eitaa logo
اهل قلم
121 دنبال‌کننده
143 عکس
2 ویدیو
0 فایل
محفلی برای خواندن از نوشته های نویسندگان و فرهیختگان حوزوی و دانشگاهی که دل در گرو اهل بیت علیه السلام و معارف دین دارند ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Jr14710
مشاهده در ایتا
دانلود
رضایت و واکنش نسبت به اتفاقات ✍ عَنِ الرِّضا عليه السلام، مَنْ غابَ عَنْ اَمْرٍ فَرَضِىَ بِهِ كانَ كَـمَنْ شَهِـدَهُ وَ اَتـاهُ. امام رضا(ع)می فرمایند:كسى كه از صحنه كارى غايب باشد، اما به آن كار راضى شود، گویا در آنجا حاضر بوده و آن کار را انجـام داده اسـت.(توحید صدوق،ص۳۹۲) اتفاقات گوناگونی اطراف ما می افتد که ما در آن زمان حضور نداشته و بی خبریم و پس از آن به طریقی مطلع می شویم. آن اتفاق ممکن است خیرو نیک بوده و یا شرو بد باشد که واکنش ما نسبت به آن رضایت یا عدم آن است. حضرت می فرماید هر عملی که در غیابت اتفاق افتاد اگر بدان راضی بودی، گویا آنجا حضور داشته و تو انجام دادی! این فرمایش بر اهمیت واکنش انسان نسبت به اتفاقات و وجود حساب و کتاب برای آن تاکید دارد چرا که رضایت سبب تکرار و دوام آن اعمال می شود. اگر منکری اتفاق افتاد و بعد مدتی متوجه شدیم اگر رضایت داشته باشیم گویا حضور داشته و در انجام منکر اقدام کرده ایم. اما اگر نارضایتی خود را اعلام کنیم در جلوگیری از تکرار و ادامه آن تاثیر خواهد داشت و این در حقیقت مطالبه ترک منکر است که اگر فراگیر شود قطعاً بازدارنده خواهد بود. @ahalieghalam
یارب چرا تمام نمی شود غصه های باقر... گویند باقری! یعنی شکافنده ی علم! کم نیست این صفت بلکه ساحلی است بر دریایی از سخن، اما نه فقط همین بلکه تو شکافنده ی غم و غصه ای، بازمانده ی خون خدایی که خون دلخورده ای... گرچه خردسال بودی اما به هر داغی بر جگرت زخمی افتاده و غروب عاشورا غربتی دیده ای که صبر هم طاقت آن را ندارد.. از کدامش بگویم؟! زنجیر خون آلود بر جسم نحیف و خسته پدر یا دستان بسته عمه خونین جگر یا کاروان بی قافله سالار و سقا و علی اصغر و اکبر، رفتن قاسم و عبدالله و عون و جعفر، آتش به خیمه یا خار مغیلان، سرهای به نیزه و تن های پاره پاره، معجر و گوشواره یا سنگ و خاکستره بر روی زنان آواره، سری به نیزه و دیر راهب و تنور داغ، یا مجلس لهو و لعب کنار خورشید خونین به تشت و لب دندان پاره، برگشت کاروانی غم انگیز و بیچاره، به سوی کرب و بلایی پر از شراره... دل پیشکش، آتش به استخوانم رسیده یارب چرا تمام نمی شود غصه های باقر... غم هم به غصه های او درمانده شد، صبر هم افسار دریده و بی تاب شد... او شکافندی غم است ورنه نمی توان زنده ماند و با عِلم این عَلم را برافراشته کرد.. بس کن جواد بیش از این روضه مخوان که قلم سوخت و واژه ها آتش گرفت و دودی بلند شد.. ای داد که این هم یادآور غصه دگر، از کوچه و چادر خاکی و آتش به خانه ی حیدر شد... ✍ @ahalieghalam
خدایا معرفت و شناخت تو را حسین(ع)در دعای عرفه اش به من آموخت تا نفسم را در راه کسب رضای تو قربان کنم از خود بگذرم و به تو بینا شوم و همچون او در پیشگاهت جان را نیز قربانت کنم.. من را از خود و حسینت جدا مکن..خطایم ببخش و گناهم بیامرز و به لطف و کرمت حاجتم را اجابت کن.. @ahalieghalam
تشکر از مردم قالَ عَلِىُّ بنُ مُوسى عليه السلام: مَنْ لَمْ يَشْكُرِ الْمُنْعِمَ مِنَ الْمَخْلُوقينَ، لَمْ يَشْكُرِ اللّه َ عَزَّ وَ جَلَّ..(عيون اخبار الرضا ج 2، ص 27) داشته های مادی و معنوی انسان به لطف و اراده خداوند متعال شکل می‌گیرد اما سنت او عطای نعمت به اسباب و وسایل است. ما در اجتماع برای تامین نیازهایمان به یکدیگر احتیاج داریم و ناچار به تعامل هستیم. امام رضا (ع) در این باره می فرمایند:هركس از مردمِ صاحبان نعمت و نيكى، تشـكر نـكنـد، خداى متعال را هم سپاس نگفته است. بر اساس این فرمایش اگر کسی واسطه رسیدن نعمتی اعم از مادی و معنوی شد و یا کاری برای انسان انجام داد لازم است از او تشکر کنیم و این در حقیقت قدردانی از خدا و شکر نعمات اوست که به این وسیله به ما رسیده است. تشکر از مردم کارکرد اجتماعی هم دارد که حاصل آن پیوند عاطفی بین مردم و محبت و دوستی همراه با احترام است و در ادامه سبب آرامش و آسایش و امنیت روانی جامعه می شود. طلبکار بودن از دیگران یا ناسپاسی سبب کم شدن رزق و روزی می شود از آنجا که نفس این عمل به اراده خدا بوده و دیگران وسیله این لطف و مرحمت بودند در حقیقت نسبت به خدا ناسپاسی داشتیم که بسیار ناپسند و مذموم است. @ahalieghalam
-امام_رضایی نظافت و پاکیزگی ✍ قالَ الرِّضا عليه السلام: مِنْ اَخـْلاقِ الأَنْبِياءِ التـَّنَظـُّفُ. [تحف العقول، ص 442.] امام رضا(ع) فرمود: تميـزى و پاكـيزگى از اخـلاق پـيامبران است. تابستان است و گرمای هوا، که در این شرایط نظافت شخصی و پاکیزگی اهمیت فراوان دارد. طبیعت بدن انسان چنین است که در گرما تعریق بیشتری دارد و بسته به خصوصیات آن ممکن است بوی نامطبوعی داشته باشد بنابراین حضور در اماکن و وسایل نقلیه عمومی ومحل کار می طلبد برای رعایت حقوق دیگران به این موضوع اهمیت بدهیم همچنان که به فرموده امام رضا (ع)از اخلاق انبیاء توجه به نظافت بوده ودر سبک زندگی آنها نظافت و آراستگی و خوشبو بودن بسیار سفارش شده است. احساس خوب دیگران نسبت به این اخلاق در اجتماع در برخوردها و تعاملات انسان تأثیر مثبت گذاشته و به روابط بهتر بر پایه احترام و عزت منجر می‌شود. احادیث بسیاری از اهل‌البیت پیرامون پاکیزگی و نظافت رسیده که دلیل بر اهمیت این موضوع در دین بوده تا جایی که نظافت را از ایمان دانسته اند و به عنوان وظیفه انسانی یک مسلمان در روابط اجتماعی تلقی‌ می‌شود. این موضوع نه فقط در اجتماع که در خانواده به خصوص زوجین بسیار مورد توجه بوده و در جذب و طرد یکدیگر موثر است. @ahalieghalam
امامت و ولایت (واقعه غدیر خم) ✍ غلامرضا تربقان 💢 من کنت مولاه فهذا علی مولاه هرکس که من تاکنون مولا و سرپرست و پیشوای او بودم پس این علی مولا و سرپرست اوست؛آنگاه دعا کرد در حق آنان که علی را یاری کنند و نفرین نمود آنان را که او را ترک گویند و بی‌یاور گذارند. 🔹امامت اساسی‌ترین اصول اجتماعی اسلام، روح و جان تمامی قوانین تکامل بشر و مبدأ حرکت جامعه به‌سوی تعالی مطلق و رشته‌ای است که قوانین تکامل انسان را به هم پیوند داده و در جهت فلسفه آفرینش قرار می‌دهد. 🔻امامت به‌عنوان پیشوایی و رهبری جامعه اسلامی به‌عنوان خلافت و جانشینی پیامبر اسلام می‌باشد و همه وظایفی را که پیامبر اسلام بر عهده داشت خلیفه و جانشین او نیز برعهده دارد مگر یک وظیفه که مخصوص پیامبر(ص) می‌باشد یعنی دریافت و ابلاغ وحی است. 🔻مسئولیت امام: تفسیر قرآن و بیان معانی و مفاهیم واقعی آیات الهی، بیان احکام الهی، تشکیل حکومت و نظارت بر اجرای صحیح احکام الهی، پاسخگویی به هرگونه مسئله فکری و دینی، اهتمام به مسائل اخلاقی و الگو بودن برای جامعه در گفتار و عمل، داوری در اختلافات مردم، حراست و پاسداری از کیان اسلام و مسلمین در برابر توطئه‌ها و تهاجم‌ دشمنان. ⭕️امام را چه کسی تعیین می‌کند؟ 