eitaa logo
احمدحسین شریفی
6.1هزار دنبال‌کننده
351 عکس
360 ویدیو
24 فایل
حاوی سخنرانیها و نوشته ها و معرفی آثار و فعالیتهای استاد شریفی. عضو هیئت علمی و استاد تمام فلسفه موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم ادمین کانال: @Mahdiadmin2
مشاهده در ایتا
دانلود
نحوه حضور رئیس‌جمهور سابق در «مپنا»، و رئیس‌جمهور فعلی در «کارخانه فولاد»! میزان باورمندی متقابل مردم و رییس‌جمهور به همدیگر را در این دو تصویر به خوبی می‌توان مشاهده کرد. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴«بهار طبیعت»، «بهار ایمان» و «بهار جان» 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از جمله اوصاف و اسمای الهی که قرآن کریم و همچنین ادعیه و مناجات‌های مأثوره از معصومین علیهم السلام اصرار فراوانی بر تکرار آنها دارند «محیی و ممیت» است. قرآن کریم سنت زندگی بخشیدن و میراندن را از آیات بزرگ الهی برای شناخت خداوند و قدرت و عظمت او معرفی می‌کند. إِنَّ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْكِ الَّتي‏ تَجْري فِي الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فيها مِنْ كُلِّ دابَّةٍ وَ تَصْريفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (بقره: 164) در برخی دیگر از آیات سنت زنده کردن و میراندن را به عنوان نمونه و الگویی کوچک از رستاخیر بزرگ معرفی می‌کند و می‌فرماید: اللَّهُ الَّذي أَرْسَلَ الرِّياحَ فَتُثيرُ سَحاباً فَسُقْناهُ إِلى‏ بَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَحْيَيْنا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها كَذلِكَ النُّشُور (فاطر،‌ ۹) قرآن کریم فراوان از پدیده‌های طبیعی یاد می‌کند به ویژه از تجدید حیات زمین (حدود ۱۵ نوبت) یاد می‌کند و از مؤمنان می‌خواهد که در اطراف این تغییر و تبدیل‌ها بیاندیشند و از آنها درس خداشناسی بگیرند. همانطور که موجودات طبیعی از فصل بهار بهره می‌گیرند و سرسبز می‌شوند و رشد می‌کنند بهره انسان هم باید سرسبزی ایمانی و رشد معنوی و اخلاقی باشد و بهره او از تغییر و تحویل فصول سال نباید همچون بهره گل و گیاه و گاو و الاغ باشد. روح انسان نیز زمستان و بهار و کهنگی و نوشوندگی دارد. اسلام برای نوسازی معنویت و زنده کردن قلب و روح، اوقات و ایام خاصی را معرفی می‌کند: مثل شب‌ و روز جمعه، ماه رمضان و تلاوت قرآن و ...: امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: وَ تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الْحَدِيثِ وَ تَفَقَّهُوا فِيهِ فَإِنَّهُ رَبِيعُ الْقُلُوبِ؛ قرآن را بیاموزید چرا که بهترین سخن است و در آن نیک‌ بیندیشید چرا که بهار دل‌هاست. امام باقر(ع): لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ رَبِيعٌ وَ رَبِيعُ الْقُرْآنِ شَهْرُ رَمَضَانَ؛ هر چیزی بهاری دارد و بهار قرآن، ماه رمضان است. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ يَا مُدَبِّرَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ يَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَى أَحْسَنِ الْحَال فرارسیدن بهار طبیعت و سال نو را تبریک می‌گویم. قرآن کریم «تحولات طبیعت» را نشانه‌ای از «قدرت و عظمت و حقانیت خداوند» دانسته و از انسان‌ها می‌خواهد که در اطراف حکمت‌های این تحولات و تغییرات تعقل کنند. همچنین «سرسبزی زمین» بعد از «خواب زمستانی» را نشانه‌ای کوچک از «رستاخیر بزرگ» معرفی می‌کند و از ما می‌خواهد همسو با تغییرات طبیعت، درون خود را نیز با نور ایمان و قرآن، بهاری و سرسبز کنیم. از خداوند می‌خواهم به همه ما «وجودی سازگار و سامانمند» عطا کند و همانگونه که فی‌الواقع «طبیعت» و «فطرت» و «شریعت» همسو و سازگارند، ما نیز این سازگاری را درک کنیم و با عمل به تک‌تک دستورات الهی همراه با همه کائنات، به تسبیح و تقدیس عملی پروردگار مشغول شویم. از «تدبیرگر کائنات» و «تحویل‌کننده ساعات» می‌خواهم «قلبی روشن‌بین»، «دیده‌ای حق‌بین» و «حالی خدابین» به همه ما عطا کند و سال جدید را برای همه «دوستان» و «برادران و خواهران ایمانی»‌ و «همنوعانم» مبارک گرداند. ✍️احمدحسین شریفی @Ahmadhoseinsharifi 🌹
