eitaa logo
اهل البیت علیهم السلام-کریمی
193 دنبال‌کننده
5هزار عکس
566 ویدیو
36 فایل
در این کانال درباره چهارده معصوم علیهم السلام مطالبی را خدمتتان تقدیم میکنیم.
مشاهده در ایتا
دانلود
«ـ﷽ـ» ▫️اسلام آوردن راهب با دیدن معجزه علیه السلام...👇👇👇 💠 ابن سعيد عقيصا مى گويد: با عليه السّلام به طرف مى رفتيم وقتى از گذشتيم فرمود: «اينجا محل شهادت و ياران اوست». 💠 سپس رفتيم تا اينكه رسيديم به صومعه راهبى. مردم از تشنگى شكايت كردند و به على عليه السّلام گفتند: چرا تو راهى را انتخاب كردى كه در آن آب نيست و از نزديكى فرات نرفتى؟ 💠 على عليه السّلام نزديك صومعه راهب رفت و گفت: «آيا در اين نزديكى آب هست؟ ».  راهب گفت: نه. پس لجام اسبش را برگرداند و در شنزارى فرود آمد.  💠 و به همراهان دستور داد كه آنجا را حفر نمايند. آنان نيز كندند و به سنگ سفيدى رسيدند كه سيصد مرد اجتماع نمودند اما نتوانستند آن را حركت دهند. 💠 حضرت فرمود: «كنار برويد، اين كار من است. سپس دست راستش را زير سنگ برد و آن را بيرون آورد و به زمين گذاشت و از زير آن آب زلالى بيرون آمد و يارانش خوردند و سير شدند و مشكهاى خود را پر كردند و سپس سنگ را به جاى خود گذاشت و شنها را روى آن ريخت و مثل اول شد» 💠 راهب (با دیدن این صحنه) آمد و اسلام آورد و گفت: پدرم از زبان جدّش كه از حواريون عليه السّلام بود به من خبر داده بود كه در زير اين شنها چشمه آبى پنهان است و فقط و او مى توانند آن را استخراج كنند. 💠 آنگاه به امیرالمومنین علیه السلام گفت: مى توانم همراه تو باشم؟ حضرت فرمود: ملازم من باش و او را دعا كرد. 💠 راهب در «ليلة الهرير» شهيد شد. حضرت با دست خود او را دفن كرد و فرمود: «مثل اينكه مكان او را در بهشت مى بينم و درجه اش را كه خدا گرامى داشته است» 📚 بحارالانوار ج ۳۳ ص ۴۱  🆔 sapp.ir/fazaael110 🆔 eitaa.com/fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️ادعای پرداخت بدهی های صلی الله علیه و آله توسط اولی...👇👇👇 🔻تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف...🔻 💠 علیه السلام فرمودند: علیه السلام ندا می كردند: هر كس از رسول خدا صلی الله علیه و آله طلبكار است يا عطايى را مى طلبد، بيايد و آن را؛ بگيرد. 💠 هر روز عده اى مى آمدند و چيزى را مى خواستند و علی علیه السلام سجاده را بلند مى كرد و همان مقدار در آن جا مى يافت و به شخص طلبكار مى داد. 💠 به گفت: على با اين كار آبروى ما را برد! چاره چيست؟ 💠 عمر گفت: تو نيز مثل او ندا كن، شايد مانند او بتوانى بدهى هاى رسول خدا را ادا كنى. 💠 ابوبكر ندا كرد: هر كس از رسول خدا طلبى دارد بيايد. 💠 اين قضيه به گوش علیه السلام رسيد، فرمود: او به زودى پشيمان مى شود 💠 فرداى آن روز، ابوبكر در جمع مهاجر و انصار نشسته بود، عربى بيابانى آمد و پرسيد: كدام يك از شما جانشين رسول خدا است. به ابوبكر اشاره كردند. گفت: تو وصى و جانشين پيامبر هستى؟ ابوبكر گفت: بلى؟ چه مى خواهى؟ گفت: پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله قول داده بود كه هشتاد شتر به من بدهد، اكنون كه او نيست، پس آنها را تو بايد بدهى. 💠 ابوبكر گفت: شترها بايد چگونه باشند؟ عرب گفت: هشتاد شتر سرخ موى و سيه چشم. ابوبكر به عمر گفت: چه كار كنيم؟ عمر گفت: عرب‌ها چيزى نمى دانند، از او بپرس آيا شاهدى بر گفته خود دارد؟ ابوبكر از او شاهد خواست. عرب گفت: مگر بر چنين چيزى شاهد مى خواهند؟ به خدا سوگند تو جانشين پيامبر نيستى. 💠 سلمان برخاست و گفت: اى عرب! دنبال من بيا تا جانشين پيامبر را به تو نشان دهم. عرب به دنبال او به راه افتاد تا اين كه به على علیه السلام رسيدند. 💠 عرب گفت: تو پيامبر هستى؟ حضرت فرمود: بلى، چه مى خواهى؟ عرب گفت: رسول خدا هشتاد شتر سرخ موى و سيه چشم براى من تعهد كرده بود، اكنون از تو مى خواهم. 💠 حضرت فرمود: آيا تو و خانواده ات مسلمان شده ايد؟ در اين هنگام عرب دست على علیه السلام را بوسيد و گفت: تو وصى به حق پيغمبر خدا هستى. چون بين من و پيامبر شرط همين بود، ما همه مسلمان شده ايم. 💠 على علیه السلام فرمود: اى حسن، تو و سلمان، با اين عرب به فلان صحرا برويد و بگوييد: «يا صالح، يا صالح» وقتى كه جوابتان را داد، بگو: اميرالمؤمنين به تو سلام مى رساند و مى گويد: هشتاد شترى كه رسول خدا براى اين عرب تعهد كرده بود بياور 💠 مى گويد: به جايى كه على علیه السلام فرموده بود، رفتيم، علیه السلام همانگونه كه على علیه السلام فرموده بود، ندا سر داد. پس جواب داد: لبيك يابن رسول الله. 💠 امام حسن پيام اميرالمؤمنين را رساند، گفت: روى چشم اطاعت مى كنم. چيزى نگذشت كه افسار شترها از زمين خارج شد و امام حسن علیه السلام آن را گرفت و به عرب داد و فرمود: بگير. 💠 شترها پيوسته خارج مى شدند تا اين كه هشتاد شتر با همان اوصاف تكميل شد. 📚 بحارالانوار ج ۴۱ ص ۱۹۲ ح ۴ sapp.ir/fazaael110 eitaa.com/fazaael110
«ـ﷽ـ» (۵۳) ▫️در روز قیامت از همه در مورد علیه السلام سوال می شود...👇 🔶 «وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ» «و آنها را نگه دارید که بازخواست خواهند شد» صافات _ ۲۴ 💠 علیه السلام از پدران بزرگوارش از علیه السلام نقل می‌کنند که صلی الله علیه و آله فرمودند: «ابوبکر گوش من است!، عمر چشم من است! و عثمان قلب من!» 💠 امام حسین علیه السلام می‌فرمایند: فردا به محضر رسول خدا رفتم. پدرم صلوات الله علیه و ابوبکر و عمر و عثمان نیز آنجا بودند. 💠 عرض کردم: پدر جان! شنیدم که درباره اصحابتان صحبتی فرمودید، منظورتان از آن سخنان چه بود؟ 💠 رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: بله! سپس به آنها اشاره کردند و فرمودند: اینها گوش و چشم و قلب هستند، و به زودی از من (اشاره کردند به امیرالمومنین علیه السلام) از آنها سوال می شود. 💠 سپس ادامه دادند که خداوند متعال می فرماید: «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا» (۱) به عزت پروردگارم سوگند! تمام امت من در روز قیامت نگه داشته می شوند و از ولایت علی از آنها پرسش می شود! و این همان فرمایش خداوند عزوجل است: «وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُون» ـــــــــــــــــــــــــــ 🔵 رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: 🔵 روز قیامت خداوند متعال دو فرشته را مامور می کند که بر روی پل صراط بنشینند 🔵 به هیچکس اجازه عبور نمیدهند مگر با جواز و براتی از امیرالمومنین علیه السلام، و هرکس برات امیرالمومنین را نداشته باشد خداوند آن را در آتش می اندازد، و این همان فرمایش خداوند متعال است: «وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ». 