eitaa logo
تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
5هزار دنبال‌کننده
612 عکس
216 ویدیو
257 فایل
📌 کانالی برای آشنایی و شناخت: #تاریخ اسلام، تاریخ و #سیره اهل بیت(ع)، تاریخ #تشیع و تاریخ اجتماعی شیعه. آدرس ارتباطی: @javadyavari
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 ورود به کربلا پس از آنکه لشکر مانع از رفتن امام (ع) به شد، چندین منزل را همراه امام طی کردند. امام حتی حر را نیز کرد. تا اینکه نامه مبنی بر متوقف کردن امام رسید. امام حسین(ع) نام آن محل را پرسید: گفتند . حضرت فرمود: اندوه و بلا! با پدرم برای از این محل عبور می‌کردیم که ایستاد و فرمود: اینجا منزلگاه و محل ریخته شدن کاروانی از (ص) است. 📚دینوری، اخبار الطوال، ص۲۵۳. 📚طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۰۹. بنا به نقل سیدبن طاووس در ، امام (ع) فرمود: اسم این سرزمین چیست؟ گفتند کربلا؛ امام فرمود: فرود آیید که منزلگاه و ما اینجا است. امّا این گزارش که امام حسین(ع) هنگام رسیدن به کربلا از نام‌های آن مکان پرسید و چندین اسب را عوض کرد، صحیح نیست. 👇👇 https://eitaa.com/eiscahistory 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌عزاداری حضرت (س) در زينب دختر امیرمؤمنان (ع) بر بدن برادرش امام و گریه مي‌کرد و با صدايي غم‎انگيز و دلي پردرد فرياد مي‎زد: «وامحمّداه، درود فرشتگان آسمان بر تو، اين حسين است كه بر خاك افتاده و به خون آغشته شده و اعضايش از هم جدا شده است. وامصيبتاه، اين دختران تو هستند كه اسيرند. شكايت مي‎برم به خدا و به مصطفي و علي مرتضي و فاطمه و به حمزه سيدالشهدا. وامحمّداه، اين حسين است كه عريان (روي خاك افتاده) و باد صبا خاك بيابان را بر بدنش مي‎پاشد. اوست كه به دست زنازادگان كشته شده است. آه اي ابا‌عبدالله چه غصه‎اي و چه مصيبتي در شهادت تو، گويا امروز جدّم رسول‌خدا(ص) از دنيا رفته است. اي ياران محمّد، اينان خاندان مصطفي هستند كه همانند اسيران آنان را مي‎برند». (1) اين سخنان، دل‌هاي سنگدلان و كوه‎هاي استوار را آب مي‌كرد. راوي مي‎گويد: به خدا قسم زينب با گريه خود، هر دوست و دشمن را به گريه انداخت. گزارش شده است كه حضرت سكينه بدن پاك پدر را در آغوش گرفت. گروهي از آن مردم خشن و بي‌رحم آمده و او را از بدن جدا كردند. (2) 📚(1)ابن‌طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص181؛ 📚و ر.ک: مناقب آل ابي‎طالب، ج4، ص 122. 📚(2)ابن‌نما، مثيرالاحزان، ص77. 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌 امام (ع) در ◀️امام حسين(ع) آنقدر جنگيد تا آن كه پيكر پاکش دهها برداشت و در حالي كه از نبرد، ناتوان شده بود، ايستاد تا اندکي بياسايد. در همان حال كه ايستاده بود، سنگي آمد و بر او خورد و ‎ از پيشاني‎اش جاري گشت. ◀️ در ميان سپاهيانش ندا داد: چرا ايستاده‌ايد؟ دربارة او منتظر چه هستيد؟ تيرها او را از پا افکنده است، به او کنيد، مادرتان به عزايتان بنشيند؛ به دنبال اين فرمان، از هر طرف به امام حمله کردند و زخم شمشيرها او را از پا درآورد. ◀️نخستين كسي كه سراغ امام حسين(ع) رفت، زُرْعَة بن‌شَريك تَميمي بود كه بر او ضربه‎اي زد. عمرو بن‌طلحه جُعْفي هم از پشت سر بر شانة حضرت ضربه محكمي زد. سنان بن‌انس هم تيري بر گلوي حضرت زد. صالح بن‌وَهَب يَزَني هم با ضربتي بر پشت امام وارد کرد،‌ بر اثر اين زخمها و ضربت‌ها امام حسين(ع) از اسب بر زمين افتاد. ◀️امام برخاست و نشست و از گلويش بيرون کشيد و دستانش را به هم وصل کرد و زير گرفت و هر وقت پر از مي‌شد سر و محاسن خود را با آن آغشته مي‌کرد و مي‌فرمود: خدا را با اين وضع ملاقات مي‌کنم در حالي که حق من غصب شده است. آنگاه از اطراف امام پراکنده شدند در حاليکه او گاهي با صورت روي زمين مي‌افتاد و گاهي برمي‌خاست. در اين حال بن‌اَنس به او نزديک شد و با نيزه ضربتي بر او زد که در اثر آن، امام نقش بر زمين شد. سنان به بن‌‌يزيد اصبحي گفت: سر او را از بدن جدا کن. خواست اين کار را بکند، امّا دچار سستي شد و لرزه بر اندامش افتاد. لعنت الله علیه به او گفت:‌ خدا بازوانت را سست و دستانت را از بدن جدا کند. آنگاه از اسب فرود آمد و سر مبارک امام را از تن جدا کرد و آن را به خولي داد. اين در حالي بود که قبلاً زخمهاي متعددي با شمشير بر آن حضرت وارد شده بود. 📚طبري، تاريخ الامم و الملوک، ج 5، ص453. 📚ابن‌اعثم، کتاب الفتوح، ج5، ص 118؛ 📚شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص 112؛ 📚ابن‌اعثم، کتاب الفتوح، ج5، ص 118؛ 📚خوارزمي، مقتل‌الحسين، ج2، ص35. 📚ر.ک. مقتل جامع سیدالشهدا علیه السلام. 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌 حضرت (س) در زينب دختر امیرمؤمنان (ع) بر بدن برادرش امام و گریه مي‌کرد و با صدايي غم‎انگيز و دلي پردرد فرياد مي‎زد: «وامحمّداه، درود فرشتگان آسمان بر تو، اين حسين است كه بر خاك افتاده و به خون آغشته شده و اعضايش از هم جدا شده است. وامصيبتاه، اين دختران تو هستند كه اسيرند. شكايت مي‎برم به خدا و به مصطفي و مرتضي و فاطمه و به سيدالشهدا. وامحمّداه، اين حسين است كه عريان (روي خاك افتاده) و باد صبا خاك بيابان را بر بدنش مي‎پاشد. اوست كه به دست زنازادگان كشته شده است. آه اي ابا‌عبدالله چه غصه‎اي و چه مصيبتي در شهادت تو هست، گويا امروز جدّم رسول‌خدا(ص) از دنيا رفته است. اي ياران محمّد، اينان خاندان مصطفي هستند كه همانند اسيران آنان را مي‎برند». (1) اين سخنان حضرت (س)، دل‌هاي سنگدلان و كوه‎هاي استوار را آب مي‌كرد. راوي مي‎گويد: به خدا قسم زينب با گريه خود، هر دوست و دشمن را به گريه انداخت. گزارش شده است كه حضرت بدن پاك پدر را در آغوش گرفت. گروهي از آن مردم خشن و بي‌رحم آمده و او را از بدن جدا كردند.(2) 📚(1)ابن‌طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص181؛ 📚و ر.ک: مناقب آل ابي‎طالب، ج4، ص 122. 📚(2)ابن‌نما، مثيرالاحزان، ص77. 📚ر.ک. مقتل جامع سیدالشهدا علیه السلام 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌 امام حسین(ع) در ◀️امام (ع) آنقدر جنگيد تا آن كه پيكر پاکش دهها برداشت و ايستاد تا اندکي بياسايد. در همان حال كه ايستاده بود، سنگي آمد و بر او خورد و ‎ از پيشاني‎اش جاري گشت. ◀️ در ميان سپاهيانش ندا داد: چرا ايستاده‌ايد؟ دربارة او منتظر چه هستيد؟ تيرها او را از پا افکنده است، به او کنيد، مادرتان به عزايتان بنشيند؛ به دنبال اين فرمان، از هر طرف به امام حمله کردند و زخم شمشيرها او را از پا درآورد. ◀️نخستين كسي كه سراغ امام حسين(ع) رفت، زُرْعَة بن‌شَريك تَميمي بود كه بر او ضربه‎اي زد. عمرو بن‌طلحه جُعْفي هم از پشت سر بر شانة حضرت ضربه محكمي زد. سنان بن‌انس هم تيري بر گلوي حضرت زد. صالح بن‌وَهَب يَزَني هم با ضربتي بر پشت امام وارد کرد،‌ بر اثر اين زخمها و ضربت‌ها امام حسين(ع) از اسب بر زمين افتاد. ◀️امام برخاست و نشست و از گلويش بيرون کشيد و دستانش را به هم وصل کرد و زير گرفت و هر وقت پر از مي‌شد سر و محاسن خود را با آن آغشته مي‌کرد و مي‌فرمود: خدا را با اين وضع ملاقات مي‌کنم در حالي که حق من غصب شده است. آنگاه از اطراف امام پراکنده شدند در حاليکه او گاهي با صورت روي زمين مي‌افتاد و گاهي برمي‌خاست. در اين حال بن‌اَنس به او نزديک شد و با نيزه ضربتي بر او زد که در اثر آن، امام نقش بر زمين شد. سنان به بن‌‌يزيد اصبحي گفت: سر او را از بدن جدا کن. خواست اين کار را بکند، امّا دچار سستي شد و لرزه بر اندامش افتاد. لعنت الله علیه به او گفت:‌ خدا بازوانت را سست و دستانت را از بدن جدا کند. آنگاه از اسب فرود آمد و سر مبارک امام را از تن جدا کرد و آن را به خولي داد. 📚طبري، تاريخ الامم و الملوک، ج 5، ص453. 📚ابن‌اعثم، کتاب الفتوح، ج5، ص 118؛ 📚شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص 112؛ 📚ابن‌اعثم، کتاب الفتوح، ج5، ص 118؛ 📚خوارزمي، مقتل‌الحسين، ج2، ص35. 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌حضرت (س) در زينب دختر امیرمؤمنان (ع) بر بدن برادرش امام و گریه مي‌کرد و با صدايي غم‎انگيز و دلي پردرد فرياد مي‎زد: «وامحمّداه، درود فرشتگان آسمان بر تو، اين حسين است كه بر خاك افتاده و به خون آغشته شده و اعضايش از هم جدا شده است. وامصيبتاه، اين دختران تو هستند كه اسيرند. شكايت مي‎برم به خدا و به مصطفي و مرتضي و فاطمه و به سيدالشهدا. وامحمّداه، اين حسين است كه عريان (روي خاك افتاده) و باد صبا خاك بيابان را بر بدنش مي‎پاشد. اوست كه به دست زنازادگان كشته شده است. آه اي ابا‌عبدالله چه غصه‎اي و چه مصيبتي در شهادت تو هست، گويا امروز جدّم رسول‌خدا(ص) از دنيا رفته است. اي ياران محمّد، اينان خاندان مصطفي هستند كه همانند اسيران آنان را مي‎برند». (1) اين سخنان حضرت (س)، دل‌هاي سنگدلان و كوه‎هاي استوار را آب مي‌كرد. راوي مي‎گويد: به خدا قسم زينب با گريه خود، هر دوست و دشمن را به گريه انداخت. گزارش شده است كه حضرت بدن پاك پدر را در آغوش گرفت. گروهي از آن مردم خشن و بي‌رحم آمده و او را از بدن جدا كردند.(2) 📚(1)ابن‌طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص181؛ 📚ابن شهرآشوب، مناقب آل ابي‎طالب، ج4، ص 122. 📚(2)ابن‌نما، مثيرالاحزان، ص77. 👇👇 🌻 @ahlebait110