eitaa logo
احمدحسین شریفی
5.4هزار دنبال‌کننده
307 عکس
331 ویدیو
24 فایل
حاوی سخنرانیها و نوشته ها و معرفی آثار و فعالیتهای استاد شریفی. عضو هیئت علمی و استاد تمام فلسفه موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم ادمین کانال: @Mahdiadmin2
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴شرط علمی و عملی «حکمت» از نگاه سهروردی 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در موارد متعددی می‌گوید کسی که اولاً، از نظر علمی به مقام درک «خمیره واحد حکمت» در میان همه اقوام و ملل از یونان باستان گرفته تا چین و هند و مصر و ایران باستان و حکمت زردشتی و حکمت اسلام نرسیده باشد و ثانیاً، از نظر عملی هم بر جسم و روح خود مسلط نباشد، «حکیم» نیست. به تعبیر دیگر به اعتقاد شیخ اشراق حکیم کسی است که در کنار برخورداری از بالاترین سطح معرفت نظری، از عمیق‌ترین‌ تجربه‌های معنوی نیز برخوردار باشد. یعنی هم در «بحث» و «تعقل» و «استدلال» قوی باشد و هم در «تأله» و «اخلاق» و «معنویت». در کتاب التلویحات درباره لزوم برخورداری حکیم از تجارب معنوی و عرفانی عمیق چنین می‌نویسد: «و لا يكون الانسان من الحكماء ما لم يحصل له ملكة خلع البدن و الترقّى؛ فلا يلتفت الى هؤلاء المتشبّهة بالفلاسفة المخبّطين المادّيّين، فانّ‌ الامر اعظم مما قالوا؛ مادامی که ملکه خلع بدن و ترقی به عالم بالا برای انسان حاصل نشود از حکما شمرده نخواهد شد. به این فیلسوف‌نماهای (مشائيان) آشفته‌مغز و دلبسته به ماده ننگرید؛ حقایق فراتر از چیزی است که آنها می‌گویند.» در المشارع و المطارحات در این باره می‌گوید: و اسم الحكيم لا يطلق الا على من له مشاهدة للامور العلوية و ذوق مع هذه الأشياء و تالّه؛ نام حکیم جز برای کسی که اهل مشاهده امور علوی و اهل ذوق و تأله باشد، اطلاق نمی‌شود در پایان المشارع و المطارحات هر دو شرط را به اختصار بیان می‌کند: «و لا يعدّ الانسان فى الحكماء ما لم يطّلع على الخميرة المقدّسة، و ما لم يخلع و يلبس.؛ انسان از حکما نیست مادام که بر آن «خمیره مقدسه» آگاه نباشد و مادام که نتواند «خلع بدن» کند و دوباره به آن باز گردد. 🆔eitaa.com/ahmadhoseinshari 🌹
🔴سیر مطالعاتی «حکمت اشراق» 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شیخ اشراق (۵۴۹-۵۸۷ق) در مقدمه کتاب حکمة الاشراق سیر مطالعاتی حکمت خود را به این صورت بیان کرده است: «و قد رتّبت لكم قبل هذا الكتاب و فى اثنائه عند معاوقة القواطع عنه كتبا على طريقة المشّائين و لخّصت فيها قواعدهم، و من جملتها المختصر الموسوم ب‍‌ «التلويحات اللوحيّة و العرشيّة» المشتمل على قواعد كثيرة و لخّصت فيها القواعد مع صفر حجمه، و دونه «اللمحات» و صنّفت غيرهما» با توجه به متن فوق می‌توان سیر مطالعاتی پیشنهاد شده از سوی خود سهروردی را برای فهم حکمه الاشراق به این صورت بیان کرد: سیر اول: اللمحات===» التلویحات اللوحیة و العرشیة===» حکمة الاشراق در عین حال، شیخ اشراق در مقدمه کتاب ارزشمند «المشارع و المطارحات» و در توصیف کتاب می‌گوید این کتاب هر چند حاوی آراء و اندیشه‌های ویژه خودم هم هست؛ اما شاکله حکمت مشاء را حفظ کرده و خیلی از فلسفه مشاء فاصله نگرفته است. به یک معنا کتاب المطارحات را حلقه واسط میان حکمت مشائین و حکمه الاشراق دانسته و به همین دلیل مطالعه آن را شرط فهم حکمة الاشراق دانسته است: «و من لم يتمهّر فى العلوم البحثية به فلا سبيل له الى كتابى