eitaa logo
فرهنگ خاطرات علمی اخلاقی تربیتی
12 دنبال‌کننده
15 عکس
4 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 ✅امام آگاه بر احوال شیعیان ابن شهرآشوب از موسی بن سیار روایت کرده که گفت: من با حضرت علیه السلام بودم و با آن حضرت به شهر طوس نزدیک شده بودیم که صدای شیون و فغانی شنیدیم، در پی آن صدا رفتیم، ناگاه به جنازه ای برخوردیم. چون نگاهم به جنازه افتاد، دیدم آقایم پا از رکاب خالی کرد و از اسب پیاده شد و نزدیک جنازه رفت و او را بلند کرد، پس خود را به آن جنازه چسبانید؛ آن گونه که برّه نوزاد، خود را به مادر می چسباند. آنگاه رو به من نمود و فرمود: ای موسی بن سیار؛ هر کس کند دوستی از دوستان ما را، از خود بیرون می شود مانند روزی که از مادر متولّد شده که هیچ گناهی بر او نیست. چون جنازه را نزدیک قبر بر زمین نهادند، آقای خود امام رضا علیه السلام را دیدم که به طرف میت رفت و مردم را کنار کرد تا خود را به جنازه رسانید، پس دست خود را به سینه او نهاد و فرمود: ای فلان بن فلان؛ بشارت باد تو را به بهشت، بعد از این ساعت دیگر وترسی برای تو نیست. من عرض کردم: فدای تو شوم؛ آیا این میت را می شناسی و حال آن که به خدا سوگند این سرزمین را تا به حال ندیده و نیامده بودید؟! فرمود: ای موسی؛ آیا می دانی که ما در هر صبح و شام بر ما امامان عرضه می شود؟ پس اگر در اعمال ایشان دیدیم از خدا می خواهیم که او را کند و اگر کار خوب از او دیدیم از خدا برای او نیکو درخواست می کنیم. منبع📚: منتهی الآمال: 910 https://eitaa.com/ahlebet1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅آگاهی و اطلاع 🔆حجت الاسلام می گوید: 🔆روزی در آقا بودیم. طلبه‌ای را تنظیم کرد و رفت نزدیک آقا نشست که فرمایشات آقا را ضبط کند. 🔆 چون آقا نمی داد کسی فرموده هایشان را ضبط کند. 🔆 آن طلبه خواست این کار را بکند. 🔆 سوالاتی از آقا کرد و ایشان داد به همان نحوی که ضبط صوت روشن بود از منزل شدیم. 🔆 در خارج منزل نیز شد که ضبط می شد، را آن آقای طلبه برگرداند که صحبت‌های ایشان را از بشنویم، ولی با کمال دیدیم یک کلمه از حرفهای ایشان نشده و به حرف‌های خودمان که رسید دیدم ضبط شده است. 🔆 خیلی تعجب کردیم. و شگفت انگیزتراین که روز بعد با همان خدمت ایشان رسیدیم. به آقا کرد: اجازه بفرمایید شما را ضبط کنم. 🔆 آقا با نگاهی که به او کرد فرمود :اگر به می خورد، همان ضبط می شد. 🔆 رنگ از آن طلبه پرید و رفت و دیگر منزل او را ندیدیم. کتاب ستارگان سپهر سلوک ص201 https://eitaa.com/ahlebet1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در بوته آزمايش از علیه السلام نقل شده كه فرمود: در بني اسرائيل عابدي بود كه به هركاري دست مي زد مي ديد، راه تحصيل برايش كاملا بسته شده بود، تا مدتي همسرش مخارج او را تامين مي كرد تا اين كه همسرش نيز تمام گشت و چون سخت شدند عابد كلاف ريسماني كه تنها موجودي آنان بود برداشته به بازار رفت كه با فروش آن غذايي تهيه كند ولي چون كسي ازوي نخريد كنار دريا رفت كه پس از آب تني به خانه برگردد در آنجا صيادي را ديد كه ماهي فاسدي را صيد كرده است به او گفت: اين ماهي را به من بفروش و در عوض اين كلاف را بگير كه به درد دام تو مي خورد. صياد پذيرفت كلاف را گرفت و ماهي را به او داد، عابد به خانه آمد و آن را به همسرش داد كه طبخ نمايد وقتي او شكم ماهي را شكافت در آن مرواريد بزرگي را يافت، عابد آن را به بازار برد و به 20 هزار درهم فروخت، هنگامي كه ها را به خانه آورد (گدایی) درب منزلش آمده، گفت: اي به من بدهيد تا خداوند بر شما نمايد. عابد ده هزار درهم از پول مرواريد را به سائل داد، همسرش گفت: سبحان الله! تو نصف ثروت ما را يكباره از دست دادي؟