eitaa logo
عرفان ناب
549 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
89 ویدیو
3 فایل
📡 http://www.ahlevela.com ديگر كانال ما: 👈 http://ble.ir/ahlevelaa ارتباط با ما: 👈 @adminsm 🌐 اينستاگرام:👈http://instagram.com/ahlevela 🔵 کانال ما در آپارات: 👈 https://www.aparat.com/ahle_vela/Ahlevela
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ شکـــر کنید و بهـــره ببرید.... ۞ حاج محمد اسماعیل دولابی: همان‎طور که در ظاهر، خداوند راه را چند وقت باز می‎کند تا مؤمنین بهره‎مند شوند و چند وقت می‎بندد تا قدر بدانند و شاکر شوند، در دل هم خداوند همین کار را می‎کند؛ چند روز بسط و گشایش و چند روز قبض و گرفتگی ایجاد می‎کند. چند روز حال عبادت دارید و چند روز از عبادت و نماز خودتان خوشتان نمی‎آید. اگر دیدید حال عبادت ندارید، خیلی شلوغ نکنید و صابر باشید چون خدا که صانع و پرورنده‎ی ماست، برای رشد دادن ما این کار را کرده است. ↩️ وقتی هم راه باز شد و کار روی دور افتاد، شکر کنید و بهره ببرید. 📘مصباح الهدی ص۲۰۱
⚫️ سفر اسارت سفر بسيار پررنجی بود. قافله‌ی اسرا آسيب و آزار بسیاری متحمّل شدند؛ امّا به‌ هر حال اين سفر تمام شد و اين بشارت را می‌دهد كه سالك الی‌الله باید بداند که هرچه راه برايش دشوار باشد، بالاخره این سفر به انتها خواهد رسيد و اگر طالب و و ديدار و لقاء است، می‌بايست رنج اسارت در عالم كثرت را متحمّل شود. 📌 طبيعی است، كسی كه راه اباعبدالله‌الحسين‌ عليه‌السّلام و راه همه‌ی اهل‌بيت‌ عليهم‌السّلام را در پيش می‌گيرد، (که قطعاً راه اهل‌بيت‌ عليهم‌السّلام در حقيقت با هم هيچ تفاوتی ندارند.) بايد خودش را برای اين رنج‌ها و دشواری‌ها آماده كند. در عالم خلق، مستلزم تحمّل رنج‌ها و آسيب‌هاست و اين تنها برای اباعبدالله‌الحسين عليه‌السّلام نبود؛ همه‌ی ائمّه و همه‌ی اهل‌بيت‌ عليهم‌السّلام اين رنج را متحمّل شدند. ديديم وقتی امام مجتبی‌ عليه‌السّلام هم قصد کردند با معاویه مبارزه کنند، ياران خودشان چگونه بر ایشان شوريدند و حمله ور شدند! جانماز را از زير پای امام مجتبی‌ عليه‌السّلام كشيدند! با خنجر ران مبارك حضرت را مجروح كردند! به قصد جان آمدند؛ امّا موفّق نشدند حضرت را از پا درآورند. اين است كه اهل‌بیت‌ عليهم‌السّلام حتّی از جانب دوستان چنين نامرادی‌هایی را متحمّل شدند. وقتی خواستند به ميدان مبارزه‌ی با گمراهی و فساد و ظلم و زور بروند و زبان به اعتراض و نقد آنها گشودند؛ حتّی دوستانشان پشت آنها را خالی كردند. امام مجتبی‌ عليه‌السّلام از همين ياران و دوستان و اصحاب، كم رنج نديدند. ساير ائمّه‌ علیهم‌السّلام هم همين طور. اميرالمؤمنين‌ عليه‌السّلام از بی‌وفايی دوستانی كه ایشان را در ميدان مبارزه تنها گذاشتند چه کشیدند! چه آن روزی كه كودتای خشن و سراسر انحراف سقيفه شكل گرفت، که دیدید چگونه اصحاب رسول‌الله‌ صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم به خانه‌ی اميرالمؤمنين‌ عليه‌السّلام حمله‌ور شدند و آن خانه را به آتش كشيدند و اهل خانه را مورد هجوم قرار دادند! اینها همان اصحاب پیغمبرند! و چه روزی كه اميرالمؤمنين‌ عليه‌السّلام در مسند خلافت قصد مبارزه با معاويه‌ی ستمگر را می‌كنند، همين دوستان چگونه خون به دل اميرالمؤمنين‌ عليه‌السّلام كردند كه فرمودند: وَ اللهِ‏ يُمِيتُ‏ الْقَلْبَ‏ وَ يَجْلِبُ‏ الْهَمَّ‏ مِنِ اجْتِماعِ هٰؤُلاءِ الْقَوْمِ عَلىٰ باطِلِهِمْ وَ تَفَرُّقِكُمْ عَنْ حَقِّكُمْ! ↩️ پس این ماجرایی نيست كه فقط برای اباعبدالله‌الحسين‌ عليه‌السّلام باشد؛ همه‌ی اهل‌بيت‌ عليهم‌السّلام متحمّل اين رنج شدند. سالكی كه قصد و و لقاء خدا را می‌كند بايد خود را برای اين رنج‌ها و نامردمی‌ها آماده‌ كند. اهل طبيعت يا اهل غفلتند يا اهل دنياپرستی و هر دو گروه با اهل بصيرت در تعارض و در جنگند. اهل طبيعت با اهل ايمانی که خطر می‌كنند و در شرايطی كه فضا برای سخن حقّ به‌شدّت تنگ است، با پذيرش همه‌ی پيامدهايش فرياد حق‌طلبانه سر می‌دهند، طبيعتاً سر مدارا و سازش ندارند؛ ولذا طبيعی است كه برای آنها رنج و سختی پيش بيايد. ↩️ بنابراین قافله‌ی اسرا با همه‌ی رنجی كه متحمّل شدند، اين خبر را به ما می‌دهند كه اين راه بالاخره به پايان خواهد رسيد ولذا سالك شايسته و وارسته جا ندارد كه از رنج سفر، حتّی از بی‌وفايی‌های دوستان گلايه و بی صبری كند. او آگاهانه راه خود را انتخاب كرده و می‌داند كه چه می‌كند. 🆔 @ahlevela
1_437048536236818877.mp3
7.45M
🤚همراهی با امام حسين علیه‌السّلام در ظاهر و باطن در محرّم و صفر ☑️ رویکرد سالکان الی الله به اذکار 🎤استاد مهدي طيب ⏳ مدت: ٤٠ دقيقه 📡
🏴 کاروان می‌رسد از راه‌، ولی آه چه دلگیر چه دلتنگ چه بی‌تاب دل سنگ شده آب، از این ناله‌ جانکاه زنی مویه کنان، موی کنان خسته، پریشان، پریشان و پریشان شکسته، نشسته‌، سر تربت سالار شهیدان شده مرثیه‌خوان غم جانان همان حضرت عطشان همان کعبه‌ ایمان همان قاری قرآن، سر نیزه‌ خونبار همان یار، همان یار، همان کشته‌ی اعدا کاروان می‌رسد از راه، ولی آه نه صبری نه شکیبی نه مرهم نه طبیبی عجب حال غریبی ندارند به جز ماتم و اندوه حبیبی ندارند به جز خاطر مجروح نصیبی ز داغ غم این دشت بلاپوش به دلهاست لهیبی به هر سوی که رفتند نه قبری نه نشانی فقط می‌وزد از تربت محبوب همان نفحه‌ سیبی که کشانده ست دل اهل حرم را کاروان می‌رسد از راه و هر کس به کناری پر از شیون و زاری کنار غم یاری سر قبر و مزاری یکی با تب و دلواپسی و زمزمه رفته به دنبال مزار پسر فاطمه رفته یکی با دل مجروح و با کوهی از اندوه به دنبال مه علقمه رفته یکی کرب و بلا پیش نگاهش سراب است و سراب است دلش در تب و تاب است و این خاک پر از خاطره‌هایی ست که یک یک همگی عین عذاب است و این بانوی دلسوخته‌ی خسته رباب است که با دیده‌ خونبار و عزاپوش خدایا به گمانش که گرفته ست گلش را در آغوش و با مویه و لالایی خود می‌رود از هوش: «گلم تاب ندارد حرم آب ندارد علی خواب ندارد» یکی بی پر و بی بال دل افسرده و بی حال که انگار گذشته ست چهل روز بر او مثل چهل سال و بوده ست پناه همه اطفال پس از این همه غربت رسیده ست به گودال همان جا که عزیزش همان جا که امیدش همان جا که جوانان رشیدش همان جا که شهیدش در امواج پریشان نی و دشنه و شمشیر در آن غربت دلگیر شده مصحف پرپر و رفته ست سرش بر سر نیزه و تن بی کفن او، سه شب در دل صحرا رها مانده خدایا چهل روز شکستن چهل روز بریدن چهل روز پی ناقه دویدن چهل روز فقط طعنه و دشنام شنیدن چه بگویم؟ چهل روز اسارت چهل روز جسارت چهل روز غم و غربت و غارت چهل روز پریشانی و حسرت چهل روز مصیبت چه بگویم؟ چهل روز نه صبری نه قراری نه یک محرم و یاری ز دیاری به دیاری عجب ناقه سواری فقط بود سرت بر سر نی قاری زینب چه بگویم؟ چهل روز تب و شیون و ناله ز خاکستر و دشنام ز هر بام حواله و از شدت اندوه و با خاطر مجروح جگر گوشه‌ی تو کنج خرابه همان آینه‌ی فاطمه جا ماند سه ساله چه بگویم؟ چهل روز فقط شیون و داغ و غم و درد فراق و فراق و ... فراق و ... چه بگویم؟ بگویم، کدامین گله‌ها را؟ غم فاصله‌ها را؟ تب آبله‌ها را؟ و یا زخم گلوگیرترین سلسله‌ها را؟ و یا طعنه‌ی بی‌رحم‌ترین هلهله‌ها را؟ و یا مرحمت دم به دم حرمله‌ها را؟ چهل روز صبوری و صبوری غم و ماتم دوری و صبوری و تا صبح سری کنج تنوری و صبوری نه سلامی نه درودی کبودی و کبودی عجب آتش و خاکستر و دودی و کبودی به آن شهر پر از کینه و ماتم چه ورودی و کبودی در آن بارش خونرنگ سر نیزه تو بودی و کبودی گذر از وسط کوچه‌ سنگی یهودی و کبودی و در طشت طلا گرم شهودی و چه ناگاه چه دلتنگ غروبی، چه چوبی عجب اوج و فرودی و کبودی خدایا چه کند زینب کبری! ✍🏼 شاعر: يوسف رحيمي ☑️ @ahlevela
🟩 در حدیث است که هرکس علیه‌السّلام را با معرفت زیارت کند،همچون کسی است که خدا را در عرش زیارت کرده است. امام حسین علیه‌السّلام به‌مدد عشق الهی، وجود خود و هر آنچه را داشت، در راه خدا فدا کرد و در خدا فانی شد و خدا در آیینۀ وجود او تجلّی کرد؛ لذاست که زیارت آن حضرت، دیدار خداست. استاد مهدی طیّب
1_5062340027510423558.mp3
15.51M
🟥 كربلا وادي امتحان و بلا ✔️تأملي بر غزلي از حافظ: ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست عاشقي شيوه رندان بلاكش باشد 🎤استاد مهدي طيب ⏱مدت:٣٦ دقيقه
🟩 هر کس از درون خود یک جاده فرعی دارد که به راه اصلی سلوک الی الله منتهی می‌شود و از طریق راه اصلیست که سالک به مقصد می‌رسد. اميرالمؤمنين علیه السّلام فرمودند‌: من صراط مستقيم هستم. امام جاده اصلی و شاه‌راه است و بدون امام رسیدن به مقصد سلوک ناممکن است. استاد مهدی طیّب
4_5861640656841085314.mp3
10.69M
🎧 گلایه امام زمان در سرآغاز زیارت آل یاسین 💢انتشار برای اولین بار ▫️تعامل ما با امام معصوم ▪️ادب سلام ▫️کار با سلام دادن تمام نمی‌شود ▪️به امر الهی تعقل نمی‌کنیم ▫️حقیقت امام عصر حقیقت امری اوست ▪️زیارت اصلش دیدن است خواندنی نیست ▫️ما به عبارت بسنده کردیم ▪️دیدن حضرت ناممکن نیست ▫️اهل زیارت آل یاسین شویم
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ 💢 اسماء حسنای الهی را وسیله‌ی حلّ مشکلات و رسیدن به حاجات قرار ندهیم! (١) مواظب باشیم درست استفاده کنیم؛ بهره درست ببریم‌؛ کم‌همّت یا دون‌همّت نباشیم. امر شریف‌تر را خرج چیز کم‌ارزش‌تر نکنیم. اسماءالله وسیله هستند. ◀️ در بحث‌های قبلی گفته‌ایم که دو جور اسماء داریم. یکی اسماء لفظیّه حضرت حق‌ّاند؛ مثل همین اسمائی که به کار می‌بریم؛ الله، رحمن، ودود، رحیم، کریم، غفور، شکور. دوم اسماء خارجیّه حضرت حق‌ّاند یا اسماء حُسنی که اهل‌بیت عصمت و طهارت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین هستند؛ خودشان فرمودند: «نَحنُ وَ اللهِ الأسماءُ الحُسنی». قرآن فرمود: «قُل ادعوا اللهَ أوِ ادعوا الرَّحمنَ أیًّ ما تَدعوا فَلَهُ الأسماءُ الحُسنی» بگویید الله یا بگویید رحمن؛ خدا را با هر نام که می‌خواهید بخوانید؛ بعد فرمود: «فَلَهُ الاَسماءُ الحُسنی»؛ و خدا اسماء حسنا و نیکویی دارد. اهل‌بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین فرمودند: «نَحنُ وَ اللهِ الأسماءُ الحُسنی»، به خدا سوگند اسماء حسنای خداوند ماییم. ◽️هم با