🔵 راوی می گوید: عرض کردم پدر و مادرم به فدایتان یا رسول الله! براتی که علی عطا می کند، چیست؟ 🔵 فرمودند: برگه ای که در آن نوشته شده: «لا اله الا الله، محمد رسول الله، و امیرالمومنین علی بن ابی طالب وصی رسول الله» 📚 تفسیر برهان (سیدهاشم بحرانی) ج ۴ ص ۵۹۳ ، ذیل آیه ۲۴ _ ۴۲ سوره صافات، روایت اول و سوم (۱) سوره اسراء آیه ١٧ «همانا گوش و چشم و قلب، همه آنها مورد سؤال واقع خواهند شد» @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️صحبت کردن ظرفی پر از میوه های بهشتی در دست علیه السلام... ✨ علیه السلام فرمودند: ✨ أَنَّ جَبْرَئِیلَ نَزَلَ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله بِجَامٍ مِنَ الْجَنَّةِ فِیهِ فَاکِهَةٌ کَثِیرَةٌ مِنْ فَوَاکِهِ الْجَنَّةِ فَدَفَعَهُ إِلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَسَبَّحَ الْجَامُ وَ کَبَّرَ وَ هَلَّلَ فِی یَدِهِ ثُمَّ دَفَعَهُ إِلَی أَبِی بَکْرٍ فَسَکَتَ الْجَامُ ثُمَّ دَفَعَهُ إِلَی عُمَرَ فَسَکَتَ الْجَامُ ثُمَّ دَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٍّ علیه السلام فَسَبَّحَ الْجَامُ وَ هَلَّلَ وَ کَبَّرَ فِی یَدِهِ ثُمَّ قَالَ الْجَامُ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ لَا أَتَکَلَّمُ إِلَّا فِی یَدِ نَبِیٍّ أَوْ وَصِیٍّ. ✨ جبرئیل بر پیامبر صَلی الله علیهِ و آله با ظرفی از بهشت که میوه‌های بسیاری از میوه‌های بهشت در آن بود فرود آمد و آن را به صَلی الله علیهِ و آله داد، پس ظرف در دست آن حضرت تسبیح و تکبیر و تهلیل(١) گفت ✨ سپس پیامبر آن را به ابوبکر سپرد که ظرف سکوت کرد، آن گاه آن را به دست عمر داد که جام سکوت کرد، پس آن را به دست علیه السّلام داد که ظرف در دست وی تسبیح و تهلیل و تکبیر گفت ✨سپس ظرف به سخن آمده و گفت: من فرمان یافته‌ام که جز در دست یا سخن نگویم. 📚 بحارالانور ج ۳۹ ص ۱۳۰ (١) تسبیح= سبحان الله تکبیر= الله اکبر تهلیل= لا اله الا الله @fazaael110
«ـ﷽ـ» (۶۵) ▫️تمسخر کفار در قیامت... 🔸آیه شریفه ۲۹ تا ۳۵ سوره مبارکه مطففین: « إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ * وَإِذَا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ * وَإِذَا انقَلَبُوا إِلَىٰ أَهْلِهِمُ انقَلَبُوا فَكِهِينَ * وَإِذَا رَأَوْهُمْ قَالُوا إِنَّ هَٰؤُلَاءِ لَضَالُّونَ * وَمَا أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حَافِظِينَ * فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ * عَلَى الْأَرَائِكِ يَنظُرُونَ» « ﺑﺪﻛﺎﺭﺍﻥ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ [ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﺭﻳﺸﺨﻨﺪ ﻭ ﺍﺳﺘﻬﺰﺍ ] ﺑﻪ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻣﻰ ﺧﻨﺪﻳﺪﻧﺪ * ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻰ ﮔﺬﺷﺘﻨﺪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﭼﺸﻢ ﻭﺍﺑﺮﻭ ﺑﻪ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻣﻰ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ * ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺯﻣﻰ ﮔﺸﺘﻨﺪ [ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺗﻤﺴﺨﺮ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ] ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻭ ﺷﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺯ ﻣﻰ ﮔﺸﺘﻨﺪ * ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺩﻳﺪﻧﺪ ، ﻣﻰ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﺍﻧﺪ * ﻭ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﻭ ﻣﺮﺍﻗﺐ ﻧﻔﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ [ﻛﻪ ﻣﺮﺍﻗﺐ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻭ ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺎﺷﻨﺪ] * ﭘﺲ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺑﻪ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﻣﻰ ﺧﻨﺪﻧﺪ * ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﻫﺎی ﺁﺭﺍﺳﺘﻪ ﻭ ﭘﺮﺍﺭﺯﺵ ﺗﻜﻴﻪ ﺯﺩﻩ ﻣﻰﻧﮕﺮﻧﺪ» ــــــــــــــــــــــــ 💠 عده ای از قریشیان در کنار کعبه می‌نشستند و به صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره کرده و ایشان را مورد تمسخر قرار می‌دادند. روزی علیه السّلام به همراه تعدادی از اصحاب صلی الله علیه و آله بر آنان گذشتند و مورد ریشخند و تمسخر آنان قرار گرفتند. آن‌ها به یکدیگر چشمک زده و گفتند: این برادر محمد است!! پس خداوند این آیات را نازل فرمود. چون روز قیامت فرا رسد، علی علیه السّلام و آنان که با او هستند وارد بهشت می‌گردند و بر این کافران مسلّط گشته، به آنان نگاه کرده و خنده کنان ایشان را مورد تمسخر قرار می‌دهند، و منظور خداوند از آیه: «فَالْیَوْمَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنَ الْکُفَّارِ یَضْحَکُون» همین است. 💠 از علیه‌السلام نقل شده که فرمودند: چون روز قیامت شود، دو تخت آراسته و فاخر از آورده و بر لبه قرار داده می‌شوند. سپس علیه السّلام آمده و بر روی آن‌ها می‌نشیند. و چون نشست، می‌خندد؛ و چون خندید، جهنّم زیرورو می‌گردد. 💠 سپس آن بیرون آورده می‌شوند در حضور علی علیه السّلام قرار داده می‌شوند و می‌گویند: ای ، ای رسول خدا، آیا به ما رحم نمی کنی؟ آیا نزد پروردگارت برای ما شفاعت نمی کنی؟ 💠 پس علی علیه السّلام به آنان خندیده و برخاسته وارد بهشت می‌شود و آن دو تخت برداشته و به جای خود بازگردانده می‌شوند. و مقصود از آیات: «فَالْیَوْمَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنَ الْکُفَّارِ یَضْحَکُون» همین است. 📚 بحارالانوار ج۳۶ ص۶۶ به نقل از کنزالفوائد @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️علم حضرت موسی و خضر علیهما السلام در مقابل علم امیرالمومنین علیه السلام مثل قطره ای است در مقابل دریا...👇👇 💠 روزی مردی خدمت علیه السلام آمده و از ایشان سوالاتی پرسید، حضرت نیز جواب سوالاتش را دادند و او رفت. 💠 حضرت فرمودند: او را شناختید؟ او ابوالعباس حضرت علیه السلام بود. 💠 خداوند متعال از ملاقات او با علیه السلام به من خبر داده است، زمانی که او با موسی علیه السلام کنار دریا بودند، گنجشکی پایین آمد و با منقارش قطره ای از آب دریا برداشت و آمد و آن قطره را در کف دست حضرت موسی گذاشت. 💠 موسی گفت این گنجشک چه می کند؟ 💠 گنجشک (به حرف آمده و) گفت: به خدا قسم علم شما دونفر (موسی و خضر علیهماالسلام) در مقابل علم آخرالزمان جز به اندازه قطره ای که من با منقارم از دریا برداشتم نیست. 📚 مدینةالمعاجز ج ۲ ص ۳۱۹ منقبت ۴۱۰ ▶️ @Ahlolbait31357
