هدایت شده از کانال خبر فوری و مهم
🍁بحث روايتى سوره #علق از تفسیر شریف #المیزان🍁
🌙رواياتى در باره ماجراى #نزول نخستين وحى بر پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم:
🔸اقرء باسم ربك...
🔰در الدر المنثور است كه عبد الرزاق، احمد، عبد ابن حميد، بخارى، مسلم، ابن جرير، ابن انبارى - در كتاب مصاحف - ابن مردويه و بيهقى، از طريق ابن شهاب از عروه بن زبير از عايشه ام المؤمنين روايت كرده اند كه گفت:
🔸اولين روزنه اى كه از وحى به روى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) باز شد، اين بود كه در عالم رويا درخواب چيزهايى مى ديد كه چون صبح روشن در خارج واقع مى شد.
🔸سپس علاقه و محبت به خلوت و تنهايى در دلش انداخته شد، و #غالبا تك و تنها در غار حرا - 18 كيلومترى #مكه - بسر مى برد، و در هر سال براى اينكه مدتى در آنجا به تهجد و عبادت بپردازد، خود را آماده مى ساخت و آب و طعام تهيه مى كرد، و آن مدت را يكسره به عبادت مى پرداخت و به خانه نمى رفت، سال بعد نيز چنين مى كرد، و باز براى آن مدت توقف در حرا خود را آماده مى ساخت، تا آنكه شبى كه در غار حرا بود، فرشته خدا حق را بر او نازل كرد، و بدو گفت :
🔸 #اقرا رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم پاسخ داد: من خواندن بلد نيستم. رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود:
🔸آن فرشته مرا گرفت و فشارى بر من وارد آورد، به طورى كه تاب و توانم از دست رفت آنگاه رهايم كرد، و دوباره گفت :
#اقرا گفتم من خواندن بلد نيستم، باز مرا گرفت و فشار داد، به طورى كه طاقتم از دست رفت، اين بار هم مرا رها كرد و گفت #اقرا گفتم خواندن نمى دانم، بار سوم مرا گرفت، و همان فشار را وارد آورد، به طورى كه توانم از دست رفت، اين بار نيز مرا رها كرد و گفت:
🔸اقرا باسم ربك الذى خلق خلق الانسان من علق اقرا و ربك الا كرم الذى علم بالقلم...
🔰پس رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم اين سوره را گرفت، و به طرف مكه برگشت، در حالى كه قلبش به شدت مى تپيد، تا به خانه خديجه دختر خويلد رسيد، گفت : مرا بپيچيد، مرا بپچچيد، اهل خانه او را در روپوشى پيچيدند، تا آن حالت ترس و اضطرابش آرام گرفت، آنگاه به خديجه رو كرد و داستان را براى او باز گفت، و در آخر گفت بر جان خود مى ترسم. خديجه گفت:
🔸ابدا چيزى نيست، خدا هرگز تو را خوار نمى كند، براى اينكه تو شخصى نيكوكارى، و صله رحم مى كنى و زحمت ديگران را تحمل مى نمايى و برهنگان را مى پوشانى، تو ميهمان نواز و ياور مبتلايانى.
🔸آنگاه خديجه آن جناب را نزد پسر عمش ورقه بن نوفل بن اسد بن عبد العزى كه در جاهليت از بت پرستى به كيش نصرانيت در آمده بود آورد، و ابن ورقه زبان عبرانى را مى دانست و انجيل را به طور كامل به عبرانى مى نوشت، مردى سالخورده و نابينا بود خديجه گفت : اى پسر عم كمى به سخنان پسر برادرت گوش كن.
🔰ورقه گفت:
🔸 اى برادرزاده چه مى بينى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) آنچه ديده بود به او خبر داد، ورقه گفت:
🔸اين همان ناموسى است كه خدا بر موسايش نازل مى كرد، و اى كاش من در آن درخت شاخه اى بودم، واى كاش زنده مى ماندم تا آن روزى كه قوم تو از مكه بيرونت مى كنند. رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم پرسيد بيرون كنندگان من قوم من خواهند بود؟ گفت بله، هيچ پيامبرى نياورده مثل آنچه تو آورده اى، مگر آنكه مورد حمله و دشمنى قومش قرار گرفته، و من اگر آن روز تو را دريابم ياريت خواهم كرد، يارى صميمانه، ليكن چيزى نگذشت كه ورقه از دنيا رفت و مدتى وحى تعطيل شد.
____________________________
🌹شادی روح علامه طباطبایی (ره) #صلوات👇
http://eitaa.com/joinchat/857079819Cf49e09b57a
💠رهبرانقلاب :
⚠️ آنچه من بر آن اصرار دارم، مسئلهی #تاریخنگاری مشروطه است که از سالها پیش با دوستان متعددی این را درمیان گذاشتهام و بحث کردهام.
🔸 ما واقعاً احتیاج داریم به یک تاریخ مستندِ قوىِ روشنی از مشروطیت.
🔹#مشروطیت را باید #درست_تبیین کنیم، که البته وقتی این تاریخ تبیین شد و در سطوح مختلف آماده شد - چه در سطوح دانشآموزی و دانشگاهی، چه در سطوح تحقیقی - پخش و منتشر خواهد شد.
🔸 حقیقت این است که ما هنوز از مشروطیت یک تاریخ کامل جامعی نداریم؛ این در حالی است که نوشتههای مربوط به مشروطیت از قبیل همان نوشتهی ناظمالاسلام یا بقیهی چیزهایی که از آن زمان نوشته شده، در اختیار مردم است؛ دارند میخوانند و برداشتهایی از قضیهی مشروطیت میکنند که این برداشتها #غالباً هم #صحیح_نیست!!! ۸۵/۲/۹
#تاریخ_انقلاب
#تبیین_مساله_تاریخ
#گام_دوم_انقلاب
🍃🍂🍃🍂🍃🍂
👉eitaa.com/joinchat/4048814097C98a7538217
🍀🌺🍀🌺🍀🌺
☄کانالی متفاوت برای #جوانان
🔥کانال #گام_دوم_انقلاب 🔥