الموسوم بحكمة الاشراق، و هذا الكتاب ينبغى ان يقرأ قبله و بعد تحقيق المختصر الموسوم بالتلويحات؛ و کسی که با این کتاب در دانش‌های بحثی مهارت نیافته است راهی به کتاب من، موسوم به حکمت الاشراق ندارد. و شایسته است که این کتاب یعنی المطارحات پیش از آن، و پس از تحقیق در کتاب مختصری که التلویحات نام دارد خوانده شود.» بر این اساس می‌توان آن سیر مطالعاتی پیشین را به این صورت تکمیل کرد: سیر دوم: اللمحات===» التلویحات اللوحیة و العرشیة===» المشارع و المطارحات===» حکمة الاشراق در عین حال، با مراجعه به کتاب المقاومات می‌بینیم که جایگاه آن را در میان آثار فلسفی خود، به مثابه تکمله‌ای بر التلویحات دانسته است: «هذا مختصر يجرى من كتابى الموسوم بالتلويحات مجرى اللواحق، و فيه اصلاح ما يحتاج الى اصلاحه ممّا كان الأوّلون يرسلونه ارسالا و لم يتيسّر ايراده فى التلويحات لشدّة ايجازها فلم يكن يلامها ما يحتاج الى اقلّ‌ بسط‍‌، و الايجاز فى مواقع تدارك السهو فى العظيمات لا يفيد، فاوردناه هاهنا مضموما اليه نكتا مشهورة، و سمّيته المقاومات مستعينا باللّه و متوكّلا عليه» بر این اساس می‌توان سیر مطالعاتی حکمت اشراق را به پیشنهاد خود به این شکل بیان کرد: سیر سوم و کامل: اللمحات===» التلویحات اللوحیة و العرشیة===» المقاومات===» المشارع و المطارحات===» حکمة الاشراق البته این سیر مطالعاتی بدان معنا نیست که سیر تاریخی تدوین آنها نیز به همین شکل بوده است. زیرا آنگونه که از کتاب مطارحات اصطیاد می‌شود، حکمة الاشراق پیش از المشارع و المطارحات نوشته شده است. شیخ اشراق در مطارحات می‌نویسد: «و قد حرّرنا ما فتح اللّه علينا من هذه العلوم الشريفة خاصّة و ما اوتى من قبلنا اجماله، و اوتينا بسطه. و بيانه فى كتابنا الموسوم بحكمة الاشراق، و وضعنا له خطّا خاصّا لئلاّ يطلع عليه الاّ من يريد قيّم الكتاب بعد ان يجد فيه الشرائط‍‌ «وَ مَنْ‌ لَمْ‌ يَجْعَلِ‌ اللّهُ‌ لَهُ‌ نُوراً فَما لَهُ‌ مِنْ‌ نُورٍ» (۴۰/۲۴).» 🆔eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴رابطه «عقل» و سه‌گانه «زیبایی، عشق و حزن» در اندیشه سهروردی 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شیخ اشراق رسالة کوتاهی به زبان فارسی درباب عشق دارد که با عناوین «فی حقیقة العشق» و «مونس العشاق» نامگذاری شده است. این رساله با ‌آیه‌ای از قرآن و یک بیت شعر عربی و دو بیت شعر فارسی از سروده‌های خود شیخ اشراق، شروع می‌شود: «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِما أَوْحَيْنا إِلَيْكَ هذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلِينَ.» و لولا کم ما عرفنا الهوی و لولا الهوی ما عرفناکم گر عشق نبودی و غم عشق نبودی چندین سخن نغز که گفتی؟ که شنودی؟ ور باد نبودی که سر زلف ربودی رخساره معشوق به عاشق که نمودی؟ در ادامه می‌گوید: «بدان كه اوّل چيزى كه حقّ سبحانه و تعالى بيافريد گوهرى بود تابناك، او را عقل نام كرد كه «اوّل ما خلق اللّه تعالى العقل» و اين گوهر را سه صفت بخشيد: يكى شناخت حقّ و يكى شناخت خود و يكى شناخت آن كه نبود پس ببود. از آن صفت كه به شناخت حقّ تعالى تعلّق داشت «حسن» پديد آمد كه آن را «نيكويى» خوانند، و از آن صفت كه به شناخت خود تعلّق داشت «عشق» پديد آمد كه آن را «مهر» خوانند، و از آن صفت كه نبود پس ببود تعلّق داشت «حزن» پديد آمد كه آن را «اندوه» خوانند. و اين هر سه كه از يك چشم‌سار پديد آمده‌اند و برادران يكديگرند، «حسن» كه برادر مهين است در خود نگريست خود را عظيم خوب ديد، بشاشتى در وى پيدا شد، تبسّمى بكرد، چندين هزار ملك مقرّب از آن تبسّم پديد آمدند. «عشق» كه برادر ميانيست با حسن انسى داشت، نظر ازو بر نمى‌توانست گرفت، ملازم خدمتش مى‌بود، چون تبسّم حسن پديد آمد شورى در وى افتاد، مضطرب شد خواست كه حركتى كند، «حزن» كه برادر كهين است در وى آويخت، ازين آويزش آسمان و زمين پيدا شد.» 