«ـ﷽ـ» ◽️ امام، زبان گویای قرآن...👇 ❗️حدیثی مهم 🔅 اسحاق بن غالب از علیه السلام نقل می کند كه فرمودند: 🔹مَضَی رَسُولُ اللَّهِ وَ خَلَّفَ فِی أُمَّتِهِ کِتَابَ اللَّهِ وَ وَصِیَّهُ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ وَ إِمَامَ الْمُتَّقِینَ وَ حَبْلَ اللَّهِ الْمَتِینَ وَ عُرْوَتَهُ الْوُثْقَی الَّتِی لَا انْفِصامَ لَها وَ عَهْدَهُ الْمُؤَکَّدَ صَاحِبَانِ مُؤْتَلِفَانِ یَشْهَدُ کُلُّ وَاحِدٍ لِصَاحِبِهِ بِتَصْدِیقٍ 🔸 صلی الله علیه و آله، از دنيا رفت و در ميان امت خود، كتاب خدا و خويش و پيشواى متقين و حبل اللَّه المتين و دستاويز محكم (غير قابل گسستن) را گذارد؛ پيمانى استوار گرفت كه اين دو با هم هستند و هر كدام گواه ديگرى است؛ 🔹یَنْطِقُ الْإِمَامُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی الْکِتَابِ بِمَا أَوْجَبَ اللَّهُ فِیهِ عَلَی الْعِبَادِ مِنْ طَاعَةِ اللَّهِ وَ طَاعَةِ الْإِمَامِ وَ وَلَایَتِهِ وَ أَوْجَبِ حَقِّهِ الَّذِی أَرَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنِ اسْتِکْمَالِ دِینِهِ وَ إِظْهَارِ أَمْرِهِ وَ الِاحْتِجَاجِ بِحُجَّتِهِ وَ الِاسْتِضَاءَةِ بِنُورِهِ فِی مَعَادِنِ أَهْلِ صَفْوَتِهِ وَ مُصْطَفَی أَهْلِ خِیَرَتِهِ 🔸و امام، زبان گويای قرآن است و بیان می کند كه چه چيز را خدا بر بندگان واجب نموده؛ از قبيل: ☑️ اطاعت خدا و اطاعت امام و ولايت او و حق واجبش كه عبارت است از: كامل شدن دين و اظهار امر و احتجاج به دليل و درخشش به نورى از گنجينه برگزيدگان. 🔹فَأَوْضَحَ اللَّهُ بِأَئِمَّةِ الْهُدَی مِنْ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّنَا عَنْ دِینِهِ وَ أَبْلَجَ بِهِمْ عَنْ سَبِیلِ مَنَاهِجِهِ وَ فَتَحَ بِهِمْ عَنْ بَاطِنِ یَنَابِیعِ عِلْمِهِ 🔸خداوند بوسيله ائمه هدى از خاندان نبوت، دين خود را روشن نمود و راه رستگارى را واضح كرد و بوسيله آنها، گنجينه هاى دانش خود را گشود. 🔹فَمَنْ عَرَفَ مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ وَاجِبَ حَقِّ إِمَامِهِ وَجَدَ طَعْمَ حَلَاوَةِ إِیمَانِهِ وَ عَلِمَ فَضْلَ طُلَاوَةِ إِسْلَامِهِ لِأَنَّ اللَّهَ نَصَبَ الْإِمَامَ عَلَماً لِخَلْقِهِ وَ جَعَلَهُ حُجَّةً عَلَی أَهْلِ عَالَمِهِ أَلْبَسَهُ اللَّهُ تَاجَ الْوَقَارِ وَ غَشَّاهُ مِنْ نُورِ الْجَبَّارِ یُمَدُّ بِسَبَبٍ إِلَی السَّمَاءِ لَا یَنْقَطِعُ عَنْهُ مَوَادُّهُ 🔸هر كس از امت محمد صلی الله علیه وآله، که آشنا به حق واجبِ امام خود گرديد، [آنگاه] شيرينى طعم ايمانش را چشيد و ارزش اسلام خويش را درک كرد؛ 👑 زيرا خدا امام را رهبر خلق و حجت بر جهانيان قرار داده؛ او را مفتخر به تاج وقار نموده و به نور خويش منور گردانيده؛ با ريسمانى ناگسستنى او را به آسمان پيوند داده است. ⚠️ وَ لَا یُنَالُ مَا عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِلَّا بِجِهَةِ أَسْبَابِ سَبِیلِهِ وَ لَا یَقْبَلُ اللَّهُ أَعْمَالَ الْعِبَادِ إِلَّا بِمَعْرِفَتِهِ ⚠️ نمیتوان به مقامات آخرت و آنچه خداوند به بندگان ارزانى می ‌دارد رسيد؛ مگر از راه پيروى امام. و اعمال بندگان پذيرفته نيست مگر با معرفت او. 