته خراسان را آرام کند، اما نتوانست به بغداد (مرکز خلافت) برگردد و که مرگ او را امان نداد و در همان سال در طوس خراسان درگذشت. 🔹شکست امین بعدِ مرگِ هارون در بغداد، مردم با پسر او محمدامین بیعت کردند. از خلافت امین ۱۸ روز نگذشت که او برادرش مأمون را از ولایتعهدی خلع نمود و پسر خودش را ولیعهد نمود. مأمون هم در واکنش نسبت به این عمل، امین را از خلافت خلع کرد و مدت پنج سال بین این دو برادر جنگ‌های خونینی رخ داد و سرانجام در سال ۱۹۸ هجری امین کشته شد و اختیار کامل کشورهای اسلامی در دست مأمون قرار گرفت. در این میان مأمون به قدرت رسید ولی مشکلات بزرگی در برابر او سر برآورد. 🔻اـ اعراب به خلافت و حکمرانی مأمون تن در نمی‌دادند به این علت که مادر و مربی و اکثر متصدیان امورش همه غیرعرب و ایرانی بودند. 🔻۲ـ کشتن برادرش امین، به ظاهر یک پیروزی نظامی بود ولی نتایج منفی داشت. مردم و به‌ویژه عباسیون و عرب را نسبت به او بدبین ساخت و نفرت افکار عمومی را برانگیخت. 🔻۳ـ شورش‌ها و قیام‌های متعددی توسط علویان در نقاط مختلف اسلامی رهبری می‌شد از جمله در کوفه، بصره، مکه، حجاز، مدینه و یمن و… که مأمون برای رهایی از این بحران‌ها تصمیم گرفت خود را به امام هشتم(ع) نزدیک کند تا بتواند شورش‌های علویان را فرو نشاند و اعتماد اعراب را نسبت به خود کسب کند و ضمناً امام(ع) را از نزدیک تحت نظر داشته باشد و بتواند از محبوبیت امام(ع) در جامعه بکاهد. 🔹دعوت مأمون از امام (علیه السلام) به خراسان مأمون پس از مشورت با وزیرش ـ فضل بن سهل ـ دستور داد؛ امام را محترمانه به مرکز خلافت (مرو) بیاورند. ولی امام نپذیرفت و بعد از اصرار و تهدید، امام راهی خراسان شدند. از مسیر کوفه به قم و نیشابور و قریه سناباد (که فعلاً مرقد امام است) و به سرخس و از آنجا به مرو که امروز در کشور ترکمنستان قرار دارد، وارد شدند. مأمون آن حضرت و همراهان را تکریم و تعظیم نمود و در جوار خود منزلی برای امام معین کرد. پس از چند روز از ورود امام، مذاکراتی بین آن حضرت و مأمون آغاز شد. مأمون پیشنهاد کرد؛ خلافت را یکسره به آن حضرت واگذار نماید. گفت: “یابن رسول‌الله من فضل و علم و زهد و تقوا و عبادت جنابت را دانسته‌ام و لذا شما را به خلافت سزاوارتر می‌دانم.” 🔻امام فرمود: “من به بندگی خدای سبحان فخر می‌نمایم و به زهد در دنیا امید نجات دارم و به پرهیز از محرمات امیدوارم به عنایات نامتناهی الهی برسم و به تواضع امیدوار می‌باشم رفعت نزد حق‌تعالی را.” 🔻مأمون گفت: “من اراده کرده‌ام که خود را از خلافت خلع سازم و امر را به شما واگذار کنم و خودم هم با شما بیعت کنم.” 🔻امام فرمود: “اگر خداوند عزت خلافت را برای شخص تو قرار داده باشد جایز نیست که خود را عزل کنی و به دیگری ببخشی و هرگاه خلافت از تو نباشد تو اختیار آن نداری که به دیگری تعویض نمایی.” 🔻مأمون اصرار داشت که باید این امر را بپذیرد و امام امتناع می‌کرد و مدت دو ماه این موضوع در میان بود. مأمون عرض کرد حال که خلافت را نمی‌پذیری پس ولایتعهدی مرا قبول کنید. امام فرمود؛ مرا معذور بدار. مأمون نپذیرفت و با تندی و تهدید گفت: “باید پیشنهاد مرا بپذیرید.” ادامه دارد..👇