حق ذات پاک الله الصمد که بود به مار بد از یار بد مار بد جانی ستاند از سلیم یار بد آرد سوی نار مقیم از قرین، بی‌قول و گفت و گوی او خو بدزدد دل نهان از خوی او چونک او افکند بر تو سایه را دزدد آن بی‌مایه از تو مایه را @Ahmadhoseinsharifi 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا اسلام و مسلمین را از دست «احمقان مدعی علم» نجات بده @Ahmadhoseinsharifi 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جهالت و نادانی، شیعه و سنی ندارد. نگاه سطحی به دین چنین پدیده‌هایی را تحویل جامعه می‌دهد. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴عبودیت؛ سازگاری با جریان کلی آفرینش 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در منطق قرآن کریم «عبودیت» خدای متعال و «تسلیم» اوامر او شدن و تنظیم رفتارهای خود بر اساس آموزه‌های اسلام، اولاً، حرکت در مسیر جریان نظم و انضباط آفرینش است. زیرا بر اساس جهان‌بینی قرآنی همه هستی، تسلیم امر الهی و در حال عبودیت و پرستش خدای متعال‌اند: أَ فَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ (آل‌عمران، ۸۲) و ثانیاً، پاسخی درست به پیام فطرت و نیازهای وجودی آدمی است: فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها؛ @Ahmadhoseinsharifi 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴اشتراک «سیما و سینمای جمهوری اسلامی» و «دولت اسلام‌ستیز فرانسه» در عفت‌زدایی! 🔸دولت فرانسه به شرطی به زنان اجازه گدایی می‌دهد که مانند زنان مسلمان حجاب داشته باشند! درصورتی که اصلا مسلمان نیستند! 🔷در اغلب سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی جمهوری اسلامی هم غالب زنان معتاد و زندانی و فقیر و بی‌فرهنگ و ... چادری‌اند! اما زنان تحصیل‌کرده و بافرهنگ و متشخص و ... بی‌چادر و بلکه بدحجاب! چه اشتراک عجیبی!! @Ahmadhoseinsharifi 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این کلیپ کوتاه چقدر زیبا تفاوت دو نوع جهان‌بینی و نظام ارزشی و تفاوت «سیاست کدخدامحور» و «سیاست خدامحور» آشکار می‌شود. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اوج «عرفان سیاسی» و «عرفان حماسی» تربیت یافتگان خمینی کبیر را در این جملات کوتاه شهید حمید هاشمی ملاحظه کنید. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴روایت ابوسعید ابوالخیر از گفتگوی امیرمؤمنان با فردی یهودی در مورد خداشناسی 🔶ابوسعید ابوالخیر می‌گوید: مردی از جهودان نزدیک امیرالمؤمنین علی رضی الله عنه آمد، گفت: «یا امیرالمؤمنین خدای ما جل جلاله کی بود و چگونه بود؟» گونه‌ی روی امیرالمؤمنین علی رضی الله عنه بگشت. گفت: «خدای بُوَد بی‌صفت بودن و بی‌چگونگی و بُوَد چنانک همیشه بود و بی‌چگونه بُوَد او را پیش نیست و از پیش همیشه پیش‌هاست. بی‌غایت و بی‌منتهاست. همه غایت‌ها دونِ او منقطع و ناپیداست زیرا که او غایتِ غایت‌هاست. بدانستی یا یهودی یا نه؟» یهودی گفت: «گواهی دهم که بر روی زمین هر که جز چنین گوید باطل است و اَنا اَشهَدِ اَن لااِلهَ الا اللهُ و اَنَّ محمداً رسولُ الله» @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴بازخوانی یک نامه سرنوشت‌ساز در ۶ فروردین ۱۳۶۸؛ روز نجات انقلاب از چنگ ساده‌لوحان و لیبرال‌مسلکان 🔸در ششم فروردین سال ۶۸ امام در نامه ای به آیت الله حسینعلی منتظری که آن زمان در سمت قائم مقامی رهبری بودند، عدم صلاحیت ایشان برای رهبری جمهوری اسلامی را اعلام کردند، متن نامه امام در ادامه آمده است: "بسم اللّه‌ الرحمن الرحیم جناب آقای منتظری با دلی پر خون و قلبی شکسته چند کلمه‌ ای برایتان می‌ نویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامۀ اخیرتان نوشته‌ اید که نظر تو را شرعاً بر نظر خود مقدم می‌ دانم؛ خدا را در نظر می‌ گیرم و مسائلی را گوشزد می‌ کنم. از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال ها و از کانال آنها به منافقین می‌ سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آیندۀ نظام را از دست داده‌ اید. شما در اکثر نامه‌ ها و صحبت ها و موضعگیری هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرال ها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که می‌ گفتید دیکته شدۀ منافقین بود که من فایده‌ ای برای جواب به آنها نمی‌ دیدم. مثلاً در همین دفاعیۀ شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می‌ بینید که چه خدمت ارزنده‌ ای به استکبار کرده‌ اید. در مسئلۀ مهدی هاشمیِ قاتل، شما او را از همۀ متدینین متدینتر می‌ دانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام می‌ دادید که او را نکشید. از قضایای مثلِ قضیۀ مهدی هاشمی که بسیار است و من حالِ بازگو کردن تمامی آنها را ندارم. شما از این پس وکیل من نمی‌ باشید و به طلابی که پول برای شما می‌ آورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمداللّه‌ از این پس شما مسئلۀ مالی هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود می‌ دانید (که مسلماً منافقین صلاح نمی‌ دانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی می‌ شوید که آخرتتان را خرابتر می‌ کند)  با دلی شکسته و سینه‌ ای گداخته از آتش بی‌مهریها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت می‌ کنم دیگر خود دانید: ۱ ـ سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرال ها نریزد. ۲ ـ از آنجا که ساده‌لوح هستید و سریعاً تحریک می‌ شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد. ۳ ـ دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند. ۴ ـ نامه‌ها و سخنرانی های منافقین که به وسیلۀ شما از رسانه‌ های گروهی به مردم می‌ رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان ـ روحی له الفداء ـ و خون های پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند.واللّه‌ قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده‌لوح می‌ دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیلکرده که مفید برای حوزه‌ های علمیه بودید و اگر اینگونه کارهاتان را ادامه دهید مسلماً تکلیف دیگری دارم و می‌دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‌ کنم. واللّه‌ قسم، من با نخست‌ وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی می‌ دانستم. واللّه‌ قسم، من رأی به ریاست جمهوری بنی‌صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم. سخنی از سرِ درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشم‌پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بسته‌ ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمی‌دارم.من کار به تاریخ و آنچه اتفاق می‌ افتد ندارم؛من تنها باید به وظیفۀ شرعی خود عمل کنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته‌ ام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تأثیر دروغ های دیکته شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش می‌ کنند نگردند. از خدا می‌ خواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هر چه هست اوست. والسلام. یکشنبه ١٣۶٨/۰١/۰۶ روح‌اللّه‌ الموسوی الخمینی" صحیفه امام؛ ج ۲۱، ص ۳۳۰-۳۳۲ @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴زن؛ «ریحانه» یا «قهرمانه»؟ نقدی بر ترجمه‌ای از کتاب علامه تهرانی 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــ به دلیل تشابهات فراوان زبان فارسی و عربی، به ویژه در سده‌های اخیر، بعضاً مشاهده می‌شود برخی از افراد حتی در ترجمه آیات و روایات معنای فارسی و عربی برخی از واژگان را خلط می‌کنند و بعضاً‌ به خلط و خطاهای بزرگی دچار می‌شوند. في‌المثل، در حديث بسيار مشهوري از امام علي(ع) دربارة زنان مي‌خوانيم: «فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ، وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ». اما بسياري از افراد، حتي برخي از