🔓 فَهُوَ عَالِمٌ بِمَا یَرِدُ عَلَیْهِ مِنْ مُلْتَبِسَاتِ الْوَحْیِ وَ مُعَمَّیَاتِ السُّنَنِ وَ مُشْتَبِهَاتِ الْفِتَنِ... 🔓 امام به گره های مشكل دين و رمزهاى پيچيده ی سنت و پيش آمدهاى نامعلوم زندگى آگاه است (و آنها را حل می كند)... 📚 بحار الانوار، ج۲۵، ص ۱۴۶ @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️اسلام آوردن راهب با دیدن معجزه علیه السلام...👇👇👇 💠 ابن سعيد عقيصا مى گويد: با عليه السّلام به طرف مى رفتيم وقتى از گذشتيم فرمود: «اينجا محل شهادت و ياران اوست». 💠 سپس رفتيم تا اينكه رسيديم به صومعه راهبى. مردم از تشنگى شكايت كردند و به على عليه السّلام گفتند: چرا تو راهى را انتخاب كردى كه در آن آب نيست و از نزديكى فرات نرفتى؟ 💠 على عليه السّلام نزديك صومعه راهب رفت و گفت: «آيا در اين نزديكى آب هست؟ ».  راهب گفت: نه. پس لجام اسبش را برگرداند و در شنزارى فرود آمد.  💠 و به همراهان دستور داد كه آنجا را حفر نمايند. آنان نيز كندند و به سنگ سفيدى رسيدند كه سيصد مرد اجتماع نمودند اما نتوانستند آن را حركت دهند. 💠 حضرت فرمود: «كنار برويد، اين كار من است. سپس دست راستش را زير سنگ برد و آن را بيرون آورد و به زمين گذاشت و از زير آن آب زلالى بيرون آمد و يارانش خوردند و سير شدند و مشكهاى خود را پر كردند و سپس سنگ را به جاى خود گذاشت و شنها را روى آن ريخت و مثل اول شد» 💠 راهب (با دیدن این صحنه) آمد و اسلام آورد و گفت: پدرم از زبان جدّش كه از حواريون عليه السّلام بود به من خبر داده بود كه در زير اين شنها چشمه آبى پنهان است و فقط و او مى توانند آن را استخراج كنند. 💠 آنگاه به امیرالمومنین علیه السلام گفت: مى توانم همراه تو باشم؟ حضرت فرمود: ملازم من باش و او را دعا كرد. 💠 راهب در «ليلة الهرير» شهيد شد. حضرت با دست خود او را دفن كرد و فرمود: «مثل اينكه مكان او را در بهشت مى بينم و درجه اش را كه خدا گرامى داشته است» 📚 بحارالانوار ج ۳۳ ص ۴۱  @fazaael110
«ـ﷽ـ» ▫️علم حضرت موسی و خضر علیهما السلام در مقابل علم امیرالمومنین علیه السلام مثل قطره ای است در مقابل دریا...👇👇 💠 روزی مردی خدمت علیه السلام آمده و از ایشان سوالاتی پرسید، حضرت نیز جواب سوالاتش را دادند و او رفت. 💠 حضرت فرمودند: او را شناختید؟ او ابوالعباس حضرت علیه السلام بود. 💠 خداوند متعال از ملاقات او با علیه السلام به من خبر داده است، زمانی که او با موسی علیه السلام کنار دریا بودند، گنجشکی پایین آمد و با منقارش قطره ای از آب دریا برداشت و آمد و آن قطره را در کف دست حضرت موسی گذاشت. 💠 موسی گفت این گنجشک چه می کند؟ 💠 گنجشک (به حرف آمده و) گفت: به خدا قسم علم شما دونفر (موسی و خضر علیهماالسلام) در مقابل علم آخرالزمان جز به اندازه قطره ای که من با منقارم از دریا برداشتم نیست. 📚 مدینةالمعاجز ج ۲ ص ۳۱۹ منقبت ۴۱۰ ▶️ @Ahlolbait31357
