🏴 روضه حضرت #رقیه
📃متن اصلی #روضه دختر خردسال خاندان اهل بیت(ع) از کتاب کامل بهایی اثر عمادالدین #طبری از عالمان #شیعه است که آن را به سال 675 در اصفهان نوشته است.
«در حاويه آمد كه:
#زنان خاندان نبوت در حالت #اسيرى حال مردان كه در #كربلا شهيد شده بودند، بر پسران و دختران ايشان پوشيده میداشتند، و هر كودكى را وعدهها میدادند كه پدر تو به فلان سفر رفته است باز میآيد، تا ايشان را به خانه #يزيد آوردند،
دختركى بود #چهارساله، شبى از خواب بيدار شد و گفت پدر من #حسين(ع) كجاست؟
اين ساعت او را به خواب ديدم سخت پريشان، زنان و كودكان جمله در #گريه افتادند و فغان از ايشان برخاست.
يزيد خفته بود، از خواب بيدار شد، و حال تفحص كرد. خبر بردند كه حال چنين است.
آن #لعين در حال گفت كه بروند و سر پدر او را بياورند و در كنار او نهند. ملاعين سر بياورد و در كنار آن دختر چهارساله نهادند. پرسيد اين چيست:
ملاعين گفتند سر پدر تو است. آن دختر بترسيد و فرياد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق #تسليم كرد.»
📚حاویه نام کتابی است که عمادالدین این مطلب را از آن نقل کرده است.
👇👇
https://eitaa.com/Mostabin
👇👇
🌻 @ahlebait110
🏴 روضه حضرت #رقیه
متن اصلی #روضه دختر خردسال خاندان اهل بیت(ع) از کتاب کامل بهایی اثر عمادالدین #طبری از عالمان #شیعه است که آن را به سال 675 در اصفهان نوشته است.
«در حاويه آمد كه:
#زنان خاندان نبوت در حالت #اسيرى حال مردان كه در #كربلا شهيد شده بودند، بر پسران و دختران ايشان پوشيده میداشتند، و هر كودكى را وعدهها میدادند كه پدر تو به فلان سفر رفته است باز میآيد، تا ايشان را به خانه #يزيد آوردند،
دختركى بود #چهارساله، شبى از خواب بيدار شد و گفت پدر من #حسين(ع) كجاست؟
اين ساعت او را به خواب ديدم سخت پريشان، زنان و كودكان جمله در #گريه افتادند و فغان از ايشان برخاست.
يزيد خفته بود، از خواب بيدار شد، و حال تفحص كرد. خبر بردند كه حال چنين است.
آن #لعين در حال گفت كه بروند و سر پدر او را بياورند و در كنار او نهند. ملاعين سر بياورد و در كنار آن دختر چهارساله نهادند. پرسيد اين چيست:
ملاعين گفتند سر پدر تو است. آن دختر بترسيد و فرياد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق #تسليم كرد.»
📚حاویه نام کتابی است که عمادالدین این مطلب را از آن نقل کرده است.
👇👇
🌻 @ahlebait110
🏴 روضه حضرت #رقیه
متن اصلی #روضه دختر خردسال خاندان اهل بیت(ع) از کتاب کامل بهایی اثر عمادالدین #طبری از عالمان #شیعه است که آن را به سال 675 در اصفهان نوشته است.
«در حاويه آمد كه:
#زنان خاندان نبوت در حالت #اسيرى حال مردان كه در #كربلا شهيد شده بودند، بر پسران و دختران ايشان پوشيده میداشتند، و هر كودكى را وعدهها میدادند كه پدر تو به فلان سفر رفته است باز میآيد، تا ايشان را به خانه #يزيد آوردند،
دختركى بود #چهارساله، شبى از خواب بيدار شد و گفت پدر من #حسين(ع) كجاست؟
اين ساعت او را به خواب ديدم سخت پريشان، زنان و كودكان جمله در #گريه افتادند و فغان از ايشان برخاست.
يزيد خفته بود، از خواب بيدار شد، و حال تفحص كرد. خبر بردند كه حال چنين است.
آن #لعين در حال گفت كه بروند و سر پدر او را بياورند و در كنار او نهند. ملاعين سر بياورد و در كنار آن دختر چهارساله نهادند. پرسيد اين چيست:
ملاعين گفتند سر پدر تو است. آن دختر بترسيد و فرياد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق #تسليم كرد.»
📚حاویه نام کتابی است که عمادالدین طبری این مطلب را از آن نقل کرده است.
👇👇
🌻 @ahlebait110
هدایت شده از تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
🏴 روضه حضرت #رقیه
متن اصلی #روضه دختر خردسال خاندان اهل بیت(ع) از کتاب کامل بهایی اثر عمادالدین #طبری از عالمان #شیعه است که آن را به سال 675 در اصفهان نوشته است.
«در حاويه آمد كه:
#زنان خاندان نبوت در حالت #اسيرى حال مردان كه در #كربلا شهيد شده بودند، بر پسران و دختران ايشان پوشيده میداشتند، و هر كودكى را وعدهها میدادند كه پدر تو به فلان سفر رفته است باز میآيد، تا ايشان را به خانه #يزيد آوردند،
دختركى بود #چهارساله، شبى از خواب بيدار شد و گفت پدر من #حسين(ع) كجاست؟
اين ساعت او را به خواب ديدم سخت پريشان، زنان و كودكان جمله در #گريه افتادند و فغان از ايشان برخاست.
يزيد خفته بود، از خواب بيدار شد، و حال تفحص كرد. خبر بردند كه حال چنين است.
آن #لعين در حال گفت كه بروند و سر پدر او را بياورند و در كنار او نهند. ملاعين سر بياورد و در كنار آن دختر چهارساله نهادند. پرسيد اين چيست:
ملاعين گفتند سر پدر تو است. آن دختر بترسيد و فرياد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق #تسليم كرد.»
📚حاویه نام کتابی است که عمادالدین طبری این مطلب را از آن نقل کرده است.
👇👇
🌻 @ahlebait110