به بهانه سالروز رحلت حکیم سبزواری
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حاج ملاهادی #سبزواری در سال ۱۲۱۲ق در شهر سبزوار دیده به جهان گشود. در هفتسالگی پدرش را از دست داد و سرپرستی او را پسر عمهاش ملاحسین سبزواری بر عهده گرفت. در سن ده سالگی به همراه ملاحسین سبزواری راهی مشهد شد و حدود ده سال در حوزه علمیه مشهد و تحت تربیت مستقیم ملاحسین سبزواری مشغول تحصیل بود. بعد از مدتی برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه اصفهان رفت و مدت هشت سال در آنجا ماند.
بعد از بازگشت از سفر حج، وقتی از راه بمبئی وارد ایران شد و به کرمان رسید متوجه ناامنی راهها و جادهها شد به گونهای که هیچ قافلهای جرئت رفت و آمد نداشت. به همین دلیل، تصمیم گرفت در کرمان بماند. او که یک فیلسوف و فقیه و اصولی بزرگ بود به صورتی ناشناخته به حوزه علمیه معصومیه رفت و به مدت سه سال به عنوان دستیار خادم آن مدرسه و به صورتی ناشناخته به طلاب علوم دینی خدمت میکند! تا مدتی که در آن مدرسه بود به گونهای رفتار کرد که هیچ طلبهای متوجه نشد که او سواد دارد! چه رسد به اینکه این یک استفاد بزرگ فقه و فلسفه است.
بعد از سه سالی که در کرمان بود، راهی سبزوار شد و چهل سال پایانی عمر خود را در سبزوار ماند و یک زندگی زاهدانه را در پیش گرفت. در کنار فعالیتهایی که برای امرار معاش میکر، حوزه علمیه بزرگی را پایهگذاری کرد. خود وی روزانه چهار ساعت با جدیت و حرارت به کار تدریس مشغول بود و جز ساعات اندکی که صرف کسب درآمدی جزئی برای امرار معاش میکرد بقیه ساعات روز را به تحقیق و تألیف و تربیت شاگردان میپرداخت.
شهرت و آوازه او نه تنها ایران بلکه در مناطقی خارج از ایران هم پیچیده شد. خیل عظیمی از جویندگان حکمت از سراسر ایران روانه سبزوار شدند تا از پرتو وجود این حکیم بینظیر دوران بهرهمند شوند. در دانش اصول فقه شاگردان بزرگی چون آخوند کاظم خراسانی صاحب کفایه الاصول را تربیت کرد و در عرفان و اخلاق شخصیت بزرگ و تاریخ سازی مثل ملاحسینقلی همدانی نیز مدتی در محضر او به تلمذ پرداخت.
حاج ملاهادی سبزواری قریحه شعری هم داشت. افزون بر اینکه همه منطق ارسطویی و حکمت متعالیه را در دو کتاب لئالی المنتظمه و غرر الفرائد به قالب نظم درآورد. [البته خود وی نیز نخستین شارح آن اشعار شد!] غزلیات و رباعیاتی نیز به زبان فارسی دارد. البته اشعار فارسی او در یک سطح و سیاق نیستند. هم اشعار بلند و پرمغز و ادیبانهای دارد و هم اشعاری که از ارزش ادبی چندانی برخوردار نیستند. یکی از غزلیات خوشقالب و بلندمحتوا و عارفانه او که به استقبال از غزل پرمحتوای حافظ (روشن از پرتو رویت نظری نیست كه نیست/ منت خاك درت بر بصری نیست كه نیست) سروده شده است، عبارت است از:
شورش عشق تو در هیچ سری نیست که نیست
منظر روی تو زیب نظری نیست که نیست
ز فغانم ز فراق رخ و زلفت به فغان
سگ کویت همه شب تا سحری نیست که نیست
نه همین از غم او سینه ما صد چاک است
داغ او لاله صفت بر جگری نیست که نیست
موسیای نیست که دعوی انا الحق شنود
ورنه این زمزمه اندر شجری نیست که نیست
گوش «اسرار» شنو نیست وگرنه اسرار
برش از عالم معنی خبری نیست که نیست
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔴اسرار رکوع و سجود از نگاه ملاهادی سبزواری
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حاج ملاهادی #سبزواری در کتاب فارسینوشت خود یعنی اسرار الحکم که خودش در وصف آن -به درستی- گفته است: «اين، كتابى است در معارف «مبدأ» و «معاد»، مشتمل بر مطالب حكمت اشراقيّه و مشائيّه و بر مآرب مشارب ذوقيّه، مسمّى به: «اسرار الحكم فى المفتتح و المختتم». و همچنین گفته است: «كتابى است جامع حكمت ايمانى و حكمت ذوقى و وجدانى و حكمت بحثى و برهانى، فاعرف قدره و اغل مهره»، درباره اسرار عبادات با رعایت نهایت اختصار نکات ناب و ارزشمندی را بیان کرده است.
درباره فلسفه رکوع و سجود در رکعات نماز میگوید:
«رکوع، شعار محبّين و عاشقين است كه: اگر گردنم را بزنى، تسليمم و سر از سوداى تو نپيچم: گردن نهاديم، الحكم للّه.»
«ركوع «فنا»ست و سجود «فناى از فنا»، در خدا گم شو! كمال اين است و بس (اين [معنى سجدۀ] اوّل است). گم شدن [را] گم كن، وصال اين است و بس! ([اين هم معنى سجدۀ] دوّم است).»
#اخلاق
@Ahmadhoseinsharifi
🌹