«ـ﷽ـ» ▫️آگاه ترين شخص به تورات و انجيل و قرآن...👇👇👇 💠 عليه السّلام در مسجد كوفه نشسته بودند و مردم هم اطراف آن حضرت بودند كه رئيس و رئيس نزد آن حضرت آمدند. 💠 حضرت رو به رئيس يهوديان كرد و فرمود: يهوديان به چند گروه متفرّق شدند؟ گفت: اين مطلب نزد من در كتابى نوشته شده است. حضرت فرمود: خدا بكشد رئيس قومى را كه چنين سؤالى در باره دينش از او مى‏ شود و مى‏ گويد: «آن در كتابى نزد من نوشته شده است»! 💠 سپس حضرت به رئيس مسيحيان فرمود: مسيحيان به چند گروه متفرق شدند؟ گفت: «فلان تعداد»، ولى اشتباه گفت. حضرت فرمود: اگر تو هم مثل رفيقت مى ‏گفتى بهتر از اين بود كه بگويى و اشتباه كنى. 💠 سپس امير المؤمنين عليه السّلام رو به آن دو و مردم نمود و فرمود: به خدا قسم من به تورات از اهل تورات عالم ترم، و به انجيل از اهل انجيل عالم ترم، و به قرآن از اهل قرآن عالم ترم. من به شما خبر مى‏ دهم كه به چند گروه متفرق شدند. 💠 از صلى اللَّه عليه و آله شنيدم كه مى ‏فرمود: يهوديان بر هفتاد و يك گروه متفرق شدند. هفتاد فرقه آنان در آتش و يك فرقه در بهشت هستند، و آنان كسانى‏ اند كه تابع حضرت شدند. 💠 مسيحيان بر هفتاد و دو گروه متفرق شدند. هفتاد و يك فرقه آنان در آتش و يك فرقه در بهشت هستند، و آنان كسانى ‏اند كه تابع وصى حضرت شدند. 💠 امّت من بر هفتاد و سه گروه متفرق مى ‏شوند كه هفتاد و دو فرقه در آتش و يك فرقه در بهشت ‏اند، و آنان كسانى‏ اند كه تابع وصىّ من هستند. 💠 سپس پيامبر صلى اللَّه عليه و آله دست مبارك را بر شانه على عليه السّلام زد و فرمود: سيزده فرقه از هفتاد و سه فرقه، همگى دوستى و محبّت تو را عقيده خود قرار داده ‏اند، ولى يك فرقه از آنان در بهشت و دوازده فرقه در آتش هستند. 📚 كتاب سليم بن قيس ج ۳ ص ۹۱۳ ح ۶۵ ▶️ @Ahlolbait31357
«ـ﷽ـ» ▫️سزای کسی که ادعای بیجا کرده بود...👇👇 💠 روزی اميرالمومنين عليه السلام بر بالاي منبر فرمودند: 💠 «أَنَا عَبْدُ اللَّهِ وَ أَخُو رَسُولِ اللَّهِ وَرِثْتُ نَبِيَّ الرَّحْمَةِ وَ نَكَحْتُ سَيِّدَةَ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَنَا سَيِّدُ الْوَصِيِّينَ وَ آخِرُ أَوْصِيَاءِ النَّبِيِّينَ» منم بنده خدا، و برادر ، و از پيامبر رحمت ارث برده ‏ام، و با بانوى زنان اهل بهشت ازدواج كرده ام، منم سيد اوصياء، و آخرين پيمبران 💠 اگر كسى آنچه را كه گفتم (براي خودش) ادعا كند خداوند او را به درد بدى دچار سازد، 💠 مردى از قبيله عبس كه در ميان مردم نشسته بود گفت: كيست كه نتواند اين را بگويد: منم بنده خدا، و برادر رسول خدا ...!؟ 💠 هنوز از جاى برنخاسته بود كه ديوانه شد، (و حالت صرع به او دست داد)، پايش را كشيده از مسجد بيرون بردند. 💠 راويان حديث مي گويند: ما از اقوام او پرسيديم و گفتيم: آيا اين مرد پيش از اين، عارضه (و بيمارى) داشت؟ گفتند: خدا را گواه مي‌گيريم كه (دردى) نداشت (و هم اكنون دچار اين بيمارى شد). 📚 الارشاد (شيخ مفيد)، ج ۱ ص ۳۵۲ ▶️ @Ahlolbait31357
«ـ﷽ـ» 🔰 ماجرای جوان یهودی و گنجی که پدرش پنهان کرده بود... 💠 عليه السّلام از پدران معصومش علیهم السلام نقل مى كنند كه: جوانى پيش آمد و گفت: السّلام عليك يا ابابكر! مردم به او هجوم آوردند و گفتند: چرا او را خليفه نخواندى؟! 💠 اولی گفت: چه مى خواهى؟ گفت: پدرم بر دين مرده و اموال زيادى بجا گذاشته ولى ما جاى آنها را نمى دانيم. اگر جاى آن اموال را بگويى، به دست تو مسلمان مى شوم و غلامت مى گردم. و يك سوّم مالم را به تو مى دهم و يك سوّم آن را به مهاجر و انصار مى بخشم و يك سوّم ديگر را خودم بر مى دارم. 