مشاهير علمي، حديث را به زبان فارسي چنين ترجمه مي‌کنند که زن گلي خوشبو است نه قهرمان و پهلوان و روئين‌تن. مرحوم در کتابی با عنوان رساله بدیعه که در تفسیر آیه الرجال قوامون علی النساء نوشته است، ضمن نقل این حدیث، در توضيح آن چنين آورده است: «مطلبى لطيف: در استعاره‌اى كه امام عليه السّلام بكار برده، و زن را ريحانه خوانده، سرّ عجيبى نهفته است كه تمام سخنان گذشته ما را از لطافت، رقّت و احساس و ساير صفات زن، در بر مي‌گيرد. زيرا ريحان يعنى گياه خوشبو مانند گل است. و ريحانه در لغت به دسته گياه خوشبو و گياه معطّر معروف مي‌گويند. و شادابى و طراوت وى تا وقتى است كه در بوستان و باغ و بر شاخسار يعنى محيط طبيعى خود بماند، و در كنار درخت و اصل خويش زندگى كند. و به سبب همين لطافت بسيار است كه بادى شديد، گلبرگ‌هايش را مى‌پراكند و لطافت و بويش را از بين مي‌برد. و آن را به وادى تباهى مي‌رساند. همينطور زن، چون قهرمان روئين‌تن خلق نشده، كه تحمّل شدائد را داشته باشد و مشكلات رتق و فتق امور را تحمّل كند، بايد در گلزار خانوادگى خود به حفظ شخصيّت و كرامت خود بپردازد و از اين حدّ تجاوز نكند. ولى اگر در اجتماع مردان داخل شود، و در كار آنان دخالت كند، و متصدّى امور مهمّ گردد، باد كشندة مهالك و آفات و انحرافات، بر وى وزيدن گيرد، و وجودش را درهم شكند، و سجاياى فطرى و خدادادى و غرائز لطيف و مناسب در او را از وى بگيرد، و بوى خوش نفسانيش از بين برود. در نتيجه وجود عزيز و صفات ويژه و خلق نيكوى او به پستى گرايد و ضايع گردد؛ و اين مطلب ظلمى نابخشودنى در حقّ او است.» این در حالي است که «قهرمانة» هر چند در اصل، لغتي فارسي بوده و به عربي وارد شده است (به اصطلاح، معرَّب است) اما هرگز به معناي پهلوان نبوده و نيست. بلکه به معناي «وكيل مخارج» و يا «متصدى امور دريافت و پرداخت‏» و يا «خادم و پيش‌خدمت» است. به تعبير خليل «القهرمان: هو المسيطرُ الحفيظُ على ما تحت يديه». و به تعبير ابن اثير: «هو كالخازن و الوكيل و الحافظ لما تحت يده، و القائم بامور الرجل». کليني در کافي نقل مي‌کند که «اسْتَقْرَضَ قَهْرَمَانٌ‏ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مِنْ رَجُلٍ طَعَاماً لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ...؛ قهرمان امام صادق(ع) از مردي مقداري غذا براي امام صادق قرض گرفته بود ...» روشن است که در اينجا منظور يکي از خادمان يا پيشخدمتان امام صادق و يا يکي از متصديان امور دريافت و پرداخت آن حضرت بوده است؛ و نه پهلوان او! امام صادق پهلواني نداشته است و اگر هم مي‌داشت، تناسبي ميان پهلواني و استقراض طعام نيست! @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴از «مادرت به عزایت بنشیند» تا «بارک‌ الله»! نقدی بر ترجمه‌های مشهور نهج البلاغه 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــ زبان عربی مثل هر زبان دیگری اصطلاحات و استعارات و مجازها و ضرب‌المثل‌های خاص خودش را دارد. آشنایی با صناعات ادبی در ادبيات عرب از پیش‌نیازهای علمی فهم متون دینی است. کسی که از صناعات ادبی آگاهي نداشته باشد، ممکن است وقتی تعبیری مثل «لا اباً لک» را می‌شنود، گمان کند که «در همه جا» معنای تحت‌اللفظی آن یعنی «بی‌‌پدر» یا «حرام‌زاده»، که نوعی توهین است، منظور است. اما اگر بررسی کنیم می‌بینیم که این ترکیب «در بسیاری از موارد» برای مدح یا اظهار تعجب نيز به کار برده می‌شود. یا کلمه «ویل امه» اصطلاحی است که بعضاً در مقام مدح به کار برده می‌شود. یا تعبیر «ثَکِلَتْک امُّک» که معمولاً در ترجمه‌های فارسی به شکل «مادرت به عزایت بنشیند» آورده می‌شود! در حقیقت یک ضرب‌المثل عربی است. استعمال آن نیز در ادبیات محاوره‌ای اعراب گذشته امری رایج بوده و در بسياري موارد قبحی هم نداشته است. در مواقع تعجب و توجه دادن به يک مسأله مهم مورد استفاده قرار مي‌گرفته است و حتي بعضاً براي تأکيد و احياناً تحسين و تعظيم نيز استعمال مي‌شده است. بنابراين، در همه جا، معناي تحت اللفظي آن، که نوعي نفرين است، منظور نبوده است. فی‌المثل، در آن گفتگوی امام علی(ع) با شخص استغفار کننده، قطعاً این اصطلاح به معنای نفرین نبوده است. توضیح آنکه آن حضرت شنید که کسی می‌گوید «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ». امام علی(ع) به او فرمود: «ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ أَ تَدْرِي مَا الِاسْتِغْفَارُ» مترجمین نهج‌البلاغه این جمله را چنین ترجمه کرده‌اند: «مادرت به عزايت بنشيند، مى‏دانى استغفار چيست؟»