🔻امام ناچار ولایتعهدی مأمون را پذیرفت به این شرط که هرگز در امور مملکت مصدر امری نباشد و در هیچ‌یک از امور دستگاه خلافت هم‏چون عزل و نصب‌های حکام مداخله نداشته باشد. ـ امام(ع) با این شرط به‌نوعی مشروعیت حکومت مأمون را زیر سئوال می‌برد ـ مأمون به همین مقدار راضی شد و به یُمن این پذیرش ولایتعهدی، دستور داد؛ بزرگان با امام بیعت کنند و درهم و دینار به نام امام ضرب کنند و در منابر نام امام را به بلندی ذکر نمایند و دستور داد جیره یک‌ساله سپاه را بپردازند و امر کرد مردم سیاه‌پوشی را که بدعت و شعار بنی‌عباس بود ترک کنند و در عوض جامه سبز بپوشند و… ولی بعد از مدتی مأمون که برای ریاست، برادر خودش را کشته بود به اهدافش در دعوت امام به خراسان نرسید و او که می‌خواست امام(ع) را طالب دنیا و مقام جلوه دهد و از شأن و منزلت امام در جامعه بکاهد، دید برعکس روزبه‌روز محبت مردم خراسان به امام بیشتر می‌شود لذا درصدد برآمد؛ در بازگشت از مرو امام(ع) را به شهادت برساند. برای اجرای نقشه قتلِ امام، ابتدا حمام سرخس را برگزید ولی امام از رفتن به حمام منصرف شدند و در ادامه راه بازگشت در قریه طوس نقشه شوم خود را اجرا نمود و امام(ع) را به شهادت رساند. 🔹از آن روز مشهد شریفِ امام، پناهگاه و ملجأ ارادتمندان و شیعیان حضرتش می‌باشد که افتخاری است برای مردم ایران خصوصاً ما خراسانی‌ها. منبع خبر: روزنامه سراج @ahalieghalam
🔰 خون خوبان خدا ✍ حجت الاسلام ▪️ کار روی زمین نمی‌ماند. اگر و به وظیفۀ خود عمل کنند که هیچ؛ وگرنه خدا با خون خوبانش کار را پیش می‌برد. البته در چنین فرضی وای به حال خواص. ▪️ عده‌ای بعد از شهادت با یک ژست خردورزانه و اخلاق‌مدارانه می‌گویند: رئیسی آدم خوبی بود؛ اما به درد ریاست‌جمهوری نمی‌خورد. در خوشبینانه‌ترین حالت خیلی ساده‌اند؛ چون او اساسا ذخیرۀ خدا بود برای درمان درد ریاست‌جمهوری و بازسازی وجهۀ تخریب‌شدۀ سیاست در جامعۀ ایران. روزهای آینده خیلی چیزها را روشن خواهد کرد. ▪️ ما هیچ باکی از هجمه‌های ناجوانمردانه بدخواهان که یقینا در روزهای آینده و در فضای رقابت‌های انتخاباتی بیشتر هم خواهد شد نداریم. چون باور داریم که به‌قول ، آتش توهین و تحریف حریف نخواهد شد. شهید مظلوم ما نه فقط تراز ریاست‌جمهوری را بالا برد، بلکه سطح ادراک و تحلیل جامعه را هم ارتقاء داد. ▪️ دقیقا با همان منطق و به همان شکل که شهادت فرایند قوی‌شدن محور مقاومت را سرعت داد و زمینه‌ساز شد، شهادت هم به فضل خدا گره کور فاز را باز کرده و به طوفانی در عرصۀ سیاسی کشور منجر خواهد شد. آری؛ «خون خوبان خدا» به هدر نخواهد رفت.