💠 اولی گفت: اى خبيث! جز خدا، هيچ كس از غيب خبر ندارد. و برخاست و رفت. 💠 يهودى پيش دومی رفت و بر او سلام كرد و گفت: پيش ابوبكر رفتم و از او چيزى را سؤال كردم ولى مأيوس برگشتم، و اكنون از تو مى پرسم. و جريان را گفت. دومی نيز گفت: غير از خدا كسى غيب را نمى داند. 💠 عاقبت، جوان يهودى در مسجد پيش عليه السّلام رفت و گفت: السّلام عليك يا ! طورى گفت كه نيز شنيدند. مردم او را زدند و گفتند: اى خبيث! چرا بر على، همچون ابوبكر سلام نمى كنى، مگر نمى دانى كه ابوبكر خليفه است. 💠 يهودى گفت: به خدا سوگند از طرف خود اين گونه نگفتم، بلكه در تورات اسم او را اين گونه ديدم. 💠 حضرت فرمودند: چه مى خواهى. جوان گفت: پدرم بر دين يهود مرد و اموال زيادى را باقى گذاشت ولى جاى آن را به ما نگفت. اگر آنها را بيرون بياورى به دست تو ايمان مى آورم. 💠 حضرت فرمودند: به آنچه مى گويى پايبند هستى؟ جوان گفت: بلى، خدا و ملائكه و تمام حاضران را شاهد مى گيرم. 💠 حضرت برگ سفيدى خواستند و چيزى در آن نوشتند. سپس فرمودند: آيا مى توانى بنويسى؟ جوان يهودى گفت: بلى. 💠 فرمودند: لوحه هايى را با خودت بردار و به طرف برو، وقتى آنجا رسيدى صحراى را بپرس. وقتى كه آنجا رفتى، هنگام غروب خورشيد، بنشين. كلاغهايى مى آيند كه منقارشان سياه و سر و صدا مى كنند و دنبال آب مى روند. 💠 وقتى كه آنها را ديدى اسم پدرت را ببر و بگو: اى فلانى! من فرستاده صلّى الله عليه و آله هستم، با من سخن بگو! پدرت جوابت را مى دهد از گنجينه‌ها سؤال كن، جايش را مى گويد. و هر چه گفت بنويس. وقتى كه به خيبر برگشتى، هر آنچه در آنها نوشته اى عمل كن. 💠 يهودى رفت تا اينكه به يمن رسيد و در جايى كه على عليه السّلام فرموده بودند، نشست و كلاغهاى سياهى آمدند و صدا كردند. جوان يهودى اسم پدرش را برد. 💠 پدرش جواب داد و گفت: واى بر تو چه چيزى تو را به اينجا آورده؟ چون اينجا يكى از جاهاى اهل است. پسرش گفت: آمدم جاى گنجها را از تو بپرسم كه كجا مخفى كرده اى. گفت: در فلان باغ در فلان مكان در فلان ديوار. جوان همه را نوشت. 💠 آنگاه پدرش گفت: واى بر تو! از محمّد صلّى اللَّه عليه و آله پيروى كن. كلاغها برگشتند. و جوان يهودى به سوى خيبر روانه شد و غلامان و نوكران و شتر و جوالها را برداشت و دنبال آنچه نوشته بود رفت. و گنجهايى در ظرفهاى نقره و ظرفهاى طلا بيرون آوردند. سپس آنها را بر الاغی بار كردند و خدمت على عليه السّلام آوردند. 💠 جوان شهادتين را گفت و مسلمان شد و گفت: براستى كه تو وصى محمّد صلّى الله عليه و آله هستى و به حق هستى چنانچه اين گونه ناميده شده اى. اين كاروان و درهمها و دينارها را در جايى كه خدا به تو دستور داده مصرف كن. 💠 مردم جمع شدند و گفتند: اين را چگونه دانستى؟ حضرت فرمودند: از صلّى الله عليه و آله شنيده ام. اگر مى خواهيد بالاتر از اين را نيز به شما خبر دهم گفتند: بلى. فرمودند: روزى با رسول خدا صلّى الله عليه و آله زير يک سقف نشسته بوديم، و من شصت و شش جاى پا شمردم كه همه آنها مال ملائكه بودند و تمام جاى پاى آنها را مى شناختم و اسم و خصوصيات و زبان يك- يك آنها را هم دانستم. 📚 بحارالانوار ج ۴۱ ص ۱۹۶ ح ۹ @fazaael110