🆔eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴قدرت ادبی شیخ اشراق 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شیخ اشراق، شیخ شهاب‌الدین (۵۴۹-۵۸۷ق) در کنار ابتکارات و نوآوری‌های فلسفی و ابداع مکتب فلسفی اشراق، از ذوق ادبی سرشاری نیز برخوردار بود. وی افزون بر نثر ادبی فاخری که در عربی و فارسی دارد، و افزون بر خلاقیتی که در تولید ترکیب‌های ادبی و خلق واژگان نوپدید فارسی و عربی دارد؛ از سرآمدان ادبیات داستانی در حوزه عرفان و اخلاق نیز به شمار می‌رود. رساله‌هایی چون «عقل سرخ»، «لغت موران»، «منطق الطیر»، «صفیر سیمرغ» و «آواز پر جبرئیل» از توانایی خارق‌العاده او در ادبیات فلسفی و عرفانی خبر می‌دهد. افزون بر همه اینها دارای ذوق شعری هم بود و عملاً حکمت اشراقی و حکمت شعری را با هم داشت. اشعار بر جای مانده از او به زبان عربی و فارسی نشان از ذوق شعری او دارد. یکی از اشعار مشهور او به زبان فارسی این است: هان تا سر رشته خِرَد گم نکنی خود را ز برای نیک و بد گم نکنی رهرو تویی راه تویی منزل تو هشدار که راه خود به خود گم نکنی @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴شیخ اشراق؛ احیاگر یا بنیانگذار حکمت اشراق؟ 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شیخ شهاب‌الدین علی‌رغم همه ابتکارات فلسفی و منطقی و علم‌النفسی خود، به ندرت سخن از «من» و «لم یسبقنی به احد» یا «لم یقل به احدٌ قبلی» و امثال آن به میان می‌آورد. در جایی هم که می‌خواهد نقش خودش را در پیشبرد "حکمت خسروانی" بگوید با این ادبیات بیان می‌کند: «و الحجّة و ان كانت لنا الاّ انّ‌ المذهب للقدماء من البابليّين و الحكماء الخسروانيّين و الهند و جميع الاقدمين من مصر و يونان و غيرهما.» در رساله کلمه التصوف نقش خود را نقش احیاگیری نسبت به سنت فلسفی ایرانیان می‌داند و می‌گوید: و كانت في الفرس أمّة يهدون بالحق، و به كانوا يعدلون، حكماء فضلاء غير مشبهة المجوس، قد أحيينا حكمتهم النّورية الشريفة التي يشهد بها ذوق أفلاطون و من قبله من الحكماء في الكتاب المسمّى ب‍‌ «حكمة الإشراق» و ما سبقت إلى مثله. به اعتقاد این بنده، بی‌توجهی به تواضع علمی شدید موجب شده است که عده‌ای او را واقعاً فیلسوف «محیی» یا احیاگر فلسفه باستانی بدانند و نه «مبدع»‌ و «مبتکر». در حالی که بدون تردید چنین فلسفه‌ای با چنین نظم و انضباطی هرگز پیش از شیخ اشراق وجود نداشته است. خود سهروردی می‌گوید آنچه که از حکمای باستانی یونانی و ایرانی و هندی و مصری دریافت کرده است "حکمت خطابی" بوده است. به تعبیر دیگر آموزه‌ها و داده‌هایی پراکنده آن هم مربوط به عمل و رفتار پیشینیان، وجود داشته است. اما وجود این حد از پیشینه هرگز موجب نمی‌شود اندیشمندی را که آن داده‌های پراکنده را تبدیل به ایده و مکتب کرده است "محیی" بدانیم و نه "مبدع". و الا هیچ مبدعی در هیچ نظام فکری‌ای نمی‌توان سراغ گرفت. 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