در باب رد صلاحیت لاریجانی ✍ م.ع/ این روز ها بازار بحث و جدلی پیرامون رد صلاحیت ها از جانب شورای نگهبان داغ است. صدر این تحلیل ها و ان قلت ها نیز به رد صلاحیت علی لاریجانی بر می گردد. در باب رد صلاحیت های دیگر حرف زیاد است اما چون دیدم اکثر گفت و گو ها با محوریت رد صلاحیت لاریجانی است باید بگویم از دو منظر می توان به رد صلاحیت لاریجانی نگریست: اول: اینکه مجموعه نظام و شورای نگهبان به دنبال گونه ای از خالص سازی در سیستم و بدنه ی نظام است همانگونه که بسیاری از منتقدان این فرضیه را انتخابات گذشته ریاست جمهوری مطرح کرده بودند. در واقع نظام با حذف گزینه های مخالف سیاست های کلان خود به دنبال روی کار آمدن گزینه ی مورد نظر سیستم با حذف رقبای خطرناک جریان چپ است و در این میان با تایید صلاحیت گزینه ای کم خطر تر در بین جریان اصلاحات به دنبال اخذ نتیجه مطلوب خویش از صندوق های رای است. در این میان قدر مسلم علی لاریجانی یکی از گزینه های مخالف سیاست های جریان راست نظام به حساب می آمده که به مراتب شانس موفقیت بیشتری نسبت به سایر رقبای هم قطار خود داشته است و به همین دلیل ترجیح شورای نگهبان حذف او بوده. با این دست فرمان باید گفت جمهوریت نظام اسلامی در حال لکه دار شدن بوده و اتخاذ این سیاست ها به بیگانگانی سیاسی هر چه بیشتر جامعه ایرانی منجر خواهد شد که شاید یکی از نتایج ملموس آن کاهش مشارکت های انتخاباتی است. دوم : اما نگاه دوم این است که شورای نگهبان بر همان اشکالاتی که در دوره قبل بر لاریجانی وارد ساخته پایبند است و حواشی سیاسی نیز نتوانسته بر استقلال رأی این نهاد تأثیری بگذارد. تحصیل و زندگی تعداد قابل توجهی از بستگان لاریجانی در کشورهای غربی قدر مسلم می تواند در سیاست های وی در امور بین‌الملل تأثیر گذار باشد و این مسئله با توجه به حساسیت های کنونی شرایط جهانی به نفع ایران نخواهد بود. با این پیش فرض باید تصمیم شورای نگهبان را ارج نهاد و استقلال رأی این نهاد را به فال نیک گرفت. الاعمال بالنیات الله عالم
بزودی دومین دورهمی صمیمی کانون نویسندگان اهل قلم خراسان پیرامون یادداشت، شعر و داستان برگزار می شود. اگر ایده، نظر و یا پیشنهادی در این رابطه دارید با ما به اشتراک بگذارید.. سپاس از همراهی شما...🪴 @ahalieghalam
🔰 نگهبانی از نگهبان ▪️ چند نکتۀ مهم دربارۀ «شورای نگهبان» با تکیه بر منظومۀ فکری «رهبر حکیم انقلاب» ✍️ حجت الاسلام محمدحسین ۱. نهاد قانونی و مقدس ، بر پایۀ دانش و تقوای جمعی از عادل‌ترین و مورداعتمادترین شخصیت‌های حوزوی و دانشگاهی کشور بنا شده و به همین خاطر یکی از مهم‌ترین مظاهر اقتدار و افتخار جمهوری اسلامی است. ۲. تخریب شورای نگهبان یکی از مهم‌ترین اهداف دشمنان اسلام از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی است. به همین خاطر هر کسی که در مسیر تخریب این شورا قدم بردارد، مرتکب عملی غیرعقلی، غیرشرعی و غیرانقلابی شده و خواسته یا ناخواسته با جبهۀ دشمن همراهی کرده است. ۳. تخریب شورای نگهبان فقط در قالب مخالفت با اصل شورای نگهبان رخ نمی‌دهد؛ بلکه در ضمن تضعیف این نهاد از طریق زیر سؤال بردن تصمیم‌های آن نیز محقق می‌شود. ۴. تخریب شورای نگهبان از یک سو به بی‌اعتباری انتخابات و سپس بی‌اعتباری نهادهای مبتنی بر انتخابات منجر شده و از سوی دیگر اسلامیت نظام را خدشه‌دار می‌کند. ۵. شورای نگهبان یقینا در کشف واقع معصوم نیست. اما هرگز نمی‌توان و نباید با مستمسک قرار دادن این