، (ترجمه انصاریان) «مادر بر تو ببايد گريست مى‏دانى استغفار چيست؟»، (ترجمه شهیدی) «مادرت بر تو بگريد، مى‏دانى معناى استغفار چيست؟». (ترجمه دشتی) این در حالی است که چنین معنایی با چنان سخنی و با چنان پاسخی که امیرمؤمنان بیان می‌کند، هیچ تناسبی ندارد! آن بنده خدا مگر چه کار زشتی کرده بود که مستحق چنین نفرین و ناسزایی باشد؟! مگر چه گفته بود که امام علی(ع) دعا می‌کند زودتر بمیرد و مادرش به عزایش بنشیند؟! در اینجا این جمله در لسان مدح است. گویا آن حضرت به او می‌فرماید بارک‌الله! خیلی خوبه! اما باید بدانی که استغفار فقط نباید در سطح استغفار زبانی بماند. بلکه باید بکوشی شرایط و لوازم آن را بدانی و به آنها پایبند باشی و به مراتب و درجات بالاتری از مقام استغفار بار یابی. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴تفسیر زیبای حضرت ولایت از حدیث «اَلمِرأَةُ رَیحانَةٌ وَ لَیسَت بِقَهرَمانَه» _________________ «در جامعه‌‌ی ما متأسّفانه به تَبَع خیلی از جاهای دنیا، شأن زن شناخته‌ نشده است. در نظر اسلام و در نگاه کلّی‌‌ای که اسلام دارد، زن همان است که در این جمله‌‌ی «اَلمِرأَةُ رَیحانَةٌ وَ لَیسَت بِقَهرَمانَه» است؛ مثل یک گل. یک گل، وجودش لازم است و نگهداری‌‌اش لوازمی دارد: وَ لَیسَت بِقَهرَمانَه؛ منظور از قهرمان، این قهرمان متعارف ما نیست، قهرمان یعنی کارگزار؛ یعنی در واقع رئیس خدمه. این‌جوری نیست که خانم در خانه‌‌ی شما مسئول خدمتگزاری باشد، حالا ولو به‌‌عنوان رئیس خدمه؛ قضیّه این نیست. وَ لَیسَت بِقَهرَمانَه؛ قهرمان در تعبیرات عربی و در اصطلاحات رایجِ ادبیّات عرب عبارت است از آن‌ کسی که ملک شما را برایتان اداره میکند؛ یعنی کارهایتان را انجام میدهد؛ وقتی‌ شما صاحب یک ملکی هستید، یک قهرمانی دارید؛ میگوید زن این‌جوری نیست. حالا شما ببینید اگر در یک خانواده‌‌ای، در یک جامعه‌‌ای، به زن با این چشم نگاه بشود، اوّلاً تکریم او، حفظ حرمت او، برخورد ملاطفت‌‌آمیز با او و مسائل فراوانی که دنبالش هست، چقدر موجب میشود که زن احساس امنیّت کند، احساس آرامش کند. در اسلام نگفته‌‌اند که زن نرود بیرون کار کند؛ اصلاً این نیست. حالا اینکه بعضی از مخالفین این گرایش اسلامیِ زن، فوراً میچسبند به اینکه شما نصف نیروی کار جامعه را معطّل میگذارید، چنین چیزی نیست؛ کسی نگفته کار نکنند، اگر میتوانند کار کنند، کار کنند؛ منتها با این دید کار کنند، با این نگاه کار بکنند؛ کاری که به آنها محوّل میشود کاری باشد که با ریحانه‌‌بودن جور در بیاید، متناسب باشد. و البتّه مهم‌ترین مسئولیّت زن هم کدبانویی است؛ معنای کدبانویی خدمتگزاری نیست، معنایش این است که محیط خانواده را برای فرزندان و برای همسر یک محیط امن و آرام و مهربانی میکند، با مهربانی خودش، با عزّتی که در خانه برای او فرض میشود.» (۱۳۹۵/۰۲/۲۰: بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار هیأت امنای گروه هم‌اندیشی تحکیم خانواده) ( https://khl.ink/f/34258 ) @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴درمان صفرا؛ «پیاده‌روی» یا «گیاهی مسهل»؟ 