📌 #روضه ورود به کربلا
پس از آنکه لشکر #حرّ مانع از رفتن امام #حسین(ع) به #کوفه شد، چندین منزل را همراه امام طی کردند.
امام حتی #سپاه حر را نیز #سیراب کرد. تا اینکه نامه #ابنزیاد مبنی بر متوقف کردن امام رسید.
امام حسین(ع) نام آن محل را پرسید: گفتند #کربلا. حضرت فرمود: اندوه و بلا! با پدرم برای #صفین از این محل عبور میکردیم که ایستاد و فرمود:
اینجا منزلگاه و محل ریخته شدن #خون کاروانی از #آلمحمد(ص) است.
📚دینوری، اخبار الطوال، ص۲۵۳.
📚طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۰۹.
بنا به نقل سیدبن طاووس در #لهوف، امام #حسین(ع) فرمود:
اسم این سرزمین چیست؟ گفتند کربلا؛ امام فرمود:
فرود آیید که منزلگاه و #قتلگاه ما اینجا است.
امّا این گزارش که امام حسین(ع) هنگام رسیدن به کربلا از نامهای آن مکان پرسید و چندین اسب را عوض کرد، صحیح نیست.
👇👇
https://eitaa.com/eiscahistory
👇👇
🌻 @ahlebait110
📌عزاداری حضرت #زینب(س) در #قتلگاه
زينب دختر امیرمؤمنان #علي(ع) بر بدن برادرش امام #حسين
#ندبه و گریه ميکرد و با صدايي غمانگيز و دلي پردرد فرياد ميزد:
«وامحمّداه، درود فرشتگان آسمان بر تو، اين حسين است كه #عريان بر خاك افتاده و به خون آغشته شده و اعضايش از هم جدا شده است.
وامصيبتاه، اين دختران تو هستند كه اسيرند.
شكايت ميبرم به خدا و به #محمّد مصطفي و علي مرتضي و فاطمه #زهرا و به حمزه سيدالشهدا.
وامحمّداه، اين حسين است كه عريان (روي خاك افتاده) و باد صبا خاك بيابان را بر بدنش ميپاشد. اوست كه به دست زنازادگان كشته شده است. آه اي اباعبدالله چه غصهاي و چه مصيبتي در شهادت تو، گويا امروز جدّم رسولخدا(ص) از دنيا رفته است.
اي ياران محمّد، اينان خاندان مصطفي هستند كه همانند اسيران آنان را ميبرند». (1)
اين سخنان، دلهاي سنگدلان و كوههاي استوار را آب ميكرد. راوي ميگويد: به خدا قسم زينب با گريه خود، هر دوست و دشمن را به گريه انداخت. گزارش شده است كه حضرت سكينه بدن پاك پدر را در آغوش گرفت. گروهي از آن مردم خشن و بيرحم آمده و او را از بدن جدا كردند. (2)
📚(1)ابنطاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص181؛
📚و ر.ک: مناقب آل ابيطالب، ج4، ص 122.
📚(2)ابننما، مثيرالاحزان، ص77.
👇👇
🌻 @ahlebait110
📌 #روضه امام #حسین(ع) در #قتلگاه
◀️امام حسين(ع) آنقدر جنگيد تا آن كه پيكر پاکش دهها #زخم برداشت و در حالي كه از نبرد، ناتوان شده بود، ايستاد تا اندکي بياسايد. در همان حال كه ايستاده بود، سنگي آمد و بر #پيشاني او خورد و #خون از پيشانياش جاري گشت.
◀️ #شمر در ميان سپاهيانش ندا داد: چرا ايستادهايد؟
دربارة او منتظر چه هستيد؟ تيرها او را از پا افکنده است، به او #حمله کنيد، مادرتان به عزايتان بنشيند؛ به دنبال اين فرمان، از هر طرف به امام حمله کردند و زخم شمشيرها او را از پا درآورد.
◀️نخستين كسي كه سراغ امام حسين(ع) رفت، زُرْعَة بنشَريك تَميمي بود كه بر #دست_چپ او ضربهاي زد. عمرو بنطلحه جُعْفي هم از پشت سر بر شانة حضرت ضربه محكمي زد. سنان بنانس هم تيري بر گلوي حضرت زد.