عدم عصمت، حجیت قانونی این نهاد و فصل‌الخطاب‌بودن نظرات آن را منکر شد. ۶. با توجه به مصالح اهمی که در محافظت از اصل شورای نگهبان و التزام به تصمیمات این نهاد وجود دارد، هیچ‌کس حق ندارد حتی با یقین به اشتباه شورا، طوری به آن اعتراض کند که تخریب و تضعیفش را به دنبال داشته باشد. ۷. بسیاری از اشکالاتی که در عملکرد شورای نگهبان دیده می‌شود، ناشی از فقدان یا ضعف قانون است. فلذا به‌جای حمله به اعضای این شورا، باید به ارتقاء نرم‌افزار آن کمک کرد. ۸. همۀ منتقدان شورای نگهبان یکسان نیستند. بعضی به‌خاطر مخالفت با اسلام و انقلاب اسلامی و با التفات به اثر مقابله با شورا به انتقاد مشغولند. اما بعضی دیگر به لوازم انتقاد خود توجه نداشته و از اثرات آن غافلند. به امید دفع شر دستۀ اول و تنبه دستۀ دوم. ۹. به موازات تجدیدنظرطلبان و ساختارشکنان، نیروهای انقلاب نیز به برخی از تصمیمات شورای نگهبان، مثل عدم احراز صلاحیت بعضی صالحان و تأیید صلاحیت بعضی ناصالحان انتقاد دارند. اما در عین تلاش برای رفع مشکل، از تضعیف شورا خودداری کرده و به‌خاطر تأمین مصالح اهم، به تشخیص آن تن داده‌اند. ۱۰. آن‌چه گفته شد هرگز به‌معنای نفی ضرورت تلاش برای جبران خطاهای رخ‌داده نیست؛ تلاشی که قطعا به تصمیمات شورای نگهبان برکت داده و زمینۀ جلب بیشتر تفضلات الهی را فراهم می‌آورد.
روحانیت و بازی سیاسی ✍ م.ع/ عزت و اعتباری که روحانیت در تشیع برای خود فراهم ساخته حاصل سال ها خون دل خوردن است. در عصر حاضر این کسب اعتبار به هزار دلیل سخت تر از گذشته نیز شده است. در روزهای اخیر خبر هایی از اعلام موضع برخی از خطبا شهیر کشور منتشر می شود که در زعم حقیر این گونه جانبداری ها در عرصه سیاست، به ضرر روحانیت شیعه خواهد بود. شاید بهترین الگو در این زمینه خود مقام رهبری باشد که در عین اینکه در بطن سیاست است اما هیچگاه در هیچ عرصه انتخاباتی، اقدام به جانب داری در عرصه انتخابات نکرده است. و همچنان این رویه را بهترین رویه برای روحانیت شیعه میبینم، حتی در مقام امام جماعت یک مسجد کوچک که با تلاش های شبانه روزی توانسته اعتباری را برای جریان فرهنگی وابسته به تراث شیعه فراهم سازد. قدر مسلم بازی های سیاسی جدای از سیاست ورزی است و شاید یکی از مهلک ترین سم ها برای نفوذ فرهنگ و اجتماعی روحانیت. @ahalieghalam
مدال‌آوران میدان محبت ✍️ حجت‌الاسلام محمدحسین شنیده‌ای می‌گویند برای بعضی چیزها نمی‌شود قیمت گذاشت؟ مثلا «مدال» که جدای از ارزش ریالی و دلاری فوق العاده، ارزش حقوقی و معنوی فراوانی هم دارد. حالا فکر کن یک جوان جویای نام و طالب تعالی، مدالی که با هزاران زحمت به دست آورده و نشانۀ موفقیت اوست را به دیگری هدیه بدهد. واقعا منطق این کار چیست؟ اصلا آیا منطق و عقلانیتی دارد؟ حتما که دارد. چون اگر نداشت، حُکماً عقلائی همچون «مدال‌آوران المپیادهای علمی» انجامش نمی‌دادند. آری؛ در زمانه‌ای که بعضی‌ها برای رسیدن به امثال این مدال‌ها در میادین مختلف، حاضرند خودشان و وطنشان را بفروشند، این جوان‌های بامعرفت، آن‌ها را به «رهبر انقلاب» هدیه دادند. اما چرا؟ پاسخ آن است که: چون به لذت کم قانع نیستند و می‌خواهند لذت بیشتری را تجربه کنند. به‌دست‌آوردن مدال، به‌گردن‌آویختن مدال، نگه‌داشتن مدال و نمایش‌دادن مدال، قطعا «لذت» دارد؛ اما لذت دیدار محبوب، شادکردن محبوب، ابراز علاقه به محبوب، اثبات محبت خود به محبوب و اعلام وفاداری به راه محبوب خیلی خیلی بیشتر است. جوانان مدال‌آور، قبل از آن‌که «مدال»هایشان را به رهبر محبوبشان بدهند، «دل»هایشان را به او داده بودند؛ دل‌هایی که با معجزۀ «محبت»، از طلا و نقره قیمتی‌تر شده‌اند. به‌قول خواجۀ شیراز: از کیمیای مهر تو زر گشت روی من آری به یمن لطف شما خاک زر شود دانش‌آموزان نخبۀ این کشور مدال‌هایشان را به «محبوب» هدیه دادند تا «مدال محبت» بگیرید؛ و گرفتند. آن‌ها می‌خواستند فقط او را ببینید و با او یک «نماز» بخوانند؛ نمازی که به قول آیة الله بهجت، اگر سلاطین عالم می‌دانستند چه لذتی در آن است، به‌خاطر آن دست از سلطنت خود می‌کشیدند. وه که چه معاملۀ پُرسودی ... مدال دادند، اما در مقابل از «نائب امام زمان ارواحنا فداه» وعدۀ «دعا» گرفتند. مدال دادند، اما از او «چفیه» ـ نماد مجاهدت ـ ، «انگشتر» ـ نشان معنویت ـ و مهم‌تر از انگشتر، «انگیزه» گرفتند. تازه ... همان مدال‌ها را هم از دست ندادند: «مدال‌ها را از شما فرزندانم قبول می‌کنم، اما معتقدم باید نزد خودتان باشد. ‌بنابراین مدال‌ها را که مایۀ سرافرازی است به شما بازمی‌گردانم.» بله دیگر؛ معامله با «خدا» و «دوستان خدا» همه‌اش سود است. هم لذت هدیه به محبوب را چشیدند، هم از باغ وصل او گلی چیدند و هم دوباره به مدال‌هایشان رسیدند؛ مدال‌هایی که چون مقبول محبوب واقع شده و از دست او رسیده‌اند، حالا ارزش و درخشش بیشتری هم دارند. آری؛ مدال‌آوران دلدادۀ ما ثابت کردند می‌توان «علم» را با «عشق»، «سواد» را با «سودا»، «ریاضیات» را با «معنویات» و «محبت» را با «معرفت» جمع کرد. آن‌ها هرچه مدال طلا و نقره داشتند را به رهبر انقلاب تقدیم کردند. دمشان گرم. اما خودشان هم می‌دانند که او به این مدال‌ها نیازی ندارد. چراکه به قول امام صادق علیه السلام، اگر همۀ دنیا را به یک مدال طلا تبدیل کنند، آن را به گردن مؤمن واقعی بیاویزند و این مدال از گردن او بیفتد، آن‌قدر برایش بی‌ارزش است که نه آویخته‌بودنش را متوجه می‌شود، نه افتادنش را. آن‌ها می‌خواستند رهبر انقلاب را خوشحال کنند که کردند. البته این را هم می‌دانند که دغدغۀ این روزهای او چیست و مصمم‌اند که آن را نیز برطرف کنند. آن‌ها می‌دانند خوشحالی او وقتی کامل می‌شود که با «مشارکت حداکثری مردم»، یک «رئیس‌جمهور شایسته و انقلابی»، جای خالی «رئیسی عزیز» را پُر کند. آن‌ها می‌دانند که او برای شکل‌گیری «خیزش علمی» و «جهش پیشرفت» در کشور، به جوانان این مرز و بوم دل بسته؛ جوانانی که خودشان ـ و نه مدال‌هایشان ـ گنج‌های اصلی این کشورند؛ همان‌هایی که می‌توانند تاریخ را عوض کنند. راستی! او ـ همان رهبر محبوب جوان‌های دانشمند و عاشق‌پیشۀ این کشور ـ خودش هم مدال است؛ مدال خدا به ایران اسلامی. او را خدا به ما داده که قدرش را بدانیم و زیر سایه‌اش طعم «زندگی همراه با بندگی خدا» را بچشیم. پس مدال که هیچ؛ جان خودمان را هم نثارش می‌کنیم. @ahalieghalam
🔰قرآن را بهتر بشناسیم خلقت انسان از خاک و گِل ✍حجت‌الاسلام غلامرضا تربقان صدای خاوران - در قرآن آیاتی به خلقت انسان اشاره می‌کند که1400سال قبل بر یک شخص درس نخوانده و اُمّی نازل شد. بعد از گذشت صدها سال، بشر در قرن بیست و یکم با علم جنین‌شناسی و دستگاه‌های مجهز عکس‌برداری به مراحل تشکیل جنین و تطبیق آنان با آیات شریفه پی برد که این امر ثابت می‌کند این قرآن کلام خداست و بشر در آن عصر و زمان قادر به درک این مسائل نبوده است... 