اسماء لفظیّه خدا و هم با اسماء خارجیّه‌ی خدا، درست رابطه برقرار کنیم. اسم وسیله توجّه به صاحب اسم است. وقتی نام کسی را مي‌برند برای آن است که انسان آن شخص را به یاد آورد و متوجّه او شود. بنابراین نام خدا وسیله توجّه به خدای متعال است. نام خدا را خرج چیز کوچک‌تر نکنیم؛ خرج رفع مشکلاتمان نکنیم. ◀️ شاید حالا این انتقاد بشود و بگویند از ائمّه عليهم‌السّلام روایت داریم که مثلاً هرکس فلان ذکر را، فلان نام خدا را، این تعداد مرتبه، این تعداد روز ببرد، فقرش برطرف می‌شود؛ بیماریش برطرف می‌شود؛ مشکلش برطرف می‌شود؛ پس چطور ائمّه علیهم‌السّلام فرمودند انجام دهید [امّا] شما می‌گویید انجام ندهید؟ باید ببینیم مخاطب ائمّه علیهم‌السّلام چه کسانی بودند؟ گاهی اوقات شخصی بیمار است؛ به او نشانی دکتری را می‌دهید؛ نشانی داروخانه‌ای را می‌دهید. او می‌رود آن دکتر را می‌بیند؛ آن داروفروش را می‌بیند؛ عطّار را می‌بیند؛ آمده بود دارو بگیرد؛ معالجه شود؛ امّا می‌بیند عجب دلرباست! عجب دوست‌داشتنی است! یک دل نه صد دل عاشق این دکتر می‌شود؛ عاشق آن داروفروش می‌شود. اصلاً بیماریش یادش می‌رود. دیگر دارو نمی‌خواهد! گفت: گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی کسی که نشانی دکتر را به تو داد؛ به این علّت نداد که بروی دارو بگیری؛ مریضیت را بهانه کرده بود؛ دیده بود دنبال دارو و دکتر می‌گردی؛ این را بهانه کرد. از اوّل نمی‌خواست برای معالجه بروی؛ فقط این را بهانه کرده بود تا ترتیب یک ملاقات و دیدار را بدهد. همین که رفتی دیدی چه ماه‌رویی است! دل به او باختی؛ یک دل نه صد دل عاشق او شدی؛ مریضیت هم یادت رفت؛ دیگر دنبال دارو هم نیستی؛ خواسته‌ای نداری؛ خود او را می‌خواهی؛ حالا خود دکتر را می‌خواهی. فقیر بودی؛ ائمه علیهم‌السّلام این نشانی را به تو دادند گفتند یک غنی‌ای هست؛ برو سراغ او کمکت می‌کند؛ فقرت را برطرف می‌کند. با این بهانه تو را درِ خانه‌ی آن غنی فرستادند. همین که در زدی داخل رفتی و یک نگاه به او کردی، آن صاحب‌جمال مطلق دلت را برد. چنان دل به او باختی که فقرت را فراموش کردی. دیگر هیچ نمی‌خواهی؛ جز خود او. ◀️ حال می‌فهمیم برای چه ما را به گفتن این اذکار راهنمایی کردند. آنها دیدند این انسان در افق پایینی است؛ مسأله‌ی بزرگ زندگیش این است که من بی‌پولم؛ بدهی دارم؛ مریضم؛ در زندگی مشکل دارم. خواستند او را رشد دهند. خواسته او پـول بود؛ سلامتی بود؛ رفاه بـود؛ خواستند او را به افـق بالاتر بـبرند. گفتند پول می‌خواهی؟ بنشین این ذکرِ یا غنی را بگو. ذکر یا رزّاق را بگو. مریضی؟ می‌خواهی حالت خوب شود؟ بنشین ذکر یا شافی را این تعداد بگو. آنها می‌دانستند چه می‌کنند. او را به‌ بهانه‌ی مریضیش به خانه‌ی آن محبوب بردند. وقتی دید؛ آشنا شد؛ دل به او باخت. پس این ذکر را برای ملاقات با خدا و دل به خدا باختن، وسیله قرار دادند. ◀️ خیلی کوچک است که ما ذکر و نام خدای متعال را برای این خواسته‌های کوچک خودمان وسیله قرار دهیم. نمی‌گویم اثر ندارد؛ این اذکار را اگر بگویید آن مشکل حل نمی‌شود؛ نه! این را نمی گویم؛ امّا می‌خواهم بگویم خیلی کوچک است. حیف نیست انسان نام خدا را خرج بدهی‌های خود کند؟ نام معشوق را خرج دنیای خود کند؛ خرج مریضی خود کند؛ نام معشوق را! معشوق را خرج خودت می‌کنی؟ حالا این در اسماء لفظیّه است. 🎙استاد مهدي طيّب ادامه دارد..... 🏴 @ahlevela