🔹با توجه به شرایط و مسئولیت‌های امام روشن می‌شود که خداوند باید امام را تعیین کند زیرا کسی جز خداوند از وجود صفات امام به‌ویژه صفت عصمت آگاه نیست، عصمت قدرت روحی است که وجود آن را نمی‌توان از طریق حواس شناخت زیرا شعاع معرفت حسی محدود به امور ظاهری است. اگر افراد بخواهند فردی را به‌عنوان امام برگزینند احتمال این‏که او عمداً یا سهواً دچار خطا و گناه شود منتفی نخواهد بود و چنین رهبری نمی‌تواند اهداف عالی و آرمان‌های والای امامت را جامعه عمل بپوشاند، بنابراین امام را خدا برمی‌گزیند و به‌وسیله پیامبر(ص) به مردم معرفی می‌کند چنان‏که در تاریخ همه پیامبران آمده است که آنان برای خود جانشینانی تعیین می‌کردند و پیامبر اسلام(ص) نیز این کار را انجام داده است ⭕️ واقعه غدیر و نصب امام 🔹واقعه غدیر در تاریخ اسلام مسلّم و غیرقابل‌تردید است. حدیث غدیر از احادیث متواتر اسلامی است تا آنجا که ۱۱۰ نفر از صحابه پیامبر و ۸۴ تن از تابعین آن را روایت کرده‌اند. دانشمندانی مانند ابوریحان بیرونی و خواجه‌نصیرالدین طوسی، فیلسوف معروف فارابی نیز بر همین اساس به تحلیل فلسفه امامت پرداخته است و ابن‌سینا به موضوع نص(حدیث صریح غدیر) در کتاب شفا اهمیت داده است و آن را بهترین راه برای تعیین جانشین دانسته است. همچنین بسیاری از علمای بزرگ شیعه و سنی آن را نقل کرده‌اند و در عصر ما یکی از دانشمندان بزرگ علامه امینی(ره) در کتاب عظیمی به نام الغدیر که نوشت این حقیقت را بیش از پیش روشن کرد و برای واقعه غدیر بیش از ۳۶۰ سند از کتاب‌های معتبر عالمان سنت گرد آورد. 🔻گرچه باید یادآور شویم که سخنان پیامبر(ص) درباره حضرت علی(ع) و امامت و خلافت او و این‏که جانشین پیامبر فقط و فقط اوست منحصر به حدیث و واقعه غدیر نیست، بلکه سخنان پیامبر دراین‌باره بسیار است که مجال بیان آن‌ها میسر نیست. 🔻پیامبر اکرم در سال دهم هجری به‌قصد انجام دادن اعمال حج از مدینه به مکه سفر کرد. سفر پیامبر از قبل به اطلاع مسلمانان نواحی مختلف رسیده بود از این‌رو جماعت‌ها و گروه‌های بسیاری برای این‏که اعمال حج را در حضور پیامبر انجام دهند و آداب و مناسک حج را از خود پیامبر بیاموزند به مکه آمدند و همراه پیامبر(ص) حج گذاردند و این آخرین حج پیامبر بود که معروف شد به حجه‌الوداع و کمترین تعدادی که برای حاجیان گفته شده ۹۰ هزار نفر است و عده‌ای از مورخان اهل سنت تا ۱۲۰ هزار نفر نوشته‌اند. پس از پایان حج و سخنرانی‌هایی که پیامبر(ص) در مکه ایراد کرد کاروان‌ها عازم بازگشت به مدینه و سایر شهرها شدند و حجاج حجاز و عراق و یمن از هم جدا نشده بودند که به صحرای کوهستانی جحفه رسیدند در کنار غدیر خم. در این محل جبرئیل فرشته وحی بر پیامبر نازل شد و این آیه را بر او فرو خواند يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ (سوره مائده آیه ۶۷) ای پیامبر آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده به مردم ابلاغ کن و اگر این کار را نکنی رسالت خود را ابلاغ نکرده‌ای و خدا تو را از خطر مردم حفظ می‌کند. 🔻با توجه به این‏که آن ایام ماه‌های آخر عمر پیامبر(ص) بود (زیرا پیامبر در حدود ۷۰ روز پس از واقعه غدیر رحلت کرد) و فرستاده خدا همه احکام الهی را تبلیغ کرده بود، معلوم است که این آیه مربوط به مسئله جانشینی است این بود که پیامبر پس از نزول آیه بالا در صحرای غدیر درنگ کرد و پس از ادای نماز ظهر دستور داد منبری از جهاز (پالان) شتران ساختند. آنگاه فرمود تا همه آن جمعیت انبوه گرد آمدند.
🔹پیامبر(ص) بر آن منبر بالا رفت و پس از حمد و ثنای الهی گرفتن اقرار از حاضران به توحید و نبوت و معاد سفارش در حق قرآن و عترت و یادآوری این مطلب که او نسبت به مؤمنین از خودشان اولی و سزاوارتر است و درباره نزدیک شدن مرگ خود سخن گفت و به مردم یادآوری کرد که او پیامبر خدا بوده است و احکام خدا همه را ابلاغ کرده است و اکنون می‌خواهد آخرین مسئله‌ی مهم دینی را بگوید آنگاه علی ابن ابی‌طالب(ع) را پیش خواند نخست او را کنار خود نگاه داشت. سپس دست او را گرفت و بلند کرد آنگاه سه مرتبه جمله زیر را تکرار کرد. 🔻من کنت مولاه فهذا علی مولاه هرکس که من تاکنون مولا و سرپرست و پیشوای او بودم پس این علی مولا و سرپرست اوست؛آنگاه دعا کرد در حق آنان که علی را یاری کنند و نفرین نمود آنان را که او را ترک گویند و بی‌یاور گذارند.سپس فرمود حاضران به غایبان اطلاع دهند. پس از این‏که مراسم جانشینی و خلافت علی(ع) پایان یابد و دین اسلام از نظر ادامه رهبری نیز کامل شد و چگونگی سرپرستی امت پس از پیامبر روشن گشت این آیه نازل شد لْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دیناً امروز دین شما را کامل و نعمت خدا را بر شما تمام کردیم و اسلام را به‌عنوان دین (پایدار) برای شما پسندیدم. پیامبر اکرم خدا را بر این‏که دین را کامل و نعمت خود را بر مسلمانان تمام کرد و از رسالت او و ولایت علی پس از او راضی است سپاس گفت در این هنگام کردن نزد علی(ع) آمده و مقام ولایت را به او تبریک گفتند و پیش از همه ابوبکر و عمر به این کار اقدام کردند و پیامبر سه شبانه‌روز در سرزمین غدیر بماند تا همه بتوانند با علی(ع) بیعت کنند گرچه این واقعه به شرحی که گذشت موردقبول علمای اهل سنت نیز است ولی آنان ولایت را به محبت و نصرت تفسیر کردند و علمای شیعه به رهبری شواهد و قرائن بسیاری وجود دارد که با توجه به آن‌ها می‌توان یقین کرد مقصود از ولایت همان رهبری و زعامت امت اسلامی است. @ahalieghalam لینک کوتاه : https://sedayekhavaran.ir/?p=8878 کد خبر : ۸۸۷۸۱۵ منبع خبر : (صدای خاوران)آوای کاشمر /شماره۵۴۹/صفحه۵
تفاوت برخورد بین فقیر و غنی ✍ قالَ الرِّضا عليه السلام: مَنْ لَقِىَ فَقـيرا مُسْلِما فَسَلَّمَ عَلَيْهِ خِلافَ سـَلامِهِ عـَلَى الأَغـْنِياءِ لَقِىَ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ هـُوَ عَلَيـْهِ غـَضـْبانٌ. امام رضا(ع) فرمودند:هركسی در دیدار و سلام کردن بین مسلمان فقیر با غنی تفاوت بگذارد روز قيامت، خداوند را در حالى ملاقات می کند كه بر او خشمگين است.(عيون اخبارالرضاج 2، ص57) تفاوت گذاشتن بین انسانها با ملاک مال و ثروت به دور از انصاف و انسانیت است. ثروت و غنای انسان به تفکر و تعقل او برمی گردد به اعمال و رفتارش نسبت به خانواده و اجتماع، نه مادیاتی که فانی و دنیایی است. احترام و ارزشی که برپایه مال و ثروت باشد نه بر اساس شخصیت و نفس انسانی، گذرا و پوچ است در مقابل ارزش و احترام، به واسطه بزرگی و منش و روش انسانی و تقوا و پرهیزکاری در ذهن و جان انسان‌ها ماندگار بوده و عزت آفرین است. وقتی قرار است انسان به جز یک کفن از این دنیا با خود چیزی نبرد، پس چه ارزش دارد که این ملاک را برای برخورد با انسان ها قرار س در نهایت به فرموده امام رضا (ع)فردای قیامت مورد غضب الهی قرار بگیرد. اعمال و رفتار انسان توشه سفر آخرت است و ثروت و نعمت جز مسولیت بیشتر برای انسان ثمره ای ندارد.. و ملاک خداوند هم برای تفاوت در بین انسانها، تقوا و پرهیزکاری است. @ahalieghalam