🔹در قرآن آیاتی به خلقت انسان اشاره می‌کند که1400سال قبلبر یک شخص درس نخوانده و اُمّی نازل شد. بعد از گذشت صدها سال، بشر در قرن بیست و یکم با علم جنین‌شناسی و دستگاه‌های مجهز عکس‌برداری به مراحل تشکیل جنین و تطبیق آنان با آیات شریفه پی برد که این امر ثابت می‌کند این قرآن کلام خداست و بشر در آن عصر و زمان قادر به درک این مسائل نبوده است. از آیات شریفه قرآن استفاده می‌شود که انسان در آغاز خاک بوده و پس از آمیخته شدن با آب، تبدیل به گِل شده و پس از مدتی این گِل شکل لجن بدبویی به خود گرفته و… در آیاتی از قرآن خلقت انسان را از نطفه مختلط می‌شمرد که البته منظور از این آیات آفرینش انسان در مراحل و نسل‌های بعد است. به‌ این‌ترتیب که جد نخستین ما از خاک و فرزندان او از نطفه امشاج آفریده شده‌اند. در قرآن درباره آغاز پیدایش انسان تعبیرات مختلفی است. در سوره روم آیه20 وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ. از نشانه‌های او این است که شما را از خاک آفرید. در سوره سجده آیه 7 می‌فرماید: وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِينٍ. آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد. در سوره صافات آیه 11 می‌فرماید: إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِنْ طِينٍ لَازِبٍ. ما آنان را از گِل چسبنده‌ای آفریده‌ایم. و در سوره انسان آیه 2 می‌فرماید: إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ. خلقت انسان را از نطفه مختلط می‌شمرد. اما آیات 12و13و14 سوره مؤمنون مراحل خلقت جنین را بیان می‌کند. دقت کنیم که این آیات را 1400 سال قبل خداوند بر پیامبرش نازل کرد که یکی از اعجاز خلقت را بیان می‌کند. چیزی که امروز علم ثابت کرده نمی‌تواند گفته یک بشر باشد و یقیناً خالص کلام خداوند است. آیه 12 وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طينٍ. انسان را از عصاره‌ای از گِل آفریدیم. آیه 13 ثمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً في‏ قَرارٍ مَکين.ٍ سپس آن را نطفه‌ای در قرارگاه مطمئن (رحم) قرار دادیم. آیه 14 ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ. سپس نطفه را به‌صورت علقه (خون بسته) و علقه را به‌صورت مضغه (چیزی شبیه گوشت جویده) و مضغه را به‌صورت استخوان‌هایی در آوردیم. از آن پس آن را آفرینش تازه‌ای ایجاد کردیم. بزرگ است خدایی که بهترین خلق‌کنندگان است. در این آیات درباره چگونگی شکل گرفتن انسان شرح داده است. در گام نخست می‌فرماید؛ انسان با آن عظمت و با آن‌همه استعداد و شایستگی‌ها این افضل مخلوقات و برترین موجودات جهان از خاکی بی‌ارزش؛ و این نهایت قدرت‌نمایی او است که از چنین مواد ساده‌ای چنان موجود بدیعی آفرید. در آیه بعد می‌فرماید: ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِينٍ. سپس او را نطفه‌ای قرار دادیم در قرارگاه امن‌وامان. مراد از قرارگاه امن‌وامان، رحِم است که اشاره به موقعیت خاص رحِم در بدن انسان است. در واقع در محفوظ‌ترین نقطه بدن که از هر طرف کاملاً تحت حفاظت است قرار گرفته. ستون فقرات از یکسو، استخوان نیرومند لگن خاصره از سوی دیگر و هم‌چنین پوشش‌های متعدد شکم و… همگی شاهد این قرارگاه امن است. بعد به مراحل شگفت‌آور و بُهت‌آور سیر نطفه در رحم مادر و چهره‌های گوناگون خلقت که یکی بعد از دیگری در آن قرارگاه امن و دور از دسترس بشر ظاهر می‌شود، اشاره کرده و می‌فرماید: (سپس ما نطفه را به‌صورت خون بسته‌ای در آوردیم و بعد از این، خون بسته را به مضغه که شبیه گوشت جویده است تبدیل