طولي نكشيد كه سائل بازگشت و آن ده هزار درهم را پس داده گفت: خود شما آن را مصرف كنيد گوارايتان باد، من اي بودم كه خداوند مرا فرستاده بود شما را آزمايش كند كه شما چگونه مي باشيد و اكنون خداوند شما را پسنديد. منبع📚: رياحين الشريعه، جلد 5، صفحه 186، به نقل از حيوه القلوب مرحوم مجلسي، جلد اول https://eitaa.com/ahlebet1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 ✅پاداش آموزش یاد دادن حمد و سوره 🔆یکی از شیخ از او نقل می کندکه فرمود: 🔆 در جمعه ی تهران، شب ها می نشستم و حمد و سوره ی مردم را درست می کردم. دو بچه با هم دعوا می کردند یکی از آن ها که مغلوب شد برای اینکه کتک نخوردند آمد من نشست. 🔆 من از استفاده کردم، حمد و سوره اش را پرسیدم، و این کار آن شب، همه ی وقت مرا گرفت. 🔆 شب بعد نزدم آمد و گفت: من علم کیمیا، سیمیا، هیمیاو لیمیا دارم و آمده‌ام به شما بدهم، مشروط به اینکه ثواب کار دیشب خود را به من بدهید. 🔆 به او دادم: نه! اگر این ها به درد میخورد به من نمیدادی! کتاب کیمیای محبت ص52 https://eitaa.com/ahlebet1
🔰 🌹مستاجر🌹 رجبعلی خیاط مستاجری داشت که زن و شوهر بودند با 20 ریال اجاره بعد از چندوقت این زن و شوهر صاحب فرزند شدن رجبعلی به دیدنشون رفت و به مرد گفت: " داداش جون فرزند دار شدی خرجت بالاتر رفته، از این ماه به جای ۲۰ ریال ۱۸ ریال اجاره بده، ۲ ریالشم واسه فرزندت خرج کن، این ۲۰ریال رو هم بگیر اجاره ی ماه گذشته ایه که بهم دادی، هدیه ی من باشه برای قدم نوزادت " تو دوره زمونه الان کرایه هارو با فرزنددار شدن مردم بالا میبرن @madresehtalim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 ایت الله العظمی گلپایگانی برای بزرگوار خویش مرحوم آیت الله العظمی حائری عمیق قائل بود. 🔆 همواره پیش از برای استادشان فاتحه می خواندند. 🔆 و اگر زمانی از یادشان می رفت درس را نموده و پس از خواندن فاتحه را آغاز می نمودند. 🔆 همیشه پس از زیارت حضرت معصومه بر سر ایشان رفته و لحظاتی را به خواندن قرآن می پرداختند. دیدار با ابرار ص57 https://eitaa.com/ahlebet1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 🔆مرحوم آیت الله حاج محمدجواد انصاری همدانی می‌فرمودند: 🔆 دیدم پیرمردی عامی مشغول خواندن نماز است و دو صف از ملائکه در پشت سر او بسته و به او اقتدا نموده اند و این پیرمرد خود از این صفوف فرشتگان اطلاعی نداشت. 🔆 من دانستم این برای نماز خود اذان و اقامه گفته است. 🔆 چون در روایت داریم: کسی که در نمازهای واجب یومیه، اذان و اقامه هر دو را بگوید دو از ملائکه و اگر یکی از آن‌ها را بگوید یک صف از به او می کنند که درازی آن به اندازه ما بین مشرق و مغرب باشد. کتاب ستارگان سپهر سلوک ص168 خبر دادن از موقع نماز آقای که از اهل علم همدان و پدر بزرگوار است می گوید: آقای تابستان‌ها روی پشت بام مسجد جامع اقامه جماعت می فرمود. 🔆 یکی از محترمین که از مامومین آقای انصاری بود برایم نقل کرد که :روزی هنگام که حاضران منتظر اذان مغرب و برپایی نماز جماعت بودند. 🔆 آقای انصاری به فرمودند: 🔆 اذان‌مغرب را بگو. عرض کرد: آقا هنوز مغرب نشده. 🔆 آقا فرمودند: مگر رفتن فرشتگان روز و آمدن شب را ندیدی؟ https://eitaa.com/ahlebet1