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فقه اللغه و شناخت معانی و ریشه‌های لغات عربی، از جمله پیش‌نیازهای علمی اجتهاد و نظریه‌پردازی دینی است. گاهی بدون مراجعه به شواهد و قرائن نمی‌توان مراد از یک لفظ در متن را به درستی فهمید. متأسفانه بعضاً مشاهده می‌شود افرادی بدون آشنایی با لغت عربی و بدون تلاش در جهت فهم معانی و ریشه‌های لغات، برداشت‌هایی کاملاً خلاف واقع از احادیث و متون دینی ارائه می‌دهند. به عنوان مثال، در روايتي از وجود مقدس پيامبر اکرم(ص) چنين نقل شده است که فرمودند: «وَ دَوَاءُ الْمِرَّةِ الْمَشِيُ»‏. نویسنده‌ای را دیدم که به تفصیل در اطراف اهمیت و ارزش «پیاده‌روی» از نگاه اسلام نوشته بود و مستند او هم همین روایت بود! در حالی که کلمة «مشي» را اگر به صورت مصدري يعني «مَشْي» بخوانيم به معناي «پياده‌روي»‌ و «راه ‌رفتن» است. و در آن صورت حديث ناظر به ورزش بوده و معناي آن چنين است که «درمان صفرا، پياده‌روي است». اما اگر آن را به عنوان يک اسم و به صورت «مَشِيّ» بخوانيم به معناي «گياهي مسهل» است. و در آن صورت حديث ناظر به درمان‌ و بهداشت جسم خواهد بود و معناي آن اين است که «درمان صفرا (يا سوداء)، خوردن گياهي به نام مشيّ است». و مشاهده صدر و ذیل حدیث و قبل و بعد آن نشان می‌دهد که این حدیث هیچ ربطی به ورزش و پیاده‌روی و امثال آن ندارد! @Ahmadhoseinsharifi 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴آیا کسی اصول «اخلاق داوری» را به متصدیان این برنامه پر بیننده، آموزش داده است؟ توصیه عجیب «داور» عصر جدید به نوجوان عشایر! «باید لهجه‌ات را فراموش کنی» توصیه عجیب‌تر «مجری برنامه»: «برو در عروسی‌های با حال اقلیم‌تون، بخوان و درآمد کسب کن!» @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴فلسفه و اجتهاد دینی 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آيت‌الله مکارم شيرازي حفظه الله تعالی درباره جایگاه و نقش علم کلام و فلسفه در اجتهاد و نظریه‌پردازی می‌فرماید براي اجتهاد و نظريه‌پردازي فقهي به علم کلام نیازمندیم. زيرا اثبات حجيت سخن و رفتار و سکوت معصوم، متوقف بر اثبات امامت و عصمت اوست؛ همانطور که اثبات حجيت ظواهر کتاب نيز مبتني بر اثبات حقانيت اصل قرآن است؛ و چنين مباحثي در علم کلام مورد بحث قرار مي‌گيرند. اما دربارة‌ فلسفه مي‌گويند فلسفه ارتباطي به دانش فقه ندارد؛ زيرا در فلسفه از امور حقيقي بحث مي‌شود در حالي که در فقه از امور اعتباري. بلکه دخالت فلسفه در اصول فقه را نيز، که از سوي برخي از اصولياني مثل آخوند خراساني، صورت گرفته است، مخل به رسالت اصلي اصول فقه مي‌دانند. صرف نظر از بحث‌هایی که درباره اعتباری دانستن موضوع فقه قابل طرح است (که این زمان بگذار تا وقت دگر) به نظر مي‌رسد براي نظريه‌پردازي ديني و حتي اجتهاد فقهي بسيار بيش از اين، بايد از مباني نظري اسلام آگاهي داشته باشيم. مباني نظري نقشي جدي در نظريه‌پردازي دارند. و اين مباني نيز اختصاصي به مباني کلامي و الهياتي ندارند. آگاهي دقيق و استدلالي از «هستي‌شناسي»، «معرفت‌شناسي»، «انسان‌شناسي»، «دين‌شناسي» و «ارزش‌شناسي» اسلامي از مهم‌ترين شرايط علمي براي نظريه‌پردازي اسلامي است. فهم نوع نگاه اسلام به هستي، معرفت، انسان و ارزش است که به يک نظريه‌پرداز و مجتهد در حوزه‌هاي علوم انساني و اسلامی کمک مي‌کند، نظريه‌اي مبتني بر اين بنيان‌ها ارائه دهد. اساساً يکي از مهارت‌هاي لازم براي نظريه‌پردازي، مهارت ارجاع مسائل به مباني است. نگاه سيستمي داشتن به مجموعة معارف اسلامي براي نظريه‌پردازي لازم است. و نگاه سيستمي در سايه ايجاد پيوند ميان مباني و مسائل محقق مي‌شود. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
چه صلابتی دارند این پابرهنگان یمنی! ایمان و عزت و استقامت‌شان، بر ثروت و قدرت و غرور جهان زر و زور چیره شد. این پاهای برهنه حقیقتا بوسیدنی‌اند. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴دانش منطق؛ از «شرط لازم اجتهاد» تا «دانشی بی‌فایده»! ملاحظه‌ای نسبت به دیدگاه آیت‌الله خوئی(ره) 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دربارة نقش و جايگاه دانش منطق، در اجتهاد و نظريه‌پردازي ديني، در ميان فقيهان و اصوليان اختلاف نظر است. اغلب آنان معتقدند، آشنايي با دانش منطق براي اجتهاد ديني لازم است؛ البته افراط در آن و تخصص در همة ابواب و مسائل منطق را نه تنها براي اجتهاد، لازم نمي‌دانند که مضرّ و ضايع‌ کردن عمر هم مي‌دانند. به همين دليل، غالباً معتقدند آشنايي با علم منطق به اندازه‌اي که توانايي تشخيص قالب‌هاي استدلال قياسي (اقتراني و استثنائي)، فهم قالب‌هاي صحيح از عقيم و همچنين انواع قياس را داشته باشد، کافي است. اما فهم مباحث دقيق منطقي که در استنباط حکم هيچ نيازي به آنها نيست، لزومي ندارد. در اين ميان، فقیه و اصولی بزرگی همچون آيت‌الله (ره)، معتقد بودند منطق امري فطري است و همة انسان‌هاي طبيعي و حتي کودکان به خوبي مي‌توانند از آن استفاده کنند. به عنوان مثال، هيچ کسي به مجرد آنکه يک حيواني را ببيند، به اين دليل که بعضي از حيوانات موذي‌اند، حکم به موذي بودن اين حيوان هم نمي‌کند. زيرا فطرتاً مي‌دانند که موجبة جزئيه منتج نيست. بنابراين، نيازي به يادگيري قواعد منطقي و دانش منطق نيست. در نقد این دیدگاه عرض می‌کنم که منطق فقط اين نيست که موجبة ‌جزئيه منتج است يا نه، و يا منطق فقط آشنايي با شکل‌هاي استدلال و امثال آن نيست. بلکه دانش منطق «دانشي روشي» است: «روش راهبري فکر و انديشه.» روش «درستْ تعريف کردن» و «درستْ انديشيدن و استدلال کردن» را به ما آموزش مي‌دهد. دانشي است که قالب‌ها و ساختارهاي انديشة درست از نادرست را نمايان مي‌کند. و درست تعريف کردن و درست انديشيدن، اموري فطري و بي‌نياز از آموزش نيستند؛ آدميان در اين جهت نيازمند آموزش‌هايي ضابطه‌مند و علمي‌اند. دانش منطق متصدي و متکفل چنين رسالتي شده است. به همين دليل، آشنايي عميق و دقيق با آن براي نظريه‌پردازي اسلامي در علوم انساني امري بسيار لازم و ضروري است. افزون براین، دانش منطق، ما را با انواع مغالطات آشنا می‌کند تا هم خود از آن بپرهیزیم و هم مغالطات دیگران را بشناسیم. فی المثل، در دانش منطق یاد می‌گیریم که حکم جزء را به کل سرایت دادن یک مغالطه است. از اینکه فی‌المثل حتی کودکان و بی‌سوادان هم می‌دانند که موجبه جزئیه منتج نیست نمی‌توان نتیجه گرفت پس علم منطق بالکل بی‌فایده و بی‌ارزش است! براي توضيح بيشتر به اين نکته توجه مي‌دهم که يکي از نخستين گام‌هاي نظريه‌پردازي، «تعريف» و توضيح «چيستي» مفاهيم و مسألة مورد بحث است. بخش مهمي از منطق، ناظر به «روش تعريف» است. در بخش معرِّف، اصول و قواعد عقلائيِ تعريف ذکر مي‌شود. گونه‌هاي مختلف تعريف و اعتبار و ارزش هر کدام توضيح داده مي‌شود. و بخش ديگري از منطق، روش استدلال است که گونه‌هاي مختلف استدلال، اعتبارسنجي شده و ارزش هر کدام از آنها مورد بحث واقع مي‌شود. اين بخش به يک معنا «روش‌شناسي تبيين» را، به عنوان يکي از مهم‌ترين مؤلفه‌هاي علوم انساني، بيان مي‌کند. با تسلط بر اين بخش است که دانسته مي‌شود آيا تبيينِ استقرائي معتبر است يا نه. اگر معتبر است چرا و تا کجا و اگر معتبر نيست، به چه دليل. با تسلط بر اين بخش است که مي‌توان روش‌هاي کشف علل و عوامل پديدة مورد بحث را اعتبارسنجي کرد. البته اين سخن به معناي کامل و بي‌نقص بودن منطق کلاسيک براي «تعريف» و «تبيين» و يا حتي به معناي مفيد دانستن وضعيت فعلي آن براي تعريف مفاهيم علوم انساني و تبيين گزاره‌هاي آن نيست؛ چرا که خود من نقدهايي جدي به روش‌شناسي تعريف و روش‌شناسي استدلال در منطق سنتي دارم. بلکه منظور آن است که آشنايي با اين دانش و توانايي کاربرد قواعد درست تعريف و استدلال از شرايط علمي لازم براي نظريه‌پردازي در علوم انساني است. (نظریه‌پردازی اسلامی در علوم انسانی؛ احمدحسین شریفی، ۱۳۹۷، ص۲۷۳-۲۷۵) @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴روز جمهوری اسلامی 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ «جمهوری اسلامی» یا «مردم‌سالاری دینی»، از بهترین مدل‌های حکومت و حکمرانی است. همه مزایای حکومت‌های دموکراتیک را در حوزه «مقبولیت» دارد و هیچیک از معایب آنها در حوزه «مشروعیت» را ندارد. هم از منطق معقولی در حوزه «مقبولیت» برخوردار است و هم از بنیانی مشروع و معقول در حوزه «مشروعیت». از نظر «کارآمدی» نیز مدل تحقق‌یافته آن در ایران، بدون تردید از کارآمدترین اَشکال و انواع حکومت بوده است. مردم‌سالاری دینی مدلی از حکومت است که هدف نهایی آنها نه تنها تربیت «شهروند خوب»؛ بلکه تربیت «انسان خوب» است. به همین دلیل، افزون بر تأمین امور دنیوی و رفاه و پیشرفت مادی، داعیه تعالی روحی و معنوی و تأمین سعادت اخروی مردمان را نیز دارد. به اعتقاد بنده می‌توان سطوحي از «مردم‌سالاري ديني» را عرضه کرد که حتی در جوامع غير اسلامي نيز قابليت اجرا را داشته باشد. یکی از معانی صدور جهانی انقلاب اسلامی همین است. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴معضل ترجمه‌های تحت‌اللفظی قرآن 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ براي فهم درست متون دینی افزون بر فهم مفردات، فهم هيئت ترکيبي کلمات و صناعات ادبی هم بسیار لازم است. بی‌توجهی به این مهم، موجب می‌شود که معنای درست آیات و روایات فهمیده نشوند. به عنوان مثال، با ترجمة تحت اللفظي کلمات اين آيه قرآن که مي‌فرمايد «فَلَمَّا تَراءَتِ الْفِئَتانِ نَكَصَ عَلى‏ عَقِبَيْه‏» (انفال، 48) نمي‌توان منظور و مراد واقعي خداي متعال را فهميد. برخي از مترجمين بدون توجه به اين حقيقت به ترجمه تحت اللفظي اين آيه پرداخته‌اند که نه تنها براي خواننده فارسي زبان قابل فهم نيست بلکه اساساً‌ معناي صحيحي هم ندارد. به عنوان نمونه برخي از ترجمه‌ها را ذکر مي‌کنيم: «پس چون نمودار شدند آن دو فوج برگشت بر دو پاشنه‏اش‏» (ترجمه عباس مصباح‌زاده)؛ «پس چون روبه‏رو شدند هر دو گروه بازگشت شيطان بر پاشنه خود» (ترجمه دهلوي)؛ «پس چون فراهم رسيدند دو گروه برگشت ديو پس پشتهايش‏» (ترجمه روض الجنان)؛ «پس چون نمودار شدند آن دو فوج برگشت بر دو پاشنه‏اش‏» (ترجمه شعراني). اين در حالي است که مترجمين دقيق‌النظر به اين حقيقت توجه داشته و معناي کنايي آن را ذکر کرده‌اند. به عنوان نمونه، جناب انصاريان آيه را چنين ترجمه کرده است: «ولى زمانى كه دو گروه [مؤمن و مشرك‏] با يكديگر برخورد كردند، به عقب برگشت و پا به فرار گذاشت»، مرحوم الهي قمشه‌اي نيز چنين ترجمه کرده است: «تا آن گاه كه دو سپاه (اسلام و كفر) روبرو شدند شيطان پاى به فرار گذاشت‏» و آيت‌الله مکارم شيرازي نيز آيه را به اين صورت ترجمه کرده است: «امّا هنگامى كه دو گروه (كافران، و مؤمنان مورد حمايت فرشتگان) در برابر يكديگر قرار گرفتند، به عقب برگشت‏». @Ahmadhoseinsharifi 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا ما میهمانانی نادان هستیم ارزش دعوت و ضیافتت را نمی‌دانیم، خودت ما را از خوان رحمت و نورت بهره‌مند گردان. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴از «خم‌شراب» تا «سجاده»! 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نخستین شرط لازم برای تفقه و فهم درست متون دینی، فهم مفردات آیات و روایات است. آشنايي با دانش‌هايي همچون علم صرف، لغت‌شناسي، غريب القرآن و غريب الحديث براي اين بخش لازم است. به عنوان مثال، در یکی از متون رجالی دربارة يکي از راويان به نام محمدبن فرات آمده است که «كَانَ يَغْلُو فِي الْقَوْلِ وَ كَانَ يَشْرَبُ الْخَمْرَ»؛ هم اهل غلو بود و هم شرب خمر مي‌کرد. در ادامه روايت دارد که «فَبَعَثَ إِلَيْهِ الرِّضَا  خُمْرَةً وَ تَمْراً»، ممکن است کسي اين حديث را تا همینجا دیده باشد و به همین شکل هم ترجمه کند (همانطور که متأسفانه برخی چنین ترجمه کرده‌اند) که امام رضا(ع) براي او خرما و «خم شراب» فرستاد! و سپس درباب چرایی این رفتار امام رضا علیه السلام به تحلیل‌های تربیتی و اخلاقی و تبلیغی و امثال آن بپردازد! و اسرار تربیتی این اقدام امام رضا را (ارسال هم شراب برای آن راوی حدیث) استنباط کند! اين در حالي است که اگر اندکي تلاش براي فهم مفردات حديث ‌کنيم و جملات پس و پیش آن را ببینیم، متوجه مي‌شويم که «خُمرة» ‌در اینجا به معناي شراب يا خم شراب نيست! بلکه به معناي «سجاده» يا قطعه‌اي حصير براي نماز خواندن است! @Ahmadhoseinsharifi 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴یک تجارت موفق از قرن ۱۷ میلادی تاکنون، ١٠ درصد از جمعيت ٧٠ ميليوني تايلند توسط تاجری قمی، مسلمان شده‌اند. @Ahmadhoseinsharifi 🌹