غدیر ✍ م.ع/ می خواستم برای غدیر بنویسم وقت نشد. شب و روز غدیر به دعوت یکی از دوستان برای کار فرهنگی به یکی از موکب های حاشیه شهر فراخوانده شدم و لطف حضرت برای خدمت گذاری در عید الله الاکبر شامل حال حقیر شد. هزینه زیادی شده بود. و موکب چهار روزی مشغول به خدمت رسانی بود . هم پذیرایی قابل قبول بود و شامل شیرینی، شربت، میوه ، بستی، و حتی در روز عید اطعام پر و پیمان ( که برای مشهدی ها مترادف است با شله) می شد و هم در کنار آن، کار فرهنگی و مسابقات و پاسخگویی به سوالات پخش جوایز و........... را در برنامه کاری خود داشتند. بحمدالله مراجعات و استقبال در همه بخش ها هم بی سابقه بود. شب که خلوت شد با رفیقمان که مسئول برپایی ایستگاه بود نشستیم و هم صحبت شدیم. از هزینه ها پرسیدم مبلغ سنگینی را گفت. گفتم چه میزانش را ادارات و نهادهای حکومتی و شهرداری متقبل شدند گفت: هیچی. باور نمی کردم می گفت از نظر مجوزها همکاری بسیار خوبی با همه ی موکب دارها دارند اما مالی خبری نیست، فقط در برخی از ایستگاه های محدود که به نام خودشان در شهر برقرار است و مربوط به خودشان است هزینه می کنند و دیگر موکب ها تمام هزینه هایشان مردمی اداره می شود . سال به سال هم نذورات با وجود وضعیت بد اقتصادی بیشتر شده است. با خود فکر می کردم چقدر هنوز مردم دل در گرو اهل بیت و سنت های مذهبی خود دارند. برخی ها گمان می کنند سنت ها با حیات دمیدن مصنوعی حکومت است که در ظاهر زنده اند اما اگر کمی درون گود بیایند میفهمند که ارتباط مردم با ولی نعمت هایشان به راحتی گسستنی نیست. و شاید اینکه با همه این مشکلات و نواقص ایران اسلامی هنوز نفس می کشد، دلیلش ارادت همین ارادتمندان و عنایت صاحبان عنایت است الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه مولانا و مقتدانا امیر المومنین علی بن ابی طالب ( ع) @ahalieghalam
بحران در خانواده ✍ غلامرضا تربقان 💢مشکلات مالی و اقتصادی یکی از رایج‌ترین موانع ازدواج پسران است، می‌توان گفت؛ هزینه‌هایی که ازدواج بر دوش دختر و پسر می‌گذارد یکی از دلایل عمده امتناع جوانان از امر ازدواج است. 🔹خانواده نهادی است که بر پایه ازدواج مرد و زن شکل می‌گیرد و با تولید مثل توسعه می‌یابد، این نهاد اساس زندگی، شخصیت انسان و مهم‌ترین عامل تکامل جامعه بشر است، اسلام برای تکامل انسان نسبت به تأسیس و تحکیم خانواده و پیشگیری از فروپاشی آن دستورهای مهمی ارائه کرده است. 🔸خانواده مهم‌ترین بخش زندگی هر فرد است و از گذشته‌های نه‌چندان دور از دوام و انسجام بیشتری برخوردار بود ولی هرچه جلوتر می‌رویم؛ متأسفانه دوام و انسجام و پیوند خانوادگی عمرش کوتاه‌تر می‌شود و کمتر خانواده‌ای است که گرفتار بحران‌های اجتماعی امروز نباشد. بعضی خانواده‌ها تمایلی برای فرزندآوری ندارند، بعضی‌ها نمی‌توانند صاحب فرزند شوند و عده‌ای هم گرفتار پدیده طلاق شده‌اند. پسر یا دخترشان به‌واسطه طلاق به خانه پدری برگشته‌ و خانواده‌هایی که نوه‌های حاصل از طلاق را سرپرستی می‌کنند. خانواده‌هایی که فرزند پسر یا دخترشان در سنین30 یا40 سالگی هنوز ازدواج نکرده‌اند؛ خانواده‌هایی که فرزندشان در زندگی گرفتار اختلاف و قهر و غیره است. پدر و مادرهایی که برای رفع مشکل زندگی فرزندشان به دعانویسی و رمالی متوسل می‌شوند و عده‌ای گرفتار پدیده چندهمسری هستند و اختلافات ناشی از آن؛ لذا امروز کمتر خانواده‌ای است که با این مشکلات دست‌وپنجه نرم نکند، اگرچه بسیاری از این مشکلات حاصل نگرش و تفکر و توقعات اشتباه ماست که شیرینی زندگی مشترک را در کام ما تلخ کرده است. 🔹لازمه تشکیل یک خانواده خوب ازدواج است؛ امروز ولی متأسفانه ازدواج یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های جوانان و خانواده‌های‏شان شده است. بسیاری از جوانان دوست دارند با شخصی که دوستش دارند هرچه زودتر ازدواج کرده و تشکیل زندگی دهند، ولی بسیاری از موانع این آرزو را برای آن‌ها دست‌نیافتنی کرده است. 🔻موانع و مشکلات ازدواج جوانان به‌قدری زیاد است که جوان را بر سر دو راهی قرار می‌دهد، و باید قید ازدواج را زده و آن را به تعویق بیاندازد، از این‌رو جوانان بعد از تلاش‌های طولانی و مرارت‌های زیاد یا به‌سختی به نتیجه می‌رسند، یا به‌طور کلی قید ازدواج را می‌زنند. در بروز این مشکلات نمی‌توان یک نفر و یا یک‌نهاد را مقصر دانست بلکه عوامل فرهنگی و اجتماعی بسیاری دست‌به‌دست هم می‌دهند تا این سنت الهی و حسنه در مسیر سخت و دور از دسترس قرار گیرد. چشم و هم‌چشمی‌های کورکورانه، رقابت‌های بی‌حاصل و عدم شناخت و آگاهی بعضی از والدین از مسائل روز جامعه و بعضی سنت‌ها و رسوم غلط قبیله‌ای و منطقه‌ای و بسیاری از عوامل دیگر، باعث بحران در زندگی شده که به تعدادی از آنها اشاره می‌کنیم. 📌برخی از موانع ازدواج جوانان: 🔻استرس و نگرانی درباره آینده، عدم آمادگی برای برعهده گرفتن مسئولیت و عدم بلوغ جسمی و فکری و اجتماعی از مهم‌ترین موانعی است که بر سر راه ازدواج جوانان است. 🔻توقعات بالا و غیرواقعی در زندگی، چشم و هم‌چشمی و تقلید کورکورانه و توجه به تجملات و مخارج زائد جشن عروسی که هیچ دخلی در سعادت زندگی ندارد، تهیه اسباب و لوازم و جهیزیه لوکس با مارک خاص، لوازمی که شاید یک‌بار هم در زندگی به کار نیاید، جهیزیه سنگین، درخواست مهریه‌های نجومی، امروز خود به معضلی تبدیل شده و طولانی شدن دوران تحصیل و دست یافتن به مدارک بالا و بالاتر و بیکاری و یا نداشتن ثبات شغلی، انجام ندادن خدمت سربازی، وجود ملاک‌های سخت‌گیرانه خانواده در انتخاب عروس و یا داماد با خصوصیات خاص و کم‌نظیر مانند زیبایی، تحصیلات عالیه، خانواده پولدار و ثروتمند و داشتن شغل مناسب و پردرآمد و از خانواده مشهور و پرآوازه، ویژگی‌هایی است که ازدواج خیلی‌ها را به تأخیر انداخته این‌ها همه گوشه‌ای از عوامل عدم تشکیل خانواده سالم است که هریک از این‌ها نیاز به توضیح و تفسیر دارد. 🔻مشکلات مالی و اقتصادی یکی از رایج‌ترین موانع ازدواج پسران است، می‌توان گفت؛ هزینه‌هایی که ازدواج بر دوش دختر و پسر می‌گذارد یکی از دلایل عمده امتناع جوانان از امر ازدواج است. هزینه‌های سنگینی مثل مسکن، جهیزیه، مایحتاج زندگی، هزینه جشن عروسی و… موانعی هستند که توسط خود ما به وجود آمده‌اند، گاهی این مسائل آن‌قدر اهمیت می‌یابند که می‌توانند قوی‌ترین پیوندها را بدون در نظر گرفتن عمق رابطه بشکند، ولی یادمان باشد جوانان در این مرحله از زندگی تازه به ثبات شغلی رسیده‌اند، بنابراین نباید انتظار داشت وضعیت مالی زوجین خیلی خوب باشد، می‌شود با کوشش بیشتر و صرفه‌جویی هزینه‌های زائد و غیرضروری را کنار بگذاریم و آینده را تأمین کرده و با توکل به خدا و تلاش و کوشش از او مدد بجوییم. ادامه دارد...👇
وظیفه زن و مرد ای حکیم دانی چیست؟ یکی است کشتی و آن دیگری است کشتیبان چو ناخداست خردمند و کشتی‌اش محکم دگر چه باک زامواج ورطه طوفان بروز حادثه اندر یم حوادث دهر امید سعی عمل‌هاست هم از این هم از آن همیشه دختر امروز مادر فرداست ز مادر است میّسر بزرگی پسران @ahalieghalam