کردیم و بعد آن را به‌صورت استخوان در آوردیم و از آن پس بر استخوان‌ها گوشت پوشاندیم. (ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا) این چهار مرحله متفاوت که به‌اضافه مرحله نطفه بودن مراحل پنج‌گانه را تشکیل می‌دهد هرکدام برای خود عالم عجیبی دارد، مملو از شگفتی‌ها که در علم جنین‌شناسی دقیقاً موردبررسی قرار گرفته و کتاب‌ها پیرامون آن نوشته‌اند. ولی روزی که قرآن این مراحل مختلف خلقت جنین انسان و شگفتی‌های آن سخن می‌گفت، اثری از این علم و دانش نبود. ادامه دارد..👇
برای مثال در مرحله دوم که به مراحل شکل گرفتن جنین اشاره دارد، کلمه‌ای که برای وصف جنین در این مرحله به کار برده شده “عَلقه” است. وقتی به فرهنگ دهخدا مراجعه یا علقه به انگلیسی ترجمه می‌شود، سه معنی جداگانه دارد. معنی اول لخته خون، معنی دوم معلق یا به چیزی آویزان یا چسبیده است. معنی سوم زالو. همه این سه معنی رابطه خاصی با جنین در آن زمان دارد. در هفته سوم پرورش جنین، قلب لوله‌ای و رگ‌های خونی به هم می‌پیوندند و سیستم قلبی و عروقی را تشکیل می‌دهند و با به اتمام رسیدن هفته سوم خون به چرخش در می‌آید و در روز بیست و یکم قلب شروع به تپیدن می‌کند. در مورد آویزان بودن یا چسبیدن، اولین چیزی که به ذهن می‌رسد بند ناف است. امروز می‌دانیم که بند ناف از ساقه‌ی پیوسته شکل می‌گیرد و این ساقه همراه با شکل گرفتن جنین شکل می‌گیرد و جنین شناسان این ساقه را به یک آویزان تشبیه کردند که جنین را آویزان نگه می‌دارد و شباهت خیلی زیاد به یک لخته خون دارد(علقه) و در روز 25 تشکیل جنین درست شبیه به یک زالو است. در این مرحله جنین اندازه یک هسته گندم است و عکس‌هایی که با اشعه ایکس از زالو و جنین در این مرحله گرفته‌شده حیرت‌انگیز است که سر جنین در آن تصاویر شبیه به سر زالو است و شباهت سایر قسمت‌های بدن زالو با جنین واقعاً خارق‌العاده است که آیات شریفه قرآن این حقایق را بیان نموده است. درحالی‌که دانشمندان می‌گویند وصف جنین در قرآن بر مبنای دانش قرن هفتم میلادی کاملاً غیرممکن است و تنها برداشت منطقی این است که این جزئیات از طرف خداوند بر پیامبر(ص) وحی‌شده است. و در پایان آیه، به آخرین مرحله که در واقع مهم‌ترین مرحله آفرینش بشر است با یک تعبیر سربسته و پرمعنی اشاره کرده می‌فرماید (ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ) سپس ما او را آفرینش تازه‌ای بخشیدیم. (فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ) آفرین بر این قدرت‌نمایی بی‌نظیر که در ظلمت‌کده رحِم این‌چنین تصویر بدیعی با این‌همه عجائب و شگفتی‌ها بر قطره آبی نقش می‌زند. آفرین بر آن علم و حکمتی که این‌همه استعداد و لیاقت و شایستگی را در چنین موجود ناچیزی ایجاد می‌کند. آفرین بر او و بر خلقت بی‌نظیرش. (فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ) 🌐 منبع خبر : صدای خاوران، آوای کاشمر، شماره 525 ، صفحه5 @ahalieghalam
یادگار ابراهیم ✍ اگر درست انتخاب کنیم از رأی ما همچون باقی میماند.. حاصل انتخاب می شود تلاش خستگی ناپذیر، کار و فعالیت مداوم، جهاد و کوشش فراوان تا به ثمر رسیدن طرح ها و پروژه های اقتصادی در مسیر میشرفت کشور و آسایش مردم... بدون بهانه تحریم ها، بدون نمی شودها، بدون نمی توانیم ها، با قوت و قدرت متکی به ایمان به خدا و امید به او و با سیاستی مبتنی بر دیانت می توان برای ایران کارهای دشوار را آسان، از سخت راه ها گذر و به قله رسید... @ahalieghalam