صالح بنوَهَب يَزَني هم با #نيزه ضربتي بر پشت امام وارد کرد، بر اثر اين زخمها و ضربتها امام حسين(ع) از اسب بر زمين افتاد.
◀️امام برخاست و نشست و #تير از گلويش بيرون کشيد و دستانش را به هم وصل کرد و زير #گلو گرفت و هر وقت پر از #خون ميشد سر و محاسن خود را با آن آغشته ميکرد و ميفرمود:
خدا را با اين وضع ملاقات ميکنم در حالي که حق من غصب شده است. آنگاه از اطراف امام پراکنده شدند در حاليکه او گاهي با صورت روي زمين ميافتاد و گاهي برميخاست.
در اين حال #سنان بناَنس به او نزديک شد و با نيزه ضربتي بر او زد که در اثر آن، امام نقش بر زمين شد. سنان به #خولي بنيزيد اصبحي گفت:
سر او را از بدن جدا کن. #خولي خواست اين کار را بکند، امّا دچار سستي شد و لرزه بر اندامش افتاد. #سنان لعنت الله علیه به او گفت: خدا بازوانت را سست و دستانت را از بدن جدا کند. آنگاه از اسب فرود آمد و سر مبارک امام را از تن جدا کرد و آن را به خولي داد. اين در حالي بود که قبلاً زخمهاي متعددي با شمشير بر آن حضرت وارد شده بود.
📚طبري، تاريخ الامم و الملوک، ج 5، ص453.
📚ابناعثم، کتاب الفتوح، ج5، ص 118؛
📚شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص 112؛
📚ابناعثم، کتاب الفتوح، ج5، ص 118؛
📚خوارزمي، مقتلالحسين، ج2، ص35.
📚ر.ک. مقتل جامع سیدالشهدا علیه السلام.
👇👇
🌻 @ahlebait110
📌 #عزاداری حضرت #زینب(س) در #قتلگاه
زينب دختر امیرمؤمنان #علي(ع) بر بدن برادرش امام #حسين
#ندبه و گریه ميکرد و با صدايي غمانگيز و دلي پردرد فرياد ميزد:
«وامحمّداه، درود فرشتگان آسمان بر تو، اين حسين است كه #عريان بر خاك افتاده و به خون آغشته شده و اعضايش از هم جدا شده است.
وامصيبتاه، اين دختران تو هستند كه اسيرند.
شكايت ميبرم به خدا و به #محمّد مصطفي و #علي مرتضي و فاطمه #زهرا و به #حمزه سيدالشهدا.
وامحمّداه، اين حسين است كه عريان (روي خاك افتاده) و باد صبا خاك بيابان را بر بدنش ميپاشد. اوست كه به دست زنازادگان كشته شده است.
آه اي اباعبدالله چه غصهاي و چه مصيبتي در شهادت تو هست، گويا امروز جدّم رسولخدا(ص) از دنيا رفته است.
اي ياران محمّد، اينان خاندان مصطفي هستند كه همانند اسيران آنان را ميبرند». (1)
اين سخنان حضرت #زینب(س)، دلهاي سنگدلان و كوههاي استوار را آب ميكرد. راوي ميگويد:
به خدا قسم زينب با گريه خود، هر دوست و دشمن را به گريه انداخت. گزارش شده است كه حضرت #سكينه بدن پاك پدر را در آغوش گرفت. گروهي از آن مردم خشن و بيرحم آمده و او را از بدن جدا كردند.(2)
📚(1)ابنطاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص181؛
📚و ر.ک: مناقب آل ابيطالب، ج4، ص 122.
📚(2)ابننما، مثيرالاحزان، ص77.
📚ر.ک. مقتل جامع سیدالشهدا علیه السلام
👇👇
🌻 @ahlebait110
📌 #روضه امام حسین(ع) در #قتلگاه
◀️امام #حسين(ع) آنقدر جنگيد تا آن كه پيكر پاکش دهها #زخم برداشت و ايستاد تا اندکي بياسايد. در همان حال كه ايستاده بود، سنگي آمد و بر #پيشاني او خورد و #خون از پيشانياش جاري گشت.
◀️ #شمر در ميان سپاهيانش ندا داد: چرا ايستادهايد؟ دربارة او منتظر چه هستيد؟
تيرها او را از پا افکنده است، به او #حمله کنيد، مادرتان به عزايتان بنشيند؛ به دنبال اين فرمان، از هر طرف به امام حمله کردند و زخم شمشيرها او را از پا درآورد.
◀️نخستين كسي كه سراغ امام حسين(ع) رفت، زُرْعَة بنشَريك تَميمي بود كه بر #دست_چپ او ضربهاي زد.
عمرو بنطلحه جُعْفي هم از پشت سر بر شانة حضرت ضربه محكمي زد. سنان بنانس هم تيري بر گلوي حضرت زد.
صالح بنوَهَب يَزَني هم با #نيزه ضربتي بر پشت امام وارد کرد، بر اثر اين زخمها و ضربتها امام حسين(ع) از اسب بر زمين افتاد.
◀️امام برخاست و نشست و #تير از گلويش بيرون کشيد و دستانش را به هم وصل کرد و زير #گلو گرفت و هر وقت پر از #خون ميشد سر و محاسن خود را با آن آغشته ميکرد و ميفرمود:
خدا را با اين وضع ملاقات ميکنم در حالي که حق من غصب شده است. آنگاه از اطراف امام پراکنده شدند در حاليکه او گاهي با صورت روي زمين ميافتاد و گاهي برميخاست.
در اين حال #سنان بناَنس به او نزديک شد و با نيزه ضربتي بر او زد که در اثر آن، امام نقش بر زمين شد. سنان به #خولي بنيزيد اصبحي گفت:
سر او را از بدن جدا کن. #خولي خواست اين کار را بکند، امّا دچار سستي شد و لرزه بر اندامش افتاد. #سنان لعنت الله علیه به او گفت: خدا بازوانت را سست و دستانت را از بدن جدا کند. آنگاه از اسب فرود آمد و سر مبارک امام را از تن جدا کرد و آن را به خولي داد.
📚طبري، تاريخ الامم و الملوک، ج 5، ص453.
📚ابناعثم، کتاب الفتوح، ج5، ص 118؛
📚شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص 112؛
📚ابناعثم، کتاب الفتوح، ج5، ص 118؛
📚خوارزمي، مقتلالحسين، ج2، ص35.
👇👇
🌻 @ahlebait110
📌حضرت #زینب(س) در #قتلگاه
زينب دختر امیرمؤمنان #علي(ع) بر بدن برادرش امام #حسين
#ندبه و گریه ميکرد و با صدايي غمانگيز و دلي پردرد فرياد ميزد:
«وامحمّداه، درود فرشتگان آسمان بر تو، اين حسين است كه #عريان بر خاك افتاده و به خون آغشته شده و اعضايش از هم جدا شده است.
وامصيبتاه، اين دختران تو هستند كه اسيرند.
شكايت ميبرم به خدا و به #محمّد مصطفي و #علي مرتضي و فاطمه #زهرا و به #حمزه سيدالشهدا.
وامحمّداه، اين حسين است كه عريان (روي خاك افتاده) و باد صبا خاك بيابان را بر بدنش ميپاشد. اوست كه به دست زنازادگان كشته شده است.
آه اي اباعبدالله چه غصهاي و چه مصيبتي در شهادت تو هست، گويا امروز جدّم رسولخدا(ص) از دنيا رفته است.
اي ياران محمّد، اينان خاندان مصطفي هستند كه همانند اسيران آنان را ميبرند». (1)
اين سخنان حضرت #زینب(س)، دلهاي سنگدلان و كوههاي استوار را آب ميكرد. راوي ميگويد:
به خدا قسم زينب با گريه خود، هر دوست و دشمن را به گريه انداخت. گزارش شده است كه حضرت #سكينه بدن پاك پدر را در آغوش گرفت. گروهي از آن مردم خشن و بيرحم آمده و او را از بدن جدا كردند.(2)
📚(1)ابنطاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص181؛
📚ابن شهرآشوب، مناقب آل ابيطالب، ج4، ص 122.
📚(2)ابننما، مثيرالاحزان، ص77.
👇👇
🌻 @ahlebait110