عزاداری در آموزه های رضوی ✍ دلها ماتم زده شده و صدای زنگ کاروانی غریب به گوش می رسد، آنان مدتی پیش سفر خویش به معراج را آغاز کرده و دل از زمین و دنیا جدا کرده و هوای ملکوت و عقبی بر سر دارند. همراه خون خدا رو به سوی کربلا می آیند تا چند روزی دیگر حماسه ای به بلندای تاریخ و ماندگاری کل یوم عاشورا، زمان را به مکان گره زده و کل ارض کرب بلا را فریاد زنند. این چهارشنبه امام رضایی ما با روز اول محرم پیوند خورده و یابن الشبیب امام رضا(ع) تن و بدنمان را می لرزاند آنجا که دشمنان جدش حسین را از مردمان جاهلی هم پست تر می داند که حرمت ماه حرام را نگه نداشته و فرزند رسول خدا را به شهادت رساندند. آنجا که سیاه پوشیده و از سیاه پوشی پدر سخن گفته و به ما رسم عزاداری می آموزد. امام رضا(ع) به ما چند نکته آموخت، نخست آنکه برای حسین گریه کنیم، دوم او را از راه دور یا نزدیک زیارت کنیم، سوم آنکه لعن قاتلینش را فراموش نکنیم و چهارم با گفتن دائمی ذکر «یالیتنی کنت معهم فأفوز فوزا عظیما» ای کاش من هم در کربلا با یاران تو بودم و به فیض عظیم شهادت می رسیدم، همبستگی و همراهی خود را با حسین(ع) اعلام کنیم. و پنج آنکه در شادی اهل بیت شاد و در غم و غصه های آنان ناراحت و غمگین باشیم. @ahalieghalam
چهارشنبه های امام رضایی خشم و غضب ✍ الغَضَبُ مِفتاحُ کلِّ شَرٍّ. خشم، کلید هر بدی است.(مشکاة الأنوار، ص383، ح1266) در زندگی فردی و اجتماعی گاهی شرایطی پیش می آید که انسان عصبی وناراحت می شود ونسبت به شخص یا موضوعی رفتار تند وناشی از خشم وغضب از او سر میزند. در این زمان برای عقل و هدایت و درایت او فرصتی نیست و هر حرکت و سخنی از انسان ممکن است سبب ایجاد مشکل و درگیری شود. از سوی دیگر ممکن است خشم و غضب به طرف مقابل هم سرایت کند و او نیز با رفتاری ناشی از خشم و عصبانیت برخورد کند و در نهایت این حرکات نسنجیده در حالتی که عقل را فرصتی برای کنترل و تصمیم و هدایت نیست، اتفاق یا حادثه‌ای دردناک را درپی داشته باشد که توان جبران و برگشت به حالت قبل از خشم برای انسان نباشد و جز پشیمانی و از دست دادن جان یا مال ثمری باشد. از این رو فرمایش امام که خشم و غضب را منشاء هر بدی می داند مورد اهمیت است که انسان در این حالت بتواند گفتار ورفتار خود را کنترل کند و از شرو بدی دور شود. راه نجات از این شر که کلیدی برای انحراف و سقوط انسان است جز تسلط بر زبان و افکار لحظه ای نیست تمرین کنیم هنگام عصبانیت و خشم ملزم به سکوت و سکون باشیم برای دقایقی اگر ایستاده‌ایم بنشینیم ویا عکس آن، در هر حالتی هستیم تغییر حال و هوا و کنترل رفتار و گفتار باعث می‌شود قوه عقل با درایت، هدایت را به دست گرفته و راه و رفتار صحیح را به انسان نشان داده و از سقوط او جلوگیری کند. شناخت انسان از خود نسبت به احساسات و حالات و رفتارش در غم و شادی، خشم و غضب و غیره کلید کنترل و حرکت بر مدار عقل است. @ahalieghalam
حماسه سرخ نهضت عاشورا ✍ حجت‌الاسلام غلامرضا تربقان ▪️قال رسول‌الله(ص): اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة گر نمی‌بود حسین، نام ز اسلام نبود زخدا و ز محمد، ز علی نام نبود گر سرنیزه نمی‌خواند او آیه کهف هیچ آثار زقرآن و ز احکام نبود 🔹لازم است جهت درک بهتر واقعه عاشورا قدری تاریخ اسلام را مرور کنیم، خصوصاً از سال۴۰ تا۶۰ هجری که بنی‏امیه بر جامعه مسلمین مسلط شده بود. 🔻بعد از دوران خلافت علی(ع)، نقشه رهبری مسلمانان به‌کلی تغییر کرد و حکومت اسلامی توسط بنی‏امیه به سلطنت موروثی ضداسلامی تبدیل شد و در یک‌کلام، یک دولت نژادپرست عربی محض تشکیل شده بود، حکومتی ضد دینی که بسیاری از آیین‌های جاهلی را زنده کرده بود. 🔻تاریخ اسلام این حقیقت را ثابت کرد که هرگاه با دشمن آشکار درگیر شده، همیشه غالب و پیروز بوده است، ولی هرگاه دشمن در لباس دوست ظاهر شده، اسلام در اوج شکوه و قدرت خود از درون مسخ گردیده، حیاتش را از دست داده و پاک‌ترین و صمیمی‌ترین یاران و رهبرانش را از دست داده است. 🔹روشن‌ترین شاهد این مطلب، ماجرای  بنی‏امیه است. آن‌ها وقتی دشمن آشکار اسلام بودند و بُت‌های لات و عزّی را در دست داشتند، در نبرد با اسلام، شکستی مفتضحانه در بدر و خندق خوردند، ولی همین که جامه دروغین توحید پوشیدند و در صفین قرآن بر سرنیزه‌ها کردند، توانستند شکست بدر را در صفین جبران کنند. 🔻شکست‌های پیاپی مسلمین و پیروزی‌های غیرمنتظره جبهه مخالف که به علت ساده لوحی و ناآگاهی عوام و دنیاپرستی عده‌ای به دست آمد، تجربه‌ای بزرگ برای جبهه باطل گردید که هرگز در مقابل جبهه حق نباید بدون نقاب ظاهر گردید. 🔻پس از شهادت علی(ع)، زمان هرچه می‌گذشت پایگاه اسلام راستین ضعیف‌تر می‌شد و برعکس پایگاه جاهلیت جدید و دشمنان داخلی قوی‌تر می‌گردید. امام حسن(ع) در آن دوران وارث حکومتی شده بود که نفاق تا اعماق ضمیر صمیمی‌ترین یاران وی نفوذ کرده بود و بهترین فرماندهان سپاهش پنهانی با معاویه سر و سرّی پیدا کرده بودند و برای یک توطئه و جنایت بزرگ معامله کرده و کار به جایی رسید که امام حسن(ع) به‌ناچار صلح تحمیلی را پذیرفت. معاویه بخشنامه صادر کرد که نام شیعیان علی(ع) را از دیوان عطایا محو کرده و دوستان او را قتل‌عام کنند و هرکس متهم به دوستی علی(ع)  است او را بکشند. به‌قدری بر دوستان علی(ع) سخت گرفت که کسی جرأت نداشت فضائل و مناقب علی(ع) را بیان کند. 🔻بنی‏امیه دستور داد ۷۰ هزار منبر نصب کرده و بر بالای آن علی(ع) را لعن و مذمت کنند. بنی‏امیه بدعت‌ها و جنایات زیادی مرتکب شدند تا جایی که اساس دین را که با زحمات پیامبر(ص) و خون‌های پاک شهدای بدر و اُحد پایه‌گذاری شده بود، نابود ساخت. معاویه با اسم دین به جنگ دین آمد و مردم را فریب داد. آن‌ها که در کربلا در برابر امام(ع) ایستادند، می‌گفتند امام حسین(ع) یاغی بر امام مسلمین یزید است. امام حسین(ع) از نظر آن‌ها کسی بود که از دین جدش خارج و مرتد شده و باید کشته شود. معاویه با ابزار دین به جنگ دین آمد. پسرش یزید با ابزار دین، سر امام حسین(ع) را برید و بر نیزه کرد. این جبهه مستمر ادامه دارد و امروز نیز دشمنان دین، با ابزار دین سر می‌بُرند. 🔹امام حسین(ع) وارث نهضتی بود که پیامبر(ص) ایجاد کرده بود و امام علی(ع) و امام حسن(ع) آن را تداوم بخشیدند و حال پاسداری از این آئین بر عهده امام حسین(ع) بود. مسلمانان در آن زمان سه گروه شده بودند: گروهی این وضع را تحمل نکرده فریاد کشیدند و کشته شدند. گروهی در کُنج امن خلوت و ریاضت و عبادت خزیدند و از صحنه حق و باطل کنار رفتند و حتی عده‌ای از آن‌ها مُهر خاموشی بر لب زدند و با اَحدی سخن نگفتند. گروهی هم از عنوان صحابه برای آبادی دنیای خود استفاده کردند و افتخاراتی که کسب کرده بودند در کاخ سبز معاویه در معرض فروش قرار دادند و کارشان به جایی رسید که برای خوشایند معاویه حدیث جعل کردند. در میان این افراد، امام حسین(ع) شرایط خاصی داشت. او نمی‌توانست مانند گروه اول باشد زیرا چشم امید امت اسلام به او دوخته شده بود؛ لذا پس از شهادت امام مجتبی(ع) به‌رغم اصرار فراوان شیعیان، قیام بر ضد معاویه را نپذیرفت و فرمود تا معاویه زنده است دست به قیام مسلحانه نزنید چون با او معاهده صلح امضاء کردیم. 🔻پس از مرگ معاویه، امام حسین(ع) را تحت‌ فشار گذاشتند تا با یزید بیعت کند. امام توجه داشت اگر بیعت کند، حکومت او جنبه شرعی و قانونی پیدا خواهد کرد. لذا به‌قصد مخالفت، مدینه را ترک و در مکه اقامت گزید. این مخالفت علنی امام، سکوت مرگباری را که بر جامعه سایه انداخته بود شکست و مردم جرأت بیشتری پیدا کردند به‌طوری‌که مرتباً به منزل امام رفت‌وآمد کرده و با شور و شوق به سخنان او گوش می‌دادند. ادامه دارد...👇
🔹امام‌حسین در آخرین روزهای حضورش در مکه معظمه، از موقعیت کنگره حج استفاده کرد و شخصیت‌های علمی که در مکه گردآمده بودند را دعوت کرد تا مسئولیت آنان را در دفاع از اسلام و مبارزه با باطل گوشزد کند و تکلیف آنان را در برابر دستگاه بنی‏امیه روشن نماید. امام(ع) در این مجلس خطبه‌ای بسیار روشنگر و تکان دهنده ایراد فرمود. در بخشی از خطبه تصریح کرد؛ همه‌چیز از دست رفته، نهضتی که نیم‌قرن پیش به وجود آمده همه ره‌آوردها و موقعیت‌هایش پایمال شده، همه مسجدها پایگاه شرک و ظلم و فریب مردم شده، شمشیرهای جهاد در دست جلادان قرار گرفته، بیت‌المال به کاخ سبز معاویه سرازیر می‌شود و تریبون‌های رسمی که از توحید و پیغمبر و قرآن و وحی سخن می‌گویند همه در اختیار امویان است. همه ائمه‌جمعه و جماعات، قضات، محدثین، مفسرین، قاریان قرآن، خطبا و علمای وقت یا کشته شده‌اند یا خاموش و ساکت، مشغول ریاضتند و سلامت خویش را در ازای سکوت بر ظلم و رضای بر کفر باز خریده‌اند و یا فضیلت‌هایی را که در دوره ایمان کسب کرده‌اند، ارزان فروخته و چه‌بسا با عمارتی مبادله کردند. 🔻اقدامات و سخنان امام(ع) از ابتدا تا انتها نشان می‌دهد که او هدفی بسیار بالاتر از آن داشت که به خلافت برسد و حرکت او یک قیام سیاسی مسلحانه نبود. او هدفش احیای دین و پاسداری از ارزش‌های اسلامی بود، چنانچه در وصیتی که به برادرش محمد حنفیه نوشت چنین یادآوری کرد: انگیزه نهضت من هوی و هوس و تمایلات بشری نیست. هدف من فساد و ستمگری نیست، بلکه من فقط برای اصلاح در امت جدم از وطنم خارج شدم. هدف من امربه‌معروف و نهی از منکر است. 🔹امام(ع) در آخرین ساعات جنگ میان او و سپاهیان اموی نیز خطبه‌ای ایراد نمود و ضمن توبیخ شدید به آنان فرمود: خاک بر فرق شما باد ای نوکران فرومایه، ای گروه کجروان که کتاب خدا را به سویی افکندید و فریب شیطان را خوردید در نافرمانی خدا متحد شدید و کتاب خدا را تحریف کردید چراغ الهی را خاموش ساختید؛  فرزندان پیامبر را کشتید. نطفه زنا را به نسب خویش ملحق کردید و بندگان آزاد را کشتید. بدانید که پسر زنازاده مرا مجبور کرد که یا تن به ذلت و خواری بدهم و یا کشته شوم، ولی خواری و ذلت از ما دور است. خدا و پیامبر و بندگان مؤمن هرگز به ذلت ما راضی نمی‌شود، خاندان ما بالاتر از آنند که تن به پستی و ذلت در دهند.  منبع خبر : (صدای خاوران) آوای کاشمر /شماره۵۲۸ / صفحه۵  لینک کوتاه https://sedayekhavaran.ir/?p=7496
انگیزه قیام امام حسین "علیه السلام" چه بود؟ ✍ حجت‌الاسلام تربقان این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست.. قیام امام حسین‌ "عیه السلام" ابعاد گسترده‌ای دارد. گرچه عده‌ای برای بی اثر کردن این حماسه انگیزه قیام امام را تحریف نمودند و می‌گویند امام حسین "علیه السلام" از آن جهت دست به قیام زد تا امت خطاکار جدش را شفاعت کند. او به شهادت رسید تا گناهان امت بخشیده شود که این طرز فکر ها همانند پندار مسیحیان درباره حضرت عیسی(ع) است که می‌گویند مسیح بر دار شد تا فدای گناهان امت شود. 🔹برخی براندازی حکومت و تنش‌های قبیله ای و انتقام گیری از بنی امیه را هدف اساسی نهضت حسینی می‌دانند. ولی با بررسی خطبه ها و کلمات اباعبدالله "علیه السلام"‌ می توان به علل و انگیزه نهضت عاشورا پی برد که بعضی از آنها عبارتنداز: 1⃣زنده کردن اسلام، اسلامی که در اثر ضربات حکومت بنی امیه نیمه جان شده بود و فقط نامی از آن باقی مانده بود. 2⃣ آگاه ساختن مسلمانان و افشای ماهیت واقعی امویان. (وقتی در مدینه ولید بن عقبه استاندار یزید از حضرت تقاضای بیعت با یزید میکند حضرت می فرمایند: " أَیُّهَا الاَمیرُ! إِنّا أَهْلُ بَیْتِ النَّبُوَّةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلائِکَةِ وَ مَحَلُّ الرَّحْمَةِ وَ بِنا فَتَحَ اللّهُ وَ بِنا خَتَمَ، وَ یَزیدُ رَجُلٌ فاسِقٌ شارِبُ خَمْر قاتِلُ النَّفْسِ المحَرَّمَةِ مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ، وَمِثْلی لا یُبایِعُ لِمِثْلِهِ، وَ لکِنْ نُصْبِحُ وَ تُصْبِحُونَ وَ نَنْتَظِرُ وَ تَنْتَظِرُونَ أَیُّنَا أَحَقُّ بِالْخِلافَةِ وَالْبَیْعَةِ.ثُمَ خَرَجَ "علیه السلام". (لهوف سید بن طاووس،صفحه ۱۷) حضرت اول فضائل خاندان خود را بیان می‌کند که ما اهل بیت نبوت و رسالت هستیم و بعد سراغ یزید می‌رود و می گوید او شارب خمرات و آدمکش است‌ فسقش علنی است و بعد می فرماید کسی همچون من باکسی همچون یزید بیعت نمی کند، نمی گوید من بیعت نمی‌کنم بلکه می‌فرماید مثل من با مثل تو بیعت نمی کند. 3⃣ احیای سنت نبوی و سیره علوی 4⃣ اصلاح جامعه مسلمین و به حرکت در آوردن آنها "و اِنما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحَ فی اُمتی جَدی". او قیام خود را برای اصلاح امت خویش که دچار انحراف فکری، فرهنگی و اجتماعی شده اند به خاطر حاکمیت غلط بنی‌امیه اعلام می کند. 5⃣ از بین بردن سلطه استبدادی بنی امیه بر جهان اسلام. 6⃣ آزادسازی اراده ملت از محکومیت سلطه و زور. 7⃣ حاکم ساختن حق و نیرو بخشیدن به حق پرستان. 8⃣ از بین بردن بدعتها و کج‌روی ها. 9⃣تامین قسط و عدل اجتماعی و اجرای قانون شرع. 🔟 امر به معروف و نهی از منکر و همه اینها برای تاسیس یک مکتب عالی تربیتی و شخصیت بخشیدن به جامعه انسانی بود. و اما فلسفه این انگیزش و این خیزش تاریخی چه بود؟ بی شک عاشورا و آنچه در ارتباط با آن اتفاق افتاد به تعبیر بزرگان دین یک مدرسه و حتی یک مکتب است که بیان حتی کلیات آن در نوشتار محدود نمی گنجد ولی بدون تردید یکی از زوایای کمتر نگریسته شده به آن "نه" گفتن سیدالشهدا (علیه السلام) است. حسین یعنی نه! به چه کسی و چه فردی و چرا به او نه می‌گوید؟ دلایل مخالفت او با یزید بن معاویه چیست؟ آنچه از آثار مورخین و سخنرانی‌های آن حضرت در منزل بیضه و وصیت نامه اش به دست ما رسیده عموماً به بعضی از عوامل اساسی برای نه گفتن ایشان به یزید نظارت دارد: 🔺۱_ تاراج بیت المال مسلمین و فقر که گریبان گیر جامعه شده است و دلیلش فساد درباریان است و نزدیکان و اقارب که هر کار دلشان می‌خواهد می‌کنند و به واسطه نزدیکی به قدرت سرمست غرور و ثروتمند و سکوت علما و بزرگان که یا با پول خریداری شده اند یا از ترس جان سکوت کرده‌اند. تمام این‌ها مجموعه‌ ی فاسدی را تشکیل داده است که جامعه را به انحطاط و تباهی کشانده است‌. هم از نظر اخلاقی و هم مادی. 🔺۲_ شیعه کُشی راه انداخته و هر کس که با این دستگاه فاسد به مخالفت پرداخته به نوعی از بین رفته و کسی جرات انتقاد از امیرالمومنین مقدس شده و جانشین مصنوعی خدا را ندارد و همه را به زور به بیعت با خود ترغیب می کند که این خلاف سنت پیغمبر و عرف جامعه و منکر بزرگی بود که یزید انجام می داد. 🔺۳_ حکومت اموی دین را به استخدام گرفته بودند و به وسیله دین مردم را غارت می‌کردند و بوسیله دین پادشاه را جانشین خدا کردند. و به وسیله دین مردم را به هلاکت و رساندن و به وسیله دین بر توده نا آگاه مردم سوار شدند و به وسیله دین به خود مشروعیت بخشیدن و قس علی هذا... 🔹حسین بن علی "علیه السلام" بر خود واجب می‌دید تا اصلاحی انجام دهد و به یزید نه بگوید و تا آخرین قطره خون خود و عزیزانش از حق جامعه و مردم کوتاه نیامد. و اما آنچه قابل تامل است آگاهی بخشی در خصوص آن لازم است، این است که حسین "علیه السلام" را امروز با کلمات برخی کژ‌اندیشان خود فروخته مسخ کرده‌اند و مصادره به مطلوب کرده‌اند. ادامه دارد...👇
🔹باید این گرد خاک ها را کنار زد و پیام قیام به حقش را فهمید او پیامش امر به معروف و نهی از منکر از مردم در سطح پایین، به دولتمردان در سطوح بالاست. وا مصیبت ها که برخی امروز سعی در مسخ مصداق امر به معروف و نهی از منکر دارند و منکرات مهلک را کم اهمیت و منکرات کوچک (که البته مطلوب دین و جامعه نیستند !) را بزرگ نمایی می‌کنند. بکوشیم تا حسین "علیه السلام" و ماهیت قیامش را آنگونه که بود بشناسیم و او را به خاطر حرکت انقلابیش که دین را زنده نگه داشت ستایش کنیم و نه در مثابه بُت حاجت طلبی و شفاعت خواهی! اگر چه که شفاعت واقعی این شخصیت والا و معرفت به او هر حاجتی را بی پاسخ نخواهد گذاشت. اللهم ارزقنا شفاعه الحسین یوم الورود @ahalieghalam منبع خبر: پیام ترشیز (دوهفته‌نامه خراسان) شماره ۲ و ۳/ صفحه ۸
دومینوی خطرناک حرام خواری ✍ مخاطب صفحه زندگی سلام به روزنامه پیام داده، از افرادی بنویسیم که با رفتارهاشون پول و درآمدشان را حرام می‌کنند و از لقمه حرام ترسی ندارند روزی همین لقمه‌ها همه زندگی‌شان را خاکستر خواهد کرد. اولین چیزی که با خواندن این پیام به ذهنم رسید داستان فردی بود که امام علی(ع) لجام مرکب خویش را به او سپرد تا ساعتی از او نگهداری کند. وقتی برگشتند مرکب را بدون لجام و آن فرد دیدند دو درهم به غلام دادند تا به بازار رفته و لجام تهیه کند، غلام در بازار آن فرد را دید که لجام را به دو درهم فروخت داستان را برای امام تعریف کرد حضرت فرمود من مزد نگهداری را دو درهم درنظر داشتم در عجبم از کسی که بیش از آنچه مقدر است نمی یابد اما به تعجیل روزی خود را حرام می کند. این حکایت و فرمایشات دیگر اهل بیت در باب حرام خواری به انسان هشدار می دهد که از این کار پرهیز کند و روزی حلال خویش را که خدا مقدر کرده حرام نکند. حرام خواری لزوما خوردن یک لقمه دزدی نیست این هم یکی از مصادیق آن است. هرکاری که حق انسان نیست رسیدن به آن از راه دوز و دغل حرام کاری یا استفاده از منافعش حرام خواری است از کوچکترین کار که جا زدن در صف نانوایی باشد که حق عده ای ناحق شود تا گرفتن وامی غیرقانونی و یا تسهیلاتی که به واسطه سفارش یا آشنایی برای انسان مهیا شود درحالی که برای دیگران چنین موقعیتی پیش نمی آید. فطرت و وجدان انسان ناحقی‌ها را می فهمد و هشدار می دهد این نفس است که باید دید آیا عمل می کند یا نادیده می گیرد. از آثار بد اخروی حرام خواری که بگذریم اثرات مخرب دنیایی را چه کنیم؟! ادامه دارد...👇
انسان برای گذران زندگی نیازمند کار و تجارت است و کسب روزی حلال از این طریق، مورد تایید دین و اجر جهاد دارد اما از آنجایی که نفس به مال اندوزی تمایل دارد ممکن است هدف که، زندگی انسانی در پرتو دین در دنیا باشد فراموش و دنیاگرایی جایگزین شود که در این حالت به هر طریقی برای بدست آوردن دنیا تلاش کرده و حتی حلال خویش را برای افزون شدن حرام می کنیم. بی برکتی یکی از آثار حرام خواری است اگر از راه حرام مال خود را چند برابر کردیم، بی برکتی سبب صرف بیهوده آن شده و تاسف و پشیمانی از هزینه ای که شده نتیجه آن می شود. مواردی مثل سرقت، گم شدن، صرف بیماری و غیره نیز در کمین اینگونه اموال است. بحارج۷۳ص۱۵۰حدیث۸ازامام صادق (ع) نقل می کند که مضمون آن همین است کسی که مالی از حرام بدست آورد خدا براو مشکلاتی مالی و مادی مسلط می کند که مدام فکرش درگیر بوده و آرامش در بهره مندی از آن ندارد. ذلت و خواری از دیگر آثار حرام خواری است معمولا انسان شیوه رسیدن به حرام را پنهان می کند و در نظر دیگران حاصل رنج و تلاش خویش نشان می دهد اما عاقبت آن رسوایی است. از سوی دیگر استرس و نگرانی از این موضوع مدام همراه او بوده و لذت بردن از داشته ها را به حاشیه می برد. از دیگر آثار حرام خواری دوری از عبادت و عدم موفقیت در ارتباط با معنویات و دعا و نیایش و کسب آرامش است. از یک سو کسالت و تنبلی و از سوی دیگر بی توفیقی او را از این طریق دور می کند. در بحارج۱۰۳ص۶۱ از پیامبر اسلام نقل میکند عبادت همراه حرام خواری بنای ساختمان بر روی شن روان است بسیار روشن است که چنین خانه ای به بادی از بین می رود و این سستی دوامی ندارد و این نتیجه عبادت با حرام است که فایده ای هم ندارد. نشنیدن حق و ندیدن واقعیت هم از دیگر آثار حرام خواری است آنجا که در مقابل حق و باطل قرار می‌گیرد توان شنیدن و دیدن حقانیت را نداشته و به سوی باطل گرایش پیدا می کند و ممکن است در این مسیر به دیگران ظلمی روا دارد. چنان که عده ای در روز عاشورا با وجود درک پیامبر و شناخت فرزندش حسین (ع) به دلیل حرام خواری گوشی برای شنیدن حق و چشمی برای دیدن واقعیت نداشتند بر روی او تیغ کشیده و آن جنایت هولناک را رقم زدند در حالی که او را در باطل خویش، حق می پنداشتند. اثر دیگر حرام خوری فساد نسل است یعنی تاثیر سوء در فرزندان دارد و کسانی که با آن مال حرام درگیر بودند زمینه دوری از حق و انتخاب باطل برای آنها بیشتر فراهم می شود اما نه اینکه اختیار از آنها گرفته شود چه بسا ممکن است فرزندی با وجود این شرایط راه درست را انتخاب کرده و به مدد الهی از حرام دور شود. اما معمولا چنین است که فرزاندن و مرتبطین با این اموال نیز خیری از آن نصیبشان نمی شود. در کل حرام خواری زمینه دوری از حلال را فراهم کرده و راه انسان را از صراط مستقیم منحرف می کند و بسان دومینوی خطرناک به سرعت و سلسله وار او در مسیر سقوط از همه داشته های انسانی، مادی و معنوی قرار می دهد که انتهای آن دره ای هولناک است. وقتی گرفتار حرام شدیم شیطان و نفس انسان، غفلت را پیش روی ما قرار می دهد که خود نمی فهمیم دچار چه گناهی شدیم از این رو به راه غلط ادامه داده و بیش از پیش خود را در آن غرق می کنیم. تذکر خیرخواهان و دوستان خوب و خانواده دین محور و شرایط زندگی سالم و به دور از گناه در کنار لطف خدا می تواند زمانی که انسان ناخواسته گرفتارمال حرام شده است جلوی سقوط را گرفته و او را نجات دهد. اگر انتخاب ما حرام خواری باشد و چهار صباحی با اموال کم یا زیاد بدست آمده از این طریق درگیر دنیا شدیم انسانیت و معنویت رنگی در زندگی ما نخواهد داشت بلکه در پایان مسیر باید به آتشی که خود فراهم کردیم سلام بدهیم و خاکستر زندگی خویش را به نظاره بنشینیم. @ahalieghalam
خوب صحبت کردن ✍ نیسان آبی وسط خیابان خیلی آرام در حال حرکت بود از سمت چپ که خواستم سبقت بگیرم ناگهان به سمتم پیچید که اگر فاصله نداشتم و هوشیار نبودم معلوم نبود چه بلایی سرم می آمد.. با عصبانیت به او نزدیک شدم که دیدم یک جوان حدودا هم سن خودم با زیرپوش سفید و چهره ای خسته و احتمالا گرمازده یه دست به فرمان ماشین و یه دست گوشی سرش سرگرمه و تو حال خودش رانندگی هم می کرد.. نگاهش که به من افتاد گفتم پدر آمرزیده یکمی هم وسطش رانندگی کن! خنده اش گرفت و گفت چشم آقا پلیسه! گفتم اولا پلیس نیستم و خبرنگارم دوما این آیینه رو باز کن اسرافه! با تعجب گفت چرا؟! گفتم چون نگاه که نمیکنی الان نزدیک بود من رو با موتورم روانه آخرت کنی! دوزاری اش که جا افتاد معذرت خواهی کرد.. ازینجا چندکلامی با هم گفتگو کردیم که شاید بد نباشه شماهم بخونید؛ گفتم: اشکال نداره به خیر گذشت اما بیشتر مراقب باش.. راننده: چشم اونم بخاطر اینکه خوب صحبت کردی.. گفتم: چرا بد صحبت کنم وقتی می تونم با خوبی و دعای خیر حرفم رو بزنم.. نگاه هردو به روبرو بود و گاهی به هم گره می خورد که بهش گفتم: میدونی امام رضا علیه السلام سه نفر رو بهترین انسان ها میدونند؟ چیزی نگفت نگاه کردم نگاهش منتظر ادامه حرفم بود که سریع گفتم: کسی که حرف زدنش نیکو و نغز و شیرین باشه یعنی بد و رکیک صحبت نکنه و ناسزا نگه و کلامش یک نفعی برای طرف مقابل داشته باشه.. راننده با همون لحن خاص خودش گفت: اون وخت دوتای دیگه کیا هستن ؟! گفتم: کسی که سفره دار باشه مهمانپذیر باشه و خیرش به خلق خدا برسه و از دست رنجش به دیگران هم نفعی برسونه.. سومی هم کسی که شب، وقتی بقیه خوابن نماز بخونه، یعنی نماز شب و بعدم نماز صبح اول وقت بجا بیاره.. پرید وسط حرفم گفت: اولیش که از این به بعد سعی میکنم بددهنی نکنم فحش ندم خوب صحبت کنم.. دومیش هم که خداروشکر خیرم میرسه به خلق الله و به ندار و فقیرم کمک می کنم اما سومیش خدایی سخته هاا.. خندیدم گفتم: کار سخت اجر و مزدشم با ارزش تره و خیرش هم تو دنیا و آخرت نصیبت میشه.. خب خوشحال شدم امری نیست مرخص بشیم.. گفت: کجا میری بودی حالا.. گفتم میرم حرم خدمت آقا امام رضا(ع) گفت: رسیدی سلام مارو هم برسون بگو آقاجان، ممد گفت خیلی نوکریم خیلی چاکریم..ممنونتیم.. گفتم: حتما... التماس دعا خدانگهدار... بوق زد گفتم بوق ندارم خداحافظ.. گفت موتورت تنه به تنه نیسان من میزنه ها چقدر صدا میده.. با اشاره سر حرفش رو تایید کردم و ازش فاصله گرفتم حس و حال خوبی داشتم یاد حدیثی که خواندم براش افتادم و اینکه آقا امام رضا علیه‌السلام فرمودند محاسن کلام مارو برای مردم بیان کنید آنها پیروی می کنند.. تصمیم گرفتم حدیث نگاری که با عنوان چهارشنبه های امام رضایی در پیش گرفتم رو با قوت و انرژی بیشتری ادامه بدم.. همین اتفاق امروز رو‌ هم مثل داستان نیسان آبی ماه رمضون و امربه معروفی که با زبان خوش داشتم بنویسم و از دیگران هم بخوام به هر بهانه ای معارف اهل بیت علیهم السلام رو نشر بدهند.. غرق همین افکار بودم که خودم رو جلوی حرم دیدم و چشمانم به گنبد طلای رضا (ع) خیره شد.. دست ارادت به سینه گرفتم و به نیابت از پدر و مادر مرحومم، حقداران و کسانی که التماس دعا داشتند و ممد آقای نیسان آبی به زبان آوردم: السلام علیک یا علی بن موسی الرضا یا غریب الغربا یا معین الضعفا یا شمس الشموس یا انیس النفوس و رحمه‌الله و برکاته. @ahalieghalam
قلم افضل از خون شهید... راضیم که استخوانم قلم و خونم مُرَکَّب شود آنجا که؛ پای قرآن و اهل بیت در میان باشد.. آنجاست که در امتداد خون حسین(ع) به ندای حضرت سجاد(ع)و زینب(س) روشنگری کرده و فریاد مظلوم را در گوش زمین و زمان چنان بازتاب دهم که لرزه بر ستون و سنت ظالم بیفتد... قلم افضل از خون شهید می شود آنجا که عالمانه به تازیانه سخن، حق مظلوم از ظالم ستانده و خون را بر شمشیر ظفر می دهد... آدم اگر روضه رضوان به دو گندم بفروخت من قلمم را به دوصد دنیایی از گندم و جویی نفروشم هرگز! زآنرو که آگاه به متاع و ارزش آنم... @ahalieghalam
صبر و صداقت ✍ نقش انگشتر موسی(ع) دو جمله بود که آنها را از تورات گرفته بود:شکیبا باش تا مزد بگیری، راستگو باش تا بِرَهی»(عیون أخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 55 ) امام رضا(ع) از دو صفت ناجی و راهگشای زندگی بر روی انگشتر حضرت موسی سخن می گوید که عمل به آن زیست دنیای انسان را متفاوت کرده به طوری که نظر رحمت حق را جلب و ثمره آن را در دنیا و مزرعه آخرت می بیند. صبوری صفت پیامبران، اولیای خدا و ابرار و نیکان است که در برابر سختی ها در زندگی صبوری کرده و چون خدا را ناظر بر اعمال خود می دیدند این صبر و تحمل قدری آستان تر می شد. در معارف دینی صبر بر مصائب و بلایا، صبر بر عبادات و انجام آن، صبر برگناه و ترک آن و مواردی دیگر نام برده شده که هر کدام درجه ای به بندگی انسان افزوده و مقام او را در منظر حق ارتقاء می دهد. سفارش دوم انگشتر که صداقت و راستگویی است انسان را از گناه کبیره دروغ رهانیده و زمینه نفاق و دورویی را از بین برده و شخصیت او را در اجتماع به حسن رفتار و کمال تعریف می کند. حتی اگر فکر کنیم جایی با دروغ از مشکلی رها می شویم و به مقصد می رسیم اشتباه است و از آنجا که عمر دروغ کوتاه است برملا شدن آن آسیب زیادی به انسان و شخصیت او می زند بنابراین برخورد با صداقت و راستگویی هرچند سخت است و از سوی دیگر تصور ایجاد مشکل، ما را به سمت دروغ سوق می دهد اما در نهایت یک رنگی و صداقت حتی در جایی که وظیفه ای را به گردن داشته و انجام نداده ایم از جایگاه و شخصیت ما در نظر اجتماع چیزی نمی کاهد و به نوعی آن نقص را پوشش می دهد. @ahalieghalam
بعضی از علل و آثار دین گریزی جوانان ✍ حجت‌الاسلام غلامرضا تربقان 💢قال الله الحکیم: إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللهِ الْإِسْلامُ، دین واقعی در نزد خداوند اسلام است.(آل‌عمران ۱۹) 🔹چرا انسانی که ذاتاً مشتاق دین است و فطرت او با دورن مایه‌های دین پیوند تکوینی دارد به “دین‌گریزی“ روی می‌آورد و چرا دین‌گریزی در نسل جوان بیشتر است؟ اگر انسان‌ها به دریافت معارف دینی و درک صحیح از دین حق نائل آیند؛  هرگز از دین نمی‌گریزند. افزون بر این “عقل“ و “عشق“ که دو رکن اساسی حیات انسانی بوده و همه جاذبه‌ها و دافعه‌ها بر اساس آن دو رخ می‌دهد، هر دو در متن دین جای دارند. 🔹دین هم ذهن و خرد انسان را تغذیه می‌کند و هم به دل آدمی حیات، حرکت و نشاط می‌بخشد. بنابراین علت دین‌گریزی را باید در خارج از قلمرو دین و آموزهای دینی جستجو کرد. بدون شک عوامل متعددی در بروز دین‌گریزی نقش دارند از جمله ضعف شناخت دین، اگر واقعاً اسلام را آن‌گونه که هست بشناسیم همه علاقمند به اسلام می‌شوند، ولی عدم فهم درست از اسلام و دین، انسان را متزلزل می‌کند. 🔹در دوره جوانی گرایش جوانان به فلسفه زندگی، آنان را به سوی مسائل اخلاقی، سیاسی و مذهبی سوق می‌دهد. جوانان تلاش می‌کنند هویت مذهبی خود را شکل دهند اما ممکن است به دلایل گوناگون در فرایند هویت با بحران مواجهه شوند و نتوانند آن را شکل دهند و در نتیجه دچار نوعی سر درگمی و نهایتاً بی‌رغبتی و گریز از دین شوند. جوانان به جهت توانمندی‌های ذهنی خود دینِ صرفاً تقلیدی را بر نمی‌تابند. بسیاری از جوانان باورهای دینی را که در دوران کودکی به صورت تقلیدی به آنها القا شده را کنار می‌زنند و می‌خواهند دینی را بپذیرند که متناسب با سطح تفکرشان باشد. اما بسیاری از اوقات آنچه به عنوان دین به آنها عرضه می‌شود برایشان قانع کننده نیست. از طرفی جوانان می‌خواهند آموزهای دینی را با عقل خود بسنجند و فکر می‌کنند اگر آموزهای دینی در قالب‌های فکری آنها بگُنجد صحیح است والا درست نیست و باید کنار گذاشته شود. قرآن نیز یکی از علل عمده گرایش به کفر و بی‌ایمانی را جهل و ضعف معرفتی انسانها می‌داند. 🔸حضرت علی(ع) درباره علت کفر می‌فرماید: اگر مردم در مورد ناآگاهی درنگ و تأمل می‌کردند هرگز به کفر و گمراهی روی نمی‌آوردند. 🔸بنابراین یکی از علل دین‌گریزی در همه انسان‌ها، خصوصاً جوانان ضعف معرفتی و عدم دست‌یابی به هویت دینی است و هم‌چنین برداشت‌های غلط و نادرست از معارف دینی در دین‌گریزی جوانان موثر است. 🔹بسیاری از اوقات دین مساوی با معنویت لحاظ شده و در حد یک نیاز معنوی صرف فروکاسته می‌شود و چنین نتیجه‌گیری می‌شود که نیاز به معنویت فقط ویژه مواقع سخت و بحران‌های شدید است و دین نقش اساسی در زندگی روزمره انسان ندارد. این دیدگاه ساده‌انگارانه نسبت به معارف دینی به تدریج باعث حذف دین از زندگی انسان می‌شود. 🔹جوانی که در جستجوی فلسفه زندگی است، اگر احساس کند دین در معنادهی و جهت بخشی به زندگی او تأثیر مثبتی ندارد به تدریج آن را کنار می‌گذارد و چه بسا آن را امری زاید و دست و پاگیر بداند و از آن فاصله بگیرد. 🔸یکی دیگر از عوامل دین‌گریزی، تفاوت بین رفتار و گفتار علماء و روحانیون و مبلغین دین و دینداران است؛ در اسلام عیبی نیست ولی ممکن است در رفتار و کردار مُبلغین دین که الگوی دیگران هستند عیب باشد. مثلاً ببینند مُبلغین دروغ می‌گویند، رشوه می‌خورند، ربا می‌گیرند، اختلاس می‌کنند و… وقتی یک جوان از دین شناخت درستی ندارد با این تفاوت رفتار ممکن است از دین‌گریزان شود. 🔻فقدان الگوهای مناسب الگوهای جذاب برای یادگیری و شکل‌دهی رفتار انسان‌ها به ویژه جوانان نقش اساسی دارد؛ در دوره جوانی تأثیرپذیری از خانواده به شدت کاهش می‌یابد و گاهی بین خانواده و جوان تعارض و درگیری به وجود می‌آید. از این رو جوان برای ساختن نظام ارزشی و اعتقادی خود می‌خواهد از چیزهایی غیر از خانواده و مربیان قبلی استفاده کند. یکی از الگوهای جوان دوستانش هستند خصوصاً دوستان ناباب که زمینه دین‌گریزی او را فراهم می‌کنند. 🔻افراط در سرزنش استقلال‌طلبی و عدالت‌جویی از ویژگی‌های دوران جوانی است. جوانان برای اثبات این ویژگی‌ها با بزرگ‌سالان مقابله می‌کنند. این مقابله نه از سر لجبازی و پشت پا زدن به ارزش‌هاست بلکه بیشتر جنبه اثباتی برای جوان دارد؛ یکی از اشتباهات بزرگترها سرزنش و ملامت کردن جوان است، این سرزنش‌ها هم از نظر عاطفی برای جوان شکننده است و هم به روحیه استقلال‌طلبی او آسیب می‌زند و نتیجه آن بر افروختن آتش لجاجت و طغیان است. علی(ع) در این باره می‌فرماید: زیاده‌روی در ملامت و سرزنش آتش لجاجت را شعله‌ور می‌سازد و سرزنش کردن او پیامدهای خطرناکی همچون گریز از ارزش‌ها و به دین‌گریزی می‌انجامد. ادامه دارد 👇
🔻عدم پاسخ به شبهات اعتقادی وقتی از طرف دشمنان دین شبهات بی‌شماری می‌شود و از طرف مُبلغین دین پاسخ داده نمی‌شود ممکن است ذهن جوان منحرف شود. شبهاتی مانند تعدد زوجات پیامبر(ص) و تفاوت حقوق بین زن و مرد و سایر شُبهات در احکام که اگر درست پاسخ داده نشود؛ ممکن است برداشت بی‌عدالتی و تبعیض کند و دین‌زده شود. 🔻عدم ارضای نیازها غرایض در دوران جوانی به نقطه اوج می‌رسد و جوان در پی ارضای آنها است تأمین به موقع این نیازها نقش بسیار مهمی در تعدیل رفتار و رشد و تکامل او دارد و عدم ارضای آنها نه تنها مانع رشد و کمال که سبب ناهنجاری‌های رفتاری زیادی می‌شود. کفر به عنوان یک ناهنجاری اعتقادی همان‌گونه که می‌تواند معلول جهل و ضعف معرفتی باشد معلول فقر نیز هست. از این رو معصومین علیهم‌الاسلام فرموده‌اند: یکی از پیامدهای احتمالی فقر کفر و دین گریزی است. پیامبر(ص) در اهمیت ازدواج می‌فرماید: آن‌که ازدواج کند نصف دین خود را حفظ کرده است پس در نیم دیگر پروای الهی پیشه سازد. بنابراین فراهم نبودن شرایط ازدواج سالم، زمینه‌ساز گناه و زایل‌شدن ایمان می‌شود و به تدریج تبدیل به گریز از دین می‌گردد؛ بنابراین ارضای نیازهای جسمانی و روانی در بهداشت روانی جوان موثر است و فقدان آن نه تنها سلامتی وی را تهدید می‌کند، بلکه زمینه‌ساز بسیاری از ناهنجاری‌ها از جمله فاصله گرفتن از دین است. منبع : صدای خاوران _آوای کاشمر- شماره۵۳۹- صفحه۵ @ahalieghalam
از هیئت داری تا برچسب زنی ✍ م.ع/ پرده اول : با یکی از دوستان نزدیک به ده سال پیش درباره هیئت داری حرف می زدیم. آتش تندی داشت و از قضا از فعالان فرهنگی شهرستان بود. به گونه ای در حال اصلاح بچه های هیئت و حتی تصفیه ایشان بود . معتقد بود درباره سایر هیئات نیز باید نظارت بیشتری صورت بپذیرد. روی هر کدام هم ایرادی می گذاشت. برخی که اهل تدخین(سیگار و قلیان) بودند را مایه شرمساری هیئت می دانست. آنان که اهل لطمه بودند را مایه وهن تشیع می خواند. کسانی را که در سینه زنی جامه به در می کردند را به بی توجه ی به خواست ولی جامعه متهم می کرد . آنان که انتهای هیئت برای رهبری دم نمی گرفتند را هم ضد ولایت فقیه می نامید. در آخر به او گفتم: پدر و پسر ۵ نفرید ،حالا شما هی خط کشی کنید و دایره را تنگ، چه باقی می ماند از بچه های مذهبی شهر؟ پرده دوم: نمی دانم این چه داستانی است که در هر دوره ای هر کس قرائتی غیر از قرائت برخی آقایان از امر دینداری دارد با یک عنوانی متهم می شود. در دهه ۶۰ به این و آن برچسب انجمن حجتیه می زدند. دهه ۷۰ و ۸۰ نام این برچسب شد ضد ولایت فقیه. در امر عدالت هر کسی غیر از آنچه اینان مد نظر داشتند مطالبه نمودند شدند عدالتخوار. دهه ۹۰ هم در دهان همه افتاده بود فرقه انحرافی. الان عبارتی جدید جعل شده است به نام مذهبی صورتی. آنان که عامدانه جعل عنوان می کنند که هیچ اما خطاب به دوستان دل پاکی که غیر عمد این واژه را برای این و آن بکار می برند می گویم: دایره دینداری را تنگ نکنید که دودش به چشم خودمان می رود. با برچسب زدن های بی مورد باب گفتگو را نیز منسد خواهید نمود و به جای اینکه با یکسری از اختلاف سلایق کنار یکدیگر بایستید، در برابر یکدیگر خواهید ایستاد. نباید خوانش ها متفاوت از امور دینی را تکفیر نمود و تنقیح آن ها نیز خارج از گفتگو امکان